#خاطرات_شهدا
✨راوی :
حاج حسین اوج #ادب ، #حیا ، #اخلاص و #تقوا بود.
یه شیعه ی خوب و با معرفت حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام)، که لایق شهادت بود ...
نکته بارزی که در آقا حسین وجود داشت #ارتباط_پیوسته ایشان با #علمای_ربانی بود.
حاج حسین اين اواخر #شیمیاییش عود کرده بود و سرفه شدید میزد گفتم اقاحسین چرا دنبال مجروحیتت نمیروی؟ میگفت: خوب میشم اگرم خوب نشدم #دفترچه دارم. خدایا او کجا و ما کجا
آقا حسین #انفاق زیاد میکرد و بیشتر مواقع من مامور پخش بودم. هیچ وقت ندیدم خودش مستقیم کمک کند. انفاقهای اقا حسین با دیگران فرق میکرد ، یعنی #بدون حساب کتاب یا برنامه ریزی شده بود.
یك بار آقا حسین با #دخترش که سه چهار سالش بود اومد مسجد المهدی(عج). همین که حاج آقا تکبیره الاحرام گفت، دخترش گفت : بابا بریم.؟؟؟!!! آقا حسین هم مهرشو برداشت ،بعد یه نگاهی به من انداخت و با اون لبخند همیشگی که انگار جزیی از ساختار چهره اش بود، گفت: بچه داری اینجوریه،بعدشم دست دخترشو گرفت خداحافظی کرد و رفت.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
.
🔹طی مسیر نورانیت با کتاب معراج السعاده
هادی سال های آخر ماه رمضان را به ایران می آمد. باهم به مسجدالشهدا و مجلس دعای حاج مهدی سماواتی و بعضی مواقع مسجد ارگ و مجلس حاج منصور می رفتیم. در آخرین سفر رفتار و اخلاق او خیلی تغییر کرده و معنوی تر شده بود.
یک شب بهش گفتم: هادی چه طور این همه تغییر کردی؟
گفت: کتابی هست به نام #معراج_السعاده . اگر کسی واقعا بخواهد تغییر کند و به سعادت یا معراح برسد باید هر شب یک صفحه از روی آن بخواند.
بعدش کتاب خودش را آورد و هر شب موضوعی از مطالب آن را مطرح می کرد و می گفت به این توصیه ها عمل کنید تا به سعادت برسید.
مثلا یک شب بحث #سکوت را پیش می کشید و توصیه می کرد از صحبت های بی فایده پرهیز کنیم و قبل از صحبت به مفید بودن یا نبودنش فکر کنیم.
یک شب دیگر درباره #شوخی صحبت می کرد و اینکه نباید به بهانه #خنده و شوخی دیگران را به خاطر لهجه #مسخره کنیم و شب دیگر در مورد #حیا و #عفت صحبت می کرد و اینکه باید در صحبت و نگاه و حضور در پیش #نامحرم به حد ضرورت اکتفا کنیم تا مبادا عفت مان آسیب ببیند.
یک روز رفت پاساژ مهستان تا مقداری وسایل بخرد تا به نجف ببرد. برای ما هم کتاب معراج السعاده را خریده بود تا ما هم مثل خودش بیفتیم توی مسیر اصلاح و نورانی شدن.
📕منبع:
1️⃣کتاب پسرک فلافل فروش؛ خاطرات شهید محمد هادی ذوالفقاری. نویسنده و ناشر: گروه فرهنگی و انتشارات شهید ابراهیم هادی. نوبت چاپ: یازدهم-۱۳۹۶؛ صفحه ۱۰۶-۱۰۷
2️⃣کتاب خانه ای با عطر ریحان؛ زندگی نامه داستانی شهید محمد هادی ذوالفقاری. نویسنده: الناز نجفی. ناشر: خط مقدم. نوبت چاپ: اول-۱۳۹۷٫ صفحات ۲۲۲
برگرفته از سایت برشها
#به_مناسبت_روز_کتاب_کتابخوانی_کتابدار
#ترویج_کتابخوانی
#شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
🕊محتوای روایتگری راویان🕊
@revayatgare_shohada
═══✼🍃🌷🍃✼═══