از آیندگان تا خبرآنلاین!
مروری بر تکاپوی ژورنالیسم غربگرای ایرانی در عصر جمهوری اسلامی
بخش اول
[صفحه 3 از 3]
همین منبع درباره #عباس_مسعودی ادامه می دهد: « مسعودی به دلیل روحیهی وابستهای که داشت، به ستایش کارها و اقدامات #رضاشاه پرداخت و از این طریق خود را به دربار پهلوی نزدیک کرد. اگر بخواهیم نگاهی به سیر فکری حاکم بر روزنامهی اطلاعات بیندازیم، باید این روزنامه را به چند دوره تقسیم کرد؛ دورهی نخست که از بدو تأسیس تا سقوط رضاشاه را شامل میشود، دورهای است که اطلاعات از ارگانهای مهم تبلیغاتی رژیم بوده و مشی سیاسی آن چیزی جز ستایش از اقدامات رضاشاه نمیباشد. با تبعید رضاشاه، مسعودی که تابع سیاست انگلستان بود رویهی خود را تغییر داد و از این به بعد بنا بر موقعیتهای سیاسی جبههگیری میکرد.
عباس مسعودی با در پیش گرفتن یک سیاست کجدار و مریز، که از سوی #انگلیس به وی دیکته میشد، از یک طرف از حملهی جدی به خانوادهی پهلوی اجتناب میکرد و از سوی دیگر با ارائهی گزارش هایی مخالفین سلطنت را تا حدی راضی نگه میداشت. این سیاست دوپهلو پس از تثبیت آیندهی سیاسی پهلوی، مجدداً به حالت قبل بازگشت و تا روزهای پرالتهاب ملی شدن نفت همچنان ادامه داشت. مقالات و نوشتههای روزنامهی اطلاعات در جریان کودتای 28 مرداد 1332 به خوبی موقعیتسنجی مسعودی را آشکار میکند. وی با مشاهدهی تزلزل ارکان رژیم پهلوی مجدداً سیاست دوگانهی خود را در پیش گرفت و کوشید تا از جو به وجود آمده نهایت استفاده را برای تثبیت آیندهی سیاسی خویش ببرد.»
بعضی محققان تاریخ به نقل از اسناد ساواک درباره ی عباس مسعودی نوشته اند:« او فرد متخصص در فن، کجدار و مریز و اهل زد و بند، خوشمشرب، محافظهکار، #حقهباز، #هزاررنگ، #جاسوس_صنعت، علاقمند به افزایش ثروت، غیرقابل اعتماد و #مورد_تنفر عامه مردم میباشد، نامبرده با تمام حوادث بعد از دهه 20 سازش داشته، #نوکر_رضاشاه بود و با مخالفان او نیز نزدیک بود، در سال 1320 پس از حادثه سوم شهریور سلسله مقالاتی علیه رضاشاه نوشت. در سال 1321 در ماجرای 17 آذر علیه قوامالسلطنه شرکت کرد. پس از هفده سال برای اولین بار روزنامه او توقیف شد و به زندان افتاد. از اواسط سال 1320 روزنامه او طرفدار مصدق شد، در 25 مرداد سال 1332 شدیدترین حملات علیه شاه و حکومت را انجام داد. با #حزب_توده، حزب اراده ملی و هر سیاست و گروهی نزدیک بود و سازش میکرد. بعد از وارد شدن به امور روزنامهنگاری به سیاست انگلستان نزدیک شد و ترقی کرد و با عامیون نزدیک بود.» این کتاب درباره فراماسون بودن مسعودی می نویسند : "مسعودی عضو جمعیت #فراماسونری لژ ایران و از افراد مؤثر در تشکیل کلوپ روتاری و عضو #کلوپ_روتاری_تهران بود." (سایت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، نگاهی به زندگی عباس مسعودی، حامد سجاد پور، 27خرداد 1396)
🎞عکس6
مجلات اطلاعات مثل مجلات اطلاعات هفتگی، اطلاعات بانوان، اطلاعات کودکان، اطلاعات جوانان حاوی مطالب سرتاسر مبتذلی بودند. در کنار این مجلات مبتذل باید مجلات تهران مصور، ستاره سینما و فیلم و هنر را نیز اضافه کنیم.
واحدی پور در قسمتی از مصاحبه اش می گوید: « براى دو مجله سینمایى آن زمان «ستاره سینما» و «فیلم و هنر» جدولهاى سینمایى طرح می کردم، با هنرمندان نیز مصاحبه انجام می دادم، جالب اینکه به جاى حق التحریر و حقوق، بلیت هاى سینما و تئاتر دریافت می کردم و در مسابقات پینگ پنگ که خودم بانى آن بودم، بلیتها را به عنوان جایزه به برندگان می دادم. »
🎞عکس7
براین اساس روزنامه و مجلات اطلاعات وابسته به #دربار_پهلوی و #انگلستان بوده و مدیران آن تمایلات تودهای ، لیبرالی و ماسونی داشته اند. روزنامه ها و مجلاتی که هدفی جز ترویج فرهنگ منحط و مبتذل غربی در ایران نداشتند. رجوع به آرشیو مجله اطلاعات بانوان و اطلاعات هفتگی در فضای مجازی این امر را به مراتب واضح تر می کند.
💥همه چیز در مورد مهم ترین بنگاه رسانه ای #برجامیان و #دولت_اعتدال را در پرونده ویژه روزنه بخوانید.
این پرونده ادامه دارد....
روزنه؛ خانه فضلا و فرهیختگان
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
غربگرایان و مسئله نابودی ایران!
پیشینهشناسی تکاپوهای خیانتبار غربگرایان در ایران و نقش آن در تصمیم درست در انتخابات۱۴۰۰
اختصاصی|| میثم عبدالهی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
[صفحه ۱ از ۳]
مردم ایران در طول تاریخ همیشه به تمدن، علم و فرهنگ و اندیشه شناخته میشوند و ایران در همیشه تاریخ، چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام، به عنوان یکی از بزرگترین قدرتهای علمی و سیاسی در دنیا مطرح بود.
ایرانیان ملت قوی و مستقلی بودند که در طول تاریخ علم و پیشرفت و تمدن را به سایر نقاط دنیا صادر میکردند.
ملت ایران، مردم دانشمند و علم پرور بود، فلذا رسول خدا(ص) درباره آنها فرمودند: «كان العلم منوطا بالثريا لتناولته رجال من فارس» یعنی اگر علم در ثریا باشد، مردانی از سرزمین فارس به آن دست خواهند یافت.(قرب الإسناد، ابی العباس عبدالله بن جعفر الحمیری القمی، چاپ سنگی، مکتبه نینوی الحدیثه، طهران، الاولی، ص52)
بعد از ظهور اسلام به واسطه دستورات نورانی اسلام، رشد علمی، علم آموزی و تولیدات علمی به طور فزایندهای در سرزمینهای اسلامی رشد کرد. ایران و ایرانیان نیز در تولید علم و پیشرفت پیشگام بودند و باعث عظمت علمی و سیاسی بیشتر جهان اسلام شدند. در قرون اول اسلامی بسیاری از دانشمندانی که چه در علوم دینی مانند حدیث، تفسیر، فقه، اصول، رجال، درایه، کلام، و... حتی علوم عام مانند ادبیات عرب، ادبیات فارسی، نجوم، فیزیک، شیمی، ریاضی، پزشکی، فلسفه، تاریخ، جغرافیا و... تولید علم میکردند، ایرانی بودند.
قرنها زبان فارسی و زبان عربی به زبان های علمی در دنیا تبدیل شدند و آثار فارسی و عربی دانشمندان ایرانی به نقاط مختلف برده شد و به زبانهای مختلف دنیا ترجمه گشت تا ملل مختلف جدیدترین علوم را از آنها بیاموزند.
چهارصد سال زبان فارسی و پادشاهانی مسلمان و ایرانی و علمدوست بر کشور هندوستان حکمفرما بود و امروز اسناد حکمرانی هندیها به زبان فارسی موجود است. هند در کنار ایران و عثمانی سه امپراطوری اسلامی و عظیم را تشکیل میدادند که قوی و مقتدر و علم دوست بودند. تقریبا تمام سرزمینهای اسلامی که در دویست سال اخیر با دست استعمار انگلیس به بیش از چهل کشور منحل شده، میراث همین سه امپراطوری عظیم اسلامی است و برای تضعیف این کشورها، باید هر کدام از این امپراطوری ها نابود شده و قلمروشان تقسیم میشد و تخم اختلاف و کینه در بین آنها کاشته میشد.
#انگلیس، که کشوری کوچک و کم اهمیت و ناشناخته در دنیا بود، تاریخ شان در داخل ساختار بسته شان، مشحون از وحشیگری و جنایت و کشتار بود. به تازگی به پیشرفتهایی خصوصا در عرصه نظامی و دریانوردی رسیدند و توانستند اوضاع داخلی شان را سروسامانی دهد و در همین برهه با اندیشه استعماری، دنبال کشورهای ضعیف میگشتند تا غارت کنند.
انگلیسیها هند را مستعمره کردند و ریشه زبان و فرهنگ ایرانی و اسلامی هندوستان را کندند و زبان خودشان و فرهنگ وابستگی را با زور جایگزین کردند. موفق شدند که آنجا را به وسیله ترویج فرهنگ وابستگی و وادادگی هند را به مدت یک قرن مستعمره کنند و دوران اوج ذلت و تحقیر و عقب ماندگی را در آن کشور به وجود آوردند.
ایران تا قبل از دویست سال اخیر، یکی از قلههای علمی دنیا بود. در دوره قاجار به دلیل سر کار آمدن حکمرانان ضعیف، ایران دچار عقب ماندگی علمی و سیاسی شد و دوران انحطاط دویست ساله ایران شروع شد.
انگلیسیها در اوایل ضعف و انحطاط قاجاریه وارد ایران شدند و به جای اینکه علم و پیشرفت را وارد مراکز علمی ایران کنند و کمک کنند که ایران دوباره به قله برسد، #غربگرایانی مانند میرزا ابوالحسن ایلچی، میرزا ملکم خان ناظم الدوله، میرزا حسین خان سپهسالار قزوینی و... اولین نسل غربگراهای ایرانی را تربیت کردند و توسط رسانه های اینها اندیشه غربگرایی و وادادگی و خودتحقیری را در ایران ترویج کردند.
به جای ایجاد تقویت علوم مختلف در مراکز علمی ایرانی، تشکیلات #فراماسونری را تاسیس دادند و توسعه دادند تا به وسیله آن زنجیر استعمار را به گردن ملت ایران بیندازند. به جای تقویت مراکز علمی ایران، اولین فراماسونرهای ایرانی، را در ارکان قاجاریه نفوذ دادند و به وسیله آنها، قراردادهای استعماری را یکی بعد از دیگری چه با رشوه و چه با زور امضا کردند و مدتهای مدیدی منافع ملت ایران را به جیب خودشان ریختند. اگر هوشیاری و اقدامات علمای ایران و عراق خصوصا حاج ملا علی کنی، میرزای شیرازی، شیخ فضل الله نوری، میرزا حسن آشتیانی و... در مقابله با قراردادهای استعماری مانند رویتر، لاتاری، رژی 1919 و... نبود، قطعا چیزی از ایران باقی نمانده بود.
🔲ادامه یادداشت:👇
صفحه ۲:
https://eitaa.com/rozaneebefarda/9021
صفحه ۳:
https://eitaa.com/rozaneebefarda/9024
@rozaneebefarda
پرونده ویژه روزنه درباره روابط انجمن حجتیه با ساواک (۱)
ماجرای ناپدید شدن اسناد ساواک توسط نهضت آزادی و انجمن حجتیه از زبان بنیان گذار مرکز اسناد انقلاب اسلامی / امام خمینی: انجمنیها را بیرون بریزید!
💥 اختصاصی روزنه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
استاد #سیدحمید_روحانی ماجرای حضور انجمنیها در مرکز اسناد ساواک را چنین بازگو میکنند:
🔻«از زیانهاى جبرانناپذیرى که بر انقلاب اسلامى وارد آمد، دستیابى و چیرگى گروهها و سازمانهاى مرموز سیاسى ایران به اسناد و مدارک رژیم گذشته بود. در نخستین روزهاى پیروزى انقلاب اسلامى که امام در مدرسۀ رفاه به سرمىبرد، یکباره خبر رسید که آقاى #متین_دفترى چند #کامیون از #اسناد_زندان_اوین را به جاى نامعلومى انتقال داده است. باقیماندۀ آن اسناد که چندین کامیون بود به #مدرسۀ_رفاه آورده شد. گفتند در میان راه اوین ـ رفاه نیز برخى کامیونهاى حامل اسناد ربوده شده است!
نخستین گروهى که به مرکز اسناد ساواک راه یافت، عناصرى از «جبهۀ ملى» و «نهضت آزادى» بود.
طبق خبرهاى تأییدشده و مورد اعتماد و گواهى شاهدان عینى، آقاى #دکتر_یزدى اسناد و مدارک فراوانى را با #کامیون و وانتبار از آن مرکز بیرون برده است. یکى از برادران روحانى به نام «ابننصیر» که آن روزها در مرکز اسناد ساواک پاس مىداده است اظهار داشت که کوشیدم از بیرون بردن کامیونهاى انباشته از اسناد جلوگیرى کنم لیکن پاسداران #دکتر_یزدى لولۀ #مسلسل را به سوى من گرفتند و تهدید کردند که اگر کنار نروى تو را به #رگبار مىبندیم.
عناصرى از «جبهۀ ملى»، «#نهضت_آزادى» و سازمان منافقین، آنگاه که بسیارى از اسناد افشاگرانه و تاریخى را که مىتوانست ماهیت احزاب و سازمانهاى سیاسى ایران و رازهاى درونى ماسونها و سازمان #فراماسونرى را برملا سازد بیرون بردند و خیانتهاى خود به اسلام و ایران را تا پایهاى پوشیده داشتند، از آن مرکز کنار گذاشته شدند. به دنبال آنان، انجمن حجتیه بر مرکز اسناد چیره شد و سرپرستى آن مرکز را بر دوش گرفت و نزدیک چهار سال در دوران سرپرستى خود در راه ربودن، نابود کردن و پنهان داشتن اسناد خیانتبار انجمن کوشش کرد. از این رو امروز دستیابى به اسنادى که بتواند ماهیت این گروهها را به شکل ریشهاى نمایان سازد، به آسانى به دست نمىآید.»
🔻ایشان در ادامه مینگارند:
«پافشارى #امام در راه کوتاه کردن دست این گروه از پستهاى کلیدى و بیرون ریختن آنان[۱] از مراکز و ارگانها نه تنها براى این بود که آنان را گروهى منحرف مىدانست بلکه تشکیلات آنان را ناسالم و مرموز مىدید و در عدم وابستگى آنان به بازیگران سیاسى جهانى تردید داشت و شاید اطلاعات ریز و معتبرى پیرامون وابستگى و سرسپردگى این گروه به جریانهاى مرموز برونمرزى در دست داشت که هرگز بازگو نکرد. از این رو هماره از آنان بشدت احساس خطر مىکرد و از حضور آنان در برخى از نهادهاى کلیدى کشور رنج مىبرد و بارها پیرامون خطر آنان به برخى از مقامات که نسبت به آنان خوشبین بودند هشدار داد.»
🔸[1] #امام در سال ۱۳۶۱ مرا را فراخواند و چنین دستور داد:
«سرپرستى مرکز ساواک را بر عهده بگیرید و «انجمن حجتیه»اىها را از آنجا بیرون بریزید.»
کتاب نهضت امام خمینی، ج۳، صص۱۶۳-۱۶۴، ص۱۷۰
#روزنه؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:👇
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053