#شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
🥀آن شب جمعه ساعت یک و بیست...
آن شب جمعه ساعت یک و بیست
جغد آمد قرارمان را برد
سردی دی به انجماد رسید
شهر خشکش زد و زمین پژمرد
مانده بودیم غرق بهت خبر
کاش تکذیب می رسید از راه
اشکها بیصدا که باریدند
شعله زد در جگر غمی جانکاه
آن شب جمعه ساعت یک و بیست
گویی افتاد بر زمان آتش
غلیانی شگرف در دل بود
چون غم خاص قصهی آرش
آن شب جمعه ساعت یک و بیست
وقت اسطورههای فردا شد
مرد میدان عاشقی پر زد
راز افسانه ها هویدا شد
رد دیوی پلید پیدا بود
گل سرخی شکفته پرپر شد
گرچه ققنوسمان در آتش رفت
وقت ققنوس های دیگر شد
آن شب جمعه ساعت یک و بیست
دست و انگشتری به خاک افتاد
روضه کربلا زبانه کشید
در دل کشور حسینآباد
داغ،کم کم مسیر خشم گرفت
راه فریاد مرگ بر دشمن
راه ایستاده ایم تا آخر
راه جانم فدای تو میهن
داغ، کم کم مسیر خشم گرفت
بچهها یکشبه بزرگ شدند
عده ای این وسط مضطربِ
خندههاشان کنار گرگ شدند
گرده از زخم نارفیق پر است
بگذریم از کنارشان به سکوت
آن شب جمعه ساعت یک و بیست
آدمیت دوید سمت سقوط
نالههامان اگرچه بسیارند
داغ سردار اگرچه بی حد است
با شهادت دوباره زنده شدیم
قلبمان داده با ولایت دست
نام تو با شهید معرکه شد
میتپد در تمام حنجرهها
خون مظلوم آورد به خروش
قلب دنیای خواب غمزده را
هر شب جمعه ساعت یک و بیست
وقت صبّار بودن است و شکور
زود میآیی کنار ما سردار
که زیادند مژدههای ظهور
#شاعر: #زهرا_آراسته_نیا
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari1
12.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«بگذار تا بگریم»
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
اشک و گریه شخصیتها، هنرمندان و مردم برای سردار دلها
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari1
19. مدح زهرا س ، شور.mp3
2.96M
▪️🥀▪️#روضه_حضرت_زهراسلام الله علیها
#استاد حاج اسماعیلی
🔸#دستگاه_شور
▪️▪️💫▪️▪️💫▪️▪️
#مدح زهرا را
همین جمله کفایت می کند
چادرش حتی یهودی را
هدایت می کند
ظاهرا روی زمین آمد
و اِلا بین عرش
تکیه بر کرسی زده
بر ما حکومت می کند
نور زهرا
ابتدائا خلق عالم کرده است
عاقبت هم نور او
روزی قیامت می کند
گفت پیغمبر
که زهرا پارهی جان من است
این روایت بر همه
اتمام حجت می کند
روزه می گیرد سه روز
اما طعام خانه را
بین مسکین و یتیم و بنده
قسمت می کند
پای حیدر که وسط باشد
هزینه می دهد
هرچه دارد فاطمه
خرج ولایت می کند
ماجرای کوچه و مادر
بیانش مشکل است
بغض پنهانِ حسن
آن را روایت می کند
درد زهرا را
کمی مقداد می فهمد فقط
رو گرفتن هایش
از چیزی حکایت می کند
ضربه ای خورد و سرش
بدجور بر دیوار خورد
تنگیِ کوچه
بر این صحبت دلالت می کند
▪️▪️💫▪️▪️💫▪️▪️💫
#شاعر #محمد_جواد_شیرازی
سه شنبه 8 بهمن98
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari1
#حضرت_زهرا علیها سلام
🍂▪️🍂🌾▪️🍂🌾▪️
خدا مادرم را کجا میبرند
گمانم برای شفا میبرند
من و خانه داری
من و سوگواری
مرو فاطمه
گل یاس حیدر کجا میروی
بگو بی من آخر کجا میروی
غمت حاصل من
ربودی دل من
ز جان خسته ام
غریب غریبم
بسویت حبیبم
نظر بسته ام
چرا چهره از من نهان میکنی
علی را زغم نیمه جان میکنی
تو که با وفایی
مگو از جدایی
بمن مونسم
تمام قرارم
ببین ای نگارم
که من بیکسم
بزخم دل من نمک میزدند
ترا بین کوچه کتک میزدند
من و دسته بسته
تو پهلو شکسته
گل پرپرم
چه گرددزمانی
بر من بمانی
مرو از برم
فلک کرده غارت همه هست من
گرفته تب و تابم از دست من
عدو ظالمانه
چه با تازیانه
نموده جفا
که گل شد ز غنچه جدا
بما بین کوچه ز شاخه جدا
امید علی شد دگر نا امید
دریغا زمان جدایی رسید
زجا خیز و بنگر
ز هجرانت اخر
شدم دل کباب
نه بر احترامم
که حتی سلامم
ندارد جواب
فلک با دل من چها کرده ای
گلم را زغنچه جدا کرده ای
تو با ضرب سیلی
زدی رنگ نیلی
به آمال من
مرا در فراقش
کشیدی به آتش
ببین حال من
خدا باشد آگه که تا زنده ام
ز روی کبود تو شرمنده ام
تو ای یادگارم
بمان در کنارم
گل یاس من
در این وادی غم
که پاچیده از هم
شد احساس من
شب سرد و تارم نداردبسی
گل و غنچه من زند بالو پر
خزان شد بهارم
سیه روزگارم
من دل غمین
خدایا گواهی
در این بی پناهی
شدم بی معین
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari1
#حضرت_زهراسلام الله علیها
🥀▪️🍃🥀🌿▪️🍃🥀
اصلا بیا من مادرت باشم تو دختر!
شاید که خندیدی کمی با این بهانه
وقتی به دستت نای بالا آمدن نیست
من میزنم بر تار موهای تو شانه
بعدش برایت لقمه میگیرم عزیزم
هی ضعف کردی هی قرار از سینه بردی
زینب فدایت! آب رفتی بین بستر
یک چندوقتی هست که چیزی نخوردی
حالا برای بیشتر مثل تو بودن
از بقچه ات سر میکنم چادرنمازی
یک امشبی را قول دادی که بخندی
جان پدر گریه نکن هی بین بازی
مثل خودت من گَرد میگیرم ز خانه
بعدش غبار ذوالفقار پر ز هیبت...
جای حسن را پهن کردم خاطرت جمع
اینهم بفرما کاسه ی آب حسینت
مثل تو هرشب مینشینم رو به قبله
مثل همان شبها که سالم بود پهلوت
همسایه ها را هم دعاشان میکنم من
هرچند درب خانه را بستند بر روت
شیرین زبانی میکنم شاید بخندی
شاید نبینم لحظه ای محزونی ات را
از فضه (شستن) یاد میگیرم بزودی
تا که بشُویَم رختهای خونی ات را
اما خودمانیم، خیلی کار سختیست!
مادر شدن،جای تو بودن،غصه خوردن
با سن اندک خانه داری کار سختیست
زود است کار خانه را بر من سپردن
#محمد کابلی
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari1
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
🥀💫▪️🥀💫▪️🥀💫▪️
حرف از وصیت است!؟ چرا خوب می شوی
چشم و چراغ خانه ی ما خوب می شوی
نبضت اگر چه فاطمه جان کُند می زند!
جدی نگیر بغض مرا، خوب می شوی
جانِ حسن سفارش تابوت را نده!
کوری چشم عایشه ها خوب می شوی
کافور و سدر دست علی می دهی چرا!؟
عطرخوش بهشت خدا خوب می شوی
حرف مرا دو تا نکنی پیش بچه ها!
من قول داده ام که شما خوب می شوی
《اجل وفاتی》 تو غرور مرا شکست
در شهر گفته ام همه جا خوب می شوی
گفتم که کار می دهد این زخم دست ما!
گفتی که بی طبیب و دوا خوب می شوی
مویت اگر چه سوخت، عروس منی هنوز
افتاده ای به گریه چرا؟ خوب می شوی
غصه نخور جواب سلامم نمی دهند
با غربتم کنار بیا خوب می شوی
کمتر بگو حسین، صدایت گرفته است
ای روضه خوان خانه ی ما خوب می شوی
#وحید قاسمی
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari1
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
▪️💫🌿▪️💫🌿▪️💫🌿
شمعم که آب کرده مرا شعله های در
بسته دَرِ اُمید به من ماجرای در
مانند درد سر شده این دردِ سر مرا
بد جور خورده بر سر من تخته های در
یاسم که ساقه ام پُره از یادگاری است
خورده غلاف پیکرم از لا به لای در
شبها ز خواب ناخوش و پُر درد می پرم
با یاد داغ محسنم و با صدای در
در بود و شعله بود و لگد بود و ازدحام
من بودم و شرار غم از جای جای در
از خیبر عقده داشت به دل در که کنده شد
این در شد انتقام بدی در اِزای در
شد باعث تمامی این زخم کاری ام
آن میخ تعبیه شده روی بنای در
یارب به وقت غسل به داد علی برس
چون پُر ز تاول است تنم از دمای در
بی مادری زینب من گردن در است
عُمر کم مرا بنویسید پای در
#مجتبی صمدی شهاب
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari1