Sh Hosseini S Razagh ZendegiNameh 98-09-15 P1-9.pdf
270.6K
✅ مروری بر #زندگینامه شهید🌷 سید رزاق حسینی 👆
👈 از ولادت تا شهادت 🌷
➕ فرازهایی از #وصیتنامه و برخی از ویژگی های شهید 🌷
#سید_رزاق_حسینی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات
#روحانی_شهید #سید_مصطفی_خمینی
تهجد
يكي از خصوصيات حاج آقامصطفي اين بود كه ايشان مقيد به پيادهروي از نجف به كربلا در تمام زيارتهاي مخصصه امام حسين- عليهالسلام- بودند. در سال چند مناسبت بود «15 شعبان، روز عرفه، اربعين، اول و نيمه رجب» كه مردم از نجف پياده به كربلا ميرفتند و ايشان هر سال چند مرتبه پياده به كربلا ميرفتند. گاهي ميشد كه كف پاي ايشان تاولهايي ميزد كه خونابه از آن راه ميافتاد و كاملاَ مجروح ميشد ولي باز هم به راه رفتن ادامه ميداد و بين راه نيز مثل ساير زوار بدون اين كه خود را آقازاده و صاحب علم و شهرت بداند به صورت طبيعي اعمال و كارهايش را انجام ميداد و علاوه بر زيارت اميرالمؤمنين- عليهالسلام- و سيدالشهدا- عليهالسلام- به زيارت دوره «مسجد سهله» «مسجدكوفه» ميرفت و هر هفته طبق عادت طلاب نجف شبهاي چهارشنبه به مسجدسهله «علي» كه بسياري از افراد در آن جا به خدمت امام زمان- عجلالله تعاليفرجه الشريف- رسيدهاند رفته و در آن محل بيتوته ميكرد.
«به نقل از حجهالاسلام رحيميان»
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلام_امام
🌹#رهبر_معظم_انقلاب :
امروز دشمن قادر نیست حادثهای مثل صلح امام حسن را تحمیل کند؛ اگر خیلی فشار بیاورد، حادثه کربلا اتفاق خواهد افتاد.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🔔 شمارهی جدید نشریهی #خط_حزبالله منتشر شد: #امید_صادق
♨️ #سخن_هفته | مؤمنین انقلاب از #تشدید_دشمنی ها علیه ملت ایران چه پیامی دریافت میکنند؟
🔰 #گزیده_بیانات | آغاز دوران زندگی بشر
🔹 #دولت_جوان_انقلابی | #جوانان ،بارهای سنگین را به دوش بگیرند
🔻#کلام_امام | آنهایی که میگویند #سازش خود را به کری و کوری زدهاند؟
🔶 #مسئله_روز | صلحالحسن(ع)، قیامالحسن(ع)
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
نسخه مطالعه وب -شماره259.pdf
5.68M
جهت مطالعه ی این شماره از نشریه #خط_حزب_الله
این فایل را دانلود کنید .
#پیشنهاد_دانلود
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
591019.mp3
5.53M
🎙 #صوت
🎤 صوت بخشی از بیانات حضرت آیت الله خامنه ای در خطبه های نماز جمعه تهران
👈 #خطبه_اول و #خطبه_دوم
🗓 ۲ ربیع الاول ۱۴۰۱ ه.ق.
🗓 ۱۹ دی ۱۳۵۹ ه.ش.
✅ تحلیلی از غرور امت ها
👈 غرور قوم بنی اسرائیل بعد از پیروزی.
👈 لزوم مواظبت امت اسلام و ملت ایران که دچار غرور نشویم.
👈 عملیات رزمندگان اسلام در ۱۵ دی (عملیات نصر)
👈 پیام شهیدان هویزه (شهید حسین علم الهدی و همرزمان شهیدش) به مردم
👈 توصیه هایی به مردم
👈 توصیه هایی به مسئولان دولتی
👈 تذکراتی به اخلالگران سیاسی
👈 توصیه به خودسازی و تزکیه همگان (مردم و مسئولان)
👈 اولین جمعه ربیع الاول و توسل به امام زمان (علیه السلام)
👈 حضور جسمی و روحی امام زمان (صاحب اصلی این نظام) در جبهه های دفاع مقدس
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۲آبان ماه ، #سالروز_شهادت #مدافع_حرم #شهید_روح_الله_مهرابی گرامی باد . 🥀
#اطلاع_نگاشت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شهید_روح_الله_مهرابی
نام پدر: محمدرضا
تاریخ تولد: 1361/02/11
محل تولد: ایران - اصفهان
تاریخ شهادت: 1393/08/02
محل شهادت: منطقه الجرف الصخر(عراق)
طول مدت حیات: 32 سال
مزار شهید: گلزارشهدای شهرکوشک-اصفهان
یازدهمین روز از دومین ماه سال 1361 دیده به جهان گشود.
همزمان با سالروز میلاد امام امت و او همنام روح الله خمینی شد.
خانواده ی شش نفری شان پر بود از صفا و صمیمیت و مهربانی.
مدیریت و تربیت پدر، در کنار مهربانی و صفای مادر، در خانواده محیط امنی ایجاد کرده بود برای رشد و تعالی فرزندان. به سبب همین تربیت پدر انقلابی و مادر متعهد بود که همه ی خانواده حدود شرعی را رعایت می کردند و مقید به انجام وظایف الهی خود بودند.
روح الله از کودکی علاقه زیادی به کارهای فنی داشت و درس و کار و زندگی اش را بر مبنای همین علاقه پیش برد.
مقطع راهنمایی را که تمام کرد به پیشنهاد پدر لباس پاسداری بر تن کرد و به انجام خدمات فنی در مرکز بازسازی زرهی شهید زین الدین مشغول شد.
در سال 1382 با دختری متعهد ازدواج کرد و ثمره ی ازدواجش دختری به نام زینب و پسری به نام حسین شد.
او که وجودش سرشار از عشق و محبت به خانواده بود همه ی تلاشش را می کرد برای آن که زندگی راحت و پر مهری برای آنان فراهم سازد.
میل و علاقه اش به تحصیل، درونش غلیانی ایجاد کرد تا با شوق و علاقه در کنار کار تحصیلاتش را هم ادامه دهد. پس در دانشگاه علمی کاربردی شهید دستواره مشغول به تحصیل شد از بهترین دانشجویان دانشگاه گشت.
آنگاه که خاک کشورهای اسلامی در زیر آتش داعشیان کافر قرار گرفت و ترس از اشغال سرزمین های مقدس دل غیرتمندان را لرزاند، روح الله که تخصص و توانمندی لازم را داشت تصمیم گرفت به یاری مجاهدان بشتابد. پس داوطلب اعزام به عراق شد و از طریق موسسه شهید زین الدین با عنوان تکنسین ادوات جنگی اعزام شد.
وی پس از پایان چهل روز اعزامش به عراق، در حالیکه آماده بازگشت به میهنش بود متوجه شد چند تجهیز نظامی در منطقه عملیاتی عاشورا زمین گیر شده و نیاز به بازسازی دارند پس به همراه همرزمش حمیدرضا مرادی داوطلبانه از بازگشت به وطن خودداری کرده و راهی منطقه ی عملیاتی شد.
صبح روز جمعه دوم آبان ماه سال 1393 در حین ماموریت در تله ی انفجاری که توسط نیروهای خبیث داعشی در منطقه جرف الصخر عراق تعبیه شده بود، قرار گرفت و در عروجی آسمانی، حضوری جاودانه یافت و در سن 32 سالگی از شهدای مدافع حرم گشت.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۲آبان ماه ، #سالروز_شهادت #مدافع_حرم #شهید_حمیدرضا_دایی_تقی گرامی باد . 🥀
#اطلاع_نگاشت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#شهید_حمید_رضا_دایی_تقی
🌴ولـادت:۱۳۵۹/۶/۳/۲۰
🕊شـهادت:۱۳۹۴/۷/۳۰
🕌مزار وی:اصفهان
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
خصوصیات و #وصیت_نامه:
همسر شهید حمیدرضا دایی تقی با بیان اینکه همسرش عاشق شهدا بود و برای شهدا کارهای زیادی انجام میداد، گفت: شهید حمیدرضا برای شهدا کارهای زیادی انجام میداد و برایش مهم نبود که نامی از او برده نشود، چون عاشق شهدا بود. زمانی مسجد المهدی (عج) در حال بازسازی بود، حمیدرضا پیشنهاد داد عکس شهدای محل جمع آوری و روی کاشی چاپ شود و سردر شبستان مسجد کار شود. خودش هم با همتی که داشت عکسها را جمع کرد و الان هم در شبستان مسجد عکسهای شهدا هست.
وی افزود: حمیدرضا همیشه نگران این بود که به مرگ طبیعی بمیرد. آرزو و شوق شهادت را همیشه داشت؛ او سنش به شرکت در جنگ تحمیلی دفاع مقدس نمیخورد اما از همان کودکی با واژههای شهادت و جهاد و ایثار آشنا بود و اخت گرفته بود.
وی ادامه داد: حمیدرضا خوب میدانست، شهادت در انتظارش است. حال و هوای عجیبی داشت. او از همه دلبستگیهای دنیاییاش دل بریده بود.
همسر شهید دایی تقی بیان کرد: حمیدرضا طوری میگفت کلنا عباسک یا زینب (س) که روز شهادتش با روز علمدار کربلا، عباس حضرت زینب (س) یکی شد. تمام حرف و کارهایش در سوریه اثبات این جمله بود.
هدیہ به روح پاڪ #شهید_حمیدرضا_دایی_تقی #صلوات🌸
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#معرفی_کتاب_شهدایی
نام کتاب : #موجی_که_آرام_گرفت
موضوع :
این کتاب زندگینامه و خاطرات #شهید_حمیدرضا_دایی_تقی است
که هر کدام از خاطرات از زبان افراد مختلف مانند همرزمان و همسر و پدر و مادر ایشان است .
نویسنده :
الهه حاجی حسینی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۲آبان ماه ، #سالروز_شهادت #مدافع_حرم #شهید_وحید_نومی_گلزار گرامی باد . 🥀
🎥نام: وحید
🔰نام خانوادگی: نومی گلزار
🔹تاریخ تولد: پنجم مرداد ماه سال ۱۳۶۱
🔸محل تولد: تبریز
▫️محل خدمت: مدافعان حرم
▪️تاریخ شهادت: دوم آبان ماه سال ۹۴ مصادف با ظهر عاشورا
◾️محل شهادت: «بیجی» عراق
♦️محل خاک سپاری: گلزارشهدای وادی رحمت تبریز-آذربایجان شرقی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۲آبان ماه ، #سالروز_شهادت #مدافع_حرم #شهید_وحید_نومی_گلزار گرامی باد . 🥀
#اطلاع_نگاشت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
🥀#وحید_نومی_گلزار در پنجمین روز مرداد ماه سال ۱۳۶۱در شهر تبریز به دنیا آمد و دو برادر و خواهر هم بعد از خودش دارد.
در آن روز که وحید متولد شد، کسی نمی دانست این فرشته ای است از یاران امام حسین (ع)، آمده تا درس عاشورا را برای مان تدریس کند , و بفهماند که
" کل یوم عاشورا " است. کسی نمی دانست کودکی که به دنیا آمده، قرار است به کاروان امام حسین (ع) بپیوندد.
وحید در عربی به معنی تنها، یکتا و جدا از دیگران، گویی سرنوشت اسمی را از اول برای وحید انتخاب کرده بود که از روز تولد او خاص ترین بنده خدا باشد، و چه سرنوشتی...
برای آشنایی بیشتر با این شهید بزرگوار تا آخر هفته با ما همراه باشید.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_شهدا
#شهید_وحید_نومی_گلزار
✔️اعتقادش این بود که همه کارها دست خداست و به این مسئله باور و ایمان قلبی داشت.
✔️گذشت زیادی داشت.
✔️وقتی با او برخورد نامناسبی انجام می شد، می گفت: «عیبی ندارد، فکر می کند من نفهمیدم، اما بگذارید دلش خنک شود!»
✔️وحید یک محقق بود. برای تمام صحبت هایش از قرآن دلیل و شاهد می آورد و همه این مباحث را بدون اینکه کلاس رسمی یا دورهای شرکت کرده باشد، صرفاً با مطالعات خود مطرح می کرد و به بحث می پرداخت.
✔️مسائل عقیدتی را بدون مطالعه قبول نمی کرد!
✔️وحید بسیار صادق و ساده بود
✔️وحید اخلاق خوب و چهره ی همیشه خندانش داشت
✔️دست و دلباز و اهل کمک به مردم بود.
✔️احترام به بزرگتر را واجب می دانست.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_شهدا
🌷وحید تک تیر انداز بود، صبح روز عاشورا مسئولیت حراست از یک معبر را بر عهده داشته. او در بالای یک پشت بام مستقر می شود و از گروه ۲۰ نفری داعش که از آن نقطه قصد نفوذ داشتند، ۱۲ نفر را به درک واصل می کند. کم کم داعشی ها خودشان را به وحید میرسانند و با پرتاب نارنجک در مرحله ی اول او را از ناحیه دست زخمی می کنند. سپس وقتی وحید می خواسته جایش را عوض کند تیربار را می بنندد و او را به شهادت می رسانند.
بعد از شهادت وحید داعشی ها شدت حملات را بیشتر کردند، چون می خواستند به پیکر وحید دست یابند و تبلیغات رسانه ای انجام دهند. همرزمانش که متوجه این مسئله می شوند، تلاش می کنند که پیکر به دست داعشی ها نیفتند که در این درگیری منطقه وسیعی از بیجی را از دست داعشی ها پاکسازی می کنند. شهادت وحید عمل به زیارت عاشورا بود، وحید با شهادت خود اعتقادش به زیارت عاشورایی را که مدام آن را می خواند، عملا نشان داد.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_شهدا
#شهید_وحید_نومی_گلزار
مرخصی بدون حقوق از شرکت نفت گرفت وراهی عراق شد...
🌱 دوستانش هر کاری کردن به زیارت امام حسین علیه السلام تو عاشورا برود نرفت و گفت: شما بروید عاشورای من اینجاست...
و ظهر عاشورا در بیجی سامرا به شهادت رسید....❤️❤️
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۲آبان ماه ، #سالروز_شهادت #مدافع_حرم #شهید_امیرعلی_هویدی گرامی باد . 🥀
#اطلاع_نگاشت
تولد 1360.9.11
شهادت 1394.8.2
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_شهدا
#شهید_امیر_علی_هویدی
#عشق_به_امام_حسین_ع
راوی: خانم کاید خورده
( همسر شهید امیر علی هیودی)
امیر همیشه میگفت:
بهترین و با برکت ترین لحظات زندگیم، شرکت در مراسم ابا عبدالله است.
او به معنای واقعی کلمه، دلداده اهل بیت و امام حسین ع بود.
امیر همواره به دیگران احترام می گذاشت.
همیشه میگفت:
هیچ وقت نباید جلوی بزرگان، مخصوصا پدر، پاها را دراز کنیم.
گاهی غذا از منزل با خود به پادگان
می برد و میگفت:
ممکن است سربازان در پادگان غذای پادگان را نخورند.
سربازان را مهمان سفره خود می کرد و با انان دوست بود.
محبتش نسبت به مادرش چنان بود که من بارها دیدم که پای مادرش را بوسید.
هر گاه به دزفول می امد در نماز جماعت مسجد شرکت می کرد.
گاهی دخترمان را با خودش به نماز جماعت می برد.
منبع: کتاب ستارگان اسمان حرم ص 148
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#وصیتنامه
#شهید_امیرعلی_هویدی :
با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد(ص) آرزویم از بدو ورودم به لباس مقدس سپاه پاسداران، خدمت در راه کشور مقدس خودم ایران و خدمت به دین مقدس اسلام و شیعیان می باشد. و تنها آرزویم پوشیدن لباس سبز سپاه که همان کفن و لباس شهادتم می باشد، شهادت در راه دین مقدس اسلام است. وبا دلی پر از شوق و عاشقانه عازم ماموریت در کشور سوریه می باشم و بسیار خوشحال و شادمان هستم و اگر خدا بپذیرد جانم را در راه دفاع از حرمین شریفین و دین مقدسم تقدیم می نمایم. و ان شاءالله این حقیر از سربازان امام زمان(عج) باشم و جزء افرادی باشم که در هنگام جان دادن ذکر لبم حسین(ع) باشد و به عشق مولا علی(ع) جان به جانان آفرین تسلیم نمایم. از خانواده خودم و برادران پاسدار خودم و همه شما خواستارم که همیشهد در راه حق و ولایت و رهبری و انقلاب قدم بردارید و حافظ خون شهدا باشید تا بتوانید پرچم اسلام را به دست صاحب حقش امام زمان(عج) بدهید و از همه شما خواستارم که من حقیر را حلال کنید.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
خلاصه ای از #زندگینامه شهید مدافع حرم #امیر_علی_هیودی
امیر در خانواده ای متدین در شهرستان الیگودرز چشم به جهان گشود.
پدرش از رزمندگان دفاع مقدس بود.
او فرزند هشتم خانواده بود.
از کودکی در جلسات قراٸت قران و هیٸت های مذهبی حضور فعال داشت.
به اٸمه اطهار به ویژه امام حسین ع علاقه وافری داشت.
پدرش بارها به افراد خانواده گفته بود که امیرم رتبه و مرتبه ای عالی نزد خداوند و مردم خواهد یافت، به گونه ای که همه شما در مقابلش پا می کوبید.
این بچه افتخار همه شما خواهد بود.
پدر همواره او را امیرم صدا می زد و بسیار به او احترام می گذاشت.
امیر ارادت خاصی به پدر داشت.
امیر دوران تحصیل را در شهرستان الیگودرز سپری کرد.
وی هم زمان با تحصیل، در ورزش نیز کوشا بود.
امیر در 15 سالگی در غم مرگ پدر به سوگ نشست،
در سال79 به استخدام سپاه پاسداران در امد و در سال86 ازدواج کرد.
ارتباطش با مردم به گونه ای بود که با اولین برخورد شیفته مرامش می شدند. بسیار مردم دار بود.
همیشه با دوستانش با احترام و اکرام برخورد می کرد.
با بزرگان، بزرگ بود و با کودکان، کودک.
در کارهای خیر، گوی سبقت را از دیگران ربوده بود.
امیر در سال88 در رشته ی مهندسی معماری به تحصیل در دانشگاه پرداخت.
در سال 90 با تولد فرزندمان یسنا، شادی خاصی به زندگی ما داده شد.
امیر عاشق یسنا بود.
خستگی کار هیچ گاه مانع شادی او در منزل نمی شد.
شیفته و عاشق مادرش بود، به طوری که وقتی برای دست بوسی مادر به منزل پدرش می رفتیم، هیچ کس جز مادر را نمی دید.
بارها به ماموریت و سفر کاری رفت تا اینکه تصمیم گرفت ماموریت اخرش را برای دفاع از حرم و ناموس دین اسلام به پایان رساند.
او عاشقانه و خالصانه دعوت خدا را لبیک گفت و به سوی سرزمین ارزوهایش شتافت و به دست تکفیری های از دین جدا شده به شهادت رسید.
منبع: کتاب ستارگان اسمان حرم، ص 147و 148
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani