از #دکتر_مصدق تا #حسن_روحانی؛ ماجرای تکراری اعتماد بیجا به آمریکا، اقتصاد بدون نفت و نذر روغن ریخته!
اختصاصی|| حامد حبیبی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔹۲۹ اسفند روز مهمی در تاریخ معاصر کشورمان است که جا دارد از آن به نیکی یاد شود؛ اما متأسفانه ناتوانی سردمداران اقتصاد ایران در آن روز نتوانست شیرنی ملی شدن صنعت نفت را در کام مردم بچشاند و بعداً با #کودتای_ننگین و بعداز آن به واسطه #کنسرسیوم_سیاه در دولت زاهدی، عملا ملی شدن نفت، بیمعنی شد.
🔸 این روزها برخی برجامیان، دولت روحانی را یگانه دولت قرن (بعد از دولت دکتر مصدق) در #اقتصاد_بدون_نفت قلمداد می کنند.
از این رو بررسی این انگاره که مصدق را پایهگذار اقتصاد بدون نفت می داند، خالی از لطف نیست.
🔹 به راستی، آیا مصدق به اقتصاد بدون نفت باورمند بود؟ در واقع این ادعا زمانی مطرح شد که مجلس نفت را ملی کرد و کشور مورد تحریم قرار گرفت و درآمدهای نفتی کاهش پیدا کرد. وقتی دولت نمیتوانست از درآمدهای نفتی استفاده کند بنا شد اقتصاد بدون نفت را به پیش ببرد.
🔸 مصدق هم برای جلب نظر بازار و بازرگانان شعار اقتصاد بدون نفت را مطرح کرد و قصد ظاهری او این بود که از درآمدهای صادراتی نفت صرفنظر شود و تولید نفت برای مصرف داخلی صورت گیرد.(پنجاه سال نفت ایران، ص405)
🔹 این شعار باعث همراهی بخشی از بازاریان با مصدق شد واگر چه برای #عوام جذابیت داشت اما در عمل ناکام از حل مشکلات باقی ماند. با این حال اگر آقای مصدق به دنبال تحقق این شعار بود، درصدد دولتی کردن نفت برنمیآمد.
🔹 این شعار پس ازآن مطرح شد که با بیتدبیری های مصدق، نهضت ملی شدن نفت شکست خورد. آن هم زمانی که شرکت ایران وانگلیس وجود نداشت که نفت استخراج کند و در داخل هم توانایی نبود که نفت تولید شود. در این شرایط طبیعی بود که مصدق و همفکران ایشان شعار اقتصاد بدون نفت سر دهند. در حقیقت اقتصاد بدون نفت مصداق در این برهه، امری شعاری بود که نه برنامهای برای آن تهیه شده بود و نه مبتنی بر اراده و اختیار دولت مصدق شکل گرفته بود.(نفت و سیاست در ایران، ص292-293)
🔸در کارنامه مصدق نقاط ابهام زیادی وجود دارد و از آن جمله، پرهیز او از ملی کردن پالایشگاه آبادان بود. وی در مذاکرات با انگلیس میگوید که ما پالایشگاه آبادان را که یکی از اصلیترین مراکز نفتی ماست، ملی نمیکنیم و این پیشنهاد او حتی باعث تعجب طرف انگلیسی میشود و آنها سریعا کاغذ میآورند و از مصدق امضا میگیرند.(خاطرات دین آچسون،ص510)
🔹 در این دوره با کاهش درآمد دولت پرداخت هزینه ها دشوار شد بخصوص که هزینه دستمزد کارگران نفت و نگهداری تاسیسات به گردن دولت افتاده بود. مصدق برای پوشاندن کسری بودجه به چند طریق متوسل شد. اوراق قرضه منتشر کرد، از صندوق بین المللی پول کمک گرفت، ذخیره ارزی را فروخت و اسکناس منتشر کرد این اقدام اخیر موجب تورم افسهرگسیخته میشد.(لایحه امتیاز نفت به کنسرسیوم،زمانه ،ش69)
🔸 جالب آنکه مصدق در دو سال اول تصدی نخستوزیری، بودجه ای تدوین نکرد و امور دولت از طریق اجازه خرج یک دوازدهم و چند دوازدهم میگذشت.
تنها در سال آخر بودجه ای تنظیم کرد که آنرا با استفاده از اختیارات خودش تصویب کرد بدون آنکه آنرا به مجلس بفرستد. در واقع یک دلیل انحلال مجلس هم این بود که مصدق میترسید قضیه انتشار اسکناس کشف شود.(همان)
🔸جدا از اینکه کشور تمام دستگاه دیپلماسی خود را وقف مذاکرات بی نتیجه و اعتماد بیمورد به آمریکا نموده بود، به هشدارهای دلسوزان داخلی از جمله آیتالله کاشانی که خطر نزدیک شدن به #آمریکا را گوشزد می نمودند نیز توجهی نکرد و در نتیجه این بیتدبیری و آمریکاگرایی افراطی، زمینه برای کودتای 28 مرداد و در نهایت تحمیل کنسرسیوم نفتی که برخی آن را گشودن پای کشورهای استعماری خصوصا آمریکا به ایران می دانند، فراهم آمد.
🔹عجیب آنکه دوران دولت روحانی از جهات زیادی به عصر مصدق تشابه دارد؛ اینان در نتیجه نگاه افراطی به غرب و اعتماد بیجا به آمريکا، یک قرارداد خسارتبار مانند برجام را بر کشور تحمیل کردهاند که نه تنها موجب لغو تحریمها نشده، بلکه روشهای دور زدن تحریم را نیز تا حدودی مسدود کرده و حضرات در شرايطی شعار اقتصاد بدون نفت سر میدهند که درنتیجه اعتماد افراطی به آمریکا و بیتوجهی به سیاستهای اقتصاد مقاومتی، دولت نفتی، نه توان فروش نفت دارد و نه عملا به اقتصاد درونزا و تکیه بر توان داخلی باور دارد لذا آنان به جای برنامهریزی برای تحقق اقتصاد بدون نفت(مطالبه سالهای دور رهبر دوراندیش انقلاب اسلامی)، با برخوردی شعاری، حال که توان فروش نفت ندارند، مانند مصدق روغن ریخته را نذر امامزاده کردهاند!
@rozaneebefarda