eitaa logo
روزنه
6.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
256 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
آری! قرآن مجوز نقض عهد می‌دهد! [ص ۲ از ۲] اما در مقابل برخی از فقها نیز استناد کرده که از این آیه الزام را فهمیده اند چنانکه مرحوم آقای منتظری بعد از استشهاد به آیه گفته اند: فعلى حاكم المسلمين حينئذ إعلامهم بقطع العلاقات احتياطا للإسلام و الأمّة.(دراسات في ولاية الفقيه، ج‌2، ص737) نکته سوم درباره تقابلی است که از نظر نویسنده میان حق و تکلیف برقرار است. در این باره به طور مختصر باید گفت اگر چه مفهوماً حق غیر از تکلیف است، لکن می توان مصداقاً این دو را در یک جا جمع کرد. برای نمونه اگر چه از حضانت به عنوان حقی برای پدر یاد می کنند، لکن حضانت فرزند در حقیقت تکلیف پدر نیز هست. نکته چهارم که لازم به ذکر است این است که کسانی که از منطقه الفراغ سخن گفتند، اباحه را دو نوع می دانند: اباحه بالمعنی الاخص و اباحه بالمعنی الاعم. اباحه بالمعنی الاخص اباحه ایست که توسط شارع جعل شده و بیان شده و کسی حق ندارد بر خلاف آن عمل کند. در این نوع از اباحه، ملاک جعل موجود است و از این جهت آن را اباحه اقتضائی نامیدند. در مقابل، اباحه بالمعنی الاعم است که در آن ملاکی برای جعل وجود ندارد، این نوع را اباحه لا اقتضائی می نامند. آنچه منطقه الفراغ نامیده می شود در محدوده این نوع از اباحه است. اگر طبق مبنای نویسنده، بپذیریم این آیه دلالت بر اباحه می کند، پس اباحه جعل و پس از آن بیان شده است و ملاک موجود است. این جا قلمرو منطقه الفراغ نیست. نکته پنجم درباره نوع استدلال آقای در دو یادداشت اخیر است. ایشان در یادداشت اول تلاش می کند تا با انصراف هیئت امر از معنای ظاهری، امر را به معنای اباحه تفسیر کند و بدون ارائه هیچ قرینه ای الزام ظاهر در هیئت امر را انکار کند. اما در یادداشت دوم به دنبال انصراف ماده به کار رفته در آیه از ظاهر آنست. اینکه شیخ طوسی ماده نبذ را در تفسیر خود چنان معنا کرده است اگر چه نقل صحیحی است، اما قابل استناد نیست. چرا که شیخ طوسی نه لغوی است و نه عرب اصیل است تا بگوییم فهم او از لغت عرب برای ما حجت است. خصوصا که آنچه شیخ طوسی در تفسیر خود بیان کرده بر خلاف آن چیزی است که کارشناسان علم لغت و مفسران ادیب گفته اند. در این باره علاوه بر صاحب العین که پیشتر کلامش ذکر شد می تون از زمخشری یاد کرد که در کشاف می نویسد: «فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ، فاطرح إليهم العهد»(الكشاف، ج‏2،ص231) همین عبارت را فخر رازی نیز به کار برده است. (التفسيرالكبير، ج‏15،ص497) راغب درباره آیه گفته است: فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى‏ سَواء فمعناه: ألق إليهم السّلم.(مفردات، ص788) مراجعه به کتب لغت نشان می دهد که تفسیر شیخ طوسی از ماده نبذ در این آیه تا چه حد بر خلاف گزارش ها و تحلیل های لغوی است و این معنا تا چه حد مورد تامل و سوال است. ▫️جناب آقای سروش در دفاع از تفسیر شیخ طوسی به کلامی از صاحب تفسیر المیزان استشهاد کرده اند که در آن ذیل آیه موید تفسیر شیخ طوسی دانسته شده است. باید دانست که وقتی بتوان ذیل یاد شده را با تفسیر مطابق با ظواهر لغت معنا کرد، وجه تاییدی نیز در میان نخواهد بود. به دیگر سخن این ذیل، تعلیل «فانبذ الیهم» به همان معنای ظاهر که مشهور میان مفسرین و اهل لغت است. خدای متعال در مقام تعلیل امر خود به نبذ می فرماید: علت این امر آنست که خدا خیانت کاران را دوست ندارد. این معنا با صدر آیه مطابق تر است؛ چرا که صدر می فرماید اگر از ناحیه آنان کردی عهدشان را به سوی خودشان پرت کن چرا که خدا خیانت کاران را دوست ندارد. با این تفسیر، این آیه در معنا شبیه آیه 107 نساء است «ولا تجادل عن الذین یختانون أنفسهم إن الله لا یحب من کان خوانا أثیما». نکته ششم درباره نوع بیان ایشان از نظری است که با آن مخالف است. روایت ایشان از نظر مخالف بدین شکل است: «ولی آیا این آیه حق و اختیاری را برای پیامبر اثبات می کند تا با توجه به شرایط، مصلحت جامعه اسلامی را تشخیص داده و بر مبنای آن تصمیم گیری کند و یا آیه شریفه وظیفه ای بر عهده او می گذارد تا تعبدا و بدون در نظر گرفتن مصلحت آن را اجرا کند؟» قطع نظر از میزان اخلاقی بودن اینگونه روایت، پاسخ دوگانه مصنوعی یاد شده (مصلحت - تعبد) روشن است. خدای متعال مصلحت را در آن دیده که پیامبر خود را ملزم به نبذ کند. نکته هفتم مربوط به فقرات آغازین نوشتار آقای سروش محلاتی است. ایشان در ابتدا با استناد به خبرگزاریها نقلی از کلام رهبری را ذکر کردند، و بعد به نقل از سایت رهبری نص کلام ایشان را آورده اند و آنگاه یکی از عکس العملهایی در فضای رسانه ای نسبت به کلام رهبری بوده را ذکر کرده‌اند. متاسفانه نویسنده مشخص نکرده است که نوشته خود را در قبال کدامیک از این سه، نوشته است. نکته هشتم آنکه باید مراقب بود تا با مراعات ، عرصه و را نسازیم. @rozaneebefarda