🔸️نباید اطلاعات را کتمان کرد
✍مجید رضاییان
استاد دانشگاه، پژوهشگر روزنامه نگاری
درخصوص سه روزعدم اطلاعرسانی و پنهان کاری فاجعه سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی که یک فاجعه ملی محسوب میشود، لازم میدانم به 4 نکته مهم اشاره کنم.
1️⃣ کسب خبر در دنیای کار حرفهای روزنامه نگاری، باید از منبع اصلی و نه از منبع با واسطه باشد. اگرچه از زمان ورود اینترنت به حوزه کار رسانه، در کار حرفهای روزنامهها، خلل ایجاد شده است، اما آژانسهای خبری مهم دنیا و روزنامه نگاران متخصص تلاش میکنند تا از این اصل عدول نکنند. بههمین علت شبکههای تلویزیونی مشهور و قدرتمند، گزارشها و خبرهای مهم را همواره بهصورت پخش زنده و با درج لوکیشن (live and location) از میدان واقعه پخش میکنند، چراکه میخواهند به مخاطب نشان دهند، ما همچنان به اصل انتشار خبر از منبع اصلی متکی و وفادار هستیم.
2️⃣ صحت و سقم خبر. شما وقتی در میدان یک رویداد خبری هستید، باید اطلاعاتی که دریافت میکنید، دارای 6 عنصر باشد، این عناصر باید در کنار هم قرار بگیرند و کاملکننده خبر باشند. بههمین علت صحت و سقم خبر یک قانون است و فرقی ندارد ما در چه مقطع زمانی زندگی میکنیم. هماکنون عصر وب هوشمند است، اما بههر میزان که تکنولوژی پیشرفت کرده و جلوتر برود، باید این اصل رعایت شود.
3️⃣ زمانیکه این دو اصل وجود دارد، همه از روزنامه نگاران گرفته تا افرادی که به منبع اطلاعات دسترسی دارند مثل دستگاههای دولتی، باید نسبت به این دو اصل وفادار باشند. به عبارتی خبرنگار فقط نباید با چند تماس بگوید که پاسخی ندادهاند. او باید در خبر یا گزارش خود بنویسد که این افراد حاضر به پاسخگویی نشدند، این یک کار حرفهای است، جدا از اینکه نباید تنها به یک منبع متکی بود.
4️⃣ اگر این 3 اصل مهم رعایت نشود، ما در شرایطی زندگی میکنیم که نمیتوانیم #اطلاعات را کتمان کرده یا پنهان کنیم و جلوی خبررسانی را بگیریم، چنین چیزی امکانپذیر نیست، چون #مرجعیت رسانه از بین میرود و اعتماد به رسانهها به صفر میرسد. پیامد چنین اتفاقی غیر قابل تصور است.
درباره انتشار اخبار در شبکههای اجتماعی باید گفت که در این شبکهها خبر تولید نمیشود، آن چه دیده میشود، بخشی از حقیقت، #پساحقیقت و البته باز نشر اخبار است. مخاطب نیز بر همین مبنا دست به قضاوت میزند و اعتماد به رسانهها از بین میرود.
بنابراین تبعات منفی آن بیشتر از اطلاعرسانی است. اما زمانیکه اطلاعرسانی در شبکههای اجتماعی بازتاب پیدا میکند، شما بهعنوان یک روزنامه نگار حرفهای باید با حضورتان این فضا را مدیریت کنید.
در شبکههای اجتماعی حضور بیشتر مساوی با دیده شدن است.
درحقیقت شما میتوانید با اطلاعرسانی صحیح جلوی انتشار #اخبار_دروغ و حتی شایعهسازی را بگیرد، اما ابتدا باید به این 4 نکته توجه کنید/روزنامه ایران
🔸️ توصیه هایی از منظر اطلاع رسانی در مهار کرونا.
🔹️به عنوان ابتداییترین عنصر فعالیت حرفهای «#اصالت_اطلاعات» منوط به اعلام هویت و منبع خبر و اطمینان باز نشر دهنده از محتوی صحیح است؛ در این صورت مانع از هرگونه سوء استفاده و سوءبرداشت وانتشار #اخبارجعلی با هویت نامعلوم و بعضا محتوای ارسال شده از بیرون کشور خواهیم شد.
🔹️ فراموش نکنیم انتشار و یا بازنشر یک خبر که از #صحت آن اطمینان نداریم، خسارت بیشتری از عدم انتشار آن دارد زیرا قطعا خسارت انتشار چنین اخباری در موضوعاتی که با سلامت مردم ارتباط مستقیم دارد، غیر قابل جبران و بعضا فاجعهبار خواهد بود.
🔹️ نظرات فردی با توجه به تخصصی بودن موضوع «ویروس کرونا» که با امنیت روانی و جان هموطنانمان گره خورده، در کنار انتشار گمانهها، احساسات و برداشتهای فردی که بسیاری از سر دلسوزی است نباید جایگزین تصمیمات تخصصی و عمومی دستگاههای مسئول در مواجهه با این شرایط شود.
🔹️ «اطلاعرسانی دقیق و شفاف» ممانعت از هرگونه #پنهان_کاری به هر دلیل و نیتی، دستور صریح رئیس جمهور محترم به همه دستگاهها است، و انتظار این است با #مرجعیت دادن به #اطلاعات دقیق و مبتنی بر واقعیت و مستند به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، این مهم را ممکن کنیم.
👈 بخشی از اطلاعیه معاونت مطبوعاتی درباره ویروس کرونا
مغالطه شماره ۱۴۹ و ۱۵۰
نکاتی پیرامون صلاحیت و #مرجعیت
💠برداشت شما سطحی ست💠
یا #توسل_به_صلاحیت
این مغالطه اغلب در #مقام_دفاع رخ میدهد.
➖برداشت شما سطحی ست ، شما اصلا بودایی هستید که بودیسم را نقد و بر آن ایراد علمی وارد میکنید؟!
➕خب اگر من بودایی بودم که یعنی این مذهب را کاملا قبول داشتم و دیگر آن را رد نمی کردم ، و وقتی برآن اشکالات اساسی میگیرم نمیتوانم بودایی باشم.
.
مسلما سخن نفر اول مغالطه آمیز است.
اما باوجود تخصصی شدن دانش ها و دشوار بودن بررسی منابع و راستی آزمایی ادعاهای گوناگون ، آیا هرکس صلاحیت مرجعیت و نظر کارشناسی و رد نظریات و مکاتب فکری را دارد؟
اگر نه
پس چطور میتوان صلاحیت اشخاص را مشخص کرد؟
در تشخیص صلاحیت مرجعیت اشخاص باید به نکات ذیل توجه کرد :
1⃣- اگر نظریه که شخص رد میکند ، جرئیست ( به تعبیر دکتر #آرامش ردیه درون رشته ای ست) ، شخص باید حتما متخصص آن رشته باشند تا با روشهای مورد پذیرش در آن تخصص ، نظریه ای خاص را نقد کند.
این قدم اولست ، پس از آن باید دید نظر دیگر صاحبنظران چیست و اگر آن نظر با رای اجماع متخصصان ، اختلاف داشته باشد ،حتما باید نسبت بآن شک جدی داشت ، اگرچه از شخصی متخصص و دارای صلاحیت و ظاهرا منطقی و مستدل باشد.
2⃣-اگر گوینده ، بصورت کلی مکتبی فکری ، را رد میکند ، باید در رشته ای کلی تر متخصص باشد ، مثلا شخصی که از تاریخ و روش علمی ، دارای تحصیلات و تخصص است (فیلسوف علم) صلاحیت دارد راجع به روش همه مکاتب فکری و تطابق آن با #روش_علمی اظهار نظر کند . استناد صحیح و نقل قول کامل از چنین شخصی هم به همان اندازه معتبر است.
3⃣تفاوت اصلی مکاتب علمگرا و عقلگرا با دیگر مکاتب (هنر ، خرافه و ...) روشمندی ست.
از زمان ظهور قدیمی ترین بشر ( #ریاضیات ) که بر #اصول_موضوعه بنا شده ، ادعاهای علمی و عقلی همواره بر پایه و اساسی خاص بنا شده اند.
صد البته که روشهای هر دانش تغییراتی دارند و باز بودن راه اصلاح و تغییر ، مهمترین حسن مکاتب خردگرا ست ، اما اصلاح روشها ، توضیح بالا را نقض نمیکند ، یکی به این دلیل که دانشهایی که بر پایه و اصول بنا شده اند ، مانند #هندسه #اقلیدسی با ظهور هندسه #نااقلیدسی هنوز کارآیی خود را دارند ، دوم این که بهرحال علوم جدید و مکاتب جدید هم ، روشمندی و فرمول بندی خود را بصورت جدی و محکم و خلل ناپذیر دارند و بی قانون نیستند.
هشدار مهم ‼️
گاهی دیده میشود افرادی چنان به جزئیاتی خاص از یک دانش یا مکتب انتقاد میکنند که کل آن علم را زیر سوال میبرند، مثلا میگویند تمام سخنان باستان شناسان دروغ ست ، تمام منابع تاریخی بی ارزشند.
اما باوجود آن که مشتریان این افراد ، عوام هستند ،در تضادی آشکار مجبورند استناداتی گزینشی را از منابع تاریخی انتخاب و عرضه کنند که گاهی با جعل و دروغ هم همراه ست و از همان ها هم نتایج بی ربط میگیرند.
در این مواقع
باید شخص باید مشخص کند که نقدش برون رشته ایست یا درون رشته ای.
اگر نقد او از دید یک کارشناس تاریخست ، که نباید اصول موضوعه و بنیان آن رشته را زیر سوال ببرد.
واگر انتقاد او برون رشته ایست ، باید صراحتا بگوید هیچ حقیقت مفیدی در آن دانش نیست و کلا خرافه است و دیگر از منابع آن رشته استناد نیاورد و روش جدید و اصول و پایه های خود را بنا کند و بر پایه آن ها جلو برود.
مثلا اگر تاریخ روایت شده ی رایج را که بر پایه منبع شناسی ، کاوش های باستان شناسی ، تحقیقات زبان شناسی و ... است را دروغ میپندارد ، دقیقا مشخص کند که تاریخ نویسی او بر چه پایه ایست؟
اگر مثلا کتاب های مرجع پزشکی را رد میکند کتبی نوشته و از اساس آناتومی ، گردش خون و ... را از دید پزشکی خودش شرح دهد.
نظرات جدید افراد بی صلاحیت را که - به زعم خودشان بادلیل همراهست وچنانکه گفته شد با تعارضات پایه ای همراه است - میتوان بنام مغالطه ای جداگانه ی #توسل_به_دلیل شناخت.