eitaa logo
کانال محتوای روایتگری راویان
2.7هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
438 فایل
✅️ این کانال متعلق به ((موسسه روایت سیره شهدا قم)) می‌باشد. 📌بیان خاطرات شهدا و رزمندگان 📌محتوای روایتگری 📌معرفی کتب شهدا 📌تشریح عملیات ها
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕ امام خامنه‌ای "هر ملتی که متکی به شهادت شد یعنی شهادت را بلد بود و هنر شهادت را یاد گرفت برای همیشه سربلند است و هیچ قدرتی بر این ملت پیروز نخواهد شد." 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🌷سلسله نشست لاله پژوهی سیره شهدا🌷 «خانوادگی» با موضوع:سیره شهدای 8 سال دفاع مقدس 🔻با حضور : حجت الاسلام والمسلمین سید حسین مومنی راوی : رزمنده دفاع مقدس حسین پاینده 🔸زمان:چهارشنبه 13آذر ساعت 18:30 🔸مکان:میدان بسیج ،خیابان حجت الاسلام ایرانی ،نبش کوچه چهار ،ساختمان شهید ضابط ،مؤسسه روایت سیره شهدا 🌹اخبار راوی روحانی🌹 🆔 @ravayatgarnews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5909019802587889738.mp3
6.41M
📻 #بشنوید | #رادیو_پلاک #طنز_جبهه 😂 🔹#خمپاره ( اصغر کاتیوشا و رفقا ) #شاد_باشیدوبانشاط 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست #امام_خامنه_ای 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
خواهر شهید : از حسنات دیگر محمد که ما از آن بی خبر بودیم و بعد از شهادتش متوجه شدیم این بود "داداش‌محمد" به طور ماهانه نصفی از در آمد شغلش را خرج مردم روستای "باشی" کرده و به نیازمندان کمک میکرده🌸 و حتی به روستای های همجوار روستای "باشی" به خانواده هایی که تحت پوشش کمیته بودند سرکشی و کمک می کرد.👌🌺 📷 تصویر وصیت نامه‌ی شهید: مبادا از خط #ولایت_فقیه خارج شوید که من شهادت میدهم شما از خط #اهل_بیت خارج شده‌اید.... اولین شهید مدافع حـرم بوشهــر #شهید_محمد_احمدی_جوان🌹 #ایام_شهادت🕊 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#ببینید #شهدای_تفحص 💐پیکر مطهر دو شهید در ارتفاعات پنجوین عراق توسط گروه های #تفحص شهدا کشف گردید. 🕊شادی ارواح طیبه شهدا #صلوات 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شيعه مي‏نازد به نام عسکرى💐 يا اباالمهدى امام عسکرى💐 اى به دوشَت پرچم عِز و شَرَف اى شده بر غربت دوران هدف💐 پورِ جود و سبط زهد و نجلِ حق سائلان گِردِ حريمت صف به صف💐 مادرت بانوىِ يثرب فاطمه💐 بابِ تو شيرِ خدا شاهِ نجف میلاد باسعادت یازدهمین اختر تباناک آسمان امامت وولایت پیشاپیش بر شیعیان واقعی آن حضرت مبارکباد💐 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
در زمان #جنگ دوست صمیمی داشت به نام «مهران». مرخصی گرفته بود که چند روزی بیاید به خانه. قبل از آمدن به  او می­‌گوید اگر #شهید شدی مرا #شفاعت می­‌کنی😢؟ گفت: «بله حتما.» گفت: «نه! اینطور نمی­‌شود یک دست­‌نوشته به من بده که آن دنیا با خودم داشته باشم📝و آن دنیا به تو نشان بدهم که تو شفاعت من را کردی.» آن بنده­ خدا هم یک دست­‌نوشته به او داد🌹 #شهید_کابلی هم این دست‌نوشته و #تربت_امام_حسین و غبار حرم حضرت علی را به من(هنسر شهید) داد و گفت اگر روزی پیکرم را آوردند اینها را در قبر بگذارید روی پیکرم.✨🕊 #شهید_رحیم_کابلی🌹 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
قسمتی از کتاب : از لحظه اي كه راه افتادند عباس، جواد و قاسم را ديد و برايشان دست تكان داد. ديو ارتشي آرام ميرفت تا وحشت را در دل مردم بيشتر كند. عباس، دست هوشنگ را فشرد و گفت: «فداكاريت از يادم نميرود، فقط يادت باشد از اينجا به بعد كار سختتر ميشود. خدا را شكر كه ستوان خلج پيغام مرا رساند.» هوشنگ پرسيد: «از كجا فهميدي؛تو كه از پادگان بيرون نرفتي؟» عباس به موتوري كه با فاصله از آنها مي آمد اشاره كرد و لبخند زد: «اين هم شاهد غيب». ديو ارتشي در شلوغترين خيابان توقف كرد. صداي فرياد تظاهركنندگان هر لحظه بيشتر ميشد: «بگو مرگ برشاه». كف خيابان پر از خرده شيشه و لاستيك نيم سوخته بود. موتور سوار به داخل كوچه اي پيچيد. عباس در حالي كه پياده مي شد به آنها نگاه كرد. استوار در طول و عرض خيابان قل ميخورد و يك لحظه چشم از تظاهركنندگان برنميداشت. يكي از افسران، بلندگو را رو به جمعيت گرفت و فرياد كشيد: «متفرق بشويد». اولّين سنگ كه به طرف آنها پرتاب شد، عباس گفت: «حالا وقتش است». از حالت به زانو بلند شد و به طرف كوچه دويد. هوشنگ فرياد كشيد: «فرار كرد». و عباس را تعقيب كرد. استوار چشم از صف تظاهرات برداشت و گفت: برويد دنبالش. چند سرباز آمادة تعقيب شدند. علي راه آنها را بست: «شما مواظب مردم باشيد، دو نفري ميگيريماش». هوشنگ با ديدن دو نفري كه كنار عباس ايستاده بودند، بي گفت وگو به زمين نشست. قاسم بسرعت نان خشكها را از داخل كوله پشتي خالي كرد. جواد بسته اي را به جاي نان در كوله پشتي جا داد وگفت: «تمام». هوشنگ، از جا بلند شد و اسلحة عباس را گرفت. «تو جلو برو، يعني كه دستگير شدي». علي هم به آنها پيوست و هر سه نفر خنديدند .استوار با ديدن عباس خشمگين نگاهش كرد و گفت: «بسيار خوب حالا فرار ميكني؟ ميدهم پوست از سرت جدا كنند». عباس مظلوم نمايي كرد وگفت: «مگر نديدي مردم چه طوري هجوم آوردند؟خُب ترسيدم ديگر دست خودم نبود كه». هوشنگ گلنگدن كشيد و رو به عباس گرفت: «اعدامش كنم، سر گروهبان؟» ... برای این مطلب کتاب را در بالا دانلود کنید و بخوانید ... 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۵ آذر سالروز شهادت خلبان شهید احمد کشوری هنرمند : علیرضا کرمی 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🌷🍀زندگینامه 🍀🌷 🌷‌اح‍م‍د ک‍ش‍ور‌ی‌ ت‍ی‍ر م‍‍اه‌ ۱۳۳۲، در خ‍‍ان‍و‌اده‌‌‌ا‌ی‌ م‍ت‍وس‍ط در ف‍ی‍روزک‍وه‌ چ‍ش‍م‌ ب‍ه‌ ج‍‍ه‍‍ان گ‍ش‍ود. وی دور‌ان‌ دب‍س‍ت‍‍ان‌ و سه س‍‍ال‌ ‌اول‌ دب‍ی‍رس‍ت‍‍ان‌ ر‌ا ب‍ه‌ ت‍رت‍ی‍ب‌ در ک‍ی‍‍اک‍لا و س‍رپ‍ل‌ ت‍‍الار و س‍ه‌ س‍‍ال‌ ‌آخ‍ر ر‌ا در دب‍ی‍رس‍ت‍‍ان‌ ق‍ن‍‍اد ب‍‍اب‍ل‌ گ‍ذر‌ان‍د. پ‍درش‌ ف‍رد‌ی‌ ش‍ج‍‍ا‌ع‌ و ظل‍م‌ س‍ت‍ی‍ز ب‍ود به طوری‍ک‍ه‌ به‌ ر‌غ‍م‌ ت‍ص‍د‌ی‌ پ‍س‍ت‌ ف‍رم‍‍ان‍د‌ه‍‍ی‌ ژ‌ان‍د‌ارم‍ر‌ی‌ در ی‍ک‍‍ی‌ ‌از ش‍‍ه‍ر‌ه‍‍ا‌ی‌ ش‍م‍‍ال، ب‍ه‌ م‍ب‍‍ارزه‌ ب‍‍ا س‍ردم‍د‌ار‌ان‌ زر و زور پ‍رد‌اخ‍ت‌ و در ن‍‍ه‍‍ای‍ت‌ م‍ج‍ب‍ور ب‍ه‌ ‌اس‍ت‍‍ع‍ف‍‍ا و ب‍ه‌ ک‍ش‍‍اورز‌ی‌ م‍ش‍‍غ‍ول‌ ش‍د. ‌از ‌ای‍م‍‍ان‌ و ق‍درت‌ روح‍‍ی‌ م‍‍ادرش‌ ‌ه‍م‍ی‍ن‌ ب‍س‌ ک‍ه‌ هن‍گ‍‍ام‌ دف‍ن‌ ش‍‍ه‍ی‍د ک‍ش‍وری، در ح‍‍ال‍‍ی‌ ک‍ه‌ ‌ع‍ک‍س‌ ‌او ر‌ا م‍‍ی‌ ب‍وس‍ی‍د، پ‍رچ‍م‌ ج‍م‍‍ه‍ور‌ی‌ ‌اس‍لام‍‍ی‌ ‌ای‍ر‌ان‌ ر‌ا ک‍ه‌ ب‍‍ا دس‍ت‌ خ‍ود دوخ‍ت‍ه‌ ب‍ود ب‍ر س‍ر م‍ز‌ار ف‍رزن‍د ‌آوی‍خ‍ت‌ و ف‍ری‍‍اد زد: ‌اح‍س‍ن‍ت‌ پ‍س‍رم‌، ‌اح‍س‍ن‍ت. 🌷‌اح‍م‍د ک‍ش‍ور‌ی ‌ع‍لاوه‌ ب‍ر ‌ای‍ن‍ک‍ه‌ در دور‌ان‌ ت‍ح‍ص‍ی‍ل، ش‍‍اگ‍رد‌ی‌ م‍م‍ت‍‍از و د‌ار‌ا‌ی‌ ‌اس‍ت‍‍ع‍د‌اد ف‍وق‌ ‌ال‍‍ع‍‍اده‌ ب‍ود ب‍ه‌ رش‍ت‍ه‌‌‌ه‍‍ا‌ی‌ ورزش‍‍ی‌ و ‌ه‍ن‍ر‌ی‌ ‌ع‍لاق‍ه‌ م‍ن‍د ب‍ود و در ب‍ی‍ش‍ت‍ر م‍س‍‍اب‍ق‍ه‌ ‌ه‍‍ا‌ی‌ رش‍ت‍ه‌ ‌ه‍‍ا‌ی‌ ‌ه‍ن‍ر‌ی‌ ن‍ی‍ز ش‍رک‍ت‌ م‍‍ی‌ ک‍رد. و‌ی‌ در ‌ع‍ن‍ف‍و‌ان‌ ج‍و‌ان‍‍ی‌ ب‍ه خ‍‍اطر ‌ع‍ش‍ق‌ و ‌ع‍لاق‍ه‌ س‍رش‍‍ارش‌ ب‍ه‌ ‌اس‍لام،‌ ق‍دم‌ در ر‌اه‌ ف‍‍ع‍‍ال‍ی‍ت‍‍ه‍‍ا‌ی‌ م‍ذ‌ه‍ب‍‍ی‌ گ‍ذ‌اش‍ت‌ و ب‍‍ا ص‍د‌ای‍‍ی‌ پ‍رس‍وز ح‍‍ال‌ و ‌ه‍و‌ا‌ی‌ خ‍‍اص‍‍ی‌ ب‍ه‌ م‍ج‍‍ال‍س‌ م‍ذ‌هب‍‍ی‌ م‍‍ی‌ ب‍خ‍ش‍ی‍د. دل‍ب‍‍اخ‍ت‍ه‌ ‌ام‍‍ام‌ ح‍س‍ی‍ن‌ (‌ع) ب‍ود. در ‌ای‍‍ام‌ م‍ح‍رم، ‌ع‍‍اش‍ق‍‍ان‍ه‌ و ب‍‍ی‌ ری‍‍ا ‌ع‍ز‌اد‌ا‌ری‌ و م‍رث‍ی‍ه‌ خ‍و‌ان‍‍ی‌ م‍‍ی‌ک‍رد. احمد کشوری و‌ی‌ پ‍س‌ ‌از ‌اخ‍ذ دی‍پ‍ل‍م، ‌آم‍‍اده‌ ورود ب‍ه‌ د‌ان‍ش‍گ‍‍اه‌ ش‍د اما به ‌ع‍ل‍ت‌ ف‍ق‍ر م‍‍ال‍‍ی‌ و ‌ه‍زی‍ن‍ه‌ ‌س‍ن‍گ‍ی‍ن‌ د‌ان‍ش‍گ‍‍اه، ‌از ورود ب‍ه آن ب‍‍ازم‍‍ان‍د و در س‍‍ال‌ 1351، و‌ارد ‌ارت‍ش‌ (‌ه‍و‌ان‍ی‍روز) ش‍د. اح‍م‍د ک‍ش‍ور‌ی‌ ب‍ه‌ خ‍‍اطر ‌ه‍وش‌ س‍رش‍‍ار و ‌اس‍ت‍‍ع‍د‌اد ف‍وق‌ ‌ال‍‍ع‍‍اده‌ ‌ا‌ی‌ ک‍ه‌ د‌اش‍ت‌، ت‍و‌ان‍س‍ت‌ دوره‌ ‌ه‍‍ا‌ی‌ ‌آم‍وزش‌ خ‍ل‍ب‍‍ان‍‍ی‌ بالگرد‌ه‍‍ا‌ی‌ ک‍ب‍ر‌ی و ج‍ت‌ رن‍ج‍ر ر‌ا ب‍‍ا م‍وف‍ق‍ی‍ت‌ ب‍ه‌ پ‍‍ای‍‍ان‌ برس‍‍ان‍د. روحیه‌ای متواضع و رئوف داشت و در عین حال در مقابل بی‌عدالتی‌ها سرسختانه می‌ایستاد. علاقه عجیبی به روحانیت داشت و بسیار افسوس می‌خورد که چرا روحانی نیست و می‌گفت ای کاش در لباس روحانیت بودم، در آن صورت می‌توانستم حرف‌هایم را بزنم. احمد کشوری در ارتش با همه محدودیت‌ها، بسیاری از کتاب‌های ممنوعه را در کمد لباسش جاسازی کرده بود و در فراغت، آنها را مطالعه می‌کرد و به دیگران نیز می‌داد تا مطالعه کنند. چندین بار به علت اعمالی که بر علیه رژیم انجام می‌داد مورد بازجویی قرار گرفت. در اوایل به کارش در کرمانشاه شروع به تحقیق درباره فقرای شهر، کرد و در این زمینه برای نشر روحیه انفاق در همکارانش سعی بسیار می‌کرد و بالاخره توانست با همکاری چندین نفر دیگر از ارتشیان «خیر» هوانیروز مخفیانه صندوق اعانه‌ای جهت کمک به مستضعفین تاسیس کند. 👇 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
احمد پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از انقلاب،جان برکف برای اعتلای اسلام مقاومت کرد. در بیشتر تظاهرات شرکت می‌کرد و بسیاری از شب‌ها، بدون آن که لحظه‌ای به خواب برود تا صبح را به چاپ اعلامیه امام می‌گذراند.چه قبل و چه بعد از انقلاب، عقیده‌اش این بود که تنها رهبران راستین امت اسلام،روحانیت در خط امام هستند. در حین تظاهرات چندین بار کتک خورده بود ولی با شوق عجیب از آن یاد می‌کرد و می‌گفت: این «باطومی» که من خوردم چون برای خدا بود چه شیرین است و من شادم از این که می‌توانم قدمی بردارم و این توفیقی است از سوی پروردگارم. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، وقتی حوادث کردستان شروع شد، بابت ناامنی‌های ایجاد شده توسط ضدانقلاب ناراحت بود. شهید فلاحی می‌گفت که من شبی برای انجام مأموریت سختی در کردستان داوطلب خواستم و هنوز سخنانم تمام نشده بود که از جوانی از صف بیرون آمد. دیدم کشوری است. او از همان آغاز چنان از خود کیاست، لیاقت و شجاعت نشان داد که وصف ناکردنی است. یک بار به شدت زخمی شد اما هلیکوپترش را به مقصد رساند. در زمان جنگ تحمیلی هم دست از ارشاد برنمی‌داشت و ثمره تلاش‌های شبانه‌روزی او را می‌توان در پرورش عقیدتی شیرمردانی چون شهید سهیلیان و شهید شیرودی دانست و چه متواضعانه شیرودی شهید گفت: احمد استاد من بود. زمانی که صدام آمریکایی به ایران یورش آورد، احمد در انتظار آخرین عمل جراحی برای بیرون آوردن ترکش از سینه‌اش بود اما همین که موضوع تجاوز صدام را شنید فردای آن روز عازم سفر شد. به او گفته بودند بمان و پس از اتمام جراحی برو. اما جواب داده بود ‌وقتی که اسلام در خطر باشد، من این سینه را نمی‌خواهم. در جبهه، بیابان‌های غرب کشور را به گورستانی از تانک‌ها و نفرات دشمن بعثی تبدیل کرده بود. بدون وقفه و با تمام قدرت می‌کوشید و پروازهای سخت و خطرناک را از همه زودتر و از همه بیشتر انجام می‌داد. حماسه‌هایی که در شکار تانک‌ها آفریده بود، فراموش نشدنی هستند. احمد همواره برای تقویت وحدت بین سپاه و ارتش می‌کوشید. کشوری می‌گفت: تا آخرین قطره خون برای اسلام و اطاعت از ولایت‌فقیه خواهم جنگید. عشق احمد به امام چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب وصف‌نشدنی است. یک بار بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و وقتی که برای امام کسالت قلبی پیش آمده بوده، احمد در مسافرت بوده است. در راه وقتی که این خبر را می‌شنود، از ناراحتی ماشین را کنار جاده نگه می‌دارد و گریان می‌گوید: خدایا از عمر ما بکاه و به عمر رهبر بیفزا. و وقتی به تهران می‌رسد به بیمارستان رفته و آمادگی خود را برای اهدای قلبش به رهبرش اعلام می‌کند. بالاخره در روز1359/9/15 و در حالی که از یک مأموریت بسیار مشکل ، اما پیروز بازمی‌گشت، مورد حمله نابرابر و ناجوانمردانه مزدوران بعثی قرار گرفت و در حالی که هلیکوپترش بر اثر اصابت راکت‌های دو هواپیمای «میگ» دشمن به شدت در آتش می‌سوخت آن را تا مواضع خودی رساند و آنگاه در خاک وطن سقوط کرد و به شهادت رسید . 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🌺فرازی از وصیتنامه #شهید_احمد_کشوری : "راه شهدا را ادامه دهید که آنها نظاره گرِ شمایند. مواظبِ منافقین باشید که در بین شما هستند. بی تفاوتی را از خود دور کنید و در مقابل حرفهای منحرف بی تفاوت نباشید. فرزندان خود را آگاه سازید." 🌸 ۱۵ آذر سالروز شهادت احمد کشوری گرامی‌باد. #شهیددفاع‌مقدس #شهیداحمدکشوری #وصیتنامه 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
4_5985457657677350652.mp3
8.02M
💠چشم باز کردن شهید در تابوت 🎙خاطره #سردار_باقرزاده از مادر شهیدان #احمد_کشوری و #محمد_کشوری 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتِ نحوه شهادت #شهید_احمد_کشوری 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در پانزدهم آذر ماه سال 1384 یک فروند هواپیمای نظامی سی - 130 ارتش که ماموریت انتقال #خبرنگاران و تصویربرداران رسانه های جمعی به منطقه #چابهار را برای پوشش خبری #رزمایش #نیروی_دریایی_ارتش برعهده داشت به دلیل نقص فنی در مجتمع مسکونی توحید در نزدیک فرودگاه #مهرآباد تهران سقوط کرد و تمام 94 سرنشین هواپیما و چندین نفر از ساکنان مجتمع ، جان خود را از دست دادند . در گزارش های خبری آن روز آمده است که از ۱۲۸ نفر کشته شدگان سانحه  سقوط سی_۱۳۰، ۹۴ نفر داخل هواپیما بوده‌اند که در دم جان سپردند و دست‌کم ۳۴ تن از کشته‌شدگان از ساکنین ساختمان و افراد حاضر در اطراف آن بوده‌اند. شادی روحشان #صلوات 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا