وَ آتاكُمْ مِنْ كُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّـهِ لا تُحْصُوها إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ
و از هر چیزی که از او خواستید، به شما داد. اگر نعمت(های) خدا را بشمارید، نمیتوانید شمارش آن را به پایان رسانید. (آری،) بیگمان انسان بسیار ستمکار و ناسپاس است.
إبراهیم - ۳۴
www.firstcause.net/quran-farsi/
"یا فَرحةُ یعقوب بِیوسِف مُرّی بنا"
ای شادمانیِ یعقوب زِ بازگشتِ یوسف؛
سری هم به ما بزن!
در خیابانی بی انتها به سمت شهری دیگر در حال حرکت بودیم، داشتم به حال و روزم، به برنامه ها و کار های فراوانی که داشتیم و قرار بود انجام بدهیم فکر می کردم. ذهنم درگیر طرح و رنگ و مدل چیز هایی بود که برای جهیزیه و عروسی باید می گرفتم، سخت درگیر بودم و بهتر است بگویم هستم، درگیر که باشم دلم غمین می شود و غم دل انگار مهر سکوت بر لبم می زند و حالم را همه می فهمند.
سرم را به شیشه ی پنجره ی ماشین دایی جان تکیه داده بودم و ظاهرم ساکت ولی درونم غوغایی بر پا بود. درگیر طرح و رنگ و مدل و قیمت بودم در این هیاهو یک لحظه این تصور به ذهنم رسید که اگر ناگهان در ماشین باز شود و من پرت شوم کف خیابان چه می شود.......
تصورش برایم سخت بود و این فکر از سرم عبور کرد، انسانی که ممکن است آنی و کمتر از آنی از این دنیا رخت بر بندد آیا لازم است سر در و تخته و آینه و شیشه و پنبه و پارچه آنقدر حرص و جوش بخورد که یک لیوان آب از گلویش به سختی پایین رود و زندگی را به کام خودش و دیگران تلخ کند؟
نمیدانم چه بگویم از دنیای پر تنوع و آدم های پر توقعش
فقط میدانم هر کسی باید خودش را معیار زندگی خودش قرار دهد، فکر خودش، برنامه ی خودش، دغدغه ی خودش و اینقدر درگیر نشود.
به وقت ۱۰ شهریور ۱۴۰۱
از روز های هیاهو.....
دلنوشته هایی که به یاد گار مانده اند
شاید کمی تامل و شاید کمی دلخوشی.
نوشتن دلخوشی من است....❤
#شهربانو_خجیر
روح نواز🌱
در خیابانی بی انتها به سمت شهری دیگر در حال حرکت بودیم، داشتم به حال و روزم، به برنامه ها و کار های
به حبابِ نگرانِ لبِ یک رود قَسَم،
و به کوتاهیِ آن لحظهیِ شادی که گذشت،
غصه هم میگذرد؛
آنچنانی که فقط خاطرهای خواهد ماند،
لحظهها عریانند،
به تنِ لحظهیِ خود،
جامهیِ اندوه، مَپوشان هرگز ...
#سهراب_سپهری
روح نواز🌱
در خیابانی بی انتها به سمت شهری دیگر در حال حرکت بودیم، داشتم به حال و روزم، به برنامه ها و کار های
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست
آرزویم این است آنقدر سیر بخندی که ندانی غم چیست
با داغِ تو رنجوری، بِه کز نظرت دوری
پیشِ قَدَمت مُردن، خوشتر که به هجرانت
👤 #سعدی 🍃
🆔 @roohnavaz 📢
اشعار مورد علاقتون رو با دوستانتون به اشتراک بذارید☺️
نگاهت میکنم خاموش و خاموشی زبان دارد
زبان عاشقان چشم است و چشم از دل نشان دارد
👤 #هوشنگ_ابتهاج 💟
🆔 @roohnavaz 📢
اشعار مورد علاقتون رو با دوستانتون به اشتراک بذارید☺️
اگر به دامنِ وصلِ تو دستِ ما نرسد
کشیدهایم در آغوش، آرزوی تو را
👤 #حزین_لاهیجی 🍃
🆔 @roohnavaz 📢
اشعار مورد علاقتون رو با دوستانتون به اشتراک بذارید☺️