eitaa logo
کانال محتوای روایتگری راویان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
443 فایل
✅️ این کانال متعلق به ((موسسه روایت سیره شهدا قم)) می‌باشد. 📌بیان خاطرات شهدا و رزمندگان 📌محتوای روایتگری 📌معرفی کتب شهدا 📌تشریح عملیات ها
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
در سال 1339 در سراب گنجعلی از توابع شهرستان خرم آباد به دنیا آمد و در تاریخ 26/12/1363 به شهادت رسید. فرازی از زندگی نامه شهید: شهید در سال 1339 از خانواده ای مومن و متدین دیده به جهان گشود که با به ثمر نشستن انقلاب برای دفاع از کیان اسلامی در ارتش استخدام گردید و بعد از طی دوران آموزشی از طریق لشکر نوهد به مناطق جنوب اعزام گردید و سرانجام در عملیات فتح 4 {در تاریخ 22 بهمن ماه 1365 حمله ای با رمز "یا الله" در دو مرحله به اجرا در آمده در مرحله نخست، تاسیسات بزرگ راداری و مایکروویو مستقر در ارتفاع کوه کورک در عمق 70 کیلومتری داخل خاک استان اربیل عراق منهدم شد. مرحله دوم در روز 14 اسفندماه 1365 در همین منطقه به اجرا درآمد که طی آن بازهم دستاوردهای شگفتی داشته است} در درگیری با مزدوران بعثی در تاریخ 26/12/63 به فیض عظمای شهادت نائل گردید. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۷بهمن ماه معروف به از گرامی باد . 🥀 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
(علی شارجی) تلاش بچه ها در شهرک "ملیحه" حومه دمشق به بن بست رسیده بود! یک ساختمان بتنی هفت طبقه با خاکریزی در اطرافش راه فتح را بسته بود، با سلاح 23 و 14/5 تمام طبقاتش رو کوبیدیم ولی بازهم تکفیریها در زیرزمین مستحکم ساختمان موضع داشتند و امکان نزدیک شدن نبود. چند دفعه بچه ها به ساختمان زدند و با دادن چند شهید و مجروح برگشتند، همه کلافه شده بودند، هیچ راهی به ذهنمون نمیرسید که یکباره یک رزمنده بلند شد و گفت راه تصرف این ساختمان دست منه!!! او کسی نبود جز خدابخش خاوری جوان افغانستانی که از منطقه گلشهر(مشهد) آمده بود و معروف بود به "علی شارجی" گفتیم: علی شارجی باز به سرت زده!؟ چطوری این زیرزمین مخوف رو تصرف کنیم؟ علی شارجی با اطمینان گفت: یک راه بیشتر نداره! من با تانک از روی خاکریز عبور میکنم و لوله تانک رو داخل زیرزمین میفرستم و شلیک میکنم! شما هم سریع وارد عمل بشید و کار رو یکسره کنید. طرح خوبی بود، شلیک تانک در زیرزمین باعث نابودی تکفیریها میشد اما یک مشکلی وجود داشت؛ شلیک در محیط بسته باعث برگشت موج به داخل تانک میشد و احتمال شهادت راننده تانک بسیار بالا بود!!! علی شارجی گفت: بالاخره باید یک کاری کرد و من با تانک میرم و شلیک میکنم. علی شارجی با تانک از خاکریز عبور کرد، تا خاکریز با صدای گلوله تانک لرزید همه بچه ها به سمت زیرزمین حرکت کردند، تصرف و پاکسازی حدود نیم ساعت طول کشید و ساختمان رو گرفتیم، تازه فرصت پیدا کردیم و رفتیم سراغ تانک... درب تانک رو که بازکردیم دیدیم "علی شارجی" را به شدت موج گرفته، به سختی بیرونش آوردیم. قهرمان دوتا کلیه شو از دست میده و بشدت مجروح میشه. تحمل جراحت دراثر عفونت شدید زخمهاش شهید میشه. علی شارجی یک سال و نیم در بستر جانبازی بود و عمل های متعددی انجام داد و در آخرین عملش وقتی بیهوشش کردند دیگر به هوش نیامد و پیش رفقای شهیدش رفت... علی شارجی علاوه براینکه فرمانده زرهی بود فرمانده محور حندرات هم بود. خیلی شجاع بود. شاید یکی از شجاع ترین راننده های تانک تو منطقه. بارها شده بود که عملیات های شکست خورده رو با شجاعت و فداکاری بی نظیرش تبدیل به پیروزی میکرد. روحش شاد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۷بهمن‌ماه ، گرامی باد. 🥀 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🍃🌹 فرزند مرتضی در تاریخ 1336/12/05 در استان همدان در شهرستان ملایر به دنیا آمد. دوران شیرین کودکی را سپری کرد و راهی مدرسه شد. این بانوی نمونه روزهاي شيرين کودکي را در زادگاهش ملاير پشت سر گذاشت. 🍃🌹پس از دوران دبیرستان و اخذ مدرک ديپلم ادبی به استخدام اداره بهداشت و درمان نیروی زمینی ارتش درآمد و در بيمارستان خانواده ارتش مشغول خدمت شد. 🍃🌹بحبوحه‏ی انقلاب بود. هیچ‌کس از سرانجام مبارزه خبر نداشت. قرار بود چند روز دیگر امام خمینی(قدس سره) به ایران بیاید. دختران و پسران و زنان و مردان زیادی در تکاپوی استقبال از امام بودند. روزهای سرد بهمن 1357 در آتش و خون سپری می‏شد و اوضاع کشور ناآرام بود. اقدس هم می‌خواست سهمی در این انقلاب مقدس داشته باشد. تظاهرات مردمی اوج گرفته و هر روز مجروحان زیادی را به بیمارستان می‌آوردند. او که در بیمارستان مشغول کار بود با دیدن مجروحان بیش از بقیه به عمق فجایع پی می‌برد و تنفرش از رژیم منحوس پهلوی بیشتر می‏شد. او بعد از رسیدگی به مجروحان در تظاهرات ضد رژیم شرکت می‏کرد. رییس بیمارستان که متوجه انزجار او از رژیم شده بود بارها او را تهدید کرد که حق ندارد در تظاهرات شرکت کند اما او نهراسید و به حضور خود در جمع مردم ادامه داد. 🍃🌹سرانجام اقدس رسیدگی به مجروحان را در بیمارستان به اتمام ‌رساند ولی نتوانست خود را برای رفتن به منزل راضی کند. عقل او را نهیب می‏زد که تو وظیفه‏ی خودت را به عنوان یک پرستار در بیمارستان انجام داده‏ای و اکنون لازم است به منزل رفته استراحت کنی ولی روح ناآرامش او را که باردار بود، به سمت تظاهرکنندگان در منطقه‏ی پیچ شمیران کشاند و سرانجام عقل فهمید که عشق درست می‏گوید. 🍃🌹خانم احمدوند به میان مردم رفت و بی مهابا مشغول امداد رسانی به مجروحان شد. او مهياي لقاء پروردگارش شده بود. ایثار و تلاش وی ادامه داشت تا زمانی که از ناحیه‏ی گردن مورد اصابت گلوله‏ی مزدور پهلوی قرار گرفت و برای همیشه از 🍃🌹این دنیای خاکی رخت بربست. سرانجام این شهیده مظلوم و دلاور پس از نمایش جلوه‌ای از ایثار، خود از جام عشق سیراب گشت و اولین بانوی شهید ارتش شد و در تاریخ 1357/10/07 به دیدار معبودش شتافت. پیکر مطهر این زن فداکار در بهشت زهرای تهران، قطعه 21، ردیف 5، ش 18 در دل خاک آرام گرفت. روحش شاد و یادش گرامی باد🌹🍃 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: معروف است که مادر اباالفضل یعنی امّ‌البنین -مادرِ پسران؛ چهار برادرند، اباالفضل است و سه برادر کوچک‌تر از خودش- بعد از آنکه چهار پسر را یکجا از دست داد -قربان شهامت این زن! قربان بزرگواری این زن- خیال میکنید بنا کرد شیون و ناله کردن، بنا کرد دشمن را بر خود جری کردن، ابدا! گریه میکرد امّا گریه‌‌ی او خون از در و دیوار میباراند. دست بچّه‌ی کوچک اباالفضل را که عبیدالله‌‌‌بن ‌العبّاس است میگرفت و می‌آورد در قبرستان بقیع -حالا قبرستان بقیع کجا، کربلا کجا؛ بچّه‌هایش در کربلا افتادند و دفن شدند، امّا او دنبال یک شعار تبلیغاتی است، کاری ندارد که کجا افتادند- چهار صورت قبر درست میکرد، می‌نشست بالای سر اینها، بعد بنا میکرد حرف زدن؛ ببینید شعرهایی که میخواند چه بود: میگفت ای کسی که دیدی عبّاس مرا، اباالفضل مرا که در روز عاشورا در مقابل لشکریان دشمن و انبوه دشمنان شمشیر در دست داشت و حمله میکرد، یک خبری من شنیده‌ام، نمیدانم که آیا این خبر راست است یا نه -مادر دارد میگوید- نمیدانم این خبر درست است یا درست نیست؛ من شنیدم که در روز عاشورا بر سر فرزندم اباالفضل عمودی از آهن نواختند. تعجّب میکنم از شجاعت فرزندم که چطور ممکن است او اجازه بدهد به دشمنش که عمودی از آهن را بر سر او بزنند! پس احتمال دیگری میدهم: لو کان سیفک فی یدیک لما دنی منک احد؛ پسرم! یقیناً اگر شمشیر در دست داشتی، کسی جرئت نمیکرد به تو نزدیک بشود؛ پس این که بر سرت عمود آهن زده‌اند، معلوم است قبلاً دستهای تو را قطع کرده‌اند. لا حول ‌و لا‌ قوّة ‌الّا بالله‌‌ ‌ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianeroh
26.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥 🔊 روضه‌خوانی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مصیبت حضرت ام‌البنین سلام‌الله‌علیها 🏴 شب تاسوعا ۵۲/۱۱/۱۲ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 ☑️ خاطرۀ شنیدنی از نذر صدصلوات برای حضرت جهت رهایی یکی از نیروهای تفحص که به وسیله اشرار در عراق به اسارت درآمده بود... 🏴وفات حضرت ام البنین (س) تسلیت باد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۸ بهمن ماه س گرامی باد. 🥀 دوازدهم اسفند 1344، در روستای درم از توابع شهرستان نکا به دنیا آمد. پدرش علیجان و مادرش ربابه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا (سطح1) پرداخت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. هشتم بهمن 1365، در شلمچه به شهادت رسید. پیکر او مدت ها در منطقه برجا ماند و سال 1374 پس از تفحص، در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد . «آخرين خداحافظي» هيچ وقت براي رفتن به جبهه اين طور التماس نمي‌كرد و قربون صدقه من نمي‌رفت، با اين كه هفت بار به جبهه اعزام شده بود، ولي اين آخرين بار خيلي مهربان و رئوف شده بود و براي رفتن به دشت و پام افتاده بود و از من كسب اجازه كرد. شب قبل از رفتن به همراه پدرش به حمام رفته بود و بعد از اين كه پدرش به خانه آمده همه مارو در خانه منتظر گذاشت كه بعدها فهميديم براي خداحافظي از اهالي محل به منزل تك تك آنها رفته بود. موقع رفتن زُل زد تو چشمام و از من خداحافظي كرد و رف و ديگر برنگشت. من هيچ وقت اين طرز خداحافظي پسر شهيدم را فراموش نمي‌كنم، خداحافظي عجيبي بود. «به نقل از مادر شهيد» 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🕊 «من مطمئنم پسرم شهيد شده» تابستان سال 1370 بود كه از ستاد آزادگان استان به ما خبر دادند اسم مهدي در ليست آزادگان ديده شده از آن جايي كه ما لباس مهدي را تشييع كرده و باور كرده بوديم كه مهدي شهيد شده، ديگر باورمان نمي‌شد مهدي تا به حال اسير بوده و الان در حال آزاد شدن مي‌باشد، ولي با اين حال همه از شنيدن اين خبر خوشحال بوديم و در تدارك مراسم استقبال از پسرم به شهر رفتيم، يادم هست كه تمام همرزمان، دوستان و آشنايان مهدي جمع شده بودند؛ همسرم به اتفاق چند تن از بزرگان محل و دوستان و آشنايان براي استقبال به فرودگاه ساري رفته بودند. يكي از آنها برايم تعريف مي‌كرد همين كه هواپيماي حامل آزادگان به زمين نشست پدر آقا مهدي گفت: پسرم توي اين هواپيما نيست و من مطمئنم كه پسرم شهيد شده، ولي ما حرف‌هاي مرحوم عليجان را نشنيده به حساب مي‌آورديم، ناگهان جمعيت به جلو هجوم آورد و هر كس به سراغ فرزند خويش مي‌رفت ولي مرحوم عليجان از جايش تكان نخورد. آزادگان يكي پس از ديگري از جلوي چشمان ما گذشتند و ما مهدي را نديدم، ناگهان يكي از ما صدا كرد كسي به نام مهدي در جمع شما نيست؟ در همين حال يكي از آزادگان به جاو آمد و اظهار داشت نامش مهدي است اما وقتي نام فاميلي‌اش را شنيديم گويي كوهي از غم و ناراحتي بر ما سوار شده باشد، به زمين نشستيم و شروع به گريه كردن كرديم، بله نام اين آزاده مهدي ساوجي بود نه مهدي ساوخي و فقط اختلاف در نقطه باعث شد كه ما باور كنيم مهدي زنده است. «به نقل از مادر شهيد» 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
سپاس بي‌كران خداوند يكتا را كه به ما هستي بخشيد تا نثار مكتبمان كنيم. درود بر پيامبران بزرگ الهي به ويژه پيامبر بزرگ اسلام كه ما را به نور ايمان هدايت فرمود و چگونه زيستن را به ما آموخت و درود بر شهيدان تاريخ پرفراز و نشيب، بر آنان كه براي استقرار مكتب تشيّع سرخ علوي و تماميت ارضي خود جهاد كردند و تن به ذلت ندادند و با خون خويش وضو ساختند و بر سجاده خاك به نماز ايستادند و بر گور هميشگي خويش نماز خواندند. درود بر امام خميني اين نور الهي تابيده بر زمين و اين روح خروشان الله كه با قيام پيامبرگونه خويش ما را به خويشتن اسلامي‌مان باز گرداند و از اسارت چندصد ساله طاغوت رهايي بخشيد و مي‌رود تا پرچم لااله الا الله و محمد رسول الله را بر بلندترين قله گيتي به اهتزار درآورد و درود بر امت مسلمان و انقلابي كه به زودي وارث زمين شده و مدال افتخار و سرافرازي را از دستان مبارك حضرت مهدي(عجل‌الله‌تعالي‌فرجه) دريافت خواهد داشت.«كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا». به راستي صبح نزديك است و خط سرخ حسين تا قيام مهدي (عجل‌الله‌تعالي‌فرجه) ادامه دارد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گریه های حاج قاسم در روضه حضرت ام البنین 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻قدرت مادران شهدا بخاطر ایمانشان است : 🔰« بعضی‌ها دو سه یا چهار فرزندشان به شهادت رسیدند. این چه نیرویی است که به زنی که فرزند خودش را عاشقانه دوست میدارد، آنچنان قوتی می‌بخشد که در مقابل شهادت فرزند یا فرزندانش چنین قدرتی را از خود نشان میدهد؟ این از ایمان است.» ۱۳۶۹/۱۰/۱۳ 🥀روز تکریم مادران و همسران شهدا گرامی باد🥀 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۸ بهمن ماه ، گرامی باد .🥀 🗓 ولادت : ۱ فروردین ۱۳۳۹ 👈 گذراندن تحصیلات ابتدایی در دبستان های «ضرغام» و «جمال الدین» بروجن 👈 سپری کردن تحصیلات دوران راهنمایی در مدرسه کورش قدیم («ارشاد» فعلی) 👈 تحصیلات متوسطه در دبیرستان های شهدا «خشایار سابق» بروجن و «ادیب اصفهان» 👈 از مبارزان دوران ستمشاهی پهلوی 👈 گذراندن خدمت سربازی در ارتش 👈 متأهل و دارای ۲ فرزند 👈 دانش آموخته مقطع کارشناسی رشته مدیریت خدمات بهداشتی درمانی از دانشگاه علوم پزشکی ایران (۱۳۶۵) 👈 مسئول امور دارویی سپاه دوم سیدالشهداء (علیه السلام) 👈 فرمانده بهداری رزمی لشکر ۱۴ امام حسین (علیه السلام) 👈 فرمانده بهداری سپاه دوم سیدالشهدا (علیه السلام) / نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 🗓 شهادت : ۸ بهمن ۱۳۶۵ 🔹 اصابت ترکش به سر و سینه 🔹 عملیات ۵ 📌 منطقه :شلمچه، پنج ضلعی 📍 مزار : روضه الشهدای بروجن 📝 فرازی از : 👈 خود را به زلال راه شهيدان سپرديم و خواستيم تا جرعه نوش عشق و ايمان و جهاد باشيم و در ادامه حيات طيبه خود، بندگی، رزمندگی و حسينی بودن را از آنان بياموزيم و در مسير همه عمر ثبات و پايداری و ايثار را به معرفت و اخلاص بياموزيم و در اين راه سعادت دنيا و اخرت را دريابيم. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سه شنبه ۷ بهمن ۹۹ 🎥 کشف پیکر مطهر ۱ شهید در ، منطقه عملیاتی پیکر مطهر از شهدای دوران ، پس از ۳۸ سال با تلاش گروه‌های شهدا کشف و شناسایی گردید. سرباز شهید "محمدرضا اکبری" فرزند عبدالله، متولد ۲۹/۰۱/۱۷، در سن ۲۳ سالگی در عملیات والفجر مقدماتی در منطقه فکه در تاریخ ۶۱/۱۱/۲۲ به فیض شهادت نائل آمد و پیکر پاکش در منطقه بر جای مانده بود . پس از گذشت ۳۸ سال، پیکر مطهر این شهید کشف و از طریق پلاک هویت شناسایی گردید. صبح امروز، سردار سید محمد باقرزاده، فرمانده کمیته مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح، با حضور در منزل این شهید والامقام، خبر کشف و شناسایی شهید را به خانواده اطلاع داده و ایشان را از چشم انتظاری درآوردند. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 : تا زمان شهادت حاج قاسم نمی‌دانستم اصغر همیشه همراه سردار دلها است ... 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 هنوز قبله برخی آمریکاست! 🔻رهبر انقلاب اسلامی: «شما امروز وضع آمریکا را مشاهده میکنید؛ دموکراسی‌شان، افتضاح انتخاباتی‌شان، حقوق بشرشان، ارزشهایشان، اقتصاد فلجشان ... عجیب‌تر از این، این است که یک عدّه‌ای هنوز قبله‌شان آمریکا است، هنوز امید و آرزویشان به آمریکا است». ۹۹/۱۰/۱۹ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani