۱۰ اردیبهشتماه ، #سالروز_شهادت فاتح بازی دراز #شهید_محسن_وزوایی گرامی باد . 🥀
فرزند حاج حسین (از همرزمان آیت اللّه کاشانی)
🗓 ولادت : ۵ مرداد ۱۳۳۹ (تهران، محله نظام آباد)
👈گذراندن دوره دبستان و سپس متوسطه با نمرات عالی در دبیرستان دکتر هشترودی تهران
👈از مبارزان دوران ستمشاهی پهلوی
👈دانشجوی رشته شیمی در دانشگاه صنعتی شریف (از ۱۳۵۵)
👈عضو فعال انجمن اسلامی دانشجویان
👈حضور فعال در تظاهرات مردمی از ۱۷ شهریور تا ۱۲ بهمن (ورود امام خمینی) و مبارزات مسلحانه تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷
👈از نخستین دانشجویان پیرو خط امام در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا
👈از اولین اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۸
👈گذراندن دوره های آموزش چریکی
👈فرمانده مخابرات و سرپرست واحد اطلاعات ـ عملیات سپاه
👈حضور در جبهه های دفاع مقدس از اولین روزهای شروع جنگ تحمیلی
👈فرمانده گردان و مسئول محور تنگ کورک تا حد فاصل تنگ حاجیان در عملیات آزادسازی ارتفاعات بازی دراز
👈چند بار مجروحیت شدید
👈فرمانده گردان در عملیات مطلع الفجر
👈فرمانده گردان حبیب بن مظاهر در تیپ تازه تأسیس محمد رسول الله (ص) در عملیات فتح المبین
👈موسس و فرمانده تیپ ۱۰ سیدالشهدا (علیه السلام) در عملیات الی بیت المقدس
🗓 شهادت : ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱
🔹 #عملیات_الی_بیت_المقدس
📌 منطقه :خرمشهر، غرب کارون
📍مزار : تهران، گلزار شهدای بهشت زهرا (سلام الله علیها)، قـطعـه ۲۶، ردیـف ۴۴، شـماره ۴۶
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شهید_محسن_وزوایی
محسن وزوایی، ۵ مرداد ماه سال ۱۳۳۹ در محله نظام آباد تهران، متولد شد. او در سال ۱۳۵۵ به دانشگاه راه یافت و در رشته شیمی دانشگاه صنعتی شریف مشغول به تحصیل شد. پس از ورود به دانشگاه، به جریان مکتبی انجمنهای اسلامی دانشجویان این دانشگاه پیوست و همزمان با شرکت در فعالیتهای سیاسی و جلسات عقیدتی، از سال ۱۳۵۶ مسئولیت هدایت و جهتدهی به مبارزات دانشجویی ضد دیکتاتوری را در سطح دانشگاه شریف عهدهدار شد.
در سالهای ورودش به دانشگاه، نقش فعالی در تشکیلات اسلامی دانشگاه از خود نشان میداد. این جوان مبارز و پرشور، از تظاهرات خونین ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷ تا ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ و ورود امام خمینی(ره) به ایران، در همه صحنهها از جمله پیشتازان و جلوداران تظاهرات مردمی بود.
او در روزهای پرتلاطم انقلاب نیز نقش حساس هدایت را بر دوش میکشید و در درگیریهای مسلحانه و سرنوشت ساز ۱۹ بهمن تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، حضوری پرثمر داشت. محسن وزوایی در تصرف دو پادگان مهم جمشیدیه و عشرتآباد نیز شهامت بالایی از خود نشان داد.
وی از نخستین دانشجویان پیرو خط امام بود که در جریان راهپیمایی ضد سیاستهای مداخلهگرایانه آمریکا در ایران، در سالروز کشتار دانشآموزان به دست رژیم پهلوی و سالگرد تبعید امام خمینی (ره) عهدهدار حرکتی شد که رهبر انقلاب، از آن با تعبیر بدیع «انقلابی بزرگتر از انقلاب اول» یاد فرمودند.
محسن وزوایی در سال ۱۳۵۸ همزمان با کار تبلیغاتی در جمع دانشجویان پیرو خط امام، بلافاصله با تشکیل سپاه پاسداران، به این ارگان نظامی پیوست و در دورهای فشرده، آموزشهای چریکی را در سپاه آموخت. او مدتی در سپاه به عنوان فرمانده مخابرات انجام وظیفه کرد، سپس سرپرستی واحد اطلاعات عملیات را به عهده گرفت.
محسن وزوایی به دنبال تجاوز عراق به ایران، داوطلبانه به جبهه غرب عزیمت کرد. با ورود او به این منطقه، تحولی پدید آمد؛ به گونهای که در عملیات سرنوشتساز پارتیزانی به عنوان فرمانده گردان، مسئولیت محور تنگ کورک تا حد فاصل تنگ حاجیان را برعهده گرفت و ضمن حملهای پارتیزانی به مواضع و استحکامات دشمن، به کمک همرزمان خود، ارتفاعات حساس و سوقالجیشی تنگ کورک را از تصرف قوای اشغالگر بعث خارج ساخت.
در عملیات جدیدی که از سوی رزمندگان اسلام در اردیبهشت ماه ۱۳۶۰ طرحریزی شده بود، محسن وزوایی فرمانده گردان شد. در این عملیات، او با آن که مجروح شده بود، ولی با گامی استوار و خستگی ناپذیر و روحی امیدوار به نبرد ادامه میداد.
در حین عملیات، بیشتر رزمندگان شهید یا مجروح شده و تنها محسن و چند رزمنده دیگر زنده بودند؛ و شگفت آن که همین چند نفر، توانستند ۳۵۰ تن نیروهای کماندوی بعث عراق را به اسارت بگیرند.
محسن وزوایی، نقش فعالی در طراحی عملیات فتح بلندیهای «بازی دراز» ایفا کرد و در همین نبرد به شدت مجروح شد و به تهران انتقال یافت. او در بیمارستان با وجود درد بسیار، ناله نمیکرد و به یکی از پزشکان که از مقاومت او در برابر درد ابراز شگفتی کرده بود گفت: «آقای دکتر! من هر چه بیشتر درد میکشم، بیشتر لذت میبرم و احساس میکنم از این طریق به خدای خودم نزدیک میشوم». پس از بهبودی نسبی از مجروحیت، قدم به معرکهای گذاشت که فرجام آن، آزادسازی خرمشهر اشغال شده بود.
او در طول جنگ تحمیلی، در عملیاتهای متعدد با مسئولیتهای گوناگون حضور داشت. در ۲۰ آذر ۱۳۶۰، در عملیات «مطلع الفجر» فرمانده بود. در اسفند سال ۱۳۶۰ فرمانده گردان حبیب بن مظاهر و تیپ تازه تأسیس محمد رسول اللّه (ص) شد که در عملیات «فتح المبین»، این گردان نوک عملیات بود.
با تأسیس «تیپ ۱۰ سیدالشهدا»، فرمانده این تیپ شد. همین تیپ، در ۲۳ فروردین ماه ۱۳۶۱ وارد عملیات «الی بیت المقدس» شد و برای اجرای بهتر عملیات، با تیپ حضرت رسول صلی الله علیه و آله ادغام شد و محسن وزوایی نیز فرماندهی محور اصلی را عهدهدار شد.
محسن وزوایی، این عاشق وارسته و آگاه، پس از ماهها مجاهدت و مبارزه با دشمنان اسلام و حماسهآفرینی در عملیاتهای متعدد و به ویژه «الی بیت المقدس»، سرانجام در دهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱، در ۲۲ سالگی هنگام هدایت نیروهای تحت امر خود، بر اثر اصابت گلوله و ترکش به شهادت رسید.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#وصیت_نامه شهید محسن وزوایی : (صفحه اول این وصیت نامه بدست نیامده است ...)
بسم الله الرحمن الرحیم
ما ترس از شهادت نداریم و این تنها آرزوى ماست در این جبهه ها خداوند را مشاهده مى کنیم که چگونه ملتمسانه به کمک رزمندگان اسلام مى شتابد و آنها را نصرت مى دهد و به مصداق آیه شریفه که مى فرماید کم من فئة قلیله غلبت فئة کثیرة را مى بینیم که تعداد محدود لشکریان سپاه اعم از سپاه و ارتش و نیروهاى مردمى بر تعداد کثیرى از نیروهاى دشمن غلبه مى نماید.
بیاد دارم در عملیات بازى دراز در قسمتى از عملیات مقداد ما ۶ نفر بودیم و بر ۳۰۰ نفر غلبه پیدا نمودیم. در جبهه ها چنان روحیه ایمان و ایثار مفهوم پیدا میکند که گویى اصلا قابل تصور نیست هنگامیکه در قسمتى از عملیات صحبت از داوطلب شهادت مى شود دعوا بین برادران مى افتد. اینها ارزشهایى است که ملت الله ارزانى بشریت داشته است.
حقیر بزرگترین افتخار خودم را عبودیت به در گاه احدیت مى دانم. مى خواهم بگویم اى عازمان و اى عاشقان لقاء الله، اى مخلصین اخلاق و اى کسانى که مشغول ریاضت کشیدن جهت نزدیکى به درگاه خدا هستید، بیایید تا ببینید در جبهه ها چگونه برادران شما به آن درجه از نزدیکى به درگاه خداوند رسیده اند که نوجوان تازه داماد پس از ۳ ساعت که از عروسیش میگذرد در جبهه حاضر مى شود؛ آخر در کدامین مکتب چنین ارزشهایى را سراغ دارید؟ خدا را شاهد مى گیریم هنگامى که در ۱۴ شهریور ۱۳۶۰ در سر پل ذهاب بواسطه اصابت گلوله تانک زخمى شده بودم، خون زیادى از بدنم رفته بود؛ وقتى به کمک الهى نجات پیدا کردم، در بیمارستان زجر زیادى مى بردم؛ آنگونه که شاید قابل تصور نباشد بطوریکه در یک شب ده عدد والیوم ۱۰ به من تزریق شد تا کمى آرام گرفتم اما هنگامى که درد مى کشیدم در عین زجر بدنى، از لحاظ معنوى و روحى لذت مى بردم. حس مى کردم که بار دوشم سبک مى شود و هنگامى که شخص پرستار مراقب من، به مسخره مى گفت چرا این کارها را کردى و خودت را به این روز انداختى، به خمینى بگو تا بیاید درستت کند، به او گفتم خدا خودش درست مى کنه و همینطور هم شد.
والله قسم وقتى کمى از فشار کارم کم مى شود در خود احساس ضعف و کوچکى مى کنم. آخر میدانید اى امت شهید پرور ایران امروز در شرایطى هستم که لحظه اى غفلت، خیانت به اسلام و قرآن است.
باید با هم براى خدا تا آنجا که در توان داریم کوشش کنیم. امروز تمام مزدوران و طاغوتیان به مقابله با انقلاب عزیز اسلامى پرداخته اند در راس آن به تعبیر امام، شیطان بزرگ آمریکا و به دنبال او تمامى وابستگان دیگرش. پس از خدا غافل نشوید که پشیمانى سودى ندارد و ما باید به تعبیر امام تکلیف را عمل کنیم. اگر توانستیم پیروز مى شویم و اگر کشته هم بشویم شهید هستیم و این نیز خود پیروزى است.
پس ما نباید نگرانى داشته باشیم؛ این منافقان از خدا بى خبر باید بدانند که ملت آنها را شناخته است. اکنون که ملت در جبهه ها حاضر شده است شما بیشتر ملت بیگناه را ترور مى کنید. شما نامردان تاریخ هستید که روى تمامى جباران تاریخ را از یزید بن معاویه گرفته تا به هیتلر سفید کرده اید. شرمتان باد اى خود فروختگان به اجنبى! آخر چگونه حاضر مى شوید از کودکان شیرخوار گرفته تا روحانیون معظم و جان بر کف، این راهیان راه الله را ترور نمایید؟
#ادامه 👇
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
این امت باید بداند از بزرگترین خطراتى که انقلاب را تهدید مى کند، آفت نفوذ خطوط انحرافى در خط اصلى انقلاب یعنى همانا خط امام است؛ پس خط امام را دنبال کنید و امام را تنها نگذارید که نمى گذارید. شما امت مسلمان ایران در تاریخ جهان نمونه هستید. شما فرزندانى تربیت نموده اید که شهادت را بالاترین سعادت خود مى شمارند و فقط روى پشتوانه الهى حساب مى کنید و شکست در راه چنین حرکتى مفهومى ندارد.خدا را شکر مى کنم که نعمت زجر کشیدن در راهش را نصیبم نمود. خدا را شکر مى کنم که نعمت شرکت در عملیات به منظور روشن کردن سرزمینهاى سرد و بی روح گشته از وجود صدامیان به نور خدایى نصیبم شد و از خدا مى خواهم که شهادت در راهش را نصیبم فرماید و آنگاه که به مشیت الهى از این دنیاى فانى رفتم در زمره شهدا به حساب مى آیم و از خدا مى خواهم که مرا به حال خود وا مگذارد که بنده اى حقیر و زبون هستم و به درگاه کسى غیر از تو نمیتوانم رو بیاورم. اللهم ارزقنا شهادة فى سبیلک و اما پدر و مادرم از وجود داشتن چنین پدر و مادرى بر خود مى بالم که افتخارش بر پایه نماز و روزه و خلاصه دستورات الهى است. پدرم ! هنگامى که بیاد مى آورم در سنین کودکى صداى فریاد شما در سحر به منظور نماز در گوشم مى پیچید که محسن نمازت قضا نشود. امروز هم همچون نوایى دلنشین در گوشم طنین مى افکند و شکر نعمت خداى را مى نمایم. سفارش مى کنم همانگونه که تا به حال عمل کرده اید به یارى امام بشتابید و او را تنها نگذارید. و در آخر برادران و خواهرانم، به امید اینکه انقلاب حرکتى است به منظور اثبات حق و این مسئولیت بر گردن همگى ماست، دستورات الهى را فراگیرید و در عمل نیز آنها را به کارگیرید. به خصوص عبدالرضا و محمود و حمیده شما فرزندان انقلاب هستید. من هر چه باشد مدت زیادى از سنم در زمان طاغوت گذشته است، اما شما امروز (از) نعمت حکومت اسلامى بر خور دارید و این بزرگترین موهبتى است که خداوند به شما ارزانى داشته است. قدر آنرا بدانید و شکر نعمتش را بجا آورید.در آخر مى خواهم که ۱۴ روز روزه و سه ماه نماز قضا برایم بجا آورید و راجع به آنچه که دارایى من محسوب مى شود آنطور که پدرم تصمیم بگیرد اجرا شود منتهى سعى شود این مقدار محدودى که دارم در جهت کمک به جنگ و امور اسلام اختصاص داده شود. در ضمن اگر نتوانستید جنازه ام را به عقب بیاورید آنرا به روى مینهاى دشمن بیندازید تا اقلا جنازه من کمکى به اسلام کرده باشد. انشاءالله و من الله التوفیق
۲۶/۱۲/۱۳۶۰
ساعت یازده شب جبهه بلد ـ دزفول.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_شهدا
#شهید_محسن_وزوایی
فرمانده گردان میثم تعریف میکند:
وقتی زمزمه ی عملیات فتح المبین شروع شد برای اولین بار به پادگان دوکوهه آمدیم و سردار عشق حاج احمد متوسلیان آنجا بودند و به تازگی تیپ حضرت رسول تاسیس شده بود پنج دقیقه قبل از تحویل سال بود حاج احمد مرا صدا کرد و گفت آقا سید ابوالفضل یک ذکر ناد علی بگو و سالمان را با این ذکر ادغام کردند و بهمین دلیل عملیات فتح المبین برایمان فتح الفتوح شد
در آن عملیات من در گردان حبیب بودم و پرچم دار آن محسن وزوایی بود
راه را گم کردیم محسن جلو رفت و نماز خواند و لحظاتی بعد گفت همه از اینجا برویم پس از شهادتش بود که فهمیدیم محسن وزوایی خدمت امام زمان(عج) رسیده بود
نیم ساعت راه رفتیم پس از آن شهید وزوایی بالای یک ارتفاع رفت و فقط یک شلیک کرد و با همان یک تیر ۹۴ قبضه توپ را به غنیمت گرفتیم...
در عملیات فتح بلندی های بازی دراز بشدت مجروح شد و به تهران انتقال یافت با وجود درد بسیار ناله نمی کرد و به یکی پزشکان که از مقاومت او در برابر درد ابراز شگفتی کرده بود گفت آقای دکتر من هر چه بیشتر درد میکشم بیشتر لذت میبرم و احساس میکنم از این طریق به خدای خودم نزدیک میشوم
#شهید_محسن_وزوایی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
سیصد تا از نیروهای عراقی جلوی مــا صــف کشیدند در اون ارتفاع ...🌹
سردار #شهید_محسن_وزوایی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری
@ravianerohani
روز بیست و هشتم.mp3
1.95M
#بشنوید
💠 شرح دعای روز بیست و هشتم ماه مبارک رمضان
🎙مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی ره
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۱۰ اردیبهشت ماه ، #سالروز_شهادت سربازان لشکر صاحب الزمان(عج) ، #مدافعان_حرم
#شهید_امیررضا_علیزاده
#شهید_علی_کنعانی
گرامی باد . 🥀
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شهید_علی_کنعانی
در سال۱۳۵۷ در روستای آهق از توابع شهرستان مراغه ی آذربایجان شرقی در خانواده ای مذهبی و انقلابی دیده به جهان گشود. پدر ایشان از یادگاران هشت سال دفاع مقدس و از همرزمان شهیدان باکری در لشکر عاشورا می باشد.
علی در سال ۱۳۷۸ به همراه برادر کوچکتر خود در آزمون دانشگاه افسری امام حسین(ع) پذیرفته شد و رسما خلعت پاسداری را زینت بخش زندگی خود نمودند تا به اتفاق برادر بزرگتر خود و پدر ایشان خانواده ای کاملا سپاهی و ولایت مدار را تشکیل دهند. شهید علی طی مدت تحصیل در دانشگاه توانست دوره های مختلف را سپری نماید که در نهایت موفق شد از این دانشگاه فارغ التحصل شده و وارد سپاه پاسداران شود. شهید کنعانی این جمله را بارها به زبان آورده بود که «ما باید برای ظهور امام زمان ارواحنا فداه زمینه سازی کنیم و مبنای کار ما این باشد.» این در حالی است که خانواده کنعانی در جهاد و شهادت سرآمد بوده و هست چرا که قبل از علی دو تن دیگر از خانواده (پسرعمو و دایی ایشان) در راه دین و وطن به شهادت رسیده بودند. علی در سال ۱۳۸۲ ازدواج کرد که ماحصل این ازدواج تولد دخترش حدیث در سال ۱۳۸۵ و پسرش محمدعلی که در سال۱۳۹۲ (چهل روز بعد از شهادتش) می باشد. شهید کنعانی به گواهی دوستان و خانواده ایشان، در مسائل دینی، ورزشی، فرهنگی واجتماعی سرآمد بود و همیشه تلاش می کرد گوی سبقت را از دیگران برباید. این شهید مظلوم که خبر حمله تکفیری های وهابی به مقدسات شیعه در بلاد شام را شنید، دیگر آرام و قرار نداشت لذا با اعلام آمادگی برای اعزام به حرم حضرت زینب(س) و دفاع از حرم حضرت زینب(س) و دردانه ۳ ساله اباعبدالله (ع) خود را برای فدا نمودن جان، در راه اهل بیت(ع) مهیا ساخت. شهید کنعانی با رها نمودن دانشگاه و زن باردار و دختر ۶ ساله اش به دیار عشق رهسپار گردید و و سرانجام در شامگاه ۱۰ اردیبهشت ماه ۱۳۹۲ شربت شیرین شهادت را نوشید و مظلومانه و غریبانه مانند سرور و سالار خود اباعبدالله الحسین (ع) سر خود را با عاریت سپرد و تقدیم حضرات ائمه اطهار به ویژه عمه سادات نمود تا نام خود را در لیست مدافعان زینبی(س) ثبت نماید.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#وصیتنامه
#شهید_علی_کنعانی
پدر و مادر گرامی برای آخرین بار دستتان را میبوسم امیدوارم همیشه ایام را مثل امروز خوش بگذرانید. چون دیدم آمادگی پذیرش واقعیت را ندارید لذا مجبورم این گونه خداحافظی کنم. ولی راضی نمیشوم دلم می خواست صاف کنار هم بایستید و من پایتان را ببوسم و بعد با روی گشاده و بشاش از هم دیگر جدا شویم. البته باز هم به همدیگر می رسیم. ان شاءالله اگر خداوند بخواهد در آن دنیا تلافی می کنم. چون این دنیا را کوچکتر و پستتر از آن دیدم که بتوانم بوسیله آشیائش شما را مسرور کنم. علی ای حال من این را از خداوند سالهاست که خواستهام و منتظر بودم حال خداوند راضی شده و جوابم را داده است. پس شما هم راضی باشید به رضای خداوند و بدانید هر حرفی غیر این کفر و وسوسه شیطان است. اگر بغضی هم دست داد فقط و فقط به یاد مصایب اباعبدالله الحسین -علیهالسلام- اشک بریزند. چون من گناهکار و عاصی چیزی نیستم که قابل این باشم. هر چه هست در دامن این بزرگواران است.گریه کنید تا دست همه ما را بگیرند.از مادم حضرت زهرا -سلاماللهعلیها-صبربخواهید. همو بودکه مرا به ساحل نجات رسانید و الا خدا میداند در چه سرگردانیای بودم. مبادا فکر کنید که مرا از دست دادهاید. بهتر است از قول شهید بهشتی برایت بگویم که میگفت:ما شهیدان را از دست ندادهایم.بلکه به دست آوردهایم و غلط است که میگویند از دست رفته خودمان هم موقعی به دست میآییم که روزی به شهادت برسیم. وصیتی هم دارم که نگذارید بعد سوء استفادهای بشود. از همه آشنایان حلیت بخواهید. و السلام علیکم و رحمهالله و برکاته
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری
@ravianerohani
#خاطرات_شهدا
#شهید_علی_کنعانی
پسر عموی شهید می گوید
باهم بودیم و باهم بزرگ شدیم. آن زمان که پدر من شهید شده بود مدام به من میگفت : خوش به حالتان که پدرتان شهید است و همیشه عشق به شهادت در قلبش موج میزد. در همین اواخر هم یکبار باهم نشسته بودیم و در مورد حضرت عباس با هم صحبت میکردیم ( او عاشق حضرت عباس بود) که مطرح شد سن حضرت ۳۴ سال یا همین حدود ها بود که به شهادت رسید، تا این مسئله مطرح شد با حسرتی گفت : عبدالله ۳۴ سال رو رد کردیم ها ! که همه اینها نشان میداد که شوق شهادت در قلب علی فوران میکرد.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سالروز_شهادت
#شهید_امیررضا_علیزاده
در روز ۱۲ مهر 1355 فرزندی درکوی دباغیان خیابان پل عراق رشت، از پدری به نام اصغر کارمند کارخانه توشیبا و مادری به نام طاهره جوینده رودسری خانهدار پا به عرصه حیات نهاد. پدرش بعد از مدتی تحصیل علوم دینی را آغاز کرد و به لباس روحانیت ملبس شد و او را نام حجت الاسلام والمسلمین اصغر علیزاده رودسری که صاحب تالیفات نیز بود می شناسندامیررضا دومین فرزند این خانواده بود و از همان طفولیت تا آخرین لحظاتی که شهید شد و پیکر ندیدهاش را در گلزار شهدای رودسر به خاک سپردند دارای لبخندی زیبا ، متواضع و صمیمی بود که هیچگاه این خصوصیات از ذهن دوستدارانش محو نخواهد شد
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#وصیتنامه
#شهید_امیررضا_علیزاده
اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد اَنَّ محمّد عبده و رسوله و انَّ امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (علیه السلام) وصییه و ولی الله.
باسلام وخالصانه درودها به ارواح طیبه شهدای راه حق و حقیقت از هابیل تا به امروز و باسلام و درود برروح مطهر و ملکوتی حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) که صدای حقانیت اسلام و تَشَیُّع را به گوش جهانیان رسانید و پردههای جهل و غفلت را از مقابل چشمان آلوده به کنار زد و تجَلّی نور را به همگان نشان داد.
و باسلام و خالصانهترین درودها به قطب عالم امکان حضرت بقیه الله الاعظم (ارواحنالمقدمه الفداء) که قلوب دردمند و گرفته ما را با دعاهای خویش مداوا و بر معاصی ما که سنگ محبتش را به سینه میکوبیم گریان است.
خدایا امام ما را از ما گنهکاران راضی و خشنود فرما و ما را از نوکران حقیقی و شیعیان واقعی ایشان قرار ده.
خداوندا توخود شاهد باش که امروز توبه از همه گناهانم میکنم و امیدوارم که مرا ببخشی و در زُمرهی عبادالله المخلصین قرار دهی.
وضعیت جهان امروز وضع عجیب و پیچیدهای است تمام جهان کفر با تمام عِدّه و عُدِّه خود به جنگ با نور الهی آمده و درصدد است تا با هجمهای تمام عیار این نور را خاموش نمایند. در این راستا کشتار سربازان خداوند در زمین، تجاوز و تعدی به آسایش و آرامش مسلمانان، سلب حاکمیت اسلام از بلاد مسلمانان و جایگزین نمودن شبه مسلمانان بر این بلاد حمایت از ظلم وستم و… از الفبای اقدامات نکبتبار رژیم طاغوتی و کافر است. در این حال با الهام و اراده الهی مردم دنیا به خروش آمدهاند و یکیک نظامهای وابسته به دنیای الحاد را سرنگون مینمایند.
این رویارویی مستقیم میان حق و باطل از نشانههای بیداری بیش از پیش مردم دنیاست که به شکلی غیرقابل باور تار و پودهای لیبرال دمکراسی غرب را از هم جدا میکنند.
حال وظیفه ما بعنوان عضوی ازجامعه عظیم اُمُّ القرای جهان اسلام چیست؟
مسلماً اندیشیدن و انتقال اندیشههای ناب و گسترش کادر جهان اسلام و هدایت و تعمیق تفکرات مسلمانان و آشنایی آنان با سیرهی حقیقی پیامبر آخرالزمان و ائمه هدی میتواند در این راستا موثر باشد همانگونه تاکنون نیز شاهد موفقیت این روند بوده و هستیم. امیدوارم که این حرکت با سرعت نور ادامه یابد و به زودی شاهد باشیم تا علم اسلام ناب محمدی بر رفیعترین قلههای جهان به اهتزاز درآید و شاهد گرایش بیش از پیش جهانیان بسوی حق و حقیقت باشند.
پدر و مادر عزیزم
لقمههای پاک شما که با زحمت فراوان و با سختی تهیه و به کام بچههایتان دادید باعث شد تا نتیجه آن بروز افرادی با اعتقادات انقلابی اسلامی در جامعه شود. فلذا زحماتتان ببار نشست و الگویی از یک خانواده اصیل مسلمان را به معرض دید گذاشتید.
در زمانی که اکثر مردم با حرص تمام بدنبال دنیاپرستی بودند و هستند شاهد بودم که شما بدنبال تحصیل شرافت، آزادگی و رهایی ازبندهای تجمل و تملق و رشد فکری وفرهنگی و… بودید و هستید.
ایمان به خدا و توکل و توسل به رسول اکرم و ائمه معصومین و پیروی از خط مشخص شده خداوند در خصوص تبعیت از ولایت الهی چنان در وجود تکتک اعضای خانواده رسوخ کرد که اگر بخواهم شکرش را بجا آورم زبانم قاصر است. فقط می گویم که الحمد لله رب العالمین کما هو اهله.
برادران و خواهران عزیزم
شما را توصیه میکنم تا درحفظ و گسترش حق و حقطلبی کوشش کنید.
به حرف افراد بیهویت و معلوم الحال و بعضاً گرگهای در لباس میش گوش ندهید و تحت تاثیر قرار نگیرید. سعی کنید مباحث مهم و مطرح روز را بررسی کنید و پس از شناخت کامل از زوایای مختلف آن، به دفاع یا رد آن بپردازید.
سعی کنید حزب الله باشید و حزب الله باقی بمانید، نه حزب باد که در مواجهه با حزب الشیطان دچار از هم گسیختگی روحی، روانی و فکری میشوند و در کلام و عمل همراه آنها میشوند.
علی گلم و مطهره گلم
توصیه و وصیتم به شما این است که در تمام کارهای روزمرهتان بدنبال کسب رضایت الهی باشید.
رفتار و کردارتان، خوردنتان، صحبت کردنتان ، تعامل با دیگران و دوستی و دشمنیتان با دیگران فقط و فقط با معیار الهی باشد و جز این انجام ندهید که سرانجام آن ضرر و بیفایده است.
مطهره گل و عزیزم
همانطور که تا به حال خودت فهمیدهای که حجاب خوب است و چادر هم حجاب برتر، به این امر مهم و دستورخداوند متعال ادامه بده و سعی کن که افراد ناآگاه را هم از مزایای حجاب برتر و معایب بدحجابی و بی بندوباری آگاه کنی.
خداوند انشاءالله تو را جزء بهترین سربازان اسلام و انقلاب قرار دهد.
#ادامه 👇
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
مطهره عزیزم
همچنان خوب و به بهترین وجه درسهایت را ادامه بده و به مدارج عالی برس تا هم برای خودت مفید شوی و هم از عمرت استفاده بهینه کنی و هم برای مردم مسلمان و نظام جمهوری اسلامی ایران بتوانی کاری کنی. تو را به خدا و امام عصر میسپارم.
علی عزیز و گلم
امیدوارم تا تحت توجهات خداوند منّان و امام عصر یکی از افرادی باشی که اسلام و انقلاب اسلامی به تو افتخار کند فلذا برای رسیدن به این امر باید به اوامر و دستوراتی که خداوند متعال در قرآن فرموده اطاعت کنی و همچنین مطابق دستوراتی که از پیامبر و امامان معصوم در کتابهای معتبرذکرشده تبعیت کنی.
به تو سفارش میکنم تا به فرامین و دستورات رهبر انقلاب با دل و جان توجه کنی و در خط رهبری حرکت کنی، غیر از این بدان که انحراف است.
علی عزیزم
تو را بخدا میسپارم. سعی کن در تمام عمرت یار و یاور خدا باشی و در گسترش دین اسلام نقش ایفاء کنی.
از آن زمانی که خودم را شناختم و با عنایات حق تعالی و ائمه معصومین از نَفَسِ پاک شهدا بهرهمند شدم هر روز آرزوی شهادت کردم و میکنم امیدوارم که خداوند این بنده سراپا گناه و معصیت را با مرگ سرخ یعنی شهادت در راه خودش بحضورش بپذیرد و مصداق بندگی و توبه ام را تن خونیام که در جهاد در راه خودش رنگین شده را پذیرا باشد.
وصیت میکنم که قبل از کفن و دفنم لباس مقدس سپاه را بر تنم کنید و سپس اقدام به کفن و دفن نمایید.
از خدا میخواهم مرا بعنوان بندهای روسیاه نپذیرد بلکه بعنوان بندهای بپذیرد که روسیاهی دنیایش بدلیل غفلتش بوده و هست و همّت خود را صرف بندگیاش نموده.
خدایا من بنده عاصیام رضای توکجاست؟
تاریک دلم نور و عطای تو کجاست؟
در پایان از همه کسانیکه با کلامم ، رفتارم یا نگاهم آنها را آزرده خاطر کردهام طلب حلالیت و عفو می کنم . بنده حقیر
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#کلام_امام
📩 تلاش برای تقوا
🔺️ حضرت آیتالله خامنهای:
در ماه رمضان در حد توان خودمان باید مراقبت کنیم، رفتار خودمان را تصحیح کنیم؛ فکرمان را، قولمان را، عملمان را تصحیح کنیم؛ بگردیم اشکالاتش را پیدا کنیم، آن اشکالات را برطرف کنیم. این تصحیح در چه جهتی باشد؟ در جهت تقوا. در آیهی شریفهی روزه میفرماید: «لعلّکم تتّقون»؛ روزه برای تقواست. بنابراین، این تلاشی که در راه ماه مبارک رمضان انجام میگیرد، در جهت تقوا باشد.
۱۳۸۹/۰۵/۲۷
🌷 #بهار_قرآن
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
جزء بیست ونهم.mp3
7.96M
🔉#بشنوید
📖#ختم_قرآن
📖 تندخوانی قرآن کریم
🔖 #جزء_بیست_و_نهم
🎙 استاد #معتز_آقایی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۱۱ اردیبهشت #سالروز_شهادت #شهید_محمد_مهدی_فاضل گرامی باد . 🥀
نام : محمد مهدی
نام خانوادگی : فاضل استر آبادی
نام پدر : محمد
تولد: 22 مهر 1347(بابل)
شهادت : 11 ارديبهشت 1365
منطقه عملیاتی : فاو
#شهدای_روحانی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
خاطراتى از شهيد محمد مهدى فاضل :
1- شهید بار اولی که به جبهه رفت احساس بنده و سایر اطرافیان این بود که اخلاق و رفتار شهید رنگ دیگری به خود گرفته مثلاً نحوه برخورد با دیگران که ایشان بعد از جبهه با متانت بیشتری با سایرین مواجه می شد که همین مساله ایجاد تصویری روشن و مثبت از بسیجیان و رزمندگان در نظر عامه مردم بود.
2- به یاد دارم در ایام تحصیل روزی دستم ضربه شدیدی خورد و نیاز به ترمیم داشت خواهرم که در خانه بود مرا به مطب دکتر برد در طول راه به طور اتفاق شهید را دیدیم پس از شرح ماجرا برادرم به خواهرم گفت که خودش مرا به دکتر می برد و او را به منزل برگرداند و خودش زحمت من را به عهده گرفت با این که سن زیادی نداشت.
3- بسیار آرام ، متواضع و فروتن، دلسوز و مهربان بود. قرآن و نماز می خواند ، عشق و علاقه خاصی به امام و ارادت زیادی به ائمه داشت. از حجب و حیای خاصی برخوردار بود و صبر و استقامتش مثال زدنی بود و بسیار منظم و مرتب و پاکیزه بود. پایبند به انجام واجبات و ترک محرمات بود.
4- به علت روحیه معاشرتی و اجتماعی که شهید داشت و همچنین شور و تحرکی که از کودکی در وجودش بود توانست شخصیت خود را به عنوان یک عنصر موثر در خانواده تثبیت کند. طبق آنچه از اعضای خانواده و بزرگتر ها شنیدم در سالهایی که خانواده ام در نجف بودند یک روز شهید با آن که سن کمی داشت به خانه آمد و گفت همه ی نجفی ها پدر خود را بویه صدا می زنند بهتر است ما هم از این کلمه استفاده کنیم و مورد موافقت همه قرار گرفت و از آن به بعد همه پدر خانواده را به این اسم صدا می زدند.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
روز بیست و نهم.mp3
1.89M
#بشنوید
💠 شرح دعای روز بیست و نهم ماه مبارک رمضان
🎙مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی ره
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani