🍀💞🍀💞🍀💞🍀💞🍀
💞🍀💞🍀💞🍀💞🍀
🍀💞🍀💞🍀💞🍀
💞🍀💞🍀💞🍀
🍀💞🍀💞🍀
💞🍀💞🍀
🍀💞🍀
💞🍀
🍀
#پارت384
🍀منتهای عشق💞
نگاهم رو کنجکاوانه به اطراف چرخوندم. انگار واقعاً خبری ازشون نبود. دستی برای علی که پشت فرمان نشسته بود و نگاهم میکرد تکون دادم. جلو رفتم و روی صندلی ماشین نشستم.
_ سلام.
کلافه جواب داد:
_ سلام، چرا دیر کردی؟
_ معلم همه رو نگه داشته بود.
ماشین رو روشن کرد و راه افتاد.
_ راستی امروز خانمافشار...
حرفم رو قطع کرد.
_ رویا تو میدونستی عمو میخواد بیاد دنبال میلاد؟
_ دیروز بهم گفت.
نیمنگاهی بهم انداخت.
_ پس چرا به من نگفتی؟
_ یادم رفت.
_ یادت رفت یا میدونستی اگر بگی مامان نمیذاره؟
نگاهم رو ازش گرفتم. نفس سنگینی کشید.
_ خب خانمافشار چی گفته؟
_ هیچی، همون آزمون رو میخواد زنگ بزنه به خاله راضیش کنه. من گفتم زنگ نزنه ولی گوش نکرد.
_ رویا حرف من همونه که بهت گفتم!
_ من نمیخوام برم. گفتم بهت بگم از طرف خودش زنگ میزنه نه من.
_ باشه ممنون که گفتی.
ماشین رو جلوی دَر نگه داشت.
_ پیاده شو برو، من جایی کار دارم.
خداحافظی کردم. دَر رو باز کردم و وارد حیاط شدم. کفشهای جدید میلاد پشت دَر خبر از خونه بودنش میده. دوباره مثل همیشه با لباسهای نویی که خریده از همون جا پوشیده و به خونه اومده.
وارد خونه شدم و با صدای بلند سلام کردم. صدای میلاد رو از آشپزخونه شنیدم.
_ سلام، بیا اینجا.
وارد آشپزخونه شدم و با دیدن لباسهای تنش، ذوقزده نگاهش کردم.
_ وای میلاد چقدر خوشگل شدی!
نگاهی به خاله کرد.
_ دیدی! دیدی رویا هم همین رو گفت؟
_ ما هم که گفتیم قشنگه.
نگاهم رو به زهره دادم. ورم بینیش از دیشب هم بیشتر شده.
زهره شاکی رو به خاله گفت:
_ بیا مامانخانم! رویا دیشب تا صبح من رو دیده، الان داره با تعجب من رو نگاه میکنه؛ بعدش شما الکی هی بگو هیچی نشده هیچی نشده! من نمیام عقد رضا که ادب بشه. آخه با این دماغ ورم کرده نمیشه بیام!
خاله طوری که انگار اصلاً حرفهای زهره رو نشنیده گفت:
_ میبرمت آرایشگاه، آرایشت میکنه اصلاً انگار نه انگار.
_ مامان یه حرفهایی میزنی ها! این ورم رو کی میتونه بپوشونه که تو من رو میبری آرایشگاه؟
_ تا فردا خوب میشی. بهونه در نیار. اصلاً یه همچین چیزی نداریم که تو توی مراسم عقد رضا نیای. کلاً هم نمیشه تو خونه تنها بمونی. حرف آخرم اینه؛ ما آبرو داریم، نمیشینیم تو یه الف بچه بریزیش.
با چشم و ابرو به زهره اشاره کردم تا بالا بیاد. منتظرش نموندم و خودم از پلهها بالا رفتم.
✍🏻 #هدی_بانو
🚫 #کپیحرام و پیگرد #قانونی دارد🚫
╔═💞🍀════╗
@behestiyan
╚════💞🍀═╝
پارتاول
https://eitaa.com/behestiyan/16
🍀
💞🍀
🍀💞🍀
💞🍀💞🍀
🍀💞🍀💞🍀
💞🍀💞🍀💞🍀
🍀💞🍀💞🍀💞🍀