eitaa logo
کانال محتوای روایتگری راویان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
443 فایل
✅️ این کانال متعلق به ((موسسه روایت سیره شهدا قم)) می‌باشد. 📌بیان خاطرات شهدا و رزمندگان 📌محتوای روایتگری 📌معرفی کتب شهدا 📌تشریح عملیات ها
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👈 اگر به غدیر عمل میشد، مسیر تاریخ بشر عوض میشد 🌟 رهبر انقلاب: مسأله‌ی غدیر، صرفاً یک مسأله‌ای که ما جمع شیعه به آن اعتقاد داریم و یک عده از مسلمان‌ها هم به آن اعتقاد ندارند، این نیست. در نگاه تاریخی به اسلام و در تحلیل تاریخىِ حوادث صدر اسلام، موضوع غدیر - یعنی نصب جانشین - یک ضرورتی بود که اگر آن‌چنان که تدبیر شده بود - تدبیر رحمانی و الهی، و تدبیر نبوی - عمل میشد، بدون تردید مسیر تاریخ بشر عوض میشد و امروز ما در جایگاه بسیار جلوتری از تاریخ طولانی بشریت قرار داشتیم. 🌹 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۵ مردادماه ، گرامی باد. 🥀 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
عملیات مرصاد روز 5/5/1367 با رمز «یا صاحب الزمان (عجل‌الله تعالی وجه الشریف) ادرکنی» برای مقابله با حرکت منافقین و بازپس‌گیری اشغال شده انجام گرفت. در این عملیات که با فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب‌اسلامی و با پشتیبانی هوا نیروز ارتش اجرا شد، رزمندگان از سه محور چهارزبر، جاده قلاجه و جاده اسلام آباد- پل دختر وارد عمل شدند و نیروهای ضد انقلاب را تا پشت نوار مرزی عقب راند؛ اما قوای ارتش عراق، ارتفاعات مرزی را همچنان در اشغال خود نگه داشتند. در عملیات مرصاد، بیش از 120 دستگاه تانک، 400 دستگاه نفربر، 240 قبضه خمپاهره انداز 60 و 80 میلیمتری و 30 عراده توپ 106 میلیمتری دشمن منهدم شدند. همچنین بیش از 20 تیپ مشترک منافقین و ارتش عراق متلاشی شد و تعداد کشته و زخمی‌های دشمن از مرز 4800 تن گذشت. در این عملیات، نزدیک به 1000 قبضه آر. پی. جی 7، 700 قبضه تیربار کلاشینکوف، ده‌ها دستگاه خودرو، ده‌ها دستگاه تانک و نفربر، تعدادی تجهیزات پیشترفته الکترونیکی و مخابراتی و مقادیری اسناد درون گروهی منافقین به دست رزمندگان ایران افتاد. شش روز پس از قبول قطعنامه توسط ایران و در شرایطی که نیروهای عراقی با زیر پا گذاشتن توافقات ۵۹۸ مجددا به خرمشهر حمله کرده و تا آستانه تصرف آن پیش رفته بودند، سازمان مجاهدین عملیاتی با نام فروغ جاویدان را آغاز کرد. مسعود رجوی در شب آغاز عملیات گفت: «براساس تقسیمات انجام شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید... کاری که ما می خواهیم انجام دهیم در حد توان و اشل یک ابرقدرت است؛ چون فقط یک ابرقدرت می تواند کشوری را ظرف این مدت تسخیر کند... از پایگاه نوژه هم ترسی نداشته باشید؛ هر سه ساعت به سه ساعت دستور می دهم هواپیماهای عراقی بیایند و آنجا را بمباران کنند. پایگاه هوایی تبریز را هم با هواپیما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهیم داد... علاوه بر آن، ضد هوایی و موشک سام ۷ هم که داریم... هوانیروز عراق تا سرپل ذهاب به همراه ستون ها خواهد بود. از نظر هوایی ناراحت نباشید چون هواپیماهای عراقی پشتیبان ما هستند و تمام ماشین ها به صورت ستون حرکت می کنند.» **** شكست در عملیات فروغ، باعث شكسته شدن رجوی در ذهن تعداد زیادی از نیروها و ریزش سازمان گردید بطوريکه تعداد كثیری از اعضا و هواداران سازمان جدا شدند. در توجیه شكست عملیات ، رجوی گفت: تمامی اتكاء ما به ارتش و ایدئولوژیمان بود و روی عناصر سیاسی كار جدی صورت نداده‌ایم و آن را با قیام كربلا قیاس نمود كه امام‌ حسین(ع) نیز تمامی اتكای را بر دو عنصر شمشیر و ایدئولوژی خود نهاد و از معادله‌های سیاسی چشم‌پوشی كرد!! و همین باعث شكست گردید . 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
خلاصه گزارش عملیات : نام‌ عمليات: زمان‌ اجرا: 3/5 /1367 تلفات‌ دشمن‌:4800 (كشته، زخمي‌ و اسير) رمز عمليات: يا صاحب الزمان (عج) مكان‌ اجرا: خطوط جبهه میانی جنگ ارگان‌هاي‌ عمل‌كننده: نیروهای ارتش جمهوری اسلامی و رزمندگان‌ سپاه‌ پاسداران‌ - در دو مرحله اهداف‌ عمليات: در هم کوبیدن تجاوز نیروهای منافق ضد انقلاب و باز پس گیری مناطق اشغال شده 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 🔸پنجم مرداد، سالروز شکست مفتضحانه منافقین در عملیات مرصاد است، آنانی که با توهم فتح سه‌روزه تهران پس از پذیرش قطعنامه، سوار بر خودروهایشان شدند ولی نمی‌دانستند که سربازان اسلام در کمین آنها نشسته‌اند. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 غروب ابدى عمليات 🔴 بازخوانى عمليات شكست خورده منافقين عليه جمهورى اسلامى ايران 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🔴روایت از ؛ فرمانده از روز عملیات ♦️منافقین می‌خواستند به طرف کرمانشاه بیایند اما مردم از اسلام‌آباد تا کرمانشاه با هر وسیله‌ای که داشتند -از تراکتور و ماشین- آمده بودند در جاده و راه را بند آورده بودند. اولین کسی که جلوی این‌ها را گرفت، خود مردم بودند. ♦️ساعت ۵ صبح رفتیم. همه‌ی خلبان‌ها در پناه‌گاه آماده بودند. توجیه‌شان کردم که اوضاع در چه مرحله‌ای هست. دو تا هلی‌کوپتر کبری و یک هلی‌کوپتر ۲۱۴ آماده شدند که با من برای شناسایی برویم و بعد بقیه بیایند. این دو تا کبری را داشتیم؛ خودمان توی هلی‌کوپتر ۲۱۴ جلو نشستیم. گفتم: همین‌جور سرپائین برو جلو ببینیم، این منافقین کجایند. همین‌طور از روی جاده می‌رفتیم، نگاه می‌کردیم، مردم سرگردان را می‌دیدیم. ۲۵ کیلومتر که گذشتیم، رسیدیم به گردنه‌ی «چهار زبر» که الان، اسمش را گذاشته‌اند «گردنه‌ی مرصاد». ♦️یک‌دفعه نگاه کردم، مقابل آن‌ور خاک‌ریز، پشت سر هم تانک، خودرو و نفربر همین‌جور چسبیده و همه معلوم بود مربوط به منافقین است و فشار می‌آورند تا از این خاک‌ریز رد بشوند. به خلبان‌ها گفتم: دور بزنید وگرنه ما را می‌زنند. به این‌ها گفتم: بروید از توی دشت. یعنی از بغل برویم؛ رفتیم از توی دشت از بغل، معلوم شد که حدود ۳ تا ۴ کیلومتر طول این ستون است. من کلاه گوشی داشتم. می‌توانستم صحبت کنم: به خلبان گفتم: این‌ها را می‌بینید؟ این‌ها دشمنند بروید شروع کنید به زدن تا بقیه هم برسند. خلبان‌های دو تا کبری‌ها رفتند به طرف ستون، دیدم هر دوی‌شان برگشتند. من یک‌دفعه دادوبی‌دادم بلند شد، گفتم: چرا برگشتید؟ گفت: بابا! ما رفتیم جلو، دیدیم این‌ها هم خودی‌اند. چی‌چی بزنیم این‌ها رو؟! ♦️خوب این‌ها ایرانی بودند، دیگر مشخص بود که ظاهراً مثل خودی‌ها بودند و من هرچه سعی داشتم به آن‌ها بفهمانم که بابا! این‌ها منافقند. گفتند: نه بابا! خودی را بزنیم! برای ما مسئله دارد؛ فردا دادگاه انقلاب، فلان. آخر عصبانی شدم، گفتم بنشین زمین. او هم نشست زمین. دیدیم حدوداً ۵۰۰ متری ستون زرهی نشسته‌ایم و ما هم پیاده شدیم و من هم به‌خاطر این‌که درجه‌هایم مشخص نشود، از این بادگیرها پوشیده بودم، کلاهم را هم انداخته بودم توی هلی‌کوپتر. عصبانی بودم، ناراحت که چه‌جوری به این‌ها بفهمانم که این دشمن است؟! گفتم: بابا! من با این درجه‌ام مسئولم. آمدم که تو راحت بزنی؛ مسئولیت با منه. گفت: به خدا من می‌ترسم؛ من اگر بزنم، این‌ها خودی‌اند، ما را می‌برند دادگاه انقلاب. ♦️حالا کار خدا را ببینید! منافقین مثل این‌که متوجه بودند که ما داریم بحث می‌کنیم راجع به این‌که می‌خواهیم بزنیم آن‌ها را، منافقین سر لوله‌ی توپ را به طرف ما نشانه گرفتند. این‌ها مثل این‌که وارد هم نبودند، زدند. گلوله، ۵۰ متری ما که به زمین خورد، من خوشحال شدم، چون دلیلی آمد که این‌ها خودی نیستند. گفتم: دیدی خودی‌ها را؟ این‌ها بچه‌ی کرمانشاه بودند، با لهجه‌ی کرمانشاهی گفتند: به علی قسم الان حسابش را می‌رسیم. سوار هلی‌کوپتر شدند و رفتند. ♦️اولین راکتی که زد، کار خدا بود، اولین راکت خورد به ماشین مهمات‌شان، خود ماشین منفجر شد. بعد هم این گلوله‌ها که داخل بود، مثل آتش‌فشان می‌رفت بالا. بعد هم این‌ها را هرچه می‌زدند، از این طرف، جای‌شان سبز می‌شدند، باز می‌آمدند. بعد از ۲۴ ساعت با لطف خداوند، اینان چه عذابی دیدند. ♦️بعضی از آن‌ها فراری می‌شدند توی این شیارهای ارتفاعات، که شیارها بسته بود، راه نداشت، هرچه انتظار می‌کشیدیم، نمی‌آمدند. می‌رفتیم دنبال آن‌ها، می‌دیدیم مرده‌اند. این‌ها همه سیانور خوردند، خودشان را کشتند. توی این‌ها، دخترها مثلاً فرماندهی می‌کردند. از بی‌سیم‌ها شنیده می‌شد: زری، زری! من به‌گوشم. التماس، درخواست، چه بکنند؟ اوضاع برای آن‌ها خراب بود. ♦️به‌هرحال خداوند متعال در آخر این روز جنگ یا عملیات «مرصاد» به آن آیه‌ی شریفه، عمل کرد که خداوند در آیه‌ی شریفه می‌فرماید: «با این‌ها بجنگید، من این‌ها را به دست شما عذاب می‌کنم و دل‌های مؤمن را شفا می‌دهم و به شما پیروزی می‌دهم.» و نقطه‌ی آخر جنگ با پیروزی تمام شد که کثیف‌ترین و خبیث‌ترین دشمنان ما (منافقین) در این‌جا به درک واصل شدند و پیروزی نهایی ما، یک پیروزی عظیمی بود.» 📚رمز عبور، ۱، صفحه‌ی ۱۱۳ عبرتها 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
در یک نگاه 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟 📹همه ما در قبال غدیر مسئولیم… 🔻 : بازتاب حرکت ملّت ایران تا اعماق جان انسانها، آن هم در چهار گوشه‌ی عالم -نه فقط در دنیای اسلام- منعکس شده. در بسیاری از کشورها، جوانها به ندای اسلام دل بسته‌اند و در کشورهای اسلامی بیشتر؛ اینها در دوره‌ی قبل از انقلاب اسلامی و قبل از تشکیل حکومت اسلامی در اینجا وجود نداشت؛ این ادامه‌های و ادامه‌ی همان راه است؛ این مطرح کردن یک خطّ روشن است برای بشریّت تا در سایه‌ی این خطّ روشن، بشریّت هر چه زودتر برسد به آن سرانجامی که همه‌ی پیغمبران مژده‌ی آن را داده‌اند. همه‌ی پیغمبران، همه‌ی مصلحین عالم، این نوید را به بشریّت داده‌اند که یک روزی بشریّت -کلّ بشر- نجات خواهد یافت. 🔹 امروز ما -هم مسئولینمان، هم مردممان- در قبال مسئله‌ی غدیر مسئولیم. مسئولین کشور باید سعی کنند عملشان را، رفتارشان را همه‌ی حرکات و سکنات‌شان را، برنامه‌ریزی‌هایشان را آن ‌جوری تنظیم بکنند که با هدفهای اسلام که همان هدفهای غدیر است، تطبیق بکند. ۱۳۷۹/۱۲/۲۴ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶ مردادماه ، امیر ارتش اسلام ، سرلشکر گرامی باد . 🥀 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
حسین شهرام‌فر در سال ۱۳۲۶ متولد شد و در جوار حرم ملکوتی ثامن الحجج (ع) رشد کرد. آموختن را از سن ۷ سالگی آغاز کرد و تا اخذ مدرک دیپلم به تحصیل پرداخت. سپس به تهران مهاجرت کرد و در سال ۱۳۴۵ وارد دانشکده افسری شد. حسین در سال ۱۳۴۹ دوره‌ی مقدماتی را در شیراز به پایان رساند. وی دوره‌ی چتر بازی را در خارج از ایران طی کرد و در رشته‌های کوهنوردی، کاراته و تکواندو به کسب تجربه پرداخت. شهرام‌فر سپس به تهران بازگشت و در مرکز آموزش ۰۱ تهران مشغول خدمت شد و چندی بعد به تیپ۲۳ نیروی مخصوص (نوهد) که به «کلاه سبزها» معروف بودند انتقال یافت. وی در سال ۱۳۵۵ ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد. سال ۱۳۵۶ در جمع یاران امام (ره) قرار گرفت و با توزیع اعلامیه از ایشان حمایت کرد تا اینکه مورد بازجویی فرمانده وقت و ضد انقلاب قرار گرفت. در سال ۱۳۵۷ در زمان حکومت نظامی نیز شهرام فر شور و شوق فراوانی در همکاری با مردم از خود نشان داد. با پیروزی انقلاب مأموریت‌های جنگی خود را در غرب و کردستان داوطلبانه و در مبارزه با دشمنان کشور و انقلاب اسلامی (ره) انجام داد و ضمن فعالیت در واحد عقیدتی سیاسی تیپ در مقابل ضدانقلاب و بعثیان مبارزه نمود. در پاییز سال ۱۳۶۰ نیروهای سپاه و ارتش تصمیم می‌گیرند با استفاده از تاکتیک‌های غافلگیرانه اقدام به پاکسازی جاده بانه- سردشت کنند. این عملیات در طی چند مرحله انجام و پس از پاکسازی بلافاصله اقدام به ایجاد پایگاه و تثبیت موقعیت شد. اگر چه در این عملیات میزان تلفات نیروهای خودی در مقابل با عناصر دشمن بسیار کم بود، اما متأسفانه تعدادی از نیروها به شهادت رسیدند که از آن جمله می‌توان به افسر لایق، مؤمن، شجاع و کاردان شهید حسن شهرام فر اشاره نمود. نیروهای عمل کننده پس از تصرف پیچ‌های خطرناک «هجده دولان» تصمیم گرفتند تپه‌های مشرف به روستای «زرواو» را هم به تصرف در آورند که شهید شهرام فر به عنوان یکی از نیروهای پیش رو، جلوتر از همه در حال حرکت بود و توانست با کاردانی و شجاعت خاص خود مهمترین تپه که امروز بر پاسگاه انتظامی «زرواو» مسلط است را به تصرف درآورد. وی دقایقی پس از استقرار بر روی تپه مورد اصابت گلوله مستقیم منافقین قرار گرفت و به در جه رفیع شهادت نائل آمد. این تپه امروز به تپه «شهید شهرام‌فر» مشهور است. حسین اخلاقی عجیب داشت، قبل از هر عملیات کلیه‌ی تجهیزات انفرادی را همراه می‌آورد. پنج خشاب کامل را بر می‌داشت و حتی داخل قمقمه‌اش به جای آب، فشنگ ذخیره می‌کرد. اما همیشه توکل بر خدا داشت. به انجام فرایض دین اسلام پایبند بود. در یک سال دو الی سه ماه را کامل روزه می‌گرفت. نماز شب می‌خواند و در ساعات فراغت آیات کلام الله مجید را تلاوت می‌کرد. همیشه در سجده‌ی آخر نماز سه مرتبه می‌گفت: «اللهم ارزقنی توفیق الشهاده…» به نکات ریز خیلی اهمیت می‌داد و رفتارش الگوی دیگر رزمندگان و فرماندهان بود. همه ی بچه‌های دانشکده‌ی افسری و رزمندگان جنگ خاطره‌ای زیبا از انضباط و تلاش او دارند. همسر این شهید تکاور ارتشی روایت می‌کند: وقتی به خواستگاریم آمد گفت: «شما حتماً باید چادر سر کنید.» قبل از پیروزی انقلاب افراد محدودی چادر می‌پوشیدند. نمی دانم چرا یکباره و بی اختیار شرط او را پذیرفتم. از همان آغاز می‌دانستم زندگی مشترک ما طولی نخواهد کشید. زیرا که او فارغ از دنیا و تعلقات مادی بود. در طول پنج سال زندگی حسین فقط سه سال آن را در کنار ما بود. حسین خیلی به مسائل شرعی اهمیت می‌داد. قبل از پیروزی انقلاب برای خانه تلویزیون و رادیو نخرید. وقتی از او علتش را پرسیدم گفت: «اسلامی نیستند.» در سال ۱۳۶۰ من در مدرسه تدریس می‌کردم که حسین یک قرآن به من هدیه داد. روی آن نوشت: «اهداء می‌نمایم به همسرم تا فرزندانمان و فرزندان اسلام را با این کتاب آسمانی آشنا و طبق موازین و اصول آن، تعلیم و تربیت کند و معلم اسلام باشد و این تنها وصیت من است» حالا هر بار که به قرآن می‌نگرم چهره‌ی حسین در مقابل چشمانم قرار می‌گیرد و سفارشاتی که برای تربیت دو فرزند دخترش داشت. و از خدا می‌خواهم تا بتوانم به صورت شایسته این وظیفه را انجام دهم. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۶مردادماه ، امیر سرلشکر گرامی باد.🌹 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
مسعود منفردنیاکی در سال ۱۳۰۸ در شهرستان« آمل» متولد شد. در سال ۱۳۳۱ و پس از اخذ دیپلم طبیعی با علاقه به خدمت در لباس سربازی در دانشکده افسری استخدام و پس از طی دوره سه ساله دانشکده به درجه ستوان دومی نائل و با انتخاب رسته زرهی به خدمت مشغول شد. او در طول خدمت در سمت‌های مختلف فرماندهی در یگان‌های رزمی به انجام وظیفه پرداخت و مدارج تحصیلی را از دوره مقدماتی و عالی زرهی تا دوره فرماندهی و ستاد و دانشکده پدافند ملی با موفقیت پشت سر گذاشت. در سال ۱۳۵۵ به درجه سرهنگی نائل شد. وی در جریان انقلاب شکوهمند اسلامی همچون بدنه مؤمن و خدمتگزار ارتش به دریای بیکران ملت پیوست و پس از پیروزی انقلاب به شکرانه استقرار نظم اسلامی، خود را وقف دفاع از انقلاب نو پای اسلامی کرد. نیاکی به پاس فداکاری و خدمات ارزشمند خود در سال ۱۳۵۹ به سمت فرماندهی لشکر ۸۸ زرهی زاهدان و در سال ۱۳۶۰ به سمت فرمانده لشکر قدرتمند ۹۲ زرهی اهواز منصوب شد و در این مسئولیتها و در همه میدان‌های دفاع از میهن اسلامی در برابر دشمنان انجام وظیفه کرد. حضور مداوم نیاکی در خط مقدم جبهه و مسئولیت‌شناسی عمیق از ویژگی‌های بارزش بود. او با حضور پدرانه در کنار افسران، درجه‌داران و سربازان به آنها روحیه می‌داد. کارنامه او در دوران دفاع مقدس مشحون از افتخارات و قهرمانی‌ها است. وی در مسئولیت‌های فرماندهی در عملیات‌های بزرگ طریق‌القدس،فتح‌المبین،بیت‌المقدس، والفجر و رمضان خدمت کرده و در سمت فرماندهی لشکر ۹۲ زرهی خوزستان و فرمانده قرارگاه فتح بارها به قلب دشمن تاخته و شکست‌های سنگینی بر پیکر دشمن وارد آورد. « نیاکی» به واسطه لیاقت و شجاعت وافر خود طی حکمی از سوی امیر سپهبد «صیاد شیرازی» به جانشینی فرمانده نیروی زمینی ارتش در جنوب منصوب شد و در طراحی عملیات‌های بزرگ رزمی در جنوب نقش مؤثری ایفا کرد. در سال ۱۳۶۳ با کوله باری از تجربیات گرانبها در سمت جانشین اداره سوم سماجا منصوب و آماده ایفای مسئولیت های سنگین و جدید دیگری شد. در تاریخ ۱۳۶۴/۵/۶ به عنوان ناظر آموزش در رزمایش لشگر ۵۸ تکاور ذوالفقار که در شرایط واقعی جنگی لشگر اجرا شد شرکت کرد پس از ۳۳ سال خدمت پرافتخار سربازی، در میدان آموزش و تمرین نظامی به درجه رفیع شهادت نائل شد. یکی از ویژگی‌های آن شهید این بود که همواره در خط مقدم و در کنار سربازان خود می‌جنگید، به آنها روحیه می‌داد، آنها را تشویق به پیشروی می‌کرد و با تک تک سربازان تماس نزدیک داشت، گرفتاری‌های آنها را می‌شناخت و تا سر حد امکان آنها را رفع می‌کرد. سهم زیادی در به اسارت گرفتن هزاران تن مزدور بعثی داشت و همواره نام او در دل دوستان، امیدواری و در دل دشمنان یاس به همراه داشت. او افتخار این را داشت که در عملیات‌های طریق‌المقدس،تنگ چزابه،فتح‌المبین،بیت‌المقدس،والفجر مقدماتی و والفجر یک در سمت فرماندهی لشگر ۹۲ زرهی اهواز به قلب دشمن بتازد و شکست‌های سنگینی بر پیکر ارتش تا دندان مسلح رژیم بعثی وارد کند. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani