به روایت از همسر بزرگوار شهید :
ماسال 1382 ازدواج کردیم و من تا لحظه شهادت یعنی سال 1390 در کنار شهید بودم. حاصل زندگی 8 ساله ما دو فرزند به نامهای فاطمه و محمدحسین است. فاطمه زمان شهادت پدرش 7 سال و محمدحسین یک سال داشت.
برای سفر به سوریه هم از رفتنش استقبال کردم .
شهید ترک با من درباره خطرات احتمالی در سوریه و دلایل رفتنش صحبت کرد و شاید آخرین جمله ای که برای جلب رضایت من گفتند این بود که خانم (زینب کبری س) طلبیده. آقا محرم هدفش را انتخاب کرده بود و من هم که بنای مخالفت با نظرات ایشان را نداشتم از این تصمیم استقبال کردم چرا که هدف شان مقدس بود و من هم دوست داشتم که ایشان به آن هدفی که در دل دارند برسند و بتوانند برنامههایشان را اجرا کنند.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
با وجود اینکه بخاطر شغلش برخی ماهها ماموریت بود و در خانه نبود ولی رابطهاش با فاطمه زبانزد همه بود و بینهایت به فاطمه وابسته و فاطمه هم به او وابسته بود. روزی که بنا بود ماموریت برود فاطمه خیلی بیقرار بود که محرم نرود و پیش او بماند و گریه میکرد، اما برخورد همسرم این بود که برای فاطمه توضیح میداد و به او آرامش میداد و میگفت تا تو اولین کارنامهات را بگیری من برگشتم.
برایش توضیح میداد که بچههای همسن تو در سوریه وضعیت خیلی بدی دارند و من باید به آنها کمک کنم و یا داستان حضرت رقیه(س) را تعریف می کرد و می گفت: باید از حرم ایشان دفاع کنم.
و محمدحسین که زمان شهادت ایشان خیلی کوچک بود و همیشه تا سه و چهار صبح در خانه بیقراری میکرد اما همسرم بدون توجه به این مسئله که باید ساعت 5 از خانه به محل کار برود پا به پای من بیدار میماند و محمدحسین را بغل و نوازش میکرد، با او حرف میزد و احساس خستگی نمیکرد.
یکی از تأکیدهای همیشگی محرم این بود که بچهها قرآن یاد بگیرند (مخصوصا حفظ قرآن) و من هم در حد توان این مساله و دغدغه محرم را پیگیری می کنم. در بحث حجاب مسائلی را به فاطمه و حتی به من یاد داده است که من همیشه بخاطر خواهم داشت و سعی میکنم که برای دخترم هم همین درسها را به کار ببندم.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فاطمه به گفته خودش هر روز دعا میکند که خدایا مراقبم باش که همیشه به یاد پدرم باشم و همیشه هم به یاد پدرش است. با وجود وابستگیهای خیلی شدیدی که قبل از شهادت محرم به او داشت، خیلی فاطمه آرامتر شده و با این قضیه کنار آمده است. و چیزی که در این قضیه تأثیر زیادی داشته، خوابی بود که فاطمه شب قبل از شهادت محرم دیده بود.
شب شهادت محرم و قبل از اینکه به ما خبر شهادتش را بدهند فاطمه پدرش را در خواب می بیند که به او
می گوید: من شهید شدهام و دیگر برنمیگردم و از این به بعد تو مراقب خودت، مادر و برادرت باش. وقتی خبر شهادت پدرش را شنید گفت: من میدانستم خود بابا به من گفته بود و همین حرف های محرم به فاطمه آرامش داده است.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#معرفی_کتاب
📚 #جانا
زندگی نامه #شهید_محرم_ترک
📜خلاصه کتاب:
امان از روزی که به خانه می آمد و میدید فهیمه سرپاست و کار خانه کرده است.
از نظر محرم فهیمه باید استراحت مطلق میکرد. نمیتوانست ببیند فهیمه با آن حالش کار کند. فهیمه جرأت نداشت ظرف بشوید، جارو کند و غذا بپزد. همه ی کار ها را محرم انجام میداد.
فهیمه که سه چهار ماهه بود، یک شب که از مهمانی برمیگشتند، دل درد شدیدی گرفت و حالش بد شد. به خودش میپیچید و ناله میکرد. احساس بدی داشت. محرم دست پاچه شده بود. لباسش را به سرعت پوشید. اول رفتند دنبال مادر فهیمه بعد هم مطب دکتر.
فهیمه که بد حال میشد، محرم تا چند روز حالش سر جایش نبود...
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
💠 #شهید محمود رضا بيضايي(شهيد مدافع حرم )
💠 #زندگی_نامه : شهید محمودرضا بیضائی در ۱۸ آذرماه سال ۱۳۶۰ در خانوادهای مذهبی و دارای ریشه روحانیت در تبریز متولد شد. تحصیلات ابتدائی، راهنمایی و دبیرستان را در تبریز گذراند. در دوره تحصیلات دبیرستان به عضویت پایگاه مقاومت شهید بابایی – مسجد چهارده معصوم (ع) شهرک پرواز تبریز – درآمد و حضور مستمر در جمع بسیجیان پایگاه، اولین بارقههای عشق به فرهنگ مقاومت و ایثار و شهادت را در او بوجود آورد. در همین ایام با رزمنده هنرمند بسیجی، حاج بهزاد پروین قدس، آشنا شد. این آشنایی، بعدها زمینه ساز آشنایی مبسوط با میراث مکتوب و تصویری دفاع مقدس و انس با فرهنگ جبهه و جنگ شد. دیدار و مصاحبه با خانواده شهدا و گردآوری خاطرات شهدا و جمع آوری کتابها و نشریات حوزه ادبیات دفاع مقدس از ثمراتی بود که آشنایی با حاج بهزاد با خود داشت. ورزشکار بود و به ورزش کاراته علاقه داشت و از ۱۰ سالگی به این ورزش پرداخته بود. در سال ۷۲ همراه تیم استان آذربایجانشرقی در مسابقات چهارجانبه بین المللی در تبریز به مقام قهرمانی دست پیدا کرد. فوتبال، دیگر ورزش مورد علاقه او بود و بدنبال تعقیب حرفهای این ورزش بود که بخاطر پرداختن به درس از پیگیری آن منصرف شد. در سال ۷۸ با اخذ دیپلم متوسطه در رشته علوم تجربی، عازم خدمت سربازی شد. دوره آموزش را در اردکان یزد گذراند و ادامه خدمت را در پادگان الزهراء (س) نیروی هوایی سپاه پاسداران در تبریز به انجام رساند. آشنایی نزدیک با نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این دوره، نقطه عطف زندگی شهید بیضائی محسوب میشود. بعد از اتمام خدمت سربازی، علیرغم تشویق اطرافیان به ادامه تحصیل در دانشگاه، با اختیار خود و با یقین کامل، عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را انتخاب نمود و در بهمن ماه سال ۸۲ وارد دوره افسری دانشکده امام علی (ع) سپاه شد. ورود او به دانشکده افسری ملازم با هجرت او از تبریز به تهران بود که با این هجرت ادامه زندگی را در جهاد فی سبیل الله رقم زد. او نام مستعار «حسین نصرتی» را در سپاه برای خود انتخاب نموده بود که به گفته خودش برگرفته از ندای «هل من ناصر ینصرنی» مولای خود حسین بن علی (ع) و کنایه از لبیک به این ندا بود. در شهریور ماه سال ۸۵ از دانشکده افسری فارغ التحصیل گردید و قدم در راهی گذاشت که تا آخرین لحظه حیات ظاهری او، هیچ تزلزلی در پیمودن آن در وی مشاهده نشد. پرکاری و ساعتهای انگشت شمار خواب در طول شبانه روز از ویژگیهای بارز او بود بطوریکه کار در روزهای جمعه را هم در یکی از جلسات اداری در محل کار خود به تصویب رسانده بود و به این ترتیب کارش تعطیلی نداشت. معتقد بود شهادت در راه خدا مزد کسانی است که در راه خدا پرکارند و شهدای جنگ تحمیلی را شاهد این حرف خود معرفی میکرد. بدلیل علاقه فراوان به کار خود، برای تشکیل خانواده حاضر به رجعت به تبریز نبود و در ۲۵ اسفند سال ۸۷ مقارن با سالروز میلاد پیامبر اعظم (ص) و امام جعفر صادق (ع) با همسری فاضله از خانوادهای ولایتمدار در تهران ازدواج کرد و ساکن تهران شد. ثمره این ازدواج دختری بنام «کوثر» است که در ۲۵ اسفند ۹۱ متولد شد. علاقه و عشق وصف ناشدنی محمودرضا به آرمان جهانی امام خمینی (ره)، یعنی تشکیل نهضت جهانی اسلام، روحیه خاصی را در وی بوجود آورده بود که تا آغاز جنگ در سوریه، در جهت تحقق آن تلاش و مجاهدت شبانه روزی داشت. محمودرضا به زبان عربی تسلط کامل داشت و آنرا با لهجههای عراقی و سوری تکلم میکرد و بخاطر آشنایی با زبان عربی با رزمندگان نهضت جهانی اسلام آشنایی نزدیک و ارتباطی تنگاتنگ داشت. به مقاومت اسلامی لبنان و رزمندگان حزب الله و همینطور به شیعیان مستضعف و مجاهد عراقی تعلق خاطر داشت و آنها را میستود. با آغاز جنگ در سوریه از سال ۹۰ برای دفاع از حرمهای آل الله (ع) و آگاهانه عازم سوریه شد. سرانجام، بعد از دو سال حضور در جبهه سوریه، در بعد از ظهر ۲۹ دیماه ۹۲ همزمان با سالروز میلاد پیامبر اعظم (ص) و امام جعفر صادق (ع) در اثنای درگیری با مزدوران تکفیری استکبار در حالیکه فرماندهی محور عملیاتی در منطقه «قاسمیة» در جنوب شرقی دمشق را بر عهده داشت، در اثر اصابت ترکشهای یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه، به فیض شهادت نائل آمد.
❤️شهادت: 29/10/92 /قاسميه در جنوب شرقي دمشق
مزار شهید:تبريز/گلزار شهدا
✅ #منبع : نرم افزار روزنگار شهدا
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐۲۹ دی ماه سالروز شهادت مدافع حرم " محمود رضا بیضایی " گرامی باد
در این کلیپ شهید محمودرضا بیضایی را مشاهده می کنید که اجازه کتک خوردن یکی از معارضین اسیر شده در سوریه را نمی دهد.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
بخشی از وصیت نامه شهید محمود رضا بیضائی :
باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده ایم و #شیعه هم به دنیا آمده ایم که مؤثر در تحقق #ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختیها، غربتها و دوری هاست و جز با فداشدن محقق نمیشود حقیقتاً.
نمیخواهم حرفهای آرمانگرایانه بزنم یا غیرواقعی صحبت کنم؛ نه! حقیقتاً در مسیر تحقق وعده بزرگ الهی قرار گرفته ایم. هم من، هم تو بحمدالله. خدا را باید به خاطر این شرایط و این توفیق بزرگ شاکر باشیم.
الآن که این نامه را مینویسم، شب قدر است و شب شهادت حیدر کرار (ع) و در فضای ملکوتی بین الحرمین دو مظلومه، دو شهیده، یکی خانم زینب کبری (س) و خانم رقیه (س) هستم. بارگاه ملکوتی سه ساله امام حسین (ع) چقدر غریب است؛ در محل یهودیها، در مجاورت کاخ ملعون معاویه و در محاصره وهابیهای وحشی و آدمکش.
چه بگویم از اوضاع اینجا؛ تاریخ دوباره تکرار شده و این بار ابناء ابوسفیان و آل سفیان بار دیگر آل الله (ع) را محاصره کرده اند؛ هم مرقد مطهر خانم زینب کبری (س) و هم مرقد دردانه اهل بیت (ع)، رقیه (س). ولی این بار تن به اسارت آل الله (ع) نخواهیم داد، چرا که به قول امام (ره) مردم ما از مردم زمان رسول الله (ص) بهترند. نبرد شام، مطبع تجقیق وعده آخرالزمانی ظهور است و من و تو دقیقاً نقشی برگردنمان نهاده شده است و باید به سرانجام برسانیمش تا بار دیگر شاهد مظلومیت و غربت فرزندان زهرای مرضیه (س) نباشیمو معرکه شام میدان عجیبی است.
به قول امام خامنه ای (مدظله العالی) «بحران سوریه الان مقابلهی جبهه کفر و استکبار و ارهاب با تمام قوا، در برابر جبهه مقاومت و اسلام حقیقی است.» در واقع جنگ بین حق و باطل است واین خاکریز نباید فرو بریزد.
مسئولیت سنگینی بر دوشمان گذاشته شده است و اگر نتوانیم از پسش برآییم، شرمنده و خجل باید به حضور خداوند و نبی اش و ولی اش برسیم، چرا که مقصریم. کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا و بقول سید مرتضی آوینی، این یعنی اینکه همه ما شب انتخابی خواهیم داشت که به صف عاشوراییان بپیوندیم یا از معرکه جهاد بگریزیم و در خون ولی خدا شریک باشیم. ان شاءالله در پناه حق و تا [تحقق] وعده الهی و یاری دولت ایشان خواهیم جنگید.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🌸#شهید_مجتبی_واعظی
🔹خواهر شهید می گوید؛
ﺍﺧﻼﻗﺶ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻏﯿﺮﺗﯽ ﺑﻮﺩ، ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻔﻆ ﭼﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺗﺬﮐﺮ ﻣﯽﺩﺍﺩ، ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ ﮐﻤﯽ ﺑﺪ ﺧﻠﻘﯽ ﻣﯽﮐﺮﺩ، ﺍﻣﺎ ﺩﺭ 40 ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﺘﺤﻮﻝ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺧﻼﻕ، ﺭﻓﺘﺎﺭ، ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻭ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﺑﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺷﺖ، ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﻪ ﺳﻮﺭﯾﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﮔﺮﻓﺖ، ﺩﺭﺳﺖ ﻣﺼﺎﺩﻑ ﺑﺎ ﺍﯾﺎﻡ ﻣﺎﻩ ﻣﺤﺮﻡ ﻭ ﺻﻔﺮ ﺑﻮﺩ، ﺧﻮﺩﺵ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﻫﯿﺄﺕ ﻣﯽﺭﻓﺖ ﻭ ﻧﻮﺣﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﺪ، ﻣﺪﺍﺣﯽ ﺭﺍ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺫﮐﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ( ﻉ ) ﺭﺍ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺮ ﻟﺐ ﺩﺍﺷﺖ، ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻧﻮﺣﻪ ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻗﺮﺁﻥ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﺪ، ﺷﺐ ﺯﻧﺪﻩﺩﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺷﺐ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﺪ.
#سالروز_شهادت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
4_6051129670433243213.mp3
1.81M
صوت شهید مدافع حرم آقا محمود رضا بیضایی پیرامون وظایف ما نسبت به ظهور امام عصر عج
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#معرفی_شهدا
جهادگر #سردار #شهید_علی_فارسی
🌷تاریخ شهادت:۶۵/۱۰/۲۹
🌷محل شهادت: شلمچه
🌷مدفن:مزار شهدای دارالسلام
#فرازی_از وصیتنامه
سردار سرلشکر شهید حاج علی فارسی
🌷🕊خدایا تو خود شاهدی که دنیا دیگر برایم ارزشی ندارد توفیقم ده در جهت رضای تو سپری کنم خدایا به مقام و منزلت همه خوبان درگاهت شهادت فی سبیل اله را نصیب من هم بگردان.🌷🕊
#سالروز_شهادت
#شهدای_جهاد_سازندگی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
🔻جهادگر شهید حاج علی فارسی در سال 1331 در کاشان به دنیا آمد. 🌷
پس از اخذ فوق دیپلم از دانشگاه تهران با همه وجود به خدمت انقلاب اسلامی در آمد و به همراه چند تن از همسنگرانش جهاد سازندگی کاشان را بنیان نهاد.🌷
با آغاز جنگ تحمیلی در رأس جهاد گران به جبهه جنگ شتافت. و در تدارکات گروه شهید علم الهدی هویزه نقش مهمی را بر عهده گرفت.🌷
با مدیریت قوی که داشت به عضویت شورای جهاد سازندگی استان در آمد و به عنوان فرمانده پشتیبانی و لشکر مهندسی رزمی جنگ استان اصفهان تا لحضه شهادت در جبهه جنگ و کلیه عملیاتها حضور فعالی داشت . 🌷
این فرمانده برزگ سرنجام در تاریخ 29/10/65 در منطقه شلمچه در عملیات کربلای 5 به لقای معبودش رسید.🕊🌷
#سردار_شهید_علی_فارسی
#سالروز_شهادت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🔻 #زندگینامه
🌹سردار #شهید_اصغر_لاوی در سال ۱۳۳۸ در خرمشهر در خانواده ای متوسط دیده به جهان گشود و در همان شهر رشد یافت . وی همزمان با تحصیل در دبستان به کارگاه نجاری می رفت و مشغول کار می شد. پس از چندی وی همراه خانواده راهی اصفهان شد. او تحصیل خود در دوران راهنمایی و دبیرستان را نیز همراه با کار گذراند ودرزمان اوج انقلاب اسلامی ، یعنی سال ۱۳۵۷ موفق به دریافت دیپلم تجربی شد.🌹
#سالروز_شهادت
#شهید_اصغر_لاوی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#شهادت
شهیداصغر لاوی ڪه سوز دل امام حسین (ع ) رابا تمام وجود درڪ کرده بود،💔 سرانجام لذت عشق با مولایش را چشید. و نشان داد ڪه چگونه انسان سالم وارد دنیای آخرت می شود.
تا انسان در دنیا زنده و بیدار نباشد #شهید نخواهد شد و تا شهیــــ🌷ــد نگردد زندگی نخواهد کرد. 💐
شهید معنایی است که باید به آن رسید تا بتوان مفهومش را درک کرد وشهادت ، زندگی در جوار خدای رحمان و رحیم است . در عملیات کربلای ۵ به همراهی ۱۴ تن از یارانش در غروب خونین ۲۹ دی 1365 در شلمچه در اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادتــــــ🌷🕊ــــ نائل آمد
#فرازی_از_وصیتنامه_شهید :
🔹اگر اسلام در خطر افتاد از همه چیز حتی علی اکبر جوان و رشیدی که از همه بیش تر به جوش پیامبر (ص) شبیه بود باید گذاشت .
🔹خدایا سپاس که توفیق عبادت و بندگی را به من عطا نمودی . ای آنان که آزاده هستید انقلاب راه امام را ویاران امام را تنها نگذارید .🕊🌹
#سالروز_شهادت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
پیشگویی ۱۴ سال پیش رهبر انقلاب از قدرت شفاعت #حاج_قاسم_سلیمانی
در منزل #شهید_محمدرضا_عظیمپور در سال ۱۳۸۴
داماد بزرگ خانواده، جواد روحاللهی، از رهبر انقلاب درخواست میکند: که انشاءالله فردای قیامت همه ما را که اینجا هستیم شفاعت کنید.
امام خامنهای میگویند: ما چهکارهایم که شما را شفاعت کنیم؟
پدر و مادر شهید باید من و شما را شفاعت کند.
... ما سعادتمان به این است و آرزویمان به این است مشمول شفاعت خوبانی از قبیل: این شهدا و امثال اینها باشیم.
🏅بعد رهبر انقلاب خم میشوند و با نگاهی به حاج قاسم سلیمانی میگویند: این آقای حاج قاسم هم از آنهاییست که شفاعت میکند انشاءالله....🏅
حاج قاسم سلیمانی سر پایین میاندازد و با دو دست صورتش را میپوشاند.
- بله! از ایشان قول بگیرید، به شرطی که زیر قولشان نزنند!
همه میخندند، همه به جز سردار سلیمانی که خجالتزده سر به زیر انداخته.
رهبر انقلاب ادامه می دهند : چون امکانات ایشان، امکانات قول دادن و شفاعت کردنشان، الان خیلی خوب است.(یعنی حالت مجاهدت او در جهاد اصغر و اکبر) اگر همین را بتوانند نگه بدارند، مثل همین چهل، پنجاه سالی که نگه داشتهاند؛ خیلی خوب است.
این هم یک هنریست که ایشان دارند...
بعضیها خیال میکنند که در دوره پیشرفته و سازندگی و توسعه و نمیدانم فلان و فلان، دیگر باید آن قید و بندهایی که اول کار داشت را رها کنند. نفهمیدند که هر دوره ای که عوض میشود، تکلیفها و نوع مجاهدت عوض میشود؛ اما روحیه مجاهدتی که آن روز بوده، آن نباید عوض بشود. روحیه مجاهدت اگر عوض شد، آدم میشود مثل آدمهایی که وقتی جنگ بود، در خانههایشان پای تلویزیون نشسته بودند فیلم خارجی تماشا میکردند.))
لحظاتی سکوت میشود و جمعیت حاضر به فکر میروند.
جواد روحاللهی [داماد خانواده]میگوید:
چند ماه بعد از آن دیدار، ماه رمضان، در مراسم افطاری هرساله حاج قاسم به بچه های جبهه و جنگ همان جلویِ در از ایشان قول شفاعت خواستم. حاجی میخواست دست به سرم کند، که گفتم: حاجی! والله اگر قول ندهی، داد میزنم و به همه مهمانها میگویم آقا درباره تو آن روز چه گفتند؟ حاج قاسم که دید اوضاع ناجور میشود؛ گفت: باشد، قول میدهم؛ فقط صدایش را در نیاور!
📕منبع ؛
کتاب «کریمانه» روایت حضور مقام معظم رهبری در منازل شهدای استان کرمان انتشارات صهبا نشر ۱۳۹۵
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#شهدای_آتش_نشانی
ساختمان #پلاسکو روز پنجشنبه #۳۰دی ۱۳۹۵ دچار حریق و ریزش شد
که در این حادثه ۱۶ تن از
#آتشنشانان به درجه رفیع
#شهادت نائل آمدند و بیش از ۲۳۰ نفر مصدوم شدند.
حادثه پلاسکو و عملیات امداد و نجات و آواربرداری آن حدود ۹ روز طول کشید و سرانجام در 8 بهمن عملیات آواربرداری پایان یافت.
#سالگرد_شهدای_آتشنشان_حادثه_پلاسکو_گرامیباد .
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
💢اسامی شهدای آتش نشان 👇
🔘شهیدآتش نشان محسن روحانی
🔘شهیدآتش نشان حسین حسین زاده
🔘شهیدآتش نشان علی امینی
🔘شهیدآتش نشان حسین سلطانی
🔘شهیدآتش نشان بهنام میرزاخانی
🔘شهیدآتش نشان فریدون علی تبار
🔘شهیدآتش نشان رضا نظری
🔘شهیدآتش نشان محمد آقایی
🔘شهیدآتش نشان علیرضا صفی زاده
🔘شهیدآتش نشان محسن قدیانی
🔘شهیدآتش نشان ناصر مهروز
🔘شهیدآتش نشان مجتبی کوهی
🔘شهیدآتش نشان حامد هوایی
🔘شهیدآتش نشان امیرحسین داداشی
🔘شهید آتش نشان رضا شفیعی
🔘شهید آتش نشان علی مستوفی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
27.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬کلیپ دیدنی "آتیش دلمو بدجور سوزنده..."
🔹 کربلایی سید رضانریمانی
به یاد #شهدای_آتش_نشان
#پلاسکو
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani