۲۳ دیماه ، #سالروز_شهادت #روحانی_مبارز #شهید_سید_محمد_نقیبپور گرامی باد .🥀
نام پدر: سید احمد
تاریخ تولد: ۱۳۳۸
محل تولد: کشکوئیه رفسنجان
تاریخ شهادت : ۲۳ / ۱۰ / ۱۳۶۵
محل شهادت: شلمچه
نام عملیات : کربلای ۵
#شهدای_روحانی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شهید_سید_محمد_نقیبپور
شهید قهرمان ، از همان کودکی الفبای تقوا را در خانوادة خدا جویش آموخت و در سن هفت 7 سالگی قدم در راه مدرسه و تحصیل گذاشت و با بهره مندی از هوش و استعداد خوب ، دوره ابتدایی را با نمره های عالی و رتبه ممتاز در زادگاه خود به پایان رساند .
و بعد از گذراندن دوره ابتدایی ، سال اول و دوم راهنمایی را در همان زادگاه خود «کشکوئیه رفسنجان» به پایان رساند .
امّا به علت این که پدر بزرگوار این شهید از روحانیون مبارز در رژیم شاهنشاهی و تحت تعقیب ساواک بود ، همراه پدر به شمال «عباس آباد تنکابن» منتقل شد و سال سوم راهنمایی را در آنجا گذراند .
ایشان دوران دبیرستان خود را در شمال ادامه نداد ، چرا که در زمان طاغوت ، معلمان زن با پوششی بدی در کلاس حاضر می شدند و ایشان می گفتند که ممکن است دینم به خطر بیفتد و به همین علت برای ادامه تحصیل وارد مدرسه کرمانیها در قم شدند و به آموزش دروس دینی و معارف اسلامی مشغول تحصیل شدند .
سید محمد ، هنگام شروع انقلاب ، با شور و اشتیاق زاید الوصفی وارد صحنه های انقلاب شد و به طور جدی با درون مایه غنی اعتقادی در صفوف انقلابیون در عرصه ای گوناگون انقلاب حضور پیدا کرد و به عنوان عنصری پر تلاش ، نوجوانان و جوانان محل را به مبارزه برضد رژیم ترغیب می کرد و در پخش اعلامیه های حضرت امام(ره) تلاش مستمر و بی وقفه داشت و در تظاهرات و راهپیمایی ها کار ساماندهی را انجام می داد ، به طوری که در این دوران ، دو مرتبه توسط مامورین ساواک دستگیر و مورد شکنجه واقع شد . دفعه اول در روستای کشکوئیه و دفعه دوم در قم) و بعد از پیروزی انقلاب در قسمت فرهنگی جهاد سازندگی کرمان ، همزمان با شروع جنگ ، مشغول به خدمت شد و ایشان مرتب در جبهه های جنگ حق برضد باطل حاضر می شد و با این وجود ، به تخصیل نیز ادامه می داد . در سال 1360 نیز زندگی مشترک خود را آغاز کرده و به پیشنهاد خود صیغه عقدشان نیز توسط امام خوانده شد . بعد از ازدواج دوباره به شهر مقدس قم برگشت و هم ادامه تحصیل می داد و هم در جبهه حضور داشت ، تا این که با پیام حضرت امام ، این بزرگوار با این تعبیر که زن و زندگی و هیچ عذری پذیرفته و مورد قبول نیست ، تمام وقت خود را در جبهه ها به سر می برد ، به طوری که زندگی خود را به اهواز منتقل کرد و در جبهه در قسمت تبلیغات در تیپ امام رضا«ع» در جمع بچه های تخریب و همچنین در تیپ 38 ذولفقارمستقر گردید و در عملیاتهای مختلفی من جمله والفجر 8 و کربلای 5 و4 ایفای نقش کرد و سرانجام در کربلای 5 بر اثر شلیک گلوله تانک همانند جد بزرگوارش حسین ابن علی «ع» به فیض عظیم شهادت نائل آمد و سرو جان در گرو محبوب و معشوق نهاد و به جمع خیل عشاق ره یافت .
عروج :
سرانجام این مرغ بلند پرواز آسمان عشق و ولایت در کربلای 5 از عالم خاک به افلاک پرکشید و به شهادت رسید .
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
کانال محتوای روایتگری راویان
#سید_محمد_نقیبپور بخشی از #وصیتنامه شهید : بسم الله الرحمن الرحیم پروردگارا ، خود می دانی که این
#سیره_شهدا
#شهید_سید_محمد_نقیبپور
دوستان شهید می گویند : شهید بزرگوار در تبلیغ همانند پیامبر «ص» عمل می کرد و می گفت امام «ره» بارها گفته بود که خوب است که آدم حرفهایش را خودمونی بزند . اینجوری نباشد که حالت خطابه و سخنرانی داشته باشد و به حالت معمولی با مردم حرف بزنیم و عقیده اش بر این بود که این طور حرف زدن اثر بیشتری دارد تا اینکه به صورت سخنرانی و خطابه باشد و این سادگی او باعث می شد که مردم او را بسیار دوست داشته باشند و به خاطر همین سادگی که در بیان داشت ، حرفهایش را از ته دل می زد و بر دل هم می نشست و هدفش در تبلیغ فقط برای خدا بود و به خاطر خدا تبلیغ می کرد و همیشه هم موفق بود .
حجه الاسلام و مسلمین اسماعیل سعادت نژاد نمایندگی ولی فقیه در نیروی دریایی سپاه پاسداران می گوید: زمانی که انقلاب درشهر مقدس قم فراگیر شده بود ، در یکی از راهپیمایی هایی که طلاب به صورت جمعی و گروهی داشتند ، این شهید بزرگوار بعنوان پرچمدار و جلودار بود شعارهایی بر ضد شاه می داد که باعث خشم و عصبانیت گارد شاهنشاهی شد و ماموران تعداد اندکی از آنها از جمله شهید بزرگوار را دستگیر کردند و این بزرگوار بسیار نترس و شجاع و دلیر بود و ما دیدیم هنگامی که نیروهای گارد رژیم ، این بزرگوار را می بردند ، فریادش را بلند کرد و پیامی را برای ما فرستاد که حاکی از این بود که ما را دارند می برند ، و این از نشانه های شجاعت و غیرت او بود .
فخرالدین صابری می گوید : ایشان در رابطه با ولایت فقیه می گفت : ما باید آنقدر به ولایت فقیه اعتقاد داشته باشیم که اگر چشم ما را بستند و به ما دستور دادند که این چاه است باید وارد چاه شوید ، ما با رضایت و طیب نفس ، باید این کار را انجام بدهیم و بدانیم که مصلحت و اندیشه های رهبری و ولایت فقیه مافوق آن مصلحتها و اندیشه هایی است که خودمان داریم . انها جز حق و خیر و صلاح برای ما چیز دیگری نمی طلبند و عقیده اش بر این بود که ما هر چه التزام عملی بیشتری به ولایت فقیه داشته باشیم ، هم در سعادتمندی فردی ما موثر است و هم در سلامت و پیشرفت جامعه .
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۲۳ دیماه ، #سالروز_شهادت #روحانی_مبارز #شهید_سید_محمد_نقیبپور گرامی باد .🥀
نام پدر: سید احمد
تاریخ تولد: ۱۳۳۸
محل تولد: کشکوئیه رفسنجان
تاریخ شهادت : ۲۳ / ۱۰ / ۱۳۶۵
محل شهادت: شلمچه
نام عملیات : کربلای ۵
#شهدای_روحانی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شهید_سید_محمد_نقیبپور
شهید قهرمان ، از همان کودکی الفبای تقوا را در خانوادة خدا جویش آموخت و در سن هفت 7 سالگی قدم در راه مدرسه و تحصیل گذاشت و با بهره مندی از هوش و استعداد خوب ، دوره ابتدایی را با نمره های عالی و رتبه ممتاز در زادگاه خود به پایان رساند .
و بعد از گذراندن دوره ابتدایی ، سال اول و دوم راهنمایی را در همان زادگاه خود «کشکوئیه رفسنجان» به پایان رساند .
امّا به علت این که پدر بزرگوار این شهید از روحانیون مبارز در رژیم شاهنشاهی و تحت تعقیب ساواک بود ، همراه پدر به شمال «عباس آباد تنکابن» منتقل شد و سال سوم راهنمایی را در آنجا گذراند .
ایشان دوران دبیرستان خود را در شمال ادامه نداد ، چرا که در زمان طاغوت ، معلمان زن با پوششی بدی در کلاس حاضر می شدند و ایشان می گفتند که ممکن است دینم به خطر بیفتد و به همین علت برای ادامه تحصیل وارد مدرسه کرمانیها در قم شدند و به آموزش دروس دینی و معارف اسلامی مشغول تحصیل شدند .
سید محمد ، هنگام شروع انقلاب ، با شور و اشتیاق زاید الوصفی وارد صحنه های انقلاب شد و به طور جدی با درون مایه غنی اعتقادی در صفوف انقلابیون در عرصه ای گوناگون انقلاب حضور پیدا کرد و به عنوان عنصری پر تلاش ، نوجوانان و جوانان محل را به مبارزه برضد رژیم ترغیب می کرد و در پخش اعلامیه های حضرت امام(ره) تلاش مستمر و بی وقفه داشت و در تظاهرات و راهپیمایی ها کار ساماندهی را انجام می داد ، به طوری که در این دوران ، دو مرتبه توسط مامورین ساواک دستگیر و مورد شکنجه واقع شد . دفعه اول در روستای کشکوئیه و دفعه دوم در قم) و بعد از پیروزی انقلاب در قسمت فرهنگی جهاد سازندگی کرمان ، همزمان با شروع جنگ ، مشغول به خدمت شد و ایشان مرتب در جبهه های جنگ حق برضد باطل حاضر می شد و با این وجود ، به تخصیل نیز ادامه می داد . در سال 1360 نیز زندگی مشترک خود را آغاز کرده و به پیشنهاد خود صیغه عقدشان نیز توسط امام خوانده شد . بعد از ازدواج دوباره به شهر مقدس قم برگشت و هم ادامه تحصیل می داد و هم در جبهه حضور داشت ، تا این که با پیام حضرت امام ، این بزرگوار با این تعبیر که زن و زندگی و هیچ عذری پذیرفته و مورد قبول نیست ، تمام وقت خود را در جبهه ها به سر می برد ، به طوری که زندگی خود را به اهواز منتقل کرد و در جبهه در قسمت تبلیغات در تیپ امام رضا«ع» در جمع بچه های تخریب و همچنین در تیپ 38 ذولفقارمستقر گردید و در عملیاتهای مختلفی من جمله والفجر 8 و کربلای 5 و4 ایفای نقش کرد و سرانجام در کربلای 5 بر اثر شلیک گلوله تانک همانند جد بزرگوارش حسین ابن علی «ع» به فیض عظیم شهادت نائل آمد و سرو جان در گرو محبوب و معشوق نهاد و به جمع خیل عشاق ره یافت .
عروج :
سرانجام این مرغ بلند پرواز آسمان عشق و ولایت در کربلای 5 از عالم خاک به افلاک پرکشید و به شهادت رسید .
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
کانال محتوای روایتگری راویان
#سید_محمد_نقیبپور بخشی از #وصیتنامه شهید : بسم الله الرحمن الرحیم پروردگارا ، خود می دانی که این
#سیره_شهدا
#شهید_سید_محمد_نقیبپور
دوستان شهید می گویند : شهید بزرگوار در تبلیغ همانند پیامبر «ص» عمل می کرد و می گفت امام «ره» بارها گفته بود که خوب است که آدم حرفهایش را خودمونی بزند . اینجوری نباشد که حالت خطابه و سخنرانی داشته باشد و به حالت معمولی با مردم حرف بزنیم و عقیده اش بر این بود که این طور حرف زدن اثر بیشتری دارد تا اینکه به صورت سخنرانی و خطابه باشد و این سادگی او باعث می شد که مردم او را بسیار دوست داشته باشند و به خاطر همین سادگی که در بیان داشت ، حرفهایش را از ته دل می زد و بر دل هم می نشست و هدفش در تبلیغ فقط برای خدا بود و به خاطر خدا تبلیغ می کرد و همیشه هم موفق بود .
حجه الاسلام و مسلمین اسماعیل سعادت نژاد نمایندگی ولی فقیه در نیروی دریایی سپاه پاسداران می گوید: زمانی که انقلاب درشهر مقدس قم فراگیر شده بود ، در یکی از راهپیمایی هایی که طلاب به صورت جمعی و گروهی داشتند ، این شهید بزرگوار بعنوان پرچمدار و جلودار بود شعارهایی بر ضد شاه می داد که باعث خشم و عصبانیت گارد شاهنشاهی شد و ماموران تعداد اندکی از آنها از جمله شهید بزرگوار را دستگیر کردند و این بزرگوار بسیار نترس و شجاع و دلیر بود و ما دیدیم هنگامی که نیروهای گارد رژیم ، این بزرگوار را می بردند ، فریادش را بلند کرد و پیامی را برای ما فرستاد که حاکی از این بود که ما را دارند می برند ، و این از نشانه های شجاعت و غیرت او بود .
فخرالدین صابری می گوید : ایشان در رابطه با ولایت فقیه می گفت : ما باید آنقدر به ولایت فقیه اعتقاد داشته باشیم که اگر چشم ما را بستند و به ما دستور دادند که این چاه است باید وارد چاه شوید ، ما با رضایت و طیب نفس ، باید این کار را انجام بدهیم و بدانیم که مصلحت و اندیشه های رهبری و ولایت فقیه مافوق آن مصلحتها و اندیشه هایی است که خودمان داریم . انها جز حق و خیر و صلاح برای ما چیز دیگری نمی طلبند و عقیده اش بر این بود که ما هر چه التزام عملی بیشتری به ولایت فقیه داشته باشیم ، هم در سعادتمندی فردی ما موثر است و هم در سلامت و پیشرفت جامعه .
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani