فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید
🎥 غروب ابدى عمليات #فروغ_جاويدان
🔴 بازخوانى عمليات شكست خورده منافقين عليه جمهورى اسلامى ايران
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🔴روایت از #شهید_صیاد_شیرازی ؛ فرمانده #عملیات_مرصاد از روز عملیات
♦️منافقین میخواستند به طرف کرمانشاه بیایند اما مردم از اسلامآباد تا کرمانشاه با هر وسیلهای که داشتند -از تراکتور و ماشین- آمده بودند در جاده و راه را بند آورده بودند. اولین کسی که جلوی اینها را گرفت، خود مردم بودند.
♦️ساعت ۵ صبح رفتیم. همهی خلبانها در پناهگاه آماده بودند. توجیهشان کردم که اوضاع در چه مرحلهای هست. دو تا هلیکوپتر کبری و یک هلیکوپتر ۲۱۴ آماده شدند که با من برای شناسایی برویم و بعد بقیه بیایند. این دو تا کبری را داشتیم؛ خودمان توی هلیکوپتر ۲۱۴ جلو نشستیم. گفتم: همینجور سرپائین برو جلو ببینیم، این منافقین کجایند. همینطور از روی جاده میرفتیم، نگاه میکردیم، مردم سرگردان را میدیدیم. ۲۵ کیلومتر که گذشتیم، رسیدیم به گردنهی «چهار زبر» که الان، اسمش را گذاشتهاند «گردنهی مرصاد».
♦️یکدفعه نگاه کردم، مقابل آنور خاکریز، پشت سر هم تانک، خودرو و نفربر همینجور چسبیده و همه معلوم بود مربوط به منافقین است و فشار میآورند تا از این خاکریز رد بشوند. به خلبانها گفتم: دور بزنید وگرنه ما را میزنند. به اینها گفتم: بروید از توی دشت. یعنی از بغل برویم؛ رفتیم از توی دشت از بغل، معلوم شد که حدود ۳ تا ۴ کیلومتر طول این ستون است. من کلاه گوشی داشتم. میتوانستم صحبت کنم: به خلبان گفتم: اینها را میبینید؟ اینها دشمنند بروید شروع کنید به زدن تا بقیه هم برسند. خلبانهای دو تا کبریها رفتند به طرف ستون، دیدم هر دویشان برگشتند. من یکدفعه دادوبیدادم بلند شد، گفتم: چرا برگشتید؟ گفت: بابا! ما رفتیم جلو، دیدیم اینها هم خودیاند. چیچی بزنیم اینها رو؟!
♦️خوب اینها ایرانی بودند، دیگر مشخص بود که ظاهراً مثل خودیها بودند و من هرچه سعی داشتم به آنها بفهمانم که بابا! اینها منافقند. گفتند: نه بابا! خودی را بزنیم! برای ما مسئله دارد؛ فردا دادگاه انقلاب، فلان. آخر عصبانی شدم، گفتم بنشین زمین. او هم نشست زمین. دیدیم حدوداً ۵۰۰ متری ستون زرهی نشستهایم و ما هم پیاده شدیم و من هم بهخاطر اینکه درجههایم مشخص نشود، از این بادگیرها پوشیده بودم، کلاهم را هم انداخته بودم توی هلیکوپتر. عصبانی بودم، ناراحت که چهجوری به اینها بفهمانم که این دشمن است؟! گفتم: بابا! من با این درجهام مسئولم. آمدم که تو راحت بزنی؛ مسئولیت با منه. گفت: به خدا من میترسم؛ من اگر بزنم، اینها خودیاند، ما را میبرند دادگاه انقلاب.
♦️حالا کار خدا را ببینید! منافقین مثل اینکه متوجه بودند که ما داریم بحث میکنیم راجع به اینکه میخواهیم بزنیم آنها را، منافقین سر لولهی توپ را به طرف ما نشانه گرفتند. اینها مثل اینکه وارد هم نبودند، زدند. گلوله، ۵۰ متری ما که به زمین خورد، من خوشحال شدم، چون دلیلی آمد که اینها خودی نیستند. گفتم: دیدی خودیها را؟ اینها بچهی کرمانشاه بودند، با لهجهی کرمانشاهی گفتند: به علی قسم الان حسابش را میرسیم. سوار هلیکوپتر شدند و رفتند.
♦️اولین راکتی که زد، کار خدا بود، اولین راکت خورد به ماشین مهماتشان، خود ماشین منفجر شد. بعد هم این گلولهها که داخل بود، مثل آتشفشان میرفت بالا. بعد هم اینها را هرچه میزدند، از این طرف، جایشان سبز میشدند، باز میآمدند.
بعد از ۲۴ ساعت با لطف خداوند، اینان چه عذابی دیدند.
♦️بعضی از آنها فراری میشدند توی این شیارهای ارتفاعات، که شیارها بسته بود، راه نداشت، هرچه انتظار میکشیدیم، نمیآمدند. میرفتیم دنبال آنها، میدیدیم مردهاند. اینها همه سیانور خوردند، خودشان را کشتند. توی اینها، دخترها مثلاً فرماندهی میکردند. از بیسیمها شنیده میشد: زری، زری! من بهگوشم. التماس، درخواست، چه بکنند؟ اوضاع برای آنها خراب بود.
♦️بههرحال خداوند متعال در آخر این روز جنگ یا عملیات «مرصاد» به آن آیهی شریفه، عمل کرد که خداوند در آیهی شریفه میفرماید: «با اینها بجنگید، من اینها را به دست شما عذاب میکنم و دلهای مؤمن را شفا میدهم و به شما پیروزی میدهم.» و نقطهی آخر جنگ با پیروزی تمام شد که کثیفترین و خبیثترین دشمنان ما (منافقین) در اینجا به درک واصل شدند و پیروزی نهایی ما، یک پیروزی عظیمی بود.»
📚رمز عبور، ۱، صفحهی ۱۱۳ عبرتها
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلام_امام
🌟 #بزرگترین_عید
📹همه ما در قبال غدیر مسئولیم…
🔻 #امام_خامنهای :
بازتاب حرکت ملّت ایران تا اعماق جان انسانها، آن هم در چهار گوشهی عالم -نه فقط در دنیای اسلام- منعکس شده. در بسیاری از کشورها، جوانها به ندای اسلام دل بستهاند و در کشورهای اسلامی بیشتر؛ اینها در دورهی قبل از انقلاب اسلامی و قبل از تشکیل حکومت اسلامی در اینجا وجود نداشت؛ این ادامههای #غدیر و ادامهی همان راه است؛ این مطرح کردن یک خطّ روشن است برای بشریّت تا در سایهی این خطّ روشن، بشریّت هر چه زودتر برسد به آن سرانجامی که همهی پیغمبران مژدهی آن را دادهاند. همهی پیغمبران، همهی مصلحین عالم، این نوید را به بشریّت دادهاند که یک روزی بشریّت -کلّ بشر- نجات خواهد یافت.
🔹 امروز ما -هم مسئولینمان، هم مردممان- در قبال مسئلهی غدیر مسئولیم. مسئولین کشور باید سعی کنند عملشان را، رفتارشان را همهی حرکات و سکناتشان را، برنامهریزیهایشان را آن جوری تنظیم بکنند که با هدفهای اسلام که همان هدفهای غدیر است، تطبیق بکند. ۱۳۷۹/۱۲/۲۴
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۶ مردادماه ، #سالروز_شهادت امیر ارتش اسلام ، سرلشکر #شهید_حسین_شهرامفر گرامی باد . 🥀
#شهدای_ارتش
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شهید_حسین_شهرام_فر
حسین شهرامفر در سال ۱۳۲۶ متولد شد و در جوار حرم ملکوتی ثامن الحجج (ع) رشد کرد. آموختن را از سن ۷ سالگی آغاز کرد و تا اخذ مدرک دیپلم به تحصیل پرداخت. سپس به تهران مهاجرت کرد و در سال ۱۳۴۵ وارد دانشکده افسری شد. حسین در سال ۱۳۴۹ دورهی مقدماتی را در شیراز به پایان رساند.
وی دورهی چتر بازی را در خارج از ایران طی کرد و در رشتههای کوهنوردی، کاراته و تکواندو به کسب تجربه پرداخت. شهرامفر سپس به تهران بازگشت و در مرکز آموزش ۰۱ تهران مشغول خدمت شد و چندی بعد به تیپ۲۳ نیروی مخصوص (نوهد) که به «کلاه سبزها» معروف بودند انتقال یافت.
وی در سال ۱۳۵۵ ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد. سال ۱۳۵۶ در جمع یاران امام (ره) قرار گرفت و با توزیع اعلامیه از ایشان حمایت کرد تا اینکه مورد بازجویی فرمانده وقت و ضد انقلاب قرار گرفت. در سال ۱۳۵۷ در زمان حکومت نظامی نیز شهرام فر شور و شوق فراوانی در همکاری با مردم از خود نشان داد. با پیروزی انقلاب مأموریتهای جنگی خود را در غرب و کردستان داوطلبانه و در مبارزه با دشمنان کشور و انقلاب اسلامی (ره) انجام داد و ضمن فعالیت در واحد عقیدتی سیاسی تیپ در مقابل ضدانقلاب و بعثیان مبارزه نمود.
در پاییز سال ۱۳۶۰ نیروهای سپاه و ارتش تصمیم میگیرند با استفاده از تاکتیکهای غافلگیرانه اقدام به پاکسازی جاده بانه- سردشت کنند. این عملیات در طی چند مرحله انجام و پس از پاکسازی بلافاصله اقدام به ایجاد پایگاه و تثبیت موقعیت شد. اگر چه در این عملیات میزان تلفات نیروهای خودی در مقابل با عناصر دشمن بسیار کم بود، اما متأسفانه تعدادی از نیروها به شهادت رسیدند که از آن جمله میتوان به افسر لایق، مؤمن، شجاع و کاردان شهید حسن شهرام فر اشاره نمود.
نیروهای عمل کننده پس از تصرف پیچهای خطرناک «هجده دولان» تصمیم گرفتند تپههای مشرف به روستای «زرواو» را هم به تصرف در آورند که شهید شهرام فر به عنوان یکی از نیروهای پیش رو، جلوتر از همه در حال حرکت بود و توانست با کاردانی و شجاعت خاص خود مهمترین تپه که امروز بر پاسگاه انتظامی «زرواو» مسلط است را به تصرف درآورد. وی دقایقی پس از استقرار بر روی تپه مورد اصابت گلوله مستقیم منافقین قرار گرفت و به در جه رفیع شهادت نائل آمد. این تپه امروز به تپه «شهید شهرامفر» مشهور است.
حسین اخلاقی عجیب داشت، قبل از هر عملیات کلیهی تجهیزات انفرادی را همراه میآورد. پنج خشاب کامل را بر میداشت و حتی داخل قمقمهاش به جای آب، فشنگ ذخیره میکرد. اما همیشه توکل بر خدا داشت. به انجام فرایض دین اسلام پایبند بود. در یک سال دو الی سه ماه را کامل روزه میگرفت. نماز شب میخواند و در ساعات فراغت آیات کلام الله مجید را تلاوت میکرد. همیشه در سجدهی آخر نماز سه مرتبه میگفت: «اللهم ارزقنی توفیق الشهاده…»
به نکات ریز خیلی اهمیت میداد و رفتارش الگوی دیگر رزمندگان و فرماندهان بود. همه ی بچههای دانشکدهی افسری و رزمندگان جنگ خاطرهای زیبا از انضباط و تلاش او دارند.
همسر این شهید تکاور ارتشی روایت میکند: وقتی به خواستگاریم آمد گفت: «شما حتماً باید چادر سر کنید.» قبل از پیروزی انقلاب افراد محدودی چادر میپوشیدند. نمی دانم چرا یکباره و بی اختیار شرط او را پذیرفتم. از همان آغاز میدانستم زندگی مشترک ما طولی نخواهد کشید. زیرا که او فارغ از دنیا و تعلقات مادی بود.
در طول پنج سال زندگی حسین فقط سه سال آن را در کنار ما بود. حسین خیلی به مسائل شرعی اهمیت میداد. قبل از پیروزی انقلاب برای خانه تلویزیون و رادیو نخرید. وقتی از او علتش را پرسیدم گفت: «اسلامی نیستند.» در سال ۱۳۶۰ من در مدرسه تدریس میکردم که حسین یک قرآن به من هدیه داد. روی آن نوشت: «اهداء مینمایم به همسرم تا فرزندانمان و فرزندان اسلام را با این کتاب آسمانی آشنا و طبق موازین و اصول آن، تعلیم و تربیت کند و معلم اسلام باشد و این تنها وصیت من است»
حالا هر بار که به قرآن مینگرم چهرهی حسین در مقابل چشمانم قرار میگیرد و سفارشاتی که برای تربیت دو فرزند دخترش داشت. و از خدا میخواهم تا بتوانم به صورت شایسته این وظیفه را انجام دهم.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۶مردادماه ، #سالروز_شهادت امیر سرلشکر #شهید_مسعود_منفردنیاکی گرامی باد.🌹
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شهید_مسعود_منفرد
مسعود منفردنیاکی در سال ۱۳۰۸ در شهرستان« آمل» متولد شد. در سال ۱۳۳۱ و پس از اخذ دیپلم طبیعی با علاقه به خدمت در لباس سربازی در دانشکده افسری استخدام و پس از طی دوره سه ساله دانشکده به درجه ستوان دومی نائل و با انتخاب رسته زرهی به خدمت مشغول شد. او در طول خدمت در سمتهای مختلف فرماندهی در یگانهای رزمی به انجام وظیفه پرداخت و مدارج تحصیلی را از دوره مقدماتی و عالی زرهی تا دوره فرماندهی و ستاد و دانشکده پدافند ملی با موفقیت پشت سر گذاشت.
در سال ۱۳۵۵ به درجه سرهنگی نائل شد. وی در جریان انقلاب شکوهمند اسلامی همچون بدنه مؤمن و خدمتگزار ارتش به دریای بیکران ملت پیوست و پس از پیروزی انقلاب به شکرانه استقرار نظم اسلامی، خود را وقف دفاع از انقلاب نو پای اسلامی کرد. نیاکی به پاس فداکاری و خدمات ارزشمند خود در سال ۱۳۵۹ به سمت فرماندهی لشکر ۸۸ زرهی زاهدان و در سال ۱۳۶۰ به سمت فرمانده لشکر قدرتمند ۹۲ زرهی اهواز منصوب شد و در این مسئولیتها و در همه میدانهای دفاع از میهن اسلامی در برابر دشمنان انجام وظیفه کرد.
حضور مداوم نیاکی در خط مقدم جبهه و مسئولیتشناسی عمیق از ویژگیهای بارزش بود. او با حضور پدرانه در کنار افسران، درجهداران و سربازان به آنها روحیه میداد. کارنامه او در دوران دفاع مقدس مشحون از افتخارات و قهرمانیها است.
وی در مسئولیتهای فرماندهی در عملیاتهای بزرگ طریقالقدس،فتحالمبین،بیتالمقدس، والفجر و رمضان خدمت کرده و در سمت فرماندهی لشکر ۹۲ زرهی خوزستان و فرمانده قرارگاه فتح بارها به قلب دشمن تاخته و شکستهای سنگینی بر پیکر دشمن وارد آورد.
« نیاکی» به واسطه لیاقت و شجاعت وافر خود طی حکمی از سوی امیر سپهبد «صیاد شیرازی» به جانشینی فرمانده نیروی زمینی ارتش در جنوب منصوب شد و در طراحی عملیاتهای بزرگ رزمی در جنوب نقش مؤثری ایفا کرد. در سال ۱۳۶۳ با کوله باری از تجربیات گرانبها در سمت جانشین اداره سوم سماجا منصوب و آماده ایفای مسئولیت های سنگین و جدید دیگری شد.
در تاریخ ۱۳۶۴/۵/۶ به عنوان ناظر آموزش در رزمایش لشگر ۵۸ تکاور ذوالفقار که در شرایط واقعی جنگی لشگر اجرا شد شرکت کرد پس از ۳۳ سال خدمت پرافتخار سربازی، در میدان آموزش و تمرین نظامی به درجه رفیع شهادت نائل شد.
یکی از ویژگیهای آن شهید این بود که همواره در خط مقدم و در کنار سربازان خود میجنگید، به آنها روحیه میداد، آنها را تشویق به پیشروی میکرد و با تک تک سربازان تماس نزدیک داشت، گرفتاریهای آنها را میشناخت و تا سر حد امکان آنها را رفع میکرد.
سهم زیادی در به اسارت گرفتن هزاران تن مزدور بعثی داشت و همواره نام او در دل دوستان، امیدواری و در دل دشمنان یاس به همراه داشت. او افتخار این را داشت که در عملیاتهای طریقالمقدس،تنگ چزابه،فتحالمبین،بیتالمقدس،والفجر مقدماتی و والفجر یک در سمت فرماندهی لشگر ۹۲ زرهی اهواز به قلب دشمن بتازد و شکستهای سنگینی بر پیکر ارتش تا دندان مسلح رژیم بعثی وارد کند.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید
مستند #نیمه_پنهان_ماه
مصاحبه با همسر #شهید_مسعود_منفرد_نیاکی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
14000506_41603_1281k.mp3
7.2M
🎙#بشنوید
صوت کامل بیانات امروز رهبر انقلاب در آخرین دیدار با رئیسجمهور و هیئت دولت دوازدهم. ۱۴۰۰/۰۵/۰۶
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
والحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
عید سعید غدیر بر همهی مسلمانها، بر همهی مؤمنین، بر شما دوستان و بر ملّت ایران انشاءالله مبارک باشد. [عید غدیر] عید بسیار مهمّی است. حادثهی غدیر جزو حوادث و وقایع تردیدناپذیر است؛ حالا در جزئیّات و گوشهکنارههایش در طول تاریخ بعضی از نویسندگان و تاریخنویسان و امثال اینها سعی کردهاند یک تردیدهایی ایجاد بکنند -که همهی اینها پاسخ داده شده- لکن در اصل این واقعه و اینکه رسول مکرّم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در این حادثه امیرالمؤمنین را با این عنوان «مَن کُنتُ مَولَاهُ فَهَذَا عَلیٌّ مَولَاه»(۲) معرّفی کرد هیچ تردیدی نیست و این جزو وقایع تردیدناپذیر است؛ نه اینکه حالا این را ما بگوییم؛ این را علمای بزرگ اهل سنّت، نویسندگان، روشنفکران [میگویند]. مثلاً آن نویسندهی معروف مصری محمّد عبدالغنی حسن که یکی از تقریظنویسهای بر الغدیرِ علّامهی امینی است، از جملهی چیزهایی که میگوید [این است که] «هیچ تردیدی در واقعهی غدیر نمیشود داشت»؛ [بنابراین عید غدیر] یکی از مسائل مهم است.
عید غدیر هم از همان قرون اوّل اسلامی یک عید رایج بوده. مواردی در تاریخ هست که مرحوم علّامهی امینی (رضوان الله علیه) در الغدیر ذکر میکنند که در فلان جا نوشته این حادثه اتّفاق افتاد «و کان ذلک یوم الغدیر» یا مثلاً «یوم ثامن عشر من ذیالحجّه»؛ یعنی موارد متعدّدی را در تاریخ اسلام، از همان صدر اوّل، در [دوران] خلفای فاطمی در مصر، در جاهای دیگر، به عنوان عید غدیر ذکر کردهاند.
و مرحوم علّامهی امینی این روایت غدیر را از ۱۱۰ نفر از صحابه نقل میکند؛ یعنی روایات متعدّدی با سندهای معتبر وجود دارد که به ۱۱۰ نفر از صحابه میرسد. این چیز مهمّی است که این عدّهی قابل توجّه از صحابه این حدیث را و این حادثه را نقل کردهاند. علاوه بر این، احتجاجات خود امیرالمؤمنین هم خیلی مهم است؛ یعنی امیرالمؤمنین، آن زبان صادق، آن بیان ناطق عنالله در موارد متعدّدی در مقابل مخالفین خودش، به ماجرای غدیر احتجاج کرده؛ از جمله امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در صفّین یک خطبهای برای اصحاب خودشان میخوانند و آنجا شرح میدهند حادثهی غدیر را و میگویند پیغمبر این جور گفت و این جور ایستاد و مانند اینها، بعد گفت «قُم یا عَلیّ»، علی جان بلند شو؛ من بلند شدم، دست من را گرفت و گفت که خدا ولیّ ما است، من را ولیّ شما قرار داده و هر کسی که من ولیّ او و مولای او هستم، این علی مولای او است؛(۳) این را خود امیرالمؤمنین ذکر میکند.
انشاءالله که این عید بر همهی مسلمانان مبارک باشد، بر مردم عزیز ما هم مبارک باشد و انشاءالله که مردم دلهای خوشی پیدا کنند و مشکلاتی که هست، انشاءالله برطرف بشود.
خب؛ این جلسه برای خستهنباشید به آقایانِ اعضای دولت است، چه آنهایی که هشت سال بودند، چه آنهایی که کمتر بودند. و این را بدانید هر کسی که به قصد خدمت یک حرکتی انجام داده -خدمت به مردم و کار در راه خدا- این در دیوان الهی فراموششدنی نیست. ممکن است آن زحمتی که یکی کشیده، حرصی که خورده برای یک مسئلهای، تلاشی که کرده، کسی هم نداند، جایی هم ثبت نشود و گفته نشود، امّا کرامالکاتبین میدانند و علم خدای متعال احاطهی به همه چیز دارد. هر کسی برای خدا کار کرده، برای خدمت به مردم کار کرده، با اخلاص کار کرده، بداند که سعیاش ضایع نشده است و انشاءالله نزد خداوند متعال مأجور است. ذخیرهی واقعی این است؛ ذخیرهی واقعیِ دوران مسئولیّت این است.
اهل دنیا از مسئولیّتِ ریاست و وزارت و مدیریّت و امثال اینها استفاده میکنند برای اینکه برای دنیای خودشان یک چیزی ذخیره کنند، یک جایی جاپایی برای خودشان درست کنند، یک ممرّی برای آیندهی خودشان درست کنند. میبینید دیگر؛ در دنیا معمول است این کار. در منطق دین و فرهنگ اسلامی این جوری نیست؛ ذخیره، ذخیرهی اخروی است. امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در فرمان به مالک اشتر یک عبارتی دارند که من یادداشت کردهام؛ در همان اوایل فرمان به مالک اشتر -که میدانید دیگر، خیلی طولانی و مفصّل است- در همان فِقرات اوّل، عبارتی که ذکر میکنند این است که میفرمایند: فَلیَکُن اَحَبَّ الذَّخائِرِ اِلَیکَ ذَخیرَةُ العَمَلِ الصّالِح؛(۴) بهترین یا محبوبترین ذخیرهای که در این مأموریّتی که به تو دادیم، تو برای خودت میخواهی فراهم بکنی، ذخیرهی عمل صالح باشد؛ یعنی کار خوب انجام بده، عمل صالح انجام بده، برای خدا کار کن، تلاش کن، این را ذخیره نگه دار؛ خدای متعال این را برای تو نگه میدارد و حفظ میکند. مسئله این است؛ این را توجّه داشته باشید ...
#ادامه 👇
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
چه من و امثال من بدانیم، چه ندانیم، چه تشکّر بکنیم، چه نکنیم ، آن کسی که برای خدا کار کرده، کار صالح کرده، آن ذخیره برای او محفوظ است.
خب؛ عملکرد دولت جناب آقای روحانی در بخشهای مختلف یکسان نبوده؛ آنچه ما در این برههی زمان دیدیم، بعضی جاها بر طبق انتظارات بود، بعضی جاها بر طبق انتظارات نبود؛ بالاخره بخشهای مختلف تلاشهایی کردند، کارهایی انجام دادند که حالا جناب آقای رئیسجمهور تفاصیلی را ذکر کردند. به هر حال، فرصت خدمت یک نعمت است؛ اینکه من و شما فرصت پیدا کنیم که خدمت کنیم به مردم، این یک نعمت بزرگ خدا است. خیلیها هستند میخواهند به مردم خدمت کنند، امکانش را ندارند؛ مثلاً پول لازم دارد، پول ندارند؛ قوای بدنی لازم دارد، آن را ندارند؛ نفوذ اجتماعی لازم دارد، آن را ندارند؛ جایگاه مؤثّر و اثرگذار لازم دارد، آن را ندارند. شما که یک جایگاه اثرگذاری پیدا کردید، بایستی این را قدر بدانید؛ این نعمت بزرگی است که خدا داده و هر نعمتی هم شکری دارد؛ شکرش این است که در این فرصت از همهی توان برای خدا استفاده کنید، محض رضای خدا، برای امتثال امر پروردگار و در کشور ما و در جامعهی ما برای پیشبرد اهداف انقلاب؛ اساس این است.
من آن روز هم به جناب آقای روحانی گفتم که مبنای کارها بایستی پیشبرد اهداف انقلاب باشد. ما یک کشور انقلابی هستیم، ما انقلاب کردهایم، این مردم انقلاب کردهاند، جان دادهاند، تلاش کردهاند، سالهای سال زحمت کشیدهاند، با این همه خطر مواجه شدهاند و برخورد کردهاند و ایستادگی کردهاند برای خاطر اهداف انقلاب و مبانی انقلاب؛ باید برای این اهداف کار کرد؛ تلاش و هدف بایستی این باشد و با آن اهداف تطبیق بکند.
دیگران باید از تجربههای شما استفاده کنند. خب حالا یک تجربه را من بخصوص یادداشت کردهام، حرفی است که من مکرّر [در گفتگو] با شماها و با مردم تکرار کردهام، حالا هم همان حرف را تکرار میکنم؛ این تجربه عبارت است از بیاعتمادی به غرب؛ آیندگان باید از این تجربه استفاده کنند. در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمیدهد؛ به ما کمک نمیکنند و هر جا بتوانند ضربه میزنند؛ آنجایی که ضربه نمیزنند، آنجایی است که امکانش را ندارند؛ هر جا امکان داشتهاند ضربه زدهاند؛ این تجربهی بسیار مهمّی است. مطلقاً نبایستی برنامههای داخلی را به همراهی غرب موکول کرد و منوط کرد، چون قطعاً شکست میخورَد، قطعاً ضربه میخورَد. شماها هم هر جایی که کارهایتان را منوط کردید به [همراهی] غرب، ناموّفق ماندید؛ هر جایی که بدون اعتماد به غرب، خودتان قد عَلَم کردید و حرکت کردید موفّق شدید. نگاه کنید کار را؛ کارکرد دولتهای یازدهم و دوازدهم این جوری است. هر جا شما موضوعات را به توافق با غرب و به مذاکرهی با غرب و با آمریکا و مانند اینها موکول کردید، آنجا ماندید و نتوانستید پیش بروید؛ چون آنها کمک نمیکنند، دشمنی [میکنند]، دشمنند دیگر؛ هر جا شما از آنها قطع نظر کردید، خودتان راه افتادید و از شیوههای مختلف [استفاده کردید] -هزار راه وجود دارد و این جور نیست که یک راه [باشد]؛ نه، راههای مختلف وجود دارد؛ [اگر] انسانها فکر کنند، راههای گوناگونی برای زندگی شخصی و اجتماعی و مدیریّتی پیدا خواهند کرد- هر جا این جوری حرکت کردید، پیشرفت کردید.
در [مورد] همین مذاکرات اخیر هم بد نیست یک جملهای گفته بشود؛ آقایان هم غالباً در جریان مسائل هستید. در همین مذاکراتی که اخیراً در جریان بود، خب این همه دیپلماتهای ما زحمت کشیدند، بعضی از دیپلماتهایمان واقعاً در این قضیّه خوب ظاهر شدند، [امّا] آمریکاییها بر سر موضع عنادآمیز خودشان محکم ایستادند و یک قدم جلو نیامدند. روی کاغذ یا در مقام وعده میگویند بله، ما تحریمها را برمیداریم، [امّا] برنداشتند و برنمیدارند هم؛ شرط میگذارند؛ میگویند اگر میخواهید تحریمها برداشته بشود، باید الان در همین توافق یک جملهای را بگنجانید که این جمله به معنای آن باشد که بعداً باید دربارهی این موضوعات با شما صحبت کنیم و توافق کنیم؛ اگر چنانچه این جمله را نگنجانید ما الان با همدیگر توافقی نخواهیم داشت. این جمله چیست؟ این جمله یک بهانهای است برای مداخلات بعدی؛ دربارهی خود برجام، تمدید برجام، دربارهی مسائل گوناگون، دربارهی موشک، دربارهی منطقه، که اگر شما بعداً گفتید که نه من در این مورد بحث نمیکنم یا مثلاً سیاست کشور اجازه نمیدهد یا مجلس اجازه نمیدهد، خواهند گفت خیلی خب شما نقض کردید، پس هیچ، توافق بیتوافق. الان روش اینها و سیاست اینها این است؛ کاملاً ناجوانمردانه و خباثتآلود برخورد میکنند و هیچ اِبائی هم از اینکه آنچه را قول دادند نقض کنند ندارند؛ هیچ.
#ادامه 👇
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
یک بار توافقها را نقض کردند و کاملاً بیهزینه نقض کردند. و الان هم که [به آنها] گفته میشود شما بایستی قول بدهید، تضمین بدهید که نقض نمیکنید، میگویند نه، ما تضمین نمیدهیم؛ این را الان صریح به دوستان ما و به دیپلماتهای ما میگویند که ما تضمین نمیدهیم نقض نکنیم؛ نمیتوانیم چنین تضمینی بدهیم. اینها این جوری هستند. این تجربه است؛ این تجربه [است برای] دولت آینده، دولتمردان آینده، مردان فعّال در صحنه؛ مردان فعّال در صحنهی سیاسی -ممکن است کسی جزو مسئولین دولتی هم نباشد امّا در عرصهی سیاسی فعّال باشد- باید همیشه این را در نظر داشته باشند؛ این تجربهی بسیار مهمّی است که ما در این دولت و همیشه -البتّه این تجربه را این دولت بیشتر داشت- پیدا کردیم و فهمیدیم.
امیدواریم که خداوند متعال کمک کند. وقت تمام شد؛ [البتّه] حرف هست، حرف برای گفتن زیاد است، منتها دیگر مجال نیست؛ یک مقداری از وقت مقرّرمان هم گذشت. امیدواریم که انشاءالله خداوند به همهی دوستان و برادران کمک کند و توفیق بدهد که در هر جا که هستند بتوانند به وظایف دینی و انقلابیشان عمل کنند، و هر جا هستند به معنای واقعی کلمه انقلابی باقی بمانند و برای پیشرفت به سمت اهداف انقلاب انشاءالله کار کنند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) در ابتدای این دیدار، حجت الاسلام حسن روحانی (رئیس جمهور) گزارشی از عملکرد دولت ارائه کرد.
۲) کافی، ج ۱، ص ۴۲۰
۳) بحارالانوار، ج ۳۱، ص ۴۱۱
۴) نهجالبلاغه، نامهی ۵۳
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani