فقه مالی کردن آموزه های الحادی_سکولاریستی روشنفکران/بخش دوم
مروری بر درسگفتارهای جنجالی #سروش_محلاتی
[صفحه 1از2]
احمد علوی/علی شمس آبادی
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
◽️جناب آقای #محلاتی در سلسله جلسات درس تابستانه خود با موضوع «تفاوت و تغییر در احکام شرعی»، با نگاهی عجیب به مسئله نسخ میپردازد که نیازمند تأملات جدی است.
#لجنه_حکمت_انقلاب_اسلامی جلسه اول از این جلسات را قبلا مورد نقد قرار داد که به فضل الهی با استقبال نخبگان و فضلای حوزوی روبرو شد:
https://eitaa.com/rozaneebefarda/4548
🔻در این یادداشت جلسه دوم بحث وی اجمالاً مورد بررسی قرار می گیرد. طبعاً این قبیل یادداشت ها به عنوان گام نخست تلقی می شود و ضرورت نقدهای تفصیلی علمی همچنان بر جای خود باقی است که انشاءالله در آینده و به همت فضلای متعهد به انجام خواهد رسید.
▪️آقای محلاتی با تحلیل تغییر در قوانین الهی وارد بحث شده، می گوید:
«اساسا تغییر در قانون الهی چه فلسفه ای دارد و چرا اتفاق میافتد؟! از این زاویه توجه به این بحث برای ما لازم هست.»
و بحث خود را با #چرایی_نسخ، پیش می برد. او در ادامه #تابعیت_احکام_از_مصالح_و_مفاسد(به عنوان دیدگاه مشهور امامیه) را مطرح کرده، مصالح زندگی بشر را به دو قسم کلی؛
1.مصالح ثابت/یک نواخت/دائمی
2. مصالح موقت/قابل تغییر.
تقسیم می کند و در تبیین آن می گوید:🔻
«احکام و قوانین مطابق #مصالح_انسان است لذا برای مصالح ثابت و همیشگی قهرا قوانین ثابت و همیشگی وجود دارد و برای مصالح موقت هم قوانین موقت چون قانون بر طبق مصلحت و درشعاع مصلحت است. قهرا اگر مصلحت، مصلحت موقت باشد قانون مطابق با آن هم موقت خواهد بود و اگر مصلحت ، مصلحت دائمی هست قهرا قانون مربوط به آن هم دائمی خواهد بود.»
▫️او برای مدعای خود شواهدی از #المیزان و #البیان ذکر میکند و بعد از آن در تفسیر مبنای عقلی مساله نسخ، چنین می گوید:
«پس اگر بپذیریم که احکام مبتنی بر مصالح است (مقدمه اول)/ و اگر بپذیریم که برخی مصالح در گذر زمان تغییر پیدا میکند (مقدمه دوم) / قهرا باید بپذیریم که برخی از احکام در معرض تغییر و دگرگونی قرار دارند».
🔹محلاتی پس از آن بحث را جلوتر میبرد و با اینکه مطلب مورد نظر را صراحتا بیان نمیکند به مقدمات آن اشاره کرده، توضیحات تفصیلی را به جلسات بعدی موکول میکند:
« این مساله البته یک مساله جدی است در گذشته البته به صورت بسیار محدود مورد توجه قرار میگرفت. در شعاع چند مساله که در #قرآن_کریم آمده و نسخ درباره آنها مطرح است. ولی در گذر زمان این تغییر مصالح و تغییر شرایط، میدانِ بسیار گستردهای پیدا کرد و دیگر محدود به آن موارد خاصی که در قرآن کریم آمده مثل مساله تغییر قبله یا مساله صدقه دادن درهنگام نجوا کردن با پیغمبر محدود به آن موارد نیست».
🔸وی در جایی دیگر از همین جلسه میگوید:
«البته ممکن است اینجا این پرسش مطرح بشود یا این فکر برای برخی به وجود بیاید که اگر تغییرات زمان بتواند چنین تاثیراتی را داشته باشد، خب تغییرات زمان که اختصاص به زمان پیغمبر ندارد. اگر در طول 23 سال نبوت پیغمبر اکرم این تغییرات میتوانست اتفاق بیفتد که اتفاق هم افتاده و این تغییرات در زمان و درشرایط اجتماعی میتوانست موجب تغییرات در احکام بشود که شد، و نسخ در احکام اتفاق افتاد، خب پس از آن هم این اتفاق هست.
ما نمیتوانیم بگوییم که تغییرات اختصاص به یک دوره 23 داشته و بعد که پیامبر از دنیا رفت دیگر این گردش ایام و تحولات زندگی بشر متوقف شد، زمان متوقف شد، دیگر ما زمان نداریم تغییرات در زمان نداریم لذا شریعت ثابت و پایدار است . این که امر غیر معقولی است. اگر آن 23 سال تغییر بود پس از آن هم تغییر هست.
و در طول زمان بالنسبه آن تغییرات در مقایسه با اون 23 سال افزایش هم پیدا میکند. خب تا اینجا البته روشن است ولی آیا میشود از اینجا نتیجه گرفت پس چون نسخ در دوران پیغمبر برای تغییرات 23 سال امکان پذیر بوده و واقع شده پس نتیجه میگیریم که برای بعد از دوران رسول خدا هم در دوران ائمه حدود 250 سال و بعد از دوران ائمه هم الی زماننا هذا باید نسخ اتفاق بیفتد. یا نسخ ممکن است؟»
در آخر جلسه هم در ضمن طرح چند سوال، شبهاتی را نسبت به بحث نسخ #شهید_مطهری مطرح میکند.
ادامه یادداشت را اینجا بخوانید:
https://eitaa.com/rozaneebefarda/4923
@rozaneebefarda
ادامه👇
از آیندگان تا خبرآنلاین!
بخش هشتم/ب
مروری بر کارنامه و اندیشه سیاسی وبلاگ نویسان خبرآنلاین!
[صفحه 4 از 5]
♦️سیدمحمدعلی ابطحی
مهمترین مسئولیت سیاسی او ریاست دفتر رئیس جمهور اصلاحات(1376 تا 1380) است. از فعالان فتنه۸۸ بود و دستگیری و اظهارات او در دادگاه های فتنه 88 جنجالی و تاریخی بود. #موسوی را متوهم و #خاتمی را خائن نامید و #هاشمی را به دنبال انتقام گرفتن از رهبری دانست. زندگی سیاسی این عنصر اصلاح طلب همواره با حواشی زیادی همراه بوده که از آن جمله مسئله ارتباط پدر وی با جریان #انجمن_حجتیه است که اگرچه تلویحا از سوی او رد شده اما قرائنی بر این موضوع وجود دارد و در این فرض، کنش گری سیاسی ابطحی باید در بستری بسیار پیچیده تر از وضع فعلی تحلیل شود. در واقع یکی از اضلاع مهم خرده جریان اعتدال، اتصال به حجتیه است که امام خمینی نسبت به خطر آنان بارها هشدار داده بود.
🎞عکس43: #سیدمحمدعلی_ابطحی
♦️صادق زیباکلام
استاد دانشگاه و فعال اصلاح طلب که با اظهارات سیاسی سطحی و جنجالی اش شناخته شده است. #صادق_زیباکلام یک #سلبریتی_سیاسی است که مکنونات فکری اصلاح طلبی را - مثل لیبرالیسم و سکولاریسم - به صریح ترین شکل ممکن بیان می کند. رسانه ها درباره مدرک دانشگاهی او و عضویتش در هیئت علمی دانشکده حقوق دانشگاه تهران بعنوان رشته غیرمرتبط با تحصیلات آکادمیک وی، #تردید های جدی مطرح کرده اند. او تصریح دارد که تمام سلول های بدنش #لیبرال است و همچنین حامی تمام عیار روحانی در انتخابات 92 و 96 بوده است.
زیباکلام در دوران مبارزات، از سمپاتهای جریان ملی گرا بود و همچنان این اتصال فکری برقرار است.
🎞عکس45: صادق زیبا کلام
♦️محمد سروش محلاتی
#محمد_سروشمحلاتی یکی از اعضای شاخص خرده جریان اعتدال و از مریدان آقای #هاشمی رفسنجانی است که در مدح وی کتاب «آیت درایت» را نوشت است. او شاگرد سیدمصطفی #محقق_داماد (روحانی روشنفکر اصلاحطلب و اعتدالی) بوده و به گفته خود در دروس افرادی چون آقای #منتظری و #صانعی نیز حضور داشته است. نزدیکترین فرد به وی؛ آقای #سیدضیاء_مرتضوی و پس از آن؛ #سیدجواد_ورعی است که با همکاری یکدیگر و البته با مساعدت #مسیح_مهاجری، از دهه شصت تا کنون، در صفحه حوزه و روحانیت #روزنامه_جمهوری_اسلامی، مطلب مینویسند(سایت ایران آنلاین، 9/11/1397).
او سال 1394 پس از ثبت نام برای کاندیداتوری #خبرگان تهران، #رد_صلاحیت شد.
🎞عکس53: محمد سروش محلاتی
محمد سروش محلاتی در پاسخ به این سؤال که «آیا آثار شما در دهه اخیر، #تغییر کرده است؟» تلویحا تغییر رویکرد خود را بعد از #فتنه_88 تأیید میکند(سایت ایران آنلاین، 9/11/1397). البته باید دانست که این تغییر؛ مانند تغییرات رفتاری پدر سیاسی ایشان یعنی جناب آقای #هاشمی رفسنجانی، صرفا یک تغییر استراتژیک بوده و نه تغییری بنیادین و فکری و بنمایههای فکر #سکولار او در کتاب «آزادی، عقل و ایمان» که در سال 1381 و در دولت آقای #خاتمی به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی انتخاب شد، در سالهای بعد نیز تداوم یافت و شاخه دواند.
محمد سروش محلاتی در کتاب اسلام و مقتضیات زمان؛ صراحتا میگوید تنها جایی که #دین الزاما باید وارد شود، مسائل مربوط به آخرت (نماز و روزه و...) است و بقیه مناطق یا امکان ورود دارد ولی الزامی نیست یا اینکه اصلا حق ندارد وارد شود. البته در ساحت دوم و در جایی که امکان ورود دین هست؛ صرفا در حد کلیگوییهای فطری امکان حضور دارد و نه بیش از آن(اسلام و مقتضیات زمان، فصل سوم).
#محلاتی را میتوان یکی از تئوریسینهای تبلیغی خرده جریان #اعتدال دانست. او به تبع سایر کارگزاران شبهجریان اعتدال؛ الگوی فکر سیاسی خود را بر #سه_پایه: #عقل_سکولار، #عرف_کشورهای_توسعهیافته و #مصلحت مبتنی بر این دو بنا میکند و آن را در مجامع حوزوی و دانشگاهی تبلیغ میکند.
او با همین عینک به سراغ آیات و روایات میرود و برداشتهای #استحسانی و غیراصولی خود را به آن تحمیل میکند. به طور مثال او از آیه شریف « لا إکراه فی الدین » استفاده از ابزارهای الزامآور #حکومتی علیه عقاید باطل را به هیچ وجه جایز نمیداند (اندیشه و ایمان در آزادی، فصل سوم) و از این طریق #تساهل_و_تسامح با جریانات ضد دین را با روکش فقهی ترویج میکند.
محلاتی در حال حاضر در مؤسسه #مفتاح_کرامت و سایر مراکز همسو به تئوریسازی برای دولت اعتدال مشغول است.
@rozaneebefarda
ادامه👇
آری! قرآن مجوز نقض عهد میدهد!
[ص ۲ از ۲]
اما در مقابل برخی از فقها نیز استناد کرده که از این آیه الزام را فهمیده اند چنانکه مرحوم آقای منتظری بعد از استشهاد به آیه گفته اند:
فعلى حاكم المسلمين حينئذ إعلامهم بقطع العلاقات احتياطا للإسلام و الأمّة.(دراسات في ولاية الفقيه، ج2، ص737)
نکته سوم درباره تقابلی است که از نظر نویسنده میان حق و تکلیف برقرار است. در این باره به طور مختصر باید گفت اگر چه مفهوماً حق غیر از تکلیف است، لکن می توان مصداقاً این دو را در یک جا جمع کرد. برای نمونه اگر چه از حضانت به عنوان حقی برای پدر یاد می کنند، لکن حضانت فرزند در حقیقت تکلیف پدر نیز هست.
نکته چهارم که لازم به ذکر است این است که کسانی که از منطقه الفراغ سخن گفتند، اباحه را دو نوع می دانند:
اباحه بالمعنی الاخص و اباحه بالمعنی الاعم. اباحه بالمعنی الاخص اباحه ایست که توسط شارع جعل شده و بیان شده و کسی حق ندارد بر خلاف آن عمل کند. در این نوع از اباحه، ملاک جعل موجود است و از این جهت آن را اباحه اقتضائی نامیدند. در مقابل، اباحه بالمعنی الاعم است که در آن ملاکی برای جعل وجود ندارد، این نوع را اباحه لا اقتضائی می نامند. آنچه منطقه الفراغ نامیده می شود در محدوده این نوع از اباحه است.
اگر طبق مبنای نویسنده، بپذیریم این آیه دلالت بر اباحه می کند، پس اباحه جعل و پس از آن بیان شده است و ملاک موجود است. این جا قلمرو منطقه الفراغ نیست.
نکته پنجم درباره نوع استدلال آقای #محلاتی در دو یادداشت اخیر است. ایشان در یادداشت اول تلاش می کند تا با انصراف هیئت امر از معنای ظاهری، امر را به معنای اباحه تفسیر کند و بدون ارائه هیچ قرینه ای الزام ظاهر در هیئت امر را انکار کند. اما در یادداشت دوم به دنبال انصراف ماده به کار رفته در آیه از ظاهر آنست. اینکه شیخ طوسی ماده نبذ را در تفسیر خود چنان معنا کرده است اگر چه نقل صحیحی است، اما قابل استناد نیست. چرا که شیخ طوسی نه لغوی است و نه عرب اصیل است تا بگوییم فهم او از لغت عرب برای ما حجت است. خصوصا که آنچه شیخ طوسی در تفسیر خود بیان کرده بر خلاف آن چیزی است که کارشناسان علم لغت و مفسران ادیب گفته اند. در این باره علاوه بر صاحب العین که پیشتر کلامش ذکر شد می تون از زمخشری یاد کرد که در کشاف می نویسد: «فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ، فاطرح إليهم العهد»(الكشاف، ج2،ص231)
همین عبارت را فخر رازی نیز به کار برده است. (التفسيرالكبير، ج15،ص497)
راغب درباره آیه گفته است: فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلى سَواء فمعناه: ألق إليهم السّلم.(مفردات، ص788)
مراجعه به کتب لغت نشان می دهد که تفسیر شیخ طوسی از ماده نبذ در این آیه تا چه حد بر خلاف گزارش ها و تحلیل های لغوی است و این معنا تا چه حد مورد تامل و سوال است.
▫️جناب آقای سروش در دفاع از تفسیر شیخ طوسی به کلامی از صاحب تفسیر المیزان استشهاد کرده اند که در آن ذیل آیه موید تفسیر شیخ طوسی دانسته شده است.
باید دانست که وقتی بتوان ذیل یاد شده را با تفسیر مطابق با ظواهر لغت معنا کرد، وجه تاییدی نیز در میان نخواهد بود.
به دیگر سخن این ذیل، تعلیل «فانبذ الیهم» به همان معنای ظاهر که مشهور میان مفسرین و اهل لغت است. خدای متعال در مقام تعلیل امر خود به نبذ می فرماید: علت این امر آنست که خدا خیانت کاران را دوست ندارد.
این معنا با صدر آیه مطابق تر است؛ چرا که صدر می فرماید اگر از ناحیه آنان #احساس_خیانت کردی عهدشان را به سوی خودشان پرت کن چرا که خدا خیانت کاران را دوست ندارد. با این تفسیر، این آیه در معنا شبیه آیه 107 نساء است «ولا تجادل عن الذین یختانون أنفسهم إن الله لا یحب من کان خوانا أثیما».
نکته ششم درباره نوع بیان ایشان از نظری است که با آن مخالف است. روایت ایشان از نظر مخالف بدین شکل است:
«ولی آیا این آیه حق و اختیاری را برای پیامبر اثبات می کند تا با توجه به شرایط، مصلحت جامعه اسلامی را تشخیص داده و بر مبنای آن تصمیم گیری کند و یا آیه شریفه وظیفه ای بر عهده او می گذارد تا تعبدا و بدون در نظر گرفتن مصلحت آن را اجرا کند؟»
قطع نظر از میزان اخلاقی بودن اینگونه روایت، پاسخ دوگانه مصنوعی یاد شده (مصلحت - تعبد) روشن است.
خدای متعال مصلحت را در آن دیده که پیامبر خود را ملزم به نبذ کند.
نکته هفتم مربوط به فقرات آغازین نوشتار آقای سروش محلاتی است. ایشان در ابتدا با استناد به خبرگزاریها نقلی از کلام رهبری را ذکر کردند، و بعد به نقل از سایت رهبری نص کلام ایشان را آورده اند و آنگاه یکی از عکس العملهایی در فضای رسانه ای نسبت به کلام رهبری بوده را ذکر کردهاند. متاسفانه نویسنده مشخص نکرده است که نوشته خود را در قبال کدامیک از این سه، نوشته است.
نکته هشتم آنکه باید مراقب بود تا با مراعات #خوشایند_دیگران، عرصه #تفسیر_قرآن و #استنباط_شریعت_محمدی را #لوث نسازیم.
@rozaneebefarda