آن روز که دل به دست حوّا دادم
پرسید شما؟ جواب دادم آدم
لبخند زد و گفت بیا سیب بخور
از هول هلیم تو ی دیگ افتادم
#خلیل_جوادی
@robaiiyat_takbait
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
#سعدی
@robaiiyat_takbait
گفتند بمان بهار خواهد آمد
روزی به سر انتظار خواهد آمد
گفتند که هر شکست یک تجربه است
این تجربه کی به کار خواهد آمد؟
#اصغر_عظیمی_مهر
@robaiiyat_takbait
دعا گویم شبانگاهان تـو را در پیش خود بینـم
الهی هر که عاشـق شد
حبیبش پیش او، آمـیـن!
#شاهین_پورعلی_اکبر
@robaiiyat_takbait
نمازم را قضا کرده تماشا کردنت ای ماه
بماند بین ما این رازها بینی و بین الله
#سیدحمیدرضا_برقعی
@robaiiyat_takbait
کم گوی به جز مصلحت خویش مگوی
چیزی که نپرسند تو خود پیش مگوی
گوشِ تو دو دادند و زبانِ تو یکی
یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی
#بابا_افضل_کاشانی
@robaiiyat_takbait
گِره تا میتوانی باز کرد از کار محتاجان
چو بیکاران به ناخن، گردنِ خود را مَخار اینجا
#صائب_تبریزی
@robaiiyat_takbait
در شعر, من از مشکل خود می گویم
از عشق و دل غافل خود می گویم
خواهی بپذیر دوست, خواهی نپذیر
من شعر برای دل خود می گویم
#بیژن_ارژن
@robaiiyat_takbait
زرد است که لبریز حقایق شده است
تلخ است که با درد موافق شده است
عاشق نشدی وگرنه می فهمیدی
پاییز؛ بهاری است که عاشق شده است
#میلاد_عرفان_پور
@robaiiyat_takbait
گویند که هر چیز
به هنگام بُوَد خوش
ای عشق چه چیزی که
خوشی در همه هنگام...؟!
#سعدی
@robaiiyat_takbait
با من بمان و سایه ی مِهر از سرم مگیر
من زنده ام به مِهر تو ای مهربان من
#حسین_منزوی
@robaiiyat_takbait
توی دنیا هم نشد برزخ که پیدا کردمت
مینشینم تا قیامت
با تو صحبت میکنم...
#کاظم_بهمنی
@robaiiyat_takbait
لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون
از گلوي خود بُريدن وقت حاجت همت است
ورنه هر کس گاهِ سيري پيش سگ نان افکند
#صائب_تبریزی
#انفاق
@robaiiyat_takbait
گفتی به تو گر بگذرم از شوق بمیری
قربان قَدَت، بگذر و بگذار بمیرم...
#شهریار
@robaiiyat_takbait
کم نامه ی خاموش برایم بفرست
از حرف پُرم گوش برایم بفرست
دارم خفه می شوم در این تنهایی
لطفا کمی آغوش برایم بفرست
#جلیل_صفربیگی
@robaiiyat_takbait
با دیدن تو تار شده چشمانم
هر ثانیه بیمار شده چشمانم
از بس که برات شعله روشن کرده
دهقان فداکار شده چشمانم
#رضا_نیکوکار
@robaiiyat_takbait
به محشر وعده ى دیدار اگر دادی نمی رنجم
وصالِ چون تویی را صبر این مقدار می باید!
#شفایی_اصفهانی
@robaiiyat_takbait
او که در آغوش من میگفت:
"دنیای منی"
ترک دنیا کرد و من در کار دنیا مانده ام!
#محمد_عزیزی
@robaiiyat_takbait
بر قلّه نشسته محو مهتاب شدند
در دامن کوه و دشت، نایاب شدند
تا خشکی رودخانه ها را دیدند
از شرم تمام برفها آب شدند
#محسن_درویش
@robaiiyat_takbait
هر مرض دارو و هر درد علاجی دارد
زخم تیر مژه را مرهم و داروئی نیست!
#عبید_زاکانی
@robaiiyat_takbait
یوسفِ ما ز تهی دستی خلق آگاه است
به چه امّید به بازار رساند خود را ؟
#صائب_تبریزی
#انتظار_فرج
@robaiiyat_takbait
پیشانیات ای کویر! موّاج شدهست
انقدر به رودخانهها فکر نکن
#میلاد_عرفان_پور
@robaiiyat_takbait
خندیدی و شهر آرزومند تو شد
گل با همه اسم و رسم ، پسوند تو شد
یک رای که بیشتر ندارم، آن هم
تقدیم به جمهوری لبخند تو شد !
_______________________________
عکاس رسید و صحنه را بند زدیم
خود را به درخت خشک پیوند زدیم
در عکس اگرچه باغ مان خالی بود
گفتیم دوباره " سیب" و لبخند زدیم
#محمد_علی_نیکومنش
@robaiiyat_takbait
بر دلبر دیوانه بگویید بیاید
دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید...
#پرواز_همای
@robaiiyat_takbait
در چشم دیگران منشین در کنار من
ما را در این مقایسه بی آبرو مکن
#فاضل_نظری
@robaiiyat_takbait