4_5884457120845267196.mp3
11.42M
واحد شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
سید رضا نریمانی
#ایام_فاطمیه
🏴شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
#واحد
#سیدرضانریمانی
مرو زهرا که پس از تو
علی هم میفته از پا
مرو زهرا که پس از تو
خونه میشه قبره مولا
بمیرم که یک تنه زهرا
جلو چشمام پشت در بودی
بمیرم که یک نفر اما
برابر با چهل نفر بودی
ولی زهرا، بی سپر بودی ۲
جلو چشمام پرپرت کردن
شهید میخِ درت کردن
تو بودی یاسِ علی اما
با سیلی نیلوفرت کردن
جلو چشمام، پرپرت کردن ۲
عشق علی زهرا، عشق علی زهرا 2
*
داره میره جونم ازتن
داری میری از کنارم
شکسته شد هیبت من
آخه بودی ذوالفقارم
خودم دیدم که گلِ آتیش
عزیزم رو معجرت افتاد
دیدم که در کنده شد از جا
به روی بال و پرت افتاد
حلالم کن دخترت افتاد ۲
میخواستم یاریت کنم اما
خودت دیدی دستامو بستن
غرورم افتاد زیر پاهات
همین که بازوت وبشکستن
خودت دیدی دستامو بستن ۲
عشق علی زهرا، عشق علی زهرا 2
*
میبندی بار سفر رو
با اینکه خیلی جوونی
ببین اشک التماسو
میریزم تا که بمونی
شب و روز اینه دعام زهرا
نشه حال تو از این بدتر
حسین و زینب به هم میگن
ایشاالله که خوب میشه مادر
ایشاالله که خوب میشه مادر ۲
شنیدم رو دسته لرزونت
بازم که یک پیراهن بوده
شنیدم دیروز توی خونه
دوباره حرف از کفن بوده
دلا پر درد و مهن بوده ۲
عشق علی زهرا، عشق علی زهرا 2
♣️😭♣️
بروزترین
کانال احادیث، روایات ، اشعار،روضه دفتری ،نوحه،۱۴معصوم ع و... ایتا👇
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
.
#دوبیتی_های_روضه_ای
#حضرت_زهرا
نگاه سرد مردم بود و آتش
صدا بین صدا گم بود و آتش
بجای تسلیت با دسته ی گل
هجوم قوم هیزم بود و آتش
*
گرفتی از مدینه گفتنت را
دریغ از من نمودی دیدنت را
ولی با من بگو ساعت به ساعت
چرا کردی عوض پیراهنت را
*
کمی از غسل زیر پیرهن ماند
کمی از خون خشک بر بدن ماند
کفن را در بغل بگرفت و بو کرد
همان طفلی که آخر بی کفن ماند
*
من بودم باب هل اتی را بستند
امکان رسیدن به خدا را بستند
ای کاش بمیرم که خجالت زده ام
من بودم و دست مرتضی را بستند
*
عمریست رهین منت زهرائیم
مشهور شده به عزت زهرائیم
مُردیم اگر به قبر ما بنویسید
ماپیر غلام حضرت زهرائیم
*
ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم
مامور برای خدمت زهرائیم
روزی که تمام خلق حیران هستند
ما منتظر شفاعت زهرائیم
*
یتیمان جز دو چشم تر ندارند
به غیر از خاک غم بر سر ندارند
چو مادر مرده ها باید فغان کرد
که طفلان علی مادر ندارند
*
چه حالی داده دل را دست مادر
که می شستی زدنیا دست مادر
از آن سیلی مگر چشمت نمی دید
که می جستی مرا با دست مادر
*
آنان که بر این خانه هجوم آوردند
در خاک نهال کینه را پروردند
در کعبه علی شکسته بتها شان را
اکنون به در خانه تلافی کردند
*
خون است که روی خاک خشت افتاده است
داغ است به قلب سر نوشت افتاده است
خیزید وفرشته را به بیرون ببرید
آتش به در باغ بهشت افتاده است
*
بر چهره شکوه آسمانی داری
یک پنجره باغ ارغوانی داری
ای رزم تو بین کوچه ودرپس در
بر سینه مدال قهرمانی داری
*
الهی داد از این دل داد از این دل
کنار قبر زهرا کرده منزل
بگو زهرا زجا خیزد ببیند
که ا شک دیده کردخاک او گل
*
چه فخری خالق از تو بنده کرده
که خونت دین حق زیبنده کرده
ولی زهرا: محبتهای زینب
علی را روز و شب شرمنده کرده
*
چنان داغت دلم غمناک کرده
که دست من تو را در خاک کرده
بجایت زینب مظلومه تو
غبار غم ز رویم پاک کرده
*
ز سو زدل کنم گریه برایت
که دیگر نشنوم زهرا صدایت
در و دیوار خانه با نگاهم
بیادم آورد آ ن ناله هایت
*
کنار تربتت اندر دل شب
بود نام تو زهرا جاری از لب
به خانه تا روم با دیده تر
کشد ناز مرا مظلومه زینب
*
اگر محور به هر امکان علی بود
ولی بر فاطمه مهمان علی بود
کنار تربتت مظلومه زهرا
سر شب تا سحر گریان علی بود
*
چه شبهایی به یادت گریه کردم
زدیده دامنم پر لاله کردم
دگر نبود توانم خیزم از جا
نهان تا که تو هجده ساله کردم
*
چنان دست علی آتش برافروخت
که حتی میخ در در شعله اش سوخت
نداند کس بجز مولی الموالی
چگونه میخ در آن سینه را دوخت
*
سوزاند دل فاطمه را آتش کین
بین در و دیوار شده نقش زمین
با پهلوی فاطمه چها کرد لگد
کاندر یم خون از او شده سقط جنین
*
بر خلق جهان که گشتپه معلوم علی
از حق خودت شدی تو محروم علی
بر کنگره ی عرش بجان حسنین
با اشک نوشته است، مظلوم علی
*
چون مرغ سحر شکسته باشد بالم
یک تن نبود فاطمه پرسد حالم
رفتی تو ولی جان نبی روح علی
بی تو به خدا صفا ندارد عالم
*
غم دوران من گردد یتیمی
که هم پیمان من گردد یتیمی
من از قد کمانت حتم دارم
بلای جان من گردد یتیمی
*
نمی گویم که تو نا مهربانی
زبس خون رفته از تو ناتوانی
دلم خواهد در آغوشم بگیری
چه سازم که شکسته استخوانی
*
مکن مخفی به سینه آه، مادر
مرا کن از غمت آگاه ،مادر
مشو راضی پس از تو زنده باشم
گل خود را ببر همراه ،مادر
*
همی گردم به دنبال بهانه
زنم بوسه به جای تازیانه
چو لبخند از لبانت رفته مادر
صفائی نیست در این آشیانه
*
تو که رکن تمام کائناتی
چرا با کودکان کم التفاتی
گمانم قبل تو زینب بمیرد
شنیده ناله ی عجل وفاتی
*
تمنای دل زینب همینه
که روی زانو مادر بشینه
الهی این چه درد بی دوائی است
که دختر روی مادر را نبینه
چو می اُفتد به چشمم گاهواره
نفس می گردد از غم پُر شماره
الهی کاش محسن در برم بود
نمی شد قلبم از کین پاره پاره
*
تو هم با کوفه هم دستی مدینه
نمک خوردی ولی پستی مدینه
کسی بر بازوی زهرا نمی زد
اگر دستم نمی بستی مدینه
اینها که بسوی خانه ام تاخته اند
اینها که مرا به گریه انداخته اند
با چادر و چوبه های بیت الاحزان
از بغض تو مشعل همگی ساخته اند
#حضرت_زهراء_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
.بروزترین
کانال احادیث، روایات ، اشعار،روضه دفتری ،نوحه،۱۴معصوم ع و... ایتا👇
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
4_5812340320683166216.mp3
1.91M
زبان حال حضرت زهرا سلام الله علیها
بسیارزیبا وپرسوز👌😭
بروزترین
کانال احادیث، روایات ، اشعار،روضه دفتری ،نوحه،۱۴معصوم ع و... ایتا👇
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
🏴 شهادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
🏴#زبانحال_حضرت_زهرا_س_با_پدر
✍شاعر: هستی محرابی
🎤مداح : کربلایی اسد آل حسن
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بعدِ تو بابا زندگی واسه ی من حروم میشه
تو چشمِ شعله های غم، عمرِ منم تموم میشه
یه دسته هیزم میارن، یه دسته آتیش میزنن
منو علی رو با غضب برای بیعت میبرن
هیچکی انگار نمیشنَوه، این ناله های خسته مو
هیچکی دوا نمیکنه، این پهلوی شکسته مو
با سیلی زدن به روی من، با ضربِ لگد پهلوی من
آه از ورمِ بازوی من، خون میچکه از گیسوی من
یا سیّدی یا طاها مدد، یا سیّدی یا طاها مدد،
یا سیّدی یا طاها مدد (2)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
یکی بگه عمّار بیاد، علی رو دارن میبرن
جلو چِشای بچه ها زهرا رو دارن میزنن
بابا ببین چطور منو، دوُن دوُن می بَرَنَم
ز پیچ و تاب کوچه ها،دامن کشون میبرنم
نفس نفس زدنها وُ، نگاهِ خسته مو ببین
کبودیِ صورت و پهلویِ شکسته مو ببین
ای آینه ی نگارِ من، ای عطرِ خوشِ بهارِ من
بی تو دلِ من پریشونه، ای صبرِ منو قرارِ من
یا سیّدی یا طاها مدد، یا سیّدی یا طاها مدد،
یا سیّدی یا طاها مدد (2)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
این سو وُ آن سو میروَم، ولی به تو نمیرسم
غمِ توو دلم آوار شده، واسه علی دلواپسم
با گریه ی تو گم میشم، هر شب تو کوچه های غم
گاهی بخاطرِ علی، گاهی بخاطرِ خودم
نرو منو تنها نزار، پرستوی بهارِ من
مگه خبر نداری از، این دلِ بی قرارِ من
ای افسانه ی غروبِ من، ای سینه یِ پُر آشوبِ من
گم میشم توی خیالِ تو، ای همسفرِ محبوبِ من
یا سیّدی یا طاها مدد، یا سیّدی یا طاها مدد،
یا سیّدی یا طاها مدد (2)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
با یادِ خاطراتِ تو آواره ی غم ها میشم
با یادِ غربتِ علی، اسیرِ کوچه ها میشم
میره دلِ شکسته ام امشب به سمتِ آسمون
تصویرِ غم رو می بینم با این چِشای نِگرون
با این دلِ پریشونم می شینم نجوا میکنم
تو این روزای بی کسی به یاد بابا میکنم
بابا بخدا از جون سیرم، داغِ تو چنان کرده پیرم
من تشنه ی روی خورشیدم، چون شد عطشِ وصلت دیرم
یا سیّدی یا طاها مدد، یا سیّدی یا طاها مدد،
یا سیّدی یا طاها مدد (2)
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
بروزترین
کانال احادیث، روایات ، اشعار،روضه دفتری ،نوحه،۱۴معصوم ع و... ایتا👇
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
AUD-20210106-WA0065.
3.64M
#اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يابِنْتَ رَسُولِ اللهِ
🍁▪️#یه کمی حرف بزن علی نمیره
🍁▪️#حرف رفتن نزن علی میمیره
🎤 با نوای: حاج مهدی رسولی
🏴#فاطمیه
.
کردند حسادت به دو دلداده عاشق
اصلا همه معرکه ها بود بهانه
#مصطفی_هاشمی
#فاطمیه
#حضرت_زهراسلام الله علیها
▪️🌿▪️🌿▪️▪️🌿▪️
امشب که ناله از لبت اُفتاده رو مَگیر
بعد از سه ماه که تلبت اُفتاده رو مَگیر
دیدار تو اگرچه غم انگیز میشود
بعد از سه ماه قسمتِ من نیز میشود
دردِ عیال دارم و پیرم نمودهاند
سی و سه سال دارم و پیرم نمودهاند
این آشیانه داغِ پرستو ندیده بود
من را مدینه دست به زانو ندیده بود
امروز فضه گفت که خانم وضو گرفت
بعد از سه ماه خانهی ما رنگ و بو گرفت
گفتم که کار کم بکن اینجا عزیزِ من
ممنونِ نان تازه ام اما عزیزِ من
نان را بدونِ قوَت بازو نمیپزند
نان را که با جراحت پهلو نمیپزند
این خانه مدتیست که جارو ندیده بود
من را مدینه دست به زانو ندیده بود
اصرار میکنیم که نانی -کمی- بخور
ای پلکِ نیمه باز تکانی -کمی-بخور
رد تو از تنور به بستر هنوز هست
زینب دوید گفت که مادر هنوز هست
او دختر است حسرتِ آغوش میخورد
این سینهی شکسته-بمان-جوش میخورد
دستت شکسته است که بالا نمیرود؟
این شانهات چه دیده چرا جا نمیرود
چشمِ تو نیز بستن بازو ندیده بود
من را مدینه دست به زانو ندیده بود
یادم نرفته تا در خانه تو را زدند
یادم نرفته با در خانه تو را زدند
چشمِ علی شکستنِ اَبرو ندیده بود
من را مدینه دست به زانو ندیده بود
امشب چقدر پیشِ حسن سوخت دخترت
امشب ببین که با سه کفن سوخت دخترت
گفتی وصیتت دو سه بوسه به حنجر است
گفتی لباسِ محسنِ تو قدِ اصغر است
بس کن رباب دستِ خودت را تکان نده
بر رویِ نیزه زخمِ گلو را نشان نده
بس کن رباب حرمله بیدار میشود
سهمت دوباره خندهی انظار میشود
حسن لطفی
حکایت گلایه-حاج حیدر.mp3
1.66M
🔊 حکایت گلایه حضرت زهرا
سلام الله علیها از یکی از روضه خوان ها
🔘 هیئت الرضا علیه السلام
#پیشنهاد_دانلود 💠
🎤 حاج حيدر خمسه
♣️😭♣️
بروزترین
کانال احادیث، روایات ، اشعار،روضه دفتری ،نوحه،۱۴معصوم ع و... ایتا👇
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
🏴🏴
📖 #متن_روضه
🔊 حکایت شنیدنی گلایه حضرت زهرا
سلام الله علیها از یکی از روضه خوانها
⚫️ هیئت الرضا علیه السلام #ویژه_ایام_فاطمیه 🔻
**
گفت:پایین شهر تهرون،كوچه پس كوچه هاش یه روضه می گرفت،از اون روضه خوبا، هر سال یه رفیق مداح هم داشت می گفت می اومد روضه اش رو می خوند. زد و مداح ِ معروف شد،تماس گرفت:امسالم میای روضه ام رو بخونی؟گفت:آره . شب روضه رسید رفت،غوغایی كرد تو روضه اش، از در اومد بیاد بیرون یه پیرزن اومد جلوش رو گرفت.حاجی تو روضه می خوندی؟ گفت:آره مادر. دستت درد نكنه،خیلی با روضه ات گریه كردم،خیر ببینی.یاعلی مادر. حاجی منم یه روضه دهگی دارم،یه دوتا كوچه پایین تر میای روضه ام رو بخونی، یه نگاهی به پیرزن ِ كرد،گفت: من و میشناسی؟گفت:من كار به اسمت ندارم، روضه خوب می خونی. منم هر كسی رو روضه ام نمیگم بیاد، روضه ام پنجاه ساله است. گفت: مادر ساعت دوازده شب روضه ام تموم میشه،گفت:باشه دوازده بیا. "نه" نیومد به دهانش.آدرس رو گرفت،شب اول محرم روضه اش دوازده تموم شد،رفت پرسون پرسون آدرس رو پیدا كرد،دید كوچه رو آب و جارو كرده، یه پارچه بالاش زده،به مجلس عزا خوش آمدید، دم در دیدم پیرزن ِ وایستاده،تا من و دید انگار دنیا رو بهش دادم،خوش اومدی،قدم سر چشمم گذاشتی،رفت بالا دید الله اكبر با این اسم و رسمش آخر كارش كجا افتاده، چهار پنج تا پیر زن ، یه صندلی شكسته،نه بلندگویی نه چیزی،گفتم: ببین آخر ِ كار ِت كجا رسید، حالا اومدی روضه رو بخون و برو،گفت:نشستم،"السلام علیك یا اباعبدالله"، دیدم در و دیوارداره گریه می كنه،مگه میشه؟چهار تا پیرزن،نه بلندگویی،این سرو صدا؟ حتماً حال و هوای روضه های قبلی ِ. گفت:شش،هفت شب اومدم روضه اش همون حال،شب هشتم محرم، هیئت خودم ساعت دو نصف شب تموم شد، گفتم:دیگه اونجا هم نرم خبری نیست،خسته ام،برم از فردا روضه دارم. اومدم خونه،خوابیده و نخوابیده، تا چشمام گرم شد،دیدم یه خانم جلوم ایستاده، چون روضه خون بودم شناختمش،دیدم دست به كمر ِ، چادرش خاكی ِ،فهمیدم فاطمه سلام الله علیهاست.گفتم:اومده بهم ای والله بگه، خسته نباشی بگه، "السلام علیك ِ یا فاطمة الزهرا"، سلام مادر، گفت: دیدم جوابم رو داد روش رو برگردوند. خانم،چه اشتباهی كردم؟چرا رو ازم برگردوندی؟ فرمود:چرا روضه ی ما رو نیومدی؟خانم از صبح دارم برا بچه ات روضه می خونم، كدوم روضه؟ فرمود:همون روضه پیر ِزن ِ، هر شب من می اومدم پا روضه ات، ضجه می زدم،امشب برات مهمون آوردم، زینب اومد،عباس اومد،علی اكبر اومده بود روضه. گفت:از خواب پریدم بدو خودم رو سه نصف شب رسوندم تو همون كوچه،دیدم پیر ِزن خوابش برده،مادر،مادر! چشماش رو باز كرد،الحمدالله سپرده بودمت به مادرش. گفت:رفتم بالا نشستم،"السلام علیك یا اباعبدالله". بی بی غلط كردم، گفت:دیدم دوباره صدا ناله اومد. خانم ها امشب یه زحمتی جوونا دارن،اگر دیدید یه خانم غریب ِ، از محرم هاش هم رو گرفته، اگه دیدید دست به دیوار راه میره،سلام مارو به زهرا برسونید.
#روضه_حضرت_زهرا
#حکایت
🎤 حاج حيدر خمسه
♣️😭♣️
بروزترین
کانال احادیث، روایات ، اشعار،روضه دفتری ،نوحه،۱۴معصوم ع و... ایتا👇
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@nohevarozechahardahmasomsoghandi