a-madar-deltangam.mp3
11.97M
▪️#فاطمیه
▪️کربلایی #حسین_طاهری
#واحد
ای مادر دلتنگم هواتو کردم
تو روضه باید پیت بگردم
قد خمت عمر کمت واسه کدوم گریه کنم
مادرمی میشه مگه برات آروم گریه کنم
تا اون روزی که برات بمیرم
شبیه مولا زبون میگیرم
وای منو وای منو وای من
میخ در و سینه زهرای من
در وسط کوچه تو را میزدند
کاش به جای تو مرا میزدند
وای منو وای منو وای من
****
ای مادر ممنونم منو آوردی
تو خونه دست حسین سپردی
بشین براش پیرهن بدوز
که من به پات زار بزنم
منم ببر تو قتلگاه
میخوام باهات زار بزنم
با این امید که براش بمیرم
با ناله تو زبون میگیرم
مگر به کربلا کفن بغیر بوریا نبود
مگر حسین تشنه لب عزیز مصطفی نبود
وای منو وای منو وای من
.
4_5933713137235657768.mp3
4.32M
#فاطمیه
#زمینه ای جانسوز (دشتی)
بسیارزیباو پرسوز متن وصوت👌😭😭
🖤😭🖤
آرزومه ای خدا،پرواز از این خونه كنم
قبل رفتن گیسوی،زینبم و شونه كنم
می روم از این دنیا
می شود علی تنها
من میگم رفتنیم،زینب میگه بازم بمون
ای پرستو بمون و ،بازم برای من بخون
می روم از این دنیا
می شود علی تنها
تا پای جون دادنم،من واسه جونت سپرم
تار مویی نشه كم،از سر تو تاج سرم
بشكند اگر دستم
یاور علی هستم
بین زهرا و علی،آتش در فاصله شد
محسنم اصغر شد و ،دومی هم حرمله شد
می كشه منو آخر
داغ غربت حیدر
دشمن هیزم آورده
فاطمه مگه مُرده
😭😭😭😭😭
••✾•🌿🌺🌿•✾••
#روضه_حضرت_زهرا (س )
بریم درِ خانه ی حبیبه ی خدا ، فاطمه زهرا سلام الله علیها ... عرض ادب کنیم ...
رسم مراسمات اینه آخرین شب بریم درِ خانه حبیبه ی خدا ... بی بی جانم ... هر چه کردیم ، امشب دیگه چشممون به دستهای توئه فاطمه جانم ...
کدوم دست ؟!... بمیرم ...
علی مرتضی مشغول غسل بود ...
أسما میگه من آب میریختم ، علی بدن رو غسل میداد ... یه وقت دیدم دست از غسل کشید ... سر به دیوار گذاشت ، ناله میزنه ، گریه میکنه ...
آقا از فراقت فاطمه گریه میکنی؟! حق داری ... اما خودت فرمودی دل شبه ، اینگونه ناله نزنید ... بلند بلند گریه نکنید ... چی شده اینطور ناله میزنید؟!
فرمود أسما ... فاطمه ی من تا زنده بود ، بازوی ورم کردشو نشونم نداد ...
شبی که آن تنِ عفت حجاب را شستم
به اشک و خون دل آن دُرّ ناب را شستم
مجال غسل نمی یافتم ز اشک روان
شبی که بضعه ی ختمی مَآب را شستم (بمیرم برا دلت علی جانم ...)
به سینه خونِ دلم موج زد در آن دل شب
که زخمِ سینه ی از خون خضاب را شستم
زهرا جان ...
خدا داند دلم چون گریه میکرد
به حالم دشت و هامون گریه میکرد
ندیدم زخم پهلو را من آن شب
ولی دیدم کفن خون گریه میکرد
زهرا جان ....
نازنین بدنِ حبیبه ی خدارو در دل شب غسل داد ... حنوط کرد ... کفن نمود ... اما هنوز آخرین بند کفن رو نبسته ... یتیمان فاطمه رو صدا زد ... هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ ... یعنی بیایید و از دیدار مادر توشه بردارید ... حسنین اومدند ... خودشونو روی سینه ی مادر انداختند ... ناله میزنند ... کَلِّمینی مادر ...
علی مرتضی میفرماید ، خدارو شاهد میگیرم ، فاطمه مهربانی کرد ، دستاشو از کفن بیرون آورد ... حسنین رو در آغوش گرفت ...
چه منظره ای شد نمیدونم... همین قدر بگم هاتفی ندا داد ... یاعلی بردار حسنین را ... ملائکه ی آسمان طاقت ندارند این منظره رو ببینند ...
حسین ..... حسین ... حسین ...
بگیم ملائکه ... شما نتوانستید ببینید حسین روی سینه ی مادر افتاده ... چه حالی پیدا کردید کربلا ... لحظه ای که دیدید ... الشِمرُ جاٰلِسٌ عَلیٰ صَدرِه
حاج مهدی سماواتی
هیئت سفیران زینب(س)....3.mp3
24.81M
🎧 | #زمینه
💠 چه غربت تلخی چه داغ سنگینی
🎙 #حاج_مهدی_رسولی
4_5893057629646755040.mp3
3.99M
🖤سینه_زنی_حضرت_زهرا 🖤
🎧مداح حاج مهدی رسولی 🎧
اینقدر غمِ مردمو خوردی
ای مادر ِ غمخوار
شده حرفِت ورد ِ زبونا
هر جا ثُمّ الدّار
دلم از این می سوزه تو مدینه
یکی نمیگه چه غصّه ای داری
تو که شب تا سحر برا مردم
تو دعاهات چیزی کم نمیذاری
جوری فتنه شده که تو حتّی
میون ِ خوبام یاری نداری
نگرانم من، واسه این زخما
نگرانم من چون خونیه نفسات
مظلوم مادر، بی کس مادر
میدوید تو کوچه یه نفس مادر
نَفَسِش حیدر، حیدر حیدر
حیدر حیدر، حیدر حیدر
🖤حیدر حیدر .. حیدر حیدر
دنبال ِ حیدر می دوید
از سینه اش خون میچکید
🖤حیدر حیدر ... حیدر حیدر
باز مشغول ِ کاری با لبخند
که انگار .. نه انگار..
که ازت دو تا دنده شکسته
بین ِ در و دیوار
چرا برات نگران نباشم
که نَفَسِت گاهی بر نمیگرده
الهی مادر برات بمیرم
که تموم نفسات پر درده
اون دستای ِ مهربونت
دیگه موهامونو شونه نکرده
چی شده پهلوت، کبوده بازوت
چه ورم داره ، گوشه ی ِ ابروت
ای جان مادر، بی کس مادر 😭
ای جان مادر، ای جان مادر 😭
ای جان مادر، بی کس مادر😭
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
چیزی نمانده اسماء... تا پرکشیدن من
تا گریه های حیدر... تا خنده های دشمن
*اگر میتونی براش گریه کنی بگو خدایا شکر...اگر میتونی براش بسوزی بگو:الحمدلله...اما اگه مثل من شدی بگو:چی کار کردی نمیتونم گریه کنم...امشب به چشمات التماس کن...بگو:یه عمری من به حرف تو گوش دادم امشب تو بیا به حرف من گوش بده....*
چیزی نمانده اسماء... تا پرکشیدن من
تا گریه های حیدر... تا خنده های دشمن
چیزی نمانده اسماء... تا مرتضی بسازد
تابوت عشق خود را...
*آخه میدونید که:این آخریا نمیخندید....تنها باری که دیدند میخنده اون موقعی بود که دید تابوت براش درست کردند....من بگم این حرفا رو یا نه؟!
باید یه معامله ای بکنم....بگم:یا صاحب الزمان! من به اینا کاری ندارم؛مجلس مادرته...هر جا مجلس مادر باشه،پسر دم در می ایسته....همه بهش تسلیت میگن...سرسلامتی میدن...مستمع روضه تو باش وگرنه این حرفا رو نباید زد....*
چیزی نمانده اسماء... تا پرکشیدن من
تا گریه های حیدر... تا خنده های دشمن
چیزی نمانده اسماء... تا مرتضی بسازد
تابوت عشق خود را...
تا خم کند به گریه...این دفعه میخ ها را
تا پهلویم مبادا...
(آه از غم غریبی)
*
چیزی نمانده اسماء... تا لحظهای که آن دم
آب روان بریزی... بر چهره ی کبودم
چیزی نمانده اسماء...تا مرتضی بشوید
آثار درب و دیوار
با چشم خون فشانش، خون لخته ها بگیرد
از دورِ زخمِ مسمار
(آه از غم غریبی)
*شما شنیدید کتاب صحیح بخاری مهم ترین کتاب اهل سنته...یه جمله ای داره...
"و کان لعلی من الناس وجه حیاة فاطمه"
تا فاطمه زنده بود علی در بین مردم یه آبرویی داشت...*
(آه از غم غریبی)
چیزی نمانده اسماء... تا لحظهای که آن دم
آب روان بریزی... بر چهره ی کبودم
چیزی نمانده اسماء...تا مرتضی بشوید
آثار درب و دیوار
با چشم خون فشانش، خون لخته ها بگیرد
از دورِ زخمِ مسمار
(آه از غم غریبی)
*
چیزی نمانده اسماء...تا نیمه های یک شب
یک سو حسن به گریه...یک سو حسین و زینب
*من همیشه با خودم میگم اون شبایی که بچه ها رو با هزار و یک زحمت میخوابوند امیرالمومنین؛نیمه های شب بلند میشد آروم آروم میرفت کنار قبر عزیزش.وقتی برمیگشت شاید بچه هاش بیدار بودند،همه یه گوشه ی خونه سر به دیوار گذاشتند.
شاید امام حسن وقتی بابا از کنار قبر مادر برمیگشت،امیرالمومنین میدید هِی امام حسن مشت به دیوار میزنه.چرا؟زهرا جان!...*
این کودکت چه دیده که هی زار میزند
هی دست مشت کرده به دیوار میزند
خودم دیدم که دشمن مادرم را....*
چیزی نمانده اسماء...تا نیمه های یک شب
یک سو حسن به گریه...یک سو حسین و زینب
چیزی نمانده اسماء... تا مرتضی بگیرد
تابوت من به شانه
تا شرمگین سپارد ... امانت پدر را
به دست او شبانه ...
*مثل فرداشبی وقتی میخواست بی بی رو دفن کنه،امالی طوسی،امالی شیخ مفید هر دو روایت کردند.میگه"فَلَمّا نَفَدَ یَدَهُ مِن تُرابِ القَبْر"
همچین که کار دفن تمام شد دست ها را به هم زد،خاک ها را به هم افشاند..."هاجَ بِهِ الحُزن..."غم و اندوه به قلبش هجوم آورد..." و اَرسَلَ دُموعَهُ عَلی خَدَّیه..."
علی شروع کرد باز هم های های گریه کردن.
بعد شروع کرد با پیغمبر حرف زدن؛
امیرالمومنین به پیامبر عرضه داشت:" لَقَد استُرجِعَتِ الوَدیعه..."
یا رسول الله امانت برگردونده شد.
نگفت:من امانت رو برگردوندم...شنیدید نوحه خونا میگن...جا داشت پیغمبر بگه اون دختری که من شب زفاف دست های مبارکش رو در دستان تو گذاشتم.گفتم:"یا علی! هذه ودیعةالله و ودیعة رسولِه"
علی! این دختر، امانت خدا و پیغمبره.
"فَاحفَظنی، وَاحْفَظِ الله فیها..."
علی مراقب امانتم باش.
پیغمبر که نمیگه این حرفو به علی....
ولی جا داشت اینو بگه به علی که
علی! امانت من صورتش کبود بود ؟!
حالا دست راستتو بلند کن به نشانه لبیک،ده مرتبه
"یا زهرا..."
✍سیدمهدی سرخان
بانوای گرم حاج میثم مطیعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️فاطمیه ماه خون ماه غم است
▪️فاطمیه یک محرم ماتم است
▪️فاطمیه چشم گل پر شبنم است
▪️فاطمیه عمر گل ها هم کم است
▪️فاطمیه دیده مهدی تر است
▪️اشک ریزان در عزای مادر است
▪️ ایام فاطمیه تسلیت
942_56123144570574.mp3
18.46M
مدح (من کیام؟! جان جهان؛ ممدوحهی جانآفرينم)
🎥 چهارمین شب مراسم عزاداری شهادت #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها)
🗓 پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳
🎙 مداح: #حاج_محمود_کریمی
📍 #هیأت_رایة_العباس (علیهالسّلام)
🏷 #حضرت_زهرا
405_56123133975482.mp3
27.46M
روضه (حالم بد است؛ حال تو وقتیکه خوب نیست)
🎥 چهارمین شب مراسم عزاداری شهادت #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها)
🗓 پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳
🎙 مداح: #حاج_محمود_کریمی
📍 #هیأت_رایة_العباس (علیهالسّلام)
448_56123136057012.mp3
15.19M
زمینه (کاش هزار جون داشتم؛ به پای تو میریختم)
🎥 چهارمین شب مراسم عزاداری شهادت #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها)
🗓 پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳
🎙 مداح: #حاج_محمود_کریمی
📍 #هیأت_رایة_العباس (علیهالسّلام)
424_56123143175628.mp3
9.46M
واحد (مستجاب ربّنا هستیم با زهرا فقط)
🎥 چهارمین شب مراسم عزاداری شهادت #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها)
🗓 پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳
🎙 مداح: #حاج_محمود_کریمی
📍 #هیأت_رایة_العباس (علیهالسّلام)
419_56123139508280.mp3
9.5M
واحد (نگاهت رو از من نگیری)
🎥 چهارمین شب مراسم عزاداری شهادت #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها)
🗓 پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳
🎙 مداح: #حاج_ابراهیم_رحیمی
📍 #هیأت_رایة_العباس (علیهالسّلام)
426_56123142981351.mp3
10.71M
جفت (من کیام؟! جان جهان؛ ممدوحهی جانآفرينم)
🎥 چهارمین شب مراسم عزاداری شهادت #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها)
🗓 پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳
🎙 مداح: #حاج_محمود_کریمی
📍 #هیأت_رایة_العباس (علیهالسّلام)
519_56123133433475.mp3
10.38M
شور (دمدمای غروب بارونم)
🎥 چهارمین شب مراسم عزاداری شهادت #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها)
🗓 پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳
🎙 مداح: #حاج_محمود_کریمی
📍 #هیأت_رایة_العباس (علیهالسّلام)
🏷 #امام_حسین
430_56123137913880.mp3
7.03M
شور (صنما به ناز چشمت، همه را دچارکردی)
🎥 چهارمین شب مراسم عزاداری شهادت #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها)
🗓 پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳
🎙 مداح: #حاج_محمود_کریمی
📍 #هیأت_رایة_العباس (علیهالسّلام)
🏷 #امام_حسین
#فاطمیه
▪️بهترین عزاداری این است که ببینیم چه صفتی در ما هست که ما را از اماممان جدا کرده و حضرت زهرا سلام الله علیها آن را نمیپسندند.
▫️یک وقت انسان حسود است، تکبر دارد. زودرنج و بدبین است و یا کینه دارد. ببینید در روحتان درگیر چی هستید؟
👌به عزت و احترام حضرت زهرا سلام الله علیها آن را کنار بگذارید و بگویید: مادرجان! شما هم کمکم کنید.
▪️استاد حاج آقا زعفری زاده حفظه الله تعالی
سلام علیکم برهمگی شما عزیزان سحر خیز التماس دعا دارم...
✨وَإِذۡ تَأَذَّنَ رَبُّكُمۡ لَئِن شَكَرۡتُمۡ لَأَزِيدَنَّكُمۡۖ وَلَئِن كَفَرۡتُمۡ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٞ
💭و (همچنین به خاطر بیاورید) هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت: «اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است!»(ابراهیم/۷)