چند خطی در رابطه با #شهید :👇🌹
شهید مَهدی امینی #فرمانده عملیات دارلک بودند که در فاصله ۹۵ کیلومتری ارومیه ضمن پاک سازی این منطقه از شر عناصر ضد انقلاب صورت گرفته بود...🌹
این شهید بزرگوار که دیگر تحمل ماندن در #قفس_دنيا⛓ را بعد از ياران باوفايش نداشت سرانجام در 28 خرداد ماه سال 1360، مصادف با سالروز ولادت آقايش حضرت مهدي(عج) در يك نبرد قهرمانانه، به لقاالله پیوست...🕊💚
چند خطی در رابطه با شهید از زبان #همسر_شهید :👇😇
همیشه حریص بودند برای #پوشاندن_عبادات خودشان🌸
ارتباط شهيد امينی با #خدا در حدی بود كه شايد بگويم زيباترين منظره ای كه ديده ام #نمازهای پی در پی و طولانی ايشان بوده است📿
#قرآن تمام وجود ايشان را فرا گرفته بود ايشان زندگی شان ذره ذره براساس آيات قرآن پی ريزی شده بود☘
گاهی در نمازهاشان بقدری حالت عجيبی پيدا می كرد كه من می ترسيدم مسئله ای برايشان اتفاق بيفتد♥️
🕊شهید مهدی امینی مظلوم زیست و مظلوم شهید شد🕊
#خاطرات_شهید
هميشه پارچه سياه كوچکی
بالای جيب لباس سبز پاسداری اش دوخته شده بود؛ دقيقا روي قلبش...
روی پارچه حک شده بود "السلام عليك يا فاطمة الزهرا".
همه میدانستند حاج محسن ارادت دور از تصوری به حضرت زهرا دارد... هر وقت پارچه سياه كم رنگ ميشد
از تبليغات، پارچه نو ميگرفت و به لباسش مي دوخت....
كل محرم را در اوج گرمای جنوب با پيراهن مشكی ميگذراند.
در گردان تخريب هم هميشه توی عزاداری و خواندن دعا پيشقدم بود.
حاج محسن بين عزاداريها بارها و بارها دم "يا زهرا(س)" ميداد و هميشه عزاداريها رو با ذكر حضرت زهرا(سلام الله عليها) به پايان مي برد.
پ.ن:
#معبرهای ما فرق میکند
با معبرهای شما!!
نوع ِ#سیم_خاردارهایش ... #مین_هایش ...
#فرمـــانده!
تخریبچی هایت را بفرست ...
اینجـا، گرفتار ِمعبر ِ#نفسیم ...
#گناه احاطه کرده تمام خاکریزهایمان را ..
#فرمانده_ی_گردان_تخریب
#شهید_محسن_دین_شعاری 🌷
@refigh_shahid1🌷🌷
#فرمانده با عصبانيت فرياد زد:اين بچه رو كی آورده اينجا؟!
مرد ميانسالی برای وساطت آمد: بَرش نگردونيد اين بچه حالا كه اومده، من خودم ازش مراقبت می كنم...
گفتم: نميشه پدر جان! اگه اين بچه #شهيد بشه، فردا پدر و مادرش مشكل درست می كنند،
مردم بدبين می شن...
گفت: پدر اين بچه منم خواهش ميكنم بذاريد بمونه سيزده سالشه اما به اندازه يه مرد پنجاه ساله قدرت داره....
#شهدا_شرمنده_ایم
سربازی میگفت:
نمیدونید چقدر سخته
که فرماندهت شهید بشه
ولی خودت جابمونی...!
#فرمانده
قهرمانی دیگر از شهر #فسا ، در شهریور سال ۱۳۳۵ دیده ب جهان گشود. قهرمان قصه ی ما هر قدر بزرگتر میشد ذات پاکش بیشتر مشهود میگشت.
.
دفتر زندگیاش را که ورق میزنیم، مظهری از #انسانیت را به عین میبینیم.
#محمود_ستوده ، چون سایر #شهدا، مخلص خدای خویش بود.
شخصی پرشور، مهربان، متدین و #عاشــــق اهل ولایت
مردی #نکونام، که تا کنون هر چه را در وصفش شنیدهام جز به خوبی و نکویی نبوده.
به گفته مسئولین مافوق #شهید_ستوده؛ بینش عمیق فکری، استعداد مناسب #نظامی، سرعت عمل و #اخلاق حسنه شهید، از وی شخصیتی قوی و موثر ساخت و جوهره وجودیاش را به زیبایی شکوفا کرد.
به صفحهی #نبرد حق علیه #باطل در #زندگی شهید که میرسیم، به روشنی میشود دید که چقدر سلحشورانه در عملیات و نبردها شرکت داشتند و به دلیل همین رشادتها و استعداد درخشان و خلوص، به سِمَت جانشین #فرمانده تیپ المهدی(عج) منصوب شدند.
با این حال همچون گذشته با وجود #مشکلات زیاد و گرفتاریهای #خانوادگی، جنگ را در رأس امور خود قرار داد و با همین انگیزه هرگز #جبهه را ترک نکرد.
.
و سرانجام #قهرمان ما، در #تاریخ ۲۵اسفند۱۳۶۳ بر اثر برخورد مستقیم گلوله تانک به سنگر #هدایت #عملیات، مورد اصابت قرار گرفت و با پیکری خونین به خیل شهیدان #دفاع_مقدس پیوست و به وصال جانان دست یافت و #عاشقانه به آرزوی دیرینه خود رسید.
#آری درست است که میگویند هرکه خدا را شناخت، عاشقش میشود و #پرواز عاشقان به سوی محبوب آسمانیشان چه زیباست.
#مبارک باشد چنین پروازی
✍نویسنده: #زهرا_حسینی
سالروز شهادت #شهید #محمود_ستوده
#طنزجبهه😁
دستور بود هیچ کس بالای ٨٠ کیلومتر سرعت🚖، حق ندارد رانندگی کند!
یک شب داشتم میآمدم كه یکی کنار جاده🛣، دست تکان داد
نگه داشتم
#سوار كه شد ،
گاز دادم و راه افتادم
من با
#سرعت میراندم و با هم حرف میزديم !
گفت: میگن #فرمانده لشکرتون دستور داده تند نرید ! راست میگن؟!
گفتم: #فرمانده گفته ! زدم دنده چهار و ادامه دادم : اینم به سلامتی #فرمانده باحالمان !!!😂
مسیرمان تا نزدیکی واحد ما، یکی بود؛ پیاده که شد، دیدم خیلی تحویلش میگيرند !!
پرسيدم : کی هستی تو مگه ؟!
گفت : همون که به افتخارش زدی دنده چهار ...😶😐😂
#منتظر 🍃
پ.ن:
خیلی بده آدم اینجوری ضایع بشه🙈