آیتاللهالعظمی مکارم شیرازی؛ نمادی از مرجعیت طراز در عصر حاکمیت جمهوری اسلامی
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔹آیتاللهالعظمی ناصر مکارمشیرازی، در روزهای گذشته در بیمارستان بستری شد و عیادت رهبر معظم انقلاب اسلامی از ایشان، موجب توجه ویژه افکار عمومی گردید و بعد از آن سیل عیادت رجال مذهبی و سیاسی از ایشان شروع شد و جلوه ای جالب از روابط مستحکم مقامات مذهبی و کارگزاران سیاسی با این شخصیت حوزوی را به نمایش عمومی گذارد.
در فضای مطلوب فعلی، نگاهی اجمالی به کارنامه و خدمات ایشان، کمترین ادای حق به ساحت آن جناب است.
🔻نبوغ و هوش و تلاش مطلوب در عصر طلبگی موجب شد که ایشان در مدت کوتاهی بعنوان چهرهای ممتاز شناخته شود.
اندکی بعد، در کنار تحصیل و تدریس عمیق دروس سنتی، اندیشه ارائه دین در قالب های نوین، این استاد سطوح عالیه را به کار ژورنالیستی کشاند که با همراهی جمعی از فضلای وقت از جمله آقایان سبحانی و دوانی، به نشر مجله #مکتب_اسلام ختم شد.
🔻ورود در عرصه نقد مکاتب، به انتشار آثار مشهوری چون #جلوه_حق(در نقد صوفیگری) و #فیلسوفنماها(در نقد مارکسیسم) انجامید.
🔻دهه چهل و پنجاه، به اقتضای تحولات جهانی، منطقهای و ملی، دوران رونق #تفسیر_قرآن و سایر متون دینی بود.
و در این میانه، #علم_زدگی و #قرآن_بسندگی، بعنوان دو آفت عمومی عرصه تفسیر در جهان اسلام مطرح شدن بود.
در این دوران بود که حلقه #تفسیر_نمونه شکل گرفت که جناب استاد #قرائتی تنها یکی از خروجیهای آن حلقه است.
#پیام_امام هم در شرح نهجالبلاغه انتشار یافت و هر دو اثر از زمان نشر تا کنون، مورد استفاده عام و خاص واقع شدهاند.
🔻گرچه تمرکز بر مسائل فرهنگی موجب شده بود که ایشان (جز در برخی مقاطع خاص ابتدایی) کمتر در مبارزات سیاسی نهضت امام حضور یابند اما انتشار مجموعه مقالات سیاسی، در ماههای منتهی به پیروزی، نشان داد که ایشان همه آموختههای قبلی را به میدان دفاع از نهضت آورده و یا خواهد آورد.
حضور فعال در مجلس خبرگان قانون اساسی، در تابستان و پائیز ۵۸، تجلی خدمت صادقانه در عصر استقرار جمهوری اسلامی بود.
دقیقا در همین دوران حساس بود که مسیر ایشان از استادش که حالا کم کم در مسیر تقابل مستقیم با امام و انقلاب قرار گرفته بود، به کلی جدا شد تا آنجا که در نخستین جلسه #جامعه_مدرسین با امام خمینی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، عدم دعوت ایشان و یکی دیگر از فضلای وقت قم، مورد تذکر امام واقع شد و از آن زمان تا کنون، حضور ایشان در تشکیلات اصیل جامعه مدرسین، موجب برکات فراوانی بوده است.
🔻ورود در عرصه اداره و سیاستگذاری حوزه علمیه، آنهم با اندک امکانات مادی، مصداق مجاهده بود و صدالبته که برخی مسائل این دوران، زخم زبان معاندین بدسگال و طعنه دوستان بیاطلاع را نیز بدنبال داشت. از ماجرای دورغین شکر گرفته تا مواجهه با یک روشنفکر مشهور حوزوی؛ از واکنش به سخنان آقای رحیم پور تا برخورد مدبرانه و محکم با تشکیلات نوپدید حوزوی موسوم به #نشست_اساتید، که هر کدامشان شرح و بسط خاص خود را دارد.
🔻روزآمدی، پیشگامی در موضوع شناسی، رصد وقایع و دغدغهمندی و دلسوزی کمنظیر و مایه گذاشتن از آبرو در مسائل حساس سیاسی و فرهنگی، از ویژگیهای ممتاز آیتالله مکارم شیرازی است که زبان دشنام و تهمت و اهانت دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی را بر ایشان گشوده است و دقیقا همین صفات است که موجب میشود از ایشان بعنوان مرجعی در طراز حاکمیت جمهوری اسلامی یاد شود.
کسی که ضمن حفظ شؤون روحانیت و مرجعیت، نه سیاست را از مرجعیت و نه حوزه علمیه مقدسه را از نظام اسلامی، جدا نمیداند؛ درست برخلاف خود مرجع پندارهای تازه به دوران رسیده ای که مهر رساله شان خشک نشده، بر طبل افتراق در حوزه از یک سو و تضعیف ولایت فقیه و نظام اسلامی از دیگر سو میکوبند و حتما در روزگار فقدان فقیهان روشن اندیش و سلیم النفس همچون آیتالله مکارم، باید منتظر شعله کشیدن زبانه های انشقاق و اختلاف از سوی یک جماعت بداندیش حوزوی باشیم و این است که باید برای سلامتی و طول عمر امثال آیتالله مکارم دعا کنیم و گذشته از نقدونظرهای معمول طلبگی، قدردان خدمات و زحماتش باشیم.
بامداد پنجشنبه ۲۵ مهرماه ۱۳۹۸ (۱۸ صفر)، پیاده راه نجف/کربلا، عمود ۶۸۳.
@rozaneebefarda
مروری بر غلطهای تاریخی یک ژورنالیست اعتدالگرا
نقد یادداشت محمد مهاجری در کتاب «هادینامه»
[صفحه 8 از9]
2. نشریه #مکتب_اسلام در زمان زعامت آیتالله العظمی بروجردی منتشر شد و از حمایت ویژه ایشان برخوردار بود. آیتالله العظمی سبحانی در این زمینه میفرمایند:
«تا زمانی که این عالم برجسته در قید حیات بودند از این مجله بهصورت جدی حمایت میکردند و #رژیم_شاهنشاهی نمیتوانست نسبت به این موضوع اعتراض کند.»(آیتالله العظمی سبحانی، 1391)
طبق نقل مرحوم #علی_دوانی که خود عضو هیئت مؤسس و تحریریه این نشریه بود؛ هیئت مالی این نشریه در اولین جلسه مشترک با هیئت مؤسس اعلام میکنند که همگی مقلد #آیتالله_العظمی_بروجردی هستند و در صورت تأیید ایشان هزینه نشریه را از سهم امام تأمین میکنند و از آنجا که اذربایجانی بودند آقای شریعتمداری را (که پیشنهاد تشکیل این نشریه را نیز داده بودند) به عنوان ریاست افتخاری و رابط بین خودشان با مسئولین نشریه و آیتالله بروجردی میپذیرند. (نقد عمر، علی دوانی، 1397، ص 253)
بنابراین حذف نقش آیتالله العظمی بروجردی و پررنگ کردن نقش آقای شریعتمداری تحریف به نقیصه محسوب میشود.
5.2. ارتباط آقای شریعتمداری با ساواک
آقای محمد مهاجری در خصوص آقای شریعتمداری مینویسد:
« این مرجع تقلید در وقایع سالهای 1356 و 57 همراه با آیات محمدرضا گلپایگانی و شهاب الدین مرعشی نجفی اکثر اعلامیههای ضد جنایات رژیم پهلوی را امضا کرد و عملا همراه با انقلاب ارزیابی می شد، اما بعدها در محافل سیاسی اینگونه مطرح شد که طبق اسناد به جا مانده از ساواک، آقای شریعتمداری اعتقادی به سرنگونی رژیم شاه نداشته و به دنبال اصلاحات از مسیر قانون اساسی بوده است.»
1. تصویری که آقای ژورنالیست ارائه میکند این است که آقای شریعتمداری پیش از انقلاب به عنوان چهرهای همراه با انقلاب شناخته میشد اما بعد از انقلاب به یکباره ورق برمیگردد و در « #محافل_سیاسی » اینگونه مطرح میشود که شریعتمداری اعتقادی به سرنگونی شاه نداشته است.
اما آیا این تصویرسازی درست است؟ آیا انقلابیها شریعتمداری را یک فرد همراه با انقلاب تلقی میکردند؟خیر. مطابق با اسناد و اقوال تاریخی؛ جریان انقلابی حوزه علمیه از همان سالهای ابتدایی نهضت دید مثبتی نسبت به شریعتمداری نداشتند و این دید؛ پس از تأسیس #دارالتبلیغ به خوبی قابل مشاهده است. این مطلب را از کتاب جریانها و سازمانها (تألیف گردآورنده هادینامه) پی میگیریم:
«در نظر طلاب جوان انقلابی-که در جریان رخدادهای سالهای 43-41 انتظاراتشان از سوی آقای شریعتمداری برآورده نشد- کمابیش این مرکز (دارالتبلیغ) که در ظاهر از کار سیاسی منفک شده و به کار فرهنگی پرداخته بود- در معرض تردید قرار گرفت و چندان استقبال نشد. در واقع نه تنها از آن استقبال نشد که از همان آغاز سر و صدای اعتراض برخاست، به طوری که حتی آقای فلسفی که قول داده بود هفتهای یکروز به قم آمده و فن خطابه تدریس کند، آن را به بعدها موکول کرد.
به علاوه، ایجاد چنین مرکز فرهنگی با آن گستره مورد نظر و به ویژه توجه به امور بینالمللی، به نوعی موافقت دستگاه امنیتی رژیم را طلب میکرد. این امر سبب میشد تا رهبری دارالتبلیغ؛ توسط خود آقای شریعتمداری یا اشخاص دیگر، رابطه خود را به شکل محدود با رژیم حفظ کند و توصیههای آنان را در مواردی بپذیرد. این امر که تأسیس چنین مرکزی درست در بحبوحه مسائل انقلاب بوده و حتی زمین وقفی که ابتدا قرار بود محل دارالتبلیغ باشد در زمان دستگیری امام از آستانه اجاره شده بود، برای طلاب انقلابی و حتی برخی از افراد مستقل غیرانقلابی هم قابل تحمل نبود. دلیل آن، صرف نظر از آنکه مربوط به نوعی روابط میان دارالتبلیغ با #دستگاه_پهلوی میشد، از نظر برخی، به این جهت بود که در شرایطی که در قم و میان روحانیون، یک جنبش انقلابی جدی بر ضد پهلوی ایجاد شده، تأسیس چنین مرکزی نوعی منحرف کردن مسیر حرکت انقلابی تلقی میشد... آقای طالقانی هم از قول طلاب انقلابی نقل میکند که وقتی در زندان بودیم، کسانی که میآمدند و از بیرون میپرسیدیم، میگفتند آقای شریعتمداری بساطی به نام دارالتبلیغ راه انداخته و سد راه مبارزه شده است. »(جریانها و سازمانها، رسول جعفریان، 1386، صص 433–434)
@rozaneebefarda
ادامه 👇