#کلام_امام
تا می توانید در جوانی به مردم خدمت کنید
🔹احمد بهاء الدینی : گاهی که #خدمت امام می رسیدیم عرض می کردیم اگر امکان دارد ما را نصیحتی بفرمایید. معمولاً امام این نصیحت را می کردند: «تا می توانید در جوانی هر خدمتی را به مردم بکنید، هر عبادتی بکنید. قدر جوانی را بدانید که وقتی به سن من برسید، دیگر هیچ کاری نمی توانید بکنید. مثل من که هیچ کاری نمی توانم بکنم»
📚برداشت هایی از سیره امام خمینی (ره) |پاسدار اسلام؛ ش ۹۱ ، ص ۴۰
#خاطرات_امام
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۳۰ تیرماه #سالروز_شهادت خطیب شهیر و مبارز، از بانیان مهدیه تهران و از نمایندگان #حضرت_امام در تصدی امورحسبیه و شرعیه، #شهید_حجتالاسلام_شیخ_احمد_کافی که در حادثهای ساختگی در۳۰تیر۱۳۵۷ توسط رژیم شاه به #شهادت رسید، گرامی باد . ⚘
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
کانال محتوای روایتگری راویان
۳۰ تیرماه #سالروز_شهادت خطیب شهیر و مبارز، از بانیان مهدیه تهران و از نمایندگان #حضرت_امام در تصدی ا
شرح #زندگینامه #شیخ_احمد_کافی
مرحوم کافی متولد ۱۳۱۵ می باشد و در خانواده ای که از قشر متوسط جامعه بودند دیده به جهان گشودند ؛ پدر ایشان فرهنگی غیر روحانی بودند و پدر بزرگ ایشان مرحوم آیت الله میرزا احمد کافی می باشد که از علمای برجسته یزد بودند و بر اثر کرامتی که از امام رضا می بینند ساکن مشهد می شوند.
در سال ۱۳۵۱ شمسی در مشهد، در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. پدرش مرحوم میرزا محمد کافی، فرزند حاج میرزا احمد کافی یزدی، از علما و روحانیون پرهیزکار و وارسته بود. احمد در سال ۱۳۲۱ در شش سالگی وارد دبستان شد. از ده سالگی محضر استاد حاج میرزا احمد کافی یزدی، به تحصیل علوم دینی پرداخت و در این مسیر بسیار کوشا بود.
وی پس از دو سال وارد مدرسه علوم دینی مشهد شد و در هجده سالگی، همراه با جدش برای ادامه تحصیل حوزوی به نجف رفت و از محضر علمایی چون ایت الله خویی، ایت الله تبریزی و ایت الله حسین راستی کاشانی به تحصیل پرداخت.
وی از آغاز با محبت اهل بیت(ع) پرورش یافته بود. علاقه بسیاری به حضور در مجالس امام حسین داشت. همین علاقه در پی ریزی شخصیت او تاثیر بسیار داشت و از او خطیبی توانا و مشهور و موثر ساخت. وی پس از مدتی، از طرف ایت الله مدنی، مامور به خواندن دعای کمیل در صحن امام حسین(ع) و دعای ندبه در مدرسه سید شد.
بازگشت به قم
مرحوم کافی، پس از مدتی تحصیل علوم دینی در نجف، به سبب وضعیت بد پدر و کمک به خانواده، مجبور به بازگشت به قم شد. او برخلاف میل خود که خواهان بازگشت به نجف بود. سه سال در قم به ادامه ی تحصیل و در کنار آن، به منبر و موعظه ی مردم پرداخت. او بارها به خاطر سخنرانی محرم خود و موعظه مردم، زندانی یا تبعید شد.
اقامت در تهران
وی در سال ۱۳۴۲ به خاطر درخواست های مکرر مردم تهران و نیاز شدید آن شهر به تبلیغ دین و روشنگری در برابر رفتارهای فاسد رژیم شاه، به آن جا رفت و همزمان با سخنرانیهای مذهبی در مسجد، در منزل خود نیز جلسات آموزش قرآن و تعلیم کودکان و نوجوانان و نیز مراسم دعای کمیل و ندبه را تشکیل داد.
در ۲۳ سالگی با فرزند مرحوم ایت الله سید حسین شاهرودی که از علمای مشهد بود، ازدواج کرد. ثمره ی این ازدواج هفت فرزند است.
خدمات اجتماعی
۱- ساخت مهدیه
استقبال گسترده ی مردم از جلسات سخنرانی مرحوم کافی و مراسم دعای کمیل و ندبه، باعث شد که وی ساخت مهدیه را پیشنهاد کند. او با فروش منزل خود و کمک چهار تن از بازاریان خوشنام تهران و نیز عده ی بسیاری مردم، در سال ۱۳۴۸ قطعه زمین چهار هزار متری در خیابان ولی عصر تهران، با نام مهدیه خریداری کرد که ساختمان اولیه آن پانزده هزار نفر را در خود جای می داد.
۲- کمک به نیازمندان
وی به شیوه های گوناگون به خانواده های بی سرپرست و محروم کمک می کرد. صدها خانواده بی بضاعت را تحت نظر خویش داشت. لوله کشی آب برای ده ها خانواده، تأمین هدایایی چون کفش و لباس و … برای بی بضاعتان از جمله خدمات ایشان است، که بعدها به همین دلیل به عنوان کمک به خانواده ی خرابکاران و مخالفان شاه، دستگیر شد.
پس از آزادی از زندان، که تا سه ماه طول کشید، ساواک علاوه بر تعطیل همه ی برنامه های مهدیه، وی را برای یک سال به ایلام تبعید کرد.
۲ – ساخت درمانگاه
این واحد درمانی که در داخل ساختمان مهدیه بنا شده بود، داروهایی را که خود مردم به آن جا می آوردند، که حتی بعضا بسیار کمیاب وبودند، به رایگان در اختیار نیازمندان قرار می داد.
۴ – ایجاد صندوق قرض الحسنه
بنای نخستین این صندوق در واپسین روزهیا عمر مرحوم کافی گذارده شد. اما فعالیت اصلی آن، چندی پس از رحلت وی آغاز شد.
۵ – خدمات در تبعید
تاسیس حوزه علمیه، ساخت مسجد، مدرسه و حمام در ایلام، ساخت و بازسازی چندین حمام، مدرسه و مسجد در دیگر شهرهای استان ایلام، و روستاهای اطراف از جمله خدمات وی در زمان تبعید است.
وی در شهرهای مختلف، بنای ۷۲ مهدیه را با کمک اهالی پی ریزی کرد.
او حتی در عربستان سعودی نیز، که هر سال برای حج به آن جا می رفت، فعالیت داشت؛ احداث بناهای مختلف مسجد، مدرسه و چاه های آب از جمله موارد است.
#ادامه👇
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
کانال محتوای روایتگری راویان
۳۰ تیرماه #سالروز_شهادت خطیب شهیر و مبارز، از بانیان مهدیه تهران و از نمایندگان #حضرت_امام در تصدی ا
ارادت به امام خمینی(ره)
وی از یاوران انقلاب اسلامی ایران و از یاران امام خمینی (ره) بود و بارها در سخنرانی های خود از ایشان حمایت و او را به بزرگی یاد می کرد. وی در یکی از سخنرانی های خود خطاب به حضرت امام گفت:
ایت الله العظمی خمینی ! بزرگ مرجع شیعه ! افتخار قرآن! افتخار اسلام! افتخار اهل بیت! افتخار این روحانیت! مدافع اسلام و شیعه! با توام آقا ! قربانت بشم آقا! کنار قبر جدت علی(ع) بگو: آقا، آقایم کی می اید؟!.
امام نیز بارها نسبت به جلسات مهدیه اظهار علاقه کرده بودند و حتی برای ایشان پیام فرستاده، ایشان را به ادامه جلسات تشویق می کردند.
وی پس از ترور منصور، نخست وزیر وقت، به جرم همدستی با گروه شهید بخارایی دستگیر شد و شش ماه در زندان به سر برد. ایشان در حادثه ۱۵ خرداد نیز توسط ماموران رژیم، دستگیر و زندانی شد.
مرگ مشکوک
مرحوم کافی، در چند کیلومتری مشهد در اثر یک تصادف دلخراش، دار فانی را وادع گفت.
برادر مرحوم کافی، این تصادف را ساختگی و به دستور رژیم شاهی می داند و دلایل بسیار قوی برای این ادعا بر می شمارد.
مراسم تشییع و تدفین
جنازه ی مرحوم کافی، همان روز با نظارت ساواک به قوچان منتقل شد. اما مردم جنازه ی ایشان را از بیمارستان خارج کرده، پس از غسل و کفن، با تشریفات خاصی به مشهد بردند. تشییع جنازه ی با شکوه آن مرحوم، با شعار درود بر خمینی همراه بود که ماموران رژیم را به مبارزه کشاند و نهایتا تعدادی از تشیع کنندگان در این مراسم زخمی شدند.
جنازه به دست ماموران رژیم افتاد و به تهران منتقل شد. جنازه پس از کش و قوسی طولانی با مردم و خانواده ی مرحوم، به مشهد بازگردانده شد و در خواجه ربیع مشهد، به خاک سپرده شد.
مرحوم کافی، که مویه های جانگدازش در فراق امام مهدی(عج) هنوز در گوش عاشقان آن حضرت طنین انداز است، و عده ای دیدار او را به روز واپسین نهاد. او بارها وصیت کرده بود: وقتی من مرَُدم، اگر در بین هفته بود، جنازه ی مرا بگذارید در سرد خانه باشد تا صبح جمعه مردم کنار جنازه ام دعای ندبه بخوانند و چند یا صاحب الزمان بگویند که مُرده ام هم این ناله هایتان را بشنود.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید
♦️ توسل به حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه با صدای شهید #شیخ_احمد_کافی
🌹غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد
♦️در توقيعي که از ناحيه امام عصر (عج) براي شيخ مفيد (ره) صادر شد، حضرت فرمودند:
إِنَّا غَيْرُ مُهمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُم وَ لَا نَاسِينَ لِذِكْرِكُم وَ لَو لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ
بِكُمُ اللَّأوَاءُ وَ اصطَلَمَكُمُ الْأَعدَاءُ ؛
همانا، ما از رعايت حـال شما كوتاهى نمى كنيم و شما را از ياد نمى بريم، چه، در غير اين صورت سختيها و گرفتاريها برشما فرو مى آيدو دشمنان شما را ريشه كن كرده و از بين مىبرند.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید #شیخ_احمد_کافی:
کلیپی بسیار زیبا
🔸 چه اتفاقاتی در لحظات پایانی غیبت امام عصر عجّلالله تعالیٰ فرجه الشّریف رخ میدهد!⁉️
🙏خدایا مارا جزو منتظران واقعی قرار ده آمین یا رب العالمین
🕊اللهم عجل لولیک الفرج 🕊
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۳۰ تیرماه #سالروز_شهادت امیر خلبان #عباس_دوران گرامیباد .⚘
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#شهید_عباس_دوران در سحرگاه روز ۳۰ تیر ماه سال ۱۳۶۱ که فرماندهی دسته پرواز را به عهده داشت، به قصد ضربه زدن به شبکه دفاعی و امنیتی نفوذناپذیر مورد ادعای صدام، با پنج نفر از زبدهترین خلبان نیروی هوایی در حالی که هنوز ستیغ آفتاب ندمیده بود، با ارادهای پولادین به پالایشگاه الدوره یورش بردند و چندین تُن بمب هواپیماهای خود را بر قلب دشمن جنگ افروز عراق ریختند و پس از نمایش قدرت و شکستن دیوار صوتی در آسمان بغداد، هنگام بازگشت، هواپیمای لیدر مورد اصابت موشک دشمن واقع شد و شهید دوران اگر چه اجازه ترک هواپیما را به همرزم خلبانش، ستوانیکم منصور کاظمیان در عقب کابین داد، اما خود به رغم این که میتوانست با استفاده از چتر نجات سالم فرود آید، صاعقهوار خود و هواپیمایش را بر متجاوزان کوبید و بدین ترتیب مانع از برگزاری اجلاس سران غیرمتعهدها به ریاست صدام در بغداد شد.
سرانجام پس از سالها انتظار در تیرماه ۱۳۸۱، بقایای پیکر شهید خلبان عباس دوران توسط کمیته جستجوی مفقودین به میهن منتقل گردید و در پنجم مرداد ۱۳۸۱ طی مراسمی رسمی با حضور مسئولان کشوری و لشکری و خانواده شهید در میدان صبحگاه ستاد نیروی هوایی، بر دوش همرزمان خلبانش تشییع و پیکر مطهر آن شهید تیزپرواز برای خاکسپاری به زادگاهش شیراز منتقل شد. شهید دوران به هنگام شهادت ۳۲ سال داشت.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️صاعقه وار 💥خروشیده 🔥
خواب را بر صدامیان حرام کرده✈️👊
کلیپ شهید خلبان سرلشگر #عباس_دوران
#ببینید
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
عباس دوران متولد ۲۰ مهر سال ۱۳۲۹ در شهرستان شیراز در یک خانواده مذهبی بود. وی دوران کودکی، نوجوانی و جوانی را در شیراز گذراند و پس از گذراندن دوران ابتدایی پای به دبیرستان نهاد. عباس دوران در سال ۱۳۴۸ موفق به اخذ مدرک دیپلم طبیعی از دبیرستان سلطانی شیراز شد.
وی به استخدام فرماندهی مرکز آموزش هوایی درآمد. در سال ۱۳۴۹ به دانشکده خلبانی نیروی هوایی راه یافت و پس از گذراندن دوران مقدماتی پرواز در ایران، در سال ۱۳۵۱ برای تکمیل دوره خلبانی به آمریکا رفت. عباس دوران ابتدا در پایگاه «لکلند» دوره تکمیلی زبان انگلیسی را طی کرد و سپس در پایگاه «کلمبوس» در ایالت «می سی سی پی» موفق به آموختن فن خلبانی و پرواز با هواپیماهای بونانزا، تی ۴۱ - تی ۳۷ گردید.
او پس از موفقیت در دریافت نشان خلبانی در سال ۱۳۵۲ به ایران بازگشت و به عنوان خلبان هواپیمایی F۴، ابتدا در پایگاه یکم شکاری و سپس در پایگاه سوم شکاری مشغول انجام وظیفه شد.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
✅#معرفی_کتاب_شهدایی
📗 #بالِ_آتش_بالِ_خون
مروری اجمالی به زندگی #شهید_عباس_دوران داشته باشد. جمشیدی در این کتاب تا حد زیادی توانسته شخصیتِ ساختارگریزِ دوران به تصویر بکشد.
کتاب هر چند به زبان داستان است اما با اتکا به مستندات و واقعیت نوشته شده است و نثر روانی دارد.
مطالعه این کتاب میتواند دریچۀ جدیدی به شناخت شخصیت کسی باز کند که تا زمان حیاتش، رکوردارِ پروازهای جنگی و برونمرزی بود و تا پایان حیاتش برای بیرون راندن دشمن از پا ننشست.
«بالِ آتش، بالِ خون» به قلم مصطفی جمشیدی و توسط «نشر اجا» راهی بازار نشر شده است.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
📚#معرفی_کتاب_شهدایی
📕کتاب " #بمبی_در_کابین"📕
این کتاب در 232 صفحه سعی کرده زوایای کمتر دیده شده از #شهید_عباس_دوران و شخصیت خانوادگی و نظامی او را به تصویر بکشد.
روایت کتاب در بعضی بخشها، داستانی و در بعضی دیگر از بخشها، مستند است.
نویسنده کوشیده با روایتی غیرخطی، فضایی کلی از زندگی شخصی و شغلی عباس دوران را به تصویر بکشد
با این حال محور اصلی کتاب که سایر جزئیات حول آن مرتب شدهاند،
آخرین پرواز جنگی دوران و عملیات بر فراز بغداد است.
در پایان کتاب هم تعدادی از تصاویر دورههای مختلف دوران از دوران آموزش خلبانی در امریکا تا شهادت و مراسم تدفین او در شیراز پیوست شده است.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🖤 #کلام_امام | امام جواد(ع) الگوی حركت ملّت ايران بود
◾ آیتالله خامنهای: امام جواد(علیهالسلام) مظهر مبارزهی با باطل بود او کوششگر برای حکومت الله بود. او برای خدا و قرآن مبارزه میکرد. او از قدرت ها نمیترسید. او در حقیقت امام و الگو و پیشاهنگ این حرکتی بود که امروز ملت ایران همگی دست به دست آن را تعقیب میکند. ۶۲/۶/۱۷
◾ #سالروز_شهادت امام جواد علیه السلام تسلیت باد .
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🖤#زيارتنامه إمام محمد بن علي الجواد (عليه السلام):
السَّلامُ عَلَيْكَ يا أبا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ البَرَّ التَّقِيَ الإمام الوَفِيَّ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّها الرَّضِيُّ الزَّكِيُّ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا وَلِيَّ الله السَّلامُ عَلَيْكَ يا نَجِيَّ الله السَّلامُ عَلَيْكَ يا سِرِّ الله السَّلامُ عَلَيْكَ يا ضِياءَ الله السَّلامُ عَلَيْكَ يا سَناءَ الله السَّلامُ عَلَيْكَ يا كَلِمَةَ الله السَّلامُ عَلَيْكَ يا رَحْمَةَ اللهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّها النُّورُ السَّاطِعُ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّها البَدْرُ الطَّالِعُ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّها الطَّيِّبُ مِنَ الطَّيِّبِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّها الطَّاهِرُ مِنَ المُطَهَّرِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّها الايَةُ العُظْمى السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّها الحُجَّةُ الكُبْرى، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّها المُطَهَّرُ مِنَ الزَّلاتِ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّها المُنَزَّهُ عَنِ المُعْضِلاتِ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّها العَلِيُّ عَنْ نَقْصِ الاَوْصافِ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّها الرَّضِيُّ عِنْدَ الاشْرافِ السَّلامُ عَلَيْكَ يا عَمُودَ الدِّينِ. أَشْهَدُ أَنَّكَ وَلِيُّ اللهِ وَحُجَّتُهُ فِي أَرْضِهِ وَأَنَّكَ جَنْبُ الله وَخِيَرَةُ الله وَمُسْتَوْدَعُ عِلْمِ الله وَعِلْمِ الأَنْبِياءِ وَرُكْنُ الإيْمانِ وَتَرْجُمانُ القُرْآنِ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مَنِ اتَّبَعَكَ عَلى الحَقِّ وَالهُدى وَأَنَّ مَنْ أَنْكَرَكَ وَنَصَبَ لَكَ العَداوَةَ عَلى الضَّلالَةِ وَالرَّدى. أَبْرأُ إِلى الله وَإِلَيْكَ مِنْهُمْ فِي الدُّنْيا وَالآخِرةِ وَالسَّلامُ عَلَيْكَ مابَقَيْتُ وَبَقِيَ اللَيْلُ وَالنَّهارُ.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید
#مرگ از زبان #امام_جواد علیه السلام برای شیعیان خوب ایشان
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🌹زندگی حضرت جواد الائمه علیه السلام
(قسمت دوم)
♦️ کرامات امام جواد(ع)
▫️امام جواد(ع) مانند سایر امامان دارای کرامات زیادی بودند که موردی از آنرا ذکر میکنیم:محمّد بن اورمه گفت: معتصم گروهى از وزیران خود را خواست به آنها دستور داد به دروغ گواهى دهند که محمّد بن على بن موسى(ع) تصمیم قیام دارد بعد حضرت را خواست گفت تصمیم دارى در دولت من قیام کنى. فرمود: به خدا قسم چنین تصمیمى ندارم.
▫️معتصم گفت: فلان کس و فلانى بر کار تو شهادت میدهند آنها را حاضر کردند. گفتند: صحیح است ما این نامهها را از بعضى غلامان تو به دست آوردهایم.
▫️حضرت جواد(ع) در اطاق جلو بود دستهاى خود را بلند کرده گفت: «خدایا! اگر دروغ میگویند اینها را بگیر». یک مرتبه دیدم اطاق جلو چنان به حرکت در آمد و هر کدام از ایشان که تصمیم به حرکت کردن میگیرد به زمین میافتد. معتصم صدا زد یا ابن رسول الله من از حرف خود توبه میکنم از خدا بخواه که اطاق از حرکت بایستد. گفت: «خدایا! اطاق را آرام فرما تو میدانى ایشان دشمن تو و من هستند»، اطاق آرام گرفت.[13]
♦️ مناظرات علمی امام جواد(ع)
▫️بارزترین نوع تبلیغ امام جواد(ع) مناظراتی است که آنحضرت انجام میداد. مناظرههای آنحضرت که از نخستین روزهای امامتش آغاز شد، ایشان را در تثبیت جایگاه ولایت و امامت، هدایت حقجویان و آشکار ساختن سستی گفتار ستمگران یاری داد.
▫️آنحضرت به دو جهت در عرصه مناظرههای علمی گام نهاد:
نخست، نیاز شیعیان که با توجه به سنّ کم آنحضرت در پی کشف جایگاه معنویاش بودند و دوم خواست مأمون و معتصم که اندیشه خوار ساختن امام و اثبات الهی نبودن آگاهیهای وی را در سر میپروراندند.
🏴 کیفیت شهادت امام جواد(ع)
♦️درباره اینکه امام جواد(ع) به چه نحوی به شهادت رسیدند، دیدگاههای مختلفی وجود دارد که در اینجا به یک نمونه اشاره میشود:
▫️معتصِم خلیفه ستمگر عباسی -برادر مأمون و عموی ام فضل دختر مأمون- پیوسته نقشههایی را برای به شهادت رساندن امام جواد(ع) اجرا میکرد و در این زمینه با ام فضل نیز همدست شده بود که امام جواد(ع) را مسموم کند؛ زیرا معتصم میدانست که ام فضل از آنحضرت منحرف شده و به شدّت علیه امام(ع) موضع گرفته است.
▫️بر این اساس، ام فضل نیز درخواست معتصم را پاسخ مثبت داد و سمّی را در انگور جاسازی کرد و در پیش روی آنحضرت نهاد و همین که امام جواد(ع) از آن انگور خورد، ام فضل پشیمان شد و شروع به گریه کرد، حضرت فرمود: «گریهات برای چیست؟ سوگند به خدا، خداوند آنچنان تو را به دردی در ناحیه رحم دچار سازد که جبرانپذیر نباشد و به بلایی گرفتارت کند که قابل کتمان نباشد». بر اثر همین نفرین ام فضل بیمار شد و از دنیا رفت.[14]
▪️به هر حال؛ آنحضرت در شهر بغداد در ماه ذى القعده سال 220 هـ.ق در حالی که بیست و پنج سال از عمر شریفش گذشته بود، به شهادت رسید[15] و در محلهای از بغداد به نام کاظمین در کنار قبر جدش امام موسى بن جعفر(ع) دفن شد.[16]
📚 پی نوشت:
[13]. بحار الأنوار، ج 50، ص 45 - 46.
[14]. همان، ص 16 - 17.
[15]. الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج 2، ص 273.
[16]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 492، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ مسعودى، على بن حسین، إثبات الوصیة للإمام علی بن أبیطالب(ع)، ص 227، قم، انصاریان، چاپ سوم، 1426ق.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
💢شهیدی که تجسم حضور «قاسمابنالحسن» در جبهه شد
#بخوانید👇
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
کم نبودند قاسمهای کربلای ایران که همچون حضرت قاسم بن الحسن (ع) شهادت را چونان عسل، شیرین میدانستند و آگاهانه و شجاعانه پا به عرصه دفاع از اسلام و ایران گذاشتند و در مناطق عملیاتی، چون شلمچه، فکه، هویزه و... سر بر دامان سیدالشهدا (ع) جانانه جان دادند.
دانشآموز ۱۲ ساله شهید #محمدحسین_ذوالفقاری در جبهههای جنگ و در منطقه عملیاتی شوش به درجه رفیع شهادت نائل آمد. زادگاه او بخش شورک واقع در شهرستان میبد است که با تقدیم ۷۲ شهید و جاویدالاثر نام خود را در ردیف حماسهسازان و قهرمانپروران کشور به ثبت رسانده است، بهگونهای که در دوران دفاع مقدس به علت کثرت تقدیم لالههای ارغوانی به باغستان شهادت، به نام «شهیدیه» تغییر نام داد.
شهید ذوالفقاری در دهم فروردین سال ۱۳۴۸ در خانوادهای با ایمان و با معرفت به دین و مکتب اسلام متولد شد. در مهر سال ۱۳۵۵ در سن شش سالگی با نشاطی کودکانه پا به محیط با صفای مدرسه گذاشت. در پرونده محمدحسین در دبستان «سلمان» این عبارت به چشم میخورد: «دانشآموز محمدحسین ذوالفقاری از نظر دقت، فهم، حافظه، کوشش، سرعت عمل و اتکاء به نفس خوب است و در تلاش انفرادی فعال و در فعالیتهای گروهی مدیر است.»
با آغاز جنگ تحمیلی، محمدحسین ۱۲ ساله درحالیکه غنچههای جهاد و مبارزه را در باغ نیلوفری اندیشه خود پرورانده بود آهنگ جبهه کرد. علیرضا برادر بزرگترش که قبل از او بهسوی عرصه عشق و حماسه شتافته بود، باب آشنایی عارفانه محمدحسین را با اسرار جبهه گشوده بود.
پدرش میگوید: پس از دیدن دوره آموزش نظامی پیش من آمد و گفت: پدر میخواهم بروم جبهه. گفتم: درس واجبتر است. گفت: در آینده هم میشود درس خواند، اکنون لازم است بروم. گفتم: تو چهکار میتوانی انجام دهی؟ تو خیلی کوچکی هنوز ۱۲ سال بیشتر نداری! او ناراحت شد و گفت: میگویید من نروم؟ حتی نمیتوانم برای رزمندگان آب ببرم که اینچنین حرفی به من میزنید؟ گفتم: چرا. گفت: پس میروم، سرانجام عازم جبهه شد، با اینکه فرزند بزرگترم هم، در جبهه بود حرفی نزدم. چون او اصلاً فرزند این دنیا نبود و دل به این دنیا نبسته بود. نوجوان بود، ولی روح بزرگی داشت.
محمدحسین در تاریخ ۱۳۶۰/۰۷/۲۳، چون شهابی رهیده از خاکریز شهر با سرعت نوری راهی کهکشان پرفروغ جبهه شد.
وقتی برادر بزرگتر محمدحسین در تاریخ ۱۳۶۰/۰۹/۱۸ در منطقه لالهزار بستان به فیض عظیم شهادت نائل آمد، مسئولین تصمیم گرفتند بدون اینکه وی از شهادت برادرش مطلع شود، او را روانه میبد کنند. یکی از همرزمانش میگوید: اما او از شهادت برادرش مطلع بود. وقتی به او گفتم حالا که برادرت به شهادت رسیده، بهتر است که به میبد بروی. او باروحیهای عالی جواب داد: اگر بروم دیگر نمیگذارند به جبهه برگردم. هنگامیکه اصرار کردم گفت او برای خودش شهید شده، آخرت برای اوست نه من و سپس گفت: اسلحه برادرم را برمیدارم تا دشمن بداند با چه کسانی طرف است.
سرانجام او را برای مراسم برادرش به میبد روانه میکنند. هنوز مراسم چهلم برادرش برگزار نشده بود که او با پیشانیبند سبزرنگ یا ثارالله رهسپار عرصههای عشق و ایثار میشود و پس از حماسهآفرینیهای بیشمار در تاریخ ۲۸ دی سال ۱۳۶۰ در دشت شقایقخیز شوش بر اثر اصابت چندین ترکش خمپاره به هر دو دست و هر دو پا درحالیکه زمزمه «یا حسین (ع)» بر لب داشت به لالهرویان همرزمش پیوست.
#شهدای_دانش_آموز
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani