دیدار #عمار_حکیم با فرزند #تشیع_لندنی که چندی پیش علنا به مقام معظم رهبری و دفاع مقدس اهانت کرده بود!
🔶پی افزود
مدتی است برخی غرب اندیشان وطنی اصلاحطلب روابط خوبی با عمار حکیم برقرار کرده و توانسته اند بر وی تأثیرات سیاسی آشکاری بگذارند که نمونه بارزش خروج از #مجلس_اعلای_انقلاب_اسلامی بود.
اکنون با چهره ای مواجهیم که نه #عمار است و نه #حکیم! حکمت و بصیرت، دو بال دائمی #سیاست_دینی است.
@rozaneebefarda
امام خمینی و مسأله مرجعیت
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
#سیره_امام:
بعد از ارتحال حضرت آیتالله #حکیم، به رسم معهود علما برای بزرگداشت ایشان مجالس ختم متعدد گرفتند، امام اما :
اولا صبر کرد که همه علما ی طراز اول و طراز دوم نجف مجالس و مراسم یادبود برگزار کردند و تقریبا آخرین نفری بود که برای آن فقید مراسمی برگزار کرد
و
ثانیا دستور داد که برای اعلام مجلس مزبور از طرف او، اسم او را بدون هیچ القابی ببرند
و از این رو، وقتی بلندگوی صحن مطهر حضرت علی(ع) در اعلام مجلس یادبود، اطرف امام بدون هیچ القابی با عنوان «
#سید_خمینی» از او نام آورد، مورد اعتراض بسیاری از روحانیون و مردمی که در صحن مطهر بودند، قرار گرفت و وقتی دریافتند که امام شخصا دستور داده است که اینگونه از او نام ببرند، شگفت زده شدند.
(نهضت امام خمینی/ج2/ 811)
@rozaneebefarda
هدایت شده از بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
✳️عاشقانه های #مجتهد_شهید با ابی عبدالله(علیه السلام)؛ از پیاده روی با معرفت تا موکب داری و خرجی روضه
اختصاصی /بخش دوم
حجت الاسلام والمسلمین سیدعلیرضا حیدری یزدی:
🔹ما با #حاج_آقا_مصطفی چندین بار با هم پیاده کربلا رفتیم. چون مراجع نجف هر کدام پیادهروی داشتند. مثلاً آقای #خویی داشتند، آقای #حکیم داشتند، آقای #شاهرودی داشتند، امام هم داشتند. آن وقت ما در کاروان امام بودیم و من هم جزء آشپز کاروان بودم. زودتر میرفتیم فرشها را پهن میکردیم. #حاج_آقا_مصطفی و کاروان هم میآمدند مینشستند و ما از آنها پذیرایی میکردیم.
🔸در آن وقت امام فرموده بودند که به حائرین حرم امام حسین علیهالسلام و هم زوارش، ناهار و شام و یا غذای سرپایی بدهند. آن وقت یک جا با #حاج_آقا_مصطفی که بودیم، آن فرد [میزبان عرب] آمد گفت که ما هنوز ناهار نخوردیم. ما رسم داریم که اول زوار غذا بخورند بعد ما بخوریم. گفتیم: ما ناهار خوردیم.#حاج_آقا_مصطفی گفتند: نه، بنشینید، بنشینید اینجا، ناهار بخوریم، کم بخوریم، که اینها بتوانند ناهارشان را بخورند. آن وقت یکی از این طلبهها این قاشق برنج تو راه تنفسیاش گیر کرد، و برنجها از دهانش درآمد و ریخت توی سینی. آنجا توی سینی غذا میدادند. برای ایرانیها قاشق هم میدادند. آن وقت #حاج_آقا_مصطفی اینها را فوری همش زد خودش، و گفت: بهبه، شفا شد، شفا شد. همه را #حاج_آقا_مصطفی هم زد. ما هاج واج مانده بودیم.
🔹یک جا دیگر هم نزدیک کربلا که رسیدیم، به همه زوارها چای میدادند، #شب_اربعین بود. بعد از نوزدهم، آن وقت من و آقای محدث (باجناق آقای خاتم [یزدی]) زوارهایی که از مسیر آب [=از راه شط] میآمدند را شمارش کردیم، هر پنج دقیقه 450 نفر وارد میشدند. از جاهای دیگر هم میآمدند. اینها میخواهند این همه زوار را چای بدهند. آب را توی این دیگهای آش میجوشاندند و آب گرم را توی کتری میریختند و سینی سینی چای میبردند برای زوار.
🔸استکان را هم نمیتوانستند بشورند چون هر 5 دقیقه باید 700-600 تا چای بدهند. آن وقت ما پسندمان نبود؛ همه تویش چای خوردهاند، مریض و غیر مریض و... حاج آقا مصطفی گفت: بچهها بنشینید. آن استکانها را از ظهر تا حالا نشسته بودند. گفت این [استکان] چای به دهن 30 تا 40 تا زوار رسیده است؛ شفای شفا است. #حاج_آقا_مصطفی خودش هم یکی برداشت خورد، بعدش هم ما همه خوردیم. وقتی من دیدم ایشان خورد دیگر بعدش ما هم خوردیم. خودش هم پیاده از نجف میآمد کربلا.
منبع: مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین سیدعلیرضا حیدری یزدی، فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، شماره53، پاییز1396.
#مجتهد_شهید
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db