eitaa logo
کانال محتوای روایتگری راویان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
443 فایل
✅️ این کانال متعلق به ((موسسه روایت سیره شهدا قم)) می‌باشد. 📌بیان خاطرات شهدا و رزمندگان 📌محتوای روایتگری 📌معرفی کتب شهدا 📌تشریح عملیات ها
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مصاحبه با و بیانات ایشان در مورد قدرت و عنایت خداوند در جبهه ها 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🔅خودم یه دست دارم با دوتا پا! 📍گفتم پدرشم، با من این حرف‌ها را ندارد. گفتم: «حسین، بابا! بده من لباساتو می‌شورم.» یک دستش قطع بود. گفت: «نه چرا شما؟ خودم یه دست دارم با دوتا پا. نگاه کن.» ➖ نگاه می‌کردم، پاچه‌ شلوارش را تا زد بالا، رفت توی تشت. لباس‌هایش را پامال می‌کرد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
●خبردار شد که دوستش نیازمند پول هست ، رفت و تموم پس‌انداز هفت ساله‌ی خودش رو بخشید بهش ، بی منت... ☝️شبیه شهدا رفتار کنیم ؛ سخت نیست... ●شهیدحسین خرازی پیشم آمد و گفت: من در این عملیات شهید مى شوم. گفتم: از کجا مى دانى؟ مگر علم غیب داری؟! گفت: نه، ولی مطمئنم. ●چند عملیات قبل، یک خمپاره کنار من خورد، به آسمان رفتم. فرشته ای دیدم که اسمهای‌شهدا را مى نويسد. تمام اسم ها را مى خواند و مى گفت وارد شوید. ●به من رسید، گفت: حاضری شهید بشی و بهشت بری؟ یه لحظه زمین را دیدم گفتم: یک بار دیگر برگردم بچه و همسرم را ببینم، خوب مى شود. تا این در ذهنم آمد زمین خوردم. چشم باز کردم دیدم دستم قطع شده، بیمارستانم. اما دیگر وابستگی ندارم. اگر بالا بروم به زمین نگاه نمى كنم....! ✍به روایت سردارشهیداحمدکاظمی ●حاج حسين رزمنده‌ ها را عاشقانه دوست داشت و گاه اين عشق را جور‌ی نشان می‌داد كه انسان حيران می‌شد. یک شب تانک ‌ها را آماده كرده بوديم و منتظر دستـور حرکت بوديم. من نشسته بودم كنار برجک و حواسم به پیرامونمان بود و تحرکاتی كه گاه بچه‌ها داشتند. یک وقت ديدم یک نفر بين تانک ‌ها راه می‌رود و با سرنشینان، گفت و گوهای كوتاه می‌كند. ●کنجکاو شدم ببينم كيست !! مرد توی تاريكی چرخيد و چرخيد تا سرانجام رسيد كنار تانكی كه مـن نشسته بودم رويش. همين كه خواستم از جايم تكان بخورم، دو دستی به پوتينم چسبيد و پايم را بوسيد! گفت: به خدا سپردمتون!! تا صدایش را شنيدم، نفسم بريد گفتم: حاج حسين گفت: هيس؛ صدات در نياد ! و رفت سراغ تانک بعدی..... 🇮🇷 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 سالروز شهادت فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (ع) اصفهان 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🔰 و درس اخلاق شهید؛ رفتم بیرون، برگشتم. هنوز حرف می زدند.. پیرمرد می گفت: جوون! دستت چی شده؟ تو جبهه این طوری شدی یا مادر زادیه؟ حاج حسین خندید.. آن یکی دستش را آورد بالا.. گفت: این جای اون یکی رو هم پر می کنه. یه بار تو اصفهان با همین یه دست ده دوازده کیلو میوه خریدم برای مادرم. پیرمرد ساکت بود. حوصله ام سر رفت. پرسیدم: پدر جان! تازه اومده ای لشکر؟ حواسش نبود. گفت: این، چه جوون بی تکبری بود. ازش خوشم اومد. دیدی چه طور حرفو عوض کرد؟ اسمش چیه؟ گفتم: حاج حسین خرازی راست نشست.. گفت: حسین خرازی؟ فرمانده لشکر؟!! 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
4_5771514375907061233.mp3
2.69M
☑️مداحی «فرمانده ومداح گردان یازهرا (س)» پس از شنیدن این مداحی از هوش رفت ... 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ▪️◾️◼️«إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»◼️◾️▪️ مادران شهدا که عزیزترین هستی و سرمایه خود را برای دفاع از اسلام و انقلاب اسلامی فدا کردند، اسوه های واقعی ایثار و ایمان هستند که همواره نامشان بر تارک تاریخ درخشان خواهد ماند. خبر درگذشت بانوی ایمان، صبر و ایثار، ام الشهید حاجیه خانم طیبه تابش، مادر ارجمند شهید والامقام سردار شهید حاج حسین خرازی دهکردی فرمانده سرافراز لشگر 14 امام حسین (علیه السلام) موجب تأثر و تألم شد. ضمن تسلیت مصیبت وارده به بیت این بانوی مکرمه و تمامی دوستداران و علاقه‌مندان سردار سرافراز اسلام شهید حاج حسین خرازی؛ برای آن مرحومه علو درجات و هم‌نشینی با اباعبدالله الحسین علیه السلام و شهدای کربلا و همجواری با فرزند شهیدش را از درگاه خداوند متعال مسئلت داریم. 🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻 https://eitaa.com/revayatgare_shohada ═══✼🍃🌺🍃✼═══ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. صحبت های دلنشین مادر شهید حاج حسین خرازی ما کی اینُ دیدیم که از دستش حرص بخوریم ... 🕊محتوای روایتگری راویان👇🏻 https://eitaa.com/revayatgare_shohada ═══✼🍃🌺🍃✼═══ .