eitaa logo
روزنه
6.3هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
260 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
دیدار با فرزند که چندی پیش علنا به مقام معظم رهبری و دفاع مقدس اهانت کرده بود! 🔶پی افزود مدتی است برخی غرب اندیشان وطنی اصلاح‌طلب روابط خوبی با عمار حکیم برقرار کرده و توانسته اند بر وی تأثیرات سیاسی آشکاری بگذارند که نمونه بارزش خروج از بود. اکنون با چهره ای مواجهیم که نه است و نه ! حکمت و بصیرت، دو بال دائمی است. @rozaneebefarda
امام خمینی و مسأله مرجعیت 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 : بعد از ارتحال حضرت آیت‌الله ، به رسم معهود علما برای بزرگ‌داشت ایشان مجالس ختم متعدد گرفتند، امام اما : اولا صبر کرد که همه علما ی طراز اول و طراز دوم نجف مجالس و مراسم یادبود برگزار کردند و تقریبا آخرین نفری بود که برای آن فقید مراسمی برگزار کرد و ثانیا دستور داد که برای اعلام مجلس مزبور از طرف او، اسم او را بدون هیچ القابی ببرند و از این رو، وقتی بلندگوی صحن مطهر حضرت علی(ع) در اعلام مجلس یادبود، اطرف امام بدون هیچ القابی با عنوان « » از او نام آورد، مورد اعتراض بسیاری از روحانیون و مردمی که در صحن مطهر بودند، قرار گرفت و وقتی دریافتند که امام شخصا دستور داده است که اینگونه از او نام ببرند، شگفت زده شدند. (نهضت امام خمینی/ج2/ 811) @rozaneebefarda
✳️عاشقانه های با ابی عبدالله(علیه السلام)؛ از پیاده روی با معرفت تا موکب داری و خرجی روضه اختصاصی /بخش دوم حجت الاسلام والمسلمین سیدعلیرضا حیدری یزدی: 🔹ما با چندین بار با هم پیاده کربلا رفتیم. چون مراجع نجف هر کدام پیاده‌روی داشتند. مثلاً آقای داشتند، آقای داشتند، آقای داشتند، امام هم داشتند. آن وقت ما در کاروان امام بودیم و من هم جزء آشپز کاروان بودم. زودتر می‌رفتیم فرش‌ها را پهن می‌کردیم. و کاروان هم می‌آمدند می‌نشستند و ما از آن‌ها پذیرایی می‌کردیم. 🔸در آن وقت امام فرموده بودند که به حائرین حرم امام حسین علیه‌السلام و هم زوارش، ناهار و شام و یا غذای سرپایی بدهند. آن وقت یک جا با که بودیم، آن فرد [میزبان عرب] آمد گفت که ما هنوز ناهار نخوردیم. ما رسم داریم که اول زوار غذا بخورند بعد ما بخوریم. گفتیم: ما ناهار خوردیم. گفتند: نه، بنشینید، بنشینید اینجا، ناهار بخوریم، کم بخوریم، که این‌ها بتوانند ناهارشان را بخورند. آن وقت یکی از این طلبه‌ها این قاشق برنج تو راه تنفسی‌اش گیر کرد، و برنج‌ها از دهانش درآمد و ریخت توی سینی. آنجا توی سینی غذا می‌دادند. برای ایرانی‌ها قاشق هم می‌دادند. آن وقت این‌ها را فوری همش زد خودش، و گفت: به‌به، شفا شد، شفا شد. همه را هم زد. ما هاج واج مانده بودیم. 🔹یک جا دیگر هم نزدیک کربلا که رسیدیم، به همه زوارها چای می‌دادند، بود. بعد از نوزدهم، آن وقت من و آقای محدث (باجناق آقای خاتم [یزدی]) زوارهایی که از مسیر آب [=از راه شط] می‌آمدند را شمارش کردیم، هر پنج دقیقه 450 نفر وارد می‌شدند. از جاهای دیگر هم می‌آمدند. این‌ها می‌خواهند این همه زوار را چای بدهند. آب را توی این دیگ‌های آش می‌جوشاندند و آب گرم را توی کتری می‌ریختند و سینی سینی چای می‌بردند برای زوار. 🔸استکان را هم نمی‌توانستند بشورند چون هر 5 دقیقه باید 700-600 تا چای بدهند. آن وقت ما پسندمان نبود؛ همه تویش چای خورده‌اند، مریض و غیر مریض و... حاج آقا مصطفی گفت: بچه‌ها بنشینید. آن استکان‌ها را از ظهر تا حالا نشسته بودند. گفت این [استکان] چای به دهن 30 تا 40 تا زوار رسیده است؛ شفای شفا است. خودش هم یکی برداشت خورد، بعدش هم ما همه خوردیم. وقتی من دیدم ایشان خورد دیگر بعدش ما هم خوردیم. خودش هم پیاده از نجف می‌آمد کربلا. منبع: مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین سیدعلیرضا حیدری یزدی، فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، شماره53، پاییز1396. 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db