eitaa logo
روضه خوان
411 دنبال‌کننده
0 عکس
7 ویدیو
101 فایل
روضه خوان کانال مداحی و نشر روضه آدرس تلگرام: @roovzekhan آیدی مدیر: @s_m_a_m
مشاهده در ایتا
دانلود
حجت الاسلام میرزامحمدی1_158732089.mp3
زمان: حجم: 6.01M
👆👆👆 متن شعر روضه شب جمعه - حجت الاسلام میرزامحمدی: الهی نباشم ببینم آقا حیاط حرم خالی از زائره به جز خادمای تو پای ضریح یه جمعیتی کم تو حائره الهی نباشم ببینم آقا نماز جماعت صفا خالیه همه خاطرات من از کربلا برا اربعینه یه چند سالیه یه روز آخه دور تو خالی شد و فقط مونده بودی تو و خواهرت همه دسته دسته توی قتلگاه با شمشیر و نیزه میریختن سرت میون همه نیزه دارا یکی با خنده کنار لبت میرسید تو داشتی مناجات میکردی ولی با پهلوی نیزه صداتو برید... ➖➖➖➖➖➖➖ کانال روضه در ایتا eitaa.com/rovzekhan
|⇦• جانسوز ویژۀ ایام فاطمیه و شهادت حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها با نوایِ گرم سیدمهدی میرداماد_سال97 •✾• ┅═•┄⊰↭⊱•┄═┅ ای كه میگی به روضه خون روضه ات رو اینجوری نخون منم میگم با دلِ خون خدا كنه دروغ باشه میگن كه گوشواره شكست میگن روی زمین نشست مونده هنوز جایِ یه دست خدا كنه دروغ باشه به زخم تو نمک زدن به خاطر فدک زدن مادرمُ کتک زدن خدا كنه دروغ باشه دنیا به ما وفا نکرد دردامونُ دوا نکرد قنفذ چرا حیا نکرد خدا كنه دروغ باشه جاریِ اشکش مثه رود بینِ در و آتیش و دود گناهِ محسنش چی بود خدا كنه دروغ باشه تو کوچه هایِ بی سپر تنها میونِ رهگذر چهل نفر به یک نفر خدا كنه دروغ باشه *از اینجا وصل شیم علقمه، از اونجا روضه بخونم،علقمه هم همین اتفاق افتاد،چهل نفر نه،چهار هزار نفر به یک نفر،اما اون یک نفر عباس بود،اون یک نفر پسرِ امیرالمؤمنین بود،چهارهزار نفر رو کنده ی زانو همه هدف گرفتن عباس رو،الله اکبر،اول دست هارو قطع کردن،وقتی بازوش رو زدن،ابی عبدالله داشت رجز میخوند،تا این اتفاق افتاد،ابی عبدالله،از اون ورِ میدان صدا زد: " اَنَا بنُ فاطِمه" یعنی عباس یادت نره،بازوی مادرِ من رو هم تو کوچه ها زدن...تو مَردی،تو پهلوانی،تو عباسی،اما مادرِ من یک زنِ هجده ساله...مگه دستش چقدر توان داشت،چهل نفر دورش حلقه بزنن....امام باقر فرمود: سبب شهادت مادرِ ما همون ضربه های غلاف بود...یه جوری زد... علی بهانه شد و ضربه خورد بازویت دری شکست در آن دَم، فتاد بر رویت شرار آتش ظلم زمان زبانه کشید رسید آتشِ نمرودیان به گیسویت جراحتی است به روی پرت از آن ایام نشانه ای ز ملاقات میخ و پهلویت هوا ز جور مخاف چو قیرگون گردید نشست سایه ی دستی سیاه بر رویت وحید محمدی *مدینه با غلاف زدن،کربلا هر کی هرچی داشت دور حسینش حلقه زد،" فرقةٌ بالسيوفِ وفرقةٌ بالرماحِ وفرقةٌ بالحجارةِ" امام باقر فرمود:جدِّ مارو به پنج وسیله کشتن،یه عده شمشیر زدن،یه عده تیرزدن،یه عده نیزه زدن،یه عده سنگ زدن....{ اما این آخری رو تا قیامت نمیشه باورش کرد...خیلی باورش سخته} امام باقر می فرمایند:" وفرقةٌ بالخَشَبِ والعصا؛" پیرمردها با چوب و عصا میزدن...بگو:حسین.... •┄┅══○◉↭◉○══┅┄• eitaa.com/rovzekhan
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج زمزمه (به سبک خداحافظ ای برادر زینب) خداحافظ ای یار پهلو شکسته خداحافظ ای رونق آشیانه خداحافظ ای قوت زانوانم خداحافظ ای جسم بی جان زهرا خداحافظ ای مانده در کوچه تنها خداحافظ ای گریه های شبانه خداحافظ ای بانوی بی نشانه خداحافظ ای کوچه های مدینه خداحافظ ای زخم بازو و سینه خداحافظ ای داغ در دل نهفته خداحافظ ای موی آتش گرفته خداحافظ ای صورت گل گرفته خداحافظ ای خون مانده رو دیوار خداحافظ ای یار در خون تپیده خداحافظ ای یاور قد خمیده خداحافظ ای یار قد خمیده eitaa.com/rovzekhan
مانند یک ابر بهاری یابن الزهرا حال و هوای گریه داری یابن الزهرا این روزها خیلی دلت را غم گرفته دلخسته از این روزگاری یابن الزهرا با واژه ی «مادر» شود آهت کشیده در لا به لای اشک و زاری یابن الزهرا «ای وای مادر» های تو می گوید آقا خیلی برایش بی قراری یابن الزهرا آقا مگر من مرده ام که مثل حیدر سر را به زانو می گذاری یابن الزهرا آقا! تنم، جانم، همه چیزم فدایت آماده ام بر جان نثاری یابن الزهرا گریه مکن که طفل اشک بی قرارم با گریه ات گردیده جاری یابن الزهرا جز اشک دیده مرهم دیگر ندارم با عرض پوزش از «نداری» یابن الزهرا از این که هستم دوستدار مادر تو حتماً مرا تو دوست داری یابن الزهرا تا این که باشم زائر قامت خمیده دنبال یک سنگ مزاری یابن الزهرا «زهرا» به «زهراها» شده تبدیل... یعنی : در کوچه شد آیینه کاری یابن الزهرا (عج) ╭┅─────────┅╮ ▶️ eitaa.com/rovzekhan ◀️ ╰┅─────────┅╯
اشعار مرثیه حضرت زهرا سلام الله علیها دود بود و دود بود و دود بود گل میان آتش نمرود بود شعله می پیچید بر گرد بهار خون دل می خورد تیغ ذوالفقار یک طرف گلبرگ اما بی سپر یک طرف دیوار بود و میخ در میخ یاد صحبت جبریل بود شاهد هر رخصت جبریل بود قلب آهن را محبت نرم کرد میخ از چشمان زینب شرم کرد شعله تا از داغ غربت سرخ شد میخ کم کم از خجالت سرخ شد گفت با در رحم کن سویش مرو غنچه دارد، سوی پهلویش مرو حمله طوفان سوی دود شمع کرد هرچه قوت داشت دشمن جمع کرد روز، رنگ تیره ی شب را گرفت مجتبی چشمان زینب را گرفت پای لیلی چشم مجنون می گریست میخ بر سر می زد و خون می گریست جوی خون نه تا به مسجد رود بود دود بود ودود بود و دود بود   ╭┅─────────┅╮ ▶️ eitaa.com/rovzekhan ╰┅─────────┅╯
شعر جانسوز شهادت حضرت زهرا(س)   از لاله زار توحید آتش زبانه می زد گل گشته بود پرپر بلبل ترانه می زد در گلشن ولایت یک نو شکفته گل بود گر می گذاشت گلچین آن گل جوانه می زد من ایستاده بودم دیدم که مادرم را قاتل گهی به کوچه گاهی بخانه می زد گاهی به پشت و پهلو گاهی به دست و بازو گاهی به چشم و صورت گاهی به شانه می زد گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد وقتی که باغ می سوخت صیاد بی مروت مرغ شکسته پر را در آشیانه می زد با چشم خویش دیدم جان دادن پدر را از ناله ای که مادر در آستانه می زد این روزها که میدید موی مرا پریشان با اشک دیده می شست با دست، شانه می زد هنگام شرح این غم از قلب زار (میثم) مانند خانۀ ما آتش زبانه می زد ╭┅─────────┅╮ ▶️ eitaa.com/rovzekhan ╰┅─────────┅╯
دل بسته ام مرا زسر خویش وا مکن از من مرا جدا کن و از خود جدا مکن هرگز نگویمت که بیا دست من بگیر گویم گرفته ای زعنایت رها مکن من با تو پیش از آمدنم آشنا شدم ای آشنا مفارقت از آشنا مکن تنها بود به دست تو طومار جرم من این مشت بسته را به بر خلق وا مکن خواهی اگر زلطف بمن اعتنا کنی دیگر به کثرت گنهم اعتنا مکن نزد کریم فرق ندارند خوب و بد یکجا قبول کن همگان را سوا مکن عمری بزخم تیر بلا سینه ام بسوز آنی به هجر خویش مرا مبتلا مکن (عج)
1_70387895.mp3
زمان: حجم: 9.18M
دل بسته ام مرا زسر خویش وا مکن از من مرا جدا کن و از خود جدا مکن هرگز نگویمت که بیا دست من بگیر گویم گرفته ای زعنایت رها مکن من با تو پیش از آمدنم آشنا شدم ای آشنا مفارقت از آشنا مکن تنها بود به دست تو طومار جرم من این مشت بسته را به بر خلق وا مکن خواهی اگر زلطف بمن اعتنا کنی دیگر به کثرت گنهم اعتنا مکن نزد کریم فرق ندارند خوب و بد یکجا قبول کن همگان را سوا مکن عمری بزخم تیر بلا سینه ام بسوز آنی به هجر خویش مرا مبتلا مکن (عج) eitaa.com/rozekhan
زلف عفاف، رشته دامان زینب است آیات صبر، پایه ایمان زینب است ایثار و پاکدامنی و عزم و اقتدار این چار، درسِ طفلِ دبستان زینب است حبل المتینِ قافله سالار عاشقان تا روز حشر، موی پریشان زینب است گل زخم‌های پیکر صد پاره حسین آیات بی‌شماره قرآن زینب است هر کس که پا نهد به عزا خانه حسین بر او کرم کنید که مهمان زینب است سرهای نوک نیزه همه دسته‌های گل تن‌های پاره پاره، گلستان زینب است آن نیزه‌ای که خصم به قلب حسین زد زخمش هنوز بر دل سوزان زینب است با یاد صبح یازدهم، صبح بی حسین هر روز صبح، شام غریبان زینب است وقتی که گفت با سپه کوفه «اُسکُتوا» دیدند کائنات به فرمان زینب است وقتی رقیه را به ره شام می‌زدند دیدم حسین، دست به دامان زینب است یاللعجب مگر که قیامت به پا شده بر نیزه آفتاب درخشان زینب است مه بر فراز چرخ چراغ خرابه‌ها خورشید نوک نیزه ثناخوان زینب است روز جزا بهانه ما از برای عفو خون حسین و دیده گریان زینب است تا آفتاب بذل کند نور خویش را "میثم" همیشه بنده احسان زینب است (س)
حجت الاسلام میرزامحمدی1_158732089.mp3
زمان: حجم: 6.01M
الهی نباشم ببینم آقا حیاط حرم خالی از زائره به جز خادمای تو پای ضریح یه جمعیتی کم تو حائره الهی نباشم ببینم آقا نماز جماعت صفا خالیه همه خاطرات من از کربلا برا اربعینه یه چند سالیه یه روز آخه دور تو خالی شد و فقط مونده بودی تو و خواهرت همه دسته دسته توی قتلگاه با شمشیر و نیزه میریختن سرت میون همه نیزه دارا یکی با خنده کنار لبت میرسید تو داشتی مناجات میکردی ولی با پهلوی نیزه صداتو برید... ┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈ روضه خوان ، پایگاه نشر روضه ╭┅─────────┅╮ ▶️ eitaa.com/rovzekhan ╰┅─────────┅╯