10.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فریاد #مرگ_بر_آمریکا توسط غیورمردان مجاهد #حشدالشعبی
خون #حاجقاسم هرلحظه و هر روز در حال جوشش و تربیت و هدایتگری است...
@rozaneebefarda
گزارشی از ماجرای ترور ۶ تیر ۱۳۶۰
[ص ۱ از ۲]
#بازنشر|| مصطفی غفاری
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
چهار پنج روز از عزل بنیصدر میگذشت. جنگ با عراق و شورش منافقین بعد از اعلام جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی، بحث داغ محافل بود. آیتالله خامنهای که از جبههها برگشته و خدمت امام رسیده بودند، بعد از دیدار، طبق برنامهی شنبهها، عازم یکی از مساجد جنوبشهر برای سخنرانی بودند.
خودرو حامل آیتالله خامنهای که از جماران حرکت میکرد، آن روز مهمان ویژهای داشت؛ خلبان عباس بابایی که میخواست درد دلهایش را با نمایندهی امام در شورای عالی دفاع در میان بگذارد. آنها نیم ساعت زودتر از اذان ظهر به مسجد ابوذر رسیدند و گفتوگوشان را در همان مسجد ادامه دادند.
نماز ظهر تمام شد. آقا رفتند پشت تریبون. نمازگزاران همانطور منظم در صفوف نماز نشسته بودند. پرسشهای نوشتهی مردم را به سخنران میدادند، اگرچه بعضی از پرسشها تند و حتی گاهی بیربط بود.
آقا در سخنرانی مقدمهای چیدند تا به اینجا رسیدند که: «امروز شایعات فراوانی بین مردم پخش شده و من میخواهم به بخشی از آنها پاسخ بدهم.»
بین جمعیت ضبط صوتی دست به دست شد تا رسید به جوانی با قد متوسط و موهای فری و کت و پیراهن چهارخانه و صورتی با تهریش مختصر که آن روزها کلیشهی چهره و تیپ خیلی از جوانها بود. خودش را رساند به تریبون. ضبط را گذاشت روی تریبون؛ درست مقابل قلب سخنران. دستش را گذاشت روی دکمهی Play. شاسی تق تق صدا کرد و روشن نشد؛ مثل حالت پایان نوار، اما او رفت.
یك دقیقه نگذشت که بلندگو شروع کرد به سوت کشیدن. آقا همینطور که صحبت میکردند، گفتند: «آقا این بلندگو را تنظیم کنید.» بعد خودشان را به سمت چپ کشیدند و از پشت تریبون کمی عقب آمدند و به صحبت ادامه دادند: «در زمان امیرالمؤمنین، زن در همهی جوامع بشری -نه فقط در میان عربها- مظلوم بود. نه میگذاشتند درس بخواند، نه میگذاشتند در اجتماع وارد بشود و در مسائل سیاسی تبحر پیدا بکند، نه ممکن بود در میدانهای... انفجار!
آقا که هنگام سخنرانی رو به جمعیت و پشت به قبله بودند، با یک چرخش 45 درجهای به طرف چپ جایگاه افتادند. اولین محافظ خودش را بالایسر آقا رساند. مسجد کوچک بود و همان یك محافظ، به تنهایی تلاش كرد كه آقا را بیاورد بیرون.
امام جماعت، متحیر وسط مسجد مانده بود. چشمش به یك ضبط صوت افتاد كه مثل یک کتاب، دو تکه شده بود. روی جدارهی داخلی ضبط شكسته، با ماژیک قرمز نوشته بودند «عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی».
بیرون از مسجد، در آغوش محافظ، لحظاتی به هوش آمدند. سرشان را آوردند بالا، اما زود سرشان افتاد. محافظها بلیزر سفید را انگار كه ترمز نداشت، با سرعتی غیر قابل تصور میراندند.
در مسیر بیمارستان، هر وقت به هوش میآمدند، زیر لب زمزمهای میکردند؛ شهادتین میگفتند. لبها و چشمها تکان میخوردند؛ خیلی کم البته.
در خیابان قزوین، خودرو به یک درمانگاه کوچک رسید. پنج نفر آدم با قیافهی خونآلود و اسلحه به دست، وارد درمانگاه شدند و آقا را روی دست این طرف و آن طرف بردند.
با آن صورت خونآلود، کسی امام جمعهی شهر را نشناخت. دکتری با گوشی، دکتری ضربان قلب را گرفت: «نمیشود کاری کرد.» محافظها با سرعت به سمت در خروجی رفتند. پرستاری که تازه از راه رسیده بود، پرسید: «ایشان کی هستند؟ دارند تمام میکنند» اسم آقای خامنهای را که شنید، گفت: «ببریدشان بیمارستان؛ اما یک کپسول اکسیژن هم با خودتان ببرید.»
انگار کسی صدای آن پرستار را نشنید. کپسول را برداشت و خودش را به ماشین رساند. «آقا این کپسول لازمتان است.» کپسول اكسیژن و پایهی آهنی چرخدار را نمیشد برد توی ماشین. پایههای کپسول را تکیه دادند روی رکاب ماشین، پرستار هم نشست بالای سر آقا. در تمام راه، ماسك اکسیژن را روی صورت آقا نگه داشت و به همه دلداری داد.
یکی از محافظها پرسید: «حالا کجا برویم!؟» پرستار گفت: «بیمارستان بهارلو، پل جوادیه». ماشین انگار ترمز نداشت.
محافظ بیسیم را برداشت. کُدشان «حافظِ هفت» بود. «مرکز 50- 50»؛ این رمزِ آمادهباش بود، یعنی حافظ هفت مجروح شده. کسی که پشت دستگاه بود، بلند زد زیر گریه.
محافظ یکدفعه توی بیسیم گفت: «با مجلس تماس بگیر.» اسم دكتر فیاضبخش و چند نفر دیگر از پزشکهای مجلس را هم گفت؛ «منافی، زرگر، ... بگو بیایند بیمارستان بهارلو.»
ماشین را از در عقب بیمارستان بردند توی محوطه. برانکارد آورند و آقا را رساندند پشت در اتاق عمل. دکتر محجوبی از همدان آمده بود بیمارستان بهارلو. تازه جراحیش را تمام كرده بود. داشت دستش را میشست که از اتاق عمل خارج شود. آقا را که با آن وضع دید، گفت خیلی سریع دوباره اتاق عمل را آماده کنند.
@rozaneebefarda
گزارشی از ماجرای ترور ۶تیر۶۰
[ص۲ از ۲]
سمت راست بدن پر از ترکش بود و قطعات ضبط صوت.قسمتی از سینه کاملاً سوخته بود. دست راست از کار افتاده بود و ورم کرده بود. استخوانهای کتف و سینه به راحتی دیده میشد. 37واحد خون و فراوردههای خونی به آقا زدند. این همه خون، واکنشهای انعقادی را مختل کرد. دو سه بار نبض افتاد. چند بار مجبور شدند پانسمان را باز کنند و دوباره رگها را مسدود کنند. کیسههای خون را از هر دو دست و هر دو پا به بدن تزریق میكردند، اما باز هم خونریزی ادامه داشت.
یکدفعه یکی از دکترها دست از کار کشید. دستکشش را درآورد و گفت: «دیگر تمام شد.» بیراه نمیگفت؛ فشار تقریباً صفر بود. یکی دیگر از دکترها به او تشر زد که چرا کشیدی کنار؟
فشار کمکم بالا آمد و دوباره شروع کردند.
دکتر منافی، همان طور که میآمد بیمارستان بهارلو، تلفن زده بود كه دکتر سهراب شیبانی، جراح عروق و دکتر ایرج فاضل هم بیایند. آقای بهشتی هم دکتر زرگر را خبر کرده بود.
دکتر محجوبی که حال و روز دکتر زرگر را دید، گفت: «نگران نباش، من خونریزی را بند آوردهام.»
عمل تا آخر شب طول کشید، اما دیگر نمیشد درمان را آنجا ادامه داد. کنترل امنیتی بیمارستان بهارلو مشکل بود.تنها بیمارستانی هم که میشد بعد از عمل مراقبتهای لازم را به عمل آورد، بیمارستان قلب بود. آن موقع رئیس بیمارستان قلب دکتر میلانینیا بود. چند ماه بعد، نام همین بیمارستان را گذاشتند «بیمارستان قلب شهید رجایی».
هلیکوپتر خبر کردند. نمیتوانستند بیمار را از میان ازدحام مردم نگران بیرون ببرند. محافظ پشت بیسیم گفته بود كه قلب ایشان صدمه دیده؛ رادیو هم همین را اعلام کرده بود.مردم نگران بودند که نكند قلب ایشان از کار افتاده باشد، آمده بودند و میگفتند «قلب ما را بردارید و به ایشان بدهید.»
با هزار ترفند، هلیکوپتر را وسط میدان بیمارستان نشاندند. تا برسند به بیمارستان قلب، خط مونیتور وضعیت نبض، دو بار ممتد شد.
دکترها میگفتند آقا چند مرتبه تا مرز شهادت رفته و برگشته. یکبار همان انفجار بمب بود، یكبار خونریزی بسیار وسیع و غیر قابل کنترل بود، یكبار هم جمع شدن پروتئینها در ریه و حالت خفگی. همهی اینها گذشت، اما بیمار تب و لرز شدیدی داشت.چند پتو میانداختند روی آقا. گاهی حتی دکترها بغلشان میکردند تا لرز را کمتر كنند. معلوم نبود منشأ این تبها کجاست؟ ضایعهی کوچکی هم در ریه دیده بودند.
آقا لولهی تنفس داشتند و نمیتوانستند حرف بزنند. خودشان کاملاً حس کرده بودند که دست راستشان کار نمیکند. اولین چیزی که با دست چپ نوشتند، دوتا سؤال بود؛ «همراهان من چطورند؟» «مغز و زبان من کار خواهد کرد یا نه؟»
دکتر باقی روی سطحی از پوست بدن کار میکرد كه برای ترمیم و پیوند به قسمتهای آسیبدیده برداشته بودند. زخمها زیاد بودند. درد زخمها خیلی زیاد بود، اما دکترها میگفتند تحمل آقا زیادتر است.میگفتند «اصلاً مسکّنها به حساب نمیآیند.»
بحث دکترها این بود که بالاخره تکلیف این دست چه میشود؟ شکستگیش رو به بهبود بود، ولی هیچ علامت حرکتی نداشت. چند نفر از جراحان و ارتوپدها بحث میکردند که دست قطع شود یا بماند.
امام مرتب پیغام میدادند و از اطرافیان میپرسیدند كه: «آقاسیدعلی چطورند؟» پیامشان ساعت دو بعد از ظهر پخش شد. دکتر میلانینیا رادیورا گذاشت بیخ گوش آقا.
آنموقع ایشان به هوش بودند؛ روح تازهای انگار در وجودشان دمید، جان گرفتند.
حالشان بهتر بود، اما هنوز قضیهی هفتاد و دو تن را نمیدانستند. از تلویزیون آمدند كه گزارش تهیه کنند. یک ساعتی معطل شدند تا آقا به هوش آمد. پرسیدند حالتان چطور است؟ گفتند: «من بحمدالله حالم خیلی خوب است» و شعر رضوانی شیرازی را خطاب به امام خواندند:
«بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت سر خُمِّ می سلامت شکند اگر سبویی»
آقای هاشمی میگفت «اگر یک روز از حال آقا باخبر نباشم، احساس میکنم چیزی کم دارم.» برای همین مرتب از ایشان احوالپرسی میکرد. حاج احمدآقا هم همینطور؛ مرتب احوال میپرسیدند و روزانه به حضرت امام خبر میدادند.
کمکم به اطرافیان فشار میآوردند که: «آقاجان من باید از وضع کشور اطلاع پیدا کنم. شما هم رادیو را از من گرفتهاید،هم تلویزیون را.» دکترها بهانه میآوردند که امواج رادیویی، دستگاههای درمانی ما را بههم میریزد و عملکردشان را مختل میکند!
خیلی از چهرههای انقلاب برای عیادت میآمدند، اما آقا مرتب از شهید بهشتی میپرسیدند:«چرا همه میآیند، اما ایشان نمیآید؟» شک کرده بودند که یک خبرهایی هست.دور و بریها هم مانده بودند که چطور به ایشان بگویند. دکتر منافی گفت بهترین راه این است که بگوییم حاج احمدآقا و آقایان رجایی و باهنر و هاشمی رفسنجانی بیایند و کمکم ایشان را مطلع کنند. جمع شدند، اما باز هم نتوانستند بگویند.گفتند فقط یکی دو نفر شهید شدهاند.
@rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین مصاحبه آیتالله خامنهای پس از ترور ۶ تیر ۶۰
@rozaneebefarda
14000407_40599_1281k.mp3
8.29M
🎙بشنوید|| صوت کامل بیانات امروز رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه. ۱۴۰۰/۰۴/۰۷
@rozaneebefarda
جناب آقای استاد #محمدرضا_حکیمی به دلیل ابتلا به کرونا در بیمارستان بستری است.
برای سلامتی ایشان یک #حمد_شفا قرائت بفرمایید.
جناب آقای حکیمی از فضلای طراز اول حوزه، فردی #زاهد و از مروجان مخلص معارف اهل بیت(ع) و در عین حال از جمله پیشگامان مبارزه با طاغوت در #نهضت_امام_خمینی است که تا کنون در این مسیر نورانی ثابتقدم مانده است.
ایشان از نخستین کسانی بود که در کتاب سرود جهشها، در سال ۴۴ برای رهبر تبعید شده نهضت اسلامی مردم ایران، از لفظ #امام_خمینی استفاده کرد.
پ.ن:
تجلیل از مقامات علمی و کارنامه مبارزاتی جناب استاد حکیمی به معنای پذیرش و تأیید علائق فکری و سلائق سیاسی ایشان در تمام ابعاد نیست و طبعا نقد و نظرها در جای خود قابل طرح است.
خداوند عزیز این بزرگمرد را از گزند حوادث حفظ فرماید.
@rozaneebefarda
تقابل اسلام ناب محمدی با اسلام آمریکایی به روایت سیداحمد خمینی
بازخوانی سخنان سیداحمد خمینی در ۲ تیرماه ۱۳۷۱ در دیدار با آیتالله یزدی و مسئولان قضایی در آستانه یازدهمین سالگرد شهادت شهید بهشتی
[صفحه ۱ از ۲]
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
خدمات ارزشمند شهیدان قوۀ قضاییه در مسیر استقرار احکام اسلامی کم نظیر است. مسلماً فقدان شهیدان بزرگواری مانند شهید مظلوم آیتاللّه بهشتی، قدوسی و ربانی املشی جبران ناپذیر است اما آنچه موجب تسلای خاطر مردم و دلگرمی کارگزاران نظام جمهوری اسلامی است تداوم راه شهیدان انقلاب اسلامی است.
آنچه برای امام همیشه جاوید و عظیم الشأن ما در رأس امور قرار داشت، حفظ دستاوردهای حکومت اسلامی با همۀ اجزای آن بود. همۀ ما باید سعی کنیم که نیازهای حکومت اسلامی را در چهارچوب احکام و معیارهای الهی بشناسیم و لازمۀ موفقیت قوۀ قضاییه در مسیر اجرای رسالت خطیرش همانند سایر قوای نظام، آن است که بر اساس اسلام نابی که امام طرح فرمودند حرکت نماید و ترفندهایی را که دشمنان علیه موجودیت جمهوری اسلامی ایران به کار می برند، خنثی سازد.
امروز ملتهای اسلامی از ما میخواهند که مجریان صدیق اسلام ناب محمدی(ص) باشیم و این، رسالت بس عظیمی است که موفقیت در اجرای آن افتخارآفرین است.
موجودیت بعضی از ملتها ریشۀ تاریخی دیرینه دارد و صاحبان قدرت آنها را تشویق می کنند تا غرور و حماسه های تاریخی گذشته را در اذهان تداعی کنند، و از سویی دیگر خاطرات قهرمانیهای نسلهای گذشته را زنده می کنند تا به این وسیله در مقابل دشمنان از موجودیت خود استفاده کنند. این شیوۀ کار به عنوان یک روش شوق آفرین چه حق باشد یا باطل، یک مسألۀ مورد توجه حاکمیت هاست. مثلاً رژیم گذشته که اسلام را دشمن موجودیت خود می دانست با طرح شعارهای شاهنشاهی و به ظاهر ملی گرایی جشنهای ۲۵۰۰سالۀ شاهنشاهی را درست کرد و تاریخ رسمی کشور را از هجری شمسی به شاهنشاهی تغییر داد. هدف این بود که به مردم القا کنند شما که دارای یک ریشۀ تاریخی کهنی هستید تا به کی باید پیرو قوانین اعراب باشید و آنها را به عنوان حدود قانونی برای خودتان شاخص قرار دهید!
رژیم گذشته غیر از اسلام برای نابودی موجودیت خود دشمن دیگری نمی شناخت.در مقابل این روش، امام بر روی افتخارات صدر اسلام که توسط مسلمین رقم خورده بود اصرار می ورزیدند و مردم را به فداکاریها و حماسه آفرینی های صدر اسلام فرا می خواندند. امام به یاد مسلمانان میآوردند که عدۀ قلیلی از شما مسلمانان به لشکر ۶۰هزار نفری رومیان حمله بردند و آنان را شکست دادند.
روش کار یکی بود، ولی آنچه که امام به عنوان مسائل قابل اعتنا و ارزش مطرح فرمودند به مراتب وسیعتر از آن دستاویزی بود که رژیم شاه و کارگزارانش مطرح می کردند.
@rozaneebefarda
تقابل اسلام ناب محمدی با اسلام آمریکایی به روایت سیداحمد خمینی
بازخوانی سخنان سیداحمد خمینی در ۲ تیرماه ۱۳۷۱ در دیدار با آیتالله یزدی و مسئولان قضایی در آستانه یازدهمین سالگرد شهادت شهید بهشتی
[صفحه ۲ از ۲]
نهایتاً انقلاب اسلامی در ایران پیروز شد و شعارهای امام برخلاف انتظار جهان استکباری پررنگتر و فراگیرتر از مرزهای ایران شد و آنان انواع حیله ها و توطئه های خود را برای شکست و یا توقف انقلاب اسلامی بکار بردند، اما از آنجا که امام موفقیت و شخصیت اسلامی مسلمانان را به یادشان می آوردند و رژیم های منحط غرب و شرق و حکومت های وابسته به غرب را به عنوان دست نشاندگانی بی ریشه به مردم معرفی می کردند موجب شد که در این تقابل، مردم ما به خودباوری و بازگشت به هویت اصلی خویش نایل شوند و همواره در برابر دشمنان پیروز گردند.
صلابت مواضع امام در مقابل قدرتهای استکباری، فتوای قتل سلمان رشدی مرتد، حمله به کشتیهای نفتکش تحت سلطۀ امریکا، به یکایک مسلمانان جهان این هویت را بخشید که با قدرت و اتکای به نفس برای یک مقابلۀ تمامعیار مهیا شوند و از قدرتهای شرق و غرب نهراسند.
در این میان امریکایی ها با کمک و همراهی مرتجعین منطقه شدیداً احساس خطر کردند و به تکاپو افتادند و اسلامی را طراحی کردند که بتواند در مقابل اسلام ناب امام بایستد. اسلام طراحی شده از سوی امریکا و دست نشاندگانش در کشورهای عربی حوزۀ خلیج فارس از طرف حضرت امام، اسلام امریکایی نام گرفت و ایشان با درایت و روشن بینی خاص خودشان نقشه های دشمنان اسلام را برملا ساختند.
امام همواره بر تقابل اسلام ناب محمدی و اسلام امریکایی تأکید داشتند. نتیجه آن شد که ملتهای اسلامی با شور و شوق از اسلام به عنوان دین گمشدۀ خود که شخصیت حقیقی را به آنان بازگردانده بود، دفاع می کردند. این دگرگونی در جهان اسلام با بهایی سنگین پدیدار شده است. خون صدها هزار جوان پاکباختۀ دین خدا در جبهه های جنگ، شهیدان بزرگواری مانند بهشتی، مطهری و... نهال باورهای اصیل اسلامی را آبیاری کرد و آن را شکوفا ساخت.
حال اگر کسی به این باورهایی که از زحمات و خونهای پاک به دست آمده ضربه بزند، خیانتی نابخشودنی است. امروز در این کشاکش دشوار بین اسلام ناب محمدی و اسلام امریکایی، دستگاههای تبلیغاتی جهان استکباری با همۀ توان و ابزارهای قدرتمند خود القا کنندۀ این مطلب به اذهان جهانیان هستند که نظام و انقلاب ما از خط امام فاصله گرفته است.
مسلمانان آگاه که با مواضع رهبری آشنا هستند، دروغ بودن آنرا درک می کنند...
منبع: مجموعه آثار یادگار امام، ج۲، صص ۳۰۱-۳۰۳
@rozaneebefarda
غربگرایان افراطی و تلاش مذبوحانه برای تولید فشار رسانهای جهت تغییر رویکرد صحیح دولت سیزدهم!
وقتی یک آخوند فعال فتنه و حامی دوآتشه روحانی، برای دولت آینده نسخه میپیچد!
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
▫️اشاره
حامیان دوآتشه دولت روحانی که در ایجاد شرایط بغرنج فعلی نقش دارند و بیش از هرچیز باید پاسخگوی کارنامه سیاه دولت روحانی باشند، با استفاده از تاکتیکهای نخنما و فرار به جلو، تلاش دارند به جای پاسخگویی بخاطر مشارکت در فجایع دوره روحانی، در قامت مطالبهگر جلوه کنند و برای دولت جدید نسخه بپیچند و احیانا رویکرد صحیح آن را تغییر دهند یا تضعیف کنند. خواب پریشانی که البته هرگز تعبیر نخواهد شد.
طبق بیانات صریح رهبری معظم انقلاب اسلامی، علاج مشکلات کشور در گروه تشکیل دولت جوان و حزباللهی است که به لطف خداوند و با همت مردم زمینه آن فراهم شده است.
فاضل میبدی از عناصر رادیکال حامی روحانی، در مواضعی تند، تلاش کرده رئیسجمهور منتخب را به حذف عناصر حزباللهی تشویق کند که آب در هاون کوفتن است!
مواضع اخیر او را بخوانید:
🔹 نگاه افراط و تفریط نباید به مسائل کشور داشته باشیم چرا که با این رویکرد مشکلات کشور حل نمیشود.
▫️در ستاد رئیسجمهور منتخب هنگام مبارزات انتخاباتی برخی افراد تندرو حضور داشتند که بیم آن میرود همین افراد در کابینه آینده حضور داشته باشند.
من کاری به شخص ندارم، معتقدم کشور و نظام جمهوری اسلامی ایران با مشکل افراط و تفریط در نگاه سیاسی، مدیریتی و جناحبندیهای کاذب روبهرو است.
▫️ توجه داشته باشید اینکه اکثر کسانی که به اصطلاح توانایی رأی داشتند در پای صندوقها حاضر نشدند و تعداد آرای شرکتکنندهها به خاطر همین مشکلاتی است که در کشور وجود دارد، حال چه اقتصادی و چه سیاسی مهم این است که مشارکت به ۵۰ درصد نرسید.
▫️ تا ما به آن اعتدالی که روحانی شعارش را داد اما نتوانست درست عمل کند، نرسیم مشکلاتمان همچنان باقی است.
اولین گام اعتدال واقعی این است که سیاست خارجی مملکت تعریف شود.
هنگامی که خبرنگار از رئیسجمهور منتخب محترم سوال کرد که اگر آمریکا شرایط شما را بپذیرد آیا برای مصالح کشور حاضرید با رئیسجمهور آمریکا دیدار کنید؟ ایشان گفتند خیر! به نظر من این پاسخ یک پاسخ دیپلماتیک نبود. آقای رئیسی به راحتی میتوانست بگوید باید بنشینیم فکرها و ملاحظاتمان را انجام دهیم ببینیم در چه شرایطی هستیم، آنگاه پاسخ میدهیم!
@rozaneebefarda