eitaa logo
محتوای روایتگری راویان
3.3هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
3.2هزار ویدیو
473 فایل
🌟 محتوای روایتگری راویان 🌟 📚 بازخوانی خاطرات شهدا 🎖 تشریح عملیات‌های دفاع مقدس 📖 معرفی کتاب و خاطرات ارزشمند 🗓 پرداختن به مناسبت‌های مهم ✍️ محتوای روایتگری 📩 ارتباط با ادمین : @Revayatgar_admin وابسته به موسسه روایت سیره شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
سیاح طاهری در سال ۱۳۳۶ در شهرستان آبادان به دنیا آمد. دوران نوجوانی او مصادف با اوج‌گیری مبارزات مردم ایران علیه حکومت پهلوی بود. وی پس از انقلاب نیز در عرصه‌های مختلف دفاع از کشور، از جمله غائله ضدانقلاب در کردستان، خط التقاط و فتنه منافقین و بنی‌صدر مشارکتی فعال داشت. سیاح طاهری بعد از تشکیل بسیج به فرمان امام خمینی (ره)، در زمان فرماندهی «حمید قبادی‌نیا» به عضویت بسیج آبادان درآمد و در آغاز جنگ تحمیلی، از آبادان دفاع کرد. وی در سال ۶۰ به عضویت سپاه آبادان درآمد و پس از قبادی‌نیا، فرماندهی سپاه آبادان را عهده‌دار شد، در آذر ماه سال ۶۰ نیز طی یک عملیاتی مجروح شد و یکی از انگشتان دستش را از دست داد، چندی بعد دوباره به جبهه آبادان بازگشت و همواره پرتلاش و در اغلب عملیات‌ها حضور مستمر داشت. وی در پنجم آذرماه سال ۶۵ در خلال عملیات کربلای ۵، دچار مجروحیت شدیدی شد که منجر به از دست دادن چشم راست و شنوایی گوش چپ شد، همچنین عصب دست چپ وی نیز در این عملیات منقطع شد. پیش از آن نیز وی در عملیات‌های فتح المبین و آزادسازی خرمشهر حضور داشت. با شروع جنگ سوریه، سعید به طور داوطلبانه برای حضور در این نبرد و آموزش نیروهای جوان سوری و لبنانی اعلام آمادگی کرد و موفق به اخذ اجازه جهت حضور در سوریه شد. وی در آنجا وارد تیپ سیدالشهدا شده و کار خود را با آموزش تخصصی موشک‌های هدایت شونده تاو، کورنت و مالیوتکا در رزم زمینی آغاز کرد. وی همچنین در مقطعی آموزش موشکی نیروهای زینبیون پاکستان و فاطمیون افغانستان واقع در منطقه حلب را برعهده داشت که در نهایت ظهر روز ۲۳ دی ماه ۱۳۹۴ در حالیکه جهت بازدید منطقه خان طومان به همراه شهید شیخ جابر زهیری عازم شده بود با گلوله خمپاره معارضین سوری مورد هدف قرار گرفت و هردو کشته شدند. شهادت وی در ۲۳ دی ماه ۱۳۹۴ حین شناسایی جنوب غرب استان حلب و در منطقه خان طومان مورد اصابت خمپاره قرار می‌گیرد و به درجه رفیع شهادت ‌نائل می‌آید . 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
همسر شهید : حاج سعید دست حضرت آقا را بوسید و در گوش ایشان چیزی گفتند که من متوجه آن نشدم. پرسیدم مگر چه چیزی از حضرت آقا خواستند، شهید طاهری به آقا گفته بود دعا کنید شهید بشوم. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
تولد: ۱۳۴۹/۱۰/۰۴ تهران شهادت: ۱۳۹۴/۱۰/۲۳ سوریه، خان طومان مزار: تهران، بهشت زهرا، قطعه ۵۰، ردیف ۱۰۳، شماره ۱۶ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
به روایت همسرشهید : بعدازظهر ۱ شنبه ۱۹ دی‌ ٩۴ آقاسعید رفت.سعید پیش از ظهر روز ۴شنبه در جنگلهای زیتون حلب خانطومان سوریه با اصابت تیری به پهلوی راستش بشدت مجروح میشود و بر اثر خونریزی زیاد بعد از ذکر یا زهرا به شهادت میرسد.اما پیکرش همانطور که خودش گفته بود در ۴۶ سالگی جاویدالاثر شد. سعید از ۱۶ سالگی در جبهه‌ حضور داشت و جانباز شیمیایی شد. ۶ ماه در عراق مجاهدت کرد و بعد از ۳ روز حضور در خانطومان سوریه در ۲۲ دی ۹۴ به شهادت رسید. بعد از آخرین وعده دیدار با سعید، ما ماندیم و چشم‌ انتظاری.سومین سالگرد سعید را هم گرفتیم، اما خبری از پیکرش نشد.بچه‌ها با هر زنگ تلفن و صدای در خانه از جا میپریدند و میپرسیدند مامان کی زنگ میزند؟ دخترم ۲ سالی میشد که عقد کرده بود.خانه‌ای برایش مهیا و جهیزیه‌ اش را کم‌کم آماده کردیم.قرار شد ۱۷ اسفند مراسم عروسی‌ شان را برگزار کنند. ۳شنبه صبح بود که با صدای زنگ تلفن از خواب بیدار شدم.در فکر خوابم بودم.آقاسعید را خواب دیدم. خوب و سرحال بود.رو به من گفت عروسی زینب پیشتان می‌آیم. با خودم گفتم ان‌ شاءالله خیر است.بلند شدم وضو گرفتم و نمازم را خواندم.بعد به زینب گفتم زینب فکر کنم خبری از بابات بشود. گفت چطور مگه؟ گفتم خوابش را دیدم.بابات گفت عروسی زینب می‌آیم.زینب گفت خدا به خیر کند. غروب بود که با بچه‌ها و دامادم به خانه مادرم رفتیم.ولادت حضرت زهرا بود.مادرم گفت چرا توی فکری؟گفتم خواب آقاسعید را دیدم که گفت عروسی زینب می‌آیم.دلم آشوب بود تا اینکه خبردار شدیم پیکر آقاسعید شناسایی شده و در راه بازگشت است. خوابم خیلی زود تعبیر شد. تماس گرفتند که برای دیدار با سعید به معراج شهدا برویم.وداع خصوصی بود.قبلاً به معراج‌الشهدا رفته بودم،اما این دفعه با همیشه فرق داشت.منتظر آمدنش بودیم.من، زینب و حسین.همین که تابوت را روی دوش سرباز‌ها دیدم دلم هُری ریخت.زدم زیر گریه.تابوت را روی زمین گذاشتند.نشستیم زمین و پرچم را از روی تابوت کنار زدیم.همینطوری با سعیدم حرف میزدم و اشکها امانم نمیداد.برای لحظاتی راه گلویم بسته شد.دیگر نمیتوانستم نفس بکشم.زینب کمی به من آب داد، اما نمیتوانستم آرام بشوم.به حسین نگاه میکردم که مات و مبهوت به تابوت پدرش خیره شده بود و نمیدانست چه بگوید.به زینبم نگاه کردم که از گریه سرخ شده بود. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
💢 قول حاج قاسم به دختر شهید مدافع حرم 🍃دور میز نشسته بودیم.‌ زینب از آنجایی که بسیار وابسته به پدرش بود، اخمایش توی هم بود. حسین هم لباس نظامی پوشیده بود. 🌷سردار سلیمانی دستی به شانه حسین کشید و پرسید:‌ پسر کدام شهید هستید؟ گفت: پسر شهید انصاری. رو به زینب کرد و خطاب به او گفت: دختر شهید انصاری! زینب پرسید: سردار چی بر سر بابام آمده است؟ واقعاً شهید شده! اگر شهید شده، پس پیکرش کجاست؟ سردار سلیمانی گفت: پدرت شهید شده،‌ اما پیکرش همان جاست. زینب گفت: خبری از پیکرش به من بدهید. حاج قاسم گفت: من هم زینب دارم، می‌دانم زینب‌ها خیلی بابایی‌اند. 😔سردار به قولش عمل کرد. پیکر همسرم بازگشت.‌ چون داعش پیکر بیش‌تر شهدا را مثله می‌کرد و آتش می‌زد،‌ تنها استخوان جمجمه و دنده‌هایش برگشت... 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۲۳ دی‌ماه روحانی شهید مدافع حرم، حجت‌الاسلام والمسلمین (زهیری) گرامی باد.🥀 حجت‌الاسلام والمسلمین جابر حسین‌پور (زهیری) نخستین روحانی شهید مدافع حرم اهواز است که در روز ۲۳دی‌ماه ۱۳۹۴ در نبرد با تروریست‌های تکفیری در سوریه به شهادت رسید. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
(زهیری) 🌹🍃شهید حجه الاسلام و المسلمین شیخ جابر حسین‌پور (زهیری) روحاني 26 ساله‌اي كه در كويت‌ زاده و در ميان خانواده‌اي مرفه بزرگ شد و براي تحصيل به ايران آمد از روحانیون اهوازی که در قم در منطقه نیروگاه 18 متری قدس بود. 🌹🍃 از ویژگی های بارز شهید، خوشرویی و آراستگی ظاهری بود و همین امر در کنار تواضع و اخلاص، ایشان را محبوب دل جوانان می کرد.پرهیز از هیاهو شاخصه دیگر ایشان بود.براي تمام خانواده احترام زيادي قائل بود و انسان متدين و بامعرفتي بود. تمام فاميل و آشنايان جابر را به خاطر اخلاقش دوست داشتند. 🌹🍃شهید مدافع حرم «حجت‌الاسلام شیخ جابر زهیری» در تاریخ 23 دی 1394 طی عملیات مستشاری در منطقه عملیاتی حلب سوریه توسط تروریست‌های تکفیری به درجه رفیع شهادت نائل آمد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
لبخند های بهشتی ها ☝️ « جابر اگر شهید نمی‌شد واقعا بی‌انصافی بود. شهادت حق او بود. آیا انسانی که با گریه یتیم گریه می‌کرد و با ذکر یادی از امام حسین (ع) و زینب کبری (س) اشک چشمانش سرازیر می‌شد و کسی که همیشه سر و پای پدر و مادرش را می‌بوسید..... کسی که همه کوچک و بزرگ عاشقانه دوستش داشتند و کسی که برای راحتی زندگی همسر و فرزندانش از چیزی دریغ نمی‌کرد، کسی که دائم الوضو بود، آیا حقش غیر از شهادت بود؟ 🔹 اینها صحبت های همسر شهید حجت الاسلام جابر زهیری است، روحانی ۲۶ ساله‌ای كه در كويت‌ متولد و در ميان خانواده‌ای مرفه بزرگ شد و برايی تحصيل علوم دینی به ايران آمد و در ادامه مسیر زندگی به جمع مدافعان حرم پیوست و عاقبت در ۹۴/۱۰/۲۳ در سوريه به شهادت رسيد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گفتگویی زیبا و کوتاه بین سردار شهید حاج سعید سیاح طاهری و شهید شیخ جابر زهیری که ۲۰ دقیقه بعد از ضبط این ویدئو، با فرود یک گلوله خمپاره، در حین عملیات شناسایی، به فوز نائل آمدند . 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠تبیین ( ۱ ) : از اول انقلاب عده‌ای سعی میکنند ولایت مطلقه فقیه را به معنای حکومت مطلقه فردی معرفی کنند؛ این دروغ است. ولایت فقیه طبق قانون اساسی ما نافی مسؤولیتهای ارکان مسؤول کشور نیست. ولایت فقیه، جایگاه مهندسی نظام و حفظ جهت نظام و جلوگیری از انحراف است؛ این معنای اساسی ولایت فقیه است. ولایت فقیه، یک امر نمادین و تشریفاتی و نصیحت کننده نیست و نقش حاکمیت اجرایی در ارکان حکومت را ندارد؛ چون کشور مسؤولان اجرایی، قضایی و تقنینی دارد و همه باید بر اساس مسؤولیتِ خود کارشان را انجام دهند و پاسخگوی مسؤولیتهای خود باشند. نقش ولایت فقیه اینستکه در این مجموعه ی پیچیده و در هم تنیده‌ی تلاشهای گوناگون، نباید حرکت نظام، انحراف از هدفها و ارزشها باشد؛ پاسداری و دیده بانی حرکت کلی نظام به سمت هدفهای آرمانها، مهمترین و اساسی ترین نقش ولایت فقیه است. امام بزرگوار این نقش را از متن فقه سیاسی اسلام و از متن دین فهمید و استنباط کرد؛ همچنان که در طول تاریخ شیعه و تاریخ فقه شیعی به آن اذعان کردند! ۸۳/۳/۱۴ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani