eitaa logo
خدا ودیگرهیچ
157 دنبال‌کننده
153 عکس
56 ویدیو
34 فایل
در این کانال گفتارها و‌نوشتارهایی بر اساس تفکر توحیدی منتشر می کنم موضوعات متنوعند: از متون دینی تا فلسفه و هنر و حوادث واقعه و آرای اندیشمندان و... مگر نه اینکه توحید همه چیز را در برمی گیرد؟ رضاکریمی @rezakarimi1001
مشاهده در ایتا
دانلود
المیزان- برائت.pdf
1.05M
در تفسیر سوره برائت (در جلد نهم ) 119 نکته به عنوان چکیده ارائه شد و 34 نکته تکمیلی (پاورقی) در ذیل برخی نکات چکیده بیان شد. این نکات چکیده و تکمیلی هر کدام می توانند یک بحث کوتاه یا بلند را آغاز کنند؛ چنانچه که در برخی جلسات تعدادی از نکات مورد بحث قرار گرفتند. به بپیوندید لینک عضویت http://eitaa.com/joinchat/2802319371C1ec9ed0c5a
کتابخوانی حرفه ای.mp3
5.66M
یک کتاب خوان حرفه ای: • کتاب را به خوبی می فهمد. • کتاب را به خوبی تحلیل و نقد می کند. • با دیگران این کتاب را گفتگو می کند. • پیشنهادات خوبی برای کاستی های کتاب دارد. http://r1001.blog.ir/1397/09/26 @rezakarimi
فرموده اند: زمستان بهار مؤمن است چون شبهایش (برای تهجد) طولانی تر است. از می توان تفسیرهای مختلفی داشت ولی با برداشت مؤمنانه و ‌توحیدی می توانیم بگوییم یلدا؛ بهاری ترین شب سال مبارک @rezakarimi
آشنايي-با-طرح-خادمياران-رضوي.pdf
4.19M
با سلام علاقمندانی که تمایل دارند خدمات فرهنگی خود را به آستان امام رضا علیه السلام تقدیم کنند و به عنوان خادمیار شناخته شوند می توانند با مراجعه به نشانی ذیل و ثبت نام منتظر بررسی و شروع خدمت خود باشند. تا ان شاء الله پس از گذراندن دوران خدمت در شهر خود، نهایتاً پذیرش کشیک حرم را دریافت نمایند. https://khademyar.razavi.ir/ در ضمن در کانون خادمیاران کتاب استان کرمانشاه اینجانب پاسخگو هستم
که می شود اما این تویی که هنوز هستی و عطر_گرم وجودت ما را از سرما حفظ می کند.
زندگی است اما نه همه ابعاد آن. اندکی به تفسیر علمی بازرگان از قرآن می پردازد و از استاد او می گوید و‌اندکی به دوران اشاره دارد، ولی بیشتر به رابطه اش با می پردازد. در اینجا مسئله (که معروف است بازرگان پدر آن است) و  ماجرای مطرح نمی شوند و   یک استثنا در معرفی می شود . از نقاط قوت مستند، کتابخوانی و تمرکز بر کتب بازرگان به ویژه و نیز تحلیل قرآن به ویژه است.  تنها منتقد اندیشه بازرگان که مصاحبه می شود است که در کنار تصویر پدرش سخن می گوید و بقیه مصاحبه شوندگان نزدیکان و‌ آشنایان بازرگان هستند. در این میان خود کارگردان، که قبلا را ساخته اکنون چهره متفاوتی از خود نشان می دهد و به‌شدت در اثرش دیده می شود و بیش از همه تحلیل و ‌تفسیر و مباحثه می کند و آنجا که مصاحبه شونده سخن می گوید بازهم ملاقلی پور در آینه خودش را نمایش می دهد! راه طی شده نمی خواهد خنثی باشد و بلکه منتقدانه برخورد می کند و تبدیل به یک شده است که مورد اعتراض طرفداران بازرگان قرار گرفته و حتی در تیتر یک خود آن را تحریف تاریخ نامید. در حالی که ملاقلی پور گفته خواسته ام تا برخی حقایق مخفی نمانده باشد. اما به هر حال این‌مستند پر از مسائل مهم بوده و‌ دیدن آن تأمل برانگیز و تفکر برانگیز است.
صفحه اندیشه سی امین شماره نشریه منتشر شد: تمام تلاشم این است که فعالیتهای فرهنگی کرمانشاه در حوزه اندیشه رصد شده و انعکاس پیدا کنند. اگر ضعف هست شما کمک کنید و در شماره های بعد همکار این صفحه باشید.
سخنرانی آیت الله جوادی آملی در مراسم رونمایی از کتاب تحریرالاصول چند نکته مهم دارد و قول مشهور در مورد حجیت قطع را تصحیح می کند و از یک خط تاریخی پرده بر می دارد. رابطه نظر آخوند خراسانی با کتاب شهید جاوید در مورد علم امام از این نظر که بذر کاهش شأن و‌مقام علمی امام را گذاشت هم مهم است. از این جهت می توان گفت او‌ یکی از اجداد‌ فقهی روشنفکری دینی است. http://r1001.blog.ir/1397/10/18
خطر لو‌رفتن داستان! باز هم در فیلم‌تازه اش راوی شده است. او در فیلم بازهم مانند از مرکز و شهر مدرنیته دور می شود و روستایی برای داستان گویی انتخاب می کند شاید چون برای بیان اندیشه مدرن بهتر است اسیر زرق و برق ظاهر آن نشد. این بار مسئله خدا به صورت واضح تر مطرح می شود: لورا بعد از گذر زمان و طی سالها رابطه بدون ازدواج با پاکو او را ترک‌ کرده و با الخاندرو ازدواج می کند. الخاندرو در آغاز مانع سقط جنین ایرنه (جنینی که پاکو بر‌جاگذاشته شده بود) توسط لورا می شود، چون او را مایه نجات خود از بدبختی و دائم الخمری می داند و‌ معتقد است او توسط خدا فرستاده شده است. سالها گذشته و و در گذر زمان پاکو زمینهایی که از لورا در شرایط نیاز او ارزان خریده بود را به مزرعه انگور تبدیل کرده و متخصص شراب شده است و در مدرسه به دانش آموزان می گوید شراب در گذر زمان شخصیتش ساخته می شود. در میانه فیلم ایرنه دزدیده شده و الخاندرو منتظر است تا خدا نجاتش دهد ولی پاکو که حالا حقیقت ایرنه را فهمیده تصمیم می گیرد دومین ناجی دخترش که اکنون دختر الخاندرو‌هم هست باشد. نهایتا وقتی بعد از فروش مزرعه، دختر را از دست آدم رباها نجات می دهد، وقتی لورا دخترش را بغل می کند در حالی است که یک‌دستش در دست الخاندرو است و دست دیگرش را به پاکو می دهد. در یکی از تعیین‌کننده‌ترین سکانس‌های فیلم، جایی که دیالوگ بین آلخاندرو و پاکو در جریان است، آلخاندرو می‌گوید که خداوند خودش ایرنه را نجات می‌دهد و نیازی به پول پاکو برای آزادی او نیست. اما پاکو پس از مجادله در نهایت به او می‌گوید که فرض کن خدای تو این بار می‌خواهد از طریق من ایرنه را نجات بدهد! در پایان عده ای که روستا را با آب پرفشار تمیز می کنند آب را به طرف صلیب هم می گیرند. این بار فرهادی تصمیم گرفته است واضح تر بگوید که دینتان را آب بزنید، آنچنانکه خدا از طریق پدر غیررسمی دختری را نجات می دهد. داستان این دختر را همه می دانند. پس مقابل همه نایستید و خدا را هم اینگونه تفسیر کنید. متن کامل یادداشت تحلیل سینمای اصغر فرهادی: http://r1001.blog.ir/1397/09/12
وَ إِذَا اَلْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ (تکویر۸و٩) این آیه در لایه ظاهری و در تنزیل خود راجع به زنده به گور کردن دختران است. در اینجا گویا ریشه لغت موؤُده به آیه وَ لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما (بقرة: 255) به معنی ثقل حمل نزدیک است. این نزدیکترین معنایی است که به ذهن می رسد از موجود مؤنثی که بی گناه به قتل رسیده است، چون عرب تحمل نگهداری دختر نداشت. اما در روایات (مانند کتاب کافی و حتی در مجمع البیان به نقل از ابن عباس) ذیل آیه با بیانی شبیه به روش تفسیر قرآن به قرآن آمده است که موؤده موده است: یعنی همان مودت در قربی که اجر رسالت بود: قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ اَلْمَوَدَّةَ فِي اَلْقُرْبىٌٰ (شوری٢٣). این موؤده کیست؟ همه کسانی که مودت آنها واجب بود ولی عکس آن عمل شد! اولین کسی که از قربای رسول به این ظلم شناخته شده است اباعبدالله است. اما گویا معنای آیه با این مصداق تمام نمی شود. معروفترین موؤده حسین شهید است و گمنام ترین آنها صدیقه شهیده. *** از مرحوم نقل است: «خوب است پیروان سایر ادیان خبر ندارند که امت پیغمبر آخر الزمان، با آن همه مهربانی و خیرخواهی پیامبر برای امتش، با دختر پیغمبرشان و با فرزندان او چه کردند، و الا این امت تا قیامت نمی‌توانست سرش را پیش سایر امتها بلند کند. خدا این ننگ را از نظر سایر امم پوشاند». این بیان چند نکته دارد: یکی نامهربانی امت پیامبر با خانواده پیامبر و دیگری پنهان بودن این نامهربانی. در این میان خبر مظلومیت دختر پیامبر مخفی تر است. این ماجرا را اگر چه بزرگانی چون شیخ طوسی و سید مرتضی و ‌شیخ مفید نقل کرده اند اما بازهم‌ خبر همه گیر نیست‌ و این حادثه داستانی نیست که در هر جایی بتوان شنید و خواند چون اهل نظر معتقدند خدا این ننگ را پوشانده است. شاید خواست خدا بوده که روضه مدینه را مانند روضه عاشورا فاش نگوییم و در خلوت بسوزیم و بسازیم...
۹۷ فیلم با الهام از سمفونی در مورد عشق و خون(مرگ) است و البته این دو کاملا به هم ربط دارند چون در تاریخ بشر عشق قاتل عشاق بوده است. در این فیلم تاریخ این کشته ها و عشاق روایت می شود و از کوروش و رابعه و امیرکبیر تا زمان معاصر را می بینیم که به خون خود آغشته اند. البته آنانی که عشق نمی فهمند هم هستند و مهم تر از همه فرشته مرگ است که دو نقش مهم در فیلم دارد: عشق و مرگ. فرشته اولی را نمی فهمد! ولی دومی شغلش است و به همین دلیل در همه سکانس های تاریخی حضور دارد. هر چند در پایان فرشته زمینی می شود و مزه عشق را می چشد. از نظر محتوایی این فیلم می توانست در سطح متعالی تری نوشته شود چرا که عشق و کشته شدن در راه معشوق مضمونی دینی دارد اما نویسنده بیشتر با نگاه دنیوی به این موضوع پرداخته و حتی گرچه مانند حافظ معتقد بوده که اما مانند فیلم پیشنهاد هبوط فرشته را داده است. به نظرم پیشنهاد قرآن برای فرشتگان این است که (به جای هبوط) بر آدم سجده کنند و پرهای خود را به انسان کامل بزنند! علاوه بر محتوا فرم هم کامل نیست؛ پیداست که ساختار این نوع روایت خاص است و شاید تماشاگر عام از آن لذت نبرد و گر چه این سبک را دوست دارم اما معتقدم زبان و فرم مؤثر نباید فراموش شود. این فیلم به شباهت ساختاری دارد ولی در سطح آن فیلم نافذ و مؤثر نیست و حتی از آن مبتذل تر است. فیلم سمفونی نهم از لحاظ مضمون اصلی اش به ترانه اثر هم شباهت زیادی دارد و هر دو مصادیق تاریخی خون و عشق را روایت می کنند. اما به نظرم اثر چاووشی هنرمندانه تر و واضح تر است ولی اثر سرگردان کننده هم هست و حتی عجیب این است که برای بیان این مسئله مهم از زبان طنز استفاده کرده است!
چندسال پیش وقتی #چ را در استان فیلمبرداری کرد در یک مراسم حضار از او خواستند تا فیلمی هم از بسازد اما او جواب داد که سفارشی نمی سازد. بعدها به کرمانشاه آمد و فیلم این رویداد مهم را ساخت. او اکنون یکی از مهم ترین کارگردانان ژانر در ایران است. بیشتر ما را با آشنا می کند به ویژه با قاب عکس آیت الله و (دو چهره مهم‌در تحلیل مجاهدین) که به ما لبخند می زنند! (البته لبخند منتظری بیشتر است!) در این فیلم دوربین بیشتر به این موجودات عجیب نزدیک می شود؛ کلاس آنها را نمایش می دهد در حالی که مغزشویی می شوند. سخنرانی رجوی و پشت صحنه اش را پخش می کند و نماز آنها در جنگ را نشان می دهد در حالی که به خون آغشته اند! اینجاست که پسرم با دیدن این صحنه تعجب می کند: اینها که نماز می خوانند!! نقد کرمانشاهی‌ها به ماجرای نیمروز تصویر ناقص و غیرمنصفانه از رزمندگان کرمانشاه بود. نقد دیگر نگاه همدلانه به سازمان بود. اما شاید با خوش‌بینی این همدلی را واقع‌بینی بدانیم چون مرصاد اوج یک تراژدی بزرگ بود؛ داستان اینکه چگونه هم زبانان و هم دینان با هم جنگیدند. در این فیلم هم ‌تراژدی دنبال می شود؛ وقتی رزمنده انقلابی که در نیمروز اول یکی از سردسته های منافقین را کشته اکنون خواهرش به همان سازمان پیوسته است! پس برای حفظ آبرو دست به مخفی کاری می زند. اینجاست که معتقدم ایده یک رابطه عاطفی در دل مبارزه نظامی امنیتی فقط برای جذاب کردن فیلم نیست بلکه با اساس داستان رابطه تنگاتنگی دارد و حتی کارگردان از ظرفیت احساسی این داستان چندان هم بهره برداری نمی کند! تراژدی دیگر فیلم هم این است که مدام دایره انقلابیون بدون چالش تنگ تر می شود، بعضی از شخصیتهای قسمت اول شهید شده اند و بعضی دیگر در این قسمت شهید می شوند. بعضی دیگر هم درگیر مشکلات خود می شوند... تا جایی که در نمای پایانی دو‌نفر دیگر سلاح خود را تحویل می دهند و از بالا تنها یک مرد را می بینیم که تنها روی نیمکت کنار اسلحه ها نشسته است.