.
🔹طی مسیر نورانیت با کتاب معراج السعاده
هادی سال های آخر ماه رمضان را به ایران می آمد. باهم به مسجدالشهدا و مجلس دعای حاج مهدی سماواتی و بعضی مواقع مسجد ارگ و مجلس حاج منصور می رفتیم. در آخرین سفر رفتار و اخلاق او خیلی تغییر کرده و معنوی تر شده بود.
یک شب بهش گفتم: هادی چه طور این همه تغییر کردی؟
گفت: کتابی هست به نام #معراج_السعاده . اگر کسی واقعا بخواهد تغییر کند و به سعادت یا معراح برسد باید هر شب یک صفحه از روی آن بخواند.
بعدش کتاب خودش را آورد و هر شب موضوعی از مطالب آن را مطرح می کرد و می گفت به این توصیه ها عمل کنید تا به سعادت برسید.
مثلا یک شب بحث #سکوت را پیش می کشید و توصیه می کرد از صحبت های بی فایده پرهیز کنیم و قبل از صحبت به مفید بودن یا نبودنش فکر کنیم.
یک شب دیگر درباره #شوخی صحبت می کرد و اینکه نباید به بهانه #خنده و شوخی دیگران را به خاطر لهجه #مسخره کنیم و شب دیگر در مورد #حیا و #عفت صحبت می کرد و اینکه باید در صحبت و نگاه و حضور در پیش #نامحرم به حد ضرورت اکتفا کنیم تا مبادا عفت مان آسیب ببیند.
یک روز رفت پاساژ مهستان تا مقداری وسایل بخرد تا به نجف ببرد. برای ما هم کتاب معراج السعاده را خریده بود تا ما هم مثل خودش بیفتیم توی مسیر اصلاح و نورانی شدن.
📕منبع:
1️⃣کتاب پسرک فلافل فروش؛ خاطرات شهید محمد هادی ذوالفقاری. نویسنده و ناشر: گروه فرهنگی و انتشارات شهید ابراهیم هادی. نوبت چاپ: یازدهم-۱۳۹۶؛ صفحه ۱۰۶-۱۰۷
2️⃣کتاب خانه ای با عطر ریحان؛ زندگی نامه داستانی شهید محمد هادی ذوالفقاری. نویسنده: الناز نجفی. ناشر: خط مقدم. نوبت چاپ: اول-۱۳۹۷٫ صفحات ۲۲۲
برگرفته از سایت برشها
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#ترویج_کتابخوانی
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══
.
روایت هایی از شهید حمید گیمدیلی
نذر آقا سبزقبا
حتی روزهای آخر هم دست از شیطنت و #شوخی بر نمی داشت. بعد از والفجر۸ و قبل از اینکه ماجرای اتوبوس و شهادت حمید رقم بخورد، یکی از رفقا به او گفته بود: «تو که گفتی من حتماً توی این عملیات شهید می شم! پس چی شد؟! هنوز که هستی؟! »
حمید هم در نهایت تواضع و باآرامش و لبخندگفته بود: «مقصر مادربزرگمه!»
چرا تقصیر مادربزرگت ؟
« آخه رفته «آقا سبزقبا» ۲۰ تومن نذر کرده من زنده برگردم! اما من درستش کردم. رفتم سبزقبا! ۴۰ تومن نذرکردم! گفتم آقا با ۲۰ تومنش نذر مادربزرگم رو صفر کن، ۲۰ تومنش هم نذر شهادتم!» دیگه همه چی حله!
و شد آنچه حمید گفت
حمید ، بعد از پایان #والفجر۸، وقتی برای بازگرداندن تجهیزات #گردان_بلال با نیروهای گردان به منطقه روستای خضر در حوالی #بهمنشیر می روند، اتوبوسشان مورد اصابت #راکت هواپیمای رژیم بعث قرار می گیرد و به همراه ۳۳ نفر دیگر از یاورانش آسمانی می شود.
و همان می شود که خودش شب والفجر۸ وعده داده بود.
🎤 راویان: حاج احمد آل کجباف و غلامرضا کرامت زاده
📕منبع: الف دزفول https://B2n.ir/u72304
#بهمناسبت_13_آذر_روز_جهانی_معلولان
#شهید_حمید_گیمدیلی
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══