ساعت ۱۶:۳۰ سه شنبه مورخ ۲۲ دی ۹۴، دو فروند شناور رزمی آمریکایی حامل 10 تفنگدار مسلح که وارد آبهای سرزمینی جمهوری اسلامی ایران در حوالی جزیره فارسی شده بودند، توسط واحدهای شناوری رزمی منطقه دوم نیروی دریایی سپاه توقیف و به جزیره فارسی منتقل شدند.
به فاصله ۱۹ روز از دستگیری و رهاسازی تفنگداران نظامی آمریکا (۱۱ بهمن ۱۳۹۴)، سردار فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و چهار تن از فرماندهان این نیرو که در جریان توقیف شناورهای آمریکایی و بازداشت تفنگداران متجاوز آمریکا در محدودهی جزیرهی فارسی، اقدام شجاعانه و بههنگام کرده بودند، به افتخار دریافت «نشان فتح» از دست حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی و فرمانده معظم کل قوا نائل شدند. همچنین فرمانده کل قوا با تشویق درجه و ارشدیت به سایر فرماندهان و کارکنان مربوط به این عملیات حسب درخواست ستاد کل نیروهای مسلح موافقت کردند.
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار پاسدارانی که متجاوزان آمریکایی به آبهای ایران را بازداشت کردند، فرمودند: کار شما بسیار عالی، جالب و بهنگام بود و در واقع باید این حادثه را کار خدا دانست که آمریکاییها را به آبهای ما کشاند تا با اقدام بهنگام شما، آنگونه با دستهایی که بر سر گذاشته بودند، بازداشت شوند.
#سالروز_بازداشت_نظامیان_آمریکایی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید
#تحقیر_ابرقدرت
ساعت 16:30 سه شنبه مورخ 94/10/22 دو فروند شناور رزمی امریکایی حامل ده تفنگدار مسلح که وارد آب های سرزمینی جمهوری اسلامی ایران در حوالی جزیره فارسی شده بودند، توسط واحدهای شناوری رزمی منطقه دوم نیروی دریایی سپاه توقیف و به جزیره فارسی منتقل شدند، در این ویدئو شاهد گریه و ترس تفنگداران آمریکایی هستید.
#تحقیر_آمریکا
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#اطلاعیه
🌷پیام تبریک مدیریت مؤسسه روایت سیره شهدا به راوی عزیز حجتالاسلام والمسلمین محمد مهدی شریف تبار🌷
#معاونت_پژوهش
#موسسه_روایت_سیره_شهدا
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#کلام_امام
🔰حقیقت ملّت ایران را تشییع شهید سلیمانی نشان میدهد؛ نه نظرسنجیها
🔻 رهبر انقلاب:
گاهی نظرسنجیهایی را دربارهی نظرات مردم ابراز میکنند، [امّا] اینها حقیقت ملّت ایران را نشان نمیدهد؛ حقیقت ملّت ایران را جریان تشییع شهید سلیمانی نشان میدهد؛ اینها نشان میدهد ملّت ایران چه حال و هوایی دارند، احساسات و باطنشان چیست؛ عرصهای به عظمت و پهنای کشور ایران و ملّت ایران لازم است که بتواند حقیقت این ملّت را و باطن این ملّت را نشان بدهد.
۱۴۰۰/۱۰/۱۹
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۲۳دیماه ، #سالروز_عملیات #کربلای_6 گرامی باد . 🥀
خلاصه گزارش عملیات :
نام عملیات: کربلای 6
جبهه : منطقه عمومی نفت شهر ایران – جبهه میانی جنگ
موقعیت : نفت شهر
تاریخ : 23 و 24/10/1365
نوع تک : گسترده
یگان عمل کننده : نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی
استعداد نیروهای درگیر :
ایران : 36 گردان پیاده و زرهی و 2 گردان توپخانه
عراق : 44 گردان پیاده ، زرهی و مکانیزه
هدف عملیات : آزاد سازی نفت شهر و تاسیسات نفتی منطقه و تجزیه قوای دشمن در جهت اجرای عملیات کربلای 4 در محور جنوبی خط نبرد، تصرف نفت خانه عراق و ممانعت از تمرکز قوای دشمن در بصره
تلفات انسانی عراق : 3000 نفر
توضیحات : در حالیکه تمامی نیروی سپاه برای عملیات کربلای 5 بسیج شده بود ، ارتش جهت اجرای یک حمله انحرافی که هم جلوی انتقال نیروهای عراقی به سمت بصره گرفته شود و هم هدف مهمی داشته باشد ، وارد عمل شد . اما حضور نیروهای دشمن بر روی ارتفاعات منطقه و نوع عملیات نیروی ارتش در دل دشت باعث ناکامی این عملیات گردید .
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#شرح_عملیات
#عملیات_کربلای_6
عملیات کربلای شش در روز 23 دی ماه سال1365 ، با رمز یا فاطمه الزهراء (س) در منطقه عمومی سومار( به وسعت تقریبی 100 کیلومتر مربع) آغاز شد.
رزمندگان اسلام با عبور از موانع گوناگون از جمله میدانهای وسیع مین، سیمهای خاردار و تله های انفجاری، به دشمن بعثی یورش بردند و پس از شکستن خطوط و مواضع دشمن، بیش از 60 کیلومتر از خاک میهن اسلامی را آزاد کردند.
در این عملیات علاوه بر آزادی ارتفاعات منطقه، تعداد یازده فروند هواپیما، دو فروند هلیکوپتر، بیست دستگاه تانک، تعداد زیادی خودرو و چندین انبار مهمات منهدم و علاوه بر انهدام پنج گردان و پنج تیپ دشمن، تعداد سه هزار نفر از مزدوران بعثی کشته و زخمی شده و تعدادی تانک و نفربر و انواع سلاحهای سبک و سنگین به غنیمت سربازان اسلام درآمد.
این عملیات را رزمندگان جان برکف نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران به منظور آزادسازی ارتفاعات مهم شمال شرقی نفت شهر طراحی و اجرا کردند. جغرافیای طبیعی نفت شهر و ارتفاعات مرزی منطقه این شهر را از موقعیت نظامی مستحکم تری بر خوردار کرده است . در آغاز هجوم ارتش عراق مدافعان اندک نفت شهر با اتکا به این ارتفاعات بیش از 48 ساعت مقاومت کردند .
نفت شهر در دوم مهر سال 1359 اشغال شد و تا آخر جنگ در اشغال دشمن ماند . در عملیات کربلای 6 برای آزادی نفت شهر و تصرف نفت خانه عراق تلاشی صورت گرفت اما نتیجه ای حاصل نشد . در این عملیات گروهان های پیاده ، زرهی و هوابرد ارتش جمهوری اسلامی ایران حضور داشتند . نتیجه عملیات کربلای شش ، کشته و زخمی شدن 3هزار نفر از افراد دشمن و همچنین منهدم گشتن تعداد 20 تانک و نفربر و11 هواپیما و 2 بالگرد از دشمن بعثی و غنیمت گرفتن دهها تانک و نفربر می باشد .
شرح مختصري از عمليات
با توجه به تاريخ اجراي عمليات كربلاي 6 كه 4 روز پس از اجراي عمليات كربلاي 5 كه در منطقه شلمچه اجرا ميگردد بمنظور كاهش فشار دشمن در جنوب و در گير نمودن نيروهاي دشمن در غرب كشور عمليات كربلاي 6 با حضور يگانهاي ارتش جمهوري اسلامي ايران اجر ميگردد دشمن در اين عمليات با بمباران وسيع شيميايي منطقه عملياتي منجمله بيمارستان صحرايي سومار سعي در جلوگيري از پيشروي رزمندگان ارتش اسلام نمود – هر چند در اين عمليات هدفهاي پيش بيني شده تأمين نگرديد اما 40 كيلومتر مربع از خاك ميهن اسلامي آزاد شد و پشتيباني از عمليات كربلاي 5 در منطقه شلمچه با موفقيت انجام شد.
نتايج عمليات
1-مناطق آزاد شده: 40 كيلومتر مربع از خاك ميهن اسلامي در اين عمليات آزاد گرديد .
2-يگانهاي منهدم شده دشمن : گردانهاي 1 و 2 از تيپ 108- گردان 1 از تيپ 606-يك گردان از تيپ 80 پياده – يك گردان از تيپ 45 – يك واحد كماندويي و 3000 نفر كشته و زخمي از نفرات دشمن
3-تجهيزات منهدم شده دشمن: 13 فروند هواپيما- 3 فروند بالگرد- 20 دستگاه تانك و نفربر- چندين انبار مهمات – تعداد زيادي خودرو
4-غنائم بدست آمده : دهها دستگاه تانك و نفربر- تعداد زيادي انواع سلاح سبك و مهمات
يگان عمل كننده: نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران
خاطرات عمليات غرورآفرين كربلاي 6
فلسفه جنگ
با توجه به نتايج جنگهاي خانمانسوز جهان و ظهور سلاحهاي مخرب و در نظر گرفتن خصوصيات نابود كننده جنگ ها اين فكر بوجود آمده كه جنگ بيش از پيش فلاكت بار بوده و مبادرت به آن غير معقول و جنون آميز است، و به هر قيميت بايد از آن احترازشود، زيرا طرفين مخاصمه را به نابودي مطلق خواهد كشانيد.
آيا اين مسئله اين مفهوم را دارد كه رقابت ها و مخاصمات از بين گروه هاي انساني رخت بربسته است ، و ديگر گروههاي حادتر يافتن مقصود را در ضرر و نابودي رقباي خود نمي دانند؟
اين خيالي است واهي ، و نبايد خود را به چنين فكر باطلي مشغول سازيم ، قدرتهاي مهاجم براي اعمال نظرات خود از هر ابزار ي براي به زانو در آوردن رقيب استفاده نمايند.
جنگ يكي از پيچيده ترين و ترسناكترين دانشگاهها در كنار دانشگاههاي ديگر مي باشد كه در زمان نامشخص اين دانشگاهها آغاز به كار نموده و دانشجويان خود را انتخاب ميكند و در آخر با نمرات بالا و پايين بهترين ها را مشخص مي كند.
امام راحل نيز فرموده اند :»جنگ دانشگاه انسان ساز مي باشد و در آن جوانان يك كشور شكل مي گيرد.«
عقيده و مرام در هر كشوري در جهان نقش به سزايي در رشد و تكامل جوانان فعال دارد. هردولتي اگر برخلاف عقايد ملت قدم به پيش بگذارد جزء تباهي و پوچي چيزي بدست نخواهدآورد. هر چيز كه در مدت زمان كوتاه مشخص نگردد بالاخره روزي فرا خواهد رسيد و آشكار خواهد شد كه چه مقدار در روي افكار و كردار جوان ها كار شده است ،كه با جانفشاني خود گوي سبقت از همديگر رامي گرفتند.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۲۳ دیماه ، #سالروز_شهادت #روحانی_مبارز #شهید_سید_محمد_نقیبپور گرامی باد .🥀
نام پدر: سید احمد
تاریخ تولد: ۱۳۳۸
محل تولد: کشکوئیه رفسنجان
تاریخ شهادت : ۲۳ / ۱۰ / ۱۳۶۵
محل شهادت: شلمچه
نام عملیات : کربلای ۵
#شهدای_روحانی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شهید_سید_محمد_نقیبپور
شهید قهرمان ، از همان کودکی الفبای تقوا را در خانوادة خدا جویش آموخت و در سن هفت 7 سالگی قدم در راه مدرسه و تحصیل گذاشت و با بهره مندی از هوش و استعداد خوب ، دوره ابتدایی را با نمره های عالی و رتبه ممتاز در زادگاه خود به پایان رساند .
و بعد از گذراندن دوره ابتدایی ، سال اول و دوم راهنمایی را در همان زادگاه خود «کشکوئیه رفسنجان» به پایان رساند .
امّا به علت این که پدر بزرگوار این شهید از روحانیون مبارز در رژیم شاهنشاهی و تحت تعقیب ساواک بود ، همراه پدر به شمال «عباس آباد تنکابن» منتقل شد و سال سوم راهنمایی را در آنجا گذراند .
ایشان دوران دبیرستان خود را در شمال ادامه نداد ، چرا که در زمان طاغوت ، معلمان زن با پوششی بدی در کلاس حاضر می شدند و ایشان می گفتند که ممکن است دینم به خطر بیفتد و به همین علت برای ادامه تحصیل وارد مدرسه کرمانیها در قم شدند و به آموزش دروس دینی و معارف اسلامی مشغول تحصیل شدند .
سید محمد ، هنگام شروع انقلاب ، با شور و اشتیاق زاید الوصفی وارد صحنه های انقلاب شد و به طور جدی با درون مایه غنی اعتقادی در صفوف انقلابیون در عرصه ای گوناگون انقلاب حضور پیدا کرد و به عنوان عنصری پر تلاش ، نوجوانان و جوانان محل را به مبارزه برضد رژیم ترغیب می کرد و در پخش اعلامیه های حضرت امام(ره) تلاش مستمر و بی وقفه داشت و در تظاهرات و راهپیمایی ها کار ساماندهی را انجام می داد ، به طوری که در این دوران ، دو مرتبه توسط مامورین ساواک دستگیر و مورد شکنجه واقع شد . دفعه اول در روستای کشکوئیه و دفعه دوم در قم) و بعد از پیروزی انقلاب در قسمت فرهنگی جهاد سازندگی کرمان ، همزمان با شروع جنگ ، مشغول به خدمت شد و ایشان مرتب در جبهه های جنگ حق برضد باطل حاضر می شد و با این وجود ، به تخصیل نیز ادامه می داد . در سال 1360 نیز زندگی مشترک خود را آغاز کرده و به پیشنهاد خود صیغه عقدشان نیز توسط امام خوانده شد . بعد از ازدواج دوباره به شهر مقدس قم برگشت و هم ادامه تحصیل می داد و هم در جبهه حضور داشت ، تا این که با پیام حضرت امام ، این بزرگوار با این تعبیر که زن و زندگی و هیچ عذری پذیرفته و مورد قبول نیست ، تمام وقت خود را در جبهه ها به سر می برد ، به طوری که زندگی خود را به اهواز منتقل کرد و در جبهه در قسمت تبلیغات در تیپ امام رضا«ع» در جمع بچه های تخریب و همچنین در تیپ 38 ذولفقارمستقر گردید و در عملیاتهای مختلفی من جمله والفجر 8 و کربلای 5 و4 ایفای نقش کرد و سرانجام در کربلای 5 بر اثر شلیک گلوله تانک همانند جد بزرگوارش حسین ابن علی «ع» به فیض عظیم شهادت نائل آمد و سرو جان در گرو محبوب و معشوق نهاد و به جمع خیل عشاق ره یافت .
عروج :
سرانجام این مرغ بلند پرواز آسمان عشق و ولایت در کربلای 5 از عالم خاک به افلاک پرکشید و به شهادت رسید .
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سید_محمد_نقیبپور
بخشی از #وصیتنامه شهید :
بسم الله الرحمن الرحیم
پروردگارا ، خود می دانی که این بنده ات اگر گناهکار و روسیاه است ، ولی همیشه آرزو داشته از بندگان شایسته تو باشد و طبق خواسته و رضایت تو زندگی کند و همیشه سعی داشت در قنوت نمازش بخواند :«الهم وققنا لما تحب و ترضی» تا این توفیق را به او عنایت کنی . خدایا ؛ از آن زمانی که معنی شهادت را یافتم ، آرزویم این بود که مرگم شهادت در راه تو باشد ، چرا که «اکرم الموت القتل» و دعایم در نماز این بود «الهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک» حال از تو می خواهم ای عزیز مهربان ، من را به این آرزویم برسانی و لیاقتی به من بدهی تا انتخاب شوم تو را در حالتی چون حسین ابن علی (ع) یعنی با بدنی خون آلود و جسم تکه تکه شده در راه احیای دین تو ملاقات کنم تا فردای قیامت مشمول شفاعت ائمه اطهار باشم انشا الله.
الهم انی اسالک التوبة قبل الموت و الراحة عند الموت و المغفرة بعد الموت و العفو عند الحساب .
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
کانال محتوای روایتگری راویان
#سید_محمد_نقیبپور بخشی از #وصیتنامه شهید : بسم الله الرحمن الرحیم پروردگارا ، خود می دانی که این
#سیره_شهدا
#شهید_سید_محمد_نقیبپور
دوستان شهید می گویند : شهید بزرگوار در تبلیغ همانند پیامبر «ص» عمل می کرد و می گفت امام «ره» بارها گفته بود که خوب است که آدم حرفهایش را خودمونی بزند . اینجوری نباشد که حالت خطابه و سخنرانی داشته باشد و به حالت معمولی با مردم حرف بزنیم و عقیده اش بر این بود که این طور حرف زدن اثر بیشتری دارد تا اینکه به صورت سخنرانی و خطابه باشد و این سادگی او باعث می شد که مردم او را بسیار دوست داشته باشند و به خاطر همین سادگی که در بیان داشت ، حرفهایش را از ته دل می زد و بر دل هم می نشست و هدفش در تبلیغ فقط برای خدا بود و به خاطر خدا تبلیغ می کرد و همیشه هم موفق بود .
حجه الاسلام و مسلمین اسماعیل سعادت نژاد نمایندگی ولی فقیه در نیروی دریایی سپاه پاسداران می گوید: زمانی که انقلاب درشهر مقدس قم فراگیر شده بود ، در یکی از راهپیمایی هایی که طلاب به صورت جمعی و گروهی داشتند ، این شهید بزرگوار بعنوان پرچمدار و جلودار بود شعارهایی بر ضد شاه می داد که باعث خشم و عصبانیت گارد شاهنشاهی شد و ماموران تعداد اندکی از آنها از جمله شهید بزرگوار را دستگیر کردند و این بزرگوار بسیار نترس و شجاع و دلیر بود و ما دیدیم هنگامی که نیروهای گارد رژیم ، این بزرگوار را می بردند ، فریادش را بلند کرد و پیامی را برای ما فرستاد که حاکی از این بود که ما را دارند می برند ، و این از نشانه های شجاعت و غیرت او بود .
فخرالدین صابری می گوید : ایشان در رابطه با ولایت فقیه می گفت : ما باید آنقدر به ولایت فقیه اعتقاد داشته باشیم که اگر چشم ما را بستند و به ما دستور دادند که این چاه است باید وارد چاه شوید ، ما با رضایت و طیب نفس ، باید این کار را انجام بدهیم و بدانیم که مصلحت و اندیشه های رهبری و ولایت فقیه مافوق آن مصلحتها و اندیشه هایی است که خودمان داریم . انها جز حق و خیر و صلاح برای ما چیز دیگری نمی طلبند و عقیده اش بر این بود که ما هر چه التزام عملی بیشتری به ولایت فقیه داشته باشیم ، هم در سعادتمندی فردی ما موثر است و هم در سلامت و پیشرفت جامعه .
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۲۳ دی ماه #سالروز_شهادت #مدافعان_حرم
#شهید_محمد_کامران
#شهید_سعید_سیاحطاهری
#شهید_سعید_انصاری
#شهید_جابر_حسینپور
#شهید_علی_آقاعبدالهی
گرامی باد . 🥀
💐شادی ارواح طیبه شهدا #صلوات
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شهید_محمد_کامران
شهید محمد کامران در 9 اردیبهشت ماه 1367 در خانواده ای مذهبی و ولایتمدار در روستای دستجرد جرقویه از توابع استان اصفهان چشم به جهان گشود. مادر شهید علت انتخاب نام زیبای او را چنین بیان می کند: هنگام تولد محمد، پدرم گفت نام او را خداوند دو سال قبل از تولدش انتخاب کرده است؛ چرا که دو سال قبل از تولد محمد یعنی در سال 65 دایی اش (شهید محمد خدامی) در جبهه دفاع مقدس در منطقه عملیاتی مریوان به فیض شهادت رسیده بود. به همین خاطر بنا به سفارش پدر بزرگش نام زیبای محمد را بر وی نهادیم. محمد در دوران کودکی پسری شجاع، پر انرژی، و دوست داشتنی بود و از همان کودکی تلاش می کرد تا راه دایی شهیدش را ادامه دهد. محمد تحصیلات دوره ابتدایی و راهنمایی (تا دوم) را در همان روستا گذراند. و از سال 1378 به همراه خانواده برای ادامه زندگی به استان تهران آمد و تحصیلاتش را در این استان ادامه داد. در بدو ورود به استان تهران جذب پایگاه مقاومت بسیج محله شد و با شور و شوق فراوانی در برنامه های بسیج شرکت می کرد و کم کم خودش مسئولیت هایی را در بسیج برعهده گرفت.
محمد در ایام فتنه 88 نیز ادای دین به انقلاب و رهبری عزیز کرد و تلاش شبانه روزی در دفع آن فتنه شوم داشت. محمد تحصیلات خود را در دوره متوسطه در رشته علوم تجربی ادامه داد و بعد از اخذ مدرک پیش دانشگاهی وارد شغل مقدس سپاه پاسداران شد. او علی رغم برخی مخالفت ها مصر بر ورود به این شغل مقدس شد و در سال 1386 موفق به ورود به دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع) گردید و در آن دانشگاه که مهد پرورش جوانان انقلابی و ولایی است به تحصیل انواع فنون نظامی پرداخت و در سال 1389 دانش آموخته آن دانشگاه شد و بعد از آن به تربیت و آموزش جوانان انقلابی پرداخت.
محمد آن چنان عاشق این شغل مقدس بود که بنا به گفته برخی همکارانش هنگام خواب نیز با همان لباس مقدس به خواب می رفت و علت این کار خود را نیز چنین بیان می داشت: من با نذر و نیازهای فراوانی توانسته ام به این شغل مقدس وارد شوم، از آن می ترسم که هنگام خواب عزرائیل جانم را بستاند و این لباس مقدس بر تنم نباشد.
محمد بر سر مسائل فقهی و حلال و حرام به ویژه مسئله خمس حساس بود تا آنجا که غذای هر مجلسی را استفاده نمی کرد تا آن که مطمئن شود که خمس آن داده شده است.
محمد از آنجایی که علاقه زیادی به مادر سادات حضرت زهرای مرضیه (س) و خانواده سادات داشت از خانواده خود درخواست داشت تا از خانواده سادات همسری برای او انتخاب کنند. او در مهرماه 1392 با همسری فاضله از خانواده سادات ازدواج کرد.
همزمان با ظهور داعش و نا امنی اطراف حرم عمه سادات (س) از آنجایی که عشق وصف ناشدنی به حضرت زینب (س) داشت، عاشق دفاع از حریم عمه سادات (س) شد. و مکرراً عازم آن مکان مقدس جهت دفاع از حرم گردید.
محمد آن چنان عاشق شهادت بود که مکرراً از پدر و مادر و همسرش درخواست می کرد که برای شهادتش دعا کنند و می گفت دعا کنید تا من نیز شهید شوم تا اینکه از رفیقانم جا نمانم.
محمد با دفاع از حرم عمه سادات (س) و همچنین سامرا (حرم امامین عسکریین) عشق خود را به اهل بیت (ع) نشان داد. آخرین اعزام او در دفاع از حرم حضرت زینب (س) در آذر ماه 1394 بود، سرانجام در روز چهارشنبه 23 دی ماه 1394 قبل از اذان ظهر در منطقه خان طومان حلب بر اثر اصابت ترکش خمپاره از ناحیه شاهرگ و پهلو به آرزوی دیرینه اش رسید و به دایی شهیدش ملحق شد و در روز جمعه 25 دی ماه 1394 در بهشت زهرا قطعه 50 (مدافعان حرم) ردیف 115 شماره 18 به خاک سپرده شد.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🌹 قسمتی از #وصیتنامه
#شهید_محمد_کامران
🔸از تمامی همکاران و برادران و خواهران دینی خود درخواست دارم که نکند مانند مردم کوفه پشت رهبری را خالی بگذارید و او را تنها بگذارید که گرگهای درنده آماده این چنین موقعیتهایی هستند.
🔸 از خواهرانم میخواهم که با حیای خود سرخی خونم را هدر ندهند و از برادرانم نیز خواهانم که غیرت علوی خود را حفظ کنند و به دنیا نفروشند.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شهید_سیاح_طاحری
سیاح طاهری در سال ۱۳۳۶ در شهرستان آبادان به دنیا آمد. دوران نوجوانی او مصادف با اوجگیری مبارزات مردم ایران علیه حکومت پهلوی بود. وی پس از انقلاب نیز در عرصههای مختلف دفاع از کشور، از جمله غائله ضدانقلاب در کردستان، خط التقاط و فتنه منافقین و بنیصدر مشارکتی فعال داشت.
سیاح طاهری بعد از تشکیل بسیج به فرمان امام خمینی (ره)، در زمان فرماندهی «حمید قبادینیا» به عضویت بسیج آبادان درآمد و در آغاز جنگ تحمیلی، از آبادان دفاع کرد. وی در سال ۶۰ به عضویت سپاه آبادان درآمد و پس از قبادینیا، فرماندهی سپاه آبادان را عهدهدار شد، در آذر ماه سال ۶۰ نیز طی یک عملیاتی مجروح شد و یکی از انگشتان دستش را از دست داد، چندی بعد دوباره به جبهه آبادان بازگشت و همواره پرتلاش و در اغلب عملیاتها حضور مستمر داشت. وی در پنجم آذرماه سال ۶۵ در خلال عملیات کربلای ۵، دچار مجروحیت شدیدی شد که منجر به از دست دادن چشم راست و شنوایی گوش چپ شد، همچنین عصب دست چپ وی نیز در این عملیات منقطع شد.
پیش از آن نیز وی در عملیاتهای فتح المبین و آزادسازی خرمشهر حضور داشت.
با شروع جنگ سوریه، سعید به طور داوطلبانه برای حضور در این نبرد و آموزش نیروهای جوان سوری و لبنانی اعلام آمادگی کرد و موفق به اخذ اجازه جهت حضور در سوریه شد. وی در آنجا وارد تیپ سیدالشهدا شده و کار خود را با آموزش تخصصی موشکهای هدایت شونده تاو، کورنت و مالیوتکا در رزم زمینی آغاز کرد.
وی همچنین در مقطعی آموزش موشکی نیروهای زینبیون پاکستان و فاطمیون افغانستان واقع در منطقه حلب را برعهده داشت که در نهایت ظهر روز ۲۳ دی ماه ۱۳۹۴ در حالیکه جهت بازدید منطقه خان طومان به همراه شهید شیخ جابر زهیری عازم شده بود با گلوله خمپاره معارضین سوری مورد هدف قرار گرفت و هردو کشته شدند.
شهادت
وی در ۲۳ دی ماه ۱۳۹۴ حین شناسایی جنوب غرب استان حلب و در منطقه خان طومان مورد اصابت خمپاره قرار میگیرد و به درجه رفیع شهادت نائل میآید .
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_شهدا
#شهید_سعید_سیاح_طاحری
همسر شهید :
حاج سعید دست حضرت آقا را بوسید و در گوش ایشان چیزی گفتند که من متوجه آن نشدم. پرسیدم مگر چه چیزی از حضرت آقا خواستند، شهید طاهری به آقا گفته بود دعا کنید شهید بشوم.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
✨
#کلام_شهید
#شهید_سعید_انصاری
تولد: ۱۳۴۹/۱۰/۰۴ تهران
شهادت: ۱۳۹۴/۱۰/۲۳ سوریه، خان طومان
مزار: تهران، بهشت زهرا، قطعه ۵۰، ردیف ۱۰۳، شماره ۱۶
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سیره_شهدا
#شهید_سعید_انصاری
به روایت همسرشهید :
بعدازظهر ۱ شنبه ۱۹ دی ٩۴ آقاسعید رفت.سعید پیش از ظهر روز ۴شنبه در جنگلهای زیتون حلب خانطومان سوریه با اصابت تیری به پهلوی راستش بشدت مجروح میشود و بر اثر خونریزی زیاد بعد از ذکر یا زهرا به شهادت میرسد.اما پیکرش همانطور که خودش گفته بود در ۴۶ سالگی جاویدالاثر شد.
سعید از ۱۶ سالگی در جبهه حضور داشت و جانباز شیمیایی شد. ۶ ماه در عراق مجاهدت کرد و بعد از ۳ روز حضور در خانطومان سوریه در ۲۲ دی ۹۴ به شهادت رسید.
بعد از آخرین وعده دیدار با سعید، ما ماندیم و چشم انتظاری.سومین سالگرد سعید را هم گرفتیم، اما خبری از پیکرش نشد.بچهها با هر زنگ تلفن و صدای در خانه از جا میپریدند و میپرسیدند مامان کی زنگ میزند؟
دخترم ۲ سالی میشد که عقد کرده بود.خانهای برایش مهیا و جهیزیه اش را کمکم آماده کردیم.قرار شد ۱۷ اسفند مراسم عروسی شان را برگزار کنند.
۳شنبه صبح بود که با صدای زنگ تلفن از خواب بیدار شدم.در فکر خوابم بودم.آقاسعید را خواب دیدم. خوب و سرحال بود.رو به من گفت عروسی زینب پیشتان میآیم.
با خودم گفتم ان شاءالله خیر است.بلند شدم وضو گرفتم و نمازم را خواندم.بعد به زینب گفتم زینب فکر کنم خبری از بابات بشود.
گفت چطور مگه؟
گفتم خوابش را دیدم.بابات گفت عروسی زینب میآیم.زینب گفت خدا به خیر کند.
غروب بود که با بچهها و دامادم به خانه مادرم رفتیم.ولادت حضرت زهرا بود.مادرم گفت چرا توی فکری؟گفتم خواب آقاسعید را دیدم که گفت عروسی زینب میآیم.دلم آشوب بود تا اینکه خبردار شدیم پیکر آقاسعید شناسایی شده و در راه بازگشت است. خوابم خیلی زود تعبیر شد.
تماس گرفتند که برای دیدار با سعید به معراج شهدا برویم.وداع خصوصی بود.قبلاً به معراجالشهدا رفته بودم،اما این دفعه با همیشه فرق داشت.منتظر آمدنش بودیم.من، زینب و حسین.همین که تابوت را روی دوش سربازها دیدم دلم هُری ریخت.زدم زیر گریه.تابوت را روی زمین گذاشتند.نشستیم زمین و پرچم را از روی تابوت کنار زدیم.همینطوری با سعیدم حرف میزدم و اشکها امانم نمیداد.برای لحظاتی راه گلویم بسته شد.دیگر نمیتوانستم نفس بکشم.زینب کمی به من آب داد، اما نمیتوانستم آرام بشوم.به حسین نگاه میکردم که مات و مبهوت به تابوت پدرش خیره شده بود و نمیدانست چه بگوید.به زینبم نگاه کردم که از گریه سرخ شده بود.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#شهید_سعید_انصاری
💢 قول حاج قاسم به دختر شهید مدافع حرم
🍃دور میز نشسته بودیم. زینب از آنجایی که بسیار وابسته به پدرش بود، اخمایش توی هم بود. حسین هم لباس نظامی پوشیده بود.
🌷سردار سلیمانی دستی به شانه حسین کشید و پرسید: پسر کدام شهید هستید؟ گفت: پسر شهید انصاری. رو به زینب کرد و خطاب به او گفت: دختر شهید انصاری! زینب پرسید: سردار چی بر سر بابام آمده است؟ واقعاً شهید شده! اگر شهید شده، پس پیکرش کجاست؟ سردار سلیمانی گفت: پدرت شهید شده، اما پیکرش همان جاست. زینب گفت: خبری از پیکرش به من بدهید. حاج قاسم گفت: من هم زینب دارم، میدانم زینبها خیلی باباییاند.
😔سردار به قولش عمل کرد. پیکر همسرم بازگشت. چون داعش پیکر بیشتر شهدا را مثله میکرد و آتش میزد، تنها استخوان جمجمه و دندههایش برگشت...
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۲۳ دیماه #سالروز_شهادت روحانی شهید مدافع حرم، حجتالاسلام والمسلمین #شهید_جابر_حسینپور (زهیری) گرامی باد.🥀
حجتالاسلام والمسلمین جابر حسینپور (زهیری) نخستین روحانی شهید مدافع حرم اهواز است که در روز ۲۳دیماه ۱۳۹۴ در نبرد با تروریستهای تکفیری در سوریه به شهادت رسید.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#شهید_جابر_حسینپور (زهیری)
🌹🍃شهید حجه الاسلام و المسلمین شیخ جابر حسینپور (زهیری) روحاني 26 سالهاي كه در كويت زاده و در ميان خانوادهاي مرفه بزرگ شد و براي تحصيل به ايران آمد از روحانیون اهوازی که در قم در منطقه نیروگاه 18 متری قدس بود.
🌹🍃 از ویژگی های بارز شهید، خوشرویی و آراستگی ظاهری بود و همین امر در کنار تواضع و اخلاص، ایشان را محبوب دل جوانان می کرد.پرهیز از هیاهو شاخصه دیگر ایشان بود.براي تمام خانواده احترام زيادي قائل بود و انسان متدين و بامعرفتي بود. تمام فاميل و آشنايان جابر را به خاطر اخلاقش دوست داشتند.
🌹🍃شهید مدافع حرم «حجتالاسلام شیخ جابر زهیری» در تاریخ 23 دی 1394 طی عملیات مستشاری در منطقه عملیاتی حلب سوریه توسط تروریستهای تکفیری به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سیره_شهدا
#شهید_جابر_حسینپور
لبخند های بهشتی ها ☝️
« جابر اگر شهید نمیشد واقعا بیانصافی بود. شهادت حق او بود. آیا انسانی که با گریه یتیم گریه میکرد و با ذکر یادی از امام حسین (ع) و زینب کبری (س) اشک چشمانش سرازیر میشد و کسی که همیشه سر و پای پدر و مادرش را میبوسید.....
کسی که همه کوچک و بزرگ عاشقانه دوستش داشتند و کسی که برای راحتی زندگی همسر و فرزندانش از چیزی دریغ نمیکرد، کسی که دائم الوضو بود، آیا حقش غیر از شهادت بود؟
🔹 اینها صحبت های همسر شهید حجت الاسلام جابر زهیری است، روحانی ۲۶ سالهای كه در كويت متولد و در ميان خانوادهای مرفه بزرگ شد و برايی تحصيل علوم دینی به ايران آمد و در ادامه مسیر زندگی به جمع مدافعان حرم پیوست و عاقبت در ۹۴/۱۰/۲۳ در سوريه به شهادت رسيد.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani