🏴 شهادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
🏴#زبانحال_حضرت_زهرا_س_با_پدر
✍شاعر: هستی محرابی
🎤مداح : کربلایی اسد آل حسن
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بعدِ تو بابا زندگی واسه ی من حروم میشه
تو چشمِ شعله های غم، عمرِ منم تموم میشه
یه دسته هیزم میارن، یه دسته آتیش میزنن
منو علی رو با غضب برای بیعت میبرن
هیچکی انگار نمیشنَوه، این ناله های خسته مو
هیچکی دوا نمیکنه، این پهلوی شکسته مو
با سیلی زدن به روی من، با ضربِ لگد پهلوی من
آه از ورمِ بازوی من، خون میچکه از گیسوی من
یا سیّدی یا طاها مدد، یا سیّدی یا طاها مدد،
یا سیّدی یا طاها مدد (2)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
یکی بگه عمّار بیاد، علی رو دارن میبرن
جلو چِشای بچه ها زهرا رو دارن میزنن
بابا ببین چطور منو، دوُن دوُن می بَرَنَم
ز پیچ و تاب کوچه ها،دامن کشون میبرنم
نفس نفس زدنها وُ، نگاهِ خسته مو ببین
کبودیِ صورت و پهلویِ شکسته مو ببین
ای آینه ی نگارِ من، ای عطرِ خوشِ بهارِ من
بی تو دلِ من پریشونه، ای صبرِ منو قرارِ من
یا سیّدی یا طاها مدد، یا سیّدی یا طاها مدد،
یا سیّدی یا طاها مدد (2)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
این سو وُ آن سو میروَم، ولی به تو نمیرسم
غمِ توو دلم آوار شده، واسه علی دلواپسم
با گریه ی تو گم میشم، هر شب تو کوچه های غم
گاهی بخاطرِ علی، گاهی بخاطرِ خودم
نرو منو تنها نزار، پرستوی بهارِ من
مگه خبر نداری از، این دلِ بی قرارِ من
ای افسانه ی غروبِ من، ای سینه یِ پُر آشوبِ من
گم میشم توی خیالِ تو، ای همسفرِ محبوبِ من
یا سیّدی یا طاها مدد، یا سیّدی یا طاها مدد،
یا سیّدی یا طاها مدد (2)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
با یادِ خاطراتِ تو آواره ی غم ها میشم
با یادِ غربتِ علی، اسیرِ کوچه ها میشم
میره دلِ شکسته ام امشب به سمتِ آسمون
تصویرِ غم رو می بینم با این چِشای نِگرون
با این دلِ پریشونم می شینم نجوا میکنم
تو این روزای بی کسی به یاد بابا میکنم
بابا بخدا از جون سیرم، داغِ تو چنان کرده پیرم
من تشنه ی روی خورشیدم، چون شد عطشِ وصلت دیرم
یا سیّدی یا طاها مدد، یا سیّدی یا طاها مدد،
یا سیّدی یا طاها مدد (2)
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
بروزترین
کانال احادیث، روایات ، اشعار،روضه دفتری ،نوحه،۱۴معصوم ع و... ایتا👇
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
AUD-20210106-WA0065.
3.64M
#اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يابِنْتَ رَسُولِ اللهِ
🍁▪️#یه کمی حرف بزن علی نمیره
🍁▪️#حرف رفتن نزن علی میمیره
🎤 با نوای: حاج مهدی رسولی
🏴#فاطمیه
.
کردند حسادت به دو دلداده عاشق
اصلا همه معرکه ها بود بهانه
#مصطفی_هاشمی
#فاطمیه
#حضرت_زهراسلام الله علیها
▪️🌿▪️🌿▪️▪️🌿▪️
امشب که ناله از لبت اُفتاده رو مَگیر
بعد از سه ماه که تلبت اُفتاده رو مَگیر
دیدار تو اگرچه غم انگیز میشود
بعد از سه ماه قسمتِ من نیز میشود
دردِ عیال دارم و پیرم نمودهاند
سی و سه سال دارم و پیرم نمودهاند
این آشیانه داغِ پرستو ندیده بود
من را مدینه دست به زانو ندیده بود
امروز فضه گفت که خانم وضو گرفت
بعد از سه ماه خانهی ما رنگ و بو گرفت
گفتم که کار کم بکن اینجا عزیزِ من
ممنونِ نان تازه ام اما عزیزِ من
نان را بدونِ قوَت بازو نمیپزند
نان را که با جراحت پهلو نمیپزند
این خانه مدتیست که جارو ندیده بود
من را مدینه دست به زانو ندیده بود
اصرار میکنیم که نانی -کمی- بخور
ای پلکِ نیمه باز تکانی -کمی-بخور
رد تو از تنور به بستر هنوز هست
زینب دوید گفت که مادر هنوز هست
او دختر است حسرتِ آغوش میخورد
این سینهی شکسته-بمان-جوش میخورد
دستت شکسته است که بالا نمیرود؟
این شانهات چه دیده چرا جا نمیرود
چشمِ تو نیز بستن بازو ندیده بود
من را مدینه دست به زانو ندیده بود
یادم نرفته تا در خانه تو را زدند
یادم نرفته با در خانه تو را زدند
چشمِ علی شکستنِ اَبرو ندیده بود
من را مدینه دست به زانو ندیده بود
امشب چقدر پیشِ حسن سوخت دخترت
امشب ببین که با سه کفن سوخت دخترت
گفتی وصیتت دو سه بوسه به حنجر است
گفتی لباسِ محسنِ تو قدِ اصغر است
بس کن رباب دستِ خودت را تکان نده
بر رویِ نیزه زخمِ گلو را نشان نده
بس کن رباب حرمله بیدار میشود
سهمت دوباره خندهی انظار میشود
حسن لطفی
حکایت گلایه-حاج حیدر.mp3
1.66M
🔊 حکایت گلایه حضرت زهرا
سلام الله علیها از یکی از روضه خوان ها
🔘 هیئت الرضا علیه السلام
#پیشنهاد_دانلود 💠
🎤 حاج حيدر خمسه
♣️😭♣️
بروزترین
کانال احادیث، روایات ، اشعار،روضه دفتری ،نوحه،۱۴معصوم ع و... ایتا👇
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
🏴🏴
📖 #متن_روضه
🔊 حکایت شنیدنی گلایه حضرت زهرا
سلام الله علیها از یکی از روضه خوانها
⚫️ هیئت الرضا علیه السلام #ویژه_ایام_فاطمیه 🔻
**
گفت:پایین شهر تهرون،كوچه پس كوچه هاش یه روضه می گرفت،از اون روضه خوبا، هر سال یه رفیق مداح هم داشت می گفت می اومد روضه اش رو می خوند. زد و مداح ِ معروف شد،تماس گرفت:امسالم میای روضه ام رو بخونی؟گفت:آره . شب روضه رسید رفت،غوغایی كرد تو روضه اش، از در اومد بیاد بیرون یه پیرزن اومد جلوش رو گرفت.حاجی تو روضه می خوندی؟ گفت:آره مادر. دستت درد نكنه،خیلی با روضه ات گریه كردم،خیر ببینی.یاعلی مادر. حاجی منم یه روضه دهگی دارم،یه دوتا كوچه پایین تر میای روضه ام رو بخونی، یه نگاهی به پیرزن ِ كرد،گفت: من و میشناسی؟گفت:من كار به اسمت ندارم، روضه خوب می خونی. منم هر كسی رو روضه ام نمیگم بیاد، روضه ام پنجاه ساله است. گفت: مادر ساعت دوازده شب روضه ام تموم میشه،گفت:باشه دوازده بیا. "نه" نیومد به دهانش.آدرس رو گرفت،شب اول محرم روضه اش دوازده تموم شد،رفت پرسون پرسون آدرس رو پیدا كرد،دید كوچه رو آب و جارو كرده، یه پارچه بالاش زده،به مجلس عزا خوش آمدید، دم در دیدم پیرزن ِ وایستاده،تا من و دید انگار دنیا رو بهش دادم،خوش اومدی،قدم سر چشمم گذاشتی،رفت بالا دید الله اكبر با این اسم و رسمش آخر كارش كجا افتاده، چهار پنج تا پیر زن ، یه صندلی شكسته،نه بلندگویی نه چیزی،گفتم: ببین آخر ِ كار ِت كجا رسید، حالا اومدی روضه رو بخون و برو،گفت:نشستم،"السلام علیك یا اباعبدالله"، دیدم در و دیوارداره گریه می كنه،مگه میشه؟چهار تا پیرزن،نه بلندگویی،این سرو صدا؟ حتماً حال و هوای روضه های قبلی ِ. گفت:شش،هفت شب اومدم روضه اش همون حال،شب هشتم محرم، هیئت خودم ساعت دو نصف شب تموم شد، گفتم:دیگه اونجا هم نرم خبری نیست،خسته ام،برم از فردا روضه دارم. اومدم خونه،خوابیده و نخوابیده، تا چشمام گرم شد،دیدم یه خانم جلوم ایستاده، چون روضه خون بودم شناختمش،دیدم دست به كمر ِ، چادرش خاكی ِ،فهمیدم فاطمه سلام الله علیهاست.گفتم:اومده بهم ای والله بگه، خسته نباشی بگه، "السلام علیك ِ یا فاطمة الزهرا"، سلام مادر، گفت: دیدم جوابم رو داد روش رو برگردوند. خانم،چه اشتباهی كردم؟چرا رو ازم برگردوندی؟ فرمود:چرا روضه ی ما رو نیومدی؟خانم از صبح دارم برا بچه ات روضه می خونم، كدوم روضه؟ فرمود:همون روضه پیر ِزن ِ، هر شب من می اومدم پا روضه ات، ضجه می زدم،امشب برات مهمون آوردم، زینب اومد،عباس اومد،علی اكبر اومده بود روضه. گفت:از خواب پریدم بدو خودم رو سه نصف شب رسوندم تو همون كوچه،دیدم پیر ِزن خوابش برده،مادر،مادر! چشماش رو باز كرد،الحمدالله سپرده بودمت به مادرش. گفت:رفتم بالا نشستم،"السلام علیك یا اباعبدالله". بی بی غلط كردم، گفت:دیدم دوباره صدا ناله اومد. خانم ها امشب یه زحمتی جوونا دارن،اگر دیدید یه خانم غریب ِ، از محرم هاش هم رو گرفته، اگه دیدید دست به دیوار راه میره،سلام مارو به زهرا برسونید.
#روضه_حضرت_زهرا
#حکایت
🎤 حاج حيدر خمسه
♣️😭♣️
بروزترین
کانال احادیث، روایات ، اشعار،روضه دفتری ،نوحه،۱۴معصوم ع و... ایتا👇
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
#فاطمیه
#دشتی
اشعار روضه محور پرسوز😭
♣️😭♣️
بتاب ای ماه توبر کاشانه ی من
که تاریک است امشب خانه ی من
بتاب ای مه که تا با قلب خسته
دهم غسل پهلوی شکسته
بتاب ای مه که شویم من شبانه
زاشک دیده جای تازیانه
بتاب ای مه که تا کلثوم و زینب
ببینند روی مادر دردل شب
بتاب ای مه حسن مادر ندارد
حسین من کسی بر سر ندارد
کمی از غسل زیر پیرهن ماند
کمی از خون خشک در بدن ماند
کفن را در بغل بگرفت بو کرد
همان طفلی که آخر بی کفن ماند
من وتابوت گل بر روی شانه
غمت زهرا به قلبم کرده خانه
خدایا زینبم چشم انتظار است
چگونه باز گردم سوی خانه
خدا داند دلم خون گریه میکرد
به حالم دشت وهامون گریه میکرد
ندیدم زخم پهلو را در آن شب
ولی دیدم کفن خون گریه میکرد
به یاد لرزه های پیکر تو
گرفته لرزه پای دختر تو
به قبرت خاک می ریزم ولیکن
بریزد خاک بر سر دختر تو
مدینه خاطراتی تلخ دارم
که از یادش شود دل پاره پاره
مدینه کنده شد از گوش مادر
میان کوچه هایت گوشواره
♣️😭♣️
بروزترین
کانال احادیث، روایات ، اشعار،روضه دفتری ،نوحه،۱۴معصوم ع و... ایتا👇
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
11.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 توجه حضرت زهرا(س) به روضههای کوچک
🔻حکایتی از حاج اکبر ناظم
#تصویری
بروزترین
کانال احادیث، روایات ، اشعار،روضه دفتری ،نوحه،۱۴معصوم ع و... ایتا👇
••✾•🌿🌺🌿•✾••
@nohevarozechahardahmasomsoghandi
#حضرت_زهراعلیها سلام
🍃▪️🍃▪️🍃▪️🍃
این سینه اگر تاب خورَد میسوزد
این چشم به مهتاب خورَد میسوزد
از طرزِ تَیمُمَت همه فهمیدند
این زخم اگر آب خورَد میسوزد
حسن لطفی
@nohevarozechahardahmasomsoghandi