eitaa logo
روزنه
6.3هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
256 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
سخنرانی تاریخی مقام معظّم رهبری در سالگرد شهادت [صفحه ۱ از ۳] || حافظه تاریخی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 «ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمة انک انت الوهاب» پروردگارا قلوب ما را بعد از آنکه هدایت فرمودی به باطل میل مده و به ما از لطف خویش رحمتی عطا فرما که تنها تویی بخشندۀ بی منت. قال الله الحکیم: «و اذ قال موسی لقومه یا قوم لم تؤذوننی و قد تعلمون انی رسول الله الیکم فلما زاغوا ازاغ الله قلوبهم و الله لا یهدی القوم الفاسقین.» ای رسول ما به یاد آور وقتی که موسی به قوم خود گفت: چرا مرا رنج و آزار می دهید در صورتی که بر شما معلوم است که من فرستادۀ خدا به سوی شما هستم، باز چون از حق روی گردانیدند خدا هم دلهایشان را از اقبال به حق بگردانید و خدا مردمی نابکار فاسق را هدایت نخواهد کرد. به مناسبت (ره) ایجاب می‌کند که جملاتی چند دربارۀ این حادثه که به نوبۀ خود برای ایران بود و از جوانب گوناگون قابل مطالعه، استنتاج و بهره برداری است، عرض کنم. مرحوم سید مصطفی خمینی(ره) یک از شخصیت های بالقوه و بالفعل اسلام بود. روزی که ایشان شهید شدند، در حدود سنین 48 - 47 سالگی بودند و در آن سن جزء کسانی بود که در حوزه های علمیه قم، نجف، مشهد و .... وجود داشت. بنده ایشان را به عنوان یک چهرۀ برجستۀ حوزۀ علمیۀ قم از سالها قبل می شناختم. وقتی به قم رفته بودیم، در درس فقه و اصول امام، ممتازترین کسی که بر طبق سنت و شیوه درسهای حوزۀ علمیه، گستاخانه با امام از مباحث علمی دم می زد و اشکال می کرد، او بود. ایشان اگر نگوییم بهترینِ شاگردان، جزء بهترین شاگردان درس امام(س) بود، و در عین حال خود یک مدرس معروف بود و فلسفه و فقه درس می‌داد. او به عنوان یک چهرۀ برجسته در میان طلاب، فضلا و مدرسین حوزه، معروف بود. در سال 1341 هجری شمسی مبارزات روحانیت و حوزۀ علمیه شروع و وی در متن مبارزات قرار داشت، اما بدون هیچ گونه تظاهر. شگفت آور بود که حاج آقا مصطفی(ره) در منزل امام مانند یکی از واردین این منزل و کسانی بود که به طور طبیعی در این خانه رفت و آمد می کردند چنان که کسی احساس نمی کرد او پسر امام(س) است و حتی مراجعه او به امام(س) در حد دیگران بود. هیچ کس فکر نمی کرد که برای زیارت امام(س)، یا برای انجام کاری و یا گفتگو با امام، باید از او اجازه بگیرد زیرا او مانند دیگران بود، اگر امام مجلس محرمانه و خلوتی داشتند، او هم مثل همه مردم و مراجعین دیگر در آن مجلس شرکت نمی کرد. اخلاق خاص او در رابطه با امام(س) و حفظ جنبه تساوی با دیگر مردم در آن روزها در حوزه معروف بود. همه می گفتند که حاج آقا مصطفی خمینی(ره) در منزل امام به گونه ای رفتار می کند که با هیچ یک از مراجعین فرقی ندارد و واقعیت هم همین بود، هرگز انتساب به امام(س) و یا نام ایشان برای او وسیله ای محسوب نمی شد. بعد از آنکه در سال 1343 هجری شمسی تعرض شدید امام(س) نسبت به ماجرای کاپیتولاسیون منجر به تبعید امام خمینی(س) از ایران شد، ایشان را هم گرفته و به ترکیه تبعید کردند و آنجا در خدمت امام بودند. قبل از آن واقعه، مرحوم آقا مصطفی(ره) طعم زندان را چشیده بود، در زندان قزل قلعه و زندانهای دیگر در سلول های تنها، روزها و شبهای غربت، تنهایی و محنت را گذرانده بود، اما این تبعید برای او از دو جهت مهم و آموزنده بود: 1 - زندان برای همه کلاس بود، تنهایی در زندان بزرگترین معلم بود. لازم نبود که انسان در زندان، با بزرگان و یا روشنفکرانی هم سلول و هم بند باشد تا از آنها درسی بیاموزد، بلکه انسان از تنهایی زندان درس می گرفت و از مطالعه، در خود فرورفتن و شناسایی نقاط ضعف و قوت خود، مطالبی ارزشمند می آموخت. این یک جهت بود که برای او و دیگران عمومیت داشت. 2 - نقطۀ مثبت دیگری که در این تبعید وجود داشت مجاورت با امام(س) بود. خیلی طبیعی بود که در سالهای گذشته این فرزند برومند فاضل فرصت پیدا نکند که با پدر بزرگوار خود که مشغول کارهای تحقیقی، علمی و همه گونه کار یک روحانی اندیشمند بود، چندان ساعت دراز و طولانی را بگذراند. خیلی طبیعی است پسری که خود شاغل است با پدرش هم که باز شاغل است، چندان ارتباطی ندارد. مثل دو رفیق و همکار به طور طبیعی نیستند. اما تبعید در ترکیه این فرصت را به این پسر با استعداد و لایق داد که بیش از یک سال شبانه روز با امام(س) باشد و از امام(س) بیاموزد نه فقط دانش و اندیشه انقلابی، تجربه های سیاسی عمیق یا خاطرات گذشتۀ زندگی پرماجرای امام را، بلکه بیش از همه، روحانیت، معنویت و عظمتی که در روح امام همواره وجود داشت و عرفان، بینش معنوی و حکمت آموز امام را بیاموزد. این فرصت برای این پسر لایق بسیار ارزنده بود و از این فرصت بهره ها برد. @rozaneebefarda
سخنرانی تاریخی مقام معظّم رهبری در سالگرد شهادت [صفحه ۱ از ۳] || حافظه تاریخی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 «ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمة انک انت الوهاب» پروردگارا قلوب ما را بعد از آنکه هدایت فرمودی به باطل میل مده و به ما از لطف خویش رحمتی عطا فرما که تنها تویی بخشندۀ بی منت. قال الله الحکیم: «و اذ قال موسی لقومه یا قوم لم تؤذوننی و قد تعلمون انی رسول الله الیکم فلما زاغوا ازاغ الله قلوبهم و الله لا یهدی القوم الفاسقین.» ای رسول ما به یاد آور وقتی که موسی به قوم خود گفت: چرا مرا رنج و آزار می دهید در صورتی که بر شما معلوم است که من فرستادۀ خدا به سوی شما هستم، باز چون از حق روی گردانیدند خدا هم دلهایشان را از اقبال به حق بگردانید و خدا مردمی نابکار فاسق را هدایت نخواهد کرد. به مناسبت (ره) ایجاب می‌کند که جملاتی چند دربارۀ این حادثه که به نوبۀ خود برای ایران بود و از جوانب گوناگون قابل مطالعه، استنتاج و بهره برداری است، عرض کنم. مرحوم سید مصطفی خمینی(ره) یک از شخصیت های بالقوه و بالفعل اسلام بود. روزی که ایشان شهید شدند، در حدود سنین 48 - 47 سالگی بودند و در آن سن جزء کسانی بود که در حوزه های علمیه قم، نجف، مشهد و .... وجود داشت. بنده ایشان را به عنوان یک چهرۀ برجستۀ حوزۀ علمیۀ قم از سالها قبل می شناختم. وقتی به قم رفته بودیم، در درس فقه و اصول امام، ممتازترین کسی که بر طبق سنت و شیوه درسهای حوزۀ علمیه، گستاخانه با امام از مباحث علمی دم می زد و اشکال می کرد، او بود. ایشان اگر نگوییم بهترینِ شاگردان، جزء بهترین شاگردان درس امام(س) بود، و در عین حال خود یک مدرس معروف بود و فلسفه و فقه درس می‌داد. او به عنوان یک چهرۀ برجسته در میان طلاب، فضلا و مدرسین حوزه، معروف بود. در سال 1341 هجری شمسی مبارزات روحانیت و حوزۀ علمیه شروع و وی در متن مبارزات قرار داشت، اما بدون هیچ گونه تظاهر. شگفت آور بود که حاج آقا مصطفی(ره) در منزل امام مانند یکی از واردین این منزل و کسانی بود که به طور طبیعی در این خانه رفت و آمد می کردند چنان که کسی احساس نمی کرد او پسر امام(س) است و حتی مراجعه او به امام(س) در حد دیگران بود. هیچ کس فکر نمی کرد که برای زیارت امام(س)، یا برای انجام کاری و یا گفتگو با امام، باید از او اجازه بگیرد زیرا او مانند دیگران بود، اگر امام مجلس محرمانه و خلوتی داشتند، او هم مثل همه مردم و مراجعین دیگر در آن مجلس شرکت نمی کرد. اخلاق خاص او در رابطه با امام(س) و حفظ جنبه تساوی با دیگر مردم در آن روزها در حوزه معروف بود. همه می گفتند که حاج آقا مصطفی خمینی(ره) در منزل امام به گونه ای رفتار می کند که با هیچ یک از مراجعین فرقی ندارد و واقعیت هم همین بود، هرگز انتساب به امام(س) و یا نام ایشان برای او وسیله ای محسوب نمی شد. بعد از آنکه در سال 1343 هجری شمسی تعرض شدید امام(س) نسبت به ماجرای کاپیتولاسیون منجر به تبعید امام خمینی(س) از ایران شد، ایشان را هم گرفته و به ترکیه تبعید کردند و آنجا در خدمت امام بودند. قبل از آن واقعه، مرحوم آقا مصطفی(ره) طعم زندان را چشیده بود، در زندان قزل قلعه و زندانهای دیگر در سلول های تنها، روزها و شبهای غربت، تنهایی و محنت را گذرانده بود، اما این تبعید برای او از دو جهت مهم و آموزنده بود: 1 - زندان برای همه کلاس بود، تنهایی در زندان بزرگترین معلم بود. لازم نبود که انسان در زندان، با بزرگان و یا روشنفکرانی هم سلول و هم بند باشد تا از آنها درسی بیاموزد، بلکه انسان از تنهایی زندان درس می گرفت و از مطالعه، در خود فرورفتن و شناسایی نقاط ضعف و قوت خود، مطالبی ارزشمند می آموخت. این یک جهت بود که برای او و دیگران عمومیت داشت. 2 - نقطۀ مثبت دیگری که در این تبعید وجود داشت مجاورت با امام(س) بود. خیلی طبیعی بود که در سالهای گذشته این فرزند برومند فاضل فرصت پیدا نکند که با پدر بزرگوار خود که مشغول کارهای تحقیقی، علمی و همه گونه کار یک روحانی اندیشمند بود، چندان ساعت دراز و طولانی را بگذراند. خیلی طبیعی است پسری که خود شاغل است با پدرش هم که باز شاغل است، چندان ارتباطی ندارد. مثل دو رفیق و همکار به طور طبیعی نیستند. اما تبعید در ترکیه این فرصت را به این پسر با استعداد و لایق داد که بیش از یک سال شبانه روز با امام(س) باشد و از امام(س) بیاموزد نه فقط دانش و اندیشه انقلابی، تجربه های سیاسی عمیق یا خاطرات گذشتۀ زندگی پرماجرای امام را، بلکه بیش از همه، روحانیت، معنویت و عظمتی که در روح امام همواره وجود داشت و عرفان، بینش معنوی و حکمت آموز امام را بیاموزد. این فرصت برای این پسر لایق بسیار ارزنده بود و از این فرصت بهره ها برد. @rozaneebefarda
سخنرانی تاریخی مقام معظّم رهبری در سالگرد شهادت [صفحه ۱ از ۳] || حافظه تاریخی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 «ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمة انک انت الوهاب» پروردگارا قلوب ما را بعد از آنکه هدایت فرمودی به باطل میل مده و به ما از لطف خویش رحمتی عطا فرما که تنها تویی بخشندۀ بی منت. قال الله الحکیم: «و اذ قال موسی لقومه یا قوم لم تؤذوننی و قد تعلمون انی رسول الله الیکم فلما زاغوا ازاغ الله قلوبهم و الله لا یهدی القوم الفاسقین.» ای رسول ما به یاد آور وقتی که موسی به قوم خود گفت: چرا مرا رنج و آزار می دهید در صورتی که بر شما معلوم است که من فرستادۀ خدا به سوی شما هستم، باز چون از حق روی گردانیدند خدا هم دلهایشان را از اقبال به حق بگردانید و خدا مردمی نابکار فاسق را هدایت نخواهد کرد. به مناسبت (ره) ایجاب می‌کند که جملاتی چند دربارۀ این حادثه که به نوبۀ خود برای ایران بود و از جوانب گوناگون قابل مطالعه، استنتاج و بهره برداری است، عرض کنم. مرحوم سید مصطفی خمینی(ره) یک از شخصیت های بالقوه و بالفعل اسلام بود. روزی که ایشان شهید شدند، در حدود سنین 48 - 47 سالگی بودند و در آن سن جزء کسانی بود که در حوزه های علمیه قم، نجف، مشهد و .... وجود داشت. بنده ایشان را به عنوان یک چهرۀ برجستۀ حوزۀ علمیۀ قم از سالها قبل می شناختم. وقتی به قم رفته بودیم، در درس فقه و اصول امام، ممتازترین کسی که بر طبق سنت و شیوه درسهای حوزۀ علمیه، گستاخانه با امام از مباحث علمی دم می زد و اشکال می کرد، او بود. ایشان اگر نگوییم بهترینِ شاگردان، جزء بهترین شاگردان درس امام(س) بود، و در عین حال خود یک مدرس معروف بود و فلسفه و فقه درس می‌داد. او به عنوان یک چهرۀ برجسته در میان طلاب، فضلا و مدرسین حوزه، معروف بود. در سال 1341 هجری شمسی مبارزات روحانیت و حوزۀ علمیه شروع و وی در متن مبارزات قرار داشت، اما بدون هیچ گونه تظاهر. شگفت آور بود که حاج آقا مصطفی(ره) در منزل امام مانند یکی از واردین این منزل و کسانی بود که به طور طبیعی در این خانه رفت و آمد می کردند چنان که کسی احساس نمی کرد او پسر امام(س) است و حتی مراجعه او به امام(س) در حد دیگران بود. هیچ کس فکر نمی کرد که برای زیارت امام(س)، یا برای انجام کاری و یا گفتگو با امام، باید از او اجازه بگیرد زیرا او مانند دیگران بود، اگر امام مجلس محرمانه و خلوتی داشتند، او هم مثل همه مردم و مراجعین دیگر در آن مجلس شرکت نمی کرد. اخلاق خاص او در رابطه با امام(س) و حفظ جنبه تساوی با دیگر مردم در آن روزها در حوزه معروف بود. همه می گفتند که حاج آقا مصطفی خمینی(ره) در منزل امام به گونه ای رفتار می کند که با هیچ یک از مراجعین فرقی ندارد و واقعیت هم همین بود، هرگز انتساب به امام(س) و یا نام ایشان برای او وسیله ای محسوب نمی شد. بعد از آنکه در سال 1343 هجری شمسی تعرض شدید امام(س) نسبت به ماجرای کاپیتولاسیون منجر به تبعید امام خمینی(س) از ایران شد، ایشان را هم گرفته و به ترکیه تبعید کردند و آنجا در خدمت امام بودند. قبل از آن واقعه، مرحوم آقا مصطفی(ره) طعم زندان را چشیده بود، در زندان قزل قلعه و زندانهای دیگر در سلول های تنها، روزها و شبهای غربت، تنهایی و محنت را گذرانده بود، اما این تبعید برای او از دو جهت مهم و آموزنده بود: 1 - زندان برای همه کلاس بود، تنهایی در زندان بزرگترین معلم بود. لازم نبود که انسان در زندان، با بزرگان و یا روشنفکرانی هم سلول و هم بند باشد تا از آنها درسی بیاموزد، بلکه انسان از تنهایی زندان درس می گرفت و از مطالعه، در خود فرورفتن و شناسایی نقاط ضعف و قوت خود، مطالبی ارزشمند می آموخت. این یک جهت بود که برای او و دیگران عمومیت داشت. 2 - نقطۀ مثبت دیگری که در این تبعید وجود داشت مجاورت با امام(س) بود. خیلی طبیعی بود که در سالهای گذشته این فرزند برومند فاضل فرصت پیدا نکند که با پدر بزرگوار خود که مشغول کارهای تحقیقی، علمی و همه گونه کار یک روحانی اندیشمند بود، چندان ساعت دراز و طولانی را بگذراند. خیلی طبیعی است پسری که خود شاغل است با پدرش هم که باز شاغل است، چندان ارتباطی ندارد. مثل دو رفیق و همکار به طور طبیعی نیستند. اما تبعید در ترکیه این فرصت را به این پسر با استعداد و لایق داد که بیش از یک سال شبانه روز با امام(س) باشد و از امام(س) بیاموزد نه فقط دانش و اندیشه انقلابی، تجربه های سیاسی عمیق یا خاطرات گذشتۀ زندگی پرماجرای امام را، بلکه بیش از همه، روحانیت، معنویت و عظمتی که در روح امام همواره وجود داشت و عرفان، بینش معنوی و حکمت آموز امام را بیاموزد. این فرصت برای این پسر لایق بسیار ارزنده بود و از این فرصت بهره ها برد. @rozaneebefarda