eitaa logo
نسیم فقاهت و توحید
645 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
100 فایل
•┈┈✾🍀﷽🍀✾┈┈• این کانال شامل ؛ 📚 جلسات سخنرانی و تدریس #رضا_خانجانی و همچنین؛ 📤 نشر بیانات متفکران و شخصیتهای طراز اول #انقلاب_اسلامی ارتباط با مدیر @samenolhojajjj
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ راه علاج از درگاه خداوند چیست‌ ؟ من بسیار از خود و از خدای متعال هستم . آیا راه علاجی برای این بیمار هست؟! به طور حتم و یقین بدانید که اصلاً ناامید نیستید ، چون اگر ناامید بودید ، حتی این سؤال را نیز نمیپرسیدید . همین سؤال و جویایی راه چاره یا علاج ، خود نشان از امیدواری دارد . منتهای مراتب ، وقتی تألم و یا اختلالی در روح ، روان و اعصاب پیدا میشود ، شیاطین نیز فرصت مناسبی برای نفوذ و القای وسوسه‌ پیدا میکنند. 1⃣ناامیدیِ بیجا ، غیر منطقی و خلاف واقعیت ، همان قدر مذموم است که امید بیجا و غیر منطقی مذموم است ، مثل کسی که امید داشته باشد ، روزی از آسمان به جای باران ، طلا ببارد! 2⃣ناامیدی ‌های بیجا ، هم به حَسَبِ شخصِ ناامید و هم به حَسَبِ موضوعات متفاوت است ، اما در ریشه‌ یابی ، میتوان آنها را به طور کلی به دو بخش «عدم شناخت ؛ بالتبع عدم باور» تقسیم نمود. عدم شناخت خدا ، آنگونه که خودش خود را در کتاب هستی و کتاب وحی (قرآن مجید) معرفی کرده است. عدم شناخت "خود" ، استعدادها و توانها؛ عدم شناخت نعمت [موقعیت ، شرایط ، امکانات ، مواهب و ...] که موجب ناشکری میشود و ناشکری نیز عذاب دنیوی و اخروی را به دنبال می‌ آورد. نکته؛ "شکر" ، شناخت مُنعم ، نعمت و استفاده‌ ی درست از آن و ضایع نکردن آن میباشد و کمترین حد آن شکرگویی به زبان میباشد. راه چاره: پس با توجه به نکات فوق ، اولین و تنها راه چاره و نجات ، "شناخت" است که مبتنی بر "علم و فکر" میباشد ؛ باید مطالعه نمود ، باید قرآن خواند ، باید آموزه‌ های اهل عصمت (علیهم السلام) را که والاترین معلمان و مربیان هستند فرا گرفت ؛ منتهی همه با تفکر ، تأمل و تعقل. در راستای این شناخت ، ایمان به آن لازم است و باید بدانیم که ایمان ، به قلب "متکبر" وارد نمیشود و نتیجه بگیریم که ناامیدی از رحمت الهی ، که افترای به اوست ، در تکبری (هر چند ناخودآگاه و غیر محسوس) ریشه دارد ، و عارضه ‌ی تکبر نیز با بندگی (عبادت) ریشه کن میشود که سرآمد آن "نماز" میباشد. در همین راستای شناخت و ایمان ، مبارزه‌ ی منفی نیز لازم است ، یعنی همانگونه که ابتدا باید به «لا إله» ایمان آورد تا ایمان به «الا الله» محقق گردد ، و اهل «یکفر بالطاغوت» شویم تا بتوانیم اهل «یؤمن بالله» شویم ، و باید با هوای نفس مبارزه کنیم تا بتوانیم به جای بندگی نفس ، افسار و کنترل آن را در درست بگیریم ... ، باید با حالات روحی و روانی ، یا افسردگی ، یا عادتهای غلط ذهنی و عملی ، یا با خرافات و آنچه که به حکم عقل ، علم و وحی میدانیم درست نیست و غلط است ، مبارزه کنیم. 🔰"ذکر" یعنی همین یادآوری‌ ها . مرتب و مستمر به خودمان یادآور شویم که خداوند سبحان ، رحمان ، رحیم ، غفار ، رازق ، لطیف ، رئوف و محبوب است ؛ پس هیچ جایی برای ناامیدی وجود ندارد ، ضمن آنکه میدانیم ، ناامیدی به او ، افترای به رحمت واسعه‌ ی اوست ، شرک به اوست و همه از شیطان است ، لذا تأکید نمود که اولاً هیچگاه از رحمت من ناامید نشوید ، ثانیاً دو گناه را هرگز نمیبخشم ، یکی شرک به من است و دیگری ناامیدی از رحمت من (که هر دو اهانت و افترای به خداوند سبحان میباشند). 🔰ذکر نعمت نیز لازم و واجب است ، اگر انسان بررسی ، مطالعه و تفکر کند که از چه نعماتی برخوردار شده است ، میبیند که جایی برای ناامیدی وجود ندارد و میتواند از آن نعمتها استفاده‌ ی بهینه ببرد . 🔰فرمود : «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ ؛ و اما نعمتهای پروردگارت را بازگو کن ! / الضَحی ، 11» ؛ و باید بدانیم و توجه داشته باشیم که اولاً بازگویی نعمت ، بدون شناخت آن ممکن نیست و ثانیاً بازگویی (مثل تذکر ، نصیحت ، امر به معروف و نهی از منکر و ...) ، باید اول به خود باشد و سپس به دیگران. 🔸آیا علم امروز در روانشناسی ، تعلیم و تربیت ، باور ، اتکا ، امید ، ترس ... و تدبیر در مدیریت آنها ؛ با این همه پیشرفت ، جز بخش کوچکی از علم کلانی که خداوند متعال در قرآن کریم و بالتبع اهل عصمت در آموزه‌ های خود تعلیم داده‌ اند ، دست یافته و میگوید ؟! @Khanjanidroos
✅ راه علاج از درگاه خداوند چیست‌ ؟ من بسیار از خود و از خدای متعال هستم . آیا راه علاجی برای این بیمار هست؟! ✅پاسخ : به طور حتم و یقین بدانید که اصلاً ناامید نیستید ، چون اگر ناامید بودید ، حتی این سؤال را نیز نمیپرسیدید . همین سؤال و جویایی راه چاره یا علاج ، خود نشان از امیدواری دارد . منتهای مراتب ، وقتی تألم و یا اختلالی در روح ، روان و اعصاب پیدا میشود ، شیاطین نیز فرصت مناسبی برای نفوذ و القای وسوسه‌ پیدا میکنند. 1⃣ناامیدیِ بیجا ، غیر منطقی و خلاف واقعیت ، همان قدر مذموم است که امید بیجا و غیر منطقی مذموم است ، مثل کسی که امید داشته باشد ، روزی از آسمان به جای باران ، طلا ببارد! 2⃣ناامیدی ‌های بیجا ، هم به حَسَبِ شخصِ ناامید و هم به حَسَبِ موضوعات متفاوت است ، اما در ریشه‌ یابی ، میتوان آنها را به طور کلی به دو بخش «عدم شناخت ؛ بالتبع عدم باور» تقسیم نمود. عدم شناخت خدا ، آنگونه که خودش خود را در کتاب هستی و کتاب وحی (قرآن مجید) معرفی کرده است. عدم شناخت "خود" ، استعدادها و توانها؛ عدم شناخت نعمت [موقعیت ، شرایط ، امکانات ، مواهب و ...] که موجب ناشکری میشود و ناشکری نیز عذاب دنیوی و اخروی را به دنبال می‌ آورد. ♦️نکته : "شکر" ، شناخت مُنعم ، نعمت و استفاده‌ ی درست از آن و ضایع نکردن آن میباشد و کمترین حد آن شکرگویی به زبان میباشد. راه چاره: پس با توجه به نکات فوق ، اولین و تنها راه چاره و نجات ، "شناخت" است که مبتنی بر "علم و فکر" میباشد ؛ باید مطالعه نمود ، باید قرآن خواند ، باید آموزه‌ های اهل عصمت (علیهم السلام) را که والاترین معلمان و مربیان هستند فرا گرفت ؛ منتهی همه با تفکر ، تأمل و تعقل. در راستای این شناخت ، ایمان به آن لازم است و باید بدانیم که ایمان ، به قلب "متکبر" وارد نمیشود و نتیجه بگیریم که ناامیدی از رحمت الهی ، که افترای به اوست ، در تکبری (هر چند ناخودآگاه و غیر محسوس) ریشه دارد ، و عارضه ‌ی تکبر نیز با بندگی (عبادت) ریشه کن میشود که سرآمد آن "نماز" میباشد. در همین راستای شناخت و ایمان ، مبارزه‌ ی منفی نیز لازم است ، یعنی همانگونه که ابتدا باید به «لا إله» ایمان آورد تا ایمان به «الا الله» محقق گردد ، و اهل «یکفر بالطاغوت» شویم تا بتوانیم اهل «یؤمن بالله» شویم ، و باید با هوای نفس مبارزه کنیم تا بتوانیم به جای بندگی نفس ، افسار و کنترل آن را در درست بگیریم ... ، باید با حالات روحی و روانی ، یا افسردگی ، یا عادتهای غلط ذهنی و عملی ، یا با خرافات و آنچه که به حکم عقل ، علم و وحی میدانیم درست نیست و غلط است ، مبارزه کنیم. 🔰"ذکر" یعنی همین یادآوری‌ ها . مرتب و مستمر به خودمان یادآور شویم که خداوند سبحان ، رحمان ، رحیم ، غفار ، رازق ، لطیف ، رئوف و محبوب است ؛ پس هیچ جایی برای ناامیدی وجود ندارد ، ضمن آنکه میدانیم ، ناامیدی به او ، افترای به رحمت واسعه‌ ی اوست ، شرک به اوست و همه از شیطان است ، لذا تأکید نمود که اولاً هیچگاه از رحمت من ناامید نشوید ، ثانیاً دو گناه را هرگز نمیبخشم ، یکی شرک به من است و دیگری ناامیدی از رحمت من (که هر دو اهانت و افترای به خداوند سبحان میباشند). 🔰ذکر نعمت نیز لازم و واجب است ، اگر انسان بررسی ، مطالعه و تفکر کند که از چه نعماتی برخوردار شده است ، میبیند که جایی برای ناامیدی وجود ندارد و میتواند از آن نعمتها استفاده‌ ی بهینه ببرد . 🔰فرمود : «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ ؛ و اما نعمتهای پروردگارت را بازگو کن ! / الضَحی ، 11» ؛ و باید بدانیم و توجه داشته باشیم که اولاً بازگویی نعمت ، بدون شناخت آن ممکن نیست و ثانیاً بازگویی (مثل تذکر ، نصیحت ، امر به معروف و نهی از منکر و ...) ، باید اول به خود باشد و سپس به دیگران. 🔸آیا علم امروز در روانشناسی ، تعلیم و تربیت ، باور ، اتکا ، امید ، ترس ... و تدبیر در مدیریت آنها ؛ با این همه پیشرفت ، جز بخش کوچکی از علم کلانی که خداوند متعال در قرآن کریم و بالتبع اهل عصمت در آموزه‌ های خود تعلیم داده‌ اند ، دست یافته و میگوید ؟! @khanjanidroos
... 🌲🍃 شهلا به خانه ی چند نفر از دوستان زینب زنگ زد. شهلا خجالت می کشید که بگوید زینب شده است؛ آخر دوستانش چه فکری می کردند؟ اما چاره ای نبود. شاید بالاخره کسی او را دیده باشد و یا دوستانش خبری از او داشته باشند . من گوشهایم را تیز کرده و به شهلا زل زده بودم . شهلا باید برای تک تک دوستهای زینب، اول توضیح می داد که چه اتفاقی افتاده و بعد از آنها کسب خبر می کرد؛ اما در واقع آنها بودند که یک خبر جدید می شنیدند و آن زینب بود. خانم دارابی برای ما چای و شیرینی آورد، اما من احساس خفگی می کردم. انگار کسی به گلویم چنگ انداخته بود و فشار می داد. شهلا گفت:مامان ، دیگر نمی دانم با چه کسی تماس بگیرم . هیچ کس از زینب خبری ندارد. شهلا یکدفعه یاد مدیر مدرسه شان افتاد. خانم کچویی، مدیر دبیرستان 22 بهمن، زینب را خوب می شناخت. زینب در دبیرستان فعالیت داشت و برای خودش یکپا مربی پرورشی بود و خانم کچویی علاقه زیادی به او داشت. از طرفی خانم کچویی خیلی وقت ها برای نماز به مسجد المهدی می رفت و در کلاسهای عقیدتی جامعه ی زنان هم شرکت می کرد. زینب مرتب با خانم کچویی ارتباط داشت شهلا به خانه رفت و شماره ی تلفن خانم کچویی را آورد. در این فاصله خانم دارابی سعی می کرد با حرف زدن، مرا مشغول و تا اندازه ای آرام کند. اما من فقط نگاهش می کردم و سرم را تکان می دادم. حرفهای او را نمی شنیدم و توی مغزم غوغایی از افکار عجیب و غریب بود. شهلا به خانم کچویی زنگ زد و چند دقیقه ای با او حرف زد. وقتی تلفن را گذاشت ، گفت: خانم کچویی امشب به مسجد نرفته و خبری از زینب ندارد. شهلا با حالتی مشکوک ادامه داد که خانم کچویی از گم شدن زینب وحشت زده شده و با نگرانی برخورد کرده است. وقتی از تماس گرفتن با دوستان زینب شدیم، با خانم دارابی خداحافظی کردیم و به خانه برگشتیم. در حیاط خانه را که باز کردم، چشمم به بوته ی گل رز باغچه ی گوشه ی حیاط افتاد. جلو رفتم و کنار باغچه به دیوار تکیه زدم. بلندی بوته به اندازه ی قد زینب و شهلا بود. از بالا تا پایین بوته، گلهای رز صورتی خودنمایی می کردند. آن درختچه هر فصل گل میداد و انگار برای آن بوته، همیشه فصل بهار بود. زینب هر روز با علاقه به درختچه ی گل رز آب میداد تا بیشتر گل دهد. او در این چند روز باقی مانده به سال تحویل، در تمیز کردن خانه خیلی به من کمک می کرد. البته همانطور که مشغول کار بود به من می گفت: مامان،من به نیت عید به تو کمک نمی کنم؛ ما که نداریم. توی جبهه رزمنده ها می جنگند و خیلی از آنها زخمی و شهید می شدند،آن وقت ما عید بگیریم؟ من فقط به نیت تمیزی و نظافت خانه کمک می کنم. کنار بوته گل رز مثل مجسمه بی حرکت ایستاده بودم و به حرف های او فکر میکردم که مادرم به حیاط آمد و گفت: کبری ،ننه ،آنجا نایست . هوا سرد است. بیا توی خانه. شهلا و شهرام طاقت ناراحتی تو را ندارند. نویسنده بدون لینک اجازه کپی برداری نیست 🍃 @rkhanjani
✅ راه علاج از درگاه خداوند چیست‌ ؟ من بسیار از خود و از خدای متعال هستم . آیا راه علاجی برای این بیمار هست؟! ✅پاسخ : به طور حتم و یقین بدانید که اصلاً ناامید نیستید ، چون اگر ناامید بودید ، حتی این سؤال را نیز نمیپرسیدید . همین سؤال و جویایی راه چاره یا علاج ، خود نشان از امیدواری دارد . منتهای مراتب ، وقتی تألم و یا اختلالی در روح ، روان و اعصاب پیدا میشود ، شیاطین نیز فرصت مناسبی برای نفوذ و القای وسوسه‌ پیدا میکنند. 1⃣ناامیدیِ بیجا ، غیر منطقی و خلاف واقعیت ، همان قدر مذموم است که امید بیجا و غیر منطقی مذموم است ، مثل کسی که امید داشته باشد ، روزی از آسمان به جای باران ، طلا ببارد! 2⃣ناامیدی ‌های بیجا ، هم به حَسَبِ شخصِ ناامید و هم به حَسَبِ موضوعات متفاوت است ، اما در ریشه‌ یابی ، میتوان آنها را به طور کلی به دو بخش «عدم شناخت ؛ بالتبع عدم باور» تقسیم نمود. عدم شناخت خدا ، آنگونه که خودش خود را در کتاب هستی و کتاب وحی (قرآن مجید) معرفی کرده است. عدم شناخت "خود" ، استعدادها و توانها؛ عدم شناخت نعمت [موقعیت ، شرایط ، امکانات ، مواهب و ...] که موجب ناشکری میشود و ناشکری نیز عذاب دنیوی و اخروی را به دنبال می‌ آورد. ♦️نکته : "شکر" ، شناخت مُنعم ، نعمت و استفاده‌ ی درست از آن و ضایع نکردن آن میباشد و کمترین حد آن شکرگویی به زبان میباشد. راه چاره: پس با توجه به نکات فوق ، اولین و تنها راه چاره و نجات ، "شناخت" است که مبتنی بر "علم و فکر" میباشد ؛ باید مطالعه نمود ، باید قرآن خواند ، باید آموزه‌ های اهل عصمت (علیهم السلام) را که والاترین معلمان و مربیان هستند فرا گرفت ؛ منتهی همه با تفکر ، تأمل و تعقل. در راستای این شناخت ، ایمان به آن لازم است و باید بدانیم که ایمان ، به قلب "متکبر" وارد نمیشود و نتیجه بگیریم که ناامیدی از رحمت الهی ، که افترای به اوست ، در تکبری (هر چند ناخودآگاه و غیر محسوس) ریشه دارد ، و عارضه ‌ی تکبر نیز با بندگی (عبادت) ریشه کن میشود که سرآمد آن "نماز" میباشد. در همین راستای شناخت و ایمان ، مبارزه‌ ی منفی نیز لازم است ، یعنی همانگونه که ابتدا باید به «لا إله» ایمان آورد تا ایمان به «الا الله» محقق گردد ، و اهل «یکفر بالطاغوت» شویم تا بتوانیم اهل «یؤمن بالله» شویم ، و باید با هوای نفس مبارزه کنیم تا بتوانیم به جای بندگی نفس ، افسار و کنترل آن را در درست بگیریم ... ، باید با حالات روحی و روانی ، یا افسردگی ، یا عادتهای غلط ذهنی و عملی ، یا با خرافات و آنچه که به حکم عقل ، علم و وحی میدانیم درست نیست و غلط است ، مبارزه کنیم. 🔰"ذکر" یعنی همین یادآوری‌ ها . مرتب و مستمر به خودمان یادآور شویم که خداوند سبحان ، رحمان ، رحیم ، غفار ، رازق ، لطیف ، رئوف و محبوب است ؛ پس هیچ جایی برای ناامیدی وجود ندارد ، ضمن آنکه میدانیم ، ناامیدی به او ، افترای به رحمت واسعه‌ ی اوست ، شرک به اوست و همه از شیطان است ، لذا تأکید نمود که اولاً هیچگاه از رحمت من ناامید نشوید ، ثانیاً دو گناه را هرگز نمیبخشم ، یکی شرک به من است و دیگری ناامیدی از رحمت من (که هر دو اهانت و افترای به خداوند سبحان میباشند). 🔰ذکر نعمت نیز لازم و واجب است ، اگر انسان بررسی ، مطالعه و تفکر کند که از چه نعماتی برخوردار شده است ، میبیند که جایی برای ناامیدی وجود ندارد و میتواند از آن نعمتها استفاده‌ ی بهینه ببرد . 🔰فرمود : «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ ؛ و اما نعمتهای پروردگارت را بازگو کن ! / الضَحی ، 11» ؛ و باید بدانیم و توجه داشته باشیم که اولاً بازگویی نعمت ، بدون شناخت آن ممکن نیست و ثانیاً بازگویی (مثل تذکر ، نصیحت ، امر به معروف و نهی از منکر و ...) ، باید اول به خود باشد و سپس به دیگران. 🔸آیا علم امروز در روانشناسی ، تعلیم و تربیت ، باور ، اتکا ، امید ، ترس ... و تدبیر در مدیریت آنها ؛ با این همه پیشرفت ، جز بخش کوچکی از علم کلانی که خداوند متعال در قرآن کریم و بالتبع اهل عصمت در آموزه‌ های خود تعلیم داده‌ اند ، دست یافته و میگوید ؟! ———🌻⃟‌———— ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @rkhanjani
...معنای زندگی در سایه‌ی هدفمند بودن... 💠 قوانین هدف‌گذاری صحیح در زندگی1️⃣: ♦️ قانون شماره یک: 🔆 اهدافی را دنبال کنید که مطابق با ارزش‌های شما باشد. 🔰 از نظر بسیاری افراد، "اهداف کاری" و "اهداف زندگی شخصی" تفاوت زیادی ندارند، اما اگر اهداف کاری شما همسو با اهداف زندگی شخصی‌ شما نباشد، قطعا در ادامه درمانده و خواهید شد. 🔰 بهتر است از سنین و در ابتدای راه، تصمیمی مناسب مطابق و خود برای تعیین اهداف کاری داشته باشید تا در ادامه و شور و شوق بیشتری داشته باشید. 🔰 بسیاری از افراد در دوران جوانی به دنبال انتخاب یک رشته برای پیدا کردن هستند و پس از اینکه دوران تحصیلی را پشت سر گذاشتند هم دنبال یک کار در یک شرکت بزرگ با امن هستند، تا بتوانند مشغول به کار شوند و پس از یک مدت طولانی و حدود سی سال بازنشسته شد. 🔰 بعد از آن هم در انتهای زندگی قرار دارند و ممکن است فاصله چندانی با مرگ نداشته باشند و یقینا سی سال زندگی کردن بصورت یکنواخت بسیار خسته کننده و در برخی موارد نفرت‌انگیز می‌شود. ‼️پس بهتر است هرچه زودتر را مشخص کنید؛ چه چیزی به زندگی شما معنا میدهد؟ چه چیزهایی دارید؟ با چه چیزهایی پیدا میکنید؟ @rkhanjani