eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
346 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 اشعار ___________ میزند آتش به قلبم ماجرای نیزه ها دیده میشد محشری از لا به لای نیزه ها مصحفی که جای آن بر شانه های عرش بود عاقبت تقطیع شد در کربلای نیزه ها نه، مکن باور اگر چه گفت عصر واقعه دیده میشد پشت خیمه رد پای نیزه ها میشود سرها به نی منظومه ای دنباله دار میرود تا آسمانها ناله های نیزه ها میشود فهمید از خون گریه های محفلی برگرفته با قلبی در هوای نیزه ها از چه رو خورشید، بین کوچه های کوفیان گاه بالا بود و گاهی زیر پای نیزه ها دختری میگفت با حسرت چه میشد می زدم بوسه ای بر حنجرت بابا به جای نیزه ها با ردیف نیزه ها شاعر غزل خوانی نکن آه میشوزد دلم از های های نیزه ها 🔸شاعر: ____________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🏴 اشعار ___________ ديگر رسيده قصه به آخر، جدا شدن سخت است خواهري ز برادر جدا شدن با دلهره كنون كه بغل مي كني مرا يعني فراق، با دل مضطر جدا شدن پنجاه سال صبح و شبم با تو سر شده آهسته رو زمان ز خواهر جدا شدن تو از مدينه ياد ز يحيي كني چرا؟ يعني رسيده است دم سر جدا شدن؟ بگذار تا گلوي تو را بوسه اي زنم حيف است حنجر تو به خنجر جدا شدن تو مي روي و غصه ي من مي شود شروع از دختران فاطمه معجر جدا شدن... پيش نگاه غمزده ي كودكان تو يكسر سر شهيد ز پيكر جدا شدن... از ما زنان بپرس زماني كه تنگ شد درد آور است النگو و زيور جدا شدن... 🔸شاعر: ____________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🏴 اشعار ___________ ديگر رسيده قصه به آخر، جدا شدن سخت است خواهري ز برادر جدا شدن با دلهره كنون كه بغل مي كني مرا يعني فراق، با دل مضطر جدا شدن پنجاه سال صبح و شبم با تو سر شده آهسته رو زمان ز خواهر جدا شدن تو از مدينه ياد ز يحيي كني چرا؟ يعني رسيده است دم سر جدا شدن؟ بگذار تا گلوي تو را بوسه اي زنم حيف است حنجر تو به خنجر جدا شدن تو مي روي و غصه ي من مي شود شروع از دختران فاطمه معجر جدا شدن... پيش نگاه غمزده ي كودكان تو يكسر سر شهيد ز پيكر جدا شدن... از ما زنان بپرس زماني كه تنگ شد درد آور است النگو و زيور جدا شدن... 🔸شاعر: ____________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🏴 اشعار ___________ مصحف نوری و در واژه و معنا تازه وحی آیات تو هر لحظه و هرجا تازه هرچه تکرار شود، نام تو تکراری نیست ما و شیرینی این شورِ سراپا تازه و جهان داغ تو را تازه نگه‌داشته است نه! نگه‌داشته داغ تو جهان را تازه موج در موج به سر می‌زند و می‌گرید مانده داغ لب تو بر دل دریا تازه آه ای تشنۀ افتاده به هامون، زخمی آه ای زخم تو در غربتِ صحرا تازه تازه می‌خواست کمی معرکه آرام شود نعل‌ها تازه شد و داغ دل ما تازه کاروان رفت به مهمانی کوفه که در آن کوچه در کوچه شود غربت مولا تازه کاروان رفت به مهمانی شام، آه از شام زخم‌ها کهنه ولی زخم زبان‌ها تازه کاروان رفت ولی راه تو در عالم ماند با شکوه قدم زینب کبری تازه اربعین است و قدم در قدم اعجاز غمت پر طپش، گرم، پرآوازه، شکوفا، تازه ای که امروزِ جهان مات شکوه تو شده‌ست مانده غوغای تو در جلوۀ فردا تازه تا که غم هست و حرم هست و علم هست و قلم جلوۀ توست در آیینۀ دنیا تازه 🔸شاعر: ________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🏴 اشعار ________ از دور ، نمای صولتش پیدا بود سرخیِ گل آلود لبش زیبا بود آن سَر که به روی نیزه قرآن می خواند مُهر سند قیام عاشورا بود __________ آن است همین مصیبت پابرجا این است همان صحنه ی طاقت فرسا قرآن به روی نیزه ها در صفین قرآن به روی نیزه در عاشورا __________ شعرم به میان قصه بی پروا شد بر هر ورق جنازه ات بلوا شد ! از بس که الفبای تو از هم پاشید یکمرتبه اعضای تو ناخوانا شد ! __________ دُردانه و از سُلاله ی دریایید ! گلگون کفنان بزم عاشورایید ! حقا به طواف شمع سوزان حسین هفتاد و دو پروانه ی بی پروایید ! __________ شمشیر به قلب مصحف خاتم خورد اسلام ، غمی به پهنه ی عالم خورد از بس که ورق ورق نمودند تو را ترتیب تمام سوره ات بر هم خورد ! __________ آیات حماسه های جاویدانی ! تفسیر شریف لو‌لو و مرجانی ! بی سابقه قطعه قطعه کردند تو را انگار که جزء سی اُم قرآنی ! __________ هستی و به مرگ خویش جاوید شدی ! در ظلمت شب ، نشان ناهید شدی ! خاموش شدی به زیر شمشیر ، ولی یکباره به روی نیزه خورشید شدی ! __________ در دل همه داغ توست ، داغی جانکاه ! داغی که به جز خدا بر آن نیست گواه ! راس تو به روی نیزه و زینب ، هم ... «لا حول ولا قوه الا بالله» ! 🔸شاعر: ___________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🏴 اشعار ___________ سلام داغ مبارک سلام سوز عزا سلام شاه‌شهیدان امام کرببلا سلام ماتم‌مانا سلام آتش‌غم سلام شعله‌ی زنده به روی سینه‌ی‌ما سلام صاحب‌ناله کنار نعش‌پسر سلام قد‌خمیده کنار نعش رها سلام برتو و بر بوسه‌های پیغمبر به عضو‌عضو تنت ای مقطع‌الاعضا سلام بر تو و بر گیسوان خونی‌تو همان که شمر به دستش گرفت و واویلا سلام بر تو و بر پاره‌های پیرهنت همان که رفت به‌غارت به‌ظهر عاشورا سلام بر تن پاکت به زیر سم ستور قتیل بی‌کفن و پیرهن، بدون عبا سلام ای که سرت بر فراز نی نگران به گریه‌های اسارت، به ناله‌ی اسرا سلام پای رقیه، سلام روی رباب به خاک چادر زینب؛ شریکه‌الزهرا سلام آیه‌ی کهف و رقیم از لب‌تو همان لبی که ببوسید خیزران آن‌را سلام بغض‌عقیله به بزم شعر و شراب سلام بر سر پاکت درون تشت طلا 🔸شاعر: ________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🏴 اشعار ___________ لبخَندِ خُدا بَستہ بہ لَبخَندِ حُسین است پَس باش پیِ آنچہ خوشایَندِ حُسین است تَعریفِ مَن از عشْق هـَمان بود ڪہ گُفتَم در بَندِ ڪَسے باش ڪہ دَر بَندِ حُسین است دَر مَعرڪہ اَز‌ سَنگدلان حُرّ بِتَراشَد این ویژگیِ چَشمِ هـُنَرمَندِ حُسین است شیرین تَر اَز این شور نَدیدیم هـَمہ عُمْر شورے ڪہ خُدا دَر دلَم اَفڪَندہ حُسین است آهـَنگِ خوش و رَقصِ خوش و بویِ خوش اصلاً طَبل و عَلَم و پَرچَم و اِسفَندِ حُسین است بے روضہ ے او حال خوشے نیست... ، اَگَرهـست از حال ‌گُذَشتیم ڪہ آیَندہ حُسین است اَز بَس ڪہ (عَلے) نامِ قَشَنگیست عَجَب نیست این نام اَگَر رویِ سہ فَرزَندِ حُسین است دَر جَنگ سَراَفڪَندہ نَبودیم و نَگَردیم چون بَر سَرِمان یڪسَرہ سَربندِ حُسین است پَس باش پیِ آنچہ خوشایَندِ دِلِ اوست لَبخَندِ خُدا بَستہ بہ لَبخَندِ حُسین است 🔸شاعر: ____________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🏴 اشعار ___________ کل یوم عاشورا کل عرض کربلا از کودکی در روضه هایت پَر گرفتم من عشق را ، با شیر از مادر گرفتم هر جا بنوشم آب سرد خوش گواری آذر زِ کـــام تشــــنه ی اصـــغر گرفتم با یاد لبهــای علمدارت به هیاْت صد حاجت از دستان آب آور گرفتم هر گه پدر دیدم عزادار جوانی صد ماتم از داغِ علی اکبر گرفتم هرجا به بستر خفته بیماری ببینم غم از تن تبدارِ آن سرور گرفتم یا بزم دامادی ببینم گشته بر ‌پا قاسم به یاد آورده غم در بر گرفتم هر جا ببینم کودکی گم کرده راهش با یاد طفلت ناله را از سر گرفتم هر روز عاشورا و هر جا کربلا شد تا آتشی از عشقِ آن دلبر گرفتم یا رب نظرکن از اَزل عشقم حسینست آن را شعارم در صفِ محشر گرفتم 🔸شاعر: ____________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🏴 اشعار ___________ نوشته اند سنان ها به تو امان ندهند نوشته اند که ره را به تو نشان ندهند نوشته اند به یک دیده بنگری همه را نوشته اند دو روزن به آسمان ندهند نوشته اند خودت جذبه باش و حکم بران نوشته اند به این تیرها کمان ندهند اگر تمامی این رودها تنور شوند نوشته اند تو را مثل آب نان ندهند چه مختصر شده ای ای رشید سایه فروش نگفته ای که به ما هیچ سایه بان ندهند ز بس شکفته شدی لحظه ای گمان بردم قرار شد که سرت را به نیزه بان ندهند لبم نمیرسد این تیرها مزاحم ماست چرا که فاصله ها بوسه را توان ندهند نوشته اند که بر نی عمامه دار شوی تو عالمی و به عالم جز این نشان ندهند عمو به دیده ی طفلان همیشه سنگین است خدا کند که سرت را به این و آن ندهند خبر چو کاسه ی لرزان لب به لب چرخید خدا کند خبرت را دوان دوان ندهند نوشته اند که در یک ضریح جا نشویم به یک مدار دو سیاره را عنان ندهند گران فروش ترین مردمان دنیایند که ساقی ام بگرفتند و آبمان ندهند 🔸شاعر: ____________ با روضه نشینان بروز باشید ⬇️ https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ
اشعار شب و روز عاشورا بارگذاری شد ...
🏴 اشعار _____________________ دلش آتش بگیرد آن که بر نیزه سرت را برد بسوزد قلب آن نامرد که انگشترت را برد خدا لعنت کند او را که اسبان قوی آورد تنت را خورد کرد و انسجام پیکرت را برد برای کیسه ای زر قوم خواری بر سر نیزه سر خونین عباس و حبیب و اکبرت را برد به طفل غرقِ خون در خاک هم رحمی نکردند آه... یکی از پشت خیمه سیب سرخِ اصغرت را برد دل اهل زمین میسوخت، از غم آسمان میسوخت بسوزاند خدا او را که روی نی سرت را برد 🔸شاعر: ________________________ با روضه نشینان بروز باشید ⬇️ https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ
🏴 اشعار _____________________ بگذار ناله از جگر خود برآورم جانم بگیر تا شبِ غم را سرآورم وقتی برای گریه ندارم،نگاه كن باید كه كودكانِ تو را دربرآورم جسمی نمانده تا كه سپر بیشتر شود چشمی نمانده تا كه دو چشمی تر آورم باید دو طفل بی نفسِ زخم خورده را از زیر خارهای بلا پرپر آورم باید كه چند كودك ترسیده ی تو را از خیمه های مانده در آتش در آورم تا ساربان نیامده انگشت را بلند كن باید روم زِ دست تو انگشتر آورم باید برای دختركانِ یتیم تو قدری بگردم و دو سه تا معجر آورم پیراهن امانتی مادرم كجاست گشتم نبود تا كه بر این پیكر آورم نامحرمی به ناقه‌ی عریان اشاره كرد باید روم به علقمه آب آور آورم گیسوی مادرت زِ گلوی تو سرخ شد باید كه چادری به سر مادر آورم تا باز هم نگاه كنم بر حسین خویش باید باز هزار نیزه شكسته درآورم 🔸شاعر: ________________________ با روضه نشینان بروز باشید ⬇️ https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ
🏴 اشعار _____________________ سوخت از داغِ تو و غرق حرارت شده بود پیشِ مادر به گلویِ تو جسارت شده بود آسمان تیره شد و سخت زمین-لرزه گرفت شمر آن ثانیه که دست-به کارَت شده بود عرشِ حق را چه به هم ریخت «بُنیّ قَتلوک» چونکه مکشوف ترین متن و عبارت شده بود غرقِ خون، در دل گودال، غریب و تنها خاکِ صحرا نگرانِ تو و یارت شده بود سر و انگشتر و پیراهن و دستار و کفن ... دست و پا میزدی و لحظه غارت شده بود حرمله در پیِ گهواره لبِ خیمه رسید خیمه ها سوخت و هنگام شرارت شده بود خیره شد سمتِ سرت زینبِ مضطر؛ ای وای صحبت از بستنِ دستان و اسارت شده بود! 🔸شاعر: ________________________ با روضه نشینان بروز باشید ⬇️ https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ
🏴 اشعار _____________________ از صدای «الیّ...» گفتن تو جگرم از غمت کباب شده چند ساعت شبیه عمری رفت بدنم را ببین چه آب شده نیزه‌ها را یکی یکی ... ای وای از تنت ای برادرم ... ای وای چند تا تیر بد قلق اما ... جان شیرین مادرم ای وای سر نداری به پیکرت اما چند جمله ز خواهرت بشنو حرف‌هایی به قلب من مانده که نگویم به هیچکس جز تو خیمه‌ها را یکی یکی گشتم با همین حال زار و پر دردم همه را جمع کردم آخر، وای ... جز دو تا کودکی که گم کردم دست‌هاشان به هم گره کرده پای یک بوته خار خوابیدند عاقبت ترس ... یا نمی‌دانم آن دم آخری چه می‌دیدند من شنیدم که یک نفر میگفت زدن دختران مباح شده ... سپر کودکان شدم تو ببین صورتم را، چطور سیاه شده شعله‌ها را ز دامن همه‌ی کودکانت گرفته‌ام اما آنقدَر سوخت دستم آخر که ضعف سختی گرفت جانم را به خودم آمدم وَ دیدم که رفته بودم دقایقی از هوش دختری گفت زیر لب با بغض «عمه مویم نمی‌کنی خاموش؟» کودکان را چه سخت خواباندم ولی اما رباب را چه کنم هر دقیقه ز خواب میپرد و ناله‌ی آب آب را چه کنم 🔸شاعر: ________________________ با روضه نشینان بروز باشید ⬇️ https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ
🏴 اشعار _____________________ خیمه ها می سوزد و شمع شب تارم شده در شب بیماری ام آتش پرستارم شده ما که خود از سوز دل آتش به جان افتاده ایم از چه دیگر شعله ها یار دل زارم شده پیش از این سقای ما بودی علمدار حسین امشب اما جای او آتش علمدارم شده ای فلک جان مرا هر چند می خواهی بسوز مدتی هست از قضا دل سوختن کارم شده جز غم امشب پیش ما یار وفاداری نماند در شب تنهایی ام تنها همین یارم شده من که شب را تا سحر بی خواب و سوزانم چو شمع از چه دیگر شعله ها شمع شب تارم شده بس که اشک آید به چشمم خواب شب را راه نیست دود آتش از چه ره در چشم خونبارم شده؟ جز دو چشمم هیچکس آبی بر این آتش نریخت مردم چشمان من تنها وفا دارم شده گر گلستان شد به ابراهیم آتش ها ولی سوخت گلزار من و آتش پدیدارم شده شعله های کربلا آتش به جانم زد "حسان" آتشین از این جهت ابیات اشعارم شده 🔸شاعر: زنده یاد ________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🏴 اشعار _____________________ شبی که بر سر نی آفتاب دیدن داشت حدیث دربه‌دری‌های من شنیدن داشت بسیط دشت، چنان لاله‌زار حسرت بود که سبزه نیز سر سرخ بر دمیدن داشت هدف چه بود در این کارزار خون‌آلود که شعله شوقِ به هر خیمه سرکشیدن داشت چه بود در سر گل‌های باغ سبز رسول که دشت فتنه هنوز آرزوی چیدن داشت به اوج آبی آن آسمانِ خونین‌رنگ کبوترِ دل من شوق پرکشیدن داشت ستارگان چمن پیش تیغ صف بستند خدا دوباره مگر عزم گل گُزیدن داشت ننالم از خط تقدیر خویش در زنجیر که سرنوشت تو در خاک و خون تپیدن داشت صبور ثانیه‌های غم و بلای تو بود دلم که وعدهٔ بسیار داغ دیدن داشت پیام پرپرِ گل‌های باغ را می‌برد نسیم صبح که بر خاک و خون وزیدن داشت 🔸شاعر: ________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🏴 اشعار _____________________ از عشق بپرسید، که با یار چه کردند؟ با آن قد و بالای سپیدار، چه کردند... از چاه بپرسید، همان چاه مقدس! با ماه، همان ماه شب تار چه کردند؟ اصلاً بگذارید خود آب بگوید با چشم و دل و دست علمدار چه کردند؟ اصلا بگذارید، که خورشید بگوید خورشید! بگو با سرِ سردار چه کردند؟ نیزار گواه است که با خوبترین‌ها این قوم خطا رفتۀ تاتار چه کردند؟ بیعت‌شکنان، نقشه کشیدند و دوباره با ذریۀ حیدر کرار چه کردند؟ ای قامتِ افراشته در سجدۀ بسیار لب‌های عطش با تب بسیار چه کردند؟ نیلوفر پژمردۀ شب‌های خرابه! با بغض تو ای ابر سبکبار چه کردند؟ در ماتم شمع و گل و پروانه و بلبل ای اشک به یاد آر، به یاد آر چه کردند در طاقت من نیست که دیگر بنویسم با قافله و قافله‌سالار چه کردند 🔸شاعر: __________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🏴 اشعار _____________________ رویِ نِی مویِ تو در باد رها افتاده در فضا رایحه‌ای روح‌فزا افتاده سر تو می‌رود و پیکر تو می‌ماند از هم آیاتِ وجودِ تو جدا افتاده آتش آن نیست که در خرمن پروانه زدند آتش آن است که در خیمۀ ما افتاده دم گودال دلم ریخت که انگشتت کو؟ حق بده خواهرت اینگونه ز پا افتاده عاقبت دید رباب آنچه نباید می‌دید آنقدر زار زده تا ز صدا افتاده من به میل خود از اینجا نروم، میبَرَدَم تازیانه که به جانِ تن ما افتاده می شمارم همه طفلان حرم را دائم وای که دخترکت باز کجا افتاده؟ زجر رفته ست سراغش که بیارد او را آمد اما به رویش پنجه به جا افتاده هق هقش پاسخ من شد که از او پرسیدم دو سه دندانِ تو ای عمه چرا افتاده؟  🔸شاعر: ________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
⚘الهی وربی من لی غیرک⚘: عشق یک کلام حسین علیه السلام: عشق یک کلام حسین علیه السلام: از سوز و داغ هجران،زینب بود پریشان ای شیعیان مولی،آمد شب غریبان وا غربتا واویلا۲ زینب عزیز زهرا،بی یاور است و تنها اهل حرم به گریه،در بین جمع اعدا وا غربتا واویلا۲ بر روی خاک صحرا،خورشید دین فتاده زینب کنار گودال،با سوز غم ستاده وا غربتا واویلا۲ هفتاد و دو شهیدند،کشته ی راه دینند از این همه مصیبت،اهل حرم غمینند وا غربتا واویلا۲ اهل حرم خدایا،بی یاور و حبیبند با دیدن شهیدان،بی صبر و بی شکیبند وا غربتا واویلا۲ از بهر خواهرانش،دیگر نمانده یاور اهل حرم بگویند،حسین غریب مادر وا غربتا واویلا۲ اهل حرم چو زینب،غربت نموده احساس در علقمه فتاده،بی دست جسم عباس وا غربتا واویلا۲ صحرا شده چه غمناک،حسین با تن چاک سر در بدن ندارد،افتاده بر روی خاک وا غربتا واویلا۲ .
ن نوحه ی شام غریبان امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است                                                                      شام غریبان است امشب نوای کودکان بر بام کیوان است                                                                      شام غریبان است امشب به دشت کربلا نالان یتیمانند                                                                           تا صبح گریانند امشب به روی کشته ها در ناله مرغانند                                                                     چون نی در افغانند بر خاک بی غسل و کفن رعنا جوانانند                                                                         خوابیده عریانند بر غربت اجسادشان عالم پریشان است                                                                      شام غریبان است امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است                                                                      شام غریبان است امشب عیال مصطفی در گوشهء صحرا                                                                         بی منزل و ماوا اموالشان تاراج کین از فرقهء اعدا                                                                            ای آه و واویلا خون می رود امشب ز چشم دختر زهرا                                                                         اف بر تو ای دنیا آل علی ویران نشین اندر بیابان است                                                                      شام غریبان است امشب یتیمان جهان در گوشهء هامون                                                                     غلطان به بحر خون اندر هوای خاتم او بزدل ملعون                                                                          دیوانه و مجنون سازد جدا انگشت او آن بی حیای دون                                                                      ای چرخ شو ویران کی خاتم محبوب حق در خورد دیران است                                                                      شام غریبان است امشب به بالین حسین زینب عزادار است                                                                     بر غم گرفتار است امشب سکینه بر سر نعش پدر زار است                                                                       از دیده گریانست زهرا به دور کشته ها با خیل حوران است                                                                    از دیده خونبار است امشب فلک گریان به حال آل اطهار است                                                                      شام غریبان است امشب تن پاک حسین در قتلگاه بی سر                                                                          در بحر خون اند خوابیده بی غسل و کفن با اکبر و اصغر                                                                          با یاوران یکسر آثار ظلم خولی مردود سگ کمتر                                                         در کنج خاکستر گاهی به حال دختران اندر پرستاری                                                         از راه غمخواری گاهی کند در مطبخ خولی                                                           آن عصمت باری از ماتمش خائف نواخوانست و گریان است                                                      شام غریبان است 🚩لبیک یاحسین علیه السلام🏴 
فلک سر در گریبان حسین است شب شام غریبان حسین است حسین جانم حسین جانم حسین جان زمین و آسمان را غم گرفته به مقتل فاطمه ماتم گرفته حسین جانم حسین جانم حسین جان همه امشب نماز شب بخوانید ولی پشت سر زینب بخوانید حسین جانم حسین جانم حسین جان بگرد ای آسمان با آه و ناله به صحرا گم شده طفل سه ساله حسین جانم حسین جانم حسین جان زاشک دیده صحرا را بشویید گل خونین زهرا را بجویید حسین جانم حسین جانم حسین جان همه گل های زهرا گشته پرپر زتیر ونیزه و شمشیر و خنجر حسین جانم حسین جانم حسین جان زند مرغ دلم امشب پر و بال گهی در علقمه، گاهی به گودال حسین جانم حسین جانم حسین جان شب فریاد و سوز و اشک و آه است محمّد در کنار قتلگاه است حسین جانم حسین جانم حسین جان
نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب این نوحه را اهنگران خوانده است   نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب  حسینت اینجا خفته (۲) دل می رود خبر دهد به زهرا          که بچه ات فتاده روی صحرا ببین خزان رسیده نوگلت را    بیا نما جراحتش مداوا        حسین تو غریب و تنها خفته حسینت اینجا خفته نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب  حسینت اینجا خفته (۲) کنار قتلگاهم قدم گذار زینب - حسینت اینجا خفته نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب  حسینت اینجا خفته (۲) منای من زمین کربلا شد           تشنه جگر سر از تنم جدا شد به این شهادتم خدا را رضا شد              حماسه ها زخون من به پا شد       ذبیح حق سر از تنش جدا خفته  حسین اینجا خفته نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب  حسینت اینجا خفته (۲) کنار قتلگاهم قدم گذار زینب - حسینت اینجا خفته نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب  حسینت اینجا خفته (۲) ز تیغ کین بریده حنجر من        به روی نی نزاره کن سر من  هزار پاره پاره پیکر من         به پیش دیده ی دو خواهر من به قتلگه راه مسیحا خفته  حسینت اینجا خفته نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب  حسینت اینجا خفته (۲) رَوی تو چون به سوی شام ویران        همره تو قافله ی اسیران  حماسه ساز صحنه ی جهادم              گوهر عشق و روح عدل و دادم میان خون عزیز زهرا حسین اینجا خفته نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب  حسینت اینجا خفته (۲)
# نوحه واحد یا سنگین شام غریبان امشب به صحرا بی کفن آقاست عالم پریشان غم مولاست شام غریبان گل زهراست ( آه و واویلا ) دیگه نمونده دل و دلداری دیگه نمونده گل و گلزاری نه عَلَمی و نه علمداری ( آه و واویلا ) [جانم حسین جانم حسین جانم۳حسین مظلوم] ۲ خدا ببین این شور و شین من خون گشته جاری از دو عین من رفته به نِی راس حسین من (ای وای از این غم) زینب و مُشتی بی حیا یا رب زینب و خِیل اشقیا یا رب زینب و غربت و بلا یا رب (ای وای از این غم) [جانم حسین جانم حسین جانم۳حسین مظلوم] ۲ افتاده ای در گوشه ی صحرا افتاده ای بی منزل و مَاوا افتاده ای از ضربه ی اَعدا (عزیز خواهر) غارت شده پیراهنت اِی وای شکسته نیزه به تنت اِی وای میریزه خون از حنجرت اِی وای (عزیز خواهر)