eitaa logo
سواد رسانه و روانشناسی
194 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
49 فایل
سواد رسانه یکی از نیازهای دنیای مدرن است. با سواد رسانه و شناخت اصول روانشناسی به قدرت تحلیل مسلح شوید. برای ارتباط، پیشنهاد، انتقاد و... با شناسه مدیر تماس بگیرید. مدیر: @Vavgh01 #سواد_رسانه کانال حداقل "یک روز در هفته" به روز رسانی می شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
تیپ شناسی کاربران اینستاگرام (به بهانه ی فراخوان های جنجال برانگیز تتلو) اینستاگرام آن بخش خودشیفته ی شخصیت ما را دوست دارد! اینستاگرام دومین شبکه ی اجتماعی محبوب جهان و شبکه­ ی پرطرفدار آمریکایی ها و ایرانی هاست. این شبکه پس از خریداری شدن از سوی فیس بوک به بازاری مکاره برای خرید و فروش لایک های بیهوده و رقابت برای اشتراک گذاری و جمع آوری لایک کاربران بویژه ستارگان عرصه­ ی تلویزیون و سینما، ورزش و شاخ های اینستاگرامی تبدیل شد. در اهمیت این شبکه همین بس که به استناد نتایج تحقیقی حدود 76درصد اعضای آن را که اغلب نوجوانان و جوانان هویت جو تشکیل داده و هر روز به این شبکه سری می زنند. شواهد و قرائن نشان می دهد که بر ذهن و کنش کاربران این شبکه­ ی عکس محور، وجود نگاه زیباشناختی(پاتری) و رویکرد پست مدرنیستی( مبتنی بر فردگرایی، استقلال طلبی و انزوا جویی) بیش از رویکرد اخلاقی و فرهنگی سایه انداخته است؛ و شاید از همین روست که کارمن فیشن بک معتقد است" اینستاگرام آن بخش خود شیفته ی شخصیت ما را بیشتر دوست دارد"! و بی تردید هر جا خودشیفتگان بیشتر حضور و بروزی داشته باشند و پیوسته به تبرج و خودنمایی بپردازند موجبات دوری و نفرت کاربرانی را فراهم خواهند کرد و همانطور که نیکلاس کار بدرستی خاطرنشان کرده است " در اینترنت و شبکه های اجتماعی هر چه بیشتر به هم نزدیک شویم از یکدیگر متنفرتر می شویم"! بواسطه ­ی ویژگی عکس محوری این شبکه، امروزه تیپ های شخصیتی خودشیفته ای را از هر سنخ و صنفی را به خود جلب کرده است؛ از خودشیفتگان غیر اخلاقی و هنجار شکن چون تتلو گرفته تا خود شیفتگان عاشق پیشه و رومانتیک، خودشیفتگان جبرانی(که در نبود عرصه ای برای کنشگری اجتماعی به این شبکه پناه آورده اند) تا حتی خود شیفتگان نخبه گرا با تحصیلات عالی حوزوی و دانشگاهی. بر اساس نتایج یک تحقیق دانشگاهی(به راهنمایی اعظم راورد راد) تیپ های اینستاگرامی را می توان به سه گونه ی نمایشی، زیبا شناختی و بدنی- اجتماعی طبقه بندی کرد. لذا جای تعجب ندارد که امروزه 20 درصد از فعالیت های شبکه ای در این شبکه ی پر طرفدار در وهله ی نخست به مدلینگ و فشن اختصاص یابد که مبتنی بر بُعد نمایشی و زیباشناختی است و در وهله ­ی بعد به خدمتِ امور تبلیغات و بازاریابی، کسب و کار و البته عرضه­ ی محصولات و کالاهای لاکچری همچون خودروهای لوکس خارجی در آید تا زمینه ی شکل گیری فضای عمومی بورژوایی( به تعبیر هابرماسی) در جامعه­ ی در حال گذار بیش از پیش فراهم گردد. نکته ی قابل تامل و نگران کننده این است که بر خلاف دو شبکه­ ی محبوب دیگر جهانی، ماهیت شبکه ی اینستاگرام به سبب ذات فناورانه و جبر تکنولوژیک این رسانه در فضای رقابتی و تعیین نیافته (به تعبیر ویگوتسکی) حتی از شخصیت نسبتا سالم و خودآگاه، کنشگری با شخصیتی نوروتیک و ناخودآگاه و اغلب سلطه پذیر ساخته و بیم آن می رود که در نبود کدنامه و یا نظام نامه های اخلاقی و قانونی و عدم اهتمام نهادهای آموزشی و پرورشی در نهادینه کردن فرهنگ سواد رسانه ای در سطوح مختلف، در آینده­ ی نزدیک شاهد کنشگری و رفتارهای هنجارشکنانه ­ی بیشتری از سوی کاربران خودشیفته­ ی بورژوا و اخلاق گریز چون تتلو باشیم؛ و حتی هنرمندان متوهم تازه از راه رسیده؛ خودشیفتگانی که جامعه شناسی از آنها با عنوان آشوبگران فرهنگی طبقه ­ی متوسط یاد کرده(دکتر آزاد ارمکی، 1398) و این قابلیت بالقوه را همچون تتلو دارند که در مواقع لازم به آشوب گران اجتماعی تهدید کننده­ ی امنیت جامعه تبدیل شوند. برچسب‌ها: , , , , دکتر محمد مهدی فتوره چی نشر این یادداشت در مطبوعات و مجلات تخصصی، و شبکه های اجتماعی با ذکر منبع بلامانع است.
اطلاعات روی ها قابل هستند نتایج یک بررسی جالب روی ۲۰۰ هارد دیسک دست‌دوم در آمریکا و بریتانیا نشان داده که: - ۲۶٪ به‌درستی پاکسازی شدن و غیرقابل بازیابی - ۲۶٪ فرمت شدن، اما قابل بازیابی - ۱۷٪ اطلاعات‌شون حذف شده، اما قابل بازیابی - ۱۶٪ هیچ تلاشی برای حذف اطلاعات‌ انجام نشده - ۱۶٪ اطلاعاتی برای بازیابی پیدا نشده اطلاعات بازیابی شده از این هارد دیسک‌ها، شامل: مدارک هویتی (مثل: اسکن پاسپورت و...)، اسناد کاری، صورتحساب‌های مالی و اسناد بانکی، تصاویر خصوصی همراهان گرامی توصیه می شود، پیش از فروش دستگاه های هوشمند خود، اطلاعات آنها را طوری پاک کنید که قابل بازیابی نباشد.
🎬چند پیشنهاد برای عصرجدید جدید 🖋پس از هفت یادداشت در نقد و تحلیل عصر جدید که برخی از آنها مورد توجه و نقد هم گرفت، با شنیدن خبر ساخت سری جدید عصرجدید، تصمیم گرفتم چند پیشنهاد عملی نیز برای بهتر شدن سری جدید این برنامه ارائه کنم.سعی کرده‌ام دغدغه‌هایی را که در مورد عصرجدید وجود دارد، به ترتیب از وسعت به عمق بیان کنم، تا هرکسی با خواندن هر میزان از این متن، با پیام آن همراه شود. 1⃣ ادعای عصرجدید این است که استعدادیابی می‌کند و به کسانی که فرصت دیده شدن نمی‌یابند، اجازه می‌دهد تا دیده شوند و استعدادهایشان شکوفا شود. حتی گاهی پا را فراتر نهاده و خود را یگانه شیوه رسیدن به موفقیت و جایگزین نظام آموزشی هم قرار می‌دهد. به نظرم سری بعدی برنامه عصرجدید باید با مخاطب خود روراست باشد و اولین گامش این است که صراحتا به آنها بگوید که هدفش نه استعدادیابی، بلکه سرگرمی است و کسانی در آن بیشتر شانس رسیدن به موفقیت را دارند که استعدادشان نمایشی و سرگرم کننده (نه لزوما مفید) است. بگذارید مثالی هم بزنم: خواهر و برادری که توانایی انجام محاسبات ذهنی را داشتند، به خاطر دارید؟ آنها تا وقتی توانستند جنبه نمایشی و سرگرم کننده به کارشان بدهند، مثلا در میان محاسبه‌ها شعر بخوانند، به مراحل بعدی صعود کردند. اما وقتی با انجام محاسبات اعشاری کارشان را از جهت فنی (نه نمایشی) ارتقاء دادند، از منظر داور فرهیخته عصرجدید، کارشان چیز جدیدی نداشت و لایق حذف شدن تشخیص داده شدند. 2⃣نکته دوم این است که برندگان عصرجدید نه صرفا استعداد، بلکه مهارتی دارند که سالها برای رسیدن به آن تلاش کرده‌اند و کار عصرجدید به «شهرت» رساندن «ماهرها»ست نه کشف استعدادها. مسئولیت اجتماعی این برنامه این است برای نوجوانان و خانواده‌هایشان تبیین کند که رسیدن به «شهرت» نه تنها راه موفقیت است و نه بهترین آن. با تحصیل در رشته مورد علاقه و طی مدارج علمی هم می‌شود موفق شد. با انتخاب شغل مورد علاقه و کار کردن در بازار آزاد هم می‌شود موفق شد. ساختن یک زندگی متعادل با کسب درآمد از شغل مورد علاقه به همراه رسیدگی به خانواده و پرداختن به لذت حلال هم شیوه دیگری از دستیابی به موفقیت است که اتفاقا این آخری شیوه مورد توصیه دین اسلام نیز هست. عصرجدید باید اینها را مدام به مردم بگوید. نباید گذاشت زندگی افرادی در سودای رسیدن به شهرت در عصر جدید تباه شود، همان‌گونه که در آرزوی رسیدن به ثروت، در پشت کنکور پزشکی تباه شده و می‌شود. از سوی دیگر به شهرت رسیدن در عصرجدید نه به دلیل فضیلت که به دلیل توانایی سرگرم کنندگی‌ است. بسیاری از کسانی که با شایستگی نام خود را در تاریخ ثبت کرده‌اند، اگر در عصرجدید حضور می‌یافتند، هیچ راهی برای برگزیده شدن نداشتند. 3⃣فرهنگ حاکم بر عصرجدید همان فرهنگ حاکم بر اینستاگرام است، یعنی «فرهنگ شهرت». خود شهرت در فرهنگ ما مطلوب نیست، اما اگر بپذیریم شهرتی وجود دارد که می‌تواند مطلوب باشد، آن شهرتی است که از فضیلتی به دست آمده و در زندگی انسان‌ها کارکرد مثبتی دارد. شهرت دادن به کسانی که تنها هنرشان حماقت و مسخرگی است، یعنی مشروعیت دادن به آنها و این به خودی خود یک جنایت علیه مردم و آینده این کشور است. اما جنایت مضاعف این است که به همین میزان اکتفا نشده و با ساخت مستند از زندگی شخصی این افراد، تلاش مضاعفی برای برندینگ آنها انجام شود. ماجرای و اکنون مقابل چشمان ماست. آیا می‌خواهیم آنها و افرادی همانند آنها گروه مرجع بخشی از جامعه ما و بخش بزرگتری از نوجوانان ما باشند؟ ممکن است مقایسه بین اینها و قهرمانان عصرجدید را غیرمنصفانه بدانید، در این صورت باید به یادآوریم که و هم در ابتدا افرادی حرفه‌ای و مبادی آداب در حرفه خود بودند، سری به پیج حسین شاهرخ‌نیا (ترویج کننده زنا و خیانت) و زینب موسوی هم بزنید، آنها محصول برنامه خندوانه‌اند. و عصرجدید هم دارد به همان راه می‌رود. و البته که هیچکس از لغزش مصون نیست زیرا «نفس همواره به بدی‌ها بسیار امر می‌کند، مگر آنکه خداوند به کسی رحم کند» 4⃣ صرف حضور در عصرجدید برای شرکت‌کنندگان منشاء شهرت و منفعت خواهد بود و این موضوع یک مسئولیت بدیهی برای دست‌اندکاران برنامه ایجاد می‌کند. که آموزش‌هایی برای مسئولیت‌پذیر بودن در قبال شهرت، به شرکت‌کنندگان بدهند. از آن مهم‌تر اینکه به شرکت کنندگان آموزش سوادرسانه‌ای هم داده شود تا با هر موجی که در فضای مجازی شکل می‌گیرد، ندیده و نشناخته همراه نشوند. با مراجعه به صفحات سلبریتی‌های خارجی اینستاگرام به راحتی می‌توان متوجه شد که آنها معمولا به موضوعات شخصی، کاری و به ندرت محیط زیستی می‌پردازند، در حالیکه حتی خورده سلبریتی‌های ما برای خودشان تحلیلگر فرهنگی و اجتماعیند. این تفاوت نتیجه برخورداری از آموزش یا وجود قرارداد محکم است. 5⃣ نام «عصرجدید» هم ازمواردی است که با
ید بر روی آن بحث کرد. نمی‌شود اصطلاحی را که یک معنای مشخص دارد، به کار برد و توقع داشت معنای دیگری از آن برداشت شود. عصرجدید اصطاحی است که برای دوران پس از رنسانس در اروپا به کار می‌رود. در مقابل عصر اقتدار دین یا «عصرایمان». ماهیت واقعی عصرجدید را چارلی چاپلین در فیلم عصرجدیدش نشان داد. اما انتخاب این نام برای یک مسابقه سوال برانگیز است. این مسابقه قرار است کدام عصرجدید را رقم بزند و معیارهای این عصر چیست؟ 6⃣نکته پایانی اینکه «تمدن» کالبد فرهنگ است. یک سوال مهم از همه آنها که می‌اندیشند: از دل فرهنگی که عصرجدید می‌سازد، کدام تمدن برخواهد خواست؟ 7⃣ مسئولیت ما چیست؟
‍ 🔴 و موظف به ارائه اطلاعات به پلیس انگلستان بر اساس توافق جدیدی که میان واشنگتن و لندن به امضا رسید, شبکه های اجتماعی در آمریکا مانند فیس بوک و واتس آپ مجبور خواهند شد پیام های رمزگذاری شده کاربران خود را با پلیس انگلیس به اشتراک بگذارند. درباره توافقنامه جدیدی که انتظار می رود ماه آینده به امضا برسد، شبکه های اجتماعی برای حمایت از روند تحقیقات درمورد افرادی که با اتهامهای جنایی خطرناک مانند تروریسم و کودک آزاری روبه رو هستند، مجبورند اطلاعات این افراد به اشتراک بگذارند. بریتی پاتل وزیر کشور انگلیس پیش از این هشدار داده بود برنامه فیس بوک برای اینکه کاربرانش بتوانند پیامهای کاملا رمزگذاری شده ارسال کنند، به نفع مجرمان خواهد بود. وزیر کشور انگلیس از شبکه های اجتماعی خواسته بود تا زمینه های را فراهم کنند تا آژانس های اطلاعاتی بتوانند به پیامهای این افراد دسترسی داشته باشند. آمریکا و انگلیس توافق کرده اند که در چارچوب توافقنامه جدید تحقیقات درباره شهروندان دو کشور انجام ندهد.
‌⭕️دستکاری افکار عمومی 💢"دستکاری هوشیارانه و هوشمندانه عادت‌ها و عقاید سازمان‌یافته توده‌ها یکی از عناصر مهم جامعه دموکراتیک است. آنها که این سازوکار نادیده جامعه را دستکاری می‌کنند دولتی نامرئی را تشکیل می‌دهند که قدرت واقعی حاکم بر کشور ما است." 💢دولت نامرئی "طبقه بالاتر جامعه است؛ پرورده، آموخته، کارشناس، روشنفکر. حتی الزامی نیست که آنها همدیگر را بشناسند اما توده‌ها را کنترل می‌کنند، آنها هستند که سررشته کارها را به دست دارند و ذهن عموم را کنترل می‌کنند 🔺بر ما حکومت شده، ذهن‌هایمان قالب گرفته شده، ذائقه‌مان شکل داده شده، افکارمان توصیه شده، عمدتا توسط مردانی که هیچگاه اسمشان را نشنیده‌ایم." 💢اول این که توده‌ها بیش از حد احمق و بی‌عقلند و بیش از حد تحت تاثیر عواطف و تکانه‌ها که بتوان به تصمیم آنها اعتماد کرد. انگیزه افکار و اعمال مردم -که اغلب خود از آن آگاه نیستند- نیروهایی است در ناخودگاه آنها که فراموش یا سرکوب شده‌اند. 💢توده‌ها "ممکن است به آسانی به فرد اشتباه رای بدهند یا چیز غلطی بخواهند، بنابراین باید از بالا هدایت شوند اما می‌توان به عمیقترین امیال و ترسهای افراد دسترسی پیدا و از آن برای اهداف خود استفاده کرد." 💢راه دستکاری موثر افکار عمومی اینست؛ مردم باید کاری را بکنند که آنها که پول و قدرت دارند می‌خواهند؛ چیزی را که لازم ندارند بخرند و کسی را انتخاب کنند که حافظ منافع آنان نیست یا دنباله‌رو رهبران قدرتمند باشند. 👤ادوارد برنیز
⭕️اینستاگرام مضرترین رسانه اجتماعی برای سلامت روانی جوانان 💢انجمن سلطنتنی سلامت عمومی بریتانیا با تحقیق بر روی 1479 فرد جوان و با در نظر گرفتن عوامل متعددی همچون افسردگی، حس تنهایی، اضطراب، اذیت و آزار، اعتماد به نفس و غیره، شبکه اینستاگرام را بدترین شبکه اجتماعی و با عنوان آسیب خالص برای سلامت روانی جوانان معرفی کرد. 🔺در این بررسی که در مورد تاثیرات روانی 5 شبکه اجتماعی محبوب بر روی جوانان صورت گرفت یوتیوب با در بر داشتن محتوای آموزشی بسیار و عوامل آسیب زننده به مراتب کمتر، کم ضررترین و مفیدترین رسانه اجتماعی معرفی شد و پس از آن به ترتیب توئیتر، فیسبوک و اسنپ چت قرار گرفتند. #رسانه_شناسی
▪️عضو واحد جنگ روانی ارتش انگلیس، مسئولیت غرب آسیای توییتر را بر عهده دارد پایگاه «میدل‌ایست‌آی» نوشت، مدیر بخش غرب آسیا در شرکت توییتر فردی است که به صورت پاره‌وقت در واحد جنگ روانی ارتش انگلیس نیز عضویت دارد. «گوردون مک‌میلان» از چند سال پیش در واحدی که در سال ۲۰۱۵ با هدف تدوین راه‌های «غیرکشنده» در ارتش انگلیس ایجاد شده، عضو است. واحد موسوم به «تیپ ۷۷» از شبکه‌های اجتماعی و همچنین امکاناتی نظیر تحلیل داده و تحقیق بر روی کاربران، برای پیشبرد «جنگ اطلاعاتی» استفاده می‌کند. هدف از تشکیل این واحد تلاش برای «تغییر رفتار و رویکرد اهداف» از طریق عملیات‌های مبتنی بر شبکه‌های اجتماعی اعلام شده است.
⭕️رسانه ها تصورات را شکل‌می دهند 💢 نتیجه جالب تحقیقات مجری بی بی سی از منابع مالی مردم لبنان و حزب الله! اغلب مردم ایران اشتباه تصور می کنند!
💢 🔹 جنگ رسانه‌ای، یکی از برجسته‌ترین جنبه‌های «» و جنگ‌های جدید بین المللی است. اساسی‌ترین تعریف از این جنگ استفاده از رسانه‌ها برای تضعیف کشور و بهره گیری از توان و ظرفیت به منظور دفاع از منافع ملی است. 🔸 اگر چه جنگ رسانه‌ای عمدتاً به هنگام کاربرد بیشتری پیدا می‌کند اما این به آن مفهوم نیست که در سایر مواقع، جنگ رسانه‌ای در جریان نبوده یا مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. 🔹 جنگ رسانه‌ای تنها جنگی است که حتی در شرایط نیز بین کشورها به صورت غیر رسمی ادامه داشته و هر کشوری از حداکثر توان خود برای پیشبرد خویش با استفاده از رسانه‌ها بهره می‌گیرد. 🔸 جنگ رسانه‌ای، جنگ بدون خونریزی، جنگ آرام، و تمیز تلقی می‌شود؛ جنگی که بر صفحات روزنامه‌ها و میکروفون رادیوها، صفحات تلویزیون‌ها و عدسی دوربین‌ها جریان دارد. 🔹 سربازان جنگ رسانه‌ای متخصصان ، استراتژیست‌های ، خبرنگاران خبرگزاری‌ها، شبکه‌های خبری، سایت‌های اینترنتی و کارگزاران رسانه‌ها هستند. 🔸 جنگ رسانه‌ای بر خلاف جنگ‌های نظامی که عمدتاً میان دو یا چند کشور به عنوان ائتلاف با یک جریان می‌یابند، می‌تواند میان یک گروه از کشورها با گروه بزرگ دیگری از کشورها با ویژگی‌های مشخص شکل گیرد. ✏️ منبع: "جنگ رسانه‌ای" به اهتمام منصور حاتمی راد
✅ «رد پای عربستان سعودی در عراق» با توجه به ناآرامی های عراق هشتگ اعتراضی #العراق_تنتفض که با توجه اعتراضات عراق در توییتر ترند شده بود را دقایقی آنالیز کردیم. به نتایج جالبی رسیدیم! . الف-این بررسی بر روی ۳۳هزار ۵۰۰ توییت و ۲۱هزار ۳۰۰ ریتوییت و ۷۱۰ ریپلای انجام گردید. ب- ۶۵درصد فعالیت این هشتگ از عربستان سعودی است.با نگاهی به آمار فعالیت های این هشتگ بر اساس شهر ماجرا جالب تر میشود "ریاض-جده-مدینه-مکه"در صدر مکان های فعالیت این هشتگ است. باز هم عملیات های ترندینگ سعودی در فضای رسانه ای بر علیه دولت عراق با هدف ایجاد اغتشاش، نا آرامی و ایجاد تفرقه با لشکر بزرگ ربات ها و اکانت های فیک و رسانه های همسو چند زبانه
⭕️ماجرای یک عکس جعلی در اعتراضات عراق. «بهار عربی میخواهیم تا مراجع [نجف] را به کشورهایشان اخراج کنیم». تصویری که سه روز است در رسانه ها از #اعتراضات #عراق دست به دست میشود. مشخص شد جعلی است و عکس اصلی با محتوایی متفاوت مربوط به تظاهرات عراقی ها علیه پارلمان در سال ۲۰۱۵ است. #سواد_رسانه_ای
قلدری رسانه ای ✍ بعید است که شهروندی با مفهوم «قلدری» (bulling) آشنا نباشد و در عصر اطلاعات و ارتباطات کمتر فردی زیست می کند که نوعی قلدری را در طول زندگی تجربه نکرده باشد. ✍ در جهان کنونی پدیده اجتماعی قلدری، سیطره خود را از خانواده تا جامعه گسترانده است و سایه به سایه ساختارهای اجتماعی واقعی و مجازی را تعقیب کرده و شکل فرا مدرن بخود گرفته است. ✍"قلدری در محیط کار"(bulling in workplace) موجب سو مدیریت، زایل شدن عدالت اجتماعی، ایجاد نابرابری، کاهش انگیزه شغلی، ناامنی شغلی و به حاشیه راندن شایسته سالاری می شود و تبعات ناخوشایند آن گریبان جامعه را می گیرد. ✍در دنیای رسانه ای شده امروز و وابستگی مفرط شهروندان به اطلاعات رسانه ها، سواستفاده از قدرت ارتباطات و رسانه ها بسیار افزون شده است و قلدری رسانه های جریان اصلی و رسانه های اجتماعی به سرفصل مطالعات رسانه ای ارتقا یافته است. ✍ قلدری رسانه ای(bulling in media) گونه های مختلفی را تجربه می کند و می توان از قلدری مطبو عاتی، قلدری رادیویی، قلدری تلویزیونی، «سایبر قلدری» و«رایاقلدری»، قلدری اینترنتی، قلدری فیس بوکی، توئیتری و قلدری اینستاگرامی و.... سخن به میان آورد. ✍ "قلدری رسانه ای" نوعی رفتار پرخاشگرانه با هدف آزار و زیان رساندن به دیگران از طریق تولید و انتشار اطلاعات و اخبار فراواقعی و جعلی در رسانه های جمعی و اجتماعی با هدف تغییر اذهان عمومی است. مصادیق "قلدری رسانه ای" توهین، تهمت، افتراء، تحقیر، آبروریزی، زورگویی، انتقام گیری و دروغ پردازی، با هدف زیاده خواهی، باج گیری و تضعیف موقعیت دیگران و تامین منافع فردی و گروهی است. ✍قلدری رسانه ای با سوء استفاده از مسئولیت و با هدف ترور شخصیت، آزار روحی، سرکوب و کنترل افراد و گروههای اجتماعی انجام می شود. ✍فرد یا گروه قلدر از طریق رسانه ها، بدون درگیری فیزیکی، قدرت خویش را با دستکاری در افکار عمومی افزایش داده و با تقلیل قدرت رقبا آنها را به زیرسلطه کشیده و منافع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود را به پیش می برد. ✍در قاموس مفاهیم سازمانی «اختیار» و «مسئولیت» به صورت توام تعریف می شوند و هر نوع اختیار سازمانی متضمن مسئولیت و پاسخ گویی است. در "قلدری رسانه ای" قلدران و دنباله های آنان به صورت سازمان یافته در صدد استفاده حداکثری از اختیارات خود بدون قبول مسئولیت و پاسخ گویی هستند. از اینرو بزرگترین خسارات را از طریق رسانه ها به دیگران تحمیل می کنند و کوچکترین انتقاد را نیز بر نمی تابند. ✍رسانه ها جمعی و بویژه رسانه های عمومی در فرایند ارتباطات جمعی، نقش میانجی و واسطه دارند و به همین جهت به آنها مدیا اطلاق می شود. ارتباط سازان جمعی در بیان اخبار و اطلاعات باید از جهت گیری غیر واقعی و از یک سویه نگری در روایت رخدادها و پدیده های اجتماعی پرهیز کنند.
سواد رسانه و روانشناسی
⭕️ماجرای یک عکس جعلی در اعتراضات عراق. «بهار عربی میخواهیم تا مراجع [نجف] را به کشورهایشان اخراج کنی
نکته: بازهم در آستانه پیاده روی اربعین شاهد اقداماتی در راستای تحت تاثیر قراردادن این اجتماع بزرگ و معنوی مسلمانان هستیم. سال گذشته در چنین روزهایی بحث دو قطبی سازی ایرانی_عراقی جهت کاهش حضور زائران مطرح شده بود. در هر دو رخداد انتشار گسترده ، ، عکس های و شده و بمباران خبرهای جهت گرفتن فرصت تفکر از مخاطب از روش های بکار برده شده است. ✅ پیاده‌روی اربعین باشکوه تر برگزار خواهد شد انشاءالله.
💢برخی از فنون #اقناع در یک نگاه
💢دو تجویز راهبردی برای ارتقای سواد رسانه‌ای ♨️همه ما باید سواد رسانه‌ای را در خود ایجاد و تقویت کنیم که نیازمند مطالعه و تمرین است. برای شروع به این دو اصل کلیدی پایبند باشیم: 1️⃣طراحی رژیم مصرف رسانه ای: به اینکه چه میزان اطلاعات مان را از کدام رسانه می گیریم حساس باشیم. کسانی که سواد رسانه ای دارند، رژیم مصرف متعادلی دارند و از منابع و رسانه های مختلف به میزان مشخصی اطلاعات می گیرند. آن ها رنگین کمان رسانه ای دارند. اگر رژیم مصرف رسانه ای به درستی طراحی نشود، در فضای اشباع رسانه ای و بمباران اطلاعاتی خفه خواهیم شد. 2️⃣از مخاطب منفعل به مخاطب منتقد: اگر باور کنیم که هیچ کدام از رسانه ها، هدف شان حقیقت نیست بلکه خدمت به گروه/اندیشه/طبقه خاصی است، از این به بعد، استراتژی مطالعه و تماشای انتقادی را در پیش خواهیم گرفت. برای تبدیل شدن به خواننده/تماشاگر منتقد همیشه این سه سوال را از خود بپرسید: ۱.چه کسی این پیام را خلق کرده است و چرا این پیام ارسال شده است؟ (هدف او چه بوده است؟) ۲.چه ارزش‌ها و دیدگاه‌هایی را در این پیام به صورت پنهان جاسازی و تبلیغ کرده اند؟ ۳.احتمالا چه بخش هایی از واقعیت حذف شده و چه بخش هایی از واقعیت برجسته سازی شده است؟
چه عاملی باعث می شود مردم هر آنچه می خوانند را کنند؟ بر اساس یافته های گیلبرت، نتیجه این است که قبل از اینکه به مرحله رد کردن برسیم مرحله درک پیام متوقف می شود. این باعث می شود افرادی که در چنین شرایطی قرار دارند، استدلال ضعیف دیگران یا دروغ های آنان را باور کنند. متن کامل را در لینک زیر بخوانید:👇 http://www.shara.ir/view/40104/ مترجم: حنانه باقریان
ساخت یک نسخه جعلی از خود جایی کاری مانده روی زمین دارید و تلاش برای بازتولید خودتان در تلفن همراه، بی‌فایده‌ترین کار است نویسنده : گل‌بو فیوضی سلفی اوایل فقط یک ثبت ساده بود. ثبت تصویری که نقاشان دربار از شاهزادگان می‌کشیدند تا آن ها را بر بوم در ابعادی بزرگ روی دیواری در قصرها جاودان کنند. اولین تلاش‌های بشر برای ثبت خود. آن ها لباسی برازنده می‌پوشیدند و بهترین ژست خود را می‌گرفتند تا بهترین خودشان را در خاطره‌ها به ثبت برسانند. داستان در گذر تاریخ تغییر کرد. نقاش‌ها حذف شدند و دوربین‌ها از راه رسیدند اما همچنان ثبت خود به تنهایی یا با آن ها که دوست شان داشتند به منظور ماندگاری در تاریخ، نه صرفا یک‌عکس خانوادگی ساده، مخصوص اشراف و شاهزادگان بود تا تلفن های همراه از راه رسیدند. تلفن های همراه ساده و بی‌صدا تا پستوهای هر اندرونی و کنجی سرک کشیدند و دوربین‌های ساده اولیه مواجهه با رخدادها را تغییر دادند.‌ تا پیش از آن کسی دلیلی برای اثبات حرف خود مبنی بر شاهد عینی اتفاقی بودن نداشت اما دیگر ابزاری در دست شما بود که می‌توانستید برای هر لحظه زندگی، مدرکی را با آن ثبت کنید. مدرکی که نشان می‌داد شما هم در رویدادی که مثلاً از خبر تلویزیون پخش شده است حضور داشتید. کم‌کم نسل جدید تلفن‌های همراه خیلی بیشتر از آنی شد که قرار بود باشد. کلمه‌ها که راویان اصلی اخبار بودند جای خود را به هزاران تصویر ثبت شده در گوشی‌های همراه دادند. هر کس از جایی که ایستاده با گرفتن عکسی که خودش هم در گوشه آن گنجانده شده بود نشان می‌داد، شاهد رویدادی‌است. این تصاویر همزمان با رشد شبکه‌های اجتماعی شهروند- خبرنگاران را ساخت و روایت‌های متکثر از اخباری که تا پیش از آن تنها چند منبع مشخص رسمی داشت. هر سلفی از جایی می‌آمد و به صاحب سلفی در مختصات شبکه‌های اجتماعی، متناسب با میزان دیده شدن و بازخورد داشتن، اعتبار می‌داد. ماجرا باز به همین‌جا هم ختم نشد. وقتی کاربران قدرت خود را در روایت‌گری و خلق زاویه دید مورد نظرشان همراه با حضور شخصی به اثبات رساندند، اتفاق مهیب دیگری رخ‌داد. آن ها خواستند خودشان را هم طور دیگری روایت کنند. دوربین‌ها پر از اپلیکیشن‌های مجازی شد برای دستکاری. مردم توانستند برای دنبال‌کننده‌ها ، تصویر جدیدی از خود بسازند. دسته‌های بلند برای دور کردن گوشی از صورت و خلق تصویری معصومانه و کودک‌مآب به بازار آمد. فعالان شبکه‌های اجتماعی، به خصوص اینستاگرام عکس‌محور، جنبش جدیدی در ثبت سلفی به راه انداختند و واژه‌ای خلق شد به‌نام «سلفی خوب». آدابش این است که باید از زاویه‌ای بالاتر از صورت خود در حالی که سر را کج کرده‌اید با چشم‌هایی کمی بیرون زده، زل بزنید به دوربینی که بالای سرتان قرار دارد و بعد از چیلیک، انگار شما دیگر این واقعیت سال‌ها زیسته‌ای نیستید که در یک زندگی و تعامل با آدم‌هایی قرار دارد و مختصاتی دارد. انگار شما آن پیکسل‌ها هستید؛ همان‌طور عجیب، معذب، به زعم سلیقه عمومی مجازی، زیبا و معصوم که قرار است هزاران قلب هدیه بگیرد و به همه اعلام کند من این شکلی هستم. اما همیشه برای هر سلفی یک پشت صحنه وجود دارد. جوش‌هایی که ویرایش و غبغبی که پنهان می‌شود، چاقی‌ها، ضعف‌ها و مهم‌تر از همه واقعیتی که به‌جای پذیرش اش، از آن گریزانند. سلفی، دایره‌ای برای ساخت یک نسخه جعلی از خودی‌است که دوستش نداریم. اگر معتاد به سلفی گرفتن هستید، بدانید، جایی کاری مانده روی زمین دارید و تلاش برای بازتولید خودتان در ال‌سی‌دی تلفن همراه، بی‌فایده‌ترین کار است.‌
زندگی سرگرمی نیست، پس چرا فکر می‌کنیم لازم است بچه‌ها به طور مداوم سرگرم باشند؟ بگذارید دوباره حوصلۀ بچه‌هایتان سر برود اگر دور و برتان بچه‌ای باشد، با این معضل به خوبی آشنایید؛ پیش شما می‌آیند و می‌گویند که حوصله‌شان سر رفته است و نمی‌دانند چه کار کنند. اگر سرتان خلوت باشد شاید مشغول بازی‌کردن با آن‌ها شوید و اگر نتوانید با آن‌ها وقت بگذرانید احتمالاً برایشان پویانمایی می‌گذارید یا راه دیگری پیدا می‌کنید تا سرگرم شوند اما چه بسا راه درست‌تری هم باشد، ولشان کنید تا کم‌کم بیاموزند زندگی چیزی است که در آن اغلب اوقات حوصلۀ آدم سر می‌رود. «حوصله‌ام سر رفته»، این جمله کوتاه آن قدر قدرت دارد که پدر و مادر‌ها را از وحشت، آزردگی خاطر و عذاب وجدان لبریز کند. اگر حوصله کسی سر رفته باشد، حتماً فرد دیگری در آموزش، غنابخشی یا سرگرم‌کردن او کوتاهی کرده است. اصلاً چطور ممکن است کسی ادعای ملال کند، آن هم در حالی که کار‌های زیادی را می‌توان انجام داد؟ اما ملال از آن چیز‌هایی است که باید تجربه‌اش کرد، نه آن که با عجله کنارش زد. برخلاف چیزی که بیشتر افراد در فرایند رشد می‌آموزند، ملال بری ما خوب و سودمند است. اگر کودکان خیلی زود با این قضیه کنار نیایند، بعد‌ها دچار شگفت‌زدگیِ نامطبوعی خواهند شد. قبول کنیم که مدرسه می‌تواند جای خسته‌کننده‌ای باشد و واقعیت این است که معلمان وظیفه ندارند به همان ترتیبی که آموزش می‌دهند، کودکان را سرگرم هم بکنند. قرار نیست زندگی جولانگاه بی‌پایان سرگرمی‌ها باشد. خاطرات پیش از قرن ۲۱ سرشار از یکنواختی است. افراد طبقه مرفه، وقتی از پرسه‌زدن در سالن‌های پذیرایی خسته می‌شدند، به پیاده‌روی‌های طولانی می‌رفتند و دار و درخت‌ها را تماشا می‌کردند؛ سوار خودروهای شان می‌شدند و بازهم دورتر می‌رفتند و درختان بیشتری را تماشا می‌کردند. کودکان نیز انتظار چنین آینده‌هایی را داشتند و از همان کودکی با آن اخت می‌شدند. تنها چند دهه قبل، در دوران از دست رفته کم‌توجهی به کودکان، آدم‌های بالغ فکر می‌کردند حدی از ملال ضروری است اما امروزه قراردادن کودکان در چنین انفعالی همچون اهمال والدین در انجام وظایف‌شان دیده می‌شود.« کلیر کین‌میلر »در مقاله‌ای به نام «شقاوت والدین مدرن» که در نشریۀ تایمز منتشر شد به مطالعه جدیدی ارجاع می‌دهد که براساس آن والدین، صرف نظر از طبقه، درآمد یا نژاد، معتقد بودند «کودکانی که در ساعات بعد از مدرسه حوصله‌شان سر می‌رود، باید در کلاس‌های فوق برنامه ثبت نام شوند و والدینی که مشغله دارند نیز باید درصورتی که کودکان از آن‌ها درخواست کنند، تمام کارهایشان را متوقف و به آن‌ها توجه کنند.» امروزه بچه‌ها، زمانی که والدین دست از سرشان برداشته باشند، با وسایل دیجیتال‌شان به حال خود رها می‌شوند. والدین برای یک مسافرت طولانی با ماشین یا هواپیما چنان برنامه‌ریزی می‌کنند که انگار ژنرال‌های ارتش هستند و دارند نقشۀ یک مانور زمینی پیچیده را می‌ریزند اما وقتی در دهۀ ۷۰  میلادی کودکان در راه بازگشت حوصله‌شان سر می‌رفت، والدین چه کار می‌کردند؟ هیچ! اجازه می‌دادند بوی بنزین خفه‌شان کند، خواهر و برادرهایشان را عذاب دهند و چون کمربند ایمنی واقعاً کارایی نداشت، می‌گذاشتند بچه‌ها با کمربند شکسته بازی کنند. به هرحال ملال می‌تواند منشأ اتفاقاتی باشد. بعضی از ملال‌آورترین شغل‌هایی که من داشته‌ام، درعین‌حال خلاقانه‌ترین‌ها هم بوده‌اند. قصه‌ها درست درآن لحظه‌ای شکل می‌گیرند که با آثار بی‌حس کنندۀ ملال اخت شوید و خودتان را در مسیر اکتشاف بیابید.  به همین دلیل است که ایده‌های خوب زیر دوش حمام به سراغ آدم می‌آید؛ یعنی وقتی اسیر فعالیتی پیش پا افتاده هستید؛ چرا که درست همان زمان است که به ذهن‌تان اجازه می‌دهید پرسه بزند و خود به دنبالش روانه می‌شوید. تردیدی نیست که خود ملال در واقع اهمیتی ندارد بلکه مهم نگرشی است که بدان داریم. هنگامی که فرد به نقطۀ فروپاشی می‌رسد، ملال به او می‌آموزد چگونه واکنشی سازنده نشان دهد؛ چگونه وضعیت را تغییر دهد اما مادامی که به عادتِ خوار شمردن ملال چسبیده باشیم، چنین چیزی را یاد نخواهیم گرفت. بدون تردید اگر به جای افزایش سرگرمی، به کودکان بیاموزیم در برابر ملال شکیبا باشند، آنان را برای آینده‌ای واقعی‌تر آماده خواهیم کرد؛ یعنی آینده‌ای که در آن جایی برای انتظارات نادرست از کار و زندگی وجود ندارد. شاید به نظرتان ملال‌آور بیاید. کار همین است، زندگی همین است. شاید دوباره باید با ملال اخت شویم و به نفع خودمان به‌کارش بگیریم. شاید در جهانی که پیوسته خواسته‌های افراد در حال افزایش است، با کمی هیجان کمتر نیز بتوانیم زندگی کنیم.
حذف شده - زندگی بدون موبایل ما بدون در دست‌داشتن گوشی‌های موبایل‌مان چه شکلی می‌شویم؟ اریک پیکرزگیل عکاسی می‌کند و به دنبال به تصویر کشیدن انسان‌‌ها بدون تلفن‌های همراه‌شان است.
🔸(واقعیت رسانه ای شده) دکتر شکرخواه معتقد است: تبدیل واقعیت به بیان در ارتباطات؛ همان رسانه‌ای شدن است. يعني تبديل شدن reality به يك مقوله رسانه‌اي كه به آن Mediality مي‌گوییم. يعني تركيب دو واژه Media و Reality كه مي‌شود Mediality كه به آن مي‌گویيم. ♨️رسانه‌ها واقعیات را بازنمایی می کنند و این به آن معناست که واقعیات با عبور از صافی رسانه ها، شکل و وزنی متفاوت می یابد. به عنوان مثال همزمانی واژه تروریسم و مسلمانان پس از ۱۱سپتامبر، حمایت از حقوق بشر توسط کشورهای غربی، داعش و خشونت و ترور در اسلام، ایران‌هراسی و...