تلنگری برای کاخ نشینان
روایت یکی از فرماندهان واحدهای لشکر 41 ثارالله استان کرمان در ایام دفاع مقدس درباره سردار #شهیداحمد_سلیمانی:
جایگزین یکی از فرمانده واحدها شده بودم. نیروها بینظمی میکردند و خواستم قاطعیتم را به آنها نشان دهم.
دستور دادم در نقطه بادگیری برایم چادر بزنند با امکانات کامل.
داشتم حکومت میکردم که یک روز احمد سلیمانی جانشین ستاد لشکر وارد چادر من شد.
گفت: آقا بد که نمیگذره!
گفتم: ای برادر مسئولیت سنگینه!
با ناراحتی گفت: خجالت نمیکشی برای خودت کاخ سبز معاویه درست کردی؟ تا عصر که بر میگردم خبری از این اوضاع نباشد.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#معرفی_شهید
#شهید_عليرضا_آزمايش -
سومين فرزند حسن - در شهرستان گنبدكاووس و به سال 1341 در خانواده اى متوسط به دنيا آمد.🌷
وی در 5 بهمن 1365 و پس از عمليّات كربلاى 5 - در حالى كه قرار بود خطّ را به نيروهاى جديد تحويل بدهند - با انفجار خمپاره اى به #شهادت رسيد.🌷🕊
#سالروز_شهادت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🔰يكى از همرزمان شهيد درباره نحوه شهادت او چنين مى گويد:
«بعد از عمليّات در سنگر نشسته بوديم. ساعت حدود 9:30 صبح بود و صبحانه مى خورديم؛ خط هم آرام بود. با بى سيم اطّلاع دادند كه بايد گردان عقب برگردد و خطّ را تحويل دهد. شهيد آزمايش خيلى ناراحت بود؛
هم به خاطر شهادت دوستان و هم اينكه چرا او شهيد نشده است. لذا بلند شد كه پيراهنش را مرتّب كند،
همين كه ايستاد
خمپاره اى در نزديكى سنگر ما -
كه سقف نداشت منفجر شد. پس از فرو نشستن گرد و خاك، ديديم كه او روى زمين افتاده و تركشهاى زيادى به صورت او خورده بود. ما همه به خاطر شهادت او مبهوت شده بوديم.»
پيكر پاك شهيد پس از تشييع، در بهشت رضا(ع) مشهد و در كنار ديگر همرزمانش به خاك سپرده شد.
#سالروز_شهادت
#شهید_علیرضا_آزمایش
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🌷 #داستان_یک_تفحص
💠 رمز شكستن قفل و پيدا كردن شهيد ....
🌹🍃🌹🍃
🌷يك بار اتفاق افتاد كه بچه ها چند روز مى گشتند و شهيد پيدا نمى كردند. رمز شكستن #قفل و پيدا كردن شهيد، نام مقدس #حضرت_زهرا (س) بود. ١٥ روز گشتيم و شهيد پيدا نكرديم. بعد يك روز صبح بلند شده و سوار ماشين شديم كه برويم. با اعتقاد گفتم: «امروز شهيد پيدا مى كنيم، بعد گفتم: كه اين ذكر را زمزمه كنيد:
دست منو عنايت و لطف و عطاى فاطمه (س)
منم گداى فاطمه، منم گــــــداى فاطمه (س) »
🌷تعدادى اين ذكر را خواندند. بچه ها حالى پيدا كردند و گفتيم: «يا حضرت زهرا (س) ما امروز گداى شماييم. آمده ايم #زائران امام حسين (ع) را پيدا كنيم. اعتقاد هم داريم كه هيچ گدايى را از در خانه ات رد نمى كنى.» همان طور كه از تپه بالا مى رفتيم، يك برآمدگى ديدیم.
🌷كلنگ زديم، كارت شناسايى شهيد بيرون آمد. شهيد از لشگر ١٧ و گردان ولى عصر (عج) بود. يك روز صبح هم چند تا شهيد پيدا كرديم. در كانال ماهى كه اكثراً مجهول الهويه بودند. اولين شهيدى كه پيدا شد، شهيدى بود كه اول مجروح شده بود. بعد او را داخل پتو گذاشته بودند و بعد شهيد شده بود. فكر مى كنم نزديك به ٤٣٠ تكه بود.
🌹🍃🌹🍃
🌷بعد از آن شهيدى پيدا شد كه از كمر به پايين بود و فقط شلوار و #كتانى او پيدا بود. بچه ها ابتدا نگاه كردند ولى چيزى متوجه نشدند. از شلوار و كتانى اش معلوم بود ايرانى است. ١٥ _ ٢٠ دقيقه اى نشستم و با او حرف زدم و گفتم: كه شما خودتان ناظر و شاهد هستى. بيا و كمك كن من اثرى از تو به دست بياورم. توجهى نشد.
🌷حدود يك ساعت با اين شهيد صحبت كردم، گفتم: اگر اثرى از تو پيدا شود، به نيت حضرت زهرا (س) چهارده هزار #صلوات مى فرستم. مگر تو نمى خواهى به حضرت زهرا (س ) خيرى برسد. بعد گفتم: كه يك زيارت #عاشورا برايت همين جا مى خوانم. كمك كن.
🌷ظهر بود و هوا خيلى گرم. بچه ها براى نماز رفته بودند. گفتم: اگر كمك كنى آثارى از تو پيدا شود، همين جا برايت #روضه ى حضرت زهرا (س) مى خوانم. ديدم خبرى نشد. بعد گريه كردم و گفتم: عيبى ندارد و ما دو تا اين جا هستيم؛ ولى من فكر مى كردم شما تا اسم حضرت زهرا (س) بيايد، #غوغا مى كنيد. اعتقادم اين بود كه در برابر اسم حضرت زهرا (س) از خودتان واكنش نشان مى دهيد.
🌷در همين حال و هوا دستم به كتانى او خورد. ديدم روى زبانه ى كتانى نوشته است: « #حسين_سعيدى از اردكان يزد.» همين نوشته باعث شناسايى او شد. همان جا برايش يك زيارت عاشورا و روضه ى حضرت زهرا (س) خواندم.
🔺راوی: حاج حسین کاجی
📚 کتاب کرامات شهدا
#شهدای_تفحص
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
📢 هماکنون؛ #تیتر_یک سایت KHAMENEI.IR
🔻 حوادث مهم اخیر به ما خبر میدهد:
پدیدهای یکتا و موثر در آینده تاریخ، در راه است.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🔵 ۶ بهمن سالروز حماسه آمل
🔹 در روز ۶ بهمن نبرد مسلحانه ای در شهر شکل گرفت که مردم آمل پیشتاز این مبارزه بر علیه منافقین بودند، در روزهایی که به دلیل جنگ تحمیلی جمع زیادی از مردم آمل در جبهه ها حضور داشتند، فرزندان آن ها و زنان آملی مقابل منافقین ایستادند. امام خمینی (ره) در مورد این حماسه تاریخی فرمودند: من از شهرستان آمل و مردم فداکار آن تشکر می کنم. دیدید مردم دلیر و مسلمان آمل چه به روزتان آوردند
🔹 مقام معظم رهبری در مورد ششم بهمن می فرمایند: «نباید اجازه داد که این خاطره های پرشکوه، این حوادث بی نظیر و تعیین کننده تاریخ انقلاب، در ذهن ها کم رنگ شود. نسل جوان ما باید این خاطره ها را درست بشناسد، بتواند آن ها را تحلیل کند و آن ها را چراغ راه آینده پرماجرای خود و هدف بلند خود قرار بدهد. «شهر هزار سنگر» این تعبیر کمی است؟ حرف کوچکی است؟ قضیه ششم بهمن آنقدر اهمیت داشت که امام بزرگوار ما آن را در وصیتنامه تاریخی خود هم مندرج کردند، آن را یادگار گذاشتند؛ یعنی فراموش نشود. حالا چرا فراموش نشود؟ برای این که حوادث تاریخی، هم درس است، هم عبرت است. قضایای جاری بر یک ملت، قضایائی است که در برهه های مختلف غالباً تکرار می شود.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
💥تهاجم گروهك ضد انقلاب مسلح به شهر هزارسنگر "آمل" و روز حماسه مردم آمل(1360ش)
✍ ضد انقلابيون مسلح با جمع آوري تمام امكانات و نيروهاي خود، در شب ششم بهمن 1360، به شهر هزارسنگر "آمل" حمله ور شدند تا به تصور خويش آن را مركز حمله هاي بعدي در خطه شمال ايران قرار بدهند.
✅ در روز ۶ بهمن نبرد مسلحانه ای در شهر شکل گرفت که مردم آمل پیشتاز این مبارزه بر علیه منافقین بودند. گرچه در این هجوم وحشیانه، تعدادی از مردم شهر به شهادت رسیدند ولی در اندك زماني این تهاجم را دفع نمودند.
🔹امام خمینی (ره) در مورد این حماسه تاریخی فرمودند: «من از شهرستان آمل و مردم فداکار آن تشکر می کنم. دیدید مردم دلیر و مسلمان آمل چه به روزتان آوردند.».
🔻 همچنین مقام معظم رهبری در این خصوص می فرمایند: «نباید اجازه داد که این خاطره های پرشکوه، این حوادث بی نظیر و تعیین کننده تاریخ انقلاب، در ذهن ها کم رنگ شود. نسل جوان ما باید این خاطره ها را درست بشناسد، بتواند آن ها را تحلیل کند و آن ها را چراغ راه آینده پرماجرای خود و هدف بلند خود قرار بدهد.
🔺 «شهر هزار سنگر» این تعبیر کمی است؟ حرف کوچکی است؟ قضیه ششم بهمن آنقدر اهمیت داشت که امام بزرگوار ما آن را در وصیتنامه تاریخی خود هم مندرج کردند، آن را یادگار گذاشتند؛ یعنی فراموش نشود. حالا چرا فراموش نشود؟ برای این که حوادث تاریخی، هم درس است، هم عبرت است. قضایای جاری بر یک ملت، قضایائی است که در برهه های مختلف غالباً تکرار می شود».
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
سخنان حضرت علامه حسن زاده آملی در رابطه با حماسه ششم بهمن سال ۶۰ :
من ششم بهمن سال ۶۰آمل را مانند ۲۲ بهمن سال ۵۷ دیدم.
« آفرین بر شمائی که فقط با سلاح ایمان در مقابل آنان قیام کردید، چنانکه به آنان مهلت ندادید که در دارالمومنین «شهرستان آمل» نفس تازه کنند. عدهای از آنانرا به کیفرشان رسانده و عدهای را دستگیر و خلع سلاح کردید، شما بیسلاح و آنان مسلح، شما در پناه خدای عزوجل و آنان در پناه جنگل.»
و نیز در جای دیگری فرمودند:
«شما از این مشت محکمی که چون پتک پولادین بر دهن مهاجمان زدید خدا و پیغمبر را از خود خشنود کردید.»
منبع : کتاب حماسه مردم آمل، ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بهمن ۱۳۶۱.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
ششم بهمن ماه #سالروز_شهادت #شهیده_سیده_طاهره_هاشمی گرامی باد .
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
💠 #زندگی_نامه : سيده طاهره هاشمي در يکم خردادماه سال 1346 در شهرستان آمل و در روستای شهید آباد ( شهربانو محله ) ديده به جهان گشود. او در خانوادهاي متديّن، مذهبي و طرفدار انقلاب و تحت تربيت پدر و مادري بزرگوار که هر دو از سادات منطقهي هزار جريب ساري بودند، رشد و پرورش يافت. از کودکي با قرآن، نهجالبلاغه و ساير کتب روايي شيعي انس و الفت پيدا کرد و به دليل جوّ فرهنگي و مذهبي خانواده روح تشنهاش با عميقترين مفاهيم ديني و معنوي سيراب شد.
او دختري مهربان، دلسوز و دانشآموزی نمونه و موفق و درسخوان بود. هرگز در اداي تکاليف واجب ديني، کوتاهي نميکرد و مستحبات را تا جايي که ميتوانست، به جا ميآورد. در کارهاي هنري چون خطاطي، طراحي، گلدوزي، نگارش مقاله، تهيهي روزنامه ديواري و نيز ادارهي برنامههاي فرهنگي مدرسه بسيار موفق بود و بسياري از برنامههاي فرهنگي، اجتماعي و حرکتهاي سياسي مدرسه بر عهدهي او بود. در برخورد با دانشآموزاني که تحت تأثير تبليغات گروهکهاي منحرف قرار گرفته بودند، بسيار مهربان، باحوصله و دلسوز بود و از فرط مهر و دوستي، آنها را به خود جذب ميکرد.
و سرانجام در غروب روز ششم بهمنماه سال 1360 در حالي که چهارده بهار بيشتر از عمر کوتاهش نميگذشت، در حالی به کمک نیروهای مدافع شهر شتافته بود ، در درگيري خونين گروهکهاي معاند انقلاب با نيروهاي بسيجي و مردمي، با اصابت دو گلوله به فيض شهادت نايل آمد.(برگرفته از سايت قائم آنلاين)
من به تو خواهرم و برادرم که در سنگرید ، پیام می دهم که خواهم آمد و انتقام خون های به نا حق ریخته را خواهم گرفت . نگرانی من و تو ای خواهرم اینست که مبادا سازشی صورت گیرد و خون های شهیدان به هدر رود و نتوانیم ندای امام را به گوش جهانیان برسانیم ، که ندای امام همان ندای اسلام است .(بخشي از انشاء شهيد 14 ساله طاهره هاشمي)
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
✅ گلچینی از سخنان شهید سیّده طاهره هاشمی :
✍ نگرانی من و تو ای خواهرم این است که مبادا سازشی صورت گیرد و خونهای شهیدان به هدر رود و نتوانیم ندای امام را به گوش جهانیان برسانیم که "ندای امام(ره)"، همان ندای اسلام است.
✍ملّتی که برای هر قطعه از این میهن، خونها فدا کرد، دیگر سازش با نوکران آمریکا و شوروی، این دشمنان اسلام را جایز نمیداند. امّا میدانم که هرگز سازشی صورت نخواهد گرفت.۷
✍ "اماممان(ره)"، این بت شکن عصر گفت: «امریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند».
✍ "خداوند(متعال)" در "قرآن(کریم)" فرمود : «إنّ کید الشّیطان کان ضعیفا»؛ بلی حیلۀ شیطان ضعیف است زیرا در این زمان هم به "یاری خدا" و هوشیاری ملّت و بیداری ارتش و جان بر کفان سپاه و بسیج مانع رسیدن امریکا به هدف شومش گردید.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
✨ شهیده سیده طاهره هاشمی
✅ نحوه شهادت :
✍راوی: برادر شهیده
ششم بهمن سال 60 در حالیکه برای تدارک مراسم عروسی یکی از خواهرانم در تلاش بودیم، آمل به دلیل درگیری هایی که ضد انقلاب و منافقین آن را طراحی کردند، شلوغ شد؛ در جریان این درگیری ها "طاهره" برای کمک رسانی به مبارزینی که در سنگرها مشغول مقاومت در برابر منافقین بودند، شروع به جمع آوری کمک های مردمی کرد و در خانه به خواهران دیگرش "گفت" : که اگر غروب امروز برای برگشتن به خانه مسیر شهر را ناامن دیدم در خانه یکی از دوستانم می مانم.
صبح فردای روز حادثه مادر "دوست طاهره" به منزل ما آمد و گفت طاهره دیروز در خانه ما نمانده است همین باعث شد که من برای پیگیری از اوضاع "خواهرم" به سپاه آمل مراجعه کرده و از آنجا ما را به بیمارستان هلال احمر فرستادند.
در بیمارستان هلال احمر اعلام کردند که اینجا "دو شهید" نگهداری شده است وقتی برای شناسایی این "دو شهید" رفتم، "اولین شهیدی" را که به من نشان دادند، "خواهرم" بود.😔
بعد از مشاهده "جنازه شهید طاهره هاشمی" متوجه شدم که یک تیر به "شاهرگ او" خورده و تیر دیگری هم به "پهلوی او" اصابت کرده است؛ سردار شعبانی که یکی از فرماندهان وقت سپاه و از ناظرین "صحنه شهادت خواهرم" بود، برایم تعریف کرد که در روز حادثه در محدوده دادگاه انقلاب آمل نیروهای مردمی مستقر بودند و در روبروی دادگاه که باغ دکتر هاشمی بود، ضد انقلاب و منافقین سنگر گرفته بودند؛ طاهره در حال تردد بین این دو مسیر در وسط خیابان توسط منافقین به رگبار بسته شد و به "شهادت" رسید.
در آن دوران بنده به دلیل حضور در جبهه مجروح و در بیمارستان بستری بودم و مدت هشت ماه بود که خواهرم را ندیده و در جریان تماس های تلفنی هم به دلیل آنکه هشت خواهر و برادر دیگر داشتم، فرصت صحبت کردن با فرزند هشتم خانواده هیچگاه برایم فراهم نمی شد به همین دلیل بعد از شهادت خواهرم از دوست همراهش در لحظه شهادت شنیدم که به او گفته بود که احساس می کنم برادرم را هرگز نمیبینم.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
خداوند لاله های پرپر باغ جسمشان را برای خود خرید و با آبیه زلال خلیج همیشه فارس غسل داد و بستر دریا را آرامگاه ابدیشان قرار داد...
هشتمین سالروز پرکشیدن دو قهرمان گمنام ایرانی فرارسید
سرهنگ دوم خلبان #شهید_علیرضا_کریمایی و سرگرد خلبان #شهید_مصطفی_فصیحی
بی آنکه بعد از اعلام اسکرمبل
لحظه ای تعلل کنند ...
بی آنکه لحظه ای به فرزندانشان و
آغوش پرمهری که از آن ها
خواهند گرفت فکر کنند ...
پا در رکاب تامکت 6062 گذاشتند و جایگاهشان برای همیشه آسمان شد
به یاد #شهدای_خلبان به یاد گمنامان این سرزمین #صلوات
#سالروز_شهادت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سالروز_شهادت
شهیده اقدس در سال 1335 چشم به جهان گشود روزهاي شيرين کودکي را در زادگاهش شهرستان ملاير استان همدان پشت سر گذاشت و آنگاه به تحصيل پرداخت .و پس از اخذ مدرک ديپلم در بيمارستان مشغول کار شد.
او از اخلاق خوبي برخوردار بود و همواره در زندگي شخصياش از رهنمودهاي اسلام الگو ميگرفت.
از ظلم و بيداد بيزار بود و همواره براي آسايش محرومان ميکوشيد.
همزمان با اوجگيري مبارزات مردمي او نيز به ياري انقلاب شتافت و در اين راه از تهديدهاي رئيس بيمارستان نميهراسيد.
روح بلند اقدس در وجودش او را مهياي لقاء ساخت تا اينکه در تاريخ 7/11/1357 پس از رسيدگي به بيماران در بيمارستان در تظاهرات پيچ شميران شرکت نمود اما سفاکان رژيم بيرحمانه او را هدف گلوله قرار دادند و در 22 سالگي به شهادت رساندند مزار پاک او در بهشتزهرا (س) قرار دارد.
#شهدای_انقلاب
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۷بهمن ماه #سالروز_شهادت #شهید_خدابخش_خاوری معروف به #علی_شارجی از #لشکر_فاطمیون گرامی باد .
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سالروز_شهادت شهید خدابخش خاوری (علی شارجی)
تلاش بچه ها در شهرک "ملیحه" حومه دمشق به بن بست رسیده بود!
یک ساختمان بتنی هفت طبقه با خاکریزی در اطرافش راه فتح را بسته بود، با سلاح 23 و 14/5 تمام طبقاتش رو کوبیدیم ولی بازهم تکفیریها در زیرزمین مستحکم ساختمان موضع داشتند و امکان نزدیک شدن نبود.
چند دفعه بچه ها به ساختمان زدند و با دادن چند شهید و مجروح برگشتند، همه کلافه شده بودند، هیچ راهی به ذهنمون نمیرسید که یکباره یک رزمنده بلند شد و گفت راه تصرف این ساختمان دست منه!!!
او کسی نبود جز خدابخش خاوری جوان افغانستانی که از منطقه گلشهر(مشهد) آمده بود و معروف بود به "علی شارجی"
گفتیم: علی شارجی باز به سرت زده!؟ چطوری این زیرزمین مخوف رو تصرف کنیم؟
علی شارجی با اطمینان گفت: یک راه بیشتر نداره! من با تانک از روی خاکریز عبور میکنم و لوله تانک رو داخل زیرزمین میفرستم و شلیک میکنم! شما هم سریع وارد عمل بشید و کار رو یکسره کنید.
طرح خوبی بود، شلیک تانک در زیرزمین باعث نابودی تکفیریها میشد اما یک مشکلی وجود داشت؛ شلیک در محیط بسته باعث برگشت موج به داخل تانک میشد و احتمال شهادت راننده تانک بسیار بالا بود!!!
علی شارجی گفت: بالاخره باید یک کاری کرد و من با تانک میرم و شلیک میکنم.
علی شارجی با تانک از خاکریز عبور کرد، تا خاکریز با صدای گلوله تانک لرزید همه بچه ها به سمت زیرزمین حرکت کردند، تصرف و پاکسازی حدود نیم ساعت طول کشید و ساختمان رو گرفتیم، تازه فرصت پیدا کردیم و رفتیم سراغ تانک...
درب تانک رو که بازکردیم دیدیم "علی شارجی" را به شدت موج گرفته، به سختی بیرونش آوردیم.
قهرمان دوتا کلیه شو از دست میده و بشدت مجروح میشه. تحمل جراحت دراثر عفونت شدید زخمهاش شهید میشه.
علی شارجی یک سال و نیم در بستر جانبازی بود و عمل های متعددی انجام داد و در آخرین عملش وقتی بیهوشش کردند دیگر به هوش نیامد و پیش رفقای شهیدش رفت...
علی شارجی علاوه براینکه فرمانده زرهی بود فرمانده محور حندرات هم بود.
خیلی شجاع بود. شاید یکی از شجاع ترین راننده های تانک تو منطقه.
بارها شده بود که عملیات های شکست خورده رو با شجاعت و فداکاری بی نظیرش تبدیل به پیروزی میکرد.
روحش شاد.
#شهدای_فاطمیون
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani