۸ فروردین #سالروز_شهادت #شهید_كمال_ذاكری را گرامی میداریم.
🔹تاریخ تولد : 1343/6/10
🔹محل تولد : مشاء دماوند
🔹تاریخ شهادت : 62/1/8
#زندگینامه
پدر این شهید یعنی برادر ، اسماعیل ذاکری یکی از افراد فعال مسجد هستند که از ابتدای بنای مسجد عهده دار کارهای ساختمانی مسجد بودند و مرتبا در مسجد حضور دارند در مراسم عزاداری به ذکر مصیبت اهل بیت می پردازند به همین مناسبت شهید کمال ذاکری از بدو تولد و زمان طفولیت در این برنامه های مذهبی حضور پیدا می کردند و به همراه پدرشان در تمام راهپیمایی های زمان انقلاب شرکت می نمود و در پیروزی انقلاب به عضویت در بسیج مسجد آل محمد (ص) در آمد و در کمیته سلمان و همچنین مسجدالنبی و پایگاه یکم تهرانپارس فعالیت داشت و آخرین بار از پایگاه شهید بهشتی در فروردین سال 1361 به سوی اهواز اعزام شد و در #عملیات_فتح_المبین با رمز یا زهرا (س) در منطقه عملیاتی شوش در اثر حمله ی هوایی دشمن به شدت مجروح گردید و به بیمارستان اهواز منتقل شد و در تاریخ 62/1/8 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
پیکر مطهر این شهید بزرگوار در تاریخ 62/1/12 در تهران تشییع شد و بدن پاکش را در روستای مشاء دماوند به خاک سپردند.
روحش شاد و یادش گرامی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سالروز_شهادت
#شهید_جمشيد_خدادادي
در سال 1338 هجري شمسي در روستاي سوهان طالقان به دنيا آمد.
شهیدجمشيدخدادی در #عمليات_فتح_المبین آرپي جي زن بود و از اولين روزهاي عمليات در منطقه دار خوين و آزاد سازي خونين شهر، حضوري فعال داشت.
سرانجام در تاريخ 20/3/1361
بعد از آنکه در منطقه، چندين شليک موفق جنگي داشته است، توسط تک تيراندازان دشمن از ناحيه چشم و سر، مورد اصابت تير قرار گرفته و به درجه رفیع شهادت نائل آمد . ⚘
#روحمان_بایادش_شاد
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#شرح_عملیات
#عملیات_فتح_المبین
در ساعت ۳۰ دقیقه بامداد دوم فروردین ماه سال ۶۱ عملیات فتحالمبین با رمز مبارک یازهرا (س) آغاز شد. حوادث و رویدادهای عملیات در محور و مراحل مختلف آن به شرح ذیل است:
مرحله اول عملیات فتح المبین (۶۱/۱/۴):
در این مرحله در محور قرارگاه قدس، تیپ ١٤ امام حسین (ع) در جناح راست موفق شد با حرکت احاطهای از شمال غربی و غرب رودخانه چیخواب ضمن تصرف منطقه عینخوش، عقبه دشمن در این محور را مسدود کند. تیپ ٤١ ثارالله و تیپ ٨٤ خرمآباد نیز در جناح چپ این قرارگاه از شمال دشت عباس، طرف امامزاده عباس و تپه ٢٠٢ پیشروی کرده و مواضع دشمن را به تصرف خود درآورد، لیکن این مواضع در جریان پاتکهای شدید دشمن مجدداً به اشغال نیروهای عراقی درآمد.
در محور قرارگاه نصر، یگانهای عمل کننده در ساعت ٠١:۳۰ بامداد با دشمن درگیر شدند. در حالی که واحدهای ارتش عراق در این محور به شدت مقاومت میکردند، یک گردان از تیپ ٢٧ محمد رسول الله (ص) که مأموریت تصرف «علی گره زد» و خاموش کردن آتش توپخانه مستقر در آن را بر عهده داشت، تا اعماق خطوط دشمن نفوذ کرده و قرارگاه توپخانه دشمن را به تصرف درآورد. در نتیجه، یگانهای دیگر این قرارگاه موفق شدند مواضع اصلی پدافندی دشمن در شمال محور پل نادری، سرخه فلیه، سرخه صالح و تپه چشمه، کوت کاپون، سه راهی قهوه خانه و تپه شاوریه را به تصرف در آورند.
در محور قرارگاه فجر، به دلیل مستحکم بودن خطوط پدافندی، حجم انبوه آتش و هوشیاری دشمن نسبت به جهت تک و نیز انسداد بیشتر راهکارهای پیشبینی شده خودی، نیروهای این قرارگاه با روشن شدن هوا به موقعیت اولیه خود بازگشتند. در محور قرارگاه فتح، مأموریت این قرارگاه در آغاز عملیات، تنها اعزام گروههای «آرپی جی زن» برای شکار این تانکها محدود شد. بر همین اساس گروههای مورد نظر اعزام شدند، لیکن تنها موفق شدند حدود ٢٠ دستگاه تانک و نفربر دشمن را منهدم کنند.
مرحله دوم عملیات فتح المبین (۶۱/۱/۴)
ساعت یک بامداد چهارشنبه چهارم فروردین، مرحله دوم عملیات فتح با کلمه رمز یازهرا (س) آغاز شد و نیروهای ایران اسلامی در اولین ساعات شروع عملیات، تلفات سنگینی بر دشمن وارد آوردند و به مواضع آن در جبهههای غرب شوش و دزفول دست یافتند. در این مرحله از عملیات تنگه رقابیه و ارتفاعات میشداغ پاکسازی شد.
در این مرحله، مأموریت اصلی به عهده قرارگاه فتح بود تا با تصرف تنگه رقابیه و ضمن تهدید عقبه نیروهای عراقی، در منطقه قرارگاه فجر، موجب کاهش فشار دشمن به قرارگاه قدس شود. قرارگاههای نصر و قدس نیز در این مرحله مأموریت داشتند تا با ترسیم خطوط پدافندی خود، در مقابل پاتکهای دشمن مقاومت کنند.
همچنین، قرارگاه فجر همچون مرحله اول مأموریت داشت تا به منظور جلب توجه دشمن به انجام عملیات ایذایی بپردازد و ذهن فرماندهان عراقی را از محور اصلی عملیات منحرف کند.
قرارگاه فتح از دو محور عملیات خود را آغاز کرد. یک تیپ پیاده به همراه یک گردان زرهی با هدف تصرف ارتفاعات رقابیه، از حاشیه تنگه رقابیه و آبگرفتگی وارد عمل شدند و دو تیپ نیز محور اصلی حرکت خود را تنگه دلیجان – به منظور دور زدن دشمن – قرار دادند و در نتیجه موفق شدند تنگه رقابیه، ارتفاعات رقابیه و میشداغ به همراه تعداد زیادی تجهیزات سنگین دشمن را به تصرف درآورند. به دنبال آن، نیروهای عراقی از فشار خود در محور عین خوش کاسته و پاتکهای سنگین را متوجه منطقه رقابیه کردند و به رغم این که خطوط پدافندی نیروهای خودی در داخل تنگه تا آستانه سقوط پیش رفت، لیکن مقاومت نیروهای خودی به حفظ و تأمین اهداف این مرحله منجر شد.
مرحله سوم عملیات فتح المبین (۶۱/۱/۷)
در سومین مرحله عملیات، مهمترین مواضع حیاتی دشمن در غرب شوش و دزفول فتح شد. این مرحله از عملیات مقارن ساعت ۲۲:۳۰ دقیقه شب شنبه هفتم فروردین با نام فتحالمبین و با کلمه رمز «یازهرا (س)» در شمال غربی شوش آغاز شد.
فرماندهان سپاه و ارتش پس از کسب نتایج موفقیتآمیز در مرحله دوم عملیات، به این نتیجه رسیدند که نیروهای دشمن به دلیل از هم پاشیدگی سازمان و گسستگی در سیستم فرماندهی خود، احتمالاً از منطقه عملیاتی فرار خواهند کرد لذا تصمیم گرفته شد هر چه سریعتر با انجام عملیات دیگری، قوای دشمن منهدم و خطوط پدافندی قوای خودی تصحیح و تقویت شود. بر همین اساس، پس از طراحی مانور این مرحله از عملیات، نیروهای خودی در بامداد روز هفتم حمله خود را آغاز کردند و همانگونه که پیشبینی میشد، دشمن برای مصون ماندن از انهدام و اسارت نیروهایش، بسیاری از مواضع خود را به ناچار ترک کرده و به منتهیالیه خطوط پدافندی خود در منطقه، (چنانه، دوسلک و غرب ارتفاعات تینه) عقبنشینی کرد.
#ادامه👇
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
محتوای روایتگری راویان
ماجرای گم شدن #گردان_حبیب در شب #عملیات_فتح_المبین : مقارن ساعت 10 صبح روز یكشنبه اول فروردین ماه
#بخوانید 👆
#ماجرای گمشدن #گردان_حبیب درشب #عملیات_فتح_المبین
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#متن کام پیام #حضرت_امام به فرماندهان دفاع مقدس در تجلیل از #عملیات_فتح_المبین :
بسم الله الرحمن الرحیم
اِنّ الله َیُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلُونَ فی سَبیلِهِ صَفّاً کَاَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصْ
تیمسار ظهیرنژاد (رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران)، سرکار سرهنگ صیاد شیرازی (فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران)، جناب آقای محسن رضایی (فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران)، سرکار سرهنگ معین پور (فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران).
پیام آرامش بخش و افتخارآمیزتان پیرو پیروزیهای بزرگ سلحشوران ظفرمند عملیات فتح المبین واصل و موجب سرافرازی گردید. گرچه این شجاعتها و فداکاریها و پیروزیهای عظیم کم سابقه یا بی سابقه در بُعد نظامی و میدان نبرد از طرف نیروهای مسلح عظیم القدر جمهوری اسلامی، آنچنان افتخارآفرین و اعجاب آمیز است که با مقیاسهای عادی و معیارهای نظامی و جنگی نتوان ارزش پرعظمت و غرورآفرین آن را با الفاظ محدود و عبارات معدود توصیف نمود و شجاعت و حملۀ برق آسای سلحشوران ایران بزرگ را به ذهن آورد، و با قلم و بیان اظهار کرد. گر چه این شکل پیروزیها و سلحشوریها در باب خود بی نظیر یا کم نظیر است، و گر چه این نحو تاختن بر نیروهای زمینی و هوایی دشمنانی که تا بن دندان با سلاحهای سنگین و سبک مدرن غربی و شرقی مسلح بودند،
در جنگهای جهان نمونه است که در ظرف کمتر از یک هفته آنچنان مات شوند که هر چه دارند بگذارند و فرار نمایند و یا تسلیم شوند، به صورتی که قوای مسلح ما تاکنون نتوانند اسیران و کشتگان و غنایم را به شمار آورند، و گر چه تمام این امور بر خلاف عادت به صورتی معجزه آسا تحقق یافت، لکن آنچه انسان را در مقابل رزمندگان جبهه ها و پشتیبانان آنان در میدان رزم مثل جهاد سازندگی و همچنین فیلمبرداران جان بر کف عزیز و پزشکان و پرستاران متعهد و والامقام و خبرنگاران جسور و مردمان میلیونی پشت جبهه به خضوع وادار می کند، بعد معنوی آن است که با هیچ معیاری نمی توان سنجید و با هیچ میزانی نمی توان عظمت آن را دریافت.
ما عقب ماندگان و حیرتزدگان، و آن سالکان و چله نشینان و آن عالمان و نکته سنجان و آن متفکران و اسلام شناسان و آن روشنفکران و قلمداران و آن فیلسوفان و جهان بینان و آن جامعه شناسان و انسان یابان و آنهمه و همه، با چه معیار این معما را حل و این مسئله را تحلیل می کنند که از جامعۀ مسمومی که در هر گوشۀ آن عفونت رژیم ستمشاهی فضا را مسموم نموده بود،بازار و مغازه هایش مسموم، خیابانها و گردشگاههایش مسموم، تفریحگاهها و سینماهایش مسموم، مطبوعات و رسانه های گروهی اش مفتضح و مسموم، وزارتخانه ها و اداراتش مسموم، مجلس شورا و دادسراها و دادگاههایش مسموم، مراکز تعلیم و تربیتش از کودکستان تا دانشگاهش مسموم و بدتر از مسموم، و فضای حاکم بر سرتاسر کشور مسموم، که هر یک برای مسموم نمودن جوانان و به فساد کشاندن آنان عاملی فعال بود، و نونهالان و تازه جوانان ما در یک چنین محیطی به جوانی و رشد رسیده بودند که به حسب موازین و عادت باید سرشار از مسمومیت و فساد اخلاق و عقیدت باشند، که اگر معلم و مربی اخلاق و مهذب نفوس بخواهد تنها یکی از آنها را با صرف سالهای طولانی متحول گرداند میسر نگردد، چگونه در ظرف سالهای معدود از بطن این جامعه و انقلاب ـ که خود نیز اگر معیارهای عادی را حساب کنیم باید کمک به فساد کند ـ یک همچو جوانان سرشار از معرفت الله و سراپا عاشق لقاءالله و با تمام وجود داوطلب برای شهادت جان نثار برای اسلام که پیران هشتاد ساله و سالکان کهنسال به جلوه ای از آن نرسیده اند، بسازد؟ جز دست غیبی و دستگیری الهی و تصرف ربوبی، با چه میزان و معیار می توان تحلیل این معما کرد؟
اینجانب هر وقت با یکی از این چهره ها روبه رو می شوم و عشق او را به شهادت در بیان و چهرۀ نورانی اش مشاهده می کنم احساس شرمساری و حقارت می کنم. و هر وقت در تلویزیون، مجالس و محافل این عزیزان که خود را برای حمله به دشمن خدا مهیا می کنند، و مناجات و راز و نیازهای این عاشقان خدا و فانیان راه حق را در آستانۀ هجوم به دشمن می نگرم که با مرگ دست به گریبان هستند و از شوق و عشق در پوست نمی گنجند، خود را ملامت می کنم و بر حال خویش تأسف می خورم. اکنون ملت ما دریافته است که: «کُلُّ یَومٍ عاشُورا وَ کُلُّ اَرْضٍ کَرْبِلا». مجالس حال و دعای اینان شب عاشوراهای اصحاب سیدالشهدا را در دل زنده می کند.
#ادامه 👇
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۱۱ فروردین ماه ، #سالروز حضور و سخنرانی #امام_خامنهای در یادمان #عملیات_فتح_المبین در منطقه عملیاتی #دشت_عباس گرامی باد . 🌹
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#شرح_عملیات
#عملیات_فتح_المبین
در ساعت ۳۰ دقیقه بامداد دوم فروردین ماه سال ۶۱ عملیات فتحالمبین با رمز مبارک یازهرا (س) آغاز شد. حوادث و رویدادهای عملیات در محور و مراحل مختلف آن به شرح ذیل است:
مرحله اول عملیات فتح المبین (۶۱/۱/۲):
در این مرحله در محور قرارگاه قدس، تیپ ١٤ امام حسین (ع) در جناح راست موفق شد با حرکت احاطهای از شمال غربی و غرب رودخانه چیخواب ضمن تصرف منطقه عینخوش، عقبه دشمن در این محور را مسدود کند. تیپ ٤١ ثارالله و تیپ ٨٤ خرمآباد نیز در جناح چپ این قرارگاه از شمال دشت عباس، طرف امامزاده عباس و تپه ٢٠٢ پیشروی کرده و مواضع دشمن را به تصرف خود درآورد، لیکن این مواضع در جریان پاتکهای شدید دشمن مجدداً به اشغال نیروهای عراقی درآمد.
در محور قرارگاه نصر، یگانهای عمل کننده در ساعت ٠١:۳۰ بامداد با دشمن درگیر شدند. در حالی که واحدهای ارتش عراق در این محور به شدت مقاومت میکردند، یک گردان از تیپ ٢٧ محمد رسول الله (ص) که مأموریت تصرف «علی گره زد» و خاموش کردن آتش توپخانه مستقر در آن را بر عهده داشت، تا اعماق خطوط دشمن نفوذ کرده و قرارگاه توپخانه دشمن را به تصرف درآورد. در نتیجه، یگانهای دیگر این قرارگاه موفق شدند مواضع اصلی پدافندی دشمن در شمال محور پل نادری، سرخه فلیه، سرخه صالح و تپه چشمه، کوت کاپون، سه راهی قهوه خانه و تپه شاوریه را به تصرف در آورند.
در محور قرارگاه فجر، به دلیل مستحکم بودن خطوط پدافندی، حجم انبوه آتش و هوشیاری دشمن نسبت به جهت تک و نیز انسداد بیشتر راهکارهای پیشبینی شده خودی، نیروهای این قرارگاه با روشن شدن هوا به موقعیت اولیه خود بازگشتند. در محور قرارگاه فتح، مأموریت این قرارگاه در آغاز عملیات، تنها اعزام گروههای «آرپی جی زن» برای شکار این تانکها محدود شد. بر همین اساس گروههای مورد نظر اعزام شدند، لیکن تنها موفق شدند حدود ٢٠ دستگاه تانک و نفربر دشمن را منهدم کنند.
مرحله دوم عملیات فتح المبین (۶۱/۱/۴)
ساعت یک بامداد چهارشنبه چهارم فروردین، مرحله دوم عملیات فتح با کلمه رمز یازهرا (س) آغاز شد و نیروهای ایران اسلامی در اولین ساعات شروع عملیات، تلفات سنگینی بر دشمن وارد آوردند و به مواضع آن در جبهههای غرب شوش و دزفول دست یافتند. در این مرحله از عملیات تنگه رقابیه و ارتفاعات میشداغ پاکسازی شد.
در این مرحله، مأموریت اصلی به عهده قرارگاه فتح بود تا با تصرف تنگه رقابیه و ضمن تهدید عقبه نیروهای عراقی، در منطقه قرارگاه فجر، موجب کاهش فشار دشمن به قرارگاه قدس شود. قرارگاههای نصر و قدس نیز در این مرحله مأموریت داشتند تا با ترسیم خطوط پدافندی خود، در مقابل پاتکهای دشمن مقاومت کنند.
همچنین، قرارگاه فجر همچون مرحله اول مأموریت داشت تا به منظور جلب توجه دشمن به انجام عملیات ایذایی بپردازد و ذهن فرماندهان عراقی را از محور اصلی عملیات منحرف کند.
قرارگاه فتح از دو محور عملیات خود را آغاز کرد. یک تیپ پیاده به همراه یک گردان زرهی با هدف تصرف ارتفاعات رقابیه، از حاشیه تنگه رقابیه و آبگرفتگی وارد عمل شدند و دو تیپ نیز محور اصلی حرکت خود را تنگه دلیجان – به منظور دور زدن دشمن – قرار دادند و در نتیجه موفق شدند تنگه رقابیه، ارتفاعات رقابیه و میشداغ به همراه تعداد زیادی تجهیزات سنگین دشمن را به تصرف درآورند. به دنبال آن، نیروهای عراقی از فشار خود در محور عین خوش کاسته و پاتکهای سنگین را متوجه منطقه رقابیه کردند و به رغم این که خطوط پدافندی نیروهای خودی در داخل تنگه تا آستانه سقوط پیش رفت، لیکن مقاومت نیروهای خودی به حفظ و تأمین اهداف این مرحله منجر شد.
مرحله سوم عملیات فتح المبین (۶۱/۱/۷)
در سومین مرحله عملیات، مهمترین مواضع حیاتی دشمن در غرب شوش و دزفول فتح شد. این مرحله از عملیات مقارن ساعت ۲۲:۳۰ دقیقه شب شنبه هفتم فروردین با نام فتحالمبین و با کلمه رمز «یازهرا (س)» در شمال غربی شوش آغاز شد.
فرماندهان سپاه و ارتش پس از کسب نتایج موفقیتآمیز در مرحله دوم عملیات، به این نتیجه رسیدند که نیروهای دشمن به دلیل از هم پاشیدگی سازمان و گسستگی در سیستم فرماندهی خود، احتمالاً از منطقه عملیاتی فرار خواهند کرد لذا تصمیم گرفته شد هر چه سریعتر با انجام عملیات دیگری، قوای دشمن منهدم و خطوط پدافندی قوای خودی تصحیح و تقویت شود. بر همین اساس، پس از طراحی مانور این مرحله از عملیات، نیروهای خودی در بامداد روز هفتم حمله خود را آغاز کردند و همانگونه که پیشبینی میشد، دشمن برای مصون ماندن از انهدام و اسارت نیروهایش، بسیاری از مواضع خود را به ناچار ترک کرده و به منتهیالیه خطوط پدافندی خود در منطقه، (چنانه، دوسلک و غرب ارتفاعات تینه) عقبنشینی کرد.
#ادامه👇
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
ماجرای گم شدن #گردان_حبیب در شب #عملیات_فتح_المبین :
مقارن ساعت 10 صبح روز یكشنبه اول فروردین ماه 1361، حاجاحمد فرماندهان سه گردان سلمان، حبیب و حمزه را به قرارگاه فرعى نصر 2 احضار كرد تا براى آخرین بار، آنان را نسبت به جزییات مأموریت فوقالعاده خطیرشان توجیه كند. از آنچه در این دیدار معنوى میان حاج احمد و شهیدان چراغى، قجهاى و وزوایى گذشت، هیچ نمىدانیم.
مقارن ساعت 3 بعدازظهر، نیروهاى گردان حبیب، سوار بر نفربرها، به محل تجمع منتقل شدند. در آنجا شهید وزوایى، طى سخنانى كوتاه، سرخطهاى اصلى مأموریت محوله به گردان حبیب را براى نیروهاى این گردان شرح داد و پس از توجیه كامل آنان، همگى سوار بر نفربرها، روانه خط اول جبهه شدند. فرماندهان گردانهاى سلمان و حمزه نیز، یگانهاى خود را توجیه و پشت خط مقدم مستقر كرده بودند.
ساعت 7 بعدازظهر، گردان حبیب به دامنه محور «بلتا» رسید و رزمندگان پس از اداى نماز مغرب و عشاء، مشتاق و ملتهب، به انتظار صدور دستور پیشروى نشستند.
ساعت 30/10 دقیقه شب، صداى پرصلابت حاج احمد از بىسیم قرارگاه شنیده شد كه به رزمآوران حبیب، و دو گردان حمزه و سلمان دستور آغاز پیشروى را ابلاغ كرد. محسن وزوایى، خود پیشتر به همراه عناصر اطلاعات تیپ، مسیر ستونكشى شبانه را چند بار طى كرده بود، اما تردد یك اكیپ كوچك شناسایى كجا و حركت یك ستون 1200 نفرى كجا؟! حتى اگر سر و صداى ناشى از برخورد اسلحه و تجهیزات نیروها را هم در نظر نگیریم، تنها صداى سر قدمهاى بلند یكهزار و دویست جفت پاى پوتینپوش رزمآوران بر بستر شنى رودخانه فصلى، خود غوغایى به پا مىكرد كه در آن خاموشى ظلمانى دشت شبزده، از مسافت چند كیلومترى به خوبى شنیده مىشد.
در همین اثناء ستون نیروها به سنگرهاى كمین دشمن نزدیك شد. حوالى ساعت 11 شب، گردان حبیب از خط اول دشمن با موفقیت عبور كرد. به صلاحدید حاج احمد، نقطه كمكى براى جهتیابى و ادامه پیشروى گردان حبیب در عمق 8 كیلومترى دشت، تپهاى تعیین شده بود كه آن را تپه تانك نامگذارى كرده بودند. این در حالى بود كه گردانهاى سلمان و حمزه در دو سوى تپه تانك و تپه پیاده مستقر شده، منتظر رسیدن گردان حبیب و ادامه پیشروى بودند. پس از یك ساعت پیشروى در دل دشت، براساس محاسبات قبلى، ستون نیروهاى حبیب قاعدتاً بایستى به تپه تانك مىرسید، اما...
«... هنوز دشت را به نیمه نرسانده بودیم كه بلدچى گردان آمد و گفت: راه را گم كردهایم! وسط آن دشت بزرگ كه هیچ طرف آن معلوم نبود، سرگردان شدیم. ولوله عجیبى در بچههاى گردان افتاد...».
گردان حبیب، ساعتى پیش از آغاز عملیات سراسرى، در عمق مواضع دشمن گم شده بود! حتى اعزام تیمهاى شناسایى به اطراف نیز، گرهى از این كار فرو بسته باز نكرد. لحظات به سختى سپرى مىشدند. به ناچار محسن وزوایى جهت كسب تكلیف از حاج احمد، با قرارگاه فرعى نصر 2 تماس گرفت.
«... بعدها حاج احمد مىگفت: ما پشت بىسیم منتظر بودیم كه گردان حبیب به منطقه برسد و نتیجه را به ما اعلام كند. یك وقت شنیدیم محسن مىگوید؛ حاجى! ما هدف را گم كردهایم، تپه تانك را پیدا نمىكنیم. حالا هم نمىدانیم كجا هستیم تا موقعیت خودمان را به شما اعلام كنیم.»
به فاصله طرفةالعینى، خبر گم شدن گردان حبیب، به بالاترین ردههاى فرماندهى عملیات رسید. به روایت یكى از فرماندهان ارشد سپاه:
«... این، خیلى خطرناك بود كه نیرویى به استعداد 1200 نفر(26)، در شرایطى كه از خط اول دشمن هم گذشته و در وسط نیروهاى دشمن قرار گرفته، حالا به هدف نرسد. قرارگاه فرماندهى جبهه نصر و به تبع آن، قرارگاه كربلا، مركز فرماندهى مشترك سپاه و ارتش، با نگرانى به صورت مستمر این مسأله را پىگیرى مىكردند. در آن دل شب، بىسیمهاى قرارگاه فرعى نصر 2
حتى یك لحظه هم خاموش نبودند. همه از حاج احمد مىپرسیدند: بالاخره نتیجه چه شد؟... در آن شرایط مضطرب كننده، حاج احمد فقط یك جواب كوتاه براى این پرسشها داشت. او مىگفت: انشاءاللَّه به هدف مىرسند. به زودى ما خبرش را به شما مىدهیم.»
با گم شدن گردان حبیب، سرنوشت كل عملیات به خطر افتاده بود. در اوج نگرانى رزمآوران، محسن وزوایى به گوشهاى رفت، تكبیرةالاحرام گفت و به نماز ایستاد. دو ركعت نیایش، دو ركعت حضور.
پس از سلام نماز، دست نیاز به درگاه بندهنواز كارساز دراز كرد و با نهایت تضرع، مناجاتى آتشناك به محضر خیرالناصرین عرضه داشت.
یكى از خبرنگاران مجله امید انقلاب كه خود در جمع رزمندگان گردان حبیب حضور داشت، در گزارش این واقعه نوشته است:
«... برادر محسن دست به دعا برداشت و گفت: خدایا! الان تمام مردم ایران چشم انتظارند. مادران و پدران شهدا در التهابند. قلب امام، نگران این حمله است. در این حمله، نه آبروى ما بندگان حقیرت، كه آبروى اسلام در میان است.
#ادامه👇
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#متن کام پیام #حضرت_امام به فرماندهان دفاع مقدس در تجلیل از #عملیات_فتح_المبین :
بسم الله الرحمن الرحیم
اِنّ الله َیُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلُونَ فی سَبیلِهِ صَفّاً کَاَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصْ
تیمسار ظهیرنژاد (رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران)، سرکار سرهنگ صیاد شیرازی (فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران)، جناب آقای محسن رضایی (فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران)، سرکار سرهنگ معین پور (فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران).
پیام آرامش بخش و افتخارآمیزتان پیرو پیروزیهای بزرگ سلحشوران ظفرمند عملیات فتح المبین واصل و موجب سرافرازی گردید. گرچه این شجاعتها و فداکاریها و پیروزیهای عظیم کم سابقه یا بی سابقه در بُعد نظامی و میدان نبرد از طرف نیروهای مسلح عظیم القدر جمهوری اسلامی، آنچنان افتخارآفرین و اعجاب آمیز است که با مقیاسهای عادی و معیارهای نظامی و جنگی نتوان ارزش پرعظمت و غرورآفرین آن را با الفاظ محدود و عبارات معدود توصیف نمود و شجاعت و حملۀ برق آسای سلحشوران ایران بزرگ را به ذهن آورد، و با قلم و بیان اظهار کرد. گر چه این شکل پیروزیها و سلحشوریها در باب خود بی نظیر یا کم نظیر است، و گر چه این نحو تاختن بر نیروهای زمینی و هوایی دشمنانی که تا بن دندان با سلاحهای سنگین و سبک مدرن غربی و شرقی مسلح بودند،
در جنگهای جهان نمونه است که در ظرف کمتر از یک هفته آنچنان مات شوند که هر چه دارند بگذارند و فرار نمایند و یا تسلیم شوند، به صورتی که قوای مسلح ما تاکنون نتوانند اسیران و کشتگان و غنایم را به شمار آورند، و گر چه تمام این امور بر خلاف عادت به صورتی معجزه آسا تحقق یافت، لکن آنچه انسان را در مقابل رزمندگان جبهه ها و پشتیبانان آنان در میدان رزم مثل جهاد سازندگی و همچنین فیلمبرداران جان بر کف عزیز و پزشکان و پرستاران متعهد و والامقام و خبرنگاران جسور و مردمان میلیونی پشت جبهه به خضوع وادار می کند، بعد معنوی آن است که با هیچ معیاری نمی توان سنجید و با هیچ میزانی نمی توان عظمت آن را دریافت.
ما عقب ماندگان و حیرتزدگان، و آن سالکان و چله نشینان و آن عالمان و نکته سنجان و آن متفکران و اسلام شناسان و آن روشنفکران و قلمداران و آن فیلسوفان و جهان بینان و آن جامعه شناسان و انسان یابان و آنهمه و همه، با چه معیار این معما را حل و این مسئله را تحلیل می کنند که از جامعۀ مسمومی که در هر گوشۀ آن عفونت رژیم ستمشاهی فضا را مسموم نموده بود،بازار و مغازه هایش مسموم، خیابانها و گردشگاههایش مسموم، تفریحگاهها و سینماهایش مسموم، مطبوعات و رسانه های گروهی اش مفتضح و مسموم، وزارتخانه ها و اداراتش مسموم، مجلس شورا و دادسراها و دادگاههایش مسموم، مراکز تعلیم و تربیتش از کودکستان تا دانشگاهش مسموم و بدتر از مسموم، و فضای حاکم بر سرتاسر کشور مسموم، که هر یک برای مسموم نمودن جوانان و به فساد کشاندن آنان عاملی فعال بود، و نونهالان و تازه جوانان ما در یک چنین محیطی به جوانی و رشد رسیده بودند که به حسب موازین و عادت باید سرشار از مسمومیت و فساد اخلاق و عقیدت باشند، که اگر معلم و مربی اخلاق و مهذب نفوس بخواهد تنها یکی از آنها را با صرف سالهای طولانی متحول گرداند میسر نگردد، چگونه در ظرف سالهای معدود از بطن این جامعه و انقلاب ـ که خود نیز اگر معیارهای عادی را حساب کنیم باید کمک به فساد کند ـ یک همچو جوانان سرشار از معرفت الله و سراپا عاشق لقاءالله و با تمام وجود داوطلب برای شهادت جان نثار برای اسلام که پیران هشتاد ساله و سالکان کهنسال به جلوه ای از آن نرسیده اند، بسازد؟ جز دست غیبی و دستگیری الهی و تصرف ربوبی، با چه میزان و معیار می توان تحلیل این معما کرد؟
اینجانب هر وقت با یکی از این چهره ها روبه رو می شوم و عشق او را به شهادت در بیان و چهرۀ نورانی اش مشاهده می کنم احساس شرمساری و حقارت می کنم. و هر وقت در تلویزیون، مجالس و محافل این عزیزان که خود را برای حمله به دشمن خدا مهیا می کنند، و مناجات و راز و نیازهای این عاشقان خدا و فانیان راه حق را در آستانۀ هجوم به دشمن می نگرم که با مرگ دست به گریبان هستند و از شوق و عشق در پوست نمی گنجند، خود را ملامت می کنم و بر حال خویش تأسف می خورم. اکنون ملت ما دریافته است که: «کُلُّ یَومٍ عاشُورا وَ کُلُّ اَرْضٍ کَرْبِلا». مجالس حال و دعای اینان شب عاشوراهای اصحاب سیدالشهدا را در دل زنده می کند.
#ادامه 👇
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۱۱ فروردین ماه ، #سالروز حضور و سخنرانی #امام_خامنهای در یادمان #عملیات_فتح_المبین در منطقه عملیاتی #دشت_عباس گرامی باد . 🌹
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani