eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
4.6هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
329 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ذکر روز شنبه یا رب العالمین السلام علیک یا رسول الله و رحمه الله و برکاته برجمال پر نور محمد صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم حاجت روا بشید ان شاالله ____🍃🌸🍃____
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا به حق چهارده معصوم علیهم السلام شفای بیماران آمرزش گناهان رفع گرفتاری گرفتاران عاقبت بخیری همه بخصوص جوان ها و سرنوشتی سراسر خیر و خوبی را از درگاه لطفت تمنا داریم. امین یارب العالمین ____🍃🌸🍃____
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا رسول الله 🌺 اجرنا من النار یا مجیر📚🌿💚 امروزتون بدور ازدلتنگی💔 ____🍃🌸🍃____
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸چه خوش عبدی که تا آخر گدای پنج تن باشد. یا رب بحق پنج تن آل عبا برای ایران و ایرانی آرامش، امنیت، سربلندی و عزت را از درگاه لطفت خواستاریم. ____🍃🌸🍃____
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃 🌹🍃ســلام دوستان با صفا 🦋 شنبه شما متبرک به نام حضرت رسول (ص) با ذکر صلوات 💖 اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُم💖🌷💫🌏 🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃 ____🍃🌸🍃____
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ساعت سخت فراق آغاز مخفی و آهسته درها باز شد شد برون آرام با رنج و ملال هفت مرد و چار طفل خردسال چار تن دارند تابوتی به دوش دیده گریان سینه سوزان لب خموش در دل تابوت جان حیدر است هستی و تاب و توان حیدر است گوئی آنشب مخفی از چشم همه هم علی تشییع شد هم فاطمه شهر پیغمبر محیط غم شده زانوی سردار خیبر خم شده آسمان بر اشک او مبهوت بود جان شیرینش در آن تابوت بود او پی تابوت زهرا می دوید نه ، بگو تابوت ، او را می کشید کم کم از دستش زمام صبر رفت با دو زانو تا کنار قبر رفت زانویش لرزید اما پا فشرد دست ها را جانب تابوت برد خواست گیرد آن بدن را روی دست زانویش لرزید باز از پا نشست کرد چشمی جانب تابوت باز گشت با جانان خود گرم نیاز کای وجودت عرش حق را قائمه یاریم کن یاریم کن فاطمه یاریم کن کز زمین بردارمت با دو دست خود به گل بسپارمت وای بر من مرده ام یا زنده ام قبر تو یا قبر خود را کنده ام آسمان ، اشک علی را پاک کن جای محبوبم مرا در خاک کن این چراغ چشم خون بار من است این همان تنهاترین یار من است صبر کردم تا شکست آئینه ام ای نفس با جان برآ از سینه ام یا محمد دختر خود را بگیر لاله نیلوفر خو را بگیر در دل شب پر شکسته بلبلی برده بهر باغبان خونین گلی گل مگو پامال گشته لاله ای برگ برگش را صدای ناله ای خاک ، گلی میشد ز اشک جاری اش تا کند دستی ز رحمت یاری اش ناگهان از آن بهشت بی نشان گشت بیرون دست های باغبان کای شکسته بال و پر بلبل بیا وی به قلبت مانده داغ گل بیا باغبانم ،هست و بودم را بده یا علی یاس کبودم را بده از چه یاسم این چنین پرپر شده لاله من باغ نیلوفر شده ای بیابان گل ز اشک جاری ات آفرین بر این امانت داری ات باغبان تا یاس پرپر راگرفت اشک خجلت چشم حیدر را گرفت یا محمد  از رخت شرمنده ام فاطمه جان داده و من زنده ام شاخه یاست اگر بشکسته بود دست های باغبانت بسته بود یا محمد دخترت در خاک خفت دردهای خویش را با من نگفت اینکه بگرفتیش جانان من است بلکه هم جان تو هم جان من است قلزم خون کاسه صبر علیست  خانه بی فاطمه قبر علیست غصه ها در دل صد چاک ریخت بر تن محبوبه خود خاک ریخت حبس شد در سینه تنگش نفس  بود چون مرغ اسیری در قفس رفته بود از دست نخل و حاصلش خاک را گل کرد با خون دلش سینه اش می سوخت از سوز سه داغ کرد روشن از شرار دل چراغ لب فروبست و به یارش برد رشک ریخت اشک و ریخت اشک و ریخت اشک زمزم از دریای چشمشم سر گرفت مثل کعبه قبر را در برگرفت ناله زد کای با وفا یار علی ای چراغ چشم بیدار علی همسرم دستی برون از خاک کن اشک از رخسار حیدر پاک کن ای ترابت گل ز اشک بوتراب وی دعای شامگاهت مستجاب بار دیگر یک دعا کن از درون    جان حیدر با نفس آید برون اشک من در دیده بی لبخند تو است تکیه گاهم شانه فرزند تو است ای سلام من به جسم و روح تو جان فدای پیکر مجروح تو ای شکسته پیش من آئینه ات وی مدال دوستی بر سینه ات آن قدر بر بغض من دامن  زدند تا تو را در پیش چشم من زدند کاش آنجا دست من بشکسته بود کاش چشمم جای دستم بسته بود خاز غم زد ، بر وجودم نیشتر    هر چه گفتم عقده ام شد بیشتر به که لب بر بندم  و زاری کنم    بر تو پنهانی عزا داری کنم 🖤🖤🖤◼️◼️🦋🦋
🩸چه زیباست تصوّر روزی که دورتادور وجود مبارک سیدالشهداء «صلوات‌الله‌علیه» را نود هزار قُبّهٔ سبز، فرا گرفته است و ... در روایتی امام صادق علیه‌السّلام فرمودند: 📄 گویا تختی از نور را می‌بینم که قرار داده شده و روی آن گنبدی از یاقوت سرخ که با جواهرات زینت شده است. 📋 کَأَنِّی بِالْحُسَیْنِ علیه‌السلام جَالِساً عَلَی ذَلِکَ السَّرِیرِ وَ حَوْلَهُ تِسْعُونَ أَلْفَ قُبَّةٍ خَضْرَاءَ 🔻گویا حضرت‌ سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه را می‌بینم که بر آن تخت نشسته و اطراف او نود هزار گنبد سبز قرار داده شده است. 📋 وَ کَأَنِّی بِالْمُؤْمِنِینَ یَزُورُونَهُ وَ یُسَلِّمُونَ عَلَیْهِ 🔻و گویا مؤمنین را می‌بینم که آن وجود مبارک را زیارت کرده و بر آن حضرت سلام می‌فرستند. 🔖 خدای عزوجل به آنان می‌فرماید: 🔹 ای دوستان من! از من حاجت بطلبید. پس چه مدت‌های مدیدی که آزار دیدید و خوار شدید و ستم کشیدید! 🔸 پس این روز، روزی است که هر حاجتی از حوائج دنیوی و اخروی را که بخواهید، برایتان برآورده خواهم کرد. 🔹 پس اکل و شرب این مؤمنان از بهشت خواهد بود و این به خدا قسم کرامتی برای آنان است! 📚کامل الزیارات،ص۲۵۸ ✍ در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم نظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشم حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم جمال حور نجویم دوان به سوی تو باشم میْ بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
a-madar-deltangam.mp3
11.97M
▪️ ▪️کربلایی ای مادر دلتنگم هواتو کردم تو روضه باید پیت بگردم قد خمت عمر کمت واسه کدوم گریه کنم مادرمی میشه مگه برات آروم گریه کنم تا اون روزی که برات بمیرم شبیه مولا زبون میگیرم وای منو وای منو وای من میخ در و سینه زهرای من در وسط کوچه تو را میزدند کاش به جای تو مرا میزدند وای منو وای منو وای من **** ای مادر ممنونم منو آوردی تو خونه دست حسین سپردی بشین براش پیرهن بدوز که من به پات زار بزنم منم ببر تو قتلگاه میخوام باهات زار بزنم با این امید که براش بمیرم با ناله تو زبون میگیرم مگر به کربلا کفن بغیر بوریا نبود مگر حسین تشنه لب عزیز مصطفی نبود وای منو وای منو وای من .
4_5933713137235657768.mp3
4.32M
ای جانسوز (دشتی) بسیارزیباو پرسوز متن وصوت👌😭😭 🖤😭🖤  آرزومه ای خدا،پرواز از این خونه كنم قبل رفتن گیسوی،زینبم و شونه كنم می روم از این دنیا می شود علی تنها من میگم رفتنیم،زینب میگه بازم بمون ای پرستو بمون و ،بازم برای من بخون می روم از این دنیا می شود علی تنها تا پای جون دادنم،من واسه جونت سپرم تار مویی نشه كم،از سر تو تاج سرم بشكند اگر دستم یاور علی هستم بین زهرا و علی،آتش در فاصله شد محسنم اصغر شد و ،دومی هم حرمله شد می كشه منو آخر داغ غربت حیدر دشمن هیزم آورده فاطمه مگه مُرده 😭😭😭😭😭 ••✾•🌿🌺🌿•✾••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ (س ) ‍ بریم درِ خانه ی حبیبه ی خدا ، فاطمه زهرا سلام الله علیها ... عرض ادب کنیم ... رسم مراسمات اینه آخرین شب بریم درِ خانه حبیبه ی خدا ... بی بی جانم ... هر چه کردیم ، امشب دیگه چشممون به دستهای توئه فاطمه جانم ... کدوم دست ؟!... بمیرم ... علی مرتضی مشغول غسل بود ... أسما میگه من آب میریختم ، علی بدن رو غسل میداد ... یه وقت دیدم دست از غسل کشید ... سر به دیوار گذاشت ، ناله میزنه ، گریه میکنه ... آقا از فراقت فاطمه گریه میکنی؟! حق داری ... اما خودت فرمودی دل شبه ، اینگونه ناله نزنید ... بلند بلند گریه نکنید ... چی شده اینطور ناله میزنید؟! فرمود أسما ... فاطمه ی من تا زنده بود ، بازوی ورم کردشو نشونم نداد ... شبی که آن تنِ عفت حجاب را شستم به اشک و خون دل آن دُرّ ناب را شستم مجال غسل نمی یافتم ز اشک روان شبی که بضعه ی ختمی مَآب را شستم (بمیرم برا دلت علی جانم ...) به سینه خونِ دلم موج زد در آن دل شب که زخمِ سینه ی از خون خضاب را شستم زهرا جان ... خدا داند دلم چون گریه میکرد به حالم دشت و هامون گریه میکرد ندیدم زخم پهلو را من آن شب ولی دیدم کفن خون گریه میکرد زهرا جان .... نازنین بدنِ حبیبه ی خدارو در دل شب غسل داد ... حنوط کرد ... کفن نمود ... اما هنوز آخرین بند کفن رو نبسته ... یتیمان فاطمه رو صدا زد ... هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ ... یعنی بیایید و از دیدار مادر توشه بردارید ... حسنین اومدند ... خودشونو روی سینه ی مادر انداختند ... ناله میزنند ... کَلِّمینی مادر ... علی مرتضی میفرماید ، خدارو شاهد میگیرم ، فاطمه مهربانی کرد ، دستاشو از کفن بیرون آورد ... حسنین رو در آغوش گرفت ... چه منظره ای شد نمیدونم... همین قدر بگم هاتفی ندا داد ... یاعلی بردار حسنین را ... ملائکه ی آسمان طاقت ندارند این منظره رو ببینند ... حسین ..... حسین ... حسین ... بگیم ملائکه ... شما نتوانستید ببینید حسین روی سینه ی مادر افتاده ... چه حالی پیدا کردید کربلا ... لحظه ای که دیدید ... الشِمرُ جاٰلِسٌ عَلیٰ صَدرِه حاج مهدی سماواتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5893057629646755040.mp3
3.99M
🖤سینه_زنی_حضرت_زهرا 🖤 🎧مداح حاج مهدی رسولی 🎧 اینقدر غمِ مردمو خوردی ای مادر ِ غمخوار شده حرفِت ورد ِ زبونا هر جا ثُمّ الدّار دلم از این می سوزه تو مدینه یکی نمیگه چه غصّه ای داری تو که شب تا سحر برا مردم تو دعاهات چیزی کم نمیذاری جوری فتنه شده که تو حتّی میون ِ خوبام یاری نداری نگرانم من، واسه این زخما نگرانم من چون خونیه نفسات مظلوم مادر، بی کس مادر میدوید تو کوچه یه نفس مادر نَفَسِش حیدر، حیدر حیدر حیدر حیدر، حیدر حیدر 🖤حیدر حیدر .. حیدر حیدر دنبال ِ حیدر می دوید از سینه اش خون میچکید 🖤حیدر حیدر ... حیدر حیدر باز مشغول ِ کاری با لبخند که انگار .. نه انگار.. که ازت دو تا دنده شکسته بین ِ در و دیوار چرا برات نگران نباشم که نَفَسِت گاهی بر نمیگرده الهی مادر برات بمیرم که تموم نفسات پر درده اون دستای ِ مهربونت دیگه موهامونو شونه نکرده چی شده پهلوت، کبوده بازوت چه ورم داره ، گوشه ی ِ ابروت ای جان مادر، بی کس مادر 😭 ای جان مادر، ای جان مادر 😭 ای جان مادر، بی کس مادر😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها چیزی نمانده اسماء... تا پرکشیدن من تا گریه های حیدر... تا خنده های دشمن *اگر میتونی براش گریه کنی بگو خدایا شکر...اگر میتونی براش بسوزی بگو:الحمدلله...اما اگه مثل من شدی بگو:چی کار کردی نمیتونم گریه کنم...امشب به چشمات التماس کن...بگو:یه عمری من به حرف تو گوش دادم امشب تو بیا به حرف من گوش بده....* چیزی نمانده اسماء... تا پرکشیدن من تا گریه های حیدر... تا خنده های دشمن چیزی نمانده اسماء... تا مرتضی بسازد تابوت عشق خود را... *آخه میدونید که:این آخریا نمیخندید....تنها باری که دیدند میخنده اون موقعی بود که دید تابوت براش درست کردند....من بگم این حرفا رو یا نه؟! باید یه معامله ای بکنم....بگم:یا صاحب الزمان! من به اینا کاری ندارم؛مجلس مادرته...هر جا مجلس مادر باشه،پسر دم در می ایسته....همه بهش تسلیت میگن...سرسلامتی میدن...مستمع روضه تو باش وگرنه این حرفا رو نباید زد....* چیزی نمانده اسماء... تا پرکشیدن من تا گریه های حیدر... تا خنده های دشمن چیزی نمانده اسماء... تا مرتضی بسازد تابوت عشق خود را... تا خم کند به گریه...این دفعه میخ ها را تا پهلویم مبادا... (آه از غم غریبی) * چیزی نمانده اسماء... تا لحظه‌ای که آن دم آب روان بریزی... بر چهره ی کبودم چیزی نمانده اسماء...تا مرتضی بشوید آثار درب و دیوار با چشم خون فشانش، خون لخته ها بگیرد از دورِ زخمِ مسمار (آه از غم غریبی) *شما شنیدید کتاب صحیح بخاری مهم ترین کتاب اهل سنته...یه جمله ای داره... "و کان لعلی من الناس وجه حیاة فاطمه" تا فاطمه زنده بود علی در بین مردم یه آبرویی داشت...* (آه از غم غریبی) چیزی نمانده اسماء... تا لحظه‌ای که آن دم آب روان بریزی... بر چهره ی کبودم چیزی نمانده اسماء...تا مرتضی بشوید آثار درب و دیوار با چشم خون فشانش، خون لخته ها بگیرد از دورِ زخمِ مسمار (آه از غم غریبی) * چیزی نمانده اسماء...تا نیمه های یک شب یک سو حسن به گریه...یک سو حسین و زینب *من همیشه با خودم میگم اون شبایی که بچه ها رو با هزار و یک زحمت میخوابوند امیرالمومنین؛نیمه های شب بلند میشد آروم آروم میرفت کنار قبر عزیزش.وقتی برمیگشت شاید بچه هاش بیدار بودند،همه یه گوشه ی خونه سر به دیوار گذاشتند. شاید امام حسن وقتی بابا از کنار قبر مادر برمیگشت،امیرالمومنین میدید هِی امام حسن مشت به دیوار میزنه.چرا؟زهرا جان!...* این کودکت چه دیده که هی زار میزند هی دست مشت کرده به دیوار میزند خودم دیدم که دشمن مادرم را....* چیزی نمانده اسماء...تا نیمه های یک شب یک سو حسن به گریه...یک سو حسین و زینب چیزی نمانده اسماء... تا مرتضی بگیرد تابوت من به شانه تا شرمگین سپارد ... امانت پدر را به دست او شبانه ... *مثل فرداشبی وقتی میخواست بی بی رو دفن کنه،امالی طوسی،امالی شیخ مفید هر دو روایت کردند.میگه"فَلَمّا نَفَدَ یَدَهُ مِن تُرابِ القَبْر" همچین که کار دفن تمام شد دست ها را به هم زد،خاک ها را به هم افشاند..."هاجَ بِهِ الحُزن..."غم و اندوه به قلبش هجوم آورد..." و اَرسَلَ دُموعَهُ عَلی خَدَّیه..." علی شروع کرد باز هم های های گریه کردن. بعد شروع کرد با پیغمبر حرف زدن؛ امیرالمومنین به پیامبر عرضه داشت:" لَقَد استُرجِعَتِ الوَدیعه..." یا رسول الله امانت برگردونده شد. نگفت:من امانت رو برگردوندم...شنیدید نوحه خونا میگن...جا داشت پیغمبر بگه اون دختری که من شب زفاف دست های مبارکش رو در دستان تو گذاشتم.گفتم:"یا علی! هذه ودیعةالله و ودیعة رسولِه" علی! این دختر، امانت خدا و پیغمبره. "فَاحفَظنی، وَاحْفَظِ الله فیها..." علی مراقب امانتم باش. پیغمبر که نمیگه این حرفو به علی.... ولی جا داشت اینو بگه به علی که علی!  امانت من صورتش کبود بود ؟! حالا دست راستتو بلند کن به نشانه لبیک،ده مرتبه "یا زهرا..." ✍سیدمهدی سرخان بانوای گرم حاج میثم مطیعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️فاطمیه ماه خون ماه غم است ▪️فاطمیه یک محرم ماتم است ▪️فاطمیه چشم گل پر شبنم است ▪️فاطمیه عمر گل ها هم کم است ▪️فاطمیه دیده مهدی تر است ▪️اشک ریزان در عزای مادر است  ▪️ ایام فاطمیه تسلیت
🏴 مادر که نباشد نظم خانه به هم می‌ریزد... 🏴 علی در نجف... 🏴 حسن در بقیع... 🏴 حسین در کربلا... 🏴 زینب در دمشق... 🏴 ایام فاطمیه تسلیت باد
942_56123144570574.mp3
18.46M
مدح (من کی‌ام؟! جان جهان؛ ممدوحه‌ی جان‌آفرينم) 🎥 چهارمین شب مراسم عزاداری شهادت (سلام‌الله‌علیها) 🗓 پنج‌شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳ 🎙 مداح: 📍 (علیه‌السّلام) 🏷
405_56123133975482.mp3
27.46M
روضه (حالم بد است؛ حال تو وقتی‌که خوب نیست) 🎥 چهارمین شب مراسم عزاداری شهادت (سلام‌الله‌علیها) 🗓  پنج‌شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳ 🎙 مداح: 📍 (علیه‌السّلام)
448_56123136057012.mp3
15.19M
زمینه (کاش هزار جون داشتم؛ به پای تو می‌ریختم) 🎥 چهارمین شب مراسم عزاداری شهادت (سلام‌الله‌علیها) 🗓  پنج‌شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳ 🎙 مداح: 📍 (علیه‌السّلام)
424_56123143175628.mp3
9.46M
واحد (مستجاب ربّنا هستیم با زهرا فقط) 🎥 چهارمین شب مراسم عزاداری شهادت (سلام‌الله‌علیها) 🗓  پنج‌شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳ 🎙 مداح: 📍 (علیه‌السّلام)
419_56123139508280.mp3
9.5M
واحد (نگاهت رو از من نگیری) 🎥 چهارمین شب مراسم عزاداری شهادت (سلام‌الله‌علیها) 🗓  پنج‌شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳ 🎙 مداح: 📍 (علیه‌السّلام)