#متن_روضه #مادر_سادات و گریز به کربلا
بنفس
#حاج_سید_مهدی_میر_داماد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️#فاطمیه #فاطمیه
نام تو را نوشتن و پشت جهان شکست
سه چهار بیت پنج بیت غزل مرثیه منه و هر کی ناله زد
نام تو را نوشتن مو پشت جهان شکست..
اهسته از غم.تو.زمینو زمان.شکست
خیلی دوست دارم این غزل رو...
پرسید.اسمان چه نوشتی.که اینچونین
چی نوشتی..
نام تو را نوشتن مو پشت جهان شکست..
اهسته از غم.تو.زمینو زمان.شکست..
خیلی میارزه این یه بیتش..
پرسید.اسمان چه نوشتی.که اینچونین..
گفتم که #فاطمه.کمر اسمان شکست...
18بهار.دیدی و در سوگ دلم بعد از هزار و سیصدو چندین گذشت
همه رو گفتم برا این دو بیت..
ای دل بسوزو..بشکن.تا باورت شود..
حتما دری که #سوخته را.میتوان #شکست...
اه...جان...جان....
حتما دری که سوخته را.میتوان شکست...
با هردری که بعد نگاه تو باز شد.
انگار در گلوی علی استخوان....
انگار در گلوی #علی #استخوان شکست....
فرمودتد هر وقت #زهرا.شو میدید..صورتشو میبوسید.
من دنبال همین روزنه ام
یروز.دیر.وقت اومد...
ام سلمه گفت یا رسول.الله.چی شده...
گفت امروز.یادم.رفت.#زهرامو.بغل کنم.
یادم.رفت صورتشو.ببوسم...
چی میخوام بگم..
زود ....زود وصلت میکنم #کربلا..
اه....
هر جا#پیغمبر بوسید.یه نشونه زدند....یا با #تازیانه...ها....صداتو خرج کن...میشه یا نه این شبا..
با صدای #ناله میای با صدای گرفته بری یا نه....
هرجاپیغمبر بوسید...
یه نشانه زدند...یعنی یا #رسول الله ما حواسمون هست..
حق زهراتو ادا میکنیم
عجب رسمی داره #مدینه
این رسم مال مدینه بود فقط..نه شب #جمعه نبود ابن #روضه رو حذف میکردیم
این رسم رفت کربلا
کربلام هر جا پیغمبر بوسید..یا بانیزه.توناله بزن تامن بگم..
یابا#شمشیر.یا با #سنگ.یا با چوب.و.عصا....حسین....بگو تا نفس داری..بزار تانفس اخرت این باشه..
حسین..
اخ....
یعنی چه من یه ذره.سادات اجازه بدید اینو باز کنم..چی میخوام بگم..
یعنی هر جا #پیغمبر بوسید.کربلا زدن..#سلمان میگه.من خاودم شاهد بودم.پیغمبر.سرتا پای حسینوبوسه میزد.ازموهای سرش.شروع میکرد.اه...اه....
انقدربوسید پیغمبر.که نوشتن.یه وقتایی تو تاریکی.#حسین میاند از نور دندانهاش.ازنوری که زیر گلوش بود.فضا روسن میشد.این اثر بوسهای #پیغمبربود.چی میخوام.نگم.حواست هست هی مقدمه میچینم.حرفو یه دفعه نزنم.میگم یا رسول الله.#کربلا براش هیچ عضو سالم نزاشتن.هرچه باداباد.فقط دندوناش سالم بود.
اونم بیحیا #چوب خیزرانشو برداشت.نگفت این لبها رو پیغمبر بوسیده.....
حسین.....حسین..
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#فاطمیه #فاطمیه
چرااسبهاکه حیوانات فهمیده ای هستندروزعاشورابرپیکرامام حسین علیه السلام تاختند؟ هشتاد سال پیش یکی از علمای اصفهان که از #سادات بودند وروضه خوان دهه اول محرم، نقل می کند:
عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى آمد. احساس کردم،گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من، دارد مى آيد.
ناگهان آن آقا كه پشت سر من مى آمد گفت:« آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم».
گفتم:« سلام عليكم» .
گفت: «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟)
گفتم:« بفرماييد».
گفت:« آيا در روز #عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟
گفتم:« بله من در تاريخ خوانده ام كه چنین کاری کرده اند.
آن آقا گفتند:« و اسب ها هم بر بدن رفتند؟»
گفتم: «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.»
باز آن آقا گفتند:« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء را، منهدم كند؟» گفتم: بله سعى كرد كه از بين ببرد».
گفت:« گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟»
گفتم: فرستادند اما گاوها نرفتند.
گفت«چطور؟ اسب كه حيوان #نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء رفت ولى آن گاوها حتى بر #قبر_مطهر هم نرفتند و قبر را از بين نبردند؟!»
آقا سید می گوید: من به فکر رفتم که عجب سوالى شد!داشتم به جوابش هم فكر مى كردم.
گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد.
🏴گفتم:« روز عاشورا حضرت سيد الشهداء خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت #استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خواستند كه اسب بر بدن مبارکشان برود.
خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند. اما در جريان #متوكل، اينها مى خواستند آثار حضرت را از بين ببرند.
🌑نظر امام حسین بر از بين رفتن آثارشان نبود، از اول خود حضرت مى خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسیله مقرّب به خدا شوند».
آن آقا كه پشت سر بود،فرمود:« درست است.»
سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست فهمیدم آقا امام زمان عج بوده اند...