مروری بر غلطهای تاریخی یک ژورنالیست اعتدالگرا
نقد یادداشت محمد مهاجری در کتاب «هادینامه»
[صفحه 7 از9]
از پاسخ #تیمسار_مقدم به گزارش بالا به دست میآید که ساواک مرکز طرح و برنامه گستردهای را برای بهرهگیری از علی شریعتی در دست اجرا داشته و بر آن بوده است که روی او سرمایهگذاری فوقالعادهای به عمل آورد. از این رو از ساواک خراسان نیز خواسته طرح خود را برای استفاده از وی تهیه و ارسال دارند که در ادامه ساواک خراسان نیز طراحی را به عهده شخص آقای شریعتی میگذارد.
#شریعتی بدون اینکه دستگیر شده باشد یا کوچکترین شکنجهای دیده باشد نامهای بلندبالا و 40 صفحهای به ساواک مینویسد. و در نهایت دو تن از مقامات کاردان و ورزیده ساواک به نامهای ثابتی و عطارپور برای بررسی نامه 40صفحهای شریعتی به ساواک مأمور ویژه مییابند. محتوای نامه آنقدر برای مأموران ویژخ ساواک جذاب بود که پس از بررسی و ارزیابی، اینگونه نوشتند:
« چنانچه وی به نحو مقتضی راهنمایی گردد میتوان از وجود این شخص-که دارای معلومات و طرفداران قابل توجهی میباشد- #بهرهبرداری نمود. مستدعی است در صورت تصویب اجازه فرمایند هنگامی که مشاره الیه به تهران آمد به این اداره کل احضار و با او در این زمینه مذاکره شود. موکول به امر عالی است:
شریعتی در ادامه نیز ارتباطات خود با ساواک را ادامه داد و بالاخره زمینه دیدار او با برخی از مقامات بلندپایه ساواک در #تهران فراهم شد. او پس از سفر به تهران با مدتی تأخیر با آنان تماس برقرار کرد و آنچه را که میان او و برخی از مقامات ساواک در تهران گذشته، برای سرتیپ #بهرامی-رئیس ساواک خراسان(که او را در نامه به ساواک دوست گرامی خطاب میکرد و در مقابل بهرامی نیز هوای او را داشت) بازگو میکند.(نهضت امام خمینی، سیدحمید روحانی، 1393، ج 3، ص 237) و بر اساس نکات گفته شده و همین سوابق ساواک تصمیم به مدیریت محتوایی سخنرانیهای شریعتی میگیرد:
و در پی این دستور، تلگرامی نیز از سوی سپهبد نصیری به شهربانی کل کشور مخابره میگردد. متن این تلگرام چنین است:
« نامبرده بالا استاد دانشگاه مشهد میباشد و سخنرانی مشار الیه در حسینیه ارشاد از نظر ساواک بلامانع است»
بنابراین ارتباطات شریعتی با ساواک قطعی و غیرقابل انکار است و البته پیامد عملکرد شریعتی در ایجاد تفرقه و تخریب رهبری نهضت (که به دست روحانیت بود) نیز غیرقابل تردید است.
بخشی از دیدگاه حجتالاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی در خصوص شریعتی این بود و ایشان در مصاحبه با مجموعههای مختلف و حتی مجموعههایی مثل #تاریخ_ایرانی که احتمالا مسلک نزدیکتری به آقای محمد مهاجری دارند؛ تصریح کردهاند که «شریعتی ساواکی نبود اما ارتباطاتی با ساواک داشت»(تاریخ ایرانی، 1390) اما معلوم نیست نویسنده این یادداشت چه غرضی از تکرار این دروغ آشکار داشته است و از زبان ایشان به شریعتی تهمت ساواکی بودن زده است.
5. شریعتمداری
5.1. آقای شریعتمداری و «مکتب اسلام»
جناب آقای محمد مهاجری در خصوص شریعتمداری و رابطهاش با «مکتب اسلام» مینویسد:
«گفته می شود مجله مکتب اسلام را "موسسه دارالتبلیغ" که موسس آن آیت الله سیدکاظم شریعتمداری بود، راه اندازی کرد.»
و اما نکات:
1. در خصوص یادداشت منتشر شده در کتاب آقای رسول جعفریان؛ تا اینجا اشتباهات و نسبتهای ناروای آشکاری داده شده بود اما انتساب «مکتب اسلام» به مؤسسه دارالتبلیغ نشان میدهد که نه نویسنده یادداشت آگاهی ابتدایی تاریخی داشته نه گردآورنده آن دقتی در خصوص یادداشتهای رسیده داشته است. از آقای محمد مهاجری به عنوان یک ژورنالیست روزنامهنویس توقعی نیست اما آقای رسول جعفریان نمیدانسته که مجله مکتب اسلام مدتها قبل از تأسیس دارالتبلیغ منتشر میشده؟ این نکتهای است که در کتاب جریانها و سازمانهای ایشان هم میتوان آن را یافت.
تاریخ انتشار اولین شماره از مکتب اسلام به سال 1337 بازمیگردد (جریانها و سازمانها، رسول جعفریان، 1386، ص 483) که طبق گفتار #آیتالله العظمی_سبحانی انتشار آن در ابتدا به صورت مخفیانه و در قالب کتاب بوده (آیتالله العظمی سبحانی، 1391) و چند سال بعد آیتالله مکارم درخواست امتیاز مجلهای با نام «درسهایی از مکتب اسلام» را مطرح نموده که این درخواست در تاریخ 23دی1340 مورد موافقت قرار گرفت.(آیتالله العظمی ناصر مکارم شیرازی، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1396، ص 6) اما زدن کلنگ ساختمان دارالتبلیغ در تاریخ 11اردیبهشت1343 زده شد و مراسم افتتاحیه آن نیز در 15مهر1344 بود. (جریانها و سازمانها، رسول جعفریان، 1386، صص 431–432)
@rozaneebefarda
ادامه 👇