eitaa logo
محتوای روایتگری راویان
3.3هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
3.2هزار ویدیو
472 فایل
🌟 محتوای روایتگری راویان 🌟 📚 بازخوانی خاطرات شهدا 🎖 تشریح عملیات‌های دفاع مقدس 📖 معرفی کتاب و خاطرات ارزشمند 🗓 پرداختن به مناسبت‌های مهم ✍️ محتوای روایتگری 📩 ارتباط با ادمین : @Revayatgar_admin وابسته به موسسه روایت سیره شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
Az Bavar Ta Amal.pdf
1.2M
📥 📑 فیش روایتگری: از بـــــاور تا عمـــــل (روایتگری شهید سیدحسن نصرالله ویژه اربعین شهادت سید مقاومت) ✍️ نگارنده: حجت الاسلام حسین ابراهیمی 🕊محتوای روایتگری راویان @revayatgare_shohada ═══✼🍃🌺🍃✼═══ .
💢همـــــــایش ملــی روایـــــــت نـصـــر :|روایت جبهہ مقاومت|: 🇮🇷ویـــژه راویــــان شاخص کشـــــــور با حضور اساتید : 🎤حجت‌الاسلام والمسلمین قنبریان 🎤حجت‌الاسلام والمسلمین امینی خواه 🎤دکتر محمد رضا بابایی کهن 🎤 استاد محمد ندیمی 🎤 دکتر کلهر با حضور فرماندهان جبهه مقاومت 🔸با موضوعات: 🔰جنگ وجودی در منطقه و نقش رهبری ایران 🔰رفتارشناسی مقاومت از انقلاب تا طوفان الاقصی 🔰رفتارشناسی جبهه غرب نسبت به جبهه مقاومت 🔰رویکرد آخر الزمانی به رویداد های اخیر جبهه مقاومت 🔰بررسی تحولات میدانی جبهه مقاومت 📆 زمان:شنبه و یکشنبه ۱۹ و ۲۰ آبان ماه 📍تهـــــــــــران 🕊 موسسه_روایت_سیره_شهدا 🆔 @revayatesirehshohada_ir ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄ ‌‌‍‌
. شهید شیرعلی سلطانی مسئول تبلیغات تیپ امام سجاد علیه السلام فارس ولادت: شیراز ؛ 1327 شهادت: فتح المبین، غرب شوش، 1361 مزار: کتابخانه مسجد المهدی شیراز ۲۴ آبان 🕊محتوای روایتگری راویان🕊 @revayatgare_shohada ═══✼🍃🌷🍃✼═══
. وصیت نامه شهید شیر علی سلطانی وصیت نامه اول: خدايا! تو مي داني که در اين راه قدم نگذاشته ام مگر براي رضاي تو. پروردگارا! تو شاهدي که فقط براي رضاي تو به جبهه رفتم نه براي رياء که تو خود ميداني من در همه عمرم از بي زار بودم . خدايا! به جبهه نرفتم تا بگويند چه مرد قهرماني است؛ بلکه به خاطر اعتلاي اسلام تو و به خاطر رضاي تو به جبهه رفتم و اگر در اين راه مقدس شهيد گردم در تشييع جنازه ام بگويند: شهيدان زنده اند الله اکبر! امروز ديدم نه روز مقام طلبي است، نه روز رياست جويي،، نه روز پول جمع کردن است، بلکه روز ياري کردن قرآن است. امروز روز ياري کردن اسلام است. آري امروز که همه ابرقدرت هاي ظالم در خارج و منافقين از داخل مي خواهند اسلام را نابود کنند و اين انقلاب را از بين ببرند، ما نبايد به فکر اين باشيم تا چگونه از جنگ فرار کنيم و هر کدام به بهانه اي بخواهيم به جبهه نرويم . يکي بگويد پدرم و مادرم و زن و فرزندم ناراضي هستند ، پس چه کسي بايد به جبهه برود؟ چه کسي بايد از اسلام و قرآن و از انقلاب دفاع کند؟ هرگز ما نبايد بنشينيم تا صدام کافر بيايد به کمک عُمّالش شيراز ، اصفهان و تهران و … را از ما بگيرد و ما هم تمام فکرمان اين باشد که زمين نداريم ، پول نداريم … آيا مي دانيد که صدام کافر چه بر سر شهر سوسنگرد و خونين شهر آورده است؟ آيا مي دانيد که ناموس ما به دست ظالمان صدامي گرفتار هستند؟ غيرت و همت اسلامي شما کجا رفته است؟ در روز قيامت؛ در پيشگاه خداوند چه جوابي خواهيم داد؟ خدا مي داند که اين شهدا و اين رزمنده ها چه حق بزرگي بر گردن ما دارند که اگر فداکاري آنها نبود صدام براي مملکت ما حتي ناموس هم نمي گذاشت و حيات زندگي مان را مرهون شهدا و رزمندگان هستيم. آري بايد خون داد تا اسلام زنده بماند. من از آن خانواده و از آن زن و فرزندم و خواهرم و برادرم و دوستان و آشنايان می خواهم، اگر بخواهند براي شهادت من ناراحت بشوند و به انقلاب اسلامي و رهبر کبير انقلاب اسلامي بدبين بشوند و خداي ناخواسته حرفي پشت سر من بزنند و بگويند اگر اينجا مي ماند و تبليغ مي کرد بهتر بود و يا اگر بالاي سر خانواده‌اش مي ماند بهتر بود … باید بگویم ، نه اين حرف ها اشتباه محض است ، من زن و فرزندانم را بخدا مي سپارم که خدا بهترين مولا و بهترين بصير است ، اگر خدا خواست که برگشتم در خدمت اسلام و شما هستم؛ ولي اگر در راه خدا شهيد شدم مي خواهم فرياد بزنيد: خدايا ، خدايا ، تا انقلاب مهدي (عج) خميني را نگه دارد . تا دشمن بسوزد و کور گردد. تاريخ 1360/09/05 شير علي سلطاني . از جبهه سوسنگرد و شهر خون و شهادت . والسلام . 🕊محتوای روایتگری راویان🕊 @revayatgare_shohada ═══✼🍃🌷🍃✼═══
. وصیت نامه شهید شیر علی سلطانی وصیت نامه دوم: بسمه تعالى ‌ محضر محترم برادر رزمنده و مبارز فى سبیل الله، پاسدار قرآن برادر …..، مرد تقوى و فضیلت. اما بعد اى دوست عزیز! اولین وصیت من به شما این است که دست از حسین و عزادارى حسین علیه السلام برمدارى. مبادا خداى نکرده لباس مقدس سربازى امام زمان علیه السلام را از تنت بیرون نمایى که شما در این ارگان بهتر مى‌توانى از (ع) دفاع نمایى البته خداوند فرموده است: « شیطان دشمن بزرگ شماست و می‌خواهد بر سر راه خیر مانع ایجاد کند». این جانب از شما تقاضا مى‌دارم تا آخر عمر خدمتت را در سپاه ادامه دهی. خانواده شما را سلام مى‌رسانم. برادرانت را با خانواده سلام مى‌رسانم. سلام مرا به تمام دوستان و برادران سپاه برسانید. ازقول حقیر برادر …… وبرادر …….وهمه دوستانت را سلام برسانید. برادر عزیز! ها را از مصطفوى بعد از چاپ بگیرید و بفروشید پولش را کلا به مصرف صندوق خیریه‌اى که دایرکردى برسان و تعدادى کتاب حق و باطل در قم کتاب فروشى امیرالمؤمنین دارم، اگر فروش نرفته است ازحجه الاسلام حسین امام جماعت مسجد المهدى (عج) سئوال کنید ایشان اطلاع دارند و پول فروش کتاب‌هاى حق و باطل را فقط صرف ساختمان مسجد المهدى که مورد احتیاج است نمایید و یک قطعه زمین هم از پدرم به من ارث رسیده است آن زمین را هم بفروشید و باپول آن مادرم به مکه معظمه برود که مادرم خیلى حق گردن من دارد و من فرزند لایقى براى او نبودم و از او مى‌خواهم این عبد عاصى را به کرمش ببخشد . یک نامه براى مادرم نوشته و فرستاده‌ام و به ایشان بگوید اگر دیگر نامه نفرستادم مرا ببخشند. یک کلت در خانه دارم از آن سپاه مى‌باشد تحویل گرفته و به سپاه بدهید. دیگر وصیتى که دارم این دو سخن است اولا دلم می خواهد تا به عنوان پوستر وکلیشه آن‌را پخش کنند تا منافقین و ضد انقلاب بدانند ما با خونمان از ولایت فقیه حمایت خواهیم کرد. آن دو سخن این است : بارالهى! از ساحت مقدست تقاضا دارم آن هنگام که به فیض شهادتم مى‌رسانى، ابتدا قلبم را ازکار بیاندازی تا در لحظات آخرعمرم بیاد تو و امام زمانم بوده و باتمام توانم فریاد بزنم خدایا خدایا تا انقلاب مهدى خمینى را نگهدار. اگر ریختن خون ناقابل من فرج مولایم امام زمان را نزدیک‌تر مى‌کند پس اى خمپاره‌ها خونم را بریزید به امید دیدار در بهشت موعود، کنار دست امام حسین (ع) وهمه خوبان عالم. برادر شما شیر على سلطانى 1360/12/29 جبهه شوش دانیال 🕊محتوای روایتگری راویان🕊 @revayatgare_shohada ═══✼🍃🌷🍃✼═══
. وصیت نامه شهید شیر علی سلطانی وصیت نامه سوم ای همه ی کسانی که مرا دوست می دارید ، از شما تقاضا دارم هنگامی که خبر شهادت من به شما رسید ، ناراحت نشوید و مبادا خدای ناکرده از انتقاد بگیرید که همه ی جوان های مردم را به کشتن داد. نه، ما ذلیل بودیم خدا ما را به واسطه ی این انقلاب عزیز کرد… ای هزاران بار جان ناقابل من فدای اسلام عزیز باد، مبادا اشکال بگیرید که اگر بالای سر فرزندانش می ماند بهتر بود، نه به خدا این حرف ها غلط محض است. من، زن و فرزندم را به خدا می سپارم که خدا بهترین یار و بهترین مدد کار است و از ساحت مقدسش می خواهیم که آن ها را به راه راست هدایت کند. آمین یا رب العالمین. و از شما می خواهم به جای این فکر ها مشت تان را گره کرده و از که همان اسلام راستین است و از این انقلاب و از اهل بیت عصمت و طهارت سلام الله علیهم اجمعین و از خمینی کبیر؛ این پیر پارسا دفاع نمایید تا خدا شما را در دوعالم یاری کند. ای همه انسانهایی که در پی سعادت ابدی هستید، اگر می خواهید از چنگال گرگ های درنده و سلطه گر نجات پیدا کنید، همگی روی به اسلام؛ این آئین نجات بخش روی آورید که فقط اسلام است که با آن می توان بشریت را از همه بد بختی ها نجات بخشید. به امید آن روز که بشریت آگاه گردد و به اسلام عزیز روی آورد. انشالله. 🕊محتوای روایتگری راویان🕊 @revayatgare_shohada ═══✼🍃🌷🍃✼═══
. 🎥 مستند از سرگذشته (زندگانی شهید شیرعلی سلطانی) پیشنهاد_مشاهده #https://www.aparat.com/v/j15f732 🕊محتوای روایتگری راویان🕊 @revayatgare_shohada ═══✼🍃🌷🍃✼═══
. دیدار دبیرکل نهاد کتابخانه های عمومی کشور با خانواده شهید شیر علی سلطانی علی‌نژادیان فرد شیرازی (همسر شهید): هم شاعر بود و هم مداح اهل بیت(ع). علاقه خیلی زیادی هم به کتاب و کتابخوانی داشت و کتابخانه این مسجد را هم خودش احداث کرد. همسرم به اقامه نماز خیلی علاقه داشت. ما در محله‌مان مسجدی نداشتیم، برای همین عبا روی دوشش می‌انداخت و در حیاط منزلمان نماز جماعت برپا می‌کرد. بعد از مدتی تصمیم گرفت تا خودش مسجدی برای محله‌مان بسازد. اول یک خانه کوچک خرید و در آن حسینیه‌ای بنا کرد. بعد یک زمین دیگر هم برای احداث مسجد خرید. در آن زمان صاحب زمین یک شرط برای همسرم گذاشته بود، اینکه دوشنبه‌ها برود و برای او مداحی کند و او با جان و دل پذیرفت. ایشان در راه ساخت مسجد خیلی مرارت کشید. با این حال پا پس نکشید و این مسجد را با هزینه خودش ساخت. همیشه می‌گفت: «کار که برای رضای خدا باشد، خدا هم همواره خیر و برکت در کار را زیاد می‌کند» و این نکته‌ای بود که من بارها در زندگی به آن رسیدم. ۲ سال ساخت مسجد طول کشید و وقتی تمام شد نام آن را گذاشت «المهدی(ع)». شب و روزش امام حسین(ع) و فاطمه زهرا(س) بود. او از مدتها قبل برای شهادت آماده بود، قبر خودش را در کتابخانه مسجد با دست خودش آماده کرده بود و شب‌ها در آن قبر می‌نشست و با خدایش رازونیاز می‌کرد. در عشقش به امام حسین(ع) همین بس که برای قبر خودش جای سر نگذاشته بود؛ یعنی قبرش کوچک‌تر از قد و قامتش بود. مدام می‌گفت من باید مثل اربابم امام حسین(ع) سر در بدن نداشته باشم. روزی هم که آوردندش سر در بدن نداشت. قبر به قدری اندازه‌اش بود که اگر کمی از گردنش در پیکرش باقی بود آنجا جا نمی‌شد. ما ۱۴ سال با هم زندگی کردیم، شیرین‌ترین لبخندش را در هنگام خداحافظی و وداع زد. هیچ کاری برای خودش نکرد؛ هر چه کرد برای خدا بود و اهل بیت(ع). دختر شهید سلطانی: با دستان خودش کتاب‌های کتابخانه مسجد المهدی(ع) را خرید و آثاری امروز در کتابخانه موجود است که برخی از آنها در بازار نایاب هستند. ساخت مسجد هنوز کامل نشده بود و ایشان را گونی به دست دیدم. سؤال کردم گفت: اینها کتاب است برای کتابخانه مسجد. اولین کتابی هم که به دست من داد داستان انبیاء(ع) بود. جلساتی که برای اهالی محل و علاقه‌مندان به کتاب و کتابخوانی بود در این مسجد برگزار می‌شد و مخاطبان خوبی هم داشت. خودش دوست داشت در همین کتابخانه دفن شود و این را در وصیتنامه‌اش هم نوشته بود. شهید سلطانی در حوزه کتاب و کتابخوانی برای استان، محلات، مساجد شهر شیراز و سایر شهرستان ها اقدامی جهادی کرد و برای اهالی محل و کسانی که به این حوزه علاقه مند بود جلساتی در مساجد برگزار می‌کرد. پدرم هم نویسنده بود هم شاعر و هم مداح. ایشان دو از خود به یادگار گذاشته؛ «حق و باطل» و «شهید شمع تاریخ» که چند نوبت چاپ شده است حتی وصیت کرده‌اند که درآمد حاصل از چاپ دو کتاب را در مسجد برای امور فرهنگی و هزینه کنیم. 📕منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور https://B2n.ir/j60029 🕊محتوای روایتگری راویان🕊 @revayatgare_shohada ═══✼🍃🌷🍃✼═══
. اشعاری ناب از شهید شیرعلی سلطانی 1️⃣ اي كه سرمستي زصهباي شهيد از دل و جان بشو آواي شهيد شمع آسا گرچه ما خود سوختيم عالم حق را ولي افروختيم گشته از خون، سرخ گر دامان ما ماند ليكن نام جاويدان ما اي كه مي خواهيد فخر نام ما بشنويد از جان و دل پيغام ما تا نپيماييد راه اتحاد بر شما راه ظفر مسدود باد پيروي بايد ز آلُ الله كرد دست هر دژخيم را كوتاه كرد روي سلطاني به درگاه حسين گر شهادت طالبي راه حسين 🕊محتوای روایتگری راویان🕊 @revayatgare_shohada ═══✼🍃🌷🍃✼═══
. اشعاری ناب از شهید شیرعلی سلطانی 2️⃣ کیست مهدی بزم ایمان را سراج کیست مهدی سوق تقوا را رواج کیست مهدی درد دلها را طبیب کیست مهدی زخم جان‌ها را علاج یوسف خورشید رویی کز جمال دم بدم می‌گیرد از خورشید باج آن طبیبی کو نگردد تا عیان درد گمراهی نمی‌یابد علاج قهرمانی کو قبای مرگ را در بر ظالم کند با تیغ لاج گر زجاج ظلم پر گردیده است می‌شود بشکسته روزی این زجاج از نسیم گلشن حُسن وی است می‌رسد بر دل شمیم ابتهاج عاقبت اصلاح می‌گردد جهان چون به‌مصلح دارد عالم احتیاج در کف او از شجاعت هست تیغ بر سر او از عدالت هست تاج ای که حق را اندر عالم منکری دست‌بردار از عناد و از لجاج حق درخشانست هم چون آفتاب احتیاجی نیست بهر احتجاج آن‌که دارد چشم حق‌بین در جهان حق و باطل نیستی مخفی بر آن 🕊محتوای روایتگری راویان🕊 @revayatgare_shohada ═══✼🍃🌷🍃✼═══