🎯ضعف رسانهای در هویتسازی
امروزه رسانهها شکلدهنده افکار عمومی هستند و در شناخت ما از محیط پیرامون و تعامل با آن، حرف اول را میزنند. هویت ازجمله مسائلی است که در تعامل با محیط شکل میگیرد و رسانهها در شکلگیری آن نقش اساسی دارند و در زمره مسائل بنیادین و حساس هستند چرا که باعث تمایز آنها از دیگران میشود. تأثیر رسانهها بر هویت، ابعاد گوناگونی دارد. منصور ساعی پژوهشگر حوزه هویت یکی از مشکلات جامعه امروز ایران را فراهم نشدن زمینه #گفتوگوینسلی میداند و تاکید دارد رسانهها در هويتبخشی به افراد جایگاهی والا دارند:
از متن:
▪️رسانه تبدیل به یکی از نهادهای #جامعهپذیری در هر جامعهای شده است. حتی میتوان گفت که در میان عوامل گوناگون، رسانهها تبدیل به گروه مرجع ارجح شدهاند. ما اکنون در یک دنیای رسانهای شده زندگی میکنیم. دنیای رسانهای شده به این معنی است که رسانهها در زمینههای گوناگون به ایفای نقش میپردازند و توانستهاند جریانهای اصلی شکلدهی به افکار عمومی را در دست بگیرند.
▪️رسانهها واسطه #درک_ما_از_واقعیتها هستند. در حال حاضر، اصطلاحی که برای این قضیه رایج و غالب شده، چیزی به نام «واقعیت رسانهای» است. یعنی رسانهها واقعیات موجود در جهان را به مخاطبان خود عرضه میکنند و آنها از این مسائل درک و شناخت پیدا میکنند. حتی اگر آن واقعیتی که از طریق رسانهها ارائه میشود دروغین باشد، باز این توانایی نزد آنان وجود دارد که آن را به عنوان چیزی که درست است، به افراد بنمایانند. رسانهها تصویر ذهنی ما از موضوعات و پدیدهها را شکل میدهند و درک نسل کنونی از واقعیت مبتنی بر رسانههاست.
▪️رسانهها در #هویتبخشی و #هویتسازی نیز نقشی اساسی دارند. هویت از کیستی و چیستی صحبت میکند و دارای دو بعد فردی و جمعی است. بعد هویت جمعی به طور کامل تحت تأثیر رسانههاست. رسانهها ما را از جهانی که در آن زندگی میکنیم آگاه میکنند و از مسائل اجتماعی در آن برای ما میگویند. هویت نیز در تعامل با محیط شکل میگیرد.
▫️رسانهها که نقش اصلی را در #شناخت افراد از محیط پیرامون ایفا میکنند، در هویتبخشی جمعی به افراد نیز چنین کارکردی دارند. جامعه ایران یک جامعه رسانهای شده است. نتیجهای پژوهشی که ما انجام دادیم این است که برنامههای ماهوارهای نسبت به برنامههای ملی، تأثیر بیشتری بر هویت ملی افراد دارد.
▫️ایرانیها مباحثی مثل ایرانشناسی و مذهب را متأسفانه بیشتر از این برنامهها دریافت میکنند و رسانه ملی ما در این مرحله خنثی عمل کرده است. ما در حوزه رسانههای مکتوب ضعیف عمل کردهایم، در حالی که غرب این طور نبوده است. خیلی از مسائل و موضوعات، سینه به سینه نقل شدهاند و به همین خاطر میبینیم بعضی از روایات، داستانها و نقلهای مربوط به گذشته دچار تحریف شدهاند.
🗞منبع: بخشی از گفتوگویی به نام «مشکل جامعه ما فراهم نشدن زمینه گفتوگوی نسلی است» منتشر شده در شماره 53 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، مهر 1393
ماهنامه مدیریت ارتباطات
◾️چرا بحث کردن در فضای مجازی احمقانه است
✍️الویا گولدهیل
▪️واقعیاتِ بینهایت غلط و استدلالهای ساختگی، ویژگیهای اجتنابناپذیر شبکههای اجتماعیاند. با این حال، صرفنظر از اینکه یک نفر چقدر آزاردهنده در اشتباه است یا شما چقدر شواهد متقابل در اختیار دارید، آغاز بحث در فضای مجازی بهندرت باعث تغییر عقیدۀ کسی میشود.
▪️تقریباً یکقرنونیم پیش، جان استوارت میل، فیلسوف بریتانیایی، در چند سطرِ صریح توضیح داده است که چرا برخی از استدلالها ره به جایی نمیبرند. تحلیل استوارت میل خیلی جالب در مورد مباحثات داغ و عبثِ اینترنتی مصداق مییابد.
▪️او در سال 1869، دلیل این را که چرا هرگز نمیتوانید در بحث در فضای مجازی پیروز باشید، اینگونه توضیح میدهد:
▪️«تا زمانی که تفکری عمیقاً در احساسات ریشه داشته باشد، بهواسطۀ سنگینی کفۀ استدلال علیه آن، عوضِ اینکه متزلزل شود، پایداری بیشتری پیدا میکند.»
▪️استوارت میل تأکید دارد این واقعیت اغلب نادیده گرفته میشود که بسیاری از افکار و عقاید اساساً نه مبتنی بر واقعیت بلکه بر پایۀ احساس هستند. به این ترتیب، اطلاعات نقیض در استدلالهایی که ریشه در احساسات دارند، تغییر ایجاد نمیکنند، بلکه صرفاً باعث میشوند که افراد برای حفظ آن دیدگاهها شدیداً به احساسات چنگ بزنند.
▪️به صرافت میتوان دریافت که بیشتر آدمها میدانند که احساسات باعث برانگیختن افکار و عقاید میشوند و بر اساس آن رفتار میکنند.
▪️ما برای متقاعد ساختن دیگران نسبت به دیدگاههای خود، از ترفندهای بلاغی مانند اغراق کردن، تظاهر، تصنع و خودنمایی بهره میگیریم؛ و برای نمونه میدانیم که شواهد نشان میدهد واکنشهای عصبی به این گزاره که مثلاً «رفتار کودکان با والدین با گرایشهای خاص جنسی درست مانند کودکانِ با والدین معمولی است»، بیشتر از آنکه ریشه در تمایل عمیق به واقعیتها داشته باشد از تعصب عاطفی سرچشمه میگیرد.
▪️در فضای مجازی، وقتی نمیتوانیم صورت دیگران را ببینیم یا خُلق آنها را نمیفهمیم، نادیده گرفتن غرایز احساسی کاری بس راحت میشود.
▪️عوض در نظر گرفتن و احترام به احساسات دیگر، این تمایل در ما به وجود میآید که مخالفان دیدگاههای خود را با «واقعیات» بمباران کنیم، اما حتی اطلاعات آشکارا مستدل، مانند جدول تناوبی، اغلب مبتنی بر دیدگاههایی ذهنیاند؛
▪️شاید امید چندانی وجود نداشته باشد که در فضای مجازی بتوان دیگران را برای تغییر عقیده مجاب ساخت، اما میل درباره نحوۀ پرداختن به استدلالها در فضای مجازی توصیههایی هم دارد:
▪️جستوجوی ایدههایی متفاوت با ایدههای خود و طلبِ حقیقت در ایدههایی که شاید از آنها غافل شدهایم.
▪️بهجای آنکه درصدد متقاعد ساختن دیگران برآییم، میتوانیم مستعد و آمادۀ تغییر عقاید و افکار خود باشیم و دنبال اطلاعاتی بگردیم که در تناقض با دیدگاه استوار و تزلزلناپذیر ما قرار دارند.
▪️شاید دست بر قضا معلوم شود کسانی که با شما مخالفت میکنند، بهواقع درکی مستدل از حقایق دارند. این احتمال، هرچند ناچیز، وجود دارد که شاید این شما هستید که در اشتباه به سر میبرید.
🗞منبع: گزیدهای از مقالهای با نام «چرا استدلال فلسفی یا حتی استدلال درست در اینترنت بیمعناست؟» منتشر شده در شماره 114 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، آبان 1398
#مدیریت_ارتباطات
asrehooshmandi
◾️چرا باید از اینفلوئنسرها دوری کرد؟
✍️نیکول ماچئیوسکا
▪️دنیای اینفلوئنسرها به بهشت میماند، بهگونهای که اعتمادبهنفس ما را از بین میبرد. این مسئله باعث میشود که ترس از دست دادن فرصتها در ما تقویت شود و اضطراب ما را بیشتر کند.
▪️واقعیت این است که اینفلوئنسرها فقط آن جنبههایی از زندگیشان را به ما نشان میدهند که میخواهند ما ببینیم: میخواهند ببینیم که بعد از شکست چه زیبا و خوشخیال به نظر میرسند، تعطیلات اخیرشان چقدر فوقالعاده بوده است و لباسهایی که ما از پس خریدشان برنمیآییم چه به تنشان نشسته است.
▪️اینفلوئنسرها بر ما تأثیر میگذارند: با رشد شبکههای اجتماعی ما به نسل «شیفتۀ تصویر» یا «در تسخیر تصویر» بدل شدهایم که آمادهایم در صورت نرسیدن به آرزوهایمان بهآسانی تسلیم شویم. آنها میتوانند از قدرتشان استفاده کنند تا شما را وادار به خرید چیزی کنند که به آن نیازی ندارید.
▪️اینفلوئنسرها بر محیطزیست نیز تاثیر مخربی داشتهاند؛ عموما صنعت فست فشن را تبلیغ میکنند که با تولید انبوه و ارزان سعی دارند به سودی بیشتر دست یابند و شما را به مشتری دائمی خود تبدیل کنند. البته موضوع فقط ترویج مصرفگرایی میان جوامع نیست بلکه پای محیطزیست، ایجاد آلودگیهای مختلف و استثمار کارگران هم در میان است.
🗞منبع: گزیدهای از مقالهای با همین تیتر، ترجمه محسن محمودی، شماره 125 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات#ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، مهر 1399
#اینفلونسر
#مصرفگرایی
@toluenou_ir 🔆
رشد #شبکههای_اجتماعی_عکسمحور مثل «اینستاگرام»، حاصل اهمیت پیدا کردن فرد و «خود» است. وقتی «خود» مهم میشود روایت بصری از خود نیز اهمیت پیدا میکند.
در گرفتن عکس از پدیدههای اطراف و ادیت آن با کمک فیلترهای ایسنتاگرام، «#روایت_خود» اهمیت پیدا میکند. ما با کمک گوشیهای هوشمند توانستهایم روایت بصری خود از اطراف را ارائه کنیم و همین است که جهان را برای ما خوشایندتر میکند.
اوج این مسئله در جایی است که به چگونگی تفسیر موج «سلفی» فکر میکنیم. «#سلفی» به یک معنا یعنی آنقدر «من» اهمیت دارم که حتی حاضر نیستم برای گرفتن یک عکس با کیفیتتر از تصویر حذف شوم. در فضای غریبگی اکثر شبکههای اجتماعی، نمایش خود و سادهترین راه آن یعنی نمایش تن، راهی برای شناساندن خود به دیگران هم هست
🗞منبع: گزیدهای از گزارشی به نام «وقتی فرد و روایت اهمیت دارند»، شماره 52 #ماهنامه_مدیریت_ارتباطات، شهریور 1393
@asrehooshmandi