۱۶ شهریورماه #سالروز_شهادت #شهید_امنیت
#شهید_رضا_قربانی_میانرودی گرامی باد . ⚘
ولادت : ۱۳۷۰/۱۲/۲۵ تنکابن ، مازندران
شهادت : ۱۳۹۲/۶/۱۶ درگیری باقاچاقیان ، کرمانشاه
#خاطرات_شهید
همیشه از پدر و مادر قدردانی میکرد و عذرخواه بود که نتوانسته محبّت آنها را جبران کند. علاوه بر آن، به من و برادرم که از او کوچکتر بودیم، احترام میگذاشت و هیچوقت ما را به اسم صدا نمیزد، بلکه میگفت: آبجی و داداش.»
یک سال قبل از شهادتش، در برخی از خصوصیات اخلاقی و اعتقادیاش به کمال رسید؛ به گونهای که بتواند برای شهادت آماده شود. او هیچ وابستگیای به دنیا نداشت. در پایگاه محل خدمتش، چند عکس شهید را روی دیوار قرار داده بود؛ اما یک جای خالی کنارش گذاشته بود. به دوستانش میگفت: این، جای عکس من است. او همیشه به من میگفت: حجابت را حفظ کن و در زندگی، حضرت فاطمه را الگوی خودت قرار بده.»
✍به روایت خواهر شهید
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شهید_رضا_قربانی_میانرودی
از آنجایی که خانواده، او را نذر امام هشتم کرده بودند، «رضا» نام گرفت. نورسیدهای که در ۲۵/۱۲/۱۳۷۰ در «تنکابن»، قدم به کاشانه «قربان و آمنه» نهاد و شادی را برایشان به ارمغان آورد. پدر، پاسدار بود و مادر، امّا گرم خانهداری و فرزندپروری.
تحصیلات رضا به مهندسی الکترونیک در دانشگاه آزاد «لاهیجان» ختم میشود. اگرچه دوباره وارد دانشگاه دولتی «دانش پویندگان» چالوس شده بود و در رشته مهندس تکنولوژی به تحصیل میپرداخت.
در بیان تقیدات دینی او، همین بس که از کودکی، قاری و حافظ قرآن و مؤذن مسجد بود و در مجالس عزاداری اهل بیت، مدّاح. بزرگتر که شد، در ادای فرائض واجب و مستحب، اهتمامی خاص داشت و اغلب اوقات در صفوف نماز جماعت حضور مییافت.
خواهرش «زهرا» روایت میکند: «همیشه از پدر و مادر قدردانی میکرد و عذرخواه بود که نتوانسته محبّت آنها را جبران کند. علاوه بر آن، به من و برادرم که از او کوچکتر بودیم، احترام میگذاشت و هیچوقت ما را به اسم صدا نمیزد، بلکه میگفت: آبجی و داداش.»
زهرا در ادامه چنین سخن میراند: «یک سال قبل از شهادتش، در برخی از خصوصیات اخلاقی و اعتقادیاش به کمال رسید؛ به گونهای که بتواند برای شهادت آماده شود. او هیچ وابستگیای به دنیا نداشت. در پایگاه محل خدمتش، چند عکس شهید را روی دیوار قرار داده بود؛ اما یک جای خالی کنارش گذاشته بود. به دوستانش میگفت: این، جای عکس من است. او همیشه به من میگفت: حجابت را حفظ کن و در زندگی، حضرت فاطمه را الگوی خودت قرار بده.»
به استناد گفته خانواده، «یک بار پول عیدش را جمع کرد و برای یکی از دوستانش در دانشگاه لاهیجان که پدری کارگر داشت، لباس خرید.»
رضا بعد از پوشیدن جامه بسیجی و انجام فعالیتهای فرهنگی در این راستا، به عضویت سپاه چالوس در آمد و به عنوان متصدّی عملیات تکاور، مشغول به خدمت شد. ناگفته نماند که در هنگام شهادت، مسئول نظارت حوزه مقاومت بسیج هچیرود بود. علاوه بر آن، در زمینه فعالیت فرهنگی نیز، فعال بود. یک بار نیز به عنوان وبلاگنویس برتر، تقدیرنامه گرفت.
رضا که سرفرازی ایران عزیز را مرهون حماسهها و جانفشانیهای سربازان خلف این مرز و بوم میدانست، جهت پاسداشت یاد آنان و اشاعه فرهنگ ایثار و شهادت، در برپایی مراسم یادبود شهدا تلاش چشمگیری داشت.
بنابر اذعان یکی از بستگانش به نام «علیاکبر کاردل»، «رضا در بحث ولایتپذیری سرآمد بود. او همواره تلاش میکرد که جوانان را در مورد ولایت، آگاه کند و راه درست را به آنها نشان دهد. علاوه بر آن، همیشه سخنان رهبری را دنبال میکرد. رضا که تفکری بسیجی و پاسداری داشت، بسیج و سپاه را پایههای انقلاب میدانست.»
به اذعان یکی از دوستانش، «رضا در سال ۱۳۹۱ به مقّر ما آمده بود تا به بچهها در انجام مأموریت کمک کند. یک روز صبح، قبل از سحر، من و او به اتفاق «ابوالفضل منصورکیا» برای بستن مرز، به راه افتادیم. بعد از دو ساعت که در موقعیت بودیم، وقت نماز صبح شد. رضا با وجود سرمای هوای کرمانشاه، با آبی که از قبل همراه خودش آورده بود، وضو گرفت و ما را هم برای خواندن نماز اوّل وقت فرا خواند.»
در نهایت، رضا در ۱۶ شهریور ۱۳۹۲ در کرمانشاه، طی درگیری با قاچاقچیان، به فیض عظیم شهادت نائل آمد و یک روز بعد، با تشییع اهالی چالوس، در گلزار شهدای «یوسفرضا» این شهر به خاک سپرده شد.
توصیهنامه شهید:
توصیه میکنم شما را به عمل صالح و انجام دادن هرچه بهتر تکالیف دینیتان. همواره خداوند را در اعمال خود در نظر داشته باشید و در تحصیل علوم مختلف بکوشید و سعی کنید با مسائل روز آشنائی کامل داشته باشید تا بتوانید پاسخگوی مردم باشید و در مراسمات مذهبی مثل اعتکاف، نماز جمعه، دعای کمیل و... حضور فعالانه داشته باشید. باشد که در دنیا و آخرت رستگار شوید.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani