eitaa logo
رقعــــــه
40 دنبال‌کننده
62 عکس
5 ویدیو
0 فایل
رُقعــــــــــه؛ [تکــه کاغــذی که بــر آن نـویسنـد...] @javan_irani313
مشاهده در ایتا
دانلود
[بِسْـــمِ رَبِّ الْنُّـــور...🧡🌿]
.[💛]. _همه سپید کرده اید... یکی که حاضر جواب تر است میگوید: _به شما اقتدا کرده ایم، آقا! آقا لبخند میزند، ما نیز. عبدالرحمان که کنار من نشسته است و محو تماشای آقاست، آرام می گوید: وقتی اینجا بود یک تار موی سپید هم نداشت! 📚داستان سیستان ✍ رضا امیرخانی @roghe_ir
.[💙]. در آلمان که بودیم، خیلی اتفاقی برادرشوهرم را دیدیم. او هم، سفر کاری آمده بود. احمدآقا به چادرم اشاره کرد: _حاج خانوم جلدتون رو عوض نکردین. رویم را کیپ تر گرفتم: _من نیومدم جلد عوض کنم، اومدم رنگ پس بدم. چقدر از حرفم خوشش آمد. تا مدت ها هرجا می نشست، از حجاب من در آلمان می گفت و تحسینم می کرد. الحمداللّه این چادر همیشه همراهم بود. از روز های کودکی در زنجان و کنار عزیز تا الان. وصیت کرده ام بعد از فوتم چادر را روی تابوتم بکشند. رویش بنویسند: مادرم گفت:« سیاهی چادرم از سرخی خون بچه هایم برایم عزیزتر است.» 📚درگاه این خانه بوسیدنی است ✍ زینب عرفانیان @roghe_ir
.[📚❤️]. حضـرت آقـا؛ من اگر بدانم هرروز یک ساعت حرف بزنم، نتیجه اش این می شود که مردم کتابخوان می شوند، حاضرم روزی یک ساعت و نیم حرف بزنم! 📚یک ساعت و نیم @roghe_ir
.[💜]. اینکه شرکت حوالی میدان انقلاب بود برایم دردسر داشت. هرروز باید از وسط کلی کتاب فروشی رد می شدم؛ کتاب فروشی هایی که قهرمان های پشت ویترینشان فرگوسن و جابز و زاکربرگ بودند. می توانستم بپذیرم که آنها کارهای بزرگی کرده و تجربه های ارزشمندی داشته اند، اما نمی توانستم قبول کنم که فقط آنها می توانند ما را در رسیدن به آرزوهایمان کمک کنند. هرچقدر دنبال آدم های خودمان می گشتم، خبری نبود که نبود. آدم های این خاک و این مختصات. آدم هایی که زیر این اجاق چهل ساله می دمیدند تا گُر بگیرد، اما گمنامی در کوچه پس کوچه های فراموشی گم شده بودند. سرم را برگرداندم به طرف دیگر. دکه های روزنامه فروشی پر بود از روزنامه ها و مجله هایی که صفحهٔ اولشان را بازیگرها و خواننده ها و فوتبالیست ها پر کرده بودند. از بنر سردر سینماهای اطراف میدان انقلاب هم می شد فهمید که فیلم ها می خواهند یا مردم را بخندانند و پول به جیب بزنند، یا ناامید کنند و جایزه بگیرند. کفهٔ ترازو بدجور به یک طرف سنگینی می کرد. انگار تا به حال در گوشه و کنار کسی را نداشته ایم که بتوانیم به آن افتخار کنیم. تمام دانشمندان و متخصصان و کارآفرینانی که می توانستند به پشتوانهٔ حمایت مردم، آیندهٔ بهتری را به وجود بیاورند. 📚آرزوهای دست ساز ✍میلاد حبیبی @roghe_ir
.[🧡]. _من اینجا دیگر کاری ندارم، می خواهم بروم. شاه که با داشتن رعیت به خود می بالید، در جواب گفت:« نرو! نرو! من، وزیرت می کنم. _وزیر چه؟ _وزیر دادگستری! ولی اینجا که کسی نیست تا محاکمه شود. شاه گفت: _پس تو می توانی خودت را محاکمه کنی. این مشکل ترین کار است. محاکمه کردن خود بسیار مشکل تر از محاکمه کردن دیگری است. اگر بتوانی درباره ی خودت درست حکم کنی، معلوم می شود که حکیم واقعی هستی. @roghe_ir