💥فوری
خطر تحریف امام خامنه ای
نشانه شناسی #خرده_گفتمان #تحریف_رهبری در #قم!
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
1-نگرانی مقام معظم رهبری مبنی بر #انقلاب_زدایی_از قم، جدید نیست!
🔻حاشیه: آیا مطرح کردن این بیانات در این زمان و خطاب به یک نهاد پرهزینه و کم فایده حوزوی، مترتب بر مصالح خاص و مبتنی بر وقایع اتفاقیه نیست؟ کم ترین #مفسده این برداشت، القای #دغدغه_زدایی از _مجموعه_مورد_خطاب_رهبری است!
وانگهی! جدید یا قدیمی بودن دغدغه، مشکل را حل نمی کند. اگر دغدغه جدیدی نیست، یعنی در مدت مدید، منویات امام و رهبری بر زمین مانده است!
2- در حال حاضر سکولاریسم معرفتی به معنای نفی دین و نفی وحی، وجود ندارد؛ #فقط سکولاریسم به معنای بی تفاوتی در امور اجتماعی و سیاسی در حوزه دیده می شود.
🔻حاشیه: تلاش برای #انصراف #اذهان از کشف #سکولاریسم_پنهان و نفی #واقعیت_تلخ #جدایی_دین_از_سیاست، علی رغم #ابرازات_علنی مخالفان #اسلام_سیاسی و #سیاست_اسلامی، در نوع خود #بی_سابقه است. اگر سکولاریسم به #بی_تفاوتی ترجمه شود، مصلحت اعلان خطر مقام معظم رهبری نسبت به #سکولاریسم_حوزوی #انکار شده است!
3-پرخاشگری و #تندروی برخی به نام #انقلابی_گری، کاری #دافعه_آفرین و از مصادیق #نفوذ است!
🔻حاشیه: کاربست اصطلاحات رایج در زبان #ضدانقلاب_معاند اسلام و نظام و امام و رهبری، نشانه #انفعال_گفتمانی در برخی سطوح عالیه سیاستگذاری و مدیریت های کلان حوزوی است که بارها مورد #نهی_صریح_رهبری قرار گرفته است.
محکوم کردن #پابرهنگان_وفادار_به_آرمان_انقلاب_اسلامی به #نفوذی بودن، نشانه ای نگران کننده از وجود #نفوذ در برخی سطوح عالیه است! آنان که برخلاف #مدعیان_دروغین، از #مواهب_مادی_و_معنوی طرفی برنبسته اند، نفوذی اند یا آنها که زبان مخالفان را در کام گرفته اند؟! اگر در شناسایی #خط_نفوذ اینهمه تبحر دارید، از چه رو علی رغم تأکیدات مقام معظم رهبری، به #افشای این جریان خطرناک نپرداخته و تنها به جمله سازی جهت دار با برخی کلیدواژه ها بسنده کرده اید؟! و اگر واقعا نگران نفوذی ها هستید، چرا نسبت به #پالایش بعضی مجموعه های رسمی زیردست، از وجود برخی چهره های نشان دار مخالف نظام و امام و رهبری که از دوران #کتابخانه_سیاسی #باند_سیدمهدی_هاشمی تا کنون، در برخی مصادر امر لانه کرده اند، حساسیتی نشان نداده اید؟
4_باید با #عقلانیت حرکت کرد...
🔻حاشیه:بازتکرار شعار #عقلانیت_گرایی و متهم ساختن مخالفین خود به غیرعقلانی بودن، حربه ای تکراری است که #بنی_صدر و _بازرگان و #توده_ای_ها پیشتر به کار برده و از آن طرفی نبسته اند! خوب است شما که خود را #عقلای_قوم_و_قم پنداشته اید، نتیجه عقلانیت گرایی خود را عرضه کنید تا عموم حوزویان و رهبری عزیز، از #کارنامه شما #ناراضی و #دلشکسته نباشند!
به نظر می رسد در آستانه شش سالگی دولت #برجام_گرا و #پرحاشیه #اعتدال، عقبه حوزوی گفتمان طرفدار کاندیدای اصلاحات و اعتدال #رونمایی_عمومی شده است. البته پیشتر و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، برخی از #عقلای_خودخوانده، در جلسات عمومی به تبلیغ به نفع #رئیس_جمهور فعلی پرداخته بودند!
1397/11/10
جهانگیر علیمردانی/حسن مقدمی شهیدانی
@rozaneebefarda
هدایت شده از حوزه تراز انقلاب اسلامی(حتا)
" #نشست_دوره_ای_اساتید " و " #بازی_انگلیسی_نفوذ "
#مرجعسازی و بازتولید ادبیات دوران #نفوذ استعمار در حوزههای علمیه و تئوریپردازی در جهت #سیاستستیزی و #سکولاریسمِ، مهمترین راهبرد دشمن در پایان دهه چهارم استقرار جمهوری اسلامی است که در قالب ایجاد تشکلها، موسسات، رسانهها و محفلهای به ظاهر حوزوی نمودار گشته است.
یکی از این تشکلها"#نشست_دوره_ای_اساتید"می باشد که با بررسی مواضع و عملکرد سران این تشکل می توان به نکات ذیل اشاره کرد:
◇مخالفت با اجرای هر نوع تغییر و تحول در حوزه به نام دفاع و صیانت از سنتهای حوزه
◇دنبال کردن جدایی حوزه از #انقلاب_اسلامی با نام دفاع از #استقلال_حوزه
◇#سکولاریزه_کردن_دین با تایید علوم انسانی غربی و عدم ورود دین در این حوزه ها
◇راهاندازی مدیریت در سایه و تضعیف نهادهای اصیل و معتبر حوزوی و ایجاد جبهه بندی در برابر #جامعه_مدرسین
◇ایجاد انشقاق در بدنه حوزه و تلاش در جهت ایجاد اختلاف در #حوزه_های_علمیه و بدست گرفتن مدیریت حوزه
◇سیاسی کاری و برگزاری جلسات با برخی افراد و جریانهای سیاسی و دولتی ها علیرغم شعار های مطرح شده سران #نشست
◇برخورد دوگانه با مراجع معظم تقلید
◇اعمال سلایق سیاسی در اختصاص امکانات عمومی به #اساتید_همسو و #شاگردپروری و دادن امتیازات خاص به اساتید مدنظر خود در سطوح عالی
◇استفاده از شرایط سخت اقتصادی طلاب و جذب آنان در جهت رسیدن به اهداف خود
◇تلاش برای تشویق اساتید برای رونق دادن به حوزه نجف
◇ارتباط وسیع برخی سران آن تشکل خاص با #تشیع_لندنی و جریانهای معاند
◇#مرجع_سازی و غصب شئون تاریخی مرجعیت
●مدتی است که برخی از سران نشست در #انتشار_رساله و #پاسخ_به_استفتائات با وجود حیات اساتید آنان و مراجع عظام طراز اول قم و نجف٬ نوعی #سنت_شکنی محسوب شده و این اقدام برخی از اهداف سران این نشست را برملا می کند.
◇حمایت از جریان رسانهای افراطی و انحرافی که اهانتهای مکرر به ساحت مقدسترین مراجع عظام تقلید را در پرونده دارد.
● #فرید_مدرسی یکی از این افراد است که حمایت رسانه ای نشست را انجام می دهد. او در سال ۱۳۸۱ در جریان اعتراضهای دانشجویی بازداشت شد که در بند ۲۰۹ زندان اوین بسر برد. همچنین در آذر ماه ۱۳۸۳ به اتهام وبلاگنویسی توسط نهادهای امنیتی قم بازداشت شد که پس از آزادی، در سال ۱۳۸۴ به جرم توهین به رئیس جمهور وقت و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در دادگاه عمومی تبرئه شد اما شعبه اول دادگاه انقلاب قم او را به یک سال حبس محکوم کرد. این حکم به اتهام توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام بود.
●آنچه که مشخص است این است که در بین
اعضای نشست دوره ای اساتید اختلاف هایی در اهداف و نحوه عملکرد نشست دارند و از جنبه های مختلف یکدست نیستند و ممکن است رفتارهای غلط این افراد، حتی با حسن نیت و از سر دلسوزی انجام گیرد و اشکال در ضعف بصیرت و دشمن شناسی است. واقعیت این است برخی از سران این نشست از ظرفیت و جایگاه اساتید و برخی مراجع در جهت رسیدن به اهداف خود( مرجع سازی و بدست گرفتن مدیریت حوزه و ...) سوء استفاده می کنند.
■پیشنهاد می شود که این اساتید به رفتارها و تناقض گویی های سران نشست و عملکرد دو گانه آنان که در راستای طرح های انگلیسی با هدف انشقاق و ایجاد تفرقه در حوزه و به حاشیه بردن اسلام سیاسی می باشد تامل کنند و مهره بازی این افراد نشوند.
■امید است که مسئولان حوزوی خلاء موجود در بخش اساتید سطوح عالی و سازماندهی دروس و حمایتهای مالی و معنوی از آنان را برطرف کنند و ظرفیتهای درون حوزه را در این موضوع فعالتر کنند و حمایتهای مالی و معنوی افراد و برخی بیوت از تشکل #نشست_دوره_ای_اساتید را بر اساس رعایت اصل عدالت و به صورت سازمان دهی شده و ساختامند در درون حوزه پیگیری کنند تا این حمایتها در راستای اهداف برخی از افراد فرصت طلب و نفوذی قرار نگیرد.
■همچنین لازم است #تشکل_اساتید_حوزه و #مجمع_طلاب_و_فضلای_حوزه_علمیه_قم تقویت شود و نظرات صحیح و درخواستهای به حق اساتید و طلاب به صورت سازماندهی شده و یکپارچه در درون حوزه پیگیری شود و اجازه سوءاستفاده داده نشود.
#حوزه_تراز_انقلاب_اسلامی
#جامعه_مدرسین_حوزه_علمیه_قم
#نشست_اساتید_سطوح_عالی
#جدایی_دین_از_سیاست
@hawzah_enghelabi
من معتقدم ما امروز در حوزه #ضدانقلاب نداریم!
نظرات بدیع جناب آقای #محمدجواد_فاضل در نفی پدیده #سکولاریسم_در_حوزه
#پروژه_عادی_سازی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
جناب آقای فاضل در گفتگو با شماره نوروزی عصر اندیشه(ش۱۹) به نفی پدیده #سکولاریسم_حوزوی پرداخته و چنین می گوید:
🔹من هرچه فکر می کنم منظور این آقایانی که می گویند حوزه سکولار است را می فهمم. اولا سکولار یعنی #بی_دینی و #نفی_دین و ثانیا از لوازم دیگر آن٬ #جدایی_دین_از_سیاست است.
🔸هیچکدام از این دو شاخصه در حوزه نیست. حوزه ما سراسر دغدغه دین است.
چه آن کسانی که در انقلاب یک خورده متوسط اند این دغدغه را دارند و من معتقدم ما امروز در حوزه #ضدانقلاب نداریم!
🔸همین جا عرض کنم من به هیچ وجه این فرمایش بعضی از بزرگان #جامعه_مدرسین را قبول ندارم که امروز دو فکر در حوزه داریم که یکی از آنها به بهانه #استقلال_حوزه٬ مسئله جدایی دین از سیاست را دنبال می کند.
🔹حوزه ما و اساتید ما که بیش از ۱۰۰۰ نفر هستند٬ #همگی انقلابی اند. بله انقلابی بودن هم به فرموده رهبری مراتبی دارد؛ یکی با حدت و شدت و زیاد و دیگری هم کمی نرم تر. همه نباید به یک نحو باشند و افراد با هم تفاوت دارند.
🔸امروز در حوزه کسی را نداریم که #نظام_اسلامی و #رهبری را قبول نداشته باشد و واقعا بخواهد منکر شود٬ اگر هم باشند اقلیتی غیرقابل اعتنا هستند.
🔸امروز #نباید_بگوییم در حوزه ما دو فکر وجود دارد که من وقتی این حرف را شنیدم بسیار ناراحت شدم٬ این حرف #جفای_بزرگی به حوزه است.
🔶حاشیه_روزنه
۱) ترجمه سکولاریسم به نفی دین٬ نخستین مغالطه این کلمات است. معلوم است که #معمم_های_سکولار٬ ظواهر و ضروریات را نفی نمی کنند٬ اما بعد اجتماعی و سیاسی دین را چرا.
۲) نفی سکولاریسم٬ ناشی از عدم درک افق نگاه عمیق امام و رهبری است که بارها نسبت به نفوذ و بسط تئوری شیطانی #جدایی_دین_از_سیاست در حوزه مقدسه هشدار داده اند.
🔻فقط فرهیختگان را به #روزنه فرابخوانید:👇
@rozaneebefarda
💢 دیباج تحریف بر تن تاریخ حوزه علمیه
نقدی بر روایت مخدوش جناب آقای #علوی_بروجردی از زندگانی آیتالله العظمی بروجردی/بخش سوم
💥اختصاصی/پست ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔸جناب آقای علوی روجردی، متولد فروردین ۱۳۳۰ است یعنی در هنگام ارتحال آیتاللهالعظمی بروجردی بزرگ، تنها ۱۰ساله بوده است لذا طبیعی است که روایت او از سیره و اندیشه جد مادری اش، بازتکرار شنیدههایش از دیگران(اعضای بیت یا تاریخ نویسان) باشد.
🔺مع الاسف در جای جای کتاب دیباج (خصوصا در تبیین رابطه آیتالله العظمی بروجردی با آیتالله کاشانی) به شخص معلوم الحالی به نام #علی_رهنما _عنصر خارج نشین و ضد انقلاب_ استناد شده است که دم خروس تاثیر پذیری نویسنده و راوی از کتاب پر از دروغ و تحریف آمیز «نیروهای مذهبی بر بستر حرکت نهضت ملی» را بیرون می زند.
🔻نزدیکی تفکرات یک نویسنده معاند لندن نشین (رهنما) با بیت آیت الله العظمی بروجردی، مسأله مهمی است که نیازمند تأمل فراوان است!
با مروری گذرا بر کتاب دیباج و اثر علی رهنما، بدون اغراق می توان ادعا کرد که فصل مربوط به آیتالله کاشانی خلاصه شده آرا و تفکرات پرغلط و تحریف شده ای است که رهنما در کتابش دنبال میکند!
جالبتر آنکه در مرحله تدوین نیز تقریبا تمام پانویس های کتاب رهنما (از جمله کتاب های قلم و سیاست سفری، مصدق و تاریخ افراسیابی و..) عینا بعنوان مأخذ آمده و از برداشت های بی کم و کاست از کتاب علی رهنما نشان دارد.
🔻رهنما در کتابش برای اولین بار ادعای #توطئه آیتالله کاشانی و نواب صفوی در جهت کنار زدن آیتالله بروجردی را مطرح میکند(نيروهاي مذهبي بر بستر...،ص12)
وی در بخشی دیگر از کتاب خود می گوید:
«در بيانيهاي كه به تاريخ 17اسفند1326 صادر ميشود، كاشاني وظيفه ديني مسلمين را تعيين كرده و تيغ حمله خود را بار ديگر تلويحاً متوجه بروجردي ميكند...در اين اعلاميه كاشاني در واقع از اخطار به بروجردي فراتر ميرود و به نظر ميرسد كه استدلالي ارائه ميدهد براي عدم كفايت او به عنوان مرجعي كه به يكي از وظايف عمدهاش كه بايستي كوششي در راه مصالح دنيوي مسلمين باشد، عمل نميكند. از اين نوشته كاشاني چنين استنباط ميشود كه از نظر او، بروجردي الگوي مرجعيت نيست... اگرچه كاشاني از كلمه مرجع استفاده نميكند اما ظاهراً نزد او تعريف رهبري ديني الگوبرداري شده از موضعگيريها و كنش اجتماعي- سياسي و مذهبي شخص او يعني « زير نظام كاشاني» است.»(همان ص56-55)
همانگونه كه ملاحظه ميشود، نويسنده با به كارگيري مكرر عباراتي مانند «تلويحاً»، «به نظر ميرسد»، «استنباط ميشود» و «ظاهراً» تلاش ميكند تا از انگيزه كاشاني براي كنار زدن آيتالله بروجردي از مقام مرجعيت تامه و جانشين ساختن خود در آن موقعيت، پردهبرداري نمايد و اين در حالي است كه در سنت شيعي و حوزههاي علميه هرگز سابقه كنار زده شدن مرجعيت تامه وجود نداشته و لذا به هيچ وجه زمينهاي براي به وجود آمدن چنين انگيزهاي نزد كاشاني نميتوان يافت و از سویی هیچ منبعی جز کتاب رهنما چنین برداشت سبکی را بیان نکرده است.
🔺تأثیر توهات تاریخی رهنما با روایتهای مندرج در #دیباج تابدان حد است که خط فکری آیتاللهالعظمی بروجردی از تاکتیک دوری از سیاست، به نظریه #جدایی_دین_از_سیاست القا میشود(همان،ص156)
به واقع رهنما هیچ ارادتي به آيتالله بروجردي ندارد، بلكه او به تفكري ارادت دارد كه آن تفكر قائل به جدايي دين از سياست است لذا وی بر خلاف آنچه که وی در کتابش ادعا مینماید و مدعی نگارش اثری پژوهشی و سند محور است،در واقع با تحلیل های ماست و دروازه ای که در مورد آیت الله کاشانی به کار می برد، هر پژوهشکر منصفی را متعجب و متأسف میسازد.
🔺علی رهنما در کتاب ممنوعالانتشارش، با کینهورزی، آیتالله کاشانی را فردی غیرمهذب و به جاهطلبي سياسي محکوم میکند و نتيجه میگیرد كه هر يك از روحانيوني كه پاي در سیاست گذاردهاند يا خواهند گذارد، نيز داراي چنين خصائصي بوده یا خواهند بود؛ بدين ترتيب رهنما سعي دارد تا جدايي دين و دينمداران از سياست را به عنوان يك اصل مسلم مطرح سازد و تمامي روحانيوني را كه به هر نحو دخالتي در سياست كنند را يكسره محكوم سازد.
بی شک ایستادگی روحانیت در برابر سلطه خوشایند استعمارگران نیست لذا «سرفرانسس شپرد» سفير وقت انگليس در تهران صریحا چنین مینویسد: «عقلائی و منطقی به نظر نمیرسد که برای برقراری روابط با اين شخصيتهای مذهبی، وقتی صرف شود... البته اگر کوچک ترين احتمال نفوذ در کاشانی هم وجود داشته باشد، نبايد آن را از دست داد ولی من تنها اميدی که در مورد کاشانی دارم آن است که بتوانيم او را در افکار عمومی بیآبرو و متهم سازيم، تا نفوذ خود را از دست بدهد»(فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر شماره 6 و 7، مرکز بررسی های اسلامی)
@rozaneebefarda
ادامه دارد..
روزنه
سخنان چالش برانگیز و عجیب جناب آقای #سیدمحمدجواد_علوی درباره قلمرو دین و علم و نسبت آن با سیاست! 💥ق
💥استقبال رسانه معاند #سحام_نیوز از سخنان آقای #سیدمحمدجواد_علوی پیرامون #قلمرو_دین و #علوم_اسلامی
🔸استقبال جریان های زاویه دار و معاندین از سخنان جناب آقای #سیدمحمدجواد_علوی/1
#جدایی_دین_از_دانش
#جدایی_دین_از_سیاست
@rozaneebefarda
روزنه
سخنان چالش برانگیز و عجیب جناب آقای #سیدمحمدجواد_علوی درباره قلمرو دین و علم و نسبت آن با سیاست! 💥ق
واکنش حوزویان به سخنان عجیب آقای #سیدمحمدجواد_علوی/۲
اجتهاد صحیح حوزوی در خطر #دگم_اندیشی و #دگراندیشی!
امین دهقانی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
💢 نقدی بر سخنان آقای علوی بروجردی
در چند بند، به نقد بیانات آقای علوی بروجردی میپردازیم:
۱. آقای علوی از طرفی دچار #خلط بین #علوم_انسانی و #علوم_تجربی میشود؛ یعنی برای رد #اقتصاد_اسلامی مثال هایی تجربی میآورد و میگوید: همان گونه که فیزیک اسلامی و شیمی اسلامی و جراحی مغز اسلامی نداریم، اقتصاد اسلامی هم نداریم.
🔻در جواب باید گفت: از طرفی خلط علوم انسانی با علوم تجربی خطایی راهبردی است. و از طرف دیگر چه کسی گفته شیمی و فیزیک اسلامی؟! اگر منظور شما آن دیدگاهی است که کلیه علوم را با یک شرط خاص (التفات به عینالربط بودن پدیدهها نسبت به واجببالذات) اسلامی می داند، پس معلوم است که اساسا شما متوجه حرف و نظر آن ها نشدهاید. که دست به این مقایسه زدهاید!
۲. ایشان سپس دایرهی حرف خود را تعمیم می دهد و عمق فاجعه را بیشتر می کند و بحث را به علوم انسانی (مانند روانشناسی و جامعه شناسی) تعمیم می دهد. و آنها را صرفا عقلایی میداند.
🔻در پاسخ به ایشان باید گفت: #ضعف و #استیصال خودتان را در #تولید_منظومه_علمی اقتصاد اسلامی و منظومه علمی روانشناسی اسلامی و همین طور سایر علوم انسانی، به اسلام سرایت ندهید.
۳. وقتی حوزهها برای تشریح یک روایت "لا تنقض الیقین" دهها جلد کتاب (به تعبیر آیت الله #جوادی_آملی: ۵۰ جلد کتاب با حذف مکررات راجع به تفصیل این روایت نوشته شده) مینویسد اما همین روش را روی هزاران روایت اعمال نمیکند، این کاستی به خود حوزه بر میگردد. ما اکنون صدها روایت در حیطه نفس شناسی و روانشناسی داریم، چرا یکی از این روایات به صورت درس رسمی حوزویون مانند حدیث "لا تنقض" مورد بررسی و واکاوی قرار نمی گیرد؟! همین طور در سایر زمینهها.
۴. خوب شد حداقل همین مباحث اصولی، مرسوم است، وگرنه آقای علوی برای همین مباحث الفاظ هم میفرمود ما چیزی نداریم و باید برویم از #ویتگنشتاین و #راسل و #فرگه، واردات انجام دهیم.
۵. عجبا و اسفا، آیا پیغمبر صرفا یک #مرشد_معنوی است؟!! مگر می شود بدون ارائه یک سری قوانین الهی در حیطههای کلانی مانند انسان شناسی و جامعه شناسی و اقتصاد و ... جامعه و مردم را رشد معنوی داد؟
۶. علوم انسانی اسلامی با علوم انسانی غربی، تفاوتهای اساسی و بنیادین دارد. و در نتیجه فروعات و نتایج آن ها هم متفاوت خواهد بود. آن ها می گویند مبدایی نیست و ما از خاکیم. ما می گوییم ما از ملکوتیم. آن ها می گویند انسان یک حیوان است با یک مغز پیچیده، ما می گوییم انسان علاوه بر مغز پیچیده دارای یک روح مجرد است. آن ها می گویید نهایت سیر انسان خاک است، ما می گوییم انسان با مرگ نمیپوسد بلکه پوسته عوض می کند. آن ها نه مبدا را قبول دارند و نه معاد را و جهان بینی آن ها یک جهان بینی ابتر و منقطعالاول و الآخر است، اما ما به قوس نزول و قوس صعود معتقدیم.
بله، بدون تردید ما می توانیم از برخی از تحقیقات آن ها استفاده کنیم، اما چارچوبها و خطوط کلی ما به طور کامل با آن ها متفاوت است.
۷. آیا میتوان به طور کلی گفت علوم انسانی، عقلایی است؟!! مبانی و هسته و محور علوم انسانی مبتنی بر مسائل مهمی است مانند: وجود یا عدم وجود خدا، گذشته (مبدا و واجببالذات) و حال (دنیا) و آینده (آخرت) انسان و هستی ... و مسائلی در زمینه سعادت و شقاوت ... آیا می توان علوم انسانی که ریشهی آنها در یک چنین مسائلی است را امری عقلایی دانست؟!! اگر به بناء عقلا باشد، که بسیاری از عقلاء، انسان و عالم را صرفا امری مادی تلقی می کنند و در نتیجه تمامی برداشتهای روانشناسی و جامعه شناسی و اقتصاد و سیاست خود را بر انسان فیزیکالیستی و عالم ماتریالیستی بنا مینهند و مبتنی می کنند!!
کاستی و ضعف خود در استخراج نظاممند علوم مختلف انسانی اسلامی را بر عهده دین اسلام نیندازید. گرچه در زمینههای علوم انسانی اسلامی هم آثار خوبی توسط محققان دغدغهمند و دین و دنیا شناس ما نگاشته شده است.
🔶خداوند حوزهها و دانشگاههای ما را از دو #خطر_بزرگ #التقاط (دگم روشنفکری) و #تحجر (دگم تحجر) حفظ نماید. و ما را به صراط مستقیم اجتهاد صحیح، رهنمون فرماید.
@feghheakbar
#ضرورت_گفتگوی_آزاد
#حرمت_گفتگوی_آزاد
#احیای_سیره_تراث
#حوزه_انقلابی
#علوم_انسانی_اسلامی
#نشست_اساتید
#سکولاریسم_حوزوی
#جدایی_دین_از_سیاست
#جدایی_دین_از_دانش
@rozaneebefarda
ارشاد معنوی مردم، جز با دینی شدن امور اجتماعی و سیاسی، امکان ندارد/ خطر رسوخ اندیشه جدایی دین از سیاست در حوزه
حسین کاظم زاده
دانش آموخته سطوح عالی حوزه/ روحانی جهادی/ عضو ارشد خانه طلاب جوان
واکنش حوزویان به مصاحبه جنجالی آقای #سیدمحمدجواد_علوی/27
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔹بنده هنوز باور ندارم چه طور کسی می تواند عمری را در کلمات الهی و معصومین غور کند و دست آخر این طور دین را بفهمد که اسلام را با سیاست و اقتصاد و ... چه کار؟
نوه مرجع عالم تشیع باشی و این گونه اسلام را بفهمی عجیب است!
🔹همیشه وقتی فرازهای منشور روحانیت حضرت امام را می خواندم که داد ایشان از رسوخ اندیشه #جدایی_دین_از_سیاست بلند بود، مشتاق بودم این افراد را از نزدیک ببینم که چه طور بعد از این همه جنگ و مبارزه و خونریزی ای که در طول تاریخ رقم خورده؛ این بزرگواران، این چنین دامن دین را از قدرت و سیاست مبرا می دانند!!
🔹خوب اگر بنا بود دعوت دین صرفا به معنویت و آخرت باشد چرا طاغوت های زمانه شان با آنها درگیر شدند؟
چرا سرنوشت ائمه معصومین ما به شهادت انجامید؟
اگر بنا نبود امام صادق طراحی برای به دست گرفتن کند، چرا منصور، خلیفه وقت با وجود هزینه سنگین از بین بردن امام، ایشان را به شهادت می رساند؟
🔹و آیا اصلاح دین و معنویت و آخرت مردم، جز از راه اداره دنیای مردم است؟
اگر صحنه اجتماعی زندگی مردم به دست دین مدیریت نشود، کدام آخرتی برای آنها آباد خواهد شد؟
🔹مگر می شود اقتصاد و سیاست و تعلیم و تربیت و فرهنگ ما دینی نباشد و بعد مدعی هدایت و معنویت باشیم؟!
و مگر اندیشه ولایت و امامت در منظومه فکری اسلامی غیر از سرپرستی امور اجتماعی است؟!
مگر می توان جامعه عقب مانده و ذلیل و وابسته داشت و بعد هم معنویت داشت؟!
🔹بیش از چهل سال است که حتی دشمنان انقلاب ما متوجه شده اند که معنویت انقلابی، یک دعوت جدید جهانی است که از حلقوم یک عارف کامل خارج شده است که دین و دنیا را از هم جدا نمی بیند و اساس درگیری دنیای استکبار با ما بر سر همین یک حرف است.
🔹حوزه علمیه که حیات و نشاط خود را مدیون انقلاب و نهضت امام خمینی است، باید رزق جاری اش تامل و امتداد اندیشه های این عارف مبارز باشد و الا جز صورتی از حوزه و دین باقی نخواهد ماند.
⭕️پی نوشت: مطالعه منشور روحانیت حضرت امام و
کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن و کتاب انسان ۲۵۰ ساله رهبر انقلاب را برادرانه توصیه می کنم.
#سکولاریسم_حوزوی
@rozaneebefarda
پیام تسلیت جامعه مدرسین حوزه علمیه به مناسبت رحلت #آیتالله_یزدی (ره)
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
بسمالله الرحمن الرحیم
(انا لله و انا الیه راجعون)
یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ (مجادله:11)
#فقیه_عالیقدر و #مجاهد_خستگیناپذیر حضرت آیتالله آقای حاج شیخ محمد یزدی (رضوانالله تعالیعلیه) رئیس جامعه مدرسین حوزة علمیه قم یکی از #پیشگامان_انقلاب_اسلامی و از مؤسسان این جامعه در جوار رحمت حق آرام گرفت. ارتحال این فقیه مجاهد، موجب تأسف و تأثر فراوان گردید. این عالم پرهیزگار مصداق عباد الله #المخلصین بود که در دورة حاکمیت طاغوت و اختناق در #میدانهای_گوناگون_مبارزه حضور داشت و سالها #رنج_تبعید را به جان خرید. #سخنرانیهای_پرشور و #افشاگرانه ایشان در مناطقی که تبعید بودند منجر به حضور مردم در مبارزه با طاغوت و #همراهی_با_نهضت_امام_خمینی میشد و در ذهن مردم و مبارزین نهضت اسلامی بهعنوان نقطهای درخشان ثبتشده است.
ایشان از شاگردان حضرات آیات عظام بروجردی، اراکی، هاشم آملی و ... (اعلی الله مقامهم) و علامه طباطبایی (صاحب تفسیر گرانقدر المیزان) و از ملازمین و یاران حضرت آیت الله العظمی امام خمینی (قدس سرّه الشریف) و یاری معتمد و صَدیق برای رهبری معظم انقلاب بود. از دیگر ویژگیهای بارز علمی ایشان تألیف کتابهای گوناگون فقهی ازجمله کتاب وزین «فقهالقرآن» و همچنین تربیت شاگردان در حوزه علمیه قم است.
آیتالله یزدی (رضوانالله تعالی علیه) ازجمله #امنای_امام_و_رهبری_و_امت_اسلامی بود که سالها با صبر و مجاهدتی کمنظیر در مسیر تحقق اهداف اسلام و انقلاب اسلامی حرکت کرد. او فقیهی #بیدار، #بصیر و #پرتحرک بود که در طول عمر بابرکت خود با #اخلاص، #یکپارچگی، #صداقت و #صراحت از ولایتفقیه، هویت دینی و آرمانهای انقلاب اسلامی صیانت و پاسداری کرد. ازجمله مصادیق بارز بصیرت و بینش انقلابی ایشان ایستادگی در مقابل تئوری «#جدایی_دین_از_سیاست بود» که تا پایان عمر بابرکت خود بر آن پافشاری نمود.
ریاست قوه قضائیه، ریاست مجلس خبرگان، عضویت در شورای نگهبان و ریاست شورای عالی حوزههای علمیه در زمره مسئولیتهای بارز وی است که او با نیکنامی و کوششی کمنظیر به ایفای نقش در آن پرداخت.
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم رحلت این فقیه مجاهد و پرهیزگار را به محضر حضرت بقیةاللهالاعظم (عجلالله تعالی فرجه الشریف)، مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی)، مراجع عظام تقلید «دامتبرکاتهم»، حوزههای علمیه، امت اسلامی بهویژه مردم عزیز و انقلابی قم، آقازادگان محترم، بیت مکرم و شاگردان و ارادتمندان ایشان تسلیت عرض مینماید. همچنین از خداوند متعال برای آن مرحوم علوّ درجات، غفران و رحمت الهی و برای بازماندگان صبر و اجر مسئلت دارد.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
@rozaneebefarda
هدایت شده از روزنه
💢 دیباج تحریف بر تن تاریخ حوزه علمیه
نقدی بر روایت مخدوش جناب آقای #علوی_بروجردی از زندگانی آیتالله العظمی بروجردی/بخش سوم
💥اختصاصی/پست ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔸جناب آقای علوی روجردی، متولد فروردین ۱۳۳۰ است یعنی در هنگام ارتحال آیتاللهالعظمی بروجردی بزرگ، تنها ۱۰ساله بوده است لذا طبیعی است که روایت او از سیره و اندیشه جد مادری اش، بازتکرار شنیدههایش از دیگران(اعضای بیت یا تاریخ نویسان) باشد.
🔺مع الاسف در جای جای کتاب دیباج (خصوصا در تبیین رابطه آیتالله العظمی بروجردی با آیتالله کاشانی) به شخص معلوم الحالی به نام #علی_رهنما _عنصر خارج نشین و ضد انقلاب_ استناد شده است که دم خروس تاثیر پذیری نویسنده و راوی از کتاب پر از دروغ و تحریف آمیز «نیروهای مذهبی بر بستر حرکت نهضت ملی» را بیرون می زند.
🔻نزدیکی تفکرات یک نویسنده معاند لندن نشین (رهنما) با بیت آیت الله العظمی بروجردی، مسأله مهمی است که نیازمند تأمل فراوان است!
با مروری گذرا بر کتاب دیباج و اثر علی رهنما، بدون اغراق می توان ادعا کرد که فصل مربوط به آیتالله کاشانی خلاصه شده آرا و تفکرات پرغلط و تحریف شده ای است که رهنما در کتابش دنبال میکند!
جالبتر آنکه در مرحله تدوین نیز تقریبا تمام پانویس های کتاب رهنما (از جمله کتاب های قلم و سیاست سفری، مصدق و تاریخ افراسیابی و..) عینا بعنوان مأخذ آمده و از برداشت های بی کم و کاست از کتاب علی رهنما نشان دارد.
🔻رهنما در کتابش برای اولین بار ادعای #توطئه آیتالله کاشانی و نواب صفوی در جهت کنار زدن آیتالله بروجردی را مطرح میکند(نيروهاي مذهبي بر بستر...،ص12)
وی در بخشی دیگر از کتاب خود می گوید:
«در بيانيهاي كه به تاريخ 17اسفند1326 صادر ميشود، كاشاني وظيفه ديني مسلمين را تعيين كرده و تيغ حمله خود را بار ديگر تلويحاً متوجه بروجردي ميكند...در اين اعلاميه كاشاني در واقع از اخطار به بروجردي فراتر ميرود و به نظر ميرسد كه استدلالي ارائه ميدهد براي عدم كفايت او به عنوان مرجعي كه به يكي از وظايف عمدهاش كه بايستي كوششي در راه مصالح دنيوي مسلمين باشد، عمل نميكند. از اين نوشته كاشاني چنين استنباط ميشود كه از نظر او، بروجردي الگوي مرجعيت نيست... اگرچه كاشاني از كلمه مرجع استفاده نميكند اما ظاهراً نزد او تعريف رهبري ديني الگوبرداري شده از موضعگيريها و كنش اجتماعي- سياسي و مذهبي شخص او يعني « زير نظام كاشاني» است.»(همان ص56-55)
همانگونه كه ملاحظه ميشود، نويسنده با به كارگيري مكرر عباراتي مانند «تلويحاً»، «به نظر ميرسد»، «استنباط ميشود» و «ظاهراً» تلاش ميكند تا از انگيزه كاشاني براي كنار زدن آيتالله بروجردي از مقام مرجعيت تامه و جانشين ساختن خود در آن موقعيت، پردهبرداري نمايد و اين در حالي است كه در سنت شيعي و حوزههاي علميه هرگز سابقه كنار زده شدن مرجعيت تامه وجود نداشته و لذا به هيچ وجه زمينهاي براي به وجود آمدن چنين انگيزهاي نزد كاشاني نميتوان يافت و از سویی هیچ منبعی جز کتاب رهنما چنین برداشت سبکی را بیان نکرده است.
🔺تأثیر توهات تاریخی رهنما با روایتهای مندرج در #دیباج تابدان حد است که خط فکری آیتاللهالعظمی بروجردی از تاکتیک دوری از سیاست، به نظریه #جدایی_دین_از_سیاست القا میشود(همان،ص156)
به واقع رهنما هیچ ارادتي به آيتالله بروجردي ندارد، بلكه او به تفكري ارادت دارد كه آن تفكر قائل به جدايي دين از سياست است لذا وی بر خلاف آنچه که وی در کتابش ادعا مینماید و مدعی نگارش اثری پژوهشی و سند محور است،در واقع با تحلیل های ماست و دروازه ای که در مورد آیت الله کاشانی به کار می برد، هر پژوهشکر منصفی را متعجب و متأسف میسازد.
🔺علی رهنما در کتاب ممنوعالانتشارش، با کینهورزی، آیتالله کاشانی را فردی غیرمهذب و به جاهطلبي سياسي محکوم میکند و نتيجه میگیرد كه هر يك از روحانيوني كه پاي در سیاست گذاردهاند يا خواهند گذارد، نيز داراي چنين خصائصي بوده یا خواهند بود؛ بدين ترتيب رهنما سعي دارد تا جدايي دين و دينمداران از سياست را به عنوان يك اصل مسلم مطرح سازد و تمامي روحانيوني را كه به هر نحو دخالتي در سياست كنند را يكسره محكوم سازد.
بی شک ایستادگی روحانیت در برابر سلطه خوشایند استعمارگران نیست لذا «سرفرانسس شپرد» سفير وقت انگليس در تهران صریحا چنین مینویسد: «عقلائی و منطقی به نظر نمیرسد که برای برقراری روابط با اين شخصيتهای مذهبی، وقتی صرف شود... البته اگر کوچک ترين احتمال نفوذ در کاشانی هم وجود داشته باشد، نبايد آن را از دست داد ولی من تنها اميدی که در مورد کاشانی دارم آن است که بتوانيم او را در افکار عمومی بیآبرو و متهم سازيم، تا نفوذ خود را از دست بدهد»(فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر شماره 6 و 7، مرکز بررسی های اسلامی)
@rozaneebefarda
ادامه دارد..
پیروزی مقاومت فلسطین؛ تفوق منطق #امام_خمینی و شرمساری تاریخی #سکولارهای_حوزوی
اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
به لطف و عنایت خداوند متعال، پیروزی شکوهمند مقاومت در نبرد ۱۲ روزه فلسطینیان با رژیم غاصب، باردیگر حقانیت منطق امام خمینی مبنی بر پیروی خون بر شمشیر و احدی الحسنیین را در منظر جهانیان به رخ کشید.
▫️این نبرد تاریخی واجد ویژگی های مهمی بود، از جمله آنکه:
۱. برای نخستینبار در سالهای اخیر، نوعی #اجماع در میان گروههای مبارز شکل گرفت و با پشتیبانی حداکثری تمام مردم فلسطین همراه شد. شکست پروژه #اختلاف_داخلی در میان فلسطینیان، دستاورد بزرگ جنگ ۱۲ روزه بود.
۲. به میدان آمدن باشکوه و خیره کننده مردم کشورهای مسلمان از یک سو، و مردمان آزاده کشورهای غربی از سوی دیگر، به نوعی رزمایش مردمی جبهه مستضعفین جهان بود که تحقق آن از آرزوهای امام عزیز بود و با درایت و مجاهدت رهبری عزیز به تحقق پیوسته است.
۳. حمایت نخبگان علمی، ستارههای ورزشی و هنری و برخی چهرههای سیاسی سرشناس، موجب شد پیام قدس به تمام محافل خبری جهان راه یابد و سیاست دائمی #سانسور و #بایکوت شبکه رسانهای اختاپوسی صهیونیسم جهانی و تشکیلات یهود، کاملا شکست بخورد.
۴. نبرد ۱۲ روزه اخیر، تجلی خودباوری مبارزاتی نیروهای مقاومت بود؛ آنان که با وجود حصر و محدودیتهای بیسابقه، توانستند فلاخنها را به #موشک مبدّل کنند و ترس و هراسی بزرگ را در دل دشمن برای همیشه بکارند.
طبعا در سایه بازدارندگی ناشی از این پیروزی، فرصت مغتنمی برای توسعه فرهنگی/فکری مقاومت در میان طیفهای مختلف از مردم فلسطین فراهم شده است که نخبگان آزادیخواه و انقلابی، خصوصا حوزویان ارجمند در این زمینه وظیفه سنگینی بر دوش دارند.
۵. اتفاق مهم دیگر، حمایت یکپارچه علما و مراجع طراز اول شیعی در قم و نجف و برخی علمای اهل تسنن از مردم فلسطین بود که نشان داد حوزههای دینی، همگام با ولی فقیه زمان، در میدان مبارزه با صهیونیسم و حمایت از مظلومین ایستادهاند.
این حضور و همراهی، در امتداد منطق امام حسین علیه السلام و تفسیر صحیح از مفهوم انتظار، قابل تحلیل است و نشان میدهد که جریان حوزوی پرچمدار #جدایی_دین_از_سیاست تا چه حد از مبانی عمیق شیعی و سیره بزرگان تشیع فاصله دارند. این پیروزی بزرگ، در کنار شکست صهیونیستها، سرافکندگی و شرمساری تاریخی برای #سکولارهای_حوزوی را نیز به دنبال داشت؛ آنان که حتی به اندازه یک پیام حمایتآمیز هم حاضر نشدند از مظلومان فلسطینی حمایت کنند.
@rozaneebefarda
💢 دیباج تحریف بر تن تاریخ حوزه علمیه
نقدی بر روایت مخدوش جناب آقای #علوی_بروجردی از زندگانی آیتالله العظمی بروجردی/بخش سوم
💥اختصاصی/پست ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔸جناب آقای علوی روجردی، متولد فروردین ۱۳۳۰ است یعنی در هنگام ارتحال آیتاللهالعظمی بروجردی بزرگ، تنها ۱۰ساله بوده است لذا طبیعی است که روایت او از سیره و اندیشه جد مادری اش، بازتکرار شنیدههایش از دیگران(اعضای بیت یا تاریخ نویسان) باشد.
🔺مع الاسف در جای جای کتاب دیباج (خصوصا در تبیین رابطه آیتالله العظمی بروجردی با آیتالله کاشانی) به شخص معلوم الحالی به نام #علی_رهنما _عنصر خارج نشین و ضد انقلاب_ استناد شده است که دم خروس تاثیر پذیری نویسنده و راوی از کتاب پر از دروغ و تحریف آمیز «نیروهای مذهبی بر بستر حرکت نهضت ملی» را بیرون می زند.
🔻نزدیکی تفکرات یک نویسنده معاند لندن نشین (رهنما) با بیت آیت الله العظمی بروجردی، مسأله مهمی است که نیازمند تأمل فراوان است!
با مروری گذرا بر کتاب دیباج و اثر علی رهنما، بدون اغراق می توان ادعا کرد که فصل مربوط به آیتالله کاشانی خلاصه شده آرا و تفکرات پرغلط و تحریف شده ای است که رهنما در کتابش دنبال میکند!
جالبتر آنکه در مرحله تدوین نیز تقریبا تمام پانویس های کتاب رهنما (از جمله کتاب های قلم و سیاست سفری، مصدق و تاریخ افراسیابی و..) عینا بعنوان مأخذ آمده و از برداشت های بی کم و کاست از کتاب علی رهنما نشان دارد.
🔻رهنما در کتابش برای اولین بار ادعای #توطئه آیتالله کاشانی و نواب صفوی در جهت کنار زدن آیتالله بروجردی را مطرح میکند(نيروهاي مذهبي بر بستر...،ص12)
وی در بخشی دیگر از کتاب خود می گوید:
«در بيانيهاي كه به تاريخ 17اسفند 1326 صادر ميشود، كاشاني وظيفه ديني مسلمين را تعيين كرده و تيغ حمله خود را بار ديگر تلويحاً متوجه بروجردي ميكند...در اين اعلاميه كاشاني در واقع از اخطار به بروجردي فراتر ميرود و به نظر ميرسد كه استدلالي ارائه ميدهد براي عدم كفايت او به عنوان مرجعي كه به يكي از وظايف عمدهاش كه بايستي كوششي در راه مصالح دنيوي مسلمين باشد، عمل نميكند. از اين نوشته كاشاني چنين استنباط ميشود كه از نظر او، بروجردي الگوي مرجعيت نيست... اگرچه كاشاني از كلمه مرجع استفاده نميكند اما ظاهراً نزد او تعريف رهبري ديني الگوبرداري شده از موضعگيريها و كنش اجتماعي- سياسي و مذهبي شخص او يعني « زير نظام كاشاني» است.»(همان ص 56-55)
همانگونه كه ملاحظه ميشود، نويسنده با به كارگيري مكرر عباراتي مانند «تلويحاً»، «به نظر ميرسد»، «استنباط ميشود» و «ظاهراً» تلاش ميكند تا از انگيزه كاشاني براي كنار زدن آيتالله بروجردي از مقام مرجعيت تامه و جانشين ساختن خود در آن موقعيت، پردهبرداري نمايد و اين در حالي است كه در سنت شيعي و حوزههاي علميه هرگز سابقه كنار زده شدن مرجعيت تامه وجود نداشته و لذا به هيچ وجه زمينهاي براي به وجود آمدن چنين انگيزهاي نزد كاشاني نميتوان يافت و از سویی هیچ منبعی جز کتاب رهنما چنین برداشت سبکی را بیان نکرده است.
🔺تأثیر توهات تاریخی رهنما با روایتهای مندرج در #دیباج تابدان حد است که خط فکری آیتاللهالعظمی بروجردی از تاکتیک دوری از سیاست، به نظریه #جدایی_دین_از_سیاست القا میشود(همان،ص156)
به واقع رهنما هیچ ارادتي به آيتالله بروجردي ندارد، بلكه او به تفكري ارادت دارد كه آن تفكر قائل به جدايي دين از سياست است لذا وی بر خلاف آنچه که وی در کتابش ادعا مینماید و مدعی نگارش اثری پژوهشی و سند محور است،در واقع با تحلیل های ماست و دروازه ای که در مورد آیت الله کاشانی به کار می برد، هر پژوهشکر منصفی را متعجب و متأسف میسازد.
🔺علی رهنما در کتاب ممنوعالانتشارش، با کینهورزی، آیتالله کاشانی را فردی غیرمهذب و به جاهطلبي سياسي محکوم میکند و نتيجه میگیرد كه هر يك از روحانيوني كه پاي در سیاست گذاردهاند يا خواهند گذارد، نيز داراي چنين خصائصي بوده یا خواهند بود؛ بدين ترتيب رهنما سعي دارد تا جدايي دين و دينمداران از سياست را به عنوان يك اصل مسلم مطرح سازد و تمامي روحانيوني را كه به هر نحو دخالتي در سياست كنند را يكسره محكوم سازد.
بی شک ایستادگی روحانیت در برابر سلطه خوشایند استعمارگران نیست لذا «سرفرانسس شپرد» سفير وقت انگليس در تهران صریحا چنین مینویسد: «عقلائی و منطقی به نظر نمیرسد که برای برقراری روابط با اين شخصيتهای مذهبی، وقتی صرف شود... البته اگر کوچک ترين احتمال نفوذ در کاشانی هم وجود داشته باشد، نبايد آن را از دست داد ولی من تنها اميدی که در مورد کاشانی دارم آن است که بتوانيم او را در افکار عمومی بیآبرو و متهم سازيم، تا نفوذ خود را از دست بدهد»(فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر شماره 6 و 7، مرکز بررسی های اسلامی)
@rozaneebefarda
💢 دیباج تحریف بر تن تاریخ حوزه علمیه
نقدی بر روایت مخدوش جناب آقای #علوی_بروجردی از زندگانی آیتالله العظمی بروجردی/بخش سوم
💥اختصاصی/پست ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔸جناب آقای علوی روجردی، متولد فروردین ۱۳۳۰ است یعنی در هنگام ارتحال آیتاللهالعظمی بروجردی بزرگ، تنها ۱۰ساله بوده است لذا طبیعی است که روایت او از سیره و اندیشه جد مادری اش، بازتکرار شنیدههایش از دیگران(اعضای بیت یا تاریخ نویسان) باشد.
🔺مع الاسف در جای جای کتاب دیباج (خصوصا در تبیین رابطه آیتالله العظمی بروجردی با آیتالله کاشانی) به شخص معلوم الحالی به نام #علی_رهنما _عنصر خارج نشین و ضد انقلاب_ استناد شده است که دم خروس تاثیر پذیری نویسنده و راوی از کتاب پر از دروغ و تحریف آمیز «نیروهای مذهبی بر بستر حرکت نهضت ملی» را بیرون می زند.
🔻نزدیکی تفکرات یک نویسنده معاند لندن نشین (رهنما) با بیت آیت الله العظمی بروجردی، مسأله مهمی است که نیازمند تأمل فراوان است!
با مروری گذرا بر کتاب دیباج و اثر علی رهنما، بدون اغراق می توان ادعا کرد که فصل مربوط به آیتالله کاشانی خلاصه شده آرا و تفکرات پرغلط و تحریف شده ای است که رهنما در کتابش دنبال میکند!
جالبتر آنکه در مرحله تدوین نیز تقریبا تمام پانویس های کتاب رهنما (از جمله کتاب های قلم و سیاست سفری، مصدق و تاریخ افراسیابی و..) عینا بعنوان مأخذ آمده و از برداشت های بی کم و کاست از کتاب علی رهنما نشان دارد.
🔻رهنما در کتابش برای اولین بار ادعای #توطئه آیتالله کاشانی و نواب صفوی در جهت کنار زدن آیتالله بروجردی را مطرح میکند(نيروهاي مذهبي بر بستر...،ص12)
وی در بخشی دیگر از کتاب خود می گوید:
«در بيانيهاي كه به تاريخ 17اسفند 1326 صادر ميشود، كاشاني وظيفه ديني مسلمين را تعيين كرده و تيغ حمله خود را بار ديگر تلويحاً متوجه بروجردي ميكند...در اين اعلاميه كاشاني در واقع از اخطار به بروجردي فراتر ميرود و به نظر ميرسد كه استدلالي ارائه ميدهد براي عدم كفايت او به عنوان مرجعي كه به يكي از وظايف عمدهاش كه بايستي كوششي در راه مصالح دنيوي مسلمين باشد، عمل نميكند. از اين نوشته كاشاني چنين استنباط ميشود كه از نظر او، بروجردي الگوي مرجعيت نيست... اگرچه كاشاني از كلمه مرجع استفاده نميكند اما ظاهراً نزد او تعريف رهبري ديني الگوبرداري شده از موضعگيريها و كنش اجتماعي- سياسي و مذهبي شخص او يعني « زير نظام كاشاني» است.»(همان ص 56-55)
همانگونه كه ملاحظه ميشود، نويسنده با به كارگيري مكرر عباراتي مانند «تلويحاً»، «به نظر ميرسد»، «استنباط ميشود» و «ظاهراً» تلاش ميكند تا از انگيزه كاشاني براي كنار زدن آيتالله بروجردي از مقام مرجعيت تامه و جانشين ساختن خود در آن موقعيت، پردهبرداري نمايد و اين در حالي است كه در سنت شيعي و حوزههاي علميه هرگز سابقه كنار زده شدن مرجعيت تامه وجود نداشته و لذا به هيچ وجه زمينهاي براي به وجود آمدن چنين انگيزهاي نزد كاشاني نميتوان يافت و از سویی هیچ منبعی جز کتاب رهنما چنین برداشت سبکی را بیان نکرده است.
🔺تأثیر توهات تاریخی رهنما با روایتهای مندرج در #دیباج تابدان حد است که خط فکری آیتاللهالعظمی بروجردی از تاکتیک دوری از سیاست، به نظریه #جدایی_دین_از_سیاست القا میشود(همان،ص156)
به واقع رهنما هیچ ارادتي به آيتالله بروجردي ندارد، بلكه او به تفكري ارادت دارد كه آن تفكر قائل به جدايي دين از سياست است لذا وی بر خلاف آنچه که وی در کتابش ادعا مینماید و مدعی نگارش اثری پژوهشی و سند محور است،در واقع با تحلیل های ماست و دروازه ای که در مورد آیت الله کاشانی به کار می برد، هر پژوهشکر منصفی را متعجب و متأسف میسازد.
🔺علی رهنما در کتاب ممنوعالانتشارش، با کینهورزی، آیتالله کاشانی را فردی غیرمهذب و به جاهطلبي سياسي محکوم میکند و نتيجه میگیرد كه هر يك از روحانيوني كه پاي در سیاست گذاردهاند يا خواهند گذارد، نيز داراي چنين خصائصي بوده یا خواهند بود؛ بدين ترتيب رهنما سعي دارد تا جدايي دين و دينمداران از سياست را به عنوان يك اصل مسلم مطرح سازد و تمامي روحانيوني را كه به هر نحو دخالتي در سياست كنند را يكسره محكوم سازد.
بی شک ایستادگی روحانیت در برابر سلطه خوشایند استعمارگران نیست لذا «سرفرانسس شپرد» سفير وقت انگليس در تهران صریحا چنین مینویسد: «عقلائی و منطقی به نظر نمیرسد که برای برقراری روابط با اين شخصيتهای مذهبی، وقتی صرف شود... البته اگر کوچک ترين احتمال نفوذ در کاشانی هم وجود داشته باشد، نبايد آن را از دست داد ولی من تنها اميدی که در مورد کاشانی دارم آن است که بتوانيم او را در افکار عمومی بیآبرو و متهم سازيم، تا نفوذ خود را از دست بدهد»(فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر شماره 6 و 7، مرکز بررسی های اسلامی)
@rozaneebefarda
تفسیر سلیقهای از سکولاریسم حوزوی!
درنگی در تفسیر بحثبرانگیز آقای محسن الویری از پدیده #سکولاریسم_حوزوی
#اختصاصی_روزنه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
[صفحه 1 از 3]
جناب آقای حجتالاسلام محسن الویری در برنامه «فصل؛ فصل روحالله» به تاریخ 15خرداد1402 #شبکه_چهار با استفاده از فرصت مکفی و مغتنم صدا و سیما، یکی از مهمتریم تریبونهای رسمی جمهوری اسلامی، ادعاهایی را در تفسیر #سکولاریسم_حوزوی مطرح کرد که از جهات متعدد قابل تأمل است اما در این میان، ۲ موضوع بسیار تعجبآور بود:
1. جهتدهی و تحریف کلام امام در منشور روحانیت
2. تطهیر خردهجریان موسوم به سکولاریسم حوزوی
در ادامه به طرح نکاتی پیرامون سخنان آقای الویری میپردازیم.
1. تحریف کلام امام در منشور روحانیت
امام خمینی در #منشور_روحانیت به افشاگری در مورد جریان «متحجر» پرداختهاند. برخی شاخصههای جریان متحجر از نگاه امام عبارت است از: «فعالیت علیه #اسلام_ناب_محمدی»، «فعالیت علیه #انقلاب_اسلامی»، «تیشه زدن به ریشه #دین و انقلاب اسلامی»، «ترویج #اسلام_آمریکایی»، «طرفداری از شعار #جدایی_دین_از_سیاست»، «افترا زدن به #روحانیت_اصیل»، «طرفداری از شعار #شاه_شیعه»، «برخورد تحریمی با همه چیز»، «فشار آوردن به قشر انقلابی» و...
آقای محسن الویری علیرغم آنکه در ابتدا به برخی از این عناوین اشاره میکند اما در ادامه با کنار گذاشتن بخش عمدهای از این شاخصهها، یک شاخصه ناقص را بهصورت سلیقهای و مبهم گزیش کرد و نگاه امام نسبت به قشر متحجر و امتداد این قشر در جامعه امروز را بر اساس آن تفسیر کرد و گفت:
«یکی از بحثهای حضرت امام این است که [متحجرین حوزوی اینگونه بودند که] اگر کسی مطابق خودشان فکر نمیکرد نمیگذاشتند سخن بگوید مانع حرف زدن میشدند هر کاری را حرام میشمردند اگر این را بهعنوان یک آفت در درون حوزههای علمیه از نظر حضرت امام ببینیم اگر این آفت استمرار داشته باشد و کسانی بر این باور باشند که تنها آنگونه که ما میاندیشیم باید بیندیشند و تنها آنگونه که ما سخن میگوییم باید سخن بگویند و هیچ سخنی گفته نشود این به اعتقاد بنده استمرار آن تحجرگرایی است.»
مطابق کلام آقای محسن الویری قشر متحجر گروهی بودند که تفکری داشتند ولی سعه صدر و تحمل لازم را برای شنیدن صدای مخالف نداشتند و لابد امام هم شخصی بود که اعتقاد داشت همه مخالفین باید صحبت خودشان را بزنند و کسی نباید مانع شود. شکی نیست که این نوع تعریف، سطحی و تحلیلزده است. مسئله امام با قشر متحجر این نبود که «ما باید به مخالف اجازه صحبت بدهیم ومتحجرین اجازه صحبت به مخالفین نمیدهند.» معیار امام برای تقسیم جریانات حوزوی «اجازه حرف زدن» یا «اجازه ندادن برای حرف» نبود بلکه ملاک محکم امام برای دستهبندی حوزویان به «روحانی اصیل/روحانی وابسته» یا «روحانی انقلابی/روحانی متحجر» پایبندی تامّ و تمام به اسلام ناب محمدی یا «مخالفت/موافقت با مبانی انقلاب اسلامی» بود.
#روزنه؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:👇
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
💢 دیباج تحریف بر تن تاریخ حوزه علمیه
نقدی بر روایت مخدوش جناب آقای #علوی_بروجردی از زندگانی آیتالله العظمی بروجردی/بخش سوم
💥اختصاصی/پست ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔸جناب آقای علوی روجردی، متولد فروردین ۱۳۳۰ است یعنی در هنگام ارتحال آیتاللهالعظمی بروجردی بزرگ، تنها ۱۰ساله بوده است لذا طبیعی است که روایت او از سیره و اندیشه جد مادری اش، بازتکرار شنیدههایش از دیگران(اعضای بیت یا تاریخ نویسان) باشد.
🔺مع الاسف در جای جای کتاب دیباج (خصوصا در تبیین رابطه آیتالله العظمی بروجردی با آیتالله کاشانی) به شخص معلوم الحالی به نام #علی_رهنما _عنصر خارج نشین و ضد انقلاب_ استناد شده است که دم خروس تاثیر پذیری نویسنده و راوی از کتاب پر از دروغ و تحریف آمیز «نیروهای مذهبی بر بستر حرکت نهضت ملی» را بیرون می زند.
🔻نزدیکی تفکرات یک نویسنده معاند لندن نشین (رهنما) با بیت آیت الله العظمی بروجردی، مسأله مهمی است که نیازمند تأمل فراوان است!
با مروری گذرا بر کتاب دیباج و اثر علی رهنما، بدون اغراق می توان ادعا کرد که فصل مربوط به آیتالله کاشانی خلاصه شده آرا و تفکرات پرغلط و تحریف شده ای است که رهنما در کتابش دنبال میکند!
جالبتر آنکه در مرحله تدوین نیز تقریبا تمام پانویس های کتاب رهنما (از جمله کتاب های قلم و سیاست سفری، مصدق و تاریخ افراسیابی و..) عینا بعنوان مأخذ آمده و از برداشت های بی کم و کاست از کتاب علی رهنما نشان دارد.
🔻رهنما در کتابش برای اولین بار ادعای #توطئه آیتالله کاشانی و نواب صفوی در جهت کنار زدن آیتالله بروجردی را مطرح میکند(نيروهاي مذهبي بر بستر...،ص12)
وی در بخشی دیگر از کتاب خود می گوید:
«در بيانيهاي كه به تاريخ 17اسفند 1326 صادر ميشود، كاشاني وظيفه ديني مسلمين را تعيين كرده و تيغ حمله خود را بار ديگر تلويحاً متوجه بروجردي ميكند...در اين اعلاميه كاشاني در واقع از اخطار به بروجردي فراتر ميرود و به نظر ميرسد كه استدلالي ارائه ميدهد براي عدم كفايت او به عنوان مرجعي كه به يكي از وظايف عمدهاش كه بايستي كوششي در راه مصالح دنيوي مسلمين باشد، عمل نميكند. از اين نوشته كاشاني چنين استنباط ميشود كه از نظر او، بروجردي الگوي مرجعيت نيست... اگرچه كاشاني از كلمه مرجع استفاده نميكند اما ظاهراً نزد او تعريف رهبري ديني الگوبرداري شده از موضعگيريها و كنش اجتماعي- سياسي و مذهبي شخص او يعني « زير نظام كاشاني» است.»(همان ص 56-55)
همانگونه كه ملاحظه ميشود، نويسنده با به كارگيري مكرر عباراتي مانند «تلويحاً»، «به نظر ميرسد»، «استنباط ميشود» و «ظاهراً» تلاش ميكند تا از انگيزه كاشاني براي كنار زدن آيتالله بروجردي از مقام مرجعيت تامه و جانشين ساختن خود در آن موقعيت، پردهبرداري نمايد و اين در حالي است كه در سنت شيعي و حوزههاي علميه هرگز سابقه كنار زده شدن مرجعيت تامه وجود نداشته و لذا به هيچ وجه زمينهاي براي به وجود آمدن چنين انگيزهاي نزد كاشاني نميتوان يافت و از سویی هیچ منبعی جز کتاب رهنما چنین برداشت سبکی را بیان نکرده است.
🔺تأثیر توهات تاریخی رهنما با روایتهای مندرج در #دیباج تابدان حد است که خط فکری آیتاللهالعظمی بروجردی از تاکتیک دوری از سیاست، به نظریه #جدایی_دین_از_سیاست القا میشود(همان،ص156)
به واقع رهنما هیچ ارادتي به آيتالله بروجردي ندارد، بلكه او به تفكري ارادت دارد كه آن تفكر قائل به جدايي دين از سياست است لذا وی بر خلاف آنچه که وی در کتابش ادعا مینماید و مدعی نگارش اثری پژوهشی و سند محور است،در واقع با تحلیل های ماست و دروازه ای که در مورد آیت الله کاشانی به کار می برد، هر پژوهشکر منصفی را متعجب و متأسف میسازد.
🔺علی رهنما در کتاب ممنوعالانتشارش، با کینهورزی، آیتالله کاشانی را فردی غیرمهذب و به جاهطلبي سياسي محکوم میکند و نتيجه میگیرد كه هر يك از روحانيوني كه پاي در سیاست گذاردهاند يا خواهند گذارد، نيز داراي چنين خصائصي بوده یا خواهند بود؛ بدين ترتيب رهنما سعي دارد تا جدايي دين و دينمداران از سياست را به عنوان يك اصل مسلم مطرح سازد و تمامي روحانيوني را كه به هر نحو دخالتي در سياست كنند را يكسره محكوم سازد.
بی شک ایستادگی روحانیت در برابر سلطه خوشایند استعمارگران نیست لذا «سرفرانسس شپرد» سفير وقت انگليس در تهران صریحا چنین مینویسد: «عقلائی و منطقی به نظر نمیرسد که برای برقراری روابط با اين شخصيتهای مذهبی، وقتی صرف شود... البته اگر کوچک ترين احتمال نفوذ در کاشانی هم وجود داشته باشد، نبايد آن را از دست داد ولی من تنها اميدی که در مورد کاشانی دارم آن است که بتوانيم او را در افکار عمومی بیآبرو و متهم سازيم، تا نفوذ خود را از دست بدهد»(فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر شماره 6 و 7، مرکز بررسی های اسلامی)
@rozaneebefarda