فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ویدیو / سیدمحمدجواد #علوی_بروجردی:
تاریخ را نفی نکنیم! مسلمین در ایران #کتابسوزی کرده اند! اما این کار #عمر بوده است!
پرسشهای کلیدی پیرامون این سخنان جنجالی را در روزنه بخوانید👇
@rozaneebefarda
🔻دست افشانی شبکه ضدانقلاب #ایران_اینترنشنال از اظهارات جنجالی جناب آقای #علوی_بروجردی(از مؤسسین #نشست_اساتید) پیرامون ماجرای ورود اسلام به ایران
🔹شبکه مزبور #اجیر_سعودی و #وهابیون_افراطی_تکفیری است!
🔸این مسأله شدیدا قابل تأمل و تردید است که برخی چهرههای حوزوی شیعی با چه انگیزهای برای رسانههای معاند و منسوب به دشمنان کینه توز مکتب اهل بیت(علیهمالسلام) خوراک تهیه میکنند و علیرغم اطلاع از ناخشنودی حوزویان به این رویه، تا کنون از اعلام برائت از این رسانهها و مرزبندی با اربابان کودک کش و مرتجع آنان نیز استنکاف ورزیدهاند.
🔸گذشته از سوءاستفاده معاندین، مضمون دیدگاه مطرح شده نیز از حیث تاریخی به شدت قابل نقد و مناقشه برانگیز است. چه اینکه ایشان به بازتکرار تحلیل های انحرافی امثال #زرین_کوب پرداخته که پنجاه سال پیش شهید مطهری به این سنخ مجعولات تاریخی، پاسخ گفته اند.
@rozaneebefarda
💢 دیباج تحریف بر تن تاریخ حوزه علمیه
نقدی بر روایت مخدوش جناب آقای #علوی_بروجردی از زندگانی آیتالله العظمی بروجردی/بخش اول
💥اختصاصی/پست ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔺کتاب دیباج که مجموعه برداشت های شخصی آقای #علوی_طباطبایی
(بروجردی) از زندگانی آیتالله العظمی بروجردی را به رشته تحریر در آورده، به روایت بخشی از دوران تقارن مرجعیت آیت الله بروجردی با آیت الله کاشانی پرداخته و وقایع مرتبط را تحت عنوان فصل "راهنمای حقایق " بیان کرده است.
راوی گرچه خود را تحلیلگر مسلط بر وقایع قلمداد کرده اما در حقیقت کاملا یک سویه به تخریب #آیتالله_کاشانی می پردازد و با پوشاندن دیباج تحریف بر تن تاریخ، زعیم قم را -بر خلاف واقع- مخالف سیاست و آیت الله کاشانی می نمایاند.
🔻در بخشی از کتاب چنین آمده است: «آیت الله کاشانی به ریاست مجلس رسیده بود و از آنجا که برای حوزه علمیه و مدیریت آن نقشه می کشید...برگلوی حوزه پا گذاشته بود و حمایت های همه جانبه را طلب می کرد».(دیباج،ص189)
عجیب اینکه توهم توطئه بیت آیت الله بروجردی آنقدر زیاد بود که همواره تصور می کردند که بناست نقشه ای برای تصاحب جایگاه ایشان تدارک دیده شود، حال آنکه قرائن فراوانی در رد این توهم و اتهام سنگین وجود دارد از جمله، مرحوم صادقی تهرانی در باب مرجعیت گریزی آیت الله کاشانی اینگونه نقل می کند:
«پس از فوت آقاي بروجردي مردم در اين انديشه بودند از چه كسي تقليد كنند. چند نفر از علماي بزرگ بودند كه خودمان تشخيصهايي داشتيم و سؤالاتي هم كرديم و بعضي جوابهايي دادند كه جواب آقاي كاشاني هيچگاه از يادم نميرود. وقتي خدمت آقاي كاشاني رسيدم و از ايشان درباره مرجع تقليد سؤال كردم، فرمود:«من چه بگويم؟» عرض كردم:«بايد از خود شما تقليد كنيم؟» فرمود:«مرجع مسلمين بايد يك عالم رباني باشد كه در مقابل اين استعمار، استكبار، استبداد و استضعاف استقامت كند». گفتم:«او )كيست؟ فرمود:«آقاي خمینی » »(www.javanonline.ir/fa/news/637723)
مشابه چنین تعابیری در خاطرات دیگران همچون مرحوم عسکراولادی نیز وجود دارد و نشان می دهد که آیتالله کاشانی علیرغم برخورداری از بنیه علمی، پایگاه اجتماعی و امکانات مادی، هرگز تمایلی برای تصدی ریاست دینی نداشته است.
🔻در بداندیشی برخی اطرافیان و اعضای بیت زعیم قم همین بس که وقتی آیتالله کاشانی از #امام_خمینی می خواهند که واسطه شوند تا آیت الله بروجردی برای برگزاری کنگره اسلامی اجازه دهند تجار وجوهی را به ایشان بدهند، علیرغم موافقت اولیه آیت الله بروجردی، اطرافیان ایشان در پی سعایت و مذمت بر می آیند و چنین القا میکنند که پس از این اجازه، دیگر پول به قم نمی آید! لذا ایشان را به تردید انداخته و منع خیر کردند.(یادآور،ویژه نامه قیام30تیر،شماره2،ص108)
اگر آیتالله کاشانی رو به سوی حوزه قم می نمود نه سودای تصاحب جایگاه کسی را داشت و نه برگلوی کسی پاگذاشته بود بلکه ایشان فقط از حوزه حمایت همه جانبه می خواست، چنانکه در دیدار با طلاب و اهالی قم میگوید:
« اگر من کار بدی می کنم، چرا با من مخالفت نمی کنید؟ اگر درست قدم بر می دارم، چرا حمایت نمی کنید؟قطعا ایشان می دانستند این حرفها به گوش آیت الله بروجردی هم می رسد.(شهر و حوزه علمیه قم، نهضت ملی و 30تیر، گفتگو با حمید سیف زاده،ص 106)
تمام خواست آیت الله کاشانی در مخالفت با مطامع انگلیسی ها بود که این امر مقدس، خوشایند برخی از نفوذی های بیوت نبود!
🔺نویسنده دیباج در نقلی مدعی شده که «بزرگان نسل جدید حوزه از جمله آقایان روح الله خمینی، محمدتقی بهجت، سیدمحمدکاظم شریعتمداری، مرتضی حائری و مرتضی لنگرودی، در منزل آیت الله بروجردی جمع شده بودند..نزاع های آیت الله کاشانی و دکتر محمد مصدق بالا گرفته بود.آقایان آمده بودند تا زعیم حوزه اقدامی عاجل را در برابر این اتفاق ها انجام دهند..بعد از شنیدن صحبت ها،(آیت الله بروجردی) به چند جمله بسنده نمودند:«آقایان معلوم میشود مرعوب شده اند؛ اما من مرعوب نشده ام. من از وقتی خودم را شناختم مرعوب چیزی نشده ام..این آقایان در برابر خدا چه هستند؟ دست سیاست آنان را بالا برده و همین دست سیاست فردا زمین خواهد زد»(دیباج،ص190)
🔻راوی چنین القاء میکند که دعوای آیتالله کاشانی و دکتر مصدق نزاع سیاسی صرف است! گویی آیت الله کاشانی فقط بر سر تقلیل قدرت با مصدق درگیر است؛ حال اینکه زمینه های اختلاف آیت الله کاشانی با مصدق از بعد از سی تیر شروع شد جایی که ایشان به مصدق بابت انتصاب افراد نابخرد و خونخوار در راس کار وگم شدن هدف نهضت و منع تعقیب عاملان غائله سی تیر و قدرت طلبی با انحلال مجلس و حل نشدن مشکلات مردم و رفراندوم غیر قانونی اعتراض می کند ولی مصدق پس میزند!
@rozaneebefarda
💢 دیباج تحریف بر تن تاریخ حوزه علمیه
نقدی بر روایت مخدوش جناب آقای #علوی_بروجردی از زندگانی آیتالله العظمی بروجردی/بخش دوم
💥اختصاصی/پست ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔺تهیه کنندگان کتاب دیباج در پوشش دفاع از سلوک سیاسی زعیم قم، تلاش دارند به تخطئه مسلک و مرام سیاسی آیتالله کاشانی بپردازند و از آن جمله اصل ورود مرحوم کاشانی به عرصه سیاست و خصوصا عملکرد ایشان در ماجرای نهضت نفت را مورد خدشه قرار میدهند.
حال آنکه کارنامه آیتالله کاشانی، این مجتهد مجاهد مظلوم، کاملا قابل دفاع و منطبق بر اصول اسلامی است و هرگز نمی توان آن جناب را متهم به آلودگیهای رایج عرصه سیاستورزی دانست.
از آن جمله در ماجرای اختلاف نظر آیت الله کاشانی با دکتر مصدق، در اخلاص و وطن دوستی و آینده نگری آن فقیه سیاس، همین بس که ایشان یک روز قبل از کودتا با نگارش نامه ای ضمن پیش بینی احتمال وقوع کودتا، یک بار دیگر وی را نصیحت می کند:
«.. گرچه امکانی برای عرایضم نمانده ولی صلاح دین و ملت برای این خادم اسلام بالاتر از احساسات شخصی است و علیرغم غرض ورزی ها..خودتان بهتر از هر کس می دانید که همّ و غمّم در نگهداری دولت جنابعالی است که خودتان به بقاء آن مایل نیستید..»(آیت الله کاشانی و نهضت ملی شدن صنعت نفت،ص405)
عجیب آنکه در مواردی از کتاب، تلویحا مخالفت فضلای طراز اول حوزه قم با آیتالله کاشانی القا شده حال آنکه پذیرش مخالفت اساسی بزرگانی چون امام خمینی با آیت الله کاشانی، دشوار و مخالف قرائن است، البته سکوت ایشان در لواء آیت الله بروجردی مسأله دیگری است که به ولایت پذیری ایشان بازمیگردد، ولی ابدا بدین معنا نیست که امام مخالف کاشانی بوده باشد! چنانکه امام بعدها در این مورد می گوید «جرم( مثل) کاشانی چیست..اینها عقیده شان این بود که اسلام در ایران پیاده بشود آنها می گفتند احکام غربی مترقی است»(60/3/25)
🔻در بخشی از دیباج ادعا شده که:
« آیت الله بروجردی در تمام دوران اختلاف های نظری با آیت الله کاشانی از حیث مالی وی را کمک می کرد. البته سبک سیاسی باعث نزدیکی آن ها نشد.»(دیباج،ص192)
عجیب که نه نویسنده و نه نقال خاطرات نمی داند که اعتبار آیت الله کاشانی آنقدر در بازار فراوان بوده است که نیاز به استمداد مالی از کسی نداشتند؛ لکن در اینجا اولا باید زمان و تاریخ کمک های آیت الله بروجردی- که البته به حق، نشان از ارادت ایشان به آیت الله کاشانی است- ذکر شود. ثانیا شخص آیت الله کاشانی چنین نبوده است که هر پولی را دریافت کنند ایشان تا منشا پولی معلوم نبود دریافت نمی کردند و بزرگترین دلیل بر رد ادعای دیباج نویسان که آیت الله کاشانی را سوداگر قدرت قلمداد می کنند، اینکه ایشان اگر دنبال دنیاطلبی بودند در همان دوران صدرات مجلس آبی برای خود گرم می کرد که اینگونه در نظر امثال شما حقیر در تاریخ ذکر نگردد، ضعیف بودن وضع مالی ایشان به جهت جفای مصدقی ها و بدنام کردن ایشان با دروغ هایی بود که منجر به انزوای سیاسی ایشان شده بود.(نهضت روحانیون،ج2، علی دوانی،ص510)
🔺تنظیمکننده دیباج که از باب "النقال کالبقال" افاضات جناب علوی بروجردی را چونان وحی منزل پنداشته و نقل کرده، برای معرفی آیت الله کاشانی به خاطرات دسته چندمی برخی افراد مانند سید رضا زنجانی از اعضای نهضت ملی و از مخالفان انقلاب و امام و آیت الله کاشانی و .. بسنده کرده و در موارد متعددی به نوشتجات سست مندرج در ویکی پدیا، ارجاع داده است.
متاسفانه در فرازهای متعددی از کتاب دیباج سعی شده آیت الله کاشانی را العیاذبالله فردی شاه دوست معرفی کند! در حالیکه به شهادت تاریخ، ایشان تمام عمر شریف را خرج مبارزه با نظام استبدادی پهلوی نمود.(ناگفتههایی از مبارزات آیتالله کاشانی به روایت فرزندش، سایت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی)
همزمانی انتشار دیباج در قم با تخریب سازمان یافته آیتالله کاشانی توسط معاندین خارج نشین، موضوع را کمی پیچیده میکند و علاوه بر آنکه مصداق مظلومیت مضاعف ایشان است، امکان تأثیرپذیری دیباج نویسان از فضای کاشانی ستیزی بینالمللی را به ذهن متبادر می سازد که جای فحص و بررسی دارد.
در بخش سوم یادداشت، به نشانههایی از احتمال اثرپذیری نویسندگان دیباج از آثار و افکار معاندین و ضدانقلاب خارج نشین ارائه خواهد شد.
@rozaneebefarda
💢 دیباج تحریف بر تن تاریخ حوزه علمیه
نقدی بر روایت مخدوش جناب آقای #علوی_بروجردی از زندگانی آیتالله العظمی بروجردی/بخش سوم
💥اختصاصی/پست ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔸جناب آقای علوی روجردی، متولد فروردین ۱۳۳۰ است یعنی در هنگام ارتحال آیتاللهالعظمی بروجردی بزرگ، تنها ۱۰ساله بوده است لذا طبیعی است که روایت او از سیره و اندیشه جد مادری اش، بازتکرار شنیدههایش از دیگران(اعضای بیت یا تاریخ نویسان) باشد.
🔺مع الاسف در جای جای کتاب دیباج (خصوصا در تبیین رابطه آیتالله العظمی بروجردی با آیتالله کاشانی) به شخص معلوم الحالی به نام #علی_رهنما _عنصر خارج نشین و ضد انقلاب_ استناد شده است که دم خروس تاثیر پذیری نویسنده و راوی از کتاب پر از دروغ و تحریف آمیز «نیروهای مذهبی بر بستر حرکت نهضت ملی» را بیرون می زند.
🔻نزدیکی تفکرات یک نویسنده معاند لندن نشین (رهنما) با بیت آیت الله العظمی بروجردی، مسأله مهمی است که نیازمند تأمل فراوان است!
با مروری گذرا بر کتاب دیباج و اثر علی رهنما، بدون اغراق می توان ادعا کرد که فصل مربوط به آیتالله کاشانی خلاصه شده آرا و تفکرات پرغلط و تحریف شده ای است که رهنما در کتابش دنبال میکند!
جالبتر آنکه در مرحله تدوین نیز تقریبا تمام پانویس های کتاب رهنما (از جمله کتاب های قلم و سیاست سفری، مصدق و تاریخ افراسیابی و..) عینا بعنوان مأخذ آمده و از برداشت های بی کم و کاست از کتاب علی رهنما نشان دارد.
🔻رهنما در کتابش برای اولین بار ادعای #توطئه آیتالله کاشانی و نواب صفوی در جهت کنار زدن آیتالله بروجردی را مطرح میکند(نيروهاي مذهبي بر بستر...،ص12)
وی در بخشی دیگر از کتاب خود می گوید:
«در بيانيهاي كه به تاريخ 17اسفند1326 صادر ميشود، كاشاني وظيفه ديني مسلمين را تعيين كرده و تيغ حمله خود را بار ديگر تلويحاً متوجه بروجردي ميكند...در اين اعلاميه كاشاني در واقع از اخطار به بروجردي فراتر ميرود و به نظر ميرسد كه استدلالي ارائه ميدهد براي عدم كفايت او به عنوان مرجعي كه به يكي از وظايف عمدهاش كه بايستي كوششي در راه مصالح دنيوي مسلمين باشد، عمل نميكند. از اين نوشته كاشاني چنين استنباط ميشود كه از نظر او، بروجردي الگوي مرجعيت نيست... اگرچه كاشاني از كلمه مرجع استفاده نميكند اما ظاهراً نزد او تعريف رهبري ديني الگوبرداري شده از موضعگيريها و كنش اجتماعي- سياسي و مذهبي شخص او يعني « زير نظام كاشاني» است.»(همان ص56-55)
همانگونه كه ملاحظه ميشود، نويسنده با به كارگيري مكرر عباراتي مانند «تلويحاً»، «به نظر ميرسد»، «استنباط ميشود» و «ظاهراً» تلاش ميكند تا از انگيزه كاشاني براي كنار زدن آيتالله بروجردي از مقام مرجعيت تامه و جانشين ساختن خود در آن موقعيت، پردهبرداري نمايد و اين در حالي است كه در سنت شيعي و حوزههاي علميه هرگز سابقه كنار زده شدن مرجعيت تامه وجود نداشته و لذا به هيچ وجه زمينهاي براي به وجود آمدن چنين انگيزهاي نزد كاشاني نميتوان يافت و از سویی هیچ منبعی جز کتاب رهنما چنین برداشت سبکی را بیان نکرده است.
🔺تأثیر توهات تاریخی رهنما با روایتهای مندرج در #دیباج تابدان حد است که خط فکری آیتاللهالعظمی بروجردی از تاکتیک دوری از سیاست، به نظریه #جدایی_دین_از_سیاست القا میشود(همان،ص156)
به واقع رهنما هیچ ارادتي به آيتالله بروجردي ندارد، بلكه او به تفكري ارادت دارد كه آن تفكر قائل به جدايي دين از سياست است لذا وی بر خلاف آنچه که وی در کتابش ادعا مینماید و مدعی نگارش اثری پژوهشی و سند محور است،در واقع با تحلیل های ماست و دروازه ای که در مورد آیت الله کاشانی به کار می برد، هر پژوهشکر منصفی را متعجب و متأسف میسازد.
🔺علی رهنما در کتاب ممنوعالانتشارش، با کینهورزی، آیتالله کاشانی را فردی غیرمهذب و به جاهطلبي سياسي محکوم میکند و نتيجه میگیرد كه هر يك از روحانيوني كه پاي در سیاست گذاردهاند يا خواهند گذارد، نيز داراي چنين خصائصي بوده یا خواهند بود؛ بدين ترتيب رهنما سعي دارد تا جدايي دين و دينمداران از سياست را به عنوان يك اصل مسلم مطرح سازد و تمامي روحانيوني را كه به هر نحو دخالتي در سياست كنند را يكسره محكوم سازد.
بی شک ایستادگی روحانیت در برابر سلطه خوشایند استعمارگران نیست لذا «سرفرانسس شپرد» سفير وقت انگليس در تهران صریحا چنین مینویسد: «عقلائی و منطقی به نظر نمیرسد که برای برقراری روابط با اين شخصيتهای مذهبی، وقتی صرف شود... البته اگر کوچک ترين احتمال نفوذ در کاشانی هم وجود داشته باشد، نبايد آن را از دست داد ولی من تنها اميدی که در مورد کاشانی دارم آن است که بتوانيم او را در افکار عمومی بیآبرو و متهم سازيم، تا نفوذ خود را از دست بدهد»(فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر شماره 6 و 7، مرکز بررسی های اسلامی)
@rozaneebefarda
ادامه دارد..
اصلاحات نشست یا نشست اصلاحات
#تحرکات_حزبی با تابلو #استقلال_حوزه!
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔸جناب آقای سیدمحمدجواد #علوی_بروجردی بعنوان یکی از چهرههای اصلی تشکل حوزوی موسوم به #نشست_اساتید، با محمدرضا عارف، چهره شناخته شده جریان #اصلاحات دیدار کرد.
🔸نشست اساتید که با شعار استقلال حوزه و پرهیز از جناح بندی های سیاسی و دوری از سیاست زدگی حوزه پا به عرصه گذاشت، همواره جریان انقلابی را متهم به وابستگی به حکومت، دولتی بودن و عملکرد جناحی میکرد، آرام آرام برخلاف شعارهای خوش لعاب پیشین، در قالبهای مختلف، از علائق سیاسی خویش پرده بر می دارد.
🔸گویا سیاسی عمل کردن دیگر مثل گذشته قبیح نیست و جناحی عمل کردن همچون سابق مخالف شؤون مرجعیت و روحانیت نیست و اگر دیدار با چهره های نشان دار سیاسی به معنای سیاسی بودن و جناحی عمل کردن نیست پس چه معنایی دارد خصوصا اگر این دیدار از جنس استقبال باشد خاصه اگر در آستانه انتخابات مجلس باشد.
🔹دیدار سرلیست جریان اصلاحات در انتخابات مجلس و کاندیدای مستعفی ریاست جمهوری به نفع رییس جمهور حاضر در شرایط کنونی که کوله باری از مشکلات به واسطه بی تدبیری دولت و بی کفایتی مجلس بر دوش مردم گذاشته است این سوال را ایجاد می کند که مدعیان مردمی بودن در راستای مطالبه حقوق شرعیه مردم مظلوم چه فریادی برآوردند لبخند زدن و پذیرایی کردن از وکیل الدوله هایی که همواره برای خود ژن خوب قائل هستند پشت کردن به مردم نوازی روحانیت و مرجعیت نیست آقایانی که با افرادی از این دست نشست و برخاست می کنند و مدعی مقام مرجعیت اند آیا از نظر واقعی دوستان آقای عارف درباره مرجعیت و امر اجتهاد و تقلید آگاه اند.
🔹در خوش بینانه ترین حالت دیدارهایی از این دست تنها برای مانور تبلیغاتی در آستانه انتخابات است جریان شکست خورده ای که امروز با بی مهری آباء فکری و سیاسی خود در غرب مواجه شده اند و آبروی نداشته خود را به پای قراردادهای خفت بار ریختند امروز بیش از هرچیز نیازمند پمپاژ وجاهت هستند حیات سیاسی کسانی که با از دست دادن سرمایه اجتماعی خود در اغمای تاریخی به سر می برند به شدت در خطر است و تنها راه احیای سیاسی آنان پیوند خوردن با نهادهای آبرومند است. عناصر حوزوی از صدر تا ذیل بدانند که سیاست بازان با کلاه گشادی که برای برخی حوزویان تدارک دیده اند به فکر کیسه های خالی خویش اند.
🔹 حیثیت هزار ساله حوزه امانتی است که در اختیار ما قرار داده شده بکوشیم در حفظ این امانت تا پای جان بمانیم.
گفتنی است ملاقات با افراد تابلودار سیاسی از سوی کسانی که از مواضع روشن سیاسی برخوردار نیستند همواره زمینه را برای سوءتفسیر و سوء استفاده فراهم می سازد بنابراین این یادداشت متوجه کسانی که از سوابق سیاسی و مواضع انقلابی برخوردارند نیست.
@rozaneebefarda
💥عباس ایروانی عظام، متهم دانه درشت #فساد_اقتصادی در کنار جناب آقای #علوی_بروجردی از چهرههای اصلی تشکل موسوم به #نشست_اساتید
🔹اطلاعات تفصیلی پیرامون ایروانی را در سایت اصلاحطلب فرارو بخوانید؛
http://yon.ir/fBQHR
🔻اگرچه صرف یک عکس، فی نفسه بر همکاری وثیق و روابط عمیق طرفینی دالت ندارد اما چهرههای حوزوی باید در نشست و برخاست هایشان بیش از اینها دقت کنند.
@rozaneebefarda
هدایت شده از خبرگزاری رسا
🔸تخصص ندارید نظر ندهید
حجت الاسلام والمسلمین دکتر #معصومی_نیا:
🔹در مورد #اقتصاد_اسلامی برخی از اساتید دانشگاه و حوزه مانند آیت الله #علوی_بروجردی معتقدند اقتصاد علم است و ما چیزی به نام اقتصاد اسلامی نداریم. عمده دلیل ایشان این است که «اقتصاد علم است».
🔹میگویند ما چیزی به نام اقتصاد اسلامی نداریم! در حالی که وقتی به کتاب و سنت مراجعه میکنیم میبینیم که اسلام در تمام عرصههای اقتصاد حرف برای گفتن دارد.
🔹سیاستهای تعدیل که ۱۶ سال بر اقتصاد ایران حاکم بود، سیاستهایی بود که صندوق بین المللی پول بر ما دیکته کرده بود که منبعث از اقتصاد #نئوکلاسیک و تفکرات رایج است.
🌐 rasanews.ir/002mUN
🆔 @rasanewsagency
روزنه
سخنان چالش برانگیز و عجیب جناب آقای #سیدمحمدجواد_علوی درباره قلمرو دین و علم و نسبت آن با سیاست! 💥ق
📛واکنش یک فعال مجازی از جریان موسوم به عدالتخواه به مصاحبه آقای #سیدمحمدجواد_علوی
ردیابی روابط #ریخته_گران(محکوم اقتصادی) با آقای علوی بروجردی در مکالمه با مسئول دفتر ایشان
#قابل_بررسی_و_تحلیل
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔸در بخشی از رشته توئیت این فعال مجازی چنین آمده است:
◽️من جمعبندی ندارم که این ایدههای اقتصاد بازاری برخی علما، نتیجهی نشست و برخاستهای خاصشون با اهل بازاره یا برعکس! مثلاً رفت وآمد #ریخته_گران با آقای #علوی_بروجردی اثری روی تئوریپردازیهای اقتصادی ایشون داره؟!
▫️دیالوگم با #مسئول_دفترشون رو بخونید،ببینید چه برداشتی میکنید!
◾️آقای #علوی_بروجردی که تو مصاحبهی بالا [=اشاره به مصاحبه با اکو ایران که در آن ضمن نفی تصریحی #اقتصاد_اسلامی، تلویحا از #اقتصاد_آزاد جانبداری شده] با تعبیر «اقتصاد عقلا» در واقع اقتصاد آزاد رو ترویج میکنن، درحمایت از تولید میگن "کسی که تولیدی به راه انداخته، اگه بدهکار هم شد و سود و اصل بدهیش رو هم نداد نباید زندانیش کنید و باید روی سر بذاریدش و بعنوان قهرمان حلوا حلواش کنید!"
◽️من اگه جای خبرنگار @ecoirantv بودم، فراتر از سرتکوندادن، ضمن همراهی باایشون درحمایت از تولیدکنندهها، میپرسیدم آیا خودتون هم در راستای این حمایت، برای شخص خاصی هم گامی برداشتید؟ و بعد از #ریخته_گران میپرسیدم و حول تصویر ذهنی آقای بروجردی از «تولیدکننده!»ها یه کم چالش میکردم.
🔻توفیق چالش با خود آقای #علوی_بروجردی رو که نداشتم ولی با دفتر ایشون تماس گرفتم ببینم ماجرای ریختهگران چیه. مسئول دفترشون تایید کرد که #ریخته_گران از سالها قبل با خود حاجآقا رفت و آمد داشته و میومده و وجوهات و... پرداخت میکرده. پرسیدم در ازاش درخواستی هم داشته؟
- نه. هیچی!
-[آ.بروجردی هم توصیهای به جایی درمورد ایشون نداشتن؟]
-چیز خاصی نبوده فقط به رئیس قوه.ق گفتن"اگه جایی، حقی از ایشون ضایع شده بهش برگردونید!"
-[خب یعنی ریختهگران از آ.بروجردی درخواست توصیه داشته دیگه؟]
-درخواست خاصی نبوده،بالاخره تو این رفت وآمدها از مشکلات هم باخبر میشن دیگه
- [آقای بروجردی اول پرونده ریختهگران رو کامل بررسی کردن، بعد توصیه کردن؟ اصلا امکان بررسی دارن؟]
- نه بررسی نکردن. اصلاً شأن ایشون این نیست. در همین حد که توصیه کردن رو هرکی بیاد درخواست کنه، میکنن. این که چیز خاصی نیست...
- [فکر نمیکنید از این توصیهکردنها برداشت حمایت میشه و ممکنه رو قاضیها و پروندههای اقتصادی تأثیر مخرب بذاره؟]
- نه.این توصیهها از قدیم بوده
- [الان با قدیم فرق میکنه. ممکنه طرف مقابل طراحی کرده باشه و در کنار چندین کار دیگه،تصویری بسازه و از اسم مراجع و... سوءاستفاده کنه.
...هم وجوهات میداده، هم حاجآقای شما این توصیه رو به رئیس قوه میکنه،هم فردی بنام فلانی ازدفتر شما تماس میگرفته با طلبکاران ریختهگران و میگفته چرا از ریختهگران شکایت کردید؟آقایون مراجع از دستتون ناراحتاند.اینا درکنار هم معنیدار میشه]
-ما فردی بنام فلانی در دفترمون نداریم!
-[نیمساعت پیش که تماس گرفتم گفتم میخوام باایشون صحبت کنم، منشیتون گفت داریم که]
-تو دفترمون نیستن،در ارتباطن. میان، میرن
-[من شنیدم با دیگر مراجع هم همینطوری در ارتباطن. کارشون چیه؟]
-هیچی همین کارا رو میکنه.کسی کارش جایی گیر کرده باشه پیگیری میکنه.«کار راهاندازه!»
-[عجب!]
🔳سال گذشته نوشتم که بهروز ریختهگران، ابر بدهکار بانکی و سهامدار #بانک_سرمایه و #پتروشیمی_اصفهان، که تو یکی از پروندههاش بعد از ۵سال از بازشدن پرونده، بالاخره به جرم اخلال در نظام اقتصادی به ۱۵ سال حبس محکوم شد،
بشکل عجیبی ۲هزار میلیارد تومان از ردمالی که باید به پتروشیمی اصفهان میپرداخته، تو حکم نهاییش از قلم افتاده! پروندهای که در شعب دیوانعالی کشور در قم بسته و نهایی شده. حالا نمایندههای اصفهان در مجلس هم نامه زدن به رئیس قوه قضاییه و پیگیر این اتفاق عجیب شدن!
🔶حاشیه
فارغ از هر نقدونظری که نسبت به کارنامه و پیشینه و ادبیات برخی فعالان مجازی در زمینه مقابله با فساد وجود داشته باشد، مدعای فوق از جهت افشای احتمال رابطه وثیق برخی ابربدهکاران و مفسدان اقتصادی با بعضی محافل حوزوی، بسیار حائز اهمیت است.
از این رو، ضمن مفروض دانستن اصل حمل بر صحت و احتیاط در هر نوع قضاوت بدون علم، به دلیل مطرح شدن موضوع در رسانه ها، توضیحات رسمی شخص جناب آقای علوی یا دفتر ایشان، در تنویر افکار حوزویان مؤثر خواهد بود.
🔘 فرهیختگان را به روزنه دعوت فرمائید؛
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
15.mp3
10.81M
واکنش حوزویان به سخنان آقای #سیدمحمدجواد_علوی/10
🔸از "باید مرا قانع کنند" تا "ابای از گفتگو"!
توضیحات جناب آقای #احمدحسین_شریفی در مورد استنکاف آقای #سیدمحمدجواد_علوی از #مناظره
💥قابل تامل
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔸 دفتر جناب آقای سيدجواد علوی بروجردی از قول ايشان گفتهاند که ايشان «منکر #علوم_انسانی_اسلامی نيستند!» و گفتهاند «من چیزی که امروز به نام اقتصاد اسلامی مطرح میشه قبول ندارم» و ادامه دادهاند که نظر ايشان اين است که خرابکاریهای اقتصاد کشور را به اسلام نچسباینم!
🔸اميدواريم جناب آقای #علوي_بروجردی برای دعوت و سخنش (#من_را_بايد_قانع_کنند ) احترام قائل شود و حال که جناب آقای شريفي دعوت ايشان را لبيک گفته، از اين گفتگو استقبال کند تا همگان قوت و ضعف استدلالهای طرفين را متوجه شوند.
🔹مطمئناً برگزاری چنين گفتگويی ميتواند خدمتی بزرگ به فضای آزادانديشی علمی و پيشبرد علوم اسلامی در حوزههای علميه داشته باشد.
🚫حوزه مقدسه قم مهد آزادفکری بر اساس مبانی متقن و استنباط روشمند شیعی است و طبعا قضاوت در مورد صحت و سقم ادعاهای افراد پیرامون مسائل مختلف، در صورت برگزاری محافل علمی آزاداندیشی، تسهیل خواهد شد.
وگرنه #بیان_یکطرفه #ادعاهایی_جزمی به نحو کلی گویی، و با زبانی نیمه استدلالی(و بعضا خطابی) چیزی را اثبات نمی کند و تنها به تشویش اذهان غیرمتخصصین پیرامون منابع و آموزه های دینی دامن خواهد زد.
اگر واقعا دیدگاهی بر اساس مبانی متقن و به طور مستدل و روشمند طرح شود، بدنه فرهیخته حوزه و دانشگاه بدان جلب خواهد شد.
#آزاداندیشی_حوزوی
#اقتصاد_اسلامی
@rozaneebefarda
بازتاب دیدگاه های مخاطبان روزنه/3
🔸محمدجعفر علینقی[دانش پژوه درس خارج حوزه علمیه قم]:
﴾﷽﴿
✍ اظهارات مناقشه برانگیز یکی از مدرسان فقه و اصول حوزه در خصوص #اقتصاد_اسلامی که باعث بروز واکنش های مختلفی شد را نباید سخنان یک فرد تلقی نمود و در حوزه معنایی فهم یک شخص معنا کرد.. بلکه این اظهارات حاکی از یک تفکر رایج بین دامنه وسیعی از #حوزویان است که در بُعد نظر بدان باورمند و در بُعد عمل مشی خویش را بر اساس آن تعریف می کنند.
تعجب بارتر اینکه گستره وسیعی از #طلاب و #دانش_پژوهان علوم دینی در کلاس درس آنان حاضر شده تحت تاثیر گفتار و منش آنها قرار می گیرند و وقتی در پست های #مدیریتی و #علمی مشغول شدند طبق این باور ناراست خود مشی می کنند و این یکی از آسیب های جدی حوزه هاست که فرآیند تحصیل و تدریس و تحقیق در آنها در غالب موارد منتهی به رشد #تمدنی نمی شود.
به نظر می رسد باید به صاحبان این تفکر تریبون و میدان اظهار نظر داد تا آنچه در پشت لسان این گروه هست عیان شود و سستی استدلال شان روشن گردد. هر چه این گروه بیشتر مصاحبه کنند و بنویسند و سخن بگویند به نفع صراط حق و جریان راست اندیش است.
تجویز #کرسی_های_آزاداندیشی جهت رشد علمی که #رهبر_حکیم_انقلاب مطرح فرمودند ابزار بسیار مهمی جهت فهم و گذار از اندیشه صاحبان این طرز تفکر است.
با این نگرش می توان گفت این اظهارات را باید مبارک دانست و آغازی برای پایان ناراست اندیشی ها نگریست. هر چه پیشتر رویم ضرورت برگزاری کرسی های آزاد اندیشی در #حوزه و #دانشگاه عیان تر و دیر رونق گرفتن آن خسارت بارتر است.
#اقتصاد_اسلامی
#علوی_بروجردی
◽️درج دیدگاه های مخاطبان ارجمند لزوما به معنای موافقت تحریریه با ادبیات و محتوای آن نیست.
@rozaneebefarda
💥دفاع آقای #رسول_جعفریان از آقای #سیدمحمدجواد_علوی و پاسخ آقای احمدحسين شريفي
🔸جناب آقاي #رسول_جعفريان، با اشاره به نقدهايي که در روزهاي اخير به ديدگاههاي جناب آقاي #علوي_بروجردي در موضوع انکار ابعاد اجتماعي، اقتصادي، سياسي و علمي اسلام و منحصر کردن رسالت رسول خدا(ص) به #ارشاد_معنوي! صورت گرفته است، امروز (21 مهر 1399) توئيت بالا را منتشر کردهاند.
از ايشان سؤال ميکنم: آيا به نظر شما، طرح سخناني بيمبنا و بيدليل و ژوناليستي شهامت علمي است؟ آيا وقتي برخلاف صريح دعوت خود که از مدافعان ايدة #علوم_انساني_اسلامي درخواست ميکني «#بايد_مرا_قانع_کنند» حاضر به گفتگو با مدافعان نشوي و در عوض لشکري از افراد ناشناخته و شناخته عليه کساني که آمادگي خود را براي گفتگوي علمي اعلام کردهاند، روانه شوند، از مصاديق شهامت علمي و روحية علمي است؟
خوب اگر، با پذيرش توهمات عدهاي از مقدسمآبان مردمفريب، قبول کنيم که شأن جناب علوي بروجردي اجل و اعلي و ... از گفتگو با بنده بود، آيا جناب جعفريان هم چنان شأني براي خود قائلاند؟ يا اينکه حاضرند در يک گفتگوي عالمانه در اين موضوع شرکت کنند؟ هوچيگري و کنايه زدن که نشانة شهامت علمي نيست! بسمالله اين گوي و اين ميدان.
اگر جنابعالي حقيقتاً دنبال جلوگيري از کاستن ارزش عقل در مراکز علمي ما هستيد و ميخواهيد با «پشتوانه بحث علمي و بدون همراهي با جو تبليغاتي و فضاي ژورناليستي» به يک گفتگوي علمي و عقلمحور و صريح تن دهيد، بسمالله.
🔶حاشیه روزنه
جناب جعفریان خود در زمره همان #بودجه_دارهاست!
آیا او #اغلاط_تاریخی #مصاحبه_جنجالی را قبول دارد؟
@rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
💢 دیباج تحریف بر تن تاریخ حوزه علمیه
نقدی بر روایت مخدوش جناب آقای #علوی_بروجردی از زندگانی آیتالله العظمی بروجردی/بخش اول
💥اختصاصی/پست ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔺کتاب دیباج که مجموعه برداشت های شخصی آقای #علوی_طباطبایی
(بروجردی) از زندگانی آیتالله العظمی بروجردی را به رشته تحریر در آورده، به روایت بخشی از دوران تقارن مرجعیت آیت الله بروجردی با آیت الله کاشانی پرداخته و وقایع مرتبط را تحت عنوان فصل "راهنمای حقایق " بیان کرده است.
راوی گرچه خود را تحلیلگر مسلط بر وقایع قلمداد کرده اما در حقیقت کاملا یک سویه به تخریب #آیتالله_کاشانی می پردازد و با پوشاندن دیباج تحریف بر تن تاریخ، زعیم قم را -بر خلاف واقع- مخالف سیاست و آیت الله کاشانی می نمایاند.
🔻در بخشی از کتاب چنین آمده است: «آیت الله کاشانی به ریاست مجلس رسیده بود و از آنجا که برای حوزه علمیه و مدیریت آن نقشه می کشید...برگلوی حوزه پا گذاشته بود و حمایت های همه جانبه را طلب می کرد».(دیباج،ص189)
عجیب اینکه توهم توطئه بیت آیت الله بروجردی آنقدر زیاد بود که همواره تصور می کردند که بناست نقشه ای برای تصاحب جایگاه ایشان تدارک دیده شود، حال آنکه قرائن فراوانی در رد این توهم و اتهام سنگین وجود دارد از جمله، مرحوم صادقی تهرانی در باب مرجعیت گریزی آیت الله کاشانی اینگونه نقل می کند:
«پس از فوت آقاي بروجردي مردم در اين انديشه بودند از چه كسي تقليد كنند. چند نفر از علماي بزرگ بودند كه خودمان تشخيصهايي داشتيم و سؤالاتي هم كرديم و بعضي جوابهايي دادند كه جواب آقاي كاشاني هيچگاه از يادم نميرود. وقتي خدمت آقاي كاشاني رسيدم و از ايشان درباره مرجع تقليد سؤال كردم، فرمود:«من چه بگويم؟» عرض كردم:«بايد از خود شما تقليد كنيم؟» فرمود:«مرجع مسلمين بايد يك عالم رباني باشد كه در مقابل اين استعمار، استكبار، استبداد و استضعاف استقامت كند». گفتم:«او )كيست؟ فرمود:«آقاي خمینی » »(www.javanonline.ir/fa/news/637723)
مشابه چنین تعابیری در خاطرات دیگران همچون مرحوم عسکراولادی نیز وجود دارد و نشان می دهد که آیتالله کاشانی علیرغم برخورداری از بنیه علمی، پایگاه اجتماعی و امکانات مادی، هرگز تمایلی برای تصدی ریاست دینی نداشته است.
🔻در بداندیشی برخی اطرافیان و اعضای بیت زعیم قم همین بس که وقتی آیتالله کاشانی از #امام_خمینی می خواهند که واسطه شوند تا آیت الله بروجردی برای برگزاری کنگره اسلامی اجازه دهند تجار وجوهی را به ایشان بدهند، علیرغم موافقت اولیه آیت الله بروجردی، اطرافیان ایشان در پی سعایت و مذمت بر می آیند و چنین القا میکنند که پس از این اجازه، دیگر پول به قم نمی آید! لذا ایشان را به تردید انداخته و منع خیر کردند.(یادآور،ویژه نامه قیام30تیر،شماره2،ص108)
اگر آیتالله کاشانی رو به سوی حوزه قم می نمود نه سودای تصاحب جایگاه کسی را داشت و نه برگلوی کسی پاگذاشته بود بلکه ایشان فقط از حوزه حمایت همه جانبه می خواست، چنانکه در دیدار با طلاب و اهالی قم میگوید:
« اگر من کار بدی می کنم، چرا با من مخالفت نمی کنید؟ اگر درست قدم بر می دارم، چرا حمایت نمی کنید؟قطعا ایشان می دانستند این حرفها به گوش آیت الله بروجردی هم می رسد.(شهر و حوزه علمیه قم، نهضت ملی و 30تیر، گفتگو با حمید سیف زاده،ص 106)
تمام خواست آیت الله کاشانی در مخالفت با مطامع انگلیسی ها بود که این امر مقدس، خوشایند برخی از نفوذی های بیوت نبود!
🔺نویسنده دیباج در نقلی مدعی شده که «بزرگان نسل جدید حوزه از جمله آقایان روح الله خمینی، محمدتقی بهجت، سیدمحمدکاظم شریعتمداری، مرتضی حائری و مرتضی لنگرودی، در منزل آیت الله بروجردی جمع شده بودند..نزاع های آیت الله کاشانی و دکتر محمد مصدق بالا گرفته بود.آقایان آمده بودند تا زعیم حوزه اقدامی عاجل را در برابر این اتفاق ها انجام دهند..بعد از شنیدن صحبت ها،(آیت الله بروجردی) به چند جمله بسنده نمودند:«آقایان معلوم میشود مرعوب شده اند؛ اما من مرعوب نشده ام. من از وقتی خودم را شناختم مرعوب چیزی نشده ام..این آقایان در برابر خدا چه هستند؟ دست سیاست آنان را بالا برده و همین دست سیاست فردا زمین خواهد زد»(دیباج،ص190)
🔻راوی چنین القاء میکند که دعوای آیتالله کاشانی و دکتر مصدق نزاع سیاسی صرف است! گویی آیت الله کاشانی فقط بر سر تقلیل قدرت با مصدق درگیر است؛ حال اینکه زمینه های اختلاف آیت الله کاشانی با مصدق از بعد از سی تیر شروع شد جایی که ایشان به مصدق بابت انتصاب افراد نابخرد و خونخوار در راس کار وگم شدن هدف نهضت و منع تعقیب عاملان غائله سی تیر و قدرت طلبی با انحلال مجلس و حل نشدن مشکلات مردم و رفراندوم غیر قانونی اعتراض می کند ولی مصدق پس میزند!
@rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
💢 دیباج تحریف بر تن تاریخ حوزه علمیه
نقدی بر روایت مخدوش جناب آقای #علوی_بروجردی از زندگانی آیتالله العظمی بروجردی/بخش دوم
💥اختصاصی/پست ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔺تهیه کنندگان کتاب دیباج در پوشش دفاع از سلوک سیاسی زعیم قم، تلاش دارند به تخطئه مسلک و مرام سیاسی آیتالله کاشانی بپردازند و از آن جمله اصل ورود مرحوم کاشانی به عرصه سیاست و خصوصا عملکرد ایشان در ماجرای نهضت نفت را مورد خدشه قرار میدهند.
حال آنکه کارنامه آیتالله کاشانی، این مجتهد مجاهد مظلوم، کاملا قابل دفاع و منطبق بر اصول اسلامی است و هرگز نمی توان آن جناب را متهم به آلودگیهای رایج عرصه سیاستورزی دانست.
از آن جمله در ماجرای اختلاف نظر آیت الله کاشانی با دکتر مصدق، در اخلاص و وطن دوستی و آینده نگری آن فقیه سیاس، همین بس که ایشان یک روز قبل از کودتا با نگارش نامه ای ضمن پیش بینی احتمال وقوع کودتا، یک بار دیگر وی را نصیحت می کند:
«.. گرچه امکانی برای عرایضم نمانده ولی صلاح دین و ملت برای این خادم اسلام بالاتر از احساسات شخصی است و علیرغم غرض ورزی ها..خودتان بهتر از هر کس می دانید که همّ و غمّم در نگهداری دولت جنابعالی است که خودتان به بقاء آن مایل نیستید..»(آیت الله کاشانی و نهضت ملی شدن صنعت نفت،ص405)
عجیب آنکه در مواردی از کتاب، تلویحا مخالفت فضلای طراز اول حوزه قم با آیتالله کاشانی القا شده حال آنکه پذیرش مخالفت اساسی بزرگانی چون امام خمینی با آیت الله کاشانی، دشوار و مخالف قرائن است، البته سکوت ایشان در لواء آیت الله بروجردی مسأله دیگری است که به ولایت پذیری ایشان بازمیگردد، ولی ابدا بدین معنا نیست که امام مخالف کاشانی بوده باشد! چنانکه امام بعدها در این مورد می گوید «جرم( مثل) کاشانی چیست..اینها عقیده شان این بود که اسلام در ایران پیاده بشود آنها می گفتند احکام غربی مترقی است»(60/3/25)
🔻در بخشی از دیباج ادعا شده که:
« آیت الله بروجردی در تمام دوران اختلاف های نظری با آیت الله کاشانی از حیث مالی وی را کمک می کرد. البته سبک سیاسی باعث نزدیکی آن ها نشد.»(دیباج،ص192)
عجیب که نه نویسنده و نه نقال خاطرات نمی داند که اعتبار آیت الله کاشانی آنقدر در بازار فراوان بوده است که نیاز به استمداد مالی از کسی نداشتند؛ لکن در اینجا اولا باید زمان و تاریخ کمک های آیت الله بروجردی- که البته به حق، نشان از ارادت ایشان به آیت الله کاشانی است- ذکر شود. ثانیا شخص آیت الله کاشانی چنین نبوده است که هر پولی را دریافت کنند ایشان تا منشا پولی معلوم نبود دریافت نمی کردند و بزرگترین دلیل بر رد ادعای دیباج نویسان که آیت الله کاشانی را سوداگر قدرت قلمداد می کنند، اینکه ایشان اگر دنبال دنیاطلبی بودند در همان دوران صدرات مجلس آبی برای خود گرم می کرد که اینگونه در نظر امثال شما حقیر در تاریخ ذکر نگردد، ضعیف بودن وضع مالی ایشان به جهت جفای مصدقی ها و بدنام کردن ایشان با دروغ هایی بود که منجر به انزوای سیاسی ایشان شده بود.(نهضت روحانیون،ج2، علی دوانی،ص510)
🔺تنظیمکننده دیباج که از باب "النقال کالبقال" افاضات جناب علوی بروجردی را چونان وحی منزل پنداشته و نقل کرده، برای معرفی آیت الله کاشانی به خاطرات دسته چندمی برخی افراد مانند سید رضا زنجانی از اعضای نهضت ملی و از مخالفان انقلاب و امام و آیت الله کاشانی و .. بسنده کرده و در موارد متعددی به نوشتجات سست مندرج در ویکی پدیا، ارجاع داده است.
متاسفانه در فرازهای متعددی از کتاب دیباج سعی شده آیت الله کاشانی را العیاذبالله فردی شاه دوست معرفی کند! در حالیکه به شهادت تاریخ، ایشان تمام عمر شریف را خرج مبارزه با نظام استبدادی پهلوی نمود.(ناگفتههایی از مبارزات آیتالله کاشانی به روایت فرزندش، سایت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی)
همزمانی انتشار دیباج در قم با تخریب سازمان یافته آیتالله کاشانی توسط معاندین خارج نشین، موضوع را کمی پیچیده میکند و علاوه بر آنکه مصداق مظلومیت مضاعف ایشان است، امکان تأثیرپذیری دیباج نویسان از فضای کاشانی ستیزی بینالمللی را به ذهن متبادر می سازد که جای فحص و بررسی دارد.
در بخش سوم یادداشت، به نشانههایی از احتمال اثرپذیری نویسندگان دیباج از آثار و افکار معاندین و ضدانقلاب خارج نشین ارائه خواهد شد.
@rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
💢 دیباج تحریف بر تن تاریخ حوزه علمیه
نقدی بر روایت مخدوش جناب آقای #علوی_بروجردی از زندگانی آیتالله العظمی بروجردی/بخش سوم
💥اختصاصی/پست ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔸جناب آقای علوی روجردی، متولد فروردین ۱۳۳۰ است یعنی در هنگام ارتحال آیتاللهالعظمی بروجردی بزرگ، تنها ۱۰ساله بوده است لذا طبیعی است که روایت او از سیره و اندیشه جد مادری اش، بازتکرار شنیدههایش از دیگران(اعضای بیت یا تاریخ نویسان) باشد.
🔺مع الاسف در جای جای کتاب دیباج (خصوصا در تبیین رابطه آیتالله العظمی بروجردی با آیتالله کاشانی) به شخص معلوم الحالی به نام #علی_رهنما _عنصر خارج نشین و ضد انقلاب_ استناد شده است که دم خروس تاثیر پذیری نویسنده و راوی از کتاب پر از دروغ و تحریف آمیز «نیروهای مذهبی بر بستر حرکت نهضت ملی» را بیرون می زند.
🔻نزدیکی تفکرات یک نویسنده معاند لندن نشین (رهنما) با بیت آیت الله العظمی بروجردی، مسأله مهمی است که نیازمند تأمل فراوان است!
با مروری گذرا بر کتاب دیباج و اثر علی رهنما، بدون اغراق می توان ادعا کرد که فصل مربوط به آیتالله کاشانی خلاصه شده آرا و تفکرات پرغلط و تحریف شده ای است که رهنما در کتابش دنبال میکند!
جالبتر آنکه در مرحله تدوین نیز تقریبا تمام پانویس های کتاب رهنما (از جمله کتاب های قلم و سیاست سفری، مصدق و تاریخ افراسیابی و..) عینا بعنوان مأخذ آمده و از برداشت های بی کم و کاست از کتاب علی رهنما نشان دارد.
🔻رهنما در کتابش برای اولین بار ادعای #توطئه آیتالله کاشانی و نواب صفوی در جهت کنار زدن آیتالله بروجردی را مطرح میکند(نيروهاي مذهبي بر بستر...،ص12)
وی در بخشی دیگر از کتاب خود می گوید:
«در بيانيهاي كه به تاريخ 17اسفند1326 صادر ميشود، كاشاني وظيفه ديني مسلمين را تعيين كرده و تيغ حمله خود را بار ديگر تلويحاً متوجه بروجردي ميكند...در اين اعلاميه كاشاني در واقع از اخطار به بروجردي فراتر ميرود و به نظر ميرسد كه استدلالي ارائه ميدهد براي عدم كفايت او به عنوان مرجعي كه به يكي از وظايف عمدهاش كه بايستي كوششي در راه مصالح دنيوي مسلمين باشد، عمل نميكند. از اين نوشته كاشاني چنين استنباط ميشود كه از نظر او، بروجردي الگوي مرجعيت نيست... اگرچه كاشاني از كلمه مرجع استفاده نميكند اما ظاهراً نزد او تعريف رهبري ديني الگوبرداري شده از موضعگيريها و كنش اجتماعي- سياسي و مذهبي شخص او يعني « زير نظام كاشاني» است.»(همان ص56-55)
همانگونه كه ملاحظه ميشود، نويسنده با به كارگيري مكرر عباراتي مانند «تلويحاً»، «به نظر ميرسد»، «استنباط ميشود» و «ظاهراً» تلاش ميكند تا از انگيزه كاشاني براي كنار زدن آيتالله بروجردي از مقام مرجعيت تامه و جانشين ساختن خود در آن موقعيت، پردهبرداري نمايد و اين در حالي است كه در سنت شيعي و حوزههاي علميه هرگز سابقه كنار زده شدن مرجعيت تامه وجود نداشته و لذا به هيچ وجه زمينهاي براي به وجود آمدن چنين انگيزهاي نزد كاشاني نميتوان يافت و از سویی هیچ منبعی جز کتاب رهنما چنین برداشت سبکی را بیان نکرده است.
🔺تأثیر توهات تاریخی رهنما با روایتهای مندرج در #دیباج تابدان حد است که خط فکری آیتاللهالعظمی بروجردی از تاکتیک دوری از سیاست، به نظریه #جدایی_دین_از_سیاست القا میشود(همان،ص156)
به واقع رهنما هیچ ارادتي به آيتالله بروجردي ندارد، بلكه او به تفكري ارادت دارد كه آن تفكر قائل به جدايي دين از سياست است لذا وی بر خلاف آنچه که وی در کتابش ادعا مینماید و مدعی نگارش اثری پژوهشی و سند محور است،در واقع با تحلیل های ماست و دروازه ای که در مورد آیت الله کاشانی به کار می برد، هر پژوهشکر منصفی را متعجب و متأسف میسازد.
🔺علی رهنما در کتاب ممنوعالانتشارش، با کینهورزی، آیتالله کاشانی را فردی غیرمهذب و به جاهطلبي سياسي محکوم میکند و نتيجه میگیرد كه هر يك از روحانيوني كه پاي در سیاست گذاردهاند يا خواهند گذارد، نيز داراي چنين خصائصي بوده یا خواهند بود؛ بدين ترتيب رهنما سعي دارد تا جدايي دين و دينمداران از سياست را به عنوان يك اصل مسلم مطرح سازد و تمامي روحانيوني را كه به هر نحو دخالتي در سياست كنند را يكسره محكوم سازد.
بی شک ایستادگی روحانیت در برابر سلطه خوشایند استعمارگران نیست لذا «سرفرانسس شپرد» سفير وقت انگليس در تهران صریحا چنین مینویسد: «عقلائی و منطقی به نظر نمیرسد که برای برقراری روابط با اين شخصيتهای مذهبی، وقتی صرف شود... البته اگر کوچک ترين احتمال نفوذ در کاشانی هم وجود داشته باشد، نبايد آن را از دست داد ولی من تنها اميدی که در مورد کاشانی دارم آن است که بتوانيم او را در افکار عمومی بیآبرو و متهم سازيم، تا نفوذ خود را از دست بدهد»(فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر شماره 6 و 7، مرکز بررسی های اسلامی)
@rozaneebefarda
ادامه دارد..
💢 دیباج تحریف بر تن تاریخ حوزه علمیه
نقدی بر روایت مخدوش جناب آقای #علوی_بروجردی از زندگانی آیتالله العظمی بروجردی/بخش اول
💥اختصاصی/پست ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔺کتاب دیباج که مجموعه برداشت های شخصی آقای #علوی_طباطبایی
(بروجردی) از زندگانی آیتالله العظمی بروجردی را به رشته تحریر در آورده، به روایت بخشی از دوران تقارن مرجعیت آیت الله بروجردی با آیت الله کاشانی پرداخته و وقایع مرتبط را تحت عنوان فصل "راهنمای حقایق " بیان کرده است.
راوی گرچه خود را تحلیلگر مسلط بر وقایع قلمداد کرده اما در حقیقت کاملا یک سویه به تخریب #آیتالله_کاشانی می پردازد و با پوشاندن دیباج تحریف بر تن تاریخ، زعیم قم را -بر خلاف واقع- مخالف سیاست و آیت الله کاشانی می نمایاند.
🔻در بخشی از کتاب چنین آمده است: «آیت الله کاشانی به ریاست مجلس رسیده بود و از آنجا که برای حوزه علمیه و مدیریت آن نقشه می کشید...برگلوی حوزه پا گذاشته بود و حمایت های همه جانبه را طلب می کرد».(دیباج،ص189)
عجیب اینکه توهم توطئه بیت آیت الله بروجردی آنقدر زیاد بود که همواره تصور می کردند که بناست نقشه ای برای تصاحب جایگاه ایشان تدارک دیده شود، حال آنکه قرائن فراوانی در رد این توهم و اتهام سنگین وجود دارد از جمله، مرحوم صادقی تهرانی در باب مرجعیت گریزی آیت الله کاشانی اینگونه نقل می کند:
«پس از فوت آقاي بروجردي مردم در اين انديشه بودند از چه كسي تقليد كنند. چند نفر از علماي بزرگ بودند كه خودمان تشخيصهايي داشتيم و سؤالاتي هم كرديم و بعضي جوابهايي دادند كه جواب آقاي كاشاني هيچگاه از يادم نميرود. وقتي خدمت آقاي كاشاني رسيدم و از ايشان درباره مرجع تقليد سؤال كردم، فرمود:«من چه بگويم؟» عرض كردم:«بايد از خود شما تقليد كنيم؟» فرمود:«مرجع مسلمين بايد يك عالم رباني باشد كه در مقابل اين استعمار، استكبار، استبداد و استضعاف استقامت كند». گفتم:«او )كيست؟ فرمود:«آقاي خمینی » »(www.javanonline.ir/fa/news/637723)
مشابه چنین تعابیری در خاطرات دیگران همچون مرحوم عسکراولادی نیز وجود دارد و نشان می دهد که آیتالله کاشانی علیرغم برخورداری از بنیه علمی، پایگاه اجتماعی و امکانات مادی، هرگز تمایلی برای تصدی ریاست دینی نداشته است.
🔻در بداندیشی برخی اطرافیان و اعضای بیت زعیم قم همین بس که وقتی آیتالله کاشانی از #امام_خمینی می خواهند که واسطه شوند تا آیت الله بروجردی برای برگزاری کنگره اسلامی اجازه دهند تجار وجوهی را به ایشان بدهند، علیرغم موافقت اولیه آیت الله بروجردی، اطرافیان ایشان در پی سعایت و مذمت بر می آیند و چنین القا میکنند که پس از این اجازه، دیگر پول به قم نمی آید! لذا ایشان را به تردید انداخته و منع خیر کردند.(یادآور،ویژه نامه قیام30تیر،شماره2،ص108)
اگر آیتالله کاشانی رو به سوی حوزه قم می نمود نه سودای تصاحب جایگاه کسی را داشت و نه برگلوی کسی پاگذاشته بود بلکه ایشان فقط از حوزه حمایت همه جانبه می خواست، چنانکه در دیدار با طلاب و اهالی قم میگوید:
« اگر من کار بدی می کنم، چرا با من مخالفت نمی کنید؟ اگر درست قدم بر می دارم، چرا حمایت نمی کنید؟قطعا ایشان می دانستند این حرفها به گوش آیت الله بروجردی هم می رسد.(شهر و حوزه علمیه قم، نهضت ملی و 30تیر، گفتگو با حمید سیف زاده،ص106)
تمام خواست آیت الله کاشانی در مخالفت با مطامع انگلیسی ها بود که این امر مقدس، خوشایند برخی از نفوذی های بیوت نبود!
🔺نویسنده دیباج در نقلی مدعی شده که «بزرگان نسل جدید حوزه از جمله آقایان روح الله خمینی، محمدتقی بهجت، سیدمحمدکاظم شریعتمداری، مرتضی حائری و مرتضی لنگرودی، در منزل آیت الله بروجردی جمع شده بودند..نزاع های آیت الله کاشانی و دکتر محمد مصدق بالا گرفته بود.آقایان آمده بودند تا زعیم حوزه اقدامی عاجل را در برابر این اتفاق ها انجام دهند..بعد از شنیدن صحبت ها،(آیت الله بروجردی) به چند جمله بسنده نمودند:«آقایان معلوم میشود مرعوب شده اند؛ اما من مرعوب نشده ام. من از وقتی خودم را شناختم مرعوب چیزی نشده ام..این آقایان در برابر خدا چه هستند؟ دست سیاست آنان را بالا برده و همین دست سیاست فردا زمین خواهد زد»(دیباج،ص190)
🔻راوی چنین القاء میکند که دعوای آیتالله کاشانی و دکتر مصدق نزاع سیاسی صرف است! گویی آیت الله کاشانی فقط بر سر تقلیل قدرت با مصدق درگیر است؛ حال اینکه زمینه های اختلاف آیت الله کاشانی با مصدق از بعد از سی تیر شروع شد جایی که ایشان به مصدق بابت انتصاب افراد نابخرد و خونخوار در راس کار وگم شدن هدف نهضت و منع تعقیب عاملان غائله سی تیر و قدرت طلبی با انحلال مجلس و حل نشدن مشکلات مردم و رفراندوم غیر قانونی اعتراض می کند ولی مصدق پس میزند!
@rozaneebefarda
💢 دیباج تحریف بر تن تاریخ حوزه علمیه
نقدی بر روایت مخدوش جناب آقای #علوی_بروجردی از زندگانی آیتالله العظمی بروجردی/بخش دوم
💥اختصاصی/پست ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔺تهیه کنندگان کتاب دیباج در پوشش دفاع از سلوک سیاسی زعیم قم، تلاش دارند به تخطئه مسلک و مرام سیاسی آیتالله کاشانی بپردازند و از آن جمله اصل ورود مرحوم کاشانی به عرصه سیاست و خصوصا عملکرد ایشان در ماجرای نهضت نفت را مورد خدشه قرار میدهند.
حال آنکه کارنامه آیتالله کاشانی، این مجتهد مجاهد مظلوم، کاملا قابل دفاع و منطبق بر اصول اسلامی است و هرگز نمی توان آن جناب را متهم به آلودگیهای رایج عرصه سیاستورزی دانست.
از آن جمله در ماجرای اختلاف نظر آیت الله کاشانی با دکتر مصدق، در اخلاص و وطن دوستی و آینده نگری آن فقیه سیاس، همین بس که ایشان یک روز قبل از کودتا با نگارش نامه ای ضمن پیش بینی احتمال وقوع کودتا، یک بار دیگر وی را نصیحت می کند:
«.. گرچه امکانی برای عرایضم نمانده ولی صلاح دین و ملت برای این خادم اسلام بالاتر از احساسات شخصی است و علیرغم غرض ورزی ها..خودتان بهتر از هر کس می دانید که همّ و غمّم در نگهداری دولت جنابعالی است که خودتان به بقاء آن مایل نیستید..»(آیت الله کاشانی و نهضت ملی شدن صنعت نفت،ص405)
عجیب آنکه در مواردی از کتاب، تلویحا مخالفت فضلای طراز اول حوزه قم با آیتالله کاشانی القا شده حال آنکه پذیرش مخالفت اساسی بزرگانی چون امام خمینی با آیت الله کاشانی، دشوار و مخالف قرائن است، البته سکوت ایشان در لواء آیت الله بروجردی مسأله دیگری است که به ولایت پذیری ایشان بازمیگردد، ولی ابدا بدین معنا نیست که امام مخالف کاشانی بوده باشد! چنانکه امام بعدها در این مورد می گوید «جرم( مثل) کاشانی چیست..اینها عقیده شان این بود که اسلام در ایران پیاده بشود آنها می گفتند احکام غربی مترقی است»(60/3/25)
🔻در بخشی از دیباج ادعا شده که:
« آیت الله بروجردی در تمام دوران اختلاف های نظری با آیت الله کاشانی از حیث مالی وی را کمک می کرد. البته سبک سیاسی باعث نزدیکی آن ها نشد.»(دیباج،ص 192)
عجیب که نه نویسنده و نه نقال خاطرات نمی داند که اعتبار آیت الله کاشانی آنقدر در بازار فراوان بوده است که نیاز به استمداد مالی از کسی نداشتند؛ لکن در اینجا اولا باید زمان و تاریخ کمک های آیت الله بروجردی- که البته به حق، نشان از ارادت ایشان به آیت الله کاشانی است- ذکر شود. ثانیا شخص آیت الله کاشانی چنین نبوده است که هر پولی را دریافت کنند ایشان تا منشا پولی معلوم نبود دریافت نمی کردند و بزرگترین دلیل بر رد ادعای دیباج نویسان که آیت الله کاشانی را سوداگر قدرت قلمداد می کنند، اینکه ایشان اگر دنبال دنیاطلبی بودند در همان دوران صدرات مجلس آبی برای خود گرم می کرد که اینگونه در نظر امثال شما حقیر در تاریخ ذکر نگردد، ضعیف بودن وضع مالی ایشان به جهت جفای مصدقی ها و بدنام کردن ایشان با دروغ هایی بود که منجر به انزوای سیاسی ایشان شده بود.(نهضت روحانیون،ج2، علی دوانی،ص510)
🔺تنظیمکننده دیباج که از باب "النقال کالبقال" افاضات جناب علوی بروجردی را چونان وحی منزل پنداشته و نقل کرده، برای معرفی آیت الله کاشانی به خاطرات دسته چندمی برخی افراد مانند سید رضا زنجانی از اعضای نهضت ملی و از مخالفان انقلاب و امام و آیت الله کاشانی و .. بسنده کرده و در موارد متعددی به نوشتجات سست مندرج در ویکی پدیا، ارجاع داده است.
متاسفانه در فرازهای متعددی از کتاب دیباج سعی شده آیت الله کاشانی را العیاذبالله فردی شاه دوست معرفی کند! در حالیکه به شهادت تاریخ، ایشان تمام عمر شریف را خرج مبارزه با نظام استبدادی پهلوی نمود.(ناگفتههایی از مبارزات آیتالله کاشانی به روایت فرزندش، سایت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی)
همزمانی انتشار دیباج در قم با تخریب سازمان یافته آیتالله کاشانی توسط معاندین خارج نشین، موضوع را کمی پیچیده میکند و علاوه بر آنکه مصداق مظلومیت مضاعف ایشان است، امکان تأثیرپذیری دیباج نویسان از فضای کاشانی ستیزی بینالمللی را به ذهن متبادر می سازد که جای فحص و بررسی دارد.
در بخش سوم یادداشت، به نشانههایی از احتمال اثرپذیری نویسندگان دیباج از آثار و افکار معاندین و ضدانقلاب خارج نشین ارائه خواهد شد.
@rozaneebefarda
💢 دیباج تحریف بر تن تاریخ حوزه علمیه
نقدی بر روایت مخدوش جناب آقای #علوی_بروجردی از زندگانی آیتالله العظمی بروجردی/بخش سوم
💥اختصاصی/پست ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔸جناب آقای علوی روجردی، متولد فروردین ۱۳۳۰ است یعنی در هنگام ارتحال آیتاللهالعظمی بروجردی بزرگ، تنها ۱۰ساله بوده است لذا طبیعی است که روایت او از سیره و اندیشه جد مادری اش، بازتکرار شنیدههایش از دیگران(اعضای بیت یا تاریخ نویسان) باشد.
🔺مع الاسف در جای جای کتاب دیباج (خصوصا در تبیین رابطه آیتالله العظمی بروجردی با آیتالله کاشانی) به شخص معلوم الحالی به نام #علی_رهنما _عنصر خارج نشین و ضد انقلاب_ استناد شده است که دم خروس تاثیر پذیری نویسنده و راوی از کتاب پر از دروغ و تحریف آمیز «نیروهای مذهبی بر بستر حرکت نهضت ملی» را بیرون می زند.
🔻نزدیکی تفکرات یک نویسنده معاند لندن نشین (رهنما) با بیت آیت الله العظمی بروجردی، مسأله مهمی است که نیازمند تأمل فراوان است!
با مروری گذرا بر کتاب دیباج و اثر علی رهنما، بدون اغراق می توان ادعا کرد که فصل مربوط به آیتالله کاشانی خلاصه شده آرا و تفکرات پرغلط و تحریف شده ای است که رهنما در کتابش دنبال میکند!
جالبتر آنکه در مرحله تدوین نیز تقریبا تمام پانویس های کتاب رهنما (از جمله کتاب های قلم و سیاست سفری، مصدق و تاریخ افراسیابی و..) عینا بعنوان مأخذ آمده و از برداشت های بی کم و کاست از کتاب علی رهنما نشان دارد.
🔻رهنما در کتابش برای اولین بار ادعای #توطئه آیتالله کاشانی و نواب صفوی در جهت کنار زدن آیتالله بروجردی را مطرح میکند(نيروهاي مذهبي بر بستر...،ص12)
وی در بخشی دیگر از کتاب خود می گوید:
«در بيانيهاي كه به تاريخ 17اسفند 1326 صادر ميشود، كاشاني وظيفه ديني مسلمين را تعيين كرده و تيغ حمله خود را بار ديگر تلويحاً متوجه بروجردي ميكند...در اين اعلاميه كاشاني در واقع از اخطار به بروجردي فراتر ميرود و به نظر ميرسد كه استدلالي ارائه ميدهد براي عدم كفايت او به عنوان مرجعي كه به يكي از وظايف عمدهاش كه بايستي كوششي در راه مصالح دنيوي مسلمين باشد، عمل نميكند. از اين نوشته كاشاني چنين استنباط ميشود كه از نظر او، بروجردي الگوي مرجعيت نيست... اگرچه كاشاني از كلمه مرجع استفاده نميكند اما ظاهراً نزد او تعريف رهبري ديني الگوبرداري شده از موضعگيريها و كنش اجتماعي- سياسي و مذهبي شخص او يعني « زير نظام كاشاني» است.»(همان ص 56-55)
همانگونه كه ملاحظه ميشود، نويسنده با به كارگيري مكرر عباراتي مانند «تلويحاً»، «به نظر ميرسد»، «استنباط ميشود» و «ظاهراً» تلاش ميكند تا از انگيزه كاشاني براي كنار زدن آيتالله بروجردي از مقام مرجعيت تامه و جانشين ساختن خود در آن موقعيت، پردهبرداري نمايد و اين در حالي است كه در سنت شيعي و حوزههاي علميه هرگز سابقه كنار زده شدن مرجعيت تامه وجود نداشته و لذا به هيچ وجه زمينهاي براي به وجود آمدن چنين انگيزهاي نزد كاشاني نميتوان يافت و از سویی هیچ منبعی جز کتاب رهنما چنین برداشت سبکی را بیان نکرده است.
🔺تأثیر توهات تاریخی رهنما با روایتهای مندرج در #دیباج تابدان حد است که خط فکری آیتاللهالعظمی بروجردی از تاکتیک دوری از سیاست، به نظریه #جدایی_دین_از_سیاست القا میشود(همان،ص156)
به واقع رهنما هیچ ارادتي به آيتالله بروجردي ندارد، بلكه او به تفكري ارادت دارد كه آن تفكر قائل به جدايي دين از سياست است لذا وی بر خلاف آنچه که وی در کتابش ادعا مینماید و مدعی نگارش اثری پژوهشی و سند محور است،در واقع با تحلیل های ماست و دروازه ای که در مورد آیت الله کاشانی به کار می برد، هر پژوهشکر منصفی را متعجب و متأسف میسازد.
🔺علی رهنما در کتاب ممنوعالانتشارش، با کینهورزی، آیتالله کاشانی را فردی غیرمهذب و به جاهطلبي سياسي محکوم میکند و نتيجه میگیرد كه هر يك از روحانيوني كه پاي در سیاست گذاردهاند يا خواهند گذارد، نيز داراي چنين خصائصي بوده یا خواهند بود؛ بدين ترتيب رهنما سعي دارد تا جدايي دين و دينمداران از سياست را به عنوان يك اصل مسلم مطرح سازد و تمامي روحانيوني را كه به هر نحو دخالتي در سياست كنند را يكسره محكوم سازد.
بی شک ایستادگی روحانیت در برابر سلطه خوشایند استعمارگران نیست لذا «سرفرانسس شپرد» سفير وقت انگليس در تهران صریحا چنین مینویسد: «عقلائی و منطقی به نظر نمیرسد که برای برقراری روابط با اين شخصيتهای مذهبی، وقتی صرف شود... البته اگر کوچک ترين احتمال نفوذ در کاشانی هم وجود داشته باشد، نبايد آن را از دست داد ولی من تنها اميدی که در مورد کاشانی دارم آن است که بتوانيم او را در افکار عمومی بیآبرو و متهم سازيم، تا نفوذ خود را از دست بدهد»(فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر شماره 6 و 7، مرکز بررسی های اسلامی)
@rozaneebefarda
💢 دیباج تحریف بر تن تاریخ حوزه علمیه
نقدی بر روایت مخدوش جناب آقای #علوی_بروجردی از زندگانی آیتالله العظمی بروجردی/بخش اول
💥اختصاصی/پست ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔺کتاب دیباج که مجموعه برداشت های شخصی آقای #علوی_طباطبایی
(بروجردی) از زندگانی آیتالله العظمی بروجردی را به رشته تحریر در آورده، به روایت بخشی از دوران تقارن مرجعیت آیت الله بروجردی با آیت الله کاشانی پرداخته و وقایع مرتبط را تحت عنوان فصل "راهنمای حقایق " بیان کرده است.
راوی گرچه خود را تحلیلگر مسلط بر وقایع قلمداد کرده اما در حقیقت کاملا یک سویه به تخریب #آیتالله_کاشانی می پردازد و با پوشاندن دیباج تحریف بر تن تاریخ، زعیم قم را -بر خلاف واقع- مخالف سیاست و آیت الله کاشانی می نمایاند.
🔻در بخشی از کتاب چنین آمده است: «آیت الله کاشانی به ریاست مجلس رسیده بود و از آنجا که برای حوزه علمیه و مدیریت آن نقشه می کشید...برگلوی حوزه پا گذاشته بود و حمایت های همه جانبه را طلب می کرد».(دیباج،ص189)
عجیب اینکه توهم توطئه بیت آیت الله بروجردی آنقدر زیاد بود که همواره تصور می کردند که بناست نقشه ای برای تصاحب جایگاه ایشان تدارک دیده شود، حال آنکه قرائن فراوانی در رد این توهم و اتهام سنگین وجود دارد از جمله، مرحوم صادقی تهرانی در باب مرجعیت گریزی آیت الله کاشانی اینگونه نقل می کند:
«پس از فوت آقاي بروجردي مردم در اين انديشه بودند از چه كسي تقليد كنند. چند نفر از علماي بزرگ بودند كه خودمان تشخيصهايي داشتيم و سؤالاتي هم كرديم و بعضي جوابهايي دادند كه جواب آقاي كاشاني هيچگاه از يادم نميرود. وقتي خدمت آقاي كاشاني رسيدم و از ايشان درباره مرجع تقليد سؤال كردم، فرمود:«من چه بگويم؟» عرض كردم:«بايد از خود شما تقليد كنيم؟» فرمود:«مرجع مسلمين بايد يك عالم رباني باشد كه در مقابل اين استعمار، استكبار، استبداد و استضعاف استقامت كند». گفتم:«او )كيست؟ فرمود:«آقاي خمینی » »(www.javanonline.ir/fa/news/637723)
مشابه چنین تعابیری در خاطرات دیگران همچون مرحوم عسکراولادی نیز وجود دارد و نشان می دهد که آیتالله کاشانی علیرغم برخورداری از بنیه علمی، پایگاه اجتماعی و امکانات مادی، هرگز تمایلی برای تصدی ریاست دینی نداشته است.
🔻در بداندیشی برخی اطرافیان و اعضای بیت زعیم قم همین بس که وقتی آیتالله کاشانی از #امام_خمینی می خواهند که واسطه شوند تا آیت الله بروجردی برای برگزاری کنگره اسلامی اجازه دهند تجار وجوهی را به ایشان بدهند، علیرغم موافقت اولیه آیت الله بروجردی، اطرافیان ایشان در پی سعایت و مذمت بر می آیند و چنین القا میکنند که پس از این اجازه، دیگر پول به قم نمی آید! لذا ایشان را به تردید انداخته و منع خیر کردند.(یادآور،ویژه نامه قیام30تیر،شماره2،ص108)
اگر آیتالله کاشانی رو به سوی حوزه قم می نمود نه سودای تصاحب جایگاه کسی را داشت و نه برگلوی کسی پاگذاشته بود بلکه ایشان فقط از حوزه حمایت همه جانبه می خواست، چنانکه در دیدار با طلاب و اهالی قم میگوید:
« اگر من کار بدی می کنم، چرا با من مخالفت نمی کنید؟ اگر درست قدم بر می دارم، چرا حمایت نمی کنید؟قطعا ایشان می دانستند این حرفها به گوش آیت الله بروجردی هم می رسد.(شهر و حوزه علمیه قم، نهضت ملی و 30تیر، گفتگو با حمید سیف زاده،ص106)
تمام خواست آیت الله کاشانی در مخالفت با مطامع انگلیسی ها بود که این امر مقدس، خوشایند برخی از نفوذی های بیوت نبود!
🔺نویسنده دیباج در نقلی مدعی شده که «بزرگان نسل جدید حوزه از جمله آقایان روح الله خمینی، محمدتقی بهجت، سیدمحمدکاظم شریعتمداری، مرتضی حائری و مرتضی لنگرودی، در منزل آیت الله بروجردی جمع شده بودند..نزاع های آیت الله کاشانی و دکتر محمد مصدق بالا گرفته بود.آقایان آمده بودند تا زعیم حوزه اقدامی عاجل را در برابر این اتفاق ها انجام دهند..بعد از شنیدن صحبت ها،(آیت الله بروجردی) به چند جمله بسنده نمودند:«آقایان معلوم میشود مرعوب شده اند؛ اما من مرعوب نشده ام. من از وقتی خودم را شناختم مرعوب چیزی نشده ام..این آقایان در برابر خدا چه هستند؟ دست سیاست آنان را بالا برده و همین دست سیاست فردا زمین خواهد زد»(دیباج،ص190)
🔻راوی چنین القاء میکند که دعوای آیتالله کاشانی و دکتر مصدق نزاع سیاسی صرف است! گویی آیت الله کاشانی فقط بر سر تقلیل قدرت با مصدق درگیر است؛ حال اینکه زمینه های اختلاف آیت الله کاشانی با مصدق از بعد از سی تیر شروع شد جایی که ایشان به مصدق بابت انتصاب افراد نابخرد و خونخوار در راس کار وگم شدن هدف نهضت و منع تعقیب عاملان غائله سی تیر و قدرت طلبی با انحلال مجلس و حل نشدن مشکلات مردم و رفراندوم غیر قانونی اعتراض می کند ولی مصدق پس میزند!
@rozaneebefarda
💢 دیباج تحریف بر تن تاریخ حوزه علمیه
نقدی بر روایت مخدوش جناب آقای #علوی_بروجردی از زندگانی آیتالله العظمی بروجردی/بخش دوم
💥اختصاصی/پست ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔺تهیه کنندگان کتاب دیباج در پوشش دفاع از سلوک سیاسی زعیم قم، تلاش دارند به تخطئه مسلک و مرام سیاسی آیتالله کاشانی بپردازند و از آن جمله اصل ورود مرحوم کاشانی به عرصه سیاست و خصوصا عملکرد ایشان در ماجرای نهضت نفت را مورد خدشه قرار میدهند.
حال آنکه کارنامه آیتالله کاشانی، این مجتهد مجاهد مظلوم، کاملا قابل دفاع و منطبق بر اصول اسلامی است و هرگز نمی توان آن جناب را متهم به آلودگیهای رایج عرصه سیاستورزی دانست.
از آن جمله در ماجرای اختلاف نظر آیت الله کاشانی با دکتر مصدق، در اخلاص و وطن دوستی و آینده نگری آن فقیه سیاس، همین بس که ایشان یک روز قبل از کودتا با نگارش نامه ای ضمن پیش بینی احتمال وقوع کودتا، یک بار دیگر وی را نصیحت می کند:
«.. گرچه امکانی برای عرایضم نمانده ولی صلاح دین و ملت برای این خادم اسلام بالاتر از احساسات شخصی است و علیرغم غرض ورزی ها..خودتان بهتر از هر کس می دانید که همّ و غمّم در نگهداری دولت جنابعالی است که خودتان به بقاء آن مایل نیستید..»(آیت الله کاشانی و نهضت ملی شدن صنعت نفت،ص405)
عجیب آنکه در مواردی از کتاب، تلویحا مخالفت فضلای طراز اول حوزه قم با آیتالله کاشانی القا شده حال آنکه پذیرش مخالفت اساسی بزرگانی چون امام خمینی با آیت الله کاشانی، دشوار و مخالف قرائن است، البته سکوت ایشان در لواء آیت الله بروجردی مسأله دیگری است که به ولایت پذیری ایشان بازمیگردد، ولی ابدا بدین معنا نیست که امام مخالف کاشانی بوده باشد! چنانکه امام بعدها در این مورد می گوید «جرم( مثل) کاشانی چیست..اینها عقیده شان این بود که اسلام در ایران پیاده بشود آنها می گفتند احکام غربی مترقی است»(60/3/25)
🔻در بخشی از دیباج ادعا شده که:
« آیت الله بروجردی در تمام دوران اختلاف های نظری با آیت الله کاشانی از حیث مالی وی را کمک می کرد. البته سبک سیاسی باعث نزدیکی آن ها نشد.»(دیباج،ص 192)
عجیب که نه نویسنده و نه نقال خاطرات نمی داند که اعتبار آیت الله کاشانی آنقدر در بازار فراوان بوده است که نیاز به استمداد مالی از کسی نداشتند؛ لکن در اینجا اولا باید زمان و تاریخ کمک های آیت الله بروجردی- که البته به حق، نشان از ارادت ایشان به آیت الله کاشانی است- ذکر شود. ثانیا شخص آیت الله کاشانی چنین نبوده است که هر پولی را دریافت کنند ایشان تا منشا پولی معلوم نبود دریافت نمی کردند و بزرگترین دلیل بر رد ادعای دیباج نویسان که آیت الله کاشانی را سوداگر قدرت قلمداد می کنند، اینکه ایشان اگر دنبال دنیاطلبی بودند در همان دوران صدرات مجلس آبی برای خود گرم می کرد که اینگونه در نظر امثال شما حقیر در تاریخ ذکر نگردد، ضعیف بودن وضع مالی ایشان به جهت جفای مصدقی ها و بدنام کردن ایشان با دروغ هایی بود که منجر به انزوای سیاسی ایشان شده بود.(نهضت روحانیون،ج2، علی دوانی،ص510)
🔺تنظیمکننده دیباج که از باب "النقال کالبقال" افاضات جناب علوی بروجردی را چونان وحی منزل پنداشته و نقل کرده، برای معرفی آیت الله کاشانی به خاطرات دسته چندمی برخی افراد مانند سید رضا زنجانی از اعضای نهضت ملی و از مخالفان انقلاب و امام و آیت الله کاشانی و .. بسنده کرده و در موارد متعددی به نوشتجات سست مندرج در ویکی پدیا، ارجاع داده است.
متاسفانه در فرازهای متعددی از کتاب دیباج سعی شده آیت الله کاشانی را العیاذبالله فردی شاه دوست معرفی کند! در حالیکه به شهادت تاریخ، ایشان تمام عمر شریف را خرج مبارزه با نظام استبدادی پهلوی نمود.(ناگفتههایی از مبارزات آیتالله کاشانی به روایت فرزندش، سایت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی)
همزمانی انتشار دیباج در قم با تخریب سازمان یافته آیتالله کاشانی توسط معاندین خارج نشین، موضوع را کمی پیچیده میکند و علاوه بر آنکه مصداق مظلومیت مضاعف ایشان است، امکان تأثیرپذیری دیباج نویسان از فضای کاشانی ستیزی بینالمللی را به ذهن متبادر می سازد که جای فحص و بررسی دارد.
در بخش سوم یادداشت، به نشانههایی از احتمال اثرپذیری نویسندگان دیباج از آثار و افکار معاندین و ضدانقلاب خارج نشین ارائه خواهد شد.
@rozaneebefarda
💢 دیباج تحریف بر تن تاریخ حوزه علمیه
نقدی بر روایت مخدوش جناب آقای #علوی_بروجردی از زندگانی آیتالله العظمی بروجردی/بخش سوم
💥اختصاصی/پست ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔸جناب آقای علوی روجردی، متولد فروردین ۱۳۳۰ است یعنی در هنگام ارتحال آیتاللهالعظمی بروجردی بزرگ، تنها ۱۰ساله بوده است لذا طبیعی است که روایت او از سیره و اندیشه جد مادری اش، بازتکرار شنیدههایش از دیگران(اعضای بیت یا تاریخ نویسان) باشد.
🔺مع الاسف در جای جای کتاب دیباج (خصوصا در تبیین رابطه آیتالله العظمی بروجردی با آیتالله کاشانی) به شخص معلوم الحالی به نام #علی_رهنما _عنصر خارج نشین و ضد انقلاب_ استناد شده است که دم خروس تاثیر پذیری نویسنده و راوی از کتاب پر از دروغ و تحریف آمیز «نیروهای مذهبی بر بستر حرکت نهضت ملی» را بیرون می زند.
🔻نزدیکی تفکرات یک نویسنده معاند لندن نشین (رهنما) با بیت آیت الله العظمی بروجردی، مسأله مهمی است که نیازمند تأمل فراوان است!
با مروری گذرا بر کتاب دیباج و اثر علی رهنما، بدون اغراق می توان ادعا کرد که فصل مربوط به آیتالله کاشانی خلاصه شده آرا و تفکرات پرغلط و تحریف شده ای است که رهنما در کتابش دنبال میکند!
جالبتر آنکه در مرحله تدوین نیز تقریبا تمام پانویس های کتاب رهنما (از جمله کتاب های قلم و سیاست سفری، مصدق و تاریخ افراسیابی و..) عینا بعنوان مأخذ آمده و از برداشت های بی کم و کاست از کتاب علی رهنما نشان دارد.
🔻رهنما در کتابش برای اولین بار ادعای #توطئه آیتالله کاشانی و نواب صفوی در جهت کنار زدن آیتالله بروجردی را مطرح میکند(نيروهاي مذهبي بر بستر...،ص12)
وی در بخشی دیگر از کتاب خود می گوید:
«در بيانيهاي كه به تاريخ 17اسفند 1326 صادر ميشود، كاشاني وظيفه ديني مسلمين را تعيين كرده و تيغ حمله خود را بار ديگر تلويحاً متوجه بروجردي ميكند...در اين اعلاميه كاشاني در واقع از اخطار به بروجردي فراتر ميرود و به نظر ميرسد كه استدلالي ارائه ميدهد براي عدم كفايت او به عنوان مرجعي كه به يكي از وظايف عمدهاش كه بايستي كوششي در راه مصالح دنيوي مسلمين باشد، عمل نميكند. از اين نوشته كاشاني چنين استنباط ميشود كه از نظر او، بروجردي الگوي مرجعيت نيست... اگرچه كاشاني از كلمه مرجع استفاده نميكند اما ظاهراً نزد او تعريف رهبري ديني الگوبرداري شده از موضعگيريها و كنش اجتماعي- سياسي و مذهبي شخص او يعني « زير نظام كاشاني» است.»(همان ص 56-55)
همانگونه كه ملاحظه ميشود، نويسنده با به كارگيري مكرر عباراتي مانند «تلويحاً»، «به نظر ميرسد»، «استنباط ميشود» و «ظاهراً» تلاش ميكند تا از انگيزه كاشاني براي كنار زدن آيتالله بروجردي از مقام مرجعيت تامه و جانشين ساختن خود در آن موقعيت، پردهبرداري نمايد و اين در حالي است كه در سنت شيعي و حوزههاي علميه هرگز سابقه كنار زده شدن مرجعيت تامه وجود نداشته و لذا به هيچ وجه زمينهاي براي به وجود آمدن چنين انگيزهاي نزد كاشاني نميتوان يافت و از سویی هیچ منبعی جز کتاب رهنما چنین برداشت سبکی را بیان نکرده است.
🔺تأثیر توهات تاریخی رهنما با روایتهای مندرج در #دیباج تابدان حد است که خط فکری آیتاللهالعظمی بروجردی از تاکتیک دوری از سیاست، به نظریه #جدایی_دین_از_سیاست القا میشود(همان،ص156)
به واقع رهنما هیچ ارادتي به آيتالله بروجردي ندارد، بلكه او به تفكري ارادت دارد كه آن تفكر قائل به جدايي دين از سياست است لذا وی بر خلاف آنچه که وی در کتابش ادعا مینماید و مدعی نگارش اثری پژوهشی و سند محور است،در واقع با تحلیل های ماست و دروازه ای که در مورد آیت الله کاشانی به کار می برد، هر پژوهشکر منصفی را متعجب و متأسف میسازد.
🔺علی رهنما در کتاب ممنوعالانتشارش، با کینهورزی، آیتالله کاشانی را فردی غیرمهذب و به جاهطلبي سياسي محکوم میکند و نتيجه میگیرد كه هر يك از روحانيوني كه پاي در سیاست گذاردهاند يا خواهند گذارد، نيز داراي چنين خصائصي بوده یا خواهند بود؛ بدين ترتيب رهنما سعي دارد تا جدايي دين و دينمداران از سياست را به عنوان يك اصل مسلم مطرح سازد و تمامي روحانيوني را كه به هر نحو دخالتي در سياست كنند را يكسره محكوم سازد.
بی شک ایستادگی روحانیت در برابر سلطه خوشایند استعمارگران نیست لذا «سرفرانسس شپرد» سفير وقت انگليس در تهران صریحا چنین مینویسد: «عقلائی و منطقی به نظر نمیرسد که برای برقراری روابط با اين شخصيتهای مذهبی، وقتی صرف شود... البته اگر کوچک ترين احتمال نفوذ در کاشانی هم وجود داشته باشد، نبايد آن را از دست داد ولی من تنها اميدی که در مورد کاشانی دارم آن است که بتوانيم او را در افکار عمومی بیآبرو و متهم سازيم، تا نفوذ خود را از دست بدهد»(فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر شماره 6 و 7، مرکز بررسی های اسلامی)
@rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید|| کنایه معنادار مهدی نصیری و علوی بروجردی به نقل تاریخ زمان حکومت امیرالمؤمنین (ع)
به جای اینکه خودمان را اصلاح کنیم آنان را خراب میکنیم و توجه نمیکنیم که با اعتقاد مردم چه میکند.
🔸حاشیه روزنه
1. شاید هیچکس تصور نکند که کسی از این گزاره دچار شبهه اعتقادی شود:
«وجود فساد بهصورت نسبی در هر حکومتی طبیعی است و مهم برخورد عادلانه است چنانچه در حکومت امیرالمؤمنین نیز برخی مفسدهها بود و حضرت با آنان برخورد میکردند.»
«اعتدال در فهم» یکی از شروط ابتدایی مفاهمه و نقد است و معلوم نیست چرا برخی مدعیان «اعتدال» از این گزاره دچار شبهه اعتقادی شدهاند.
2. همراهی کلامی آقای #ابوالقاسم_علیدوست با آقای #علوی_بروجردی و عناصر افراطی نظیر #مهدی_نصیری، در تخریب عناصر انقلابی معنای خاص خود را دارد. طبق گفته برخی خبرنگاران آقای علیدوست هدف خود از حضور در «نشست دورهای اساتید» را «تعدیل برخی موضعگیریها» عنوان کرده است اما ظاهرا ماجرا عمیقتر از این حرفهاست.
3. آقای علوی بروجردی میگوید:«آقای بروجردی فرموده بودند مردم عقاید خود را از روی برهان و استدلال یاد نگرفتهاند هرکجا عالمی بوده مهذب بوده نگاه به او کردند و زندگیاش را دیدهاند و معتقد شدند.»
این محور اشتباه مشترک آقای علوی بروجردی، نصیری و علیدوست است. این آقایان گمان کردهاند جوانِ امروز همان جوان صد سال قبل است که بدون مطالعه و با صرف خوشاخلاقی روحانی محل دین خود را پذیرفته و توان تحلیلی ندارد البته شکی نیست که اخلاق عالمان در تقویت دینداری مردم مؤثر است اما نادیده گرفتن قوت فکری جوان امروز جفاست.
@rozaneebefarda
💢 دیباج تحریف بر تن تاریخ حوزه علمیه
نقدی بر روایت مخدوش جناب آقای #علوی_بروجردی از زندگانی آیتالله العظمی بروجردی/بخش اول
💥اختصاصی/پست ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔺کتاب دیباج که مجموعه برداشت های شخصی آقای #علوی_طباطبایی
(بروجردی) از زندگانی آیتالله العظمی بروجردی را به رشته تحریر در آورده، به روایت بخشی از دوران تقارن مرجعیت آیت الله بروجردی با آیت الله کاشانی پرداخته و وقایع مرتبط را تحت عنوان فصل "راهنمای حقایق " بیان کرده است.
راوی گرچه خود را تحلیلگر مسلط بر وقایع قلمداد کرده اما در حقیقت کاملا یک سویه به تخریب #آیتالله_کاشانی می پردازد و با پوشاندن دیباج تحریف بر تن تاریخ، زعیم قم را -بر خلاف واقع- مخالف سیاست و آیت الله کاشانی می نمایاند.
🔻در بخشی از کتاب چنین آمده است: «آیت الله کاشانی به ریاست مجلس رسیده بود و از آنجا که برای حوزه علمیه و مدیریت آن نقشه می کشید...برگلوی حوزه پا گذاشته بود و حمایت های همه جانبه را طلب می کرد».(دیباج،ص189)
عجیب اینکه توهم توطئه بیت آیت الله بروجردی آنقدر زیاد بود که همواره تصور می کردند که بناست نقشه ای برای تصاحب جایگاه ایشان تدارک دیده شود، حال آنکه قرائن فراوانی در رد این توهم و اتهام سنگین وجود دارد از جمله، مرحوم صادقی تهرانی در باب مرجعیت گریزی آیت الله کاشانی اینگونه نقل می کند:
«پس از فوت آقاي بروجردي مردم در اين انديشه بودند از چه كسي تقليد كنند. چند نفر از علماي بزرگ بودند كه خودمان تشخيصهايي داشتيم و سؤالاتي هم كرديم و بعضي جوابهايي دادند كه جواب آقاي كاشاني هيچگاه از يادم نميرود. وقتي خدمت آقاي كاشاني رسيدم و از ايشان درباره مرجع تقليد سؤال كردم، فرمود:«من چه بگويم؟» عرض كردم:«بايد از خود شما تقليد كنيم؟» فرمود:«مرجع مسلمين بايد يك عالم رباني باشد كه در مقابل اين استعمار، استكبار، استبداد و استضعاف استقامت كند». گفتم:«او )كيست؟ فرمود:«آقاي خمینی » »(www.javanonline.ir/fa/news/637723)
مشابه چنین تعابیری در خاطرات دیگران همچون مرحوم عسکراولادی نیز وجود دارد و نشان می دهد که آیتالله کاشانی علیرغم برخورداری از بنیه علمی، پایگاه اجتماعی و امکانات مادی، هرگز تمایلی برای تصدی ریاست دینی نداشته است.
🔻در بداندیشی برخی اطرافیان و اعضای بیت زعیم قم همین بس که وقتی آیتالله کاشانی از #امام_خمینی می خواهند که واسطه شوند تا آیت الله بروجردی برای برگزاری کنگره اسلامی اجازه دهند تجار وجوهی را به ایشان بدهند، علیرغم موافقت اولیه آیت الله بروجردی، اطرافیان ایشان در پی سعایت و مذمت بر می آیند و چنین القا میکنند که پس از این اجازه، دیگر پول به قم نمی آید! لذا ایشان را به تردید انداخته و منع خیر کردند.(یادآور،ویژه نامه قیام30تیر،شماره2،ص108)
اگر آیتالله کاشانی رو به سوی حوزه قم می نمود نه سودای تصاحب جایگاه کسی را داشت و نه برگلوی کسی پاگذاشته بود بلکه ایشان فقط از حوزه حمایت همه جانبه می خواست، چنانکه در دیدار با طلاب و اهالی قم میگوید:
« اگر من کار بدی می کنم، چرا با من مخالفت نمی کنید؟ اگر درست قدم بر می دارم، چرا حمایت نمی کنید؟قطعا ایشان می دانستند این حرفها به گوش آیت الله بروجردی هم می رسد.(شهر و حوزه علمیه قم، نهضت ملی و 30تیر، گفتگو با حمید سیف زاده،ص106)
تمام خواست آیت الله کاشانی در مخالفت با مطامع انگلیسی ها بود که این امر مقدس، خوشایند برخی از نفوذی های بیوت نبود!
🔺نویسنده دیباج در نقلی مدعی شده که «بزرگان نسل جدید حوزه از جمله آقایان روح الله خمینی، محمدتقی بهجت، سیدمحمدکاظم شریعتمداری، مرتضی حائری و مرتضی لنگرودی، در منزل آیت الله بروجردی جمع شده بودند..نزاع های آیت الله کاشانی و دکتر محمد مصدق بالا گرفته بود.آقایان آمده بودند تا زعیم حوزه اقدامی عاجل را در برابر این اتفاق ها انجام دهند..بعد از شنیدن صحبت ها،(آیت الله بروجردی) به چند جمله بسنده نمودند:«آقایان معلوم میشود مرعوب شده اند؛ اما من مرعوب نشده ام. من از وقتی خودم را شناختم مرعوب چیزی نشده ام..این آقایان در برابر خدا چه هستند؟ دست سیاست آنان را بالا برده و همین دست سیاست فردا زمین خواهد زد»(دیباج،ص190)
🔻راوی چنین القاء میکند که دعوای آیتالله کاشانی و دکتر مصدق نزاع سیاسی صرف است! گویی آیت الله کاشانی فقط بر سر تقلیل قدرت با مصدق درگیر است؛ حال اینکه زمینه های اختلاف آیت الله کاشانی با مصدق از بعد از سی تیر شروع شد جایی که ایشان به مصدق بابت انتصاب افراد نابخرد و خونخوار در راس کار وگم شدن هدف نهضت و منع تعقیب عاملان غائله سی تیر و قدرت طلبی با انحلال مجلس و حل نشدن مشکلات مردم و رفراندوم غیر قانونی اعتراض می کند ولی مصدق پس میزند!
@rozaneebefarda
💢 دیباج تحریف بر تن تاریخ حوزه علمیه
نقدی بر روایت مخدوش جناب آقای #علوی_بروجردی از زندگانی آیتالله العظمی بروجردی/بخش دوم
💥اختصاصی/پست ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔺تهیه کنندگان کتاب دیباج در پوشش دفاع از سلوک سیاسی زعیم قم، تلاش دارند به تخطئه مسلک و مرام سیاسی آیتالله کاشانی بپردازند و از آن جمله اصل ورود مرحوم کاشانی به عرصه سیاست و خصوصا عملکرد ایشان در ماجرای نهضت نفت را مورد خدشه قرار میدهند.
حال آنکه کارنامه آیتالله کاشانی، این مجتهد مجاهد مظلوم، کاملا قابل دفاع و منطبق بر اصول اسلامی است و هرگز نمی توان آن جناب را متهم به آلودگیهای رایج عرصه سیاستورزی دانست.
از آن جمله در ماجرای اختلاف نظر آیت الله کاشانی با دکتر مصدق، در اخلاص و وطن دوستی و آینده نگری آن فقیه سیاس، همین بس که ایشان یک روز قبل از کودتا با نگارش نامه ای ضمن پیش بینی احتمال وقوع کودتا، یک بار دیگر وی را نصیحت می کند:
«.. گرچه امکانی برای عرایضم نمانده ولی صلاح دین و ملت برای این خادم اسلام بالاتر از احساسات شخصی است و علیرغم غرض ورزی ها..خودتان بهتر از هر کس می دانید که همّ و غمّم در نگهداری دولت جنابعالی است که خودتان به بقاء آن مایل نیستید..»(آیت الله کاشانی و نهضت ملی شدن صنعت نفت،ص405)
عجیب آنکه در مواردی از کتاب، تلویحا مخالفت فضلای طراز اول حوزه قم با آیتالله کاشانی القا شده حال آنکه پذیرش مخالفت اساسی بزرگانی چون امام خمینی با آیت الله کاشانی، دشوار و مخالف قرائن است، البته سکوت ایشان در لواء آیت الله بروجردی مسأله دیگری است که به ولایت پذیری ایشان بازمیگردد، ولی ابدا بدین معنا نیست که امام مخالف کاشانی بوده باشد! چنانکه امام بعدها در این مورد می گوید «جرم( مثل) کاشانی چیست..اینها عقیده شان این بود که اسلام در ایران پیاده بشود آنها می گفتند احکام غربی مترقی است»(60/3/25)
🔻در بخشی از دیباج ادعا شده که:
« آیت الله بروجردی در تمام دوران اختلاف های نظری با آیت الله کاشانی از حیث مالی وی را کمک می کرد. البته سبک سیاسی باعث نزدیکی آن ها نشد.»(دیباج،ص 192)
عجیب که نه نویسنده و نه نقال خاطرات نمی داند که اعتبار آیت الله کاشانی آنقدر در بازار فراوان بوده است که نیاز به استمداد مالی از کسی نداشتند؛ لکن در اینجا اولا باید زمان و تاریخ کمک های آیت الله بروجردی- که البته به حق، نشان از ارادت ایشان به آیت الله کاشانی است- ذکر شود. ثانیا شخص آیت الله کاشانی چنین نبوده است که هر پولی را دریافت کنند ایشان تا منشا پولی معلوم نبود دریافت نمی کردند و بزرگترین دلیل بر رد ادعای دیباج نویسان که آیت الله کاشانی را سوداگر قدرت قلمداد می کنند، اینکه ایشان اگر دنبال دنیاطلبی بودند در همان دوران صدرات مجلس آبی برای خود گرم می کرد که اینگونه در نظر امثال شما حقیر در تاریخ ذکر نگردد، ضعیف بودن وضع مالی ایشان به جهت جفای مصدقی ها و بدنام کردن ایشان با دروغ هایی بود که منجر به انزوای سیاسی ایشان شده بود.(نهضت روحانیون،ج2، علی دوانی،ص510)
🔺تنظیمکننده دیباج که از باب "النقال کالبقال" افاضات جناب علوی بروجردی را چونان وحی منزل پنداشته و نقل کرده، برای معرفی آیت الله کاشانی به خاطرات دسته چندمی برخی افراد مانند سید رضا زنجانی از اعضای نهضت ملی و از مخالفان انقلاب و امام و آیت الله کاشانی و .. بسنده کرده و در موارد متعددی به نوشتجات سست مندرج در ویکی پدیا، ارجاع داده است.
متاسفانه در فرازهای متعددی از کتاب دیباج سعی شده آیت الله کاشانی را العیاذبالله فردی شاه دوست معرفی کند! در حالیکه به شهادت تاریخ، ایشان تمام عمر شریف را خرج مبارزه با نظام استبدادی پهلوی نمود.(ناگفتههایی از مبارزات آیتالله کاشانی به روایت فرزندش، سایت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی)
همزمانی انتشار دیباج در قم با تخریب سازمان یافته آیتالله کاشانی توسط معاندین خارج نشین، موضوع را کمی پیچیده میکند و علاوه بر آنکه مصداق مظلومیت مضاعف ایشان است، امکان تأثیرپذیری دیباج نویسان از فضای کاشانی ستیزی بینالمللی را به ذهن متبادر می سازد که جای فحص و بررسی دارد.
در بخش سوم یادداشت، به نشانههایی از احتمال اثرپذیری نویسندگان دیباج از آثار و افکار معاندین و ضدانقلاب خارج نشین ارائه خواهد شد.
@rozaneebefarda
💢 دیباج تحریف بر تن تاریخ حوزه علمیه
نقدی بر روایت مخدوش جناب آقای #علوی_بروجردی از زندگانی آیتالله العظمی بروجردی/بخش سوم
💥اختصاصی/پست ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔸جناب آقای علوی روجردی، متولد فروردین ۱۳۳۰ است یعنی در هنگام ارتحال آیتاللهالعظمی بروجردی بزرگ، تنها ۱۰ساله بوده است لذا طبیعی است که روایت او از سیره و اندیشه جد مادری اش، بازتکرار شنیدههایش از دیگران(اعضای بیت یا تاریخ نویسان) باشد.
🔺مع الاسف در جای جای کتاب دیباج (خصوصا در تبیین رابطه آیتالله العظمی بروجردی با آیتالله کاشانی) به شخص معلوم الحالی به نام #علی_رهنما _عنصر خارج نشین و ضد انقلاب_ استناد شده است که دم خروس تاثیر پذیری نویسنده و راوی از کتاب پر از دروغ و تحریف آمیز «نیروهای مذهبی بر بستر حرکت نهضت ملی» را بیرون می زند.
🔻نزدیکی تفکرات یک نویسنده معاند لندن نشین (رهنما) با بیت آیت الله العظمی بروجردی، مسأله مهمی است که نیازمند تأمل فراوان است!
با مروری گذرا بر کتاب دیباج و اثر علی رهنما، بدون اغراق می توان ادعا کرد که فصل مربوط به آیتالله کاشانی خلاصه شده آرا و تفکرات پرغلط و تحریف شده ای است که رهنما در کتابش دنبال میکند!
جالبتر آنکه در مرحله تدوین نیز تقریبا تمام پانویس های کتاب رهنما (از جمله کتاب های قلم و سیاست سفری، مصدق و تاریخ افراسیابی و..) عینا بعنوان مأخذ آمده و از برداشت های بی کم و کاست از کتاب علی رهنما نشان دارد.
🔻رهنما در کتابش برای اولین بار ادعای #توطئه آیتالله کاشانی و نواب صفوی در جهت کنار زدن آیتالله بروجردی را مطرح میکند(نيروهاي مذهبي بر بستر...،ص12)
وی در بخشی دیگر از کتاب خود می گوید:
«در بيانيهاي كه به تاريخ 17اسفند 1326 صادر ميشود، كاشاني وظيفه ديني مسلمين را تعيين كرده و تيغ حمله خود را بار ديگر تلويحاً متوجه بروجردي ميكند...در اين اعلاميه كاشاني در واقع از اخطار به بروجردي فراتر ميرود و به نظر ميرسد كه استدلالي ارائه ميدهد براي عدم كفايت او به عنوان مرجعي كه به يكي از وظايف عمدهاش كه بايستي كوششي در راه مصالح دنيوي مسلمين باشد، عمل نميكند. از اين نوشته كاشاني چنين استنباط ميشود كه از نظر او، بروجردي الگوي مرجعيت نيست... اگرچه كاشاني از كلمه مرجع استفاده نميكند اما ظاهراً نزد او تعريف رهبري ديني الگوبرداري شده از موضعگيريها و كنش اجتماعي- سياسي و مذهبي شخص او يعني « زير نظام كاشاني» است.»(همان ص 56-55)
همانگونه كه ملاحظه ميشود، نويسنده با به كارگيري مكرر عباراتي مانند «تلويحاً»، «به نظر ميرسد»، «استنباط ميشود» و «ظاهراً» تلاش ميكند تا از انگيزه كاشاني براي كنار زدن آيتالله بروجردي از مقام مرجعيت تامه و جانشين ساختن خود در آن موقعيت، پردهبرداري نمايد و اين در حالي است كه در سنت شيعي و حوزههاي علميه هرگز سابقه كنار زده شدن مرجعيت تامه وجود نداشته و لذا به هيچ وجه زمينهاي براي به وجود آمدن چنين انگيزهاي نزد كاشاني نميتوان يافت و از سویی هیچ منبعی جز کتاب رهنما چنین برداشت سبکی را بیان نکرده است.
🔺تأثیر توهات تاریخی رهنما با روایتهای مندرج در #دیباج تابدان حد است که خط فکری آیتاللهالعظمی بروجردی از تاکتیک دوری از سیاست، به نظریه #جدایی_دین_از_سیاست القا میشود(همان،ص156)
به واقع رهنما هیچ ارادتي به آيتالله بروجردي ندارد، بلكه او به تفكري ارادت دارد كه آن تفكر قائل به جدايي دين از سياست است لذا وی بر خلاف آنچه که وی در کتابش ادعا مینماید و مدعی نگارش اثری پژوهشی و سند محور است،در واقع با تحلیل های ماست و دروازه ای که در مورد آیت الله کاشانی به کار می برد، هر پژوهشکر منصفی را متعجب و متأسف میسازد.
🔺علی رهنما در کتاب ممنوعالانتشارش، با کینهورزی، آیتالله کاشانی را فردی غیرمهذب و به جاهطلبي سياسي محکوم میکند و نتيجه میگیرد كه هر يك از روحانيوني كه پاي در سیاست گذاردهاند يا خواهند گذارد، نيز داراي چنين خصائصي بوده یا خواهند بود؛ بدين ترتيب رهنما سعي دارد تا جدايي دين و دينمداران از سياست را به عنوان يك اصل مسلم مطرح سازد و تمامي روحانيوني را كه به هر نحو دخالتي در سياست كنند را يكسره محكوم سازد.
بی شک ایستادگی روحانیت در برابر سلطه خوشایند استعمارگران نیست لذا «سرفرانسس شپرد» سفير وقت انگليس در تهران صریحا چنین مینویسد: «عقلائی و منطقی به نظر نمیرسد که برای برقراری روابط با اين شخصيتهای مذهبی، وقتی صرف شود... البته اگر کوچک ترين احتمال نفوذ در کاشانی هم وجود داشته باشد، نبايد آن را از دست داد ولی من تنها اميدی که در مورد کاشانی دارم آن است که بتوانيم او را در افکار عمومی بیآبرو و متهم سازيم، تا نفوذ خود را از دست بدهد»(فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر شماره 6 و 7، مرکز بررسی های اسلامی)
@rozaneebefarda