5شوال-سالروز ورود مسلم به کوفه
ابن العقیل بودودلیری سواره بود
مردی که در سپهر شجاعت ستاره بود
درکوفه او اجازه جنگ آوری نداشت
آماده باش، منتظر یک اشاره بود
آمدبه کوفه تاکه بگیردوفا وعهد
از این که مانده بود دلش پرشراره بود
هجده هزارنامه زمردم روانه کرد
در جستجوی یافتن راه چاره بود
آمدحسین تاکه به عهدش وفا کند
در حلقه محاصره صدها سواره بود
مسلم اسیرمردم وقومی زبیوفاست
دیدی که زخم هاش فزون از شماره بود
کوفه میا که شد سرمسلم جدازتن
برخاک کوچه پیکر مسلم ستاره بود
کوفیه میا که دست به دستان تیغ بود
آقا سه شعبه در پی ذبحی دوباره بود
شرمنده ام که نوشتم حسین بیا
آقامیاکه پیکر من پاره پاره بود
کوفه میا که غارت خیمه کند عدو
دعوا سر کشیدن یک گوشواره بود
-آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
درگاه شاعران روضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
#اشعارتخریب قبور بقیع
-شعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
طواف میکنم امشب دوباره گرد بقیع
شدم گدای گدایان کوچه گردبقیع
شنیده ام که مزاربقیع شده ویران
فدای پا به رکابان غرق درد بقیع
ارادتی به تو وصحن خاکیت دارم
منم گدای غلامان فرد فرد بقیع
دراین عزای غریبانه صحن توخالیست
نمیخورم بخدا من دگربه درد بقیع
هوای صحن بقیع کرده این دل (مجنون)
کبوترم به سرای همیشه زرد بقیع
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
🌴انتشار همراه با ذکرِ نامِ شاعر و ذکرِ یک صلوات هدیه به
حضرت حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف لطفاً
مجنون کرمانشاهی
درگاه شاعران روضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
#تخریب_بارگاه_ائمه_بقیع
گلویم خشک از بغض است و چشمانم ز باران تر
پریشان است احوال من از حالی پریشان تر
مزار جانشینیان نبی را بی نشان کردند
و می دانند خود را از مسلمانان مسلمان تر
گمان ذره ها خاموشی خورشید بود اما
نفهمیدند بیش از پیش می گردی فروزان تر
ولی می بینم این بدکارها از کار خود روزی
پشیمانند این دنیا و آن دنیا پشیمان تر
دلت آرامگاه پنج جنت آفرین باشد
بهشتی را ندیدم از بهشت تو گلستان تر
تو را قدری نهان است ای زمین خاکی یثرب
ولیکن در وجود خاکیت قدریست پنهان تر
رسیده زائری بی جان که جان گیرد ز دیدارت
چه می بیند که برمی گردد از پیش تو بی جان تر
تو می باری به حال زائر و زائر به حال تو
تو از دل می شوی ویران تر و دل از تو ویران تر
برایت خواب ها دیدیم روزی آستانت را
بنا خواهیم کرد از طوس هم حتی چراغان تر
🔸شاعر:
#محمدعلی_بیابانی
درگاه شاعران روضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
#تخریب_بارگاه_ائمه_بقیع
.
چارتا گل چونکه دٙرهم شد گلابش بهتر است
با همین توجیه این وادی شرابش بهتر است
چار خورشید است بر انگشتر دست بقیع
اینچنین جنس نگینش از رکابش بهتر است
در کرم در علم در بحث صبوری در اصول
مطلب این خاک از جلد کتابش بهتر است
کو ضریح و کو حرم؟اینجا فقط جاییست که
غالبا طرح سوالش از جوابش بهتر است
تا بفهمی ماجرای کوچه را مثل حسن
اصلا اینجا در زیارت اضطرابش بهتر است
مرقد و گلدسته ها خوبند اما نزد ما
کوری چشم عدو اینجا خرابش بهتر است
هرچه سوزان باشد و هر قدر با شدت بقیع
از زمین کربلا که آفتابش بهتر است
گرچه مانع می شود اما به دستی بسته نیست
اینچنین از شام و از کوفه طنابش بهتر است
حرف ها را میزنند اما سری بر نیزه نیست
پس شنیدن گاه از دیدن عذابش بهتر است
گرچه می گردد کباب از حرف، قلب ما ولی
مجلس اینجا از آن مجلس کبابش بهتر است
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
درگاه شاعران روضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
#تخریب_بارگاه_ائمه_بقیع
#شعر_فولکلور
غصه نخور کبوتر ، دوباره پر می گیری
ایشالا از فاطمه ، اذن سفر می گیری
پر می زنی با گریه ، برای این گداها
از حرم خاکیه ، زهرا خبر می گیری
غصه نخور کبوتر ، تمومی داره دوری
هر طوری باشه باید ، بریم بقیع یه جوری
بریم با بال خاکی ، زائر مجتبا شیم
آخه حسن غریبه ، آخه تا کی صبوری؟
زخم دل مجتبی ، توی کوچه نمک خورد
نگو نگو که مادر ، بین کوچه کتک خورد
میون درب و دیوار ، گذاشتنش نامردا
یه بار شیشه داشتش ، سالم نموند ترک خورد
غم دلمو شکسته ، خون روی در نشسته
سینه ی یک پرستو ، با میخ در شکسته
اشکای دونه دونش ، میریزه روی گونش
میگه علی علی جان ، با نفسای خسته
🔸شاعر:
#جعفر_ابوالفتحی
درگاه شاعران روضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
#تخریب_بارگاه_ائمه_بقیع
✅ سالروز تخریب قبور ائمه(ع)
شُرطه های مدینه بدبین اند
دلشان سنگ و دست سنگین اند
کارشان بی گناه را زدن است
زائرِ بی پناه را زدن است
حرف زخم است و استخوان،ای وای
بشکند دستهایشان، ای وای
پشتِ در آنکه اهلِ دعوا بود
قوم و خویش یکی از اینها بود
مادری بود و آهِ خونجگری
زخمیِ لشکری چهل نفری
شاخه یاسی که ریشه داشت،شکست
مادری بارِ شیشه داشت شکست
🔸شاعر:
#وحید_قاسمی
درگاه شاعران روضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
#اشعار
#شب_جمعه
🖋به قلم: #آرمین غلامی_مجنون_کرمانشاهی
کون ومکان تحت اختیار حسین است
ارض وسماوات ریزه خوار حسین است
خوشا دلی که شود ملتمس او
هرچه به دهر است بیقرار حسین است
ایل و تبارش رسد به خیر وبرکت
آنکه گدابر دره دربار حسین ا ست
گر به در ه زندگی صدگره ات هست
وا شدن مشکلات کار حسین ا ست
هست نصیب دلش جنت الاعلیِ
هرکسی که زایر مزار حسین ا ست
رسیده بر مشامش عطر خوش یار
آنکه دراین شهر همجوار حسین ا ست
گرفته او دودست عالم وادم
با دلی رئوف افتخار حسین ا ست
جودوکرم تا ابد لطف کم اوست
خواهش کم کم ز انتظار حسین است
شفای هر چه مریض درمطب اوست
این همه ازلطف بیشمار حسین ا ست
(مجنون )به غیرازشما کسی ندارد
این دل من تا به ابد زار حسین است
@rozeneshinan
#اشعار
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
#امام_حسین #مناجات_با_امام_حسین
هدایت شده از 🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعرین روضه نشینان ☝️☝️☝️🌸
#حمزه_سیدالشهدا
ای آشنای غربت پیمبر
چشیده جرعه از سبوی کوثر
تو بهترین مدافع ولایی
شهید روزگار لافتایی
تو حامی حقیقی رسولی
تو دلخوشی حضرت بتولی
تویی مدافع غیور اسلام
نشان فخری و غرور اسلام
هر آنکه دیده رزم بی امانت
ادب کند به غیرت جوانت
تویی تو شیر بیشه ی شجاعت
طلایه دار عشقی و اطاعت
به لشگر نبی تویی علمدار
دلت ز عشق مرتضاست سرشار
عموی با وفای مصطفایی
فدایی حسین و مجتبایی
تو شاهد نبرد ذولفقاری
تو مایه ی غرور و افتخاری
به معرکه تو صاحب حکایات
علی به رزم تو کند مباهات
چنان سِتَبر سینه ات سپر بود
که سهم نیزه ی ستم جگر بود
دلت اگر ز تیر کین نشان داشت
آُحُد به زیر پای تو امان داشت
چه همّتی که در ره ولایت
شهید عترتی، امید عصمت
شهادت تو منحصر به فرد است
به مُثله گشتنت هزار درد است
اگرچه میخ سینه را ندیدی
چه نیزه ای به سینه ات خریدی
ندیده ای نشان زخم سیلی
ندیده ای کبود، یاس نیلی
امان ز درد پهلوی شکسته
امان ز ریسمان و دست و پای بسته
امان ز گریه های بیت الاحزان
امان ز سوز ناله های لرزان
چه آفتی به گلشن فدک خورد
مگر چه شد که فاطمه کتک خورد
🔸شاعر:
#محمود_ژولیده
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ☝️
#وفات_سیدالکریم
یا سیّدالکریم دلم آشنای تو
ابن الکریم هستی و من هم گدای تو
ای از حسن نسب ای جان اهل بیت
عبدالعظیم هستی و عبد خدای تو
این یاکریم ها به امیدی ز گنبدت
پرواز می کنند همه در لوای تو
وقتی به بارگاه تو سائل روانه شد
چشمش به رحمت است وَ لطف و عطای تو
همسان شده زیارت تو با حسین،لیک
مدفن به ری شدی و ری کربلای تو
با زمزم کمیل، شب جمعه در حرم
انسی عمیق دارم وجانم فدای تو
شب های جمعه که دل تنگ کربلاست
شابدُالعظیم آیم وصحن وسرای تو
در روز رحلت تو،کلّ اهل ری
بر سینه می زنند همه در عزای تو
در آخر غزل شده ام شرمسار تو
دارم امید بر تو و یکدم لقای تو
🔸شاعر:
#محمدمهدی_عبدالهی
درگاه شاعران روضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
#وفات_سیدالکریم
عبد خدای بود و مقامش عظیم بود
از نسل خاندان امامی کریم بود
در مکتب فضیلت و تقوا فهیم بود
پرهیزگار و عابد و زاهد ، حکیم بود
محبوب پیشگاه خدای علیم بود
در عمرخویش صاحب طبعی سلیم بود
دست نوازشی به سر هر یتیم بود
اخلاق او لطیف تر از هر نسیم بود
زیرا صراط زندگی اش مستقیم بود
درسایه امید و ولایت مقیم بود
هر گل که دیده ایم به ناز و نعیم بود
این بوستان عشق بهشتی شمیم بود
هر کس که زائرحرم این کریم بود
نام گرامیش اگر عبدالعظیم بود
گر از کرامتش همه کس فیض می برد
عطرحدیث آل رسول از لبش چکید
تنها نبود پیک خوش الحان باغ عشق
آموخت درس بندگی از اهلبیت نور
غیر از خدا نداشت نیازی به هیچ کس
لبخند مهربانی و گرمش چو آفتاب
گل سیرتان عشق به مدحش سروده اند اند
پیوسته او به منزل مقصود می رسید
هفتاد و نُه بهار ز عمرش گذشت و باز
در گلشن همیشه بهار حریم او
هر کس که رو نمود بر این آستانه گفت
پروانه بهشت بدستش دهد خدا
عبد حقیر اوست « وفایی» اگر چه باز
دل در جوار حضرت عبدالعظیم بود
🔸شاعر:
#سیدهاشم_وفائی
درگاه شاعران روضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
#وفات_سیدالکریم
گنجشک آستانه همای سعادت است
جارو نمودن ِ حرم تو لیاقت است
دارُالشّفاست صحن تو یا سیّدالکریم
بخشش در این حریم عجب نیست عادت است
اینجا بهشت سینه زنان محرّمی ست
کرب و بلای کشور دین و سیاست است
بوی بقیع می رسد از هر رواق تو
این بارگاه مَرهم زخم ولایت است
شبهای جمعه بوی خوش سیب می رسد
باور کنید فاطمه گرم زیارت است
تفسیر ری نی و می و اشک است و بی کسی
ری حکم نی نشینی ُّو سنگ و قرائت است
قاریِّ روی نی هدف سنگ و خیزران
ناموس حق مسافر بزم جسارت است
اشک رقیّه می چکد و ذکر العجل…
آوای هر خرابه نشین تا قیامت است
🔸شاعر:
#حسین_ایمانی
درگاه شاعران روضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
بسم الله الرحمن الرحیم..
#شهادت_سیدالکریم
یاسیدالکریم دوعالم فدای تو
لب باز می کنم که بگویم ثنای تو
آقاتو در شجاعت و هیبت نمونه ای
در غیرت و شکوه و شهامت نمونه ای
هستم گدای کوی تویاسید العرب
ای انتهای جاده ی مردانگی، ادب
تویکه تاز عرصه ی جنگی وهر نبرد
ای آشنای بی کسی وغصه ها ودرد
هنگام رزم و حادثه هستی مرد دلیر
خورشید آسمانی وبردل تویی امیر
دنیافدای این همه جود و کرامتت
هرگل به باغ شاهدلطف وسخاوتت
تو صاحب تمام صفات حمیده ای
دل را به نور حضرت حق پروریده ای
همواره بوده سرّ و یقین در اطاعتت
آقا زبانزده همه گشته عبادتت
بر قلبهای خسته امیده دوباره ای
در آسمان ری توبه دلها ستاره ای
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
درگاه شاعران روضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
#وفات_سیدالکریم
گنجشک آستانه همای سعادت است
جارو نمودن ِ حرم تو لیاقت است
دارُالشّفاست صحن تو یا سیّدالکریم
بخشش در این حریم عجب نیست عادت است
اینجا بهشت سینه زنان محرّمی ست
کرب و بلای کشور دین و سیاست است
بوی بقیع می رسد از هر رواق تو
این بارگاه مَرهم زخم ولایت است
شبهای جمعه بوی خوش سیب می رسد
باور کنید فاطمه گرم زیارت است
تفسیر ری نی و می و اشک است و بی کسی
ری حکم نی نشینی ُّو سنگ و قرائت است
قاریِّ روی نی هدف سنگ و خیزران
ناموس حق مسافر بزم جسارت است
اشک رقیّه می چکد و ذکر العجل…
آوای هر خرابه نشین تا قیامت است
🔸شاعر:
#حسین_ایمانی
درگاه شاعران روضه نشینان 👇👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
#حمزه_سیدالشهدا
بوی خون آید از دل صحرا
خاک عالم به سر چه رخ داده
بین لشگر به پاشده غوغا
حمزه دیگر ز پای افتاده
مصطفی را خبر کنید آید
تاکه دستان هنده(لع) را گیرد
دیراگر آیداز تماشای
بدن پاره پاره می میرد
یوسفی گیر گرگ افتاده
وای بر حال پیکر حمزه
فکرپوشاندن تن او باش
آید از راه خواهر حمزه
زخم این سینه را به هم آور
بر دعا دست خویش بالا کن
زود بر پیکرش عبا انداز
فکر گیسوی خواهرش را کن
سرزمین احد غبار آلود
گرچه از شور و گریه ها غوغاست
حمزه و هر بلا سرش آمد
گوشه ای از غروب عاشوراست
کی به پیش نگاه این خواهر
تشنه لب سر ز تن جدا کردند
بهر تشییع پیکری بی سر
ده نفر نعل تازه آوردند
🔸شاعر :
#قاسم_نعمتی
درگاه شاعران روضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
#حمزه_سیدالشهدا
حمزه که جان عالم و آدم فدای او
لب باز می کنم که بگویم رثای او
مردی که در شجاعت و هیبت نمونه بود
در غیرت و شکوه و شهامت نمونه بود
شیر خدا و شیر نبی فارس العرب
در انتهای جاده ی مردانگی، ادب
هم یکه تاز عرصه ی جنگ و نبردها
هم آشنای بی کسی اهل دردها
هنگام رزم و حادثه مردی دلیر بود
خورشید آسمانی و روشن ضمیر بود
شب های مکه شاهد جود و کرامتش
گل داشت باغ شانه ی او از سخاوتش
او صاحب تمام صفات حمیده بود
دل را به نور حضرت حق پروریده بود
الگوی اهل سرّ و یقین بود طاعتش
یعنی زبانزد همه می شد عبادتش
در آسمان مکه ی دلها ستاره بود
بر قلبهای خسته امیدی دوباره بود
🔸شاعر :
#یوسف_رحیمی
درگاه شاعران روضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
بسم الله الرحمن الرحیم
◾گریز روضهی قتلگاه
حمزه بانیزه ای زپا افتاد
در پیش چشم مصطفی جان داد
زخم تنش واشده درمیدان
روی سرش نبی به سوگ افتاد
روی او همچو ماه تابنده است
پاره پیکر ز کینهی هنده است
عریان گشته تن وسر وبدنش
داغش بر سینهی نبی زنده است
دیدم غم از روی نبی ریزد
دیدم ماتم سوی نبی ریزد
رنگ رخ نبی پرید از غم
غصه ها از کوی نبی میریزد
کناره جسم بی سرش آمد
پیش آن گل پرپرش آمد
ندید ه جسم او اگرخواهر
اوبا چشم پر اخترش آمد
با خار وخس تنش پوشیدند
بین عبا پیکر او دیدند
خواهر او ندید جسمش را
از دور وبوسه از تنش چیدند
دیدم تنی به قتلگه افتاد
روی خاکا پیکر شه افتاد
زینب واین همه حرامی وای
بر خاک تیره روی مه افتاد
گودال ونیزه ای سپاهش بود
به سوی خیمه ها نگاهش بود
رگهای سر بریده شد ازهم
درحنجره بریده آهش بود
جسم بی سر تو دیده ای خواهر
از داغ غم خمیده ای خواهر
مشتاق بوسه ای درآن گودال
به رگهای بریده ای خواهر
از نیزه ها و تیر وآن خنجر
پاره پاره، شدی تو ای ،بیسر
دعوای خولی و سنان و شمر
بودازبهره غارت آن پیکر
#آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
درگاه شاعران روضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
بسم الله الرحمن الرحیم..:
#اشعارحضرت امامزاده ابراهیم
#قصیده
باغ رضوان برجمیع خاکیان این بارگاست
جلوهٔ جنت به چشم آسمان این بارگاست
کیست ابراهیم، نامش بوده وابن الکرم
پاس بخش این امانت را بهجان این بارگاست
ابن موسی باشد ودرصحن اوخیل ملک
بقعه ای زیبا چنین عرشآستان این بارگاست
روز وشب شمع و چراغ آستانش روشن است
اختری ازبهر آن افلاکیان این بارگاست
ماه اینجا سرفرود آرد به پیش حضرتش
در دل هر ذره خورشیدی نهان این بارگاست
این مبارک بقعه را حاجت به نور ماه نیست
شاهداین مدعا برآسمان این بارگاست
درحریم قدسی او یک نیستان ناله است
یک سبد آلاله در آغوش جان این بارگاست
گنبدشتابد بر آن خورشید سوزان روزها
بر پر و بال ملائک سایبان این بارگاست
میشود جاری گلاب گریهٔ اهل نظر
بینهایت چشمهٔ اشک روان این بارگاست
بشکند صحن وسرایش پشت هرزیباجمال
قدرت حمل چنین بار گران این بارگاست
کیست این آقا که هرعاقل شده دیوانه اش
پرعنایت با کم و کیف جهان این بارگاست
در پناه این حرم هرکس بیاید سرخوش است
ارتباط آدمی با قدسیان این بارگاست
حضرت شاها، دوعالم بردرت باشدگدا
زندگی کردن به عمر جاودان این بارگاست
قرنها بگذشته بر این ماندن ورفتن بسی
لیک امیدهمه پیرو جوان این بارگاست
بارها دراین حرم حاجت روا گردیده ام
منظر فصل دل انگیر جهان این بارگاست
آخر اینجا قصهگوی رنج بیپایان اوست
ناله و غم کاروان در کاروان این بارگاست
خفته دراین بقعه مردی ازتبار فاطمه
از تو ای انسیة حورا، نشان این بارگاست
راز محبوبیت قبر تو را با ما نگفت
تا به کی مهر خموشی بر دهان این بارگاست
تا که تنها میشوم ایم به پابوسی شان
تا ابد درانتظار میهمان این بارگاست
درمیان این سرا قرآن ناطق دیده ام
میزبان مهدی صاحب زمان این بارگاست
قبضهٔ عمرم در این وادی به پایان میرسد
بنگر ای (مجنون )فقط خط امان این بارگاست
#آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
درگاه شاعران روضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
بنويسيم از مسير بهشت
بايد از اين سعود پاک نوشت
بايد از عزتي فرا تر گفت
نه عمو ، ياور پيمبر گفت
تا که آن پير سر بلند آمد
نفس هر که بود بند آمد
آمده عبد عشق خود باشد
مرد رزم آور احد باشد
سمت او تا که هر که مي آيد
لرزه اي حول مکه مي آيد
جهل اعراب را به رزم آورد
قلم اين جلوه را به نظم آورد
گر که الگوي هر نبرد شده
او جوانيست پيرمرد شده
خون کفر از شجاعتش جاري
دين حق در ابهتش جاري
شرح صدرش به قدر اسلام و
شير مردان صدر اسلام و
قدر ظرفش اگر چه ظرفي نيست
چشمه اي از علي ست حرفي نيست
سجده ي عشق او قبول شده
بازوي لشکر رسول شده
دين کجا کار با نفر دارد ؟!!
چه کسي اين وسط جگر دارد !؟
مرد وقتي که نيتش زيباست
در ره حق حميتش زيباست
کشته ي غمزه ي رسول الله
حضرت حمزه ي رسول الله
عشق اينگونه جلوه گر مي شد
حمزه اينگونه خون جگر مي شد
رقص خون در مقابل دلبر
پيش چشمان اشک پيغمبر
خون به مردان رند مي آيد...
و صد افسوس هند مي آيد
بدني پاره پاره واويلا
دل بي راه چاره واويلا
کار اين دل چه چيز جز آه ست
واي من چون صفيه در راه است
از خجالت زمين خجل شده بود
خاک از خون حمزه گل شده بود
خواهرش مي رسيد وا مي ماند
بايد اين نعش پاره را پوشاند
احمد آرام عباش را وا کرد
خار و خاشاک را مهيا کرد
قصه با اين رويه مي گذرد
غصه هاي صفيه مي گذرد
قاتلش آن طرف عرق مي خورد
برگ تاريخ دين ورق مي خورد
صحبت از يک عموي ديگر شد
غم و اندوه شيعه از سر شد
روضه هايي که مو به مو گفتند
کودکاني عمو عمو گفتند
شده اوضاع خيمه ها در هم
دشت و يک مشت مرد نا محرم
تا عمو رفت هي کتک خوردند
بي هوا گوشواره را بردند
کاش اينجا هم اي نبي بودي
فکر اندوه زينبي بودي !!
چه عذابي کشيد اين خواهر
تا به نيزه رسيد اين خواهر
پيش چشمان خواهري مضطر
رفته بر روي ني ز پهلو سر
🔸شاعر:
#مجتبی_کرمی
درگاه شاعران روضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
گمان نمی کنم این روح پیکرم باشد
تنی که مُثله شده در برابرم باشد
گمان نمی کنم این تکه های پخش شده
همان عموی رشید پیمبرم باشد
بدن مگر بدن کیست این چنین شده است؟!
اگر خدای نکرده برادرم باشد...!
چرا عبای پیمبر نمی گذارد تا
دوباره روشنی دیدۀ ترم باشد؟
***
فدای خواهر مظلومه ای که نالان گفت:
کنار کشتۀ گودال مو پریشان گفت:
***
گمان نمی کنم این زیر نیزه افتاده
حسین فاطمه یعنی برادرم باشد
تو را خدا بگذارید بوسه اش بزنم
که قول می دهم این بار آخرم باشد
کفن که نیست عبا نیست، بوریا هم نیست؟!
بد است بی کفن این مرد محترم باشد
برای آن که روی پیکرش بیاندازم
نمی شود بگذارید معجرم باشد؟
🔸شاعر:
#علی_اکبر_لطیفیان
درگاه شاعران روضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
#وفات_سیدالکریم
ای به شهر ری مزارت رشک جنات النعیم
آیت عظمای حق نجل الحسن عبدالعظیم
آفتاب فاطمه چشم و چراغ اهل بیت
منشأ فضل و کرامت صاحب لطف عمیم
هم شریف ابن شریف ابن شریف ابن شریف
هم کریم ابن کریم ابن کریم ابن کریم
قبلۀ دل کعبۀ اهل ولایی نی عجب
گر زند بیت الحرامت بوسه بر خاک حریم
در پی احیای دل کار مسیحا می کند
بامدادی گر وزد از تربت پاکت نسیم
زائر قبر تو یعنی زائر قبر حسین
خادم کوی تو یعنی خادم حجر و حطیم
شهر ری تا متکی بر آستان قدس تو است
تا قیامت نیستش از فتنۀ بیگانه بیم
نی عجب گر سائل درگاهت از احسان کند
دامن طفل یتیمی را پر از در یتیم
چارمین نجل کریم اهل بیتی میتوان
هشت جنت را ببخشایی به شیطان رجیم
طلعت نورانیت مرآت الله الصمد
طاق ابروی تو بسم الله رحمان الرحیم
مظهر توحیدی و در بیت دل داری مقام
آفتاب عرشی و در شهر ری گشتی مقیم
شاهراه زائرت "انا هدیناه السبیل"
چل چراغ تربتت شمع صراط المستقیم
بر مشام جان دهد در هر نفس عطر حسین
هر کجا آرد نسیم از تربت پاکت شمیم
اینکه من امروز می گردم به دور تربتت
مرغ جانم زائر کوی تو بوده از قدیم
دست من گر کوته است از مرقد پاک حسین
یافتم از تربتت اینجا همان فوز عظیم
هر که در این سرزمین بر خاک تو صورت نهاد
در ثواب زائران کربلا گردد سهیم
خورده از اول دل «میثم» گره بر مرقدت
وصل اجداد تو خواهد از خداوند کریم
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
درگاه شاعران روضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
#وفات_سیدالکریم
گنجشک آستانه همای سعادت است
جارو نمودن ِ حرم تو لیاقت است
دارُالشّفاست صحن تو یا سیّدالکریم
بخشش در این حریم عجب نیست عادت است
اینجا بهشت سینه زنان محرّمی ست
کرب و بلای کشور دین و سیاست است
بوی بقیع می رسد از هر رواق تو
این بارگاه مَرهم زخم ولایت است
شبهای جمعه بوی خوش سیب می رسد
باور کنید فاطمه گرم زیارت است
تفسیر ری نی و می و اشک است و بی کسی
ری حکم نی نشینی ُّو سنگ و قرائت است
قاریِّ روی نی هدف سنگ و خیزران
ناموس حق مسافر بزم جسارت است
اشک رقیّه می چکد و ذکر العجل…
آوای هر خرابه نشین تا قیامت است
🔸شاعر:
#حسین_ایمانی
درگاه شاعران روضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
#وفات_سیدالکریم
عبد خدای بود و مقامش عظیم بود
از نسل خاندان امامی کریم بود
در مکتب فضیلت و تقوا فهیم بود
پرهیزگار و عابد و زاهد ، حکیم بود
محبوب پیشگاه خدای علیم بود
در عمرخویش صاحب طبعی سلیم بود
دست نوازشی به سر هر یتیم بود
اخلاق او لطیف تر از هر نسیم بود
زیرا صراط زندگی اش مستقیم بود
درسایه امید و ولایت مقیم بود
هر گل که دیده ایم به ناز و نعیم بود
این بوستان عشق بهشتی شمیم بود
هر کس که زائرحرم این کریم بود
نام گرامیش اگر عبدالعظیم بود
گر از کرامتش همه کس فیض می برد
عطرحدیث آل رسول از لبش چکید
تنها نبود پیک خوش الحان باغ عشق
آموخت درس بندگی از اهلبیت نور
غیر از خدا نداشت نیازی به هیچ کس
لبخند مهربانی و گرمش چو آفتاب
گل سیرتان عشق به مدحش سروده اند اند
پیوسته او به منزل مقصود می رسید
هفتاد و نُه بهار ز عمرش گذشت و باز
در گلشن همیشه بهار حریم او
هر کس که رو نمود بر این آستانه گفت
پروانه بهشت بدستش دهد خدا
عبد حقیر اوست « وفایی» اگر چه باز
دل در جوار حضرت عبدالعظیم بود
🔸شاعر:
#سیدهاشم_وفائی
درگاه شاعران روضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
#وفات_سیدالکریم
ای اهل نظر کعبه ی اهل نظر این جاست
زیرا حرم زاده ی خیرالبشر این جاست
خورشید ولایت گهر بحر هدایت
طوبای بهشت علوی را ثمر این جاست
آیید به شهر ری و خوانید خدا را
زیرا که به حاجات همه خلق در این جاست
این جا حرم عبدالعظیم است عظیم است
بحر عظمت را به حقیقت گهر این جاست
این تربت فرزند کریم دو جهان است
ارباب کرم را به سر خاک سر این جاست
با چشم دل خویش در این بقعه ببینید
کافواج ملک تابه فلک جلوه گراین جاست
از ری همه بر دیده دل نور بگیرید
زیرا که سپهر نبوی را قمر این جاست
آید به مشام همه بوی حسن از خاک
هان پا به ادب نه که حَسن را پسر این جاست
زوّار حریمش همه زوّار حسینند
بر اهل ولا کرب و بلای دگر این جاست
اینجا حرم عبدالعظیم است عظیم است
این قبر کریم ابن کریم ابن کریم است
🔸شاعر:
#رحمان_نوازنی
درگاه شاعران روضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
#حمزه_سیدالشهدا#
ای کشته ای که بود اُحد کربلای تو
اهل مدینه نوحه گران عزای تو
شیر خدا و شیر رسول خدا تویی
ای نام سیدالشّهدایی سزای تو
قبل از حسین و واقعه ی جانگداز او
زهرا گریست بر تو و بر کربلای تو
هر عضوت از نسیم شهادت چو گل شکفت
در راه دین چو مُثله نشد کس سوای تو
اعضای تو ز تیغ ستم پاره پاره شد
پایان نشد به کشته شدن ماجرای تو
شد خلعت شهادت تو جامه ی رسول
جان ها فدای پیکر در خون شنای تو
ای قامت بلند رشادت به هر زمان
کوتاه بُد ردای رسالت برای تو
ماتم، چرا گیاه به پای تو ریختند
می باید آنکه ریخت سر و جان به پای تو
شعر مؤید است تو را کمترین نثار
ای بهترین درود و تحیّت سزای تو
🔸شاعر:
#استاد_سیدرضا_مؤید
درگاه شاعران روضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
#حمزه_سیدالشهدا
نور چشم پیمبری حمزه
چه قدَر مثل حیدری حمزه
اسدالله دیگری حمزه
به خداوند، محشری حمزه
ای مُلقّب به سیّدالشهدا
حامی مُخلص رسول خدا
هم عمو هم برادرش بودی
همه جا یار و یاورش بودی
تو علمدار لشکرش بودی
جنگجوی دلاورش بودی
تا نظر بر سپاه می کردی
روزشان را سیاه می کردی
بین لشگر وجود تو لازم
بین میدان، حریف تو نادم
افتخار قبیله ی هاشم
می نویسم برای تو دائم
می نویسم کمال داری تو
مثل جعفر دو بال داری تو
بی سبب نیست این که سرداری
به علی رفته ای جگر داری
وقت حمله به سینه پر داری
همه دیدند که هنر داری
با دو شمشیر حمله می کردی
وَ دمار از همه در آوردی
مرحبا بر تو ای عموی رسول
که چنین شد سفید، روی رسول
با تو محفوظ چار سوی رسول
کم نگردید با تو موی رسول
کاش حمزه مدینه هم بودی
دور بیت الحزینه هم بودی
بیعتت با نبی چه دیدن داشت
اَشهدت آن زمان شنیدن داشت
عطر اسلام تو وزیدن داشت
رنگ بوجهل هم پریدن داشت
با کمانت سرش ز هم پاشید
از تو و نام حمزه می ترسید
ما پیاده ولی سواره، شما
یکی از راه های چاره، شما
روضه های پر از اشاره، شما
تکّه تکّه و پاره پاره، شما
اهل بیت از تو یاد می کردند
بر تو گریه زیاد می کردند
در کمین بود، نیزه را انداخت
پیکرت را چه بی هوا انداخت
تا نبی روی تو عبا انداخت
همه را یاد بوریا انداخت
اوّلین رکن پنج تن می خواند
روضه ی شاه بی کفن می خواند
ته گودال پیکرش افتاد
جلوی چشم خواهرش افتاد
جای خنجر به حنجرش افتاد
ناله ای زد وَ مادرش افتاد
یا بُنَیَّ ذبیح عطشانم
یا بُنَیَّ قتیل عریانم
🔸شاعر:
#محمد_فردوسی
درگاه شاعران روضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan