4_5850604764143815970.mp3
7.49M
🍃❤️
من اَز قصد جوابتو نمیدم صدام کنی بیشتَر...🙃
(بفرست براش😍)
#موزیک
#آهنگ
#دوستت_دارم
آدرسِ ڪانالِ قشنگمون👇✿◕ ‿ ◕✿🍃
⚘️ https://eitaa.com/romankadeh ❤️
🍃❤️
شاعر چه عاشقانه میگه که:
مرا دچارِ خودَت کن؛ دچار تر بهتَر...😍🙃
(علی اصغر مقنی)
#بیو
#پروفایل
#دوستت_دارم
آدرسِ ڪانالِ قشنگمون👇✿◕ ‿ ◕✿🍃
⚘️ https://eitaa.com/romankadeh ❤️
🍃❤️
تندیسِ وفاداری
به جناب صائب تعلق میگیره؛
اونجا که میگه:
"نیست ممکن که دلِ ما ز وفا برگردد؛
ما همانیم اگر یار همان است که بود...❤️"
#عاشقانه
#پروفایل
#دوستت_دارم
آدرسِ ڪانالِ قشنگمون👇✿◕ ‿ ◕✿🍃
⚘️ https://eitaa.com/romankadeh ❤️
🍃❤️
بدَهَم تکیه به تو؛
شانه شدن را بَلَدی...؟😍❤️
(میگم که بیاین به همسرمون احساسِ امنیت بدیم...🙃)
#آرامش
#همسرداری
#دوستت_دارم
آدرسِ ڪانالِ قشنگمون👇✿◕ ‿ ◕✿🍃
⚘️ https://eitaa.com/romankadeh ❤️
🍃❤️
خدا جونم...🙃
هـرکـس پیِ درمـانِ غـمش کارے کـرد؛
مـن، نـام تـو را بـردم و آرام شدم...😍
#امام_زمان
#ماه_شعبان
#میلاد_حضرت_علی_اکبر
آدرسِ ڪانالِ قشنگمون👇✿◕ ‿ ◕✿🍃
⚘️ https://eitaa.com/romankadeh ❤️
21.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃❤️
چقدر خوبه بدی دلتو به یکی...😍🥲
(فیلمو دیدین؟...این یکی از همون کاراییه که همسرتون خیلی دوسِش داره🙃 گرفتی چی میگم؟🥰)
#کلیپ_عاشقانه
#همسرانه
#ازدواج_موفق
آدرسِ ڪانالِ قشنگمون👇✿◕ ‿ ◕✿🍃
⚘️ https://eitaa.com/romankadeh ❤️
Adel Mirzaee - Khate Qermez (320).mp3
11.17M
🍃❤️
این یه نَفَر مالِ منه... همه جونِ منه...😍🥲
#موزیک
#آهنگ
#ترانه
آدرسِ ڪانالِ قشنگمون👇✿◕ ‿ ◕✿🍃
⚘️ https://eitaa.com/romankadeh ❤️
🍃❤️
میگما...
انگار شاعر میخواسته
تو رو توصیف کنه که اینو گفته:
تو شبیهِ هیچکی نیستی؛
عاشقی و بی حَواسی...❤️
ریشه کردی تو وجودَم؛
تو یه بیماریِ خاصی...🙃
#عاشقانه
#همسرداری
#دوستت_دارم
آدرسِ ڪانالِ قشنگمون👇✿◕ ‿ ◕✿🍃
⚘️ https://eitaa.com/romankadeh ❤️
🍃❤️
خدا بهشت هَمین جاست؛
هَمین نقطه اے که مَن هستم؛
هَمین جایی که تو میخندے...❤️🙃
#پروفایل
#بیو
#دوستت_دارم
آدرسِ ڪانالِ قشنگمون👇✿◕ ‿ ◕✿🍃
⚘️ https://eitaa.com/romankadeh ❤️
🍃❤️
من قصه ے با تو بودن را تا اَبَد اینگونه آغاز می کنم :
یکی بود؛
هَنوزَم هست...🙃
#ازدواج
#همسرداری
#دوستت_دارم
آدرسِ ڪانالِ قشنگمون👇✿◕ ‿ ◕✿🍃
⚘️ https://eitaa.com/romankadeh ❤️
رمان کده
#ماهگل🌼🌸 #پارت107 از روی زمین بلند می شم و به سختی می تونم توی این خونه ای که از در و دیوارش کثافت
ماهگل🌼🌸
#پارت108
حتی یه تیکه نون هم برای خوردن توی این خونه وجود نداره یا اگر هم داشت کپک زده بود و من مستقیم با اون پلاستیک آشغال وحشتناک، بیرون گذاشتمش.
تمام تنم خیسه ولی اونقدر خستم و بدنم درد میکنه که حتی نمیتونم انگشتمو تکون بدم.
پوفی میکشم و بدون توجه به لباس هایی که به تنم چسبیده، پلک هامو روی هم میذارم و سعی میکنم حداقل چند ساعتی رو بخوابم.
با سر و صدایی که به گوشم میخوره تکونی میخورم ولی با دردی که توی تنم میپیچه آخی میگم و اخم هامو توی هم میکشم.
لعنتی!
فقط همینو کم داشتم.
به سختی از روی تخت بلند میشم و با قدم های آروم از اتاق بیرون میرم.
نگاهمو به آشپزخونه میدم و ارسلانی رو میبینم که پای گاز وایساده و همونطور که داره سوت میرنه برای خودش نیمرو درست میکنه.
چشم هامو توی حدقه میچرخونم و وارد آشپزخونه میشم. دستامو روی سینه به هم قفل میکنپ و به اوپن تکیه میدم.
–خوش میگذره؟
با شنیدن صدام به طرفم برمیگرده و بهم نگاه میکنه.
–بیدار شدی؟ بیا ببین چه نیمرویی درست کردم.
نگاهمو به میز غذاخوری دو نفره توی آشپزخونه دادم و با دیدن سنگکی که کنجد روشه، بزاق دهنمو قورت میدم و سریع به سمت اتاق برمی گردم.
لباس هامو عوض میکنم و بعد از این که موهامو شونه میکنم دوباره میبندمشون.
از اتاق بیرون میرم و بعد از این که صورتمو با آب میشورم به سمت آشپزخونه میرم و روی صندلی میشینم.
انگار فقط تخم مرغ و نون گرفته.
باید یه لیست از کم و کسری های خونه بنویسم و بهش بدم تا بخره.
صندلی رو عقب میکشه و ماهیتابه رو همونطور داغ روی سفره میذاره.
چشم هام درشت میشه و سریع ماهیتابه رو بلند میکنم ولی دیر شده بود.
وسط سفره سوخته و به کف ماهیتابه سفره سوخته شده، چسبیده.
نفس عمیقی میکشم و با تأسف اول یه نگاه به ارسلانی که عین خیالش نیست و بعد نگاهمو به سفره سوخته شده میدم.
انگار که هنوز دست گلشو ندیده که با خیال راحت و آرامش داره نون تیکه میکنه.
با ناباوری صداش میکنم:
–ارسلان!
بدون این که نگاهشو از نونهای روی میز بگیره چیزی شبیه به "هوم" میگه.
نفسمو با حرص بیرون میدم و دوست دارم کلمو از دستش به دیوار بکوبم.
–بد نیست یه نگاهی به سفره بندازی جناب.