۲۱ شهریورماه ، #سالروز_شهادت #مدافع_حرم #شهید_مرتضی_عطایی گرامی باد . ⚘
تاریخ تولد : 1355/12/04
محل تولد : مشهد
تاریخ شهادت : 1395/06/21
محل شهادت : لاذقیه - سوریه
وضعیت تاهل : متاهل با 2 فرزند
محل مزار شهید : بهشت رضا ع - مشهد
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شهید_مرتضی_عطایی
به تاریخ ۴ اسفند ماه سال ۱۳۵۵
در شهر مقدس #مشهد و به عنوان دومین فرزند یک خانواده هشت نفری به دنیا آمد،
در همان محل تولدش تحصیلات دوره ابتدایی و متوسطه را سپری کرد و سپس در مغازه پدرش مشغول به کار شد،
شغل پدر #تاسیسات_ساختمان بود و با وجود طاقت فرسا بودن کار مرتضی همیشه به فعالیت های #فرهنگی و #مذهبی هم توجه کامل داشت.
مرتضی عطایی در ۲۳ سالگی ازدواج کرد
و پس از ازدواج هم به همان شغل پدری ادامه داد تا این که توانست با پس انداز درآمد اندک خود یک واحد کوچک آپارتمانی خریداری کند و یک زندگی ساده و پاک را با #عشق به #ولایت و #شهدا سپری کند اما با شروع شدن درگیری ها در #سوریه دیگر مرتضی مانند گذشته نبود و برای #اعزام به #سوریه به هر دری می زد و نمیخواست از کاروان #مدافعان_حرم جا بماند.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید
#کلام_شهید
📹 #شهید_مرتضی_عطایی :
خط رفتن مهم نیست
تو خط بودن مهم هست...
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#وصیتنامه
#شهید_مرتضی_عطایی
سلام علیکم
اینجانب
مرتضی عطائی ثواب زیارت امام حسین(ع) و دو رکعت نماز تحت قبه سیدالشهدا (ع) در تاریخ هفدهم شهریور ماه 1390 مصادف با نهم شوال 1432 را که به جا آوردم برسد به کسانی که در تشییع جنازهام شرکت کردهاند،
غسلم داده و کفنم کرده و به خاک سپرده و در مراسم تعزیهام شرکت میکنند
هدیه نموده و امیدوارم خداوند متعال،
اربابم ابا عبدالله الحسین(ع) را شفیع و دستگیرشان در یوم الحسرت قرار دهد ان شاالله.
ضمنا همه را
تحت قبه دعا نمودم مخصوصا تمامی همسفرانی که اینجانب را همراهی کردند
و احتمالا از من دلخور و یا رنجیده شدهاند.
برای شب اول قبرم دعا نموده
و در زیارت عاشورایی که از تاریخ دهم #محرم_الحرام تا #اربعین بعد از نماز صبح که انشاءالله تحت قبه میخوانم
دعا گویم و برای #فرج #امام_زمان(عج) بسیار دعا کنید
که فرجمان در فرج آقا و مولایمان صاحب الزمان(عج) است.
از همه حلالیت میطلبم مخصوصا همسرم مریم، دخترم نفیسه و پسرم علی.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
#کلام_شهید
اقاجان تو که آخر گرهو وا میکنی
پس چرا امروز و فردا میکنی
آخر گرهش باز شد و نگاهش بجمال مولا و آقا روشن شد ...
شهادت نوش جانت ...
#شهید_مرتضی_عطایی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
📋 #اینفوگرافی_شهید
#شهید_مرتضی_عطایی
🕊در سالروز شهادت
این شهید عزیز را بیشتر بشناسیم...
💫با این ستاره ها میتوان راه را پیدا کرد.
💐شادی روح پرفتوح شهید #صلوات.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
7.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ڪلیپ
باید گذشـت از این دنیا به آسـاني ... 💔
#شهید_مرتضی_عطایی
#سالروز_شهادت🌷
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
10.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 #شهدا
❤️ #شهید_مرتضی_عطایی
آخرین صحبت های شهید...🌷
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_شهدا
#شهید_مرتضی_عطایی
به خاطر دشواریهایی که برای اعزام داوطلبان #بسیجی به سوریه وجود داشت مرتضی عطایی با هر مشقتی که بود توانست خود را در #کاروان_فاطمیون که #مدافعان_حرم_افغانستانی بودند جای دهد و به سوریه برود در حالی که هنوز خانواده اش از این موضوع مطلع نشده بودند.
شهید عطایی خیلی زود توانست با نام #ابوعلی با #رزمندگان تیپ فاطمیون قرین شود به طوری که بسیاری از دوستان او هم اطلاع نداشتند که مرتضی افغانی نیست و از مشهد خود را به این قافله رسانده است،
رشادت های ابوعلی در درگیری های #تل_قرین #تدمر #دیرالعدس #بصرالحریر #القراصی و #خان_طومان به عنوان جانشین #تیپ_عمار #لشکر_فاطمیون نام او را به کلمه ای #رعب_آفرین برای #تکفیری ها تبدیل کرده بود.
در نهایت پس از رشادت های فراوان و چند بار مجروحیت های گوناگون، #جانباز سرافراز مرتضی عطایی در ۲۱ شهریور ماه سال ۱۳۹۵ و همزمان با روز #عرفه در #منطقه_لاذقیه به مقام رفیع #شهادت نائل آمد و به یاران شهیدش پیوست.
#نحوه_شهادت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_شهدا
#شهید_مرتضی_عطایی
به روایت همسر...
دوست داشت
گلویش مثل #امام_حسین(ع) بریده باشد
برای دقایقی سکوت میان ما حکم فرما می شود.
کمی که آرام می شود می گوید: انگار دنیا روی سرم خراب شده بود.
با خودم می گفتم بدون مرتضی چکار کنم؟
به بچه ها چطور بگویم؟ بیشتر از آن که بخواهم اشک بریزم ماتم زده بودم. پرسیدم تیر به کجایش خورده؟
مادر #شهید_صدرزاده گفت به گلویش.
تا این جمله را گفت انگار لباسی از جنس صبر و قرار به من پوشاندند.
می گویم:
حکمت این آرامش چه بود؟ و می گوید:
چند روز قبل از آخرین باری که به سوریه رفت خواب دیدم تیر به گلویش خورده. دو روز قبل از رفتن اش هم گفتم این دفعه که بروی مطمئنم از دستم رفتی آقا مرتضی.
خندید و گفت:
روز قیامت که بشود وقتی گلوی خونی امام حسین(ع) را ببینم و گلوی من سالم باشد شرمنده می شوم.
و وقتی خانم صدرزاده گفت تیر به گلویش خورده مقداری احساس سبکی کردم که مرتضی در آن دنیا شرمنده امام حسین(ع) نخواهد بود.
آقا مرتضی همیشه می گفت این که تیرها از اطراف من رد میشود و به من نمیخورد تقصیر توست که دعا میکنی من شهید نشوم.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_شهدا
#شهید_مرتضی_عطایی
شهیدی که بعد از شهادت اشک چشمانش جاری شد...
نفیسه گفت بابا اگر هستی یک نشانه بده...
حالا مراقب است بغض اش جلوی حرف هایش را نگیرد و می گوید:
هر سه نفر بالای سر آقا مرتضی بودیم.
شروع به حرف زدن کردم. گفتم سلام آقا مرتضی دل مان خیلی برایت تنگ شده؟ نفیسه هم گفت بابا جان می گویند شهدا زنده اند، اگر هستی به ما یک نشانه بده...
نفیسه سر به زیر دارد
و مادر تصویر همسرش را در گوشی تلفن اش نشان مان می دهد و می گوید:
حرف نفیسه که تمام شد دیدیم از گوشه چشم چپ آقا مرتضی یک قطره اشک سرازیر شد و بخشی از پارچه کفن خیس شد.
به درد دل هایمان ادامه دادیم که دیدم از گوشه چشم دیگرش هم قطره اشک دیگری سرازیر شد...
و شهدا
همیشه ناظر و شاهد هستن...
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani